نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

نگاه درونی و بیرونی -21-

هر کی کار خود را می کند


امروز فاتحه عظیم و ملی برای شهدا روز سیاه دوم اسد در مسجد جامع الزهرا گرفته. همه رهبران سیاسی شرکت کردند. من از همکارم پر سیدم رییس جمهور کرزی  در مراسم نیامد. جناب غفاری صاحب گفت ایشان و تیم همراه در مراسم مصلی روز سوم اسد شرکت کرد. خوب این موضوع را جدی نمی گیریم و کدام بخیه سیاسی بین افراطیون جنبش و سیاست مداران قبلی نمی زنیم و می گوییم آن روز رییس کار نداشت محضا لله در فاتحه شرکت کرد و امروز کار داشت و نتوانیست شرکت نماید و باز هم می گوییم که شرکت در مراسم یک فریضه نیست امری مستحب و اخلاقی و احترام به شهدا و قربان یک رویداد و تسلی به باز ماندگان می باشد. ولی رویداد دوم اسد روز سیاه در تاریخ افغانستان بدون صف بندی و خط کشی و بدون واکنش و موضع گیری پایان نیافته است. داعش عامل مباشر جنایت با فلسفه و با بیان دیدگاه اعتقادی مسوولیت را بعهده گرفت و امروز شنیدم که داعش گفته که بر نامه عملیات روی اقلیت جامعه هزاره ادامه دارد و گفته است که اجتماعات آنهارا در افغانستان به خاک و خون می کشانیم. طالبان واکنشش رد و محکوم کردن جنایت دوم اسد بود و گفت که کار ما نیست این کار دشمنان افغانستان و هدف شان ایجاد نفاق و دشمنی در بین اقوام کشور هست. افراطیون جنبش روشنایی اشاره ای به داعش و طالب ندارند و در محافل خصوصی خود گفته اند که جنایت دوم اسد ربطی به داعش ندارد اینها به صورت غیر مستیقم حکومت را مسوول می دانند برخی شان می گویند اصلا خود حکومت در پشت ماجرا قرار دارد و برخی شان احتیاط می کند و می گویند که حکومت امنیت راهپیمایی را نگرفت و بجای آن امنیت خود را گرفته است. نیروهای امنیتی و پولیس کابل می گویند که گردانندگان جنبش از ده مسیر که تقریبا تمام شهر کابل را احتوای می کند، راه پیمایی اعلام کردند و این مساله ما را مجبور ساخت که تمامی راه های منتهی به فواره آب را زیر نظر بگیریم و نیروها را در همه جا پخش نماییم و همین کا را هم کردیم. داوود ناجی یکی از رهبران رادیکال و افراطی در کنفرانس خبری خود گفت که ما توافق کردیم و حرف پولیس را قبول کردیم که از نه مسیر صرف نظر می کنیم و می گذریم و تنها از یک مسیر که چوک شهید مزاری تا دهمزنگ باشد ، راه پیمایی می کنیم. البته این ادعا و روایتها بسیار ضد نقیض و متفاوت است و باید بررسی شود که اصل ماجرای چه بوده؟ و چه گذشته است؟ امروز برخی فیسبوک نویسان جدی پر سابقه پرسش دیگری را مطرح کرده است که در حوالی ساعت دو نیم رهبران جنبش صحنه را ترک گفتند و دلیل ترک صحنه را نماز خواندن شان گفته است البته این پرسش در حد اتهام به رهبران جنبش در همین ساعتهای نزدیک به انفجار وارد شده است و دلیل اینکه صحنه را ترک گفته سلامتی همه آنها بجز ذوالفقار امید است که در شفاخانه بستری هست و اما بقیه تماما سالم و هیچ خراشی بر نداشته اند و این پرسش کلان است که در موقع انفجار کجا بوده اند؟ و چرا صحنه را ترک و دلیل شان نمازی هست و یانه؟ علی امیری خود محقق امور حقوقی هم هست و در صفحه فیسبوک خود نوشته است که باید پرسیده شود و زوایای تاریک و پشت صحنه رویداد دهمزنگ روشن شود. من با امیر ی موافق هستم سدی سکندری ایجاد نکنیم و استبداد فحاشی به وجود نیاوریم که هر کی رهبران جنبش را مورد پرسش قرار داد که چرا مردم را و جوانان مردم را اغفال کرده و ازدرس امتحان گذاشته در یک تظاهراتی برده اید که ضریب امنیتی و تهدید بالای خطر را داشته است. مردم بالاخره ابرو عزت و حیثیت دارند این قدر فحاشی و بد زبانی راه نیاندازید بگذارید پرسیده شود. مگر این تهدیدات و خطرات توسط بالا ترین مقام امنیتی بشما گوش زد نشد که شد خود افراطیون جنبش از مذاکرات مفصل شان با رییس امنیت ملی نوشتند و خبر دادند. رییس امنیت ملی با رهبران جنبش برای مساله حقوقی و سیاسی نرفته بود وظیفه امنیت ملی تشریح ووضعیت دشوار امنیتی و خطرات که اجتماعات را تهدید می کند هست و این اتمام حجت لازم داشت و این روشنگری و روشنایی لازم داشت که این تذکرات و روشنگریها و اتمام حجت با رهبران جنبش صورت گرفت و با وصف این پرسش مطرح می شود که با وجود تهدیدات بالا و با وجود تذکرات چرا جوانان مردمرا به خیابانها کشاندید؟ و چرا به این مساله توجه نکردید که تظاهرات را برای مدتی به تعویق می انداختید و با حکومت مذاکره می کردید اما نکردید و تظاهرات راه انداخته اید و گفتید که مسوولیت آن با ماست.. حال دریای خون جاری شد و طبعا سوالات زیادی متوجه رهبران اشتی ناپذیر و رادیکال جنبش هم هست که باید جواب دهد . امیری درست گفته است که باید پرسیده شود. افراطیون کار خودرا کردند و تظاهرات را علیرغم خطر و تهدید با لج بازی راه انداختند و جوی خون تبدیل به دریای خون شد. 


شنبه سیاه و خونین دوم اسد 95


در عراق روحانی افراطی بنام مقتدا صدر چالش بزرگی در مسیر راه حکومت عراق شده است وی با سیاستهای افراطی و آشتی نا پذیرش بشترین عرصه ها و زمینه ها را برای قتل عام مردم در پایتخت عراق را فراهم کرده هست. شکایت از این رهبری افراطی بسیار زیاد هست وی مردم را به اعتراضات علیه حکومت فرا می خواند و بدون ملاحظات امنیتی و شرایط دشوار عراق گردهمایی علیه حکومت راه اندازی می کند و داعش از این فرصت استفاده کرده با موتر و یا افراد انتحاری به مردم معترض حمله می کند و به این ترتیب مردم قربانی و قتل عام می شود. وی با شیوه های افراطی با دست خود مردم را به هلاکت می برد. دوم اسد کابل که  روز سیاه روز خونین و اوج بیرحمی و قساوت داعش را نشان داد ، نتیجه لج بازی افراط گرایی و فقدان و دور اندیشی هست من قبول دارم که اعتراضات و تظاهرات حق مسلم و قانونی مردم هست و هیچ شکی نیست و حکومت افغانستان همانند عراق به اصل اعتراضات مردمی و مدنی اهمیت افراط گونه می دهد با اینکه ضعف های کلان امنیتی وجود دارد و دشمنان رنگارنگ هر روز خون مردم ما را به زمین می ریزند. تحلیل من بین اصول امنیتی و اصول اعتراضات مدنی ، ترجیح امور امنیتی و تقدم آن بر اصل ارزشهای مدنی هست. فرانسه چرا برای شش ماه حالت اضطرار اعلام کرده است با اینکه ثابت و استوار ترین نظام سیاسی در اروپا هست. منطق اصول امنیتی به این دلیل اولویت پیدا کرده که تروریستها مردم را می کشند و بالاری روی اجتماعات مردم مارش می کنند که کردند. در فرانسه جنبش افراطی برای تظاهرات را نداریم اما تجمعات مردم از نوع دیگر هست. حکومت ما باید اصول امنیتی را نسبت به اصول ارزشهای مدنی مقدم بشمارد زیرا شرایط ما غیر طبیعی و غیر نرمال و بی نهایت دشوار و خطرناک هست از این نقط نظر و از این منظر عراق و افغانستان اوضاع مشابه را تجربه می کنند. دشمن بیرحم با نگاه بیرونی و غیریت وا قعا دشمن غدار می باشد و در اعلامیه داعش تصریح شده که نجیب و طلحه خراسانی کشتار شان قربتا الی الله بوده و عملیات استشهادی داشته و خداوند عمل شان را در چهار دهمزنگ را که بالای هفتاد کشتا و بیش از دوصد زخمی داشته است را قبول نماید در حالیکه عدد قربانیان و شهدا دوم اسد خیلی بشتر از ارقام داعش هست. در اینجا تقابل چند منطق هست منطق داعش که گفته که عملیات انتحاری دهمزنگ کاری قربتا الی اللهی ما است و اینها تبهکاران و جانیان حرفه ای هستند. منطق دوم منطق افراطی گیری و آشتی ناپذیری در مقابل حکومت هست. افراطیون در دو کشور عراق و افغانستان حکومت را خاین فاسد و حتا فاشیست می دانند و هیچ اعتمادی به حکومت ندارند و به همبن دلیل با حکومتهاگفتگو و مذاکره ندارند و نمی کنند. گرچه در عراق سخن از رابط های مشکوک مقتداصدر با خارج و با دشمنان حکومت عراق نیز به میان آمده است. منطق افراطیون منطق گفتگو نیست آنها ترجیح می دهند خطابه بخوانند و بر امواج احساسات مردم سوار باشند امروز جای بحث شد که ما صورتهای ظاهری قتل انفجار و متلاشی شدن ابدان شهدا را می بینیم و همینگونه خطابه ها و فحاشیهای بی نظیر در صفحات مجازی را اما واقعا این تمام ماجراها هست و هیچ پشت صحنه ای در کار نیست و با اینکه این گونه موضع گیریهای خصمانه با حکومت و این گونه آشتی نا پذیری و ضدیت مخالفت با گفتگو و مذاکره و کشاندن مردم به خیابانها ، عوامل پشت صحنه هم دارد؟. رحمان رحمانی از اعضای فعال جنبش و از رهبران معترضین در روایتهای درونی از جنبش به نکاتی اشاره دارد که صورتها و رویداد از نوع فیلمهای هست که پشت صحنه های ترسناکی دارد. بهر صورت در حال حاضر کمیسیون حقیقت یاب تشکیل شده و این وظیفه و مکلفیت کمیسیون هست که بی طرفانه و در چارچوب قوانین و رعایت اصل عدالت و بی طرفی کار نماید و این خواست که از متخصصان بین المللی نیز کمک گرفته شود نیز منطق درستی هست. گذشته از دو منطق داعش و تروریست و منطق افراطیون جنبش ، منطق سومی منطق حکومت هست. حکومت افغانستان بشدت متاثر از اصول و ارزشهای مدنی قانون اساسی هست و تا کنون تر جیحاتش اولویت به اصول دیموکراسی ارزشهای مدنی و اعتراضات مدنی و مردمی بوده است در حالیکه در کنار این اصول ، اصول امنیتی و حفظ جان و مال مردم را نیز داریم. شرایط بی نهابت خطر ناک و غیر متعارف را نیز باید مطالعه کرد ما در حال جنگ با تروریستها واربان آنها و با استخبارات دشمن در حال دفاع از جنگ تحمیلی هستیم. کار شناسان امور امنیتی درست می گویند که اولویت و تقدم با اصول امنیتی و تعمیل و اجرایی و عملی کردن اصول امنیتی هست. من شخصا فکر می کنم عراق هم با همبن دیدگاه گرفتار شده و به همین دلیل روحانی افراطی مقتدا صدر هر روز مردم را به خیابانها می کشاند و اعتراضات به قطع برق ، قطع آب ، کمبود دارو ، و گرانی آذوقه و مواد خوراکی و همینگونه عزل نصب مقامات و تقرریها و... را ساز ماندهی می کند و از آنطرف تروریستهای داعش فرصت را غنیمت شمرده و از ضعف و خلا های امنیتی استفاده کرده و مردم را باموج عظیم انتحار و انفجار گرفتار می کند. منطق اصول امنیتی در شرایط حاضر در افغانستان تقدم و اولویت بر اصل آزادی اجتماعات دارد. زیرا نباید اجازه دهیم که داعش و طالب ما را وادار نمایند که نا گزیر شویم و با عبور از دریای خون به آنجا برسیم که از باب ناگزیری و تحمیل تروریستها قوانین و مقررات امنیتی را تعمیل نماییم. عارف رحمانی یکی از رهبران افراطی جنبش در طلوع نیوز گفت حکومت وقتی که می دانیست در سطح بالای تهدید امنیتی قرار دارد نمی گذاشت که تظاهرات صورت بگیرد و می توانیست بخاطر اصول ایمنی و امنیتی اعتراضات را کنسل و متوقف نماید این حرف رحمانی درست است که حکومت نمی گذاشت که تظاهرات دوم اسد انجام شود.اگر پرسیده شود استدلال حکومت این است که تظاهرات خیابانی حق مردم هست که در قانون اساسی تسجیل شده است. منطق حکومت باید در ارتباط با اعتراضات مدنی تغییر کند و نگذارد و مانع از اجتماعات تهدید آمیز و خونبار و خطر آفرین شود زیرا که جان شهروندان و خون آنها مقدس است. این هشتاد انسانی که شهید و صد ها نفر دیگر که زخمی شدند اینها انسان بودند اینها بزغاله نبودند که قربانی دو منطق غلط داعش تروریست و افراطیون جنبش شدند. جنبش در حال حاضر دچار عظیم ترین تفرقه و پرا کندگی شده است دیروز بخش سیاسی و حزبی آن از جنبش کنده شد استاد خلیلی و صادق مدبر از رهبران شناخته شده و معتبر جنبش بودند که در خاک نشستند و تا اخرین ساعات اعتراضات خونین دوم اسد همراه و مشوق و تمویل کننده جنبش بودند و در ماه ثور هم تا 27 ثور که اعتراضات فو ق العاده بود ، جنبش با ماهیت متحد و یگ پارچه حرکت داشت. استاد محمد اکبری در توضیحات خود در خانه استاد دانش روی همین نکته تکیه داشت که من تازمانی همراه و هم داستان شدم که راه حل پیدا شد وقتی که طرح بدیل پیدا شد دیگر برای من اعتراضات معنا نداشت و ما به این موضع گیری افتادم که حکومت طرح 300 میگاوات برق را عملی نماید. منطق آقایان محقق و دانش هم همین است که ما وظیفه خود دانستیم که با پلان 500 کیلوولت از مسیر سالنگ مخالفت کردیم و این مخالفت بخاطر پیدا کردن یک راه حل بود که به آن دست یافتیم. طرح بدیل همان راه حل معقول و خرد مندانه هست و به همین دلیل دانش و استاد محقق پیش از تظاهرات 27 ثور 95 با جنبش قطع رابطه کردند و هردو مقام حکومتی هم هستند و اما صادق مدبر و استاد خلیلی تا آخرین ساعات روز دوم سیاه اسد مردم را تشویق و ترغیب به تظاهرات می کردند و حقیقت مساله هم همبن است که تعداد زیادی از مردم از مخالفت آقایان خلیلی و مدبر خبر نشدند و دیروز آقای سعادتی نماینده خاص استاد خلیلی در نشست خبری خود اعلام داشت که در تظاهرات شرکت نداشتیم اما کماکان روی طرح اولیه فیشنر پا فشاری داریم و طرح بدیل حکومت را قبول نداریم و طرفدار گفتگو و مذاکره با حکومت هم هستیم.. منطق جوانان معترض و انتقادشان تاحدی موجه هستند که پس چرا مارا تشویق و ترغیب به تظاهرات کردید و خود تان را پس کشیدید. جمع بندی بحث این است که آقایان دانش و محقق طرح بدیل را قبول کردند و از همان اول در تظاهرات شرکت نداشتند. موضع مدبر و خلیلی رهبران سیاسی انسجام و حزب وحدت اسلامی رد طرح بدیل هستند اما ساعت یازده و یا دوازده پیش از روز خونین روزسیاه دوم اسد از شرکت در تظاهرات منصرف شدند و لی متاسفانه خیلی دیر و کسی از مخالفت شان با تظاهرات خبر نشد. منطق و دید گاه حکومت تا حالا اولویت و تر جیحات اصول ارزشهای مدنی اعتراضات مردمی بوده و مثل کشور عراق مانع از تظاهرات و اجتماعات مردمی نشده است و اما منطق افراطیون جنبش کماکان رد مذاکره و گفتگو روی لین برق 500 کیلو ولت هستند و امروز داوود ناجی یکی از افراطیون سر شناس جنبش خواهان تطبیق پروژه 500 ولت از مسیر بامیان شد. دیدگاه داعش همان است که قربتا الی الله جنایت و اقدام شرورانه و خونین دوم اسد را انجام داده است. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد