نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

مسافر حوت -3- گزارش تفصیلی بیستمین سالگرد شهادت رهبر شهید

پایان گفتگو ی ما در این نشست دوستانه در پاکدشت، بحثی بود راجع به مهاجرین در این خصوص من حرف خاصی نداشتم زیرا که مسولیتی در این خصوص نداشتم و تنها به حرفهای دوستان گوش می دادم و نکاتی جالبی را در یافتم. جناب ناطقی روحانی هم نام من در مورد مهاجرین به این نکته اشاره داشت که از مهاجرین احتمالا در مواردی سوء استفاده می شود و یکی از دلایل نگرانی و فشار و اسارت شاید همین سوء استفاده از مهاجرین باشد یک دوست دیگر تاکید می کرد که در مرزهای مشترک ایران و افغانستان تفکیک قومیتی صورت می گیرد وی می گفت افرادی زیادی دستگیر می شوند ولی کسی از آنها خبر نمی شود. رنج آواره گی بسیار زیاد است. یکی از گرفتاریهای آواره گان تمدید اسناد اقامتی شان است اصلا تضمین شده نیست که اسناد شان تمدید شوند. این مساله تبدیل به نگرانی همیشه گی مهاجران شده است.
ازجانب دیگر اوضاع دردناک امنیتی و فقر بیکاری سبب بی میلی شدید مهاجران برای بازگشت به افغانستان شده است. مردمی که بیش ازسی سال در یک کشور زندگی کرده باشند استحاله آن دیار و سر زمین می شود و تمامی خصوصیات آن جامعه را بخود می گیرند. فرزندان که به دنیا آمده و بزرگ شده اند اصلا چیزی جز سرزمین که در آنجا به دنیا آمده درس خوانده وبزرگ شده ، چیزی دیگری را نمی شناسند و درک نمی کنند چه بسا مورد تحقیر و اهانت در سرزمین پدری شان قرار بگیرد این اهانت ها به دلیل لهجه و گوییش بارها دیده شده است. آخرین تحقیقاتی که صورت گرفته این مساله را تایید کرده است و به همین دلیل گزارشگران و محققان پیشنهاد کرده اند که کشورها به آنها تابعیت و اقامت دایمی بدهند. بهر صورت مسئله آواره گان یکی از دشوار ترین معضلات اجتماعی هست. در ایران و پاکستان فرزندان مهاجرین درس خوانده اند و مایه سر بلندی جامعه شان شده اند وباید از همسایگان تشکر کرد. ایران آمارها ی را اعلام کرده است که بالای چهارده هزار درطی سالهای گذشته از دانشگاه ها ی شان فارغ التحصیل بیرون داده اند و به همین گونه صدها هزار دانش آموز و دانشجو مشغول تحصیل هستند. 
در نشست دوستانه در منزل حاجی عباسی در جمع بزرگان مهاجر همه این موضوعات مورد بحث و گفتگو قرار گرفت و به این ترتیب نشست بسیار خوب ما به پایان رسید. البته تکنولوژی همه چیز را آسان کرده و ده ها قطعه عکس یاد گاری و فیسبوکی نیز گرفته شد .
شب همراه با جمال انصاری و رحیمی بر گشتیم به خانه رحیمی. من اول فکر می کردم که در ایران دست رسی به انترنت مخصوصا فیسبوک نخواهیم داشت زیرا بارها شنیده بودم که امکان دست رسی به فیسبوک در ایران کار بسیار سختی خواهد بود. اما واقعا کی و چه کسی می تواند در برابر تکنولوژی تاب بیاورد و این اشتباه است که کسی مانع آن شود. وقتی مساله دشواری انترنت طرح شد آقای رحیمی گفت من از طریق فیلتر شکن وارد فیسبوک می شوم و همه سایتهارا اگر بخواهم می بینم. گفتم تشکر من بشدت نیاز مند هستم و می خواهم وصل به فیسبوک باشم آقای رحیمی از طریق فیلتر شکن وارد فیسبوک شد و به این ترتیب همه پیامهای واصله را چک کردم از جمله آقای فضل الرحمان فاضل دپلمات نویسنده و محقق از قاهره به من پیام داد که شماره آقای سید غلامحسین موسوی را لازم دارد وی در ادامه پیام شان نوشته بود که می خواهم کتاب ایشان را با عنوان " الرد علی الدکتور الوردی" را در قاهره چاپ نمایم اجازه ایشان را لازم دارم. این کتاب در مورد سید جمال الدین افغانی سی پنج سال پیش نوشته شده است و حالا جناب فاضل که محقق این وادی هست می خواهد آنرا چاپ نماید.
با شنیدن نام آقای سید غلامحسین موسوی یک باره به یاد حزب وی افتادم. آقای موسوی اعجوبه است وی در قالب طنز سیاسی تشکیلاتی را بنام " حزب گنگو" طراحی کرده بود و اعضای حزب را گنگوش نام گذاری کرده بود. شرایط عضویت در حزب گنگوش این بود که آدمهای در حزب جلب و جذب می شوند که نه عاقل و نه دیوانه باشند حد وسط میان عاقل و دیوانه را دعوت به حزب گنگوش می کرد و گنگو یعنی همین که نه عاقل باشد و نه دیوانه آاقای موسوی با این حزب خود غوغا برپا کرده بود. وی ابتکاراتی عجیبی داشت " جو غول" نام کنگره حزب گنگو بود. حد وسط خرد و جنون برای معیار ما بود هرکسی که دارای چنین خصوصیات و مواصفات دیده می شد. اتومات عضو حزب گنگوش بود. اتفاقاً این گونه آدمها درجامعه بسیار زیاد هستند. این داستان سر دراز دارد. شنیدن نام آقای موسوی مرا به یاد حزب گنگو شان انداخت.
در این مورد با جناب انصاری و رحیمی گفتم که ما در کابل گروه "بخمل" را بوجود آورده ایم این گروه براساس یک فلسفه ساخته شده است و تعداد از اعضای پارلمان عضویت گروه بخمل را دارند.ازفعالیت این گروه سه ماه می گذرد اعضا و هوادران زیادی دارد ولی متأسفانه دو تن از اعضای مرکزی گروه انشعاب کرده در راس انشعابی آقایان علی امیری و حاجی جواد قرار دارند و گفتم که آنها گروه دیگری را تشکیل داده و نام آنرا گذاشته گروه " برک" در حال حاضر رقابت بسیار شدید بین دو گروه جریان دارد و هردو در صدد جلب جذب و عضو گیری هستند و من برای گروه "بخمل" کار می کنم و در خارج هم در فکر عضو گیری و نمایندگی هستم شورای مرکزی "بخمل" این صلاحیت را به من داده است که مطابق با شرایط عضویت افراد را جذب نمایم. 
آقای انصاری دو مساله را ازمن پرسید یکی علت و فلسفه گروه بخمل چیست؟ و به چه دلیل تشکیل شده اهداف وبرنامه هایش چیست؟دیگر اینکه آقایان انصاری و رحیمی شرایط عضویت را می خواست بدانند. البته فلسفه گروه " بخمل" بری گردد به آدم و حوا و از همان زمان این گروه پیدا شده است. آقای امیری که خود فیلسوف است و کتاب های "خواب خرد و خرد آواره" و ده ها مقاله نوشته است اخیرا ادعا کرده که گروه " برک" هم ریشه در " عدن" دارد وی به من گفت که در جنت گوسفند ان عدنی وجود داشته و برک از همان جا سر چشمه گرفته است. بهرحال قصه گروهای بخمل و برک به درازا کشید من به آقایان انصاری و رحیمی گفتم اولین و ساده ترین شرط عضویت این است که هرکس که بخواهد داو طلب عضویت باشد باید سن سی پنج ساله گی را تکمیل کرد ه باشد شرایط سنی همان شرایط سنی نامزد کابینه افغانستان است و دیگر اینکه عضو گروه همیشه خندان باشد زیرا جامعه بیش از حد متاثر ازرنج و ماتم می باشد برای مقابله با غم و اندوه داوطلب باید پنج فکاهی بدون سانسور را در مرحله اول بگوید و بعد فکاییها در شورای مرکزی طرح می شود اگر مورد تایید گروه قرار گرفت آن وقت عضو گروه "بخمل" می شود. انصاری به علت شرایط سنی عضویتش رد اما آقای رحیمی مشکل سنی ندارد ولی در مورد ارایه فکاهی شان بحث می شود وی در مدتی که در خانه شان بودم چند فکاهی گفت اما به نظر من همان فکاهی" فاتحه و چهلم "شان خوب بود.
چیزی در حدود یک ساعت همین شوخیها و مزاحها را داشتیم آدم در خستگی کجا خواب می رود و بعد در مورد برنامه فردای آن شب بحث کردیم . آقای انصاری که سر رشته گر ما بود گفت که جمعه آینده در تهران برنامه داریم اما در طول هفته تا جمعه آینده دید بازدید در تهران و بعد قم می رویم. آقای انصاری گفت جناب سفیر از مساافرت برگشته و فردا شب در خانه شان مهمان هستیم و بعد برای قم برنامه ریزی می کنیم البته از قم مرتب تماس گرفته می شد و این گونه دیده می شد که در قم برنامه های خوب و سنگینی خواهیم داشت زیرا در این شهر قرار است سمینار، کنفرانس، نشست های دو ستانه ازنوع پاکدشت و مراسم و میزهای پاسخ و پرسش را داشته باشیم در کنار این مسایل رفتن به حرم و خانه رهبر شهید و زیارت مادر 103 ساله استاد و همین گونه به دیدار مراجع عالیقدر را نیز بر نامه ریزی داشتیم.
مدیریت وبسایت : سپاس از شما در بخش بعدی بحثهای زیادی را در برنامه های آستان قم و نشسها و سمینارهاراخدمت تان طرح و پرسشها ی بسیاری خواهیم داشت. مدیریت سایت و وبلاگ تان سعی می کند مجموعه برنامه ها و صحبتها را در قالب پرسش ازشما سوال نماید. هدف این است که دست آورد سفر تان را برای دوستان و خوانندگان تقدیم نماییم اینها خاطره ها است و تکرار نمی شود شما در این بخش به گروهای بخمل و برک اشاره داشتید واقعا این داستانها چیست؟
محمد ناطقی: ههههه نه شما این داستانها را جدی نگیرید همه اش شوخی بود نه گروه بخمل و نه هم گروه برکی در کار است. شوخی کردم والبته از نظر علمی تایید شده که خنده و شوخی و طنز فوایید زیادی دارد فکر می کنم مقاله علمی در این خصوص را خوانده ام که تا کید داشت بهترین مساله برای آدمهای که سن شان بالای پنجاه سال می رسد' همان روی آوردن به شوخی لطیفه و فکاهی است هر آنچه در باب "بخملیها و برکیها "گفتم همه اش شوخی بود چنانچه حزب گنگو سید غلامحسین موسوی شوخیهای با مزه آن زمان خودشد. شبهای "بره ره " مهران مدیری از همین قماشها است و می بینید که چه قدر دوست داشتنی است آدم بجای اشک و ماتم در دل مردم شادی و سرور خلق کند ثوابش بشتر است. و به همین دلیل است که من صدای یک خواننده را در شبهای عید هنر و شعرش را به مراتب نسبت به اعمال تبهکارانه ترجیح می دهم. خنده نمک زندگی هست..ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد