نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

نگاه بیرونی و درونی - 2-

محمد ناطقی

نگاه درونی و بیرونی - 2-


چرا دشنام؟


دشنام و اهانت چیزی جز رذالت و بلاهت نیست اصولا لشکر جرار فحاشان هیچ منطق و پایه ای برای دشنامهای شان ندارد. تمام حرف شان این است که معامله کرده اید دالر گرفته اید و خیانت کرده اید اینها احساسات جاهلانه است نه معامله ای در کار هست و نه دالری. قضیه توتاپ از نظر من یک مساله خدماتی و دولتی است و نه یک مساله سیاسی و مافیایی اما شرکت و وزارت آن را زیر زمینی و مافیایی کرد و این داستان دوسال نیم پیش اتفاق افتاد اما تیم مقامات پیشین کاملا قضیه را سیاسی کرد و آدمهای افراطی و بی بریک هم هدف شان از شوردادن احساسات برای رای و انتخابات و وکیل شدن هست و نه چیز دیگر و اهل مذاکره هم نیستند و هراس دارند و بجای آن خطابه را درپیش گرفته اند چون با رای و انتخابات مناسب تر است. مذاکره ظرفیت مهارت و توانایی لازم دارد که لافوکها مطلقا توانایی آن را ندارند. ما، بودن با حکومت و دولت را از اموردرون اجتماعی و امر ملی می دانیم در ۱۴ سال گذشته هم هیچ کسی را نمی توان ملامت کرد که چرا مامور حکومت بوده است. تجربه و تاریخ هم نشان داده است که بودن در حکومت به مراتب مفیدتر از مخالفت با حکومت است دلیلش همان نگاه درونی است احزاب جهادی در گذشته همه اش باید حکومتی می شد چون امردورنی و حاصل مبارزات شان بود. من اپوزیسیون سیاسی را هم امر درون اجتماعی و سیاسی می دانم وسخت به آن احترام دارم زیرا که در حوزه درونی و درون ملی و اجتماعی قرارگرفته است. ما در گذشته اپوزیسیون بودیم و کار خودرا درست می دانستیم و حالا اپوزیسیون بودن دوستان را منطقی و حق شان می دانیم اما نگاه درونی به این معنا است که مخالفت با حکومت در چوکات باشد و اپوزیسیون سیاسی قانونمند داشته باشیم قدرت را در چارچوب قوانین بخواهیم. موضع گیریهای تیم سیاسی کمی شبه ناک است وقتیکه اعلام می شود که بجای حکومت فعلی ، اداره موقت و بجای لویه جرگه قانون اساسی ، لویه جرگه عنعنوی بر گزار شود این گونه دیدگاه ملی نیست براندازی اگر واقعا در کار باشد در این صورت امر درونی تبدیل به امر بیرونی و غیریت از نوع طالبانی می شود و بهیج وجه به صلاح نیست. فحش و دشنام تنها به این دلیل که چرا در حکومت باشیم و فحش اهانت تنها به این علت که اپوزیسیون و منتقد حکومت هستیم به هیج صورت منطقی و خرد مندانه نیست و همین طور سیاسی و مافیای کردن توتاپ و ضدیت با مذاکره و تفاهم نیز امر غیر منطقی است و چرا دشنام؟. 


هیچ رییس جمهوری پیشین چنین نبوده است


آمریکا مدعی معهد دموکراسی است و روسای جمهور این کشور پس از پایان ماموریت به کارهای دیگری روی می آورند پرفیسور دانشگاه ها می شوند و یا مشاور شرکتهای بزرگ مالی و تجاری می شوند و یا مثل بوشها دنبال گاو های خود می روند و یا هم انیستیتوتهای علمی و مطالعاتی ایجاد می کند و خلاصه هر کاری مفیدی را انجام می اما هر گز چوب لای چرخ روسایی بعدی خود نمی گذارد.در انگلستان تونی بلیر مقتدر ترین صدر اعظم انگلستان همین کار را می کند در هند درچین در ایران و پاکستان روسای جمهور پیشین شان وظایفی غیر از دخالت در کار حکومت و رییس جمهور را دنبال می کنند اما در افغانستان نمی دانم رییس جمهور کرزی چرا استثنا شده است. ایشان معاون خود استاد خلیلی و رییس دارالانشای خود صادق مدبر را به میدان سیاست و معارضه و مخالفت و اپوزیسیون با حکومت کشانده است. داکتر مدبر پنج ماه پیش در کابل نیوز صحبت از ،اداره موقت لوی جرگه عنعنوی، را داشت و استاد خلیلی را هم از ساحت صلح به میدان اعتراضات مدنی کشانده و بقول استاد محقق از وی یک رهبرشورشی ساخته است. رییس کرزی دوهفته قبل در گفتگو با بی بی سی در باره اعتراضات مدنی و جنبش روشنایی گفت که با استاد خلیلی در تماس است و استاد خلیلی در اوج اعتراضات و تظاهرات از چوکی به زمین نشست و گفتگوهای کرزی درست در همین روزها است. آقای کرزی پس از ختم کار تا حالا چندین مسافرت رسمی به هند، چین داشته و در روسیه رفته با ولادی میر پوتین صحبت داشته است صحبتها جنبه های شخصی و خصوصی نداشته است رییس قبلی ملاقات معنی دار سیاسی داشته است و بعد در رسانه ها شرکت کرده و دیدگاه خودرا که عمدتا مخالف حکومت است را بیان کرده است. نمی دانم در شورای حراست و ثبات چه قدر نقش دارد اما مهره های مهم حکومتش عضو همان شورای مخالف و اپوزیسیون حکومت هستند. رییس جمهور کرزی در زمان حکومتش سیاست عجیبی را در مخالفت با متحدانش گرفت و امروز هم بشدت حملات هواپیماهای درون در ولایت ننگرهار علیه داعش را رد کرد و گفت که قبول ندارد و در گذشته هم مخالف بوده است. کرزی طی اعلامیه ای از مرگ اختر محمد منصور ابراز خرسندی نداشته و بصورت ضمنی کشته شدن وی را درست ندانسته است. رییس جمهور قبلی اعدام پنج تروریست طالب را درست نمی داند و به یک نحوی محکوم کرده است. در گذشته هم ایشان طالبان را هرگز دشمن نگفت و زندانیان شان را رها و عملیات شبانه و روزانه به قول خود شان سرشان" طالبان" بند کرده است. نگاه رییس جمهور پیشین به طالبان و دیگر تروریستها نگاه ملی نیست زیرا طالبان، القاعده،و داعش گروهای ضد ملی هستند و این گروها با ملت افغانستان غیریت و ضدیت دارند و مردم مارا می کشند گروهای مثل طالب و داعش بگفته اسپنتا قاتل هستند و گروهای درون بومی و درون اجتماعی افغانستان نیست. همنوای با جماعتهای بیرونی نگاه ملی نیست. از نظر رییس جمهور پیشین شاید رابطه و همکاری با غرب و آمریکا استقلال افغانستان را زیر سوال برده و احترام متقابل بهم خورده است درحالیکه نگاهی به غرب و امریکا مبتنی بر اصل منافع است درست است که این کشورها در حوزه امر بیرونی قرارگرفته ولی دشمن مردم افغانستان نیستند بل متحدان دولت و حکومت و مردم افغانستان می باشند این قابل توجیه نیست که گروهای تروریستی که مطلقا غیریت و ضد و قاتل مردم هستند، اما مقابله با آنها و کشتن رهبرشان محکوم باشد. بنظر من فعالیتهای بی نهایت گسترده رییس کرزی در داخل و خارج با تعریف داشتن دیدگاه مخالف به صلاح مردم نیست و اینکه متحدان افغانستان را محکوم و ملامت نماییم و سرکوب گروهای تروریستی را درست ندانیم نیز با نگاه درون اجتماعی و ملی ساز گاری ندارد. 

کودک

کودک همه زندگی اش بستگی به شیرمادر دارد این وابستگی بنیادی و حیاتی است. مادر قریب ترین امربیرونی نسبت به کودک رادارد اما می دانیم که کودک برای این به دنیا نیامده که الی الابد شیرمادر بخورد و دوران صغارت داشته باشد فلسفه خلقت ، تکامل و تحول و استادن روی پای خود هست.جامعه هم می تواند به دلیل گرفتاریها و خیانتها روزی بشدت وابسته به ظرفیتهای بیرونی شود. افغانستان درطی چهاردهه چنین شد و به دلیل وابستگی گروهای سیاسی به بیرون این روز سیاه را برافغانستان تحمیل کرد. خلق و پرچم، گروهای مجاهدین، طالبان و حتا حکومت رییس جمهورکرزی و حالا هم حکومت وحدت ملی بشدت وابسته به امرخارجی و بیرونی می باشد البته باید این فصول و دوره هارا تفکیک کرد. امربیرونی گاهی درریزش خون نقش داشته است و اما زمانی برای سازندگی و لی درهرصورت امربیرونی درامور زندگی افغانی قویا دخالت داشت و دارد. مشکل حکومت کرزی هم این بود که می دانیست که همه اموربومی و داخلی به امربیرونی گره خورده است و افغانستان برای تقویت و تغذیه خود وبرای دفع اشرارتروریزم به کمک و حمایت خارجی نیاز داشته است اما تبدیل شدیم به کودک بد خوی و بد خلقی که همان کمکهای بیرونی و نگاه بیرونی را نیز خراب کردیم و تاریخی ترین فرصتها را ازدست داده و فرصت سوزی عظیم راه انداختیم. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد