نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

نگاه درونی و بیرونی-16-

نگاه درونی و بیرونی-16-


نگاه درونی و بیرونی -۵۰-


این نسل نمی تواند


بحث داشتیم موضوع بحث همین دیورند و تورخم و منازعه و سفرهیات افغانستان به پاکستان بود خوب هرکی دیدگاه داشت که گفت و اما من هم گفتم که خط دیورند را، این نسل حل نمی تواند و بگذاریم برای نسلهای بعدی و دلیلش هم این هست که حضور فیزیکی ما در حال و در سال۲۰۱۶ هست و اما ذهن ما ، معطوف است به گذشته نیم قرن پیش و درگذشته چکر می زند. این حرف در ذات خود مهم فوق العاده هست که نمی شود با حضور بالفعل و ذهنیت کهنه و منسوخ، مسایل استراتژیک و بنیادی حال و آینده را حل کرد. یک وقت اصحاب خرد و اندیشه غرب روی مرزهای خونین و مشترک شان جلسه داشتند و این موضوع را به بحث گرفتند که بخاطر خط و مرز و دیگر موضوعات جنگهای خونین اول و دوم را راه انداختیم و حالا بیاییم موضوع مرزهای مورد مناقشه را حل نماییم اما جمع بندی شان این که نه ما نسلی با هوش و اسمارت نستیم و نمی توانیم با آلودگیهای ذهنی و کهنه و منسوخ معطوف به گذشته مساله حاد خط و مرز را حل فصل نماییم و این موضوع را بگذاریم به نسلهای آینده که با هوش هستند که خطوط قرمز مرزهای مان را حل نمایند.هفتاد سال از ماجرای گذشت اما نسل نو اروپا پس از جنگ، چه گونه مساله مرزهای شان را حل کرده اند. درحال حاضر بی اهمیت ترین مساله در غرب و در اروپا موضوع خط و مرز هست.

 اما نسلهای افغانی و پاکستان نمی توانند مساله دیورند را حل نمایند زیرا دیدگاه کهنه و فرسوده دارند. من در چندین بحث در پاکستان و افغانستان شرکت داشتم و باتجربه از بحثها به این نتیجه رسیدم که خط دیورند را حل نمی توانیم زیرا خط قرمز ما و تبدیل به امر ناموسی شده است.دیدگاه بیرونی و دشمنی به موضوع و اینکه خط دیورند را قرمز بخوانیم . نگاه هردو کشور به خط را دشمنانه تعریف نماییم دیگر باید اذعان داشت که اهل حل و معامله نستیم. یادم هست در نشستی با کرزی صاحب رییس جمهور گذشته صحبت مدیریت مرزی پیش آمد و از ،  border management, صحبت شد رییس کرزی گفت این حرفها را بگذارید کنار از مدیریت آی. اس. آی صحبت کنید. ایشان به هیچ وجهی قبول ندارد که مرزهای فعلی بین دو کشور مرزهای طبیعی هست از نظر ایشان و تعدادزیادی در افغانستان خط دیورند یک خط تحمیلی هست. درآنسوی مرز هم همین دیدگاه وجود دارد پاکستان خط دیورند را مرزهای بین المللی خود تعریف کرده . غرب و آمریکا هم دیورند را برسمیت می شناسند و موضع افغانستان را صرف در حد یک دیدگاه منفی فقط می خواند. پاکستان در تورخم وارد جنگ شد و مرز بسته شد اما حالا مرز باز هست اما پاکستان بکار خود ادامه می دهد و سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی پاکستان گفت که احتیاج به اجازه نیست و ما کار خود را می کنیم . با این شکاف عمیق و دیدگاه خیر خودی و خصمانه میان دو کشور و مردمان دو سر زمین پس چهگونه می توان  باور داشت که نسل کنونی می تواند خط دیورند را حل نماید نه من قویا باور دارم که ما نسل حاضر حلال نمی توانیم باشیم بل خلاق مشکلات در خط دیورند می باشیم. و اما نگاه مان به تورخم چه باشد؟ در یک نوشته با عنوان ، توتاپ و تورخم، به موضع گیری و دیدگاه استاد خلیلی انتقاد کردم که چرا قاطی کرده و توتاپ و تورخم را دریک دیگ انداخته است و حالا هم همان گپ هست که دیدرند و تورخم را در یک دیگ نیاندازیم . این مساله مجزای از هم بحث شود. خط دیورند به عنوان یک چالش تاریخی و با ده ها پیچیدگی و دشواری، کار نسل فعلی نیست و این نسل این خرمن را کوبیده نمی تواند و این مساله را محول نماییم به نسلهای آینده.  و اما موضوع مناقشه تورخم را می توان حل کرد. خطوف صفری داریم در یک طرف افغانستان با بر افراشته شدن بیرقهای ملی خود استاده هست و در یک سوی دیگر پاکستان قرار دارد که بیرق خودرا بر افراشته و آن طرف دیورند را خاک و ناموس خود تعریف کرده و تعرض به آن طرف را تعرض به ناموس ملی خود می داند.حالا نزاع خونین در نقطه های صفری ننگ ناموس جغرافیا، روی داده و چه گونه باید به ان رسیدگی کرد و قضیه را حل کرد. هرکسی می داند که جنگ به ضرر مردمان هر دو کشور هست و به ضرر حکومتهای دو طرف نیز هست برای حل قضیه بهترین راه همان هست که دو کشور به قراردادها و پروتکلها در نقطه های صفری نگاه کنند و به آن احترام بگذارند. دو نوع پروتکل را داریم یکی اینکه به دلیل حساسیتها نباید اقدام به تاسیس پایگاه نظامی کرد و اما اگر به دلایلی یک طرف مجبور می شود که پایگاه نظامی احداث شود در این صورت هم توافق صورت گرفته است که از طریق مجاری دیپلماتیک هم دیگررا در جریان بگذارند. پاکستان مدعی هست که این کار را کرده است و آقای زاخیلوال سفیر افغانستان را در جریان گذاشته است امریکه که فکر می کنم زاخیلوال منکرش هست. اینها تدابیر پیش گیری از در گیری و منازعه هست که خیلی خوب می باشد روی این امور تکیه و توجه داشته باشند. نگاه به مساله مرز و بخش مرتبط به دیورند واقعا خصمانه هست که این نسل با این دیدگاه منسوخ و فرسوده نمی تواند حلش کند اما نگاه به تورخم و ایجاد پایگاه نظامی براساس تفاهمات و قرار دادها می تواند دوستانه و خودی شود. گرچه این مساله هم به این ساده گی نیست زیراشروع منازعه از سوی پاکستان دلالات دیگری هم دارد که پاکستان بگوید وقتی که ازسوی دوستان غربی و ازسوی آمریکا بخاطر افغانستان تحت فشار قرار می گیریم ‌ وقتی که افغنانستان با خصم استراتژیک ما هندوستان این قدر دیدگاه درونی و خودی پیدا کرده پس این هم می تواند واکنش ما باشد یعنی اینکه شما با افغستان آن کارها را بکنید و ما هم این کارهارا می کنیم.

-----------

دیدگاه چه گونه ابراز می شود؟


انسان تابع احساسات عواطف و صد عامل دیگر هست و در برابر آن واکنش و عکس العمل نشان می دهد، ریشه واکنش گاهی ارجاعش به حواس پنجگانه هست که در این صورت هیچ تفاوتی بین انسان و جانور نیست واکنش در برابر سر ما و گرما در برابر تشنگی و گرسنگی در برابر بوهای بد و خوب و.. اینها تماما از وجوه مشترک انسان و حیوان هست. اما گاهی مرجع واکنش، ریشه در عواطف و احساسات و قضاوت خوب و بد را دارد. این مرحله تکامل یافته تر از صورت و حالت اول هست اما باز مبنای عقلانی ندارد و تابع هیجانات هست. امروز چند خبر و چند واکنش را خواندم. خانم دلبر نظری وزیر کابینه از طالبان خواسته که عاملان خشونت و بیرحمی و تجاوز علیه زنان را مطابق احکام شریعت مجازات نمایند این مفهوم و نه منطوق کلام وزیر هست و می دانید چه واکنشهای گسترده توام با جوک مسخره و گاها تحقیر و توهین همراه شد و یا قومندان طالب از موتر خلیل اندرابی قومندان امنیه میدان وردک کشیده شد که طرف کابل قاچاق می شد و یا واکنشهای در باب امضای قراداد 300 میگاوات برق برای مناطق مرکزی که عمدتا واکنشها تند احساسی توام با دشنامهای رکیک همراه بوده است. این گونه واکنش و عکس العملها هر چه باشد ریشه عقلانی ندارد خبر را شنیده و قضاوت را کرده است اما توام با کینه نفرت و موج عظیم دشنام و نفرت پراکنی این نوع واکنش از نوع واکنش مشترک انسان و حیوان که مبنا و مرجع آن حواس خمسه می باشد کمی بالاتر و تکامل یافته تر هست اما انسانی خرد مندانه و عقلانی نیست زیرا که توام شده با قضاوت غلط و تخلیه عقده های درونی و نفرت مثل اینکه من مطلبی در باب فوتبال نوشتم و قصه اوباما و مارکل صدر اعظم آلمان را شرح دادم اما از دیشب تا حالا در پایش فحش و دشنام ازسوی هواداران باند سیاسی کرزی و خلیلی و مدبر و ازسوی جنبش فحاشان و رجاله های مدعی رهبری را می شنوم دشنامها و احساسات در حدی رکیک و خرکی هست که دوستان و عزیزانم را از فیسبوک و رسانه های مجازی متنفر ساخته اند. من نمی گویم که دلبر جان نظری و یا خلیل اندرابی کارش و نظرش درست هست و یا ما در باب پروژه توتاپ و دیگر مسایل اشتباه نداریم که داریم صحبت در باب واکنشها هست که الوده به دشنام و اهانت هست. و اما نوع سوم و مرحله خردمندانه و عقلانی واکنشها این هست که کار خلیل اندرابی قومندان پولیس بر رسی شود و از طریق مجاری امنیتی و قانونی بجای برسد و این آدم در زمان قتل عام پولیسهای محلی در جلریز و شهادت جمعه سیاه و ده هاتن دیگر نیز قومندان امنیه بود و این قضایا باید تحقیق و برسیهای امنیتی و استخباراتی و در نهایت فیصله قضایی صورت بگیرد و رسانه کارشان انذار و تخویف و اطلاع رسانی هست و نه حکم و قضاوت کاریکه که می کنیم ما حکم صادر می کنیم و فیصله می کنیم که فلانی خاین معامله گر و بی ناموس و ناموس فروش هست اما واقعیت امر چیز دیگر هست. مساله توتاپ همین گونه شد کاری بود که حکومت گذشته کرده بود و اما استاد دانش و استاد محقق شهامت نشان دادند و با آن مخالفت کردند و قضیه را به مردم اطلاع رسانی کردند تا حق مردم تضییع نشود اما یک عده آن را چماق سیاسی کرد و وبال گردن شان. ما طرفدار عملی شدن همان طرح اصلی فیشنر بودیم که نشد اما دیدگاه ما این نیست که هیچ کاری صورت نگیرد و با حکومت مقاطعه کنیم و به مخالفت بر خیزیم نادانی بالاتر از این متصور نیست که یک عده بشدت خواهان این بود که محقق و دانش هرچه عاجل از حکومت بیرون شوند وزرا استعفا دهند و کلای مجلس پارلمان را ترک کنند و توتاپ خط قرمز ماست و از سوی دیگر فرصت طلبان دیگر نیز خطوط قرمز درست کردند و بشدت در میان اقوام دیگر شایعه راه انداختند که اهالی بامیان ساکنان مناطق مرکزی می خواهند برق شمارا قطع کنند و حق شمارا بخورند و تنشهای هولناک و ترسناک قومی ایجاد کرده بود. این همه ریشه و بنیادش بر می گردد به همان هیجانات و احساسات و این نگاه درونی عمیق و خرد مندانه نیست این نگاه به نظر من پوپولیستی عوام فریبی هست که تیمهای با برنامه دنبال آن هستند تا حکومت را تحت فشار بگذارند و به هدف سیاسی خود برسند و ازسوی دیگر لشک فحاشی درست کرده که به عزت و آبروی یک عده تعرض نماید و جامعه را به ابتذال و ادبیات و فرهنگ نفرت را بجای ادب، خرد و زبان و ادبیات فاخر نقد و نظر سوق دهند. ریشه و بنیاد قضاوت باید در هر امری خرد و عقلانیت باید باشد. راه خرد مندانه ابن هست که در برابر هر رویدادی، قاضی نشویم و حکم و فتوا صادر نکنیم و مجوز فحش اهانت را برای عوام الناس و یک عده رجاله های از دنیا بی ندهیم واقعا آنچه که این روزها در دنیای مجازی می گذرد به دور از خرد و عقلانیت و خرد جمعی ماست و خلاصه بحث اینکه ما طرح بدیل را در مورد برق منطقی می دانیم و هرگز مردم عزیز ما با نظام و حکومت مشکل ندارند نگاه ما با حکومت عقلانی درونی و خودی هست و برای هر امر ملی به دنبال راه حل منطقی و هوشمندانه هستیم زیرا که بجای احساسات و عقده گشایی به دنبال عقیده گشایی و منطق خرد می باشیم.

------


آب در هاونگ می کوبند


دیروز قرار داد انتقال برق 300 میگاواتی برق در ارگ ریاست جمهوری امضا شد. طرفهای که این سند را امضا کرده اند یکی شرکت برشنا و دیگری بانک انکشاف آسیایی هست. تغییر لین از سالنگ به بامیان تبدیل به یک امر غیر ممکن گردید و اصرار بر بازگردادن لین یا دیوانگی بی عقلی و بی خبری هست و یا ریشه در امر سیاسی و اجندای سیاسی دارد. جنبش فحاشی ک همج الرعاع فیسبوکی می باشد، در واقع هم دیوانه است و هم از دنیا بی خبر و همین طور بی خریطه فیر کرده روان هست اما جنبش روشنایی اسد و گردانندگان خود خوانده و لمپن آن می دانند که کار ازکار گذشته و این کارها آب در هاونگ کوبیدن هست و آب رفته و ریخته دیگر برنمی گردد اما بازهم اصرار دارند بر امر موهوم و عبث و بی فاییده. این مساله از خود دلیل دارد. لمپنها همه بیکار هستند و در حوزه انتخاباتی خود شکست خورده و تمام هم شان این هستند که در انتخابات کابل کاندید شوند و رای ببرند و وکیل شوند اسد اینها را خوب شناخته و گفته است که برای این جنبش نکرده ایم که هزینه و اعتبار انتخاباتی برای چهار مدعی انتخاباتی و وکالت شود. و اما باند سیاسی هدف دارد و برنامه و هرگز ویل کن معامله هم نیست و نخواهد بود و امروز تنها و تنها دوربین که در نشست خبری لافوکها رفته بود ، دوربین تلویزیون استاد خلیلی " نگاه" بود و دیگر احدی از از خبر نگاران شرکت نکرده بود و این افت و شکست سنگینی برای مدعیان جنبش میلیونی هست. دیشب بوق و کرنای شان در چند صفحه مجازی طنین انداز بود که فردا نشست خبری دارند و مواضع جنبش را در ارتباط با قرارداد انتقال لین 300 میگاوات اعلام می کند و اما امروز جمع شدند و چندین ساعت منتظر خبر نگاران و رسانه ها ولی در آخر تنها استاد خلیلی دستور داد که یک دور بین از تلویزیون نگاه برود که رفت و واقعا نشست خبری امروز شان افتضاح و افتضاح شد و این سرشکستگی بزرگی در تاریخ نشستهای خبری در کابل پایتخت افغانستان هست و یک استثنا. کابل پایتخت رسانه ها هست و درهر امری خبر نگاران می ریزند و شرکت می کنند و من خودم هرروز شاهد حضور چندین رسانه در دفتر کار خود هستم. این جماعت لمپن و لافوک انگیره های بسیار کوچک شخصی دارند و موفق نستند و آب در هاونگ می کوبند و بشدت ماجرا جو و غلط دیوانه هم هستند. اعلامیه شان را ببنید جز لاف زدن چیزی ندارد و اینکه پس از رمضان دست به تظاهرات میلیونی می زنند و زمین و آسمان را کون فیکون می کنند در حالیکه هیچ کاری نمی توانند. اینها یک متن برای کنفرانس ورسا تهیه کرده اند که نشر هم کرده اند می دانید عمده ترین خواست و مطالبه شان این هست که جامعه جهانی به افغانستان کمک نکند زیرا که افغانستان فاسد است و دامنه فسادش گسترده تر می شود. واقعا اگر اینها آدم باشند و شعور داشته باشند چنین خواستی را طرح می کنند. دنیا می خواهد کمک کند اما اینها می گویند که نه به حکومت افغانستان کمک نکنید که فاسد هست مثل طالب، داعش و القاعده که می گویند با حکومت افغانستان کمک نشود و مذاکره نمی کنیم زیرا که مزدور و دست نشانده خارجی هست. امروز هم بشدت امضای قراداد انتقال برق 300 میگاوات را محکوم کرده و خاهان همان امر موهوم و خیالی شده اند. این نگاه به امر ملی و به حکومت و به کنفرانس ورسا یک نگاه ملی درونی و خودی نیست و کار بجای نمی برد و کوبیدن آب در هاونگ می باشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد