رییس جمهور غنی در راس یک هیءت بلند پایه وارد امارات شد. سفر رییس جمهور همانند سفرها ی پیشین بسیار سنگین و شاید پر هزینه بود. رییس جمهور در سیاست خارجی خود خوب و فعال عمل کرده است اما این سفرها خالی از اشکال و انتقاد نبود پارلمان ،رسانه ها ، و جامعه مدنی اشارات جدی به هزینه های هنگفت آن داشته اند. سفر امارات با بحثهای همراه شد و پرسشهای که مطرح می شود این است که اهداف اساسی سفر چه بود؟. خوب البته سفرهای پیشین بااهداف شفاف بررسی می شد سفر های شانگهای، لندن ، عربستان و سفر نیپال شرکت در نشست سارک و.. بصورت شفافی مورد گفتگو ی رسانه های کشور قرار گرفت
. اما سفر امارا ت بادو روی کرد و پرسش طرح شده است. یکی اهداف علنی و آشکار سفر است که همان چهار مساله ای بود که در رسانه ها عنوان شد . امضای پیمان استراتژیک با امارات ، امضای پیمان امنیتی با آن کشور، مساله سوم سرمایه گذاری امارات درافغانستان ، ا یجاد تسهیلات و اجازه کار برای کارگران افغانستان با گذرنامه افغانستان ، همکاریهای فرهنگی و..ازجمله اهداف اعلام شده سفر رییس جمهور به امارات بوده است اما تمام سخن این نیست دیشب تلویزیون طلوع میزگردی در همین رابطه داشت و دراین گفتگو ازمن دعوت شد که راجع به سفر رییس جمهور در امارات صحبت داشته باشم.و حالا وارد اصل گفتگو شده و باهم مروری خواهیم داشت.
مجری : باسپاس ازشما که در بحث ما شرکت کرده اید اجازه دهید اولین پرسش را ازشما داشته باشم اهداف سفر رییس جمهور را در امارات را چه گونه بررسی می کنید؟ آیا غیر از موضوعات چون امضای پیمان استراتژیک و پیمان امنیتی، تسهیلات کار برای کارگران افغانستان در امارات، و همین گونه سرمایه گذاری و همکاریهای فرهنگی بحثهای دیگری هم بوده است..زیرا گفته می شود که اهداف دیگری نیز برای سفر در نظر گرفته شده و آن گفتگوهای صلح و انتقال دفتر طالبان از قطر به امارات می باشد.
محمد ناطقی : تشکر و سلام خدمت بینندگان عزیز. البته در مورد سفر رییس جمهور همان دو ساحت علنی و غیر علنی طرح شده است اهداف اعلام شده درست همان نکاتی است که شما به آن اشاره کردید. اما گفته شده که این سفر اهداف غیر علنی و محرمانه هم داشته است. جالب است که در یک سمینار راجع به مساله صلح و مذاکره امروز معاون رییس جمهور صحبت داشت ایشان در این نشست به ابعاد نامرئی گفتگوهای صلح اشاره داشت . آقای دانش تاکید کرد که مذاکرات در اطاقهاى تاریک و یا در دایره تنگ دپلماسی نباید صورت بگیرد. 
این حرف درست است گفتگوهای صلح و مذاکره باید شفاف باشد شما در پرسش تان به مساله ای اشاره کرده اید که همان بعد نامرئی مذاکرات را نشان می دهد. انتقال دفتر از قطر به امارات موضوع مهمی است این مساله باید ازخود دلایلی داشه باشد و چرا چنین می شود؟ آیا دولت قطر از سیر گفتگوها خسته شده است و حالا به دلیل ناکامی مذاکرات در خاک شان خواسته که دیگر آن تجربه ناموفق تکرار نشود و ازخیر واسطه بودن در گفتگوهای افغانستان بگذرد البته این گمانه زنی تاحدی درست است قطر از واسطه گری خود بسیار صدمه دید قطر گرفتار اختلافات کابل و واشنگتن شد نظر آمریکا این که طالبان درقطر نمایندگی داشته باشد رییس جمهور کرزی به شدت با ایجاد نمایندگی به این صورت مخالفت کرد و دیدیدیم که کم تر از 24 ساعت پرچم و دفتر طالبان باز و بعد بسته شد. این به حیثیت میانجگر خدشه کلانی را وارد کرد. قطر انگشتانش در قضیه مذاکرات صلح سوخت و حالا این احتمال وجود دارد که اگر بحث انتقال نمایندگی باشد این خود کشور قطر است که از آن استقبال کرده است.
رییس جمهور غنی در جمع افغانهای مقیم امارات در مورد صلح گفت که برای صلح کار می کند و حتا حاضر است سرش را در راه صلح فدا نماید. خوب این گونه جدیت و حرف زدن نشان می دهد که در گفتگو های رییس جمهور با مقامات امارات موضوع صلح به صورت جدی باید طرح شده باشد. نتیجه اینکه در کنار موضوعات آشکار این مساله نیز در اجندای مذاکرات وجود داشته است پس اشاره می کنم به همان پرسش شما که سفر اهداف مریی و نامریی داشته است. اهداف مریی همان چهار موضوع است که به آن پرداخته شد. 
امضای دو پیمان استراتژیک و امنیتی، تسهیلات برای کارگران افغانستان در امارات، سرمایه گذاری امارات درافغانستان و مساله تجارت و همکاریهای مشترک فرهنگی اما همان گونه که اشاره کردم مساله گفتگوهای صلح حتا در حد انتقال دفتر طالبان از قطر به امارات نیز مطرح شده است.
مجری: آیا صلح امکان دارد در صورت که 13سال گذشته با همین منوال ادامه داشت افرادی که گفته می شود با آنها صحبت می شود مثل مولوی ضعیف و مولوی متوکل و.. خوب اینها در گذشته بود و نقشی در جنگ ندارند حال چه گونه می شود که با این نوع مذاکرات صلح را در افغانستان تامین کرد ؟ جنگ را گروهای دیگر می کنند که در گفتگو های صلح نیست.
ممحمد ناطقی: شما به نکته مهمی اشاره کرده اید جنگ را گروهای به پیش می برند ولی مذاکرات با کسانی صورت می گیرد که هیچ نقشی درجنگ افغانستان ندارند. این پرسش خیلی مهم است. تحلیل موضوع به این صورت است که طالبان را به دو گروه جنگ طلب و صلح طلب تقسیم کرده اند. آن دسته ازطالبان که ماهیت و جوهر آنها در جنگ خلاصه می شود و آنها منطق غیر ازجنگ را نمی فهمند این دسته از طالبان به هیچ صورت شامل مذاکرات صلح نیست . گروهای مثل گروه حقانی در گفتگوی های صلح جایگاه ندارد در حال حاضر حتا پاکستان این گروه را در مذاکرات قبول ندارد. 
طالبان جنگ افروز در هر صورت و زیر هر پرچمی می جنگند آنها تبهکار و تروریست هستند. بنابراین هروقت بحث صلح و مذاکره طرح می شود به طور قطع این دسته از طالبان نیست آنها خود حاضر به صلح نستند نسل جوان و آتشین شان پرچم سفید را در یک گوشه انداخته اند و پرچم سیاه داعش را در دوش گرفته اند با این جماعت چه گونه می توان صلح و گفته و گو داشت نه این بخش از طالبان هرگز قابل گفتگو نیست.
. دسته دوم گروهای از طالبان است که طرف دار صلح هستند اما آنها برای خود جایگاه می خواهند آنها در نظام سیاسی و قانون اساسی دیدگاه دارند. هروقت بحث صلح و گفتگو طرح می شود مخاطب و منظور همین دسته است گفته شده ه محور این دسته ،شورای کویته می باشد. این حرف درست است زیرا نمایندگان که تاحالا برای صلح راه رفته اند تماما از طرف شورای کویته بوده اند. طیب آغا در راس یک هیءت تمام سالهای گذشته را راه رفت وی نماینده شورای کویته بود .ملا محمد حنیف که دو ماه پیش در چین رفت و گفتگوها ی محرمانه درمورد صلح با مقامات چینی داشت وی نیز از دفتر قطر و نماینده شورای کویته است. گفته می شود هیءت از طالبان به مسکو رفته بدون تردید به نمایندگی از همین بخش رفته است. آغامعتصم، ملا عبدالسلام ضعیف ، مولوی متوکل و..از جمله عناصر مرتبط به شورای کویته هستند. 
مجری: گفتگو با این جماعت چه قدر به صلح کمک می کند؟ و آیا جنگ خاتمه می یابد؟ 
محمد ناطقی : این حرف که جنگ خاتمه می کند ، نه جنگ به زودی پایان نمی پذیرد زیرا گفتم که گروهای تروریستی و جنگ افروز نه مرده اند آنها تا آخرین رمق و مرمی می جنگند گفتم که یک بخش از آنها پر چم سیاه داعش را به دوش کشیده و با طالبان طرف دارملا عمر وارد جنگ شده اند و شایعاتی وجود دارد که این دسته های تبهکار به خلافت داعشی بیعت کرده اند و ملا عمر را مرتد و منحرف اعلام کرده اند. 
بنابراین جنگ خاتمه پیدا نمی کند اما شک نداشته باشیم که اگر به این بخش از طالبان به صلح دست پیدا نماییم و آنها نظام سیاسی را قبول نمایند و از راه های سیاسی شریک قدرت شوند و اگر روزی در انتخابات شرکت کنند و تمام قدرت را در اختیار بگیرند هیچ اشکالی ندارد. مشکل اساسی جنگ و خون ریزی است و کسی هرگز ازراه زور و جنگ نمی تواند قدرت را بدست بگیرد.
خلاصه و جمع بندی این است که صلح ضربه هولناکی به تبهکاران وارد می کند. امید واری این است که کشورهای منطقه و جهان طرف دار صلح هستند بخصوص پاکستان و افغانستان در این جهت گامهای خوبی برداشته اند. همکاری و اعتماد بین دو کشور یگانه راه حل قطعی است. تروریزم با همکاری کشورها ازبین می رود. افغانستان و حکومت وحدت ملی گامهای درستی برداشته است و باید از سیاست اعتماد سازی و همکاری دو کشور افغانستان و پاکستان حمایت شود و صلح با حفظ ارزشها آروزوی ملی ما باید باشد