محمد ناطقی
یادداشت:
موضوعات نو درگفتگوهای صلح افغانستان
این مطلب در دو بخش نوشته شده زمان نگارش همزمان با مذاکرات صلح در اسلام آ باد بود و اینکه در مذاکرات چه گذشت؟
مدتی به دلیل گرفتاریهای ناشی ازمسوولیتهای که داشتم، موفق به تدوین ونوشتار، موضوعات نبودم. البته ازلحظه ایکه درجمع هیات صلح افغانستان پیوستم من و همکارانم با موضوعات بسیارنو و جدید درمورد صلح افغانستان روبروهستیم این مسایل را هرگز درگذشته نداشتیم.حالا که مرگ ملاعمرقطعی شد و بحران رهبری تشکیلات طالبان را فراگرفته است گرچه پس ازاعلام مرگ ملاعمر، شورای کویته ملااخترمحمد منصور را به عنوان جانشین ملاعمرتعیین واعلام کرد ولی حالا دیده می شود که بااین انتخاب وی بخشهای از اعضای رهبری طالبان مخالف اند و همین سردرگمیها سبب گردید که ما نتوانستیم در دوم ازمذاکرات شرکت نماییم در در31 جولای 2015 برنامه ما به این صورت تنظیم شد که صبح روز جمعه 31جولای ازکابل به اسلام آباد برویم در 30 جولای جلسه داشتیم که برای برنامه گفتگوهای صلح چه فهرست و چه موضوعاتی را روی میزداشته باشیم.
ما دروسط جلسه بودیم که ناگهان اعلامیه وزارتخارجه پاکستان را دریافت کردیم دراعلامیه گفته شد که مذاکرات 31 جولای بین هیات حکومت افغانستان و گروه طالبان که قراربود دوردوم آن دراسلام آباد آغازشود، به دلیل مرگ ملاعمر و سردرگمیهای که پیش آمده به تاخیرافتاد. دراعلامیه دلیل تاخیرمذاکرات خواست شورای رهبری طالبان گفته شده است به این معنا که طالبان ازحکومت پاکستان خواسته است که گفتگوهای صلح را بنابردلیل سردرگمی ناشی از درگذشت ملاعمررا به تاخیراندازد. پاکستان میزبان دوردوم ازگفتگوها و تسهیلات را آنهافراهم می کرد و حالا نمی توانست که شرایط و تسهیلات را به علت سردرگمی در جبهه طالبان فراهم نماید و این شد که دور دوم ازمذاکرات به تاخیرافتاد. وزارت خارجه افغانستان ازتاخیرمذاکرات اظهار تاسف کرده اما بصورت طبیعی طالبان دربدترین وضعیت رهبری و تشکیلاتی قرارگرفته و اینکه خود را جمع کند و به یک رهبری مورد توافق دست پیدا نماید فرصت و زمان لازم دارد.
در حال حاضر مذاکرات صلح بین حکومت افغانستان و طالبان با میان جیگری و وساطت پاکستان به تاخیرافتاده است ولی گفتگوهای صلح متوقف نمی شود و همین لحظه خبرشدیم که آقای راحل شریف رییس ستاد ارتش پاکستان گفته است که دوربعدی ازمذاکرات بین حکومت افغانستان و طالبان آغاز می شود. و یکی از دست آورد ها هم همین است که مذاکرات صلح افغانستان بعد ازاین رسمی روبرو ودوامدار،مستمرخواهد بود. موضوعات جدیدی زیادی درمذاکرات صلح پیش آمده که سعی میکنم به آن مسایل دراین خط ازنوشته اشاره نمایم. همان گونه که می دانیم مرگ ملاعمرنیز با پیامدها نو و زیادی همراه شده است و بحران رهبری یکی از عمده ترین آن می باشد.
موضوعات مهم و جدید که دردور اول از گفتگوها طرح شد
دوراول ازمذاکرات دراسلام آباد بگونه بسیارمتفاوت از تمامی گفتگوهای صلح درطی 13 سال گذشته برگزارشد. حکومت افغانستان هرگزموفق نشد که درطی 13 سال گذشته به گفتگوی سازنده و معنا داری دست پیدا نماید. مذاکرات درسایه و درتاریکی با نمایندگان ساختگی و مجعول و گاهی هم گفتگو با قاتل و تروریست منجر به فاجعه گردید. من این مساله را با رسانه ها طرح کردم که گفتگوهای صلح بارهبری ملاعمرهرگز بجای نرسید. برخی از تحلیلگران امور طالبان درمورد ملاعمر نگاه بسیار منفی و به این عقیده اند که و اصولا ملا عمر رهبری نبود که در زندگی خود کاری برای صلح کرده باشد درکارنامه وی هرچیزی می تواند وجود داشته باشد اما یک امربرای همیشه ازکارنامه و بیوگرافی وی محو شده است و آن مساله " صلح" است آنها می گویند: ملاعمررهبرصلح نه بلکه فرمانده جنگ و آتش وخون و مرگ باحکومت و مردم افغانستان بود البته طرفدارن و پیروانش جنگ وی را جهاد با خارجیها می دانند ولی استاد سیاف معتقد است که این جنگ درزمانی شروع شد که هیچ خارجی درافغانستان حضور نداشت.(1994 – 2001) وی درزندگی خود، خونین ترین تشکیلات را رهبری کرد و برای صلح هیچ کاری درزمان وی انجام نشد. حکومت افغانستان 13 سال برای صلح تلاش کرد و رییس جمهورکرزی بیست بار به پاکستان رفت اماهرگز موفق به یک گفتگوی سازنده باطالبان به رهبری ملاعمر، نشد. بنابراین با درگذشت ملاعمر می تواند امید واربود که فصل تازه ای درگفتگوهای صلح آغاز شده است.
نکته مهم و جالب این است که ما وقتی به پاکستان رفتیم بما گفته شد که هیات طالبان زیرنظر، ملا اخترمحمد منصور وارد گفتگوها ی صلح می شود. و ملااخترمحمد سرپرست شورای کویته است و بازدردوراول مشخص شد که علاوه از نمایندگان شورای کویته ، ازشبکه حقانی نیزدرمذاکرات صلح شرکت می کند. دردوراول،گفتگوهای ما با نمایندگان سطح اول شورای کویته و نماینده شبکه حقانی انجام شد.ملاعباس آخوند و ملالطیف منصور ازشورای کویته و ابراهیم حقانی از گروه حقانی درمذاکرات صلح شرکت داشتند. ترکیب هیات افغانستان هشت نفر به این ترتیب بود.ازریاست جمهوری آقایان فیض الله ذکی و اسدالله سعادتی ازریاست اجراییه محمد ناطقی و انجنیرمحمد عاصم. ازشورای عالی صلح آقایان حاجی دین محمد و فرهادالله و از وزارت خارجه حکمت کرزی معین وزارت خارجه دردوراول ازگفتگوها شرکت داشتند. دردوردوم ازمذاکرات فکرمی کنم درهیات افغانستان تغییراساسی ایجاد نمی شود. تنها خانم آمنه افضلی وزیرپیشین امورکار و اموراجتماعی درجمع ترکیب هیات اضافه شده است اما درجانب طالبان تغییرات عمده درترکیب هیات دیده می شود.
به این معنا که بخشهای بشتری ازطالبان درگفتگوهای صلح شرکت خواهند کرد. تعداد اعضای هیات طالبان تا هفت نفربالا می روددرحالیکه دردوراول سه نفر، دو نفر ازشورای کویته و یک نفراز شبکه حقانی درگفتگوهاشرکت داشت اما این بار تعداد بشتری ازآنها درمذاکرات صلح شرکت می کنند. برخی منابع به ما گفته است که همان افرادی که درارومچی و در مذاکرات غیررسمی شرکت داشتند، این باردرمذاکرات اسلام آباد شرکت می کنند. درارومچی ملا عبدالجلیل، ملاحسن رحمانی ویک ملایی دیگرشرکت داشت.
البته از هم اکنون مشخص شده است که تیم طیب آقاساکن قطر درگفتگوهای صلح شرکت نمی کند و آنها مذاکرات را تحریم کرده اند. دلیل تحریم را آنها دراعلامیه های خود گفته اند که تیم مذاکره کننده ازسوی طالبان همان تیم قطراست دراعلامیه که پس ازختم دوراول مذاکرات صادرکرد و به شدت به گفتگوهای "مری اسلام آباد " معترض و گفتند که استخبارات پاکستان گفتگوهای صلح را اختطاف کرده است. تیم قطر برای دور دوم نیزآمادگی ندارد و درآخرین اعلامیه خود گفته است که ما ازجریان صلح درپاکستان بی خبریم یعنی اینکه درمذاکرات صلح درپاکستان مارا خبرنکرده و یا اینکه تحریم کرده و درگفتگوها شرکت نمی کند. با این وضع تیم قطر درمذاکرات نیست.
اینها مسایلی است که تا بحال داریم ولی این احتمال وجود دارد که تحولات زیادی درجانب طالبان بوجود آید. طالبان گرفتاربحران ناشی ازمرگ رهبرشان می باشد و تا روشن شدن وضعیت شان و اینکه ثبات و استقرارتشکیلاتی پیدا نماید زمانی بشتری برای برگزاری دوربعدی گفتگوها وجود دارد واحتمالا دیگرگونیهای عمده درسیاست و هیات شان به وجود آید پس باید منتظربود.
دردوراول چه گذشت؟
همان گونه که اشاره کردم درمذاکرات صلح افغانستان ما با مسایل نو و تازه ای سروکارداریم واین مسایل درذات خود برای رسیدن به یک صلح معنی دار باید مثبت باشد. درگذشته مذاکرات رسمی نداشتیم و حالا گفتگوهابه گونه رسمی صورت می گیرد و بعد ازاین هروقت بحث مذاکرات بین طالبان و حکومت افغانستان مطرح شود باید اذعان داشت که مذاکرات رسمی و علنی رو دررو هست و این مساله نو درمذاکرات و درادبیات گفتگوهای صلح است. به ترکیب اشاره کردم و هیات های که دردوراول شرکت کرده بودند، هیات های با صلاحیت ازدوطرف درمذاکرات صلح شرکت داشتند.ازشورای کویته و شبکه حقانی همان مقامات رهبری و سطح " یک " شان درگفتگوشرکت داشتند هیات حکومت نیزترکیب ملی فراگیرو خوبی داشت و حالا هم یک خانم نیزدرجمع هیات اضافه شده است. ازترکیب هیات ما دراسلام آباد پاکستان ستایش شد. نمایندگان ناظر درنشست "مری اسلام آباد " هیاتهای آمریکا و چین ازترکیت هیات صلح افغانستان به دیده قدرمی نگریست و خود پاکستان اذعان داشت که هیات صلح افغانستان جامع فراگیر و ملی هست.
درتمام چهارساعت مذاکره ای که صورت گرفت، هیات طالبان صحبتهای شان خارج ازسه مساله نبود و هیات ما هم بشتربه حرفهای طالبان گوش می داد و درمورد دیدگاه طالبان اظهار نظرمی کرد. سه موضوع که طالبان روی آن تاکیدداشت در واقع موضوعات تازه و جدید نبود اما می توان گفت ازخواسته های کلیدی طالبان برای همیشه خواهد بود. خروج نیروهای بین المللی، خارج شدن ازلیست سیاه و تبادله زندانیان. ما ازهیات طالبان درطی مذاکرات طولانی چیزی بشتری را نشنیدیم گفتگوهای ما دریک مرحله ولی بسیار طولانی بود و دروسط مذاکرات یکی دو وقفه کوتاه نیزداشتیم.درمری اسلام آباد درهتل مجلل و تفریح گاه بسیارمهم درپاکستان، مذاکرات چهارساعته درشب انجام شد. درپایان مذاکرات به یک جمع بندی رسیدیم و زارت خارجه چهارکشور:افغانستان، پاکستان آمریکا و چین درپایان مذاکرات اعلامیه های رسمی دادند و ازگفتگوهای "مری اسلام آباد " حمایت کردند. دو کشورآمریکا و چین ناظران گفتگوهای صلح بودند. درپایان نشست، نمایندگان شرکت کننده ازسوی آمریکا و چین هم اعلامیه های شان را قراءت کردند. آمریکا و چین به عنوان ناظراز روند مذاکرات استقبال و حمایت کامل کشورهای متبوع شان را از صلح افغانستان اعلام داشتند.
جمع بندی ازگفتگوها:
درابتداء هیات طالبان سعی داشت که ازموضع امارت اسلامی وارد گفتگو شود و ازاینکه گرداننده جلسه آقای عزیز چودری معین وزارت خارجه پاکستان ازطالبان بعنوان " تحریک طالبان" نام می گرفت معترض بود.ملاعباس می گفت ما "تحریک" نستیم ما "امارت " هستیم وی می گفت من همین حالات وزیرصحت امارت طالبان هستم. اعضای هیات ما فقط هیات طالبان می گفت درمرور ساعات، دیگرهیات طالبان تاکید روی امارت نداشت و با طالبان و یا تحریک طالبان کنارآمد. خوب البته دوستان دیگرکه تجربه مذاکره با طالبان را داشتند می گفتند این عادت هیات طالبان هست که دراول با شدت حدت وارد می شود ولی درمرور زمان کنارمیآید. این مساله دلیل دارد که طالبان احتمالا درسویدای ذهن خود هم به این نتیجه رسیده باشد که بحث امارت طالبان با حکومت افغانستان ضیاع وقت است. درافغانستان نظامی منتخب داریم و طالبان با همین نظام سیاسی وارد گفتگو شده است در یک سرزمین دونظام سیاسی نمی توانیم داشته باشیم. نظام سیاسی همان نظامی است که قانون اساسی دارد مردم آن را انتخاب کرده است. بارها این مساله دررسانه ها طرح شده که نظام سیاسی ارزشهای مدنی قانون اساسی ازخطوط بنیادی و قرمز افغانستان می باشد. طالبان درحال حاضرآماده شده است که با نظام سیاسی افغانستان گفتگو داشته باشد یعنی اینکه آن را قبول کرده است و این مساله یک پدیده نو درمذاکرات صلح حساب می شود.
همان طورکه اشاره کردم که ما گفتگوهای طولانی و درپایان مذاکرات جمع بندی به این صورت را نیز داشتیم. گفتگوهای صلح ادامه داشته باشد. دیگر اینکه مذاکرات بعد ازاین رسمی و رو درروخواهد بود. برای اینکه گفتگوها ادامه داشته باشد، موضوعات که شامل خواستهای طرفین می شود، تهیه شود.فهرست درواقع همان اجندای مذاکرات و گفتگوهای بعدی می باشد. درمورد محل مذاکرات هم توافق شد که چین و یا پاکستان باشد. هیات چین علاقمند بود که مذاکرات می توانددرکشورچین باشد درصورتیکه ازآنها خواسته شود، چین تمامی تسهیلات را فراهم می کند. پاکستان هم علاقمند گفتگوهای طرفین دراسلام آباد بود. درآن زمان، مکان سومی برای گفتگوهاطرح نشد تنها چین و اسلام آباد محل احتمالی گفتگوها درنظرگرفته شد.
زمان مذاکرات هم درواقع تعیین شد. 31 جولای زمان قطعی گفتگوها درنظرگرفته شد. مساله بسیار مهم که درواقع از توافقات طرفین بود و هیات افغانستان روی آن تاکید داشت موضوع آتش بس بود هیات حکومت تاکید داشت که درایام رمضان و روزهای عید آتش بس اعلام شود اما طالبان می گفت که ما برای هماهنگی احتیاج به وقت و زمان داریم این گونه نشان داد که روزهای عید آتش بس اعلام می شود در روزهای عید میزان خشونت بسیار پایین آمد اما اینکه آتش بس رسمی اعلام شود را نداشتیم. در روزهای عید پیامی ازنام واز سوی ملاعمر داده شد که درآن پیام به مساله صلح بعنوان یک "ضرورت" و امر مشروع تاکید شد.
جمع بندی پیرامون همین موضوعات صورت گرفت. هیات آمریکا که بعنوان ناظرشرکت داشت ازجمع بندی که صورت گرفت راضی بود گرچه لحن طالبان درمذاکرات، خوش آیند نبود. هیات طالبان درمورد نیروهای خارجی با لحن جدی و قاطع حرف می زد و اصرارداشت که آنهاباید از افغانستان خارج شوند. هیات طالبان دربیان مطالب خود، با زبان غیردیپلماتیک صحبت می کرد و دوستان می گفتند که آنها ادبیات مناسبی دربیان خواسته های شان نداشتند.خوب این برداشت را برخی از دوستان داشت. اعضای هیات ما هرکدام به نوبه خود، درمورد دیدگاه حکومت افغانستان صحبت کردند.فکرمی کنم دریک مورد به هیات طالبان گفته شد که بحث شما راجع به نیروهای بین المللی درافغانستان چند جانبه و چند بعدی هست. شما می دانید که نیروهای خارجی درافغانستان با دلایلی خاصی خود آمده آنها برای حضورشان درافغانستان می گویند امنیت ما ازافغانستان تهدید می شد و می شود و ما برای امنیت خود وارد افغانستان شده ایم و به این نکته که داکترصاحب عبدالله عبدالله رییس اجراییه اشاره داشت تاکید کردیم.ایشان درصحبتی با ما گفت: خروج نیروهای بین المللی می تواند نتیجه گفتگوهای صلح باشد.
درمورد تبادله زندانیان و آزادی آنها من گفتم که حکومت افغانستان هزاران زندانی شما را آزادکرده است و دراین مورد آقای رییس جمهورکرزی متهم به زیاده روی بیش ازحد شده است آقای ذکی گفت تعداد ازهمین زندانیان به میدانهای جنگ رفته اند و حالا هم همین پرسش است که شما چه گونه ضمانت می کنید که زندانیان به میدانها جنگ برنگردند. درموردلیست سیاه که سازمان ملل برای طالبان وضع کرده نیزصحبت شد که حکومت افغانستان میتواند دراین مورد همکاری داشته باشد واگر گفتگوهای صلح ادامه پیدا نماید طبیعی است که اعضای که مذاکره می کنند و به این طرف و آن طرف بخاطر صلح سفر می کنند، آنها باتعذیرات نمی توانند سفرداشته باشند.
گفتگوی محمد ناطقی عضو ارشد هیات صلح افغانستان با شفقنا پیرامون مرگ ملا محمدعمر و رویدادهای احتمالی در ساختار و سیاست این گروه پس ازمرگ رهبر افسانه ای شان
خبر مرگ ملاعمر چه تاثیری روی صلح می گذارد؟
محمد ناطقی : البته خبر مرگ رهبر طالبان تاثیرات زیادی روی ساختار تشکیلاتی این گروه گذاشته و طبعا جریان صلح را هم متاثر می کند. در حال حاضر اختلافات و تشتت بی سابقه ای در ساختار این گروه پیش آ مده است ملا نیازی نیازی اعلام داشت که رهبری ملا منصور را قبول نداریم و می خواهیم رهبر جدیدی را انتخاب نماییم. درک این نکته خیلی مهم است که اصولا مساله صلح در زمان ملاعمر با ناکامی روبرو بود رییس جمهور کرزی بسیار تلاش کرد که با طالبان با رهبری ملاعمر صلح نمای اما موفق نبود.بنابراین مرگ وی تاثیر منفی در گفتگوهای صلح نمی گذارد. اما این نگرانی وجود دارد که بخشهای زیادی از طالبان از کنترل خارج و به گروهای تروریست ازنوع داعش ملحق شوند.
دو/ گفته می شود ملا بیش از دو سال پیش کشته شده است، این مسئله چقدر می تواند صحت داشته باشد؟ چرا طالبان مرگ ملا را پنهان کرده اند؟
محمد ناطقی: بله همانگونه است من خبر مرگ ملا را از طریق سخنگوی امنیت ملی شنیدم بر اساس این خبر ملا درسال۲۰۱۳ درماه اپریل در بیمارستانی در کراچی به گونه مرموزی مرده است. اما این پرسش که چرا این همه مدت پنهان گذاشته شد و حالا اعلام شد پاسخ به این مساله کار سختی است اما حدس گمانها این است که دیگر مرگ ملا عمر کتمانش بی فایده و غیر ممکن بوده است. زیرا بخشهای زیادی از طالبان آ ن را می دانستند و مخفی کردن در گذشت ملاعمر بسیارسخت درتشکیلات بود. نکته دوم هم این است که سیاستهای پاکستان حال به دلیل گرفتاریهای داخلی و یا فشارهای منطقه ای بخصوص چین
با سرمایه گذاریهایش سبب گردید که پاکستان بارویکرد صلح، فاز جدیدرادر مناسباتش با افغاداشته باشد؟ صلح با ملاعمر و نام وی امکان نداشت زیرا در کارنامه ملاعمر چیزی که وجود نداشت و ندارد همین صلح است. صلح با رهبری جدید امکاناتش بمراتب بهتر از رهبری ملاعمر می باشد و این که زعامت جدید با مرگ ملا عمر اعلام شد فکر می کنم حکومتهای افغانستان و پاکستان با رهبری جدید بهتر کارنمایند.
سه/ ملا اختر که جانشین ملاعمر شده است چقدر می تواند در رهبری طالبان تاثیر بگذارد؟
محمد ناطقی: ملااختر محمد نقش ملا عمر و جایگاه وی را هرگز بدست نمی آ ورد و اخترمحمد، ملاعمر شده نمی تواند از هم اکنون مشخص است که تشتت وحشتناکی در ساختار طالبان ایجاد شده است و بسیار مشکل است که بتواند طالبان را یک دست و یک پارچه نگهدارد اما وی با حمایت پاکستان می تواند جریان غالب و مسلط طالبان را رهبری نماید این جریان مسلط می تو.اند رقم بالای شصت در صدرا احتوا نماید.وی با کمک پاکستان این تاثیر را می تواند روی ساختار طالبان بگذارد. بنابراین برای افغانستان هم خیلی خوب می باشد که با همین گروه اختر محمد صحبت نماید و مذاکرات صلح را ادامه دهد.
چهار/ آیا مرگ ملا عمر تاثیری بر نوع موضع گیری سیاسی طالبان نسبت به مسایل جاری شان خواهد داشت؟
محمد ناطقی : بله فکر می کنم رهبری جدید با موضع گیریهای نو وارد میدان شود از جمله در مورد صلح بسیار متفاوت از ملا عمر رفتار خواهد داشت البته اختر محمد با قدرت کمتری رهبری طالبان بعد از ملاعمر در دست می گیرد زیرا واضح شده که ریزشهای عمده ای در صفوف طالبان پیش آ مده است. اختر محمد منصور بعد ازمرگ ملاعمر و گرفتن زعامت طالبان یک پیام صوتی ازوی منتشر شده است اگر این پیام واقعا از وی باشد نکات منفی در پیام وی دیده می شود از جمله همان ادامه جنگ است خوب این مساله می تواند مرتبط به سیاست جنگی و سنتی ملاعمر باشد زیرا وی نیاز دارد بخاطر حفظ جنگجویانش چنین حرفی را بزند اما این سیاست اصلی وی نیست زیرا همین ملا منصوربود که هیات برای گفتگوی صلح فرستاد.
پنج/ طالبان پسا ملاعمر را چطور می بینید؟ همسو با دولت و صلح یا همان رویه قدیمی
محمد ناطقی: پرسش این سوال باید روشن شده باشد رهبری جدید پسا ملا به گونه متفاوت و ضعیف وارد میدان می شود و بشترین هماهنگی را با پاکستان دارد و این برای افغانستان خوب است که این بخش از طالبان به رهبری اختر محمد را وارد گفتگوهای صلح نماید و در نهایت همین کار خواهد شد.اما یک بخش از طالبان نسل جدید و خونخوارش به داعش ملحق می شود و به جنگ زیر پرچم« ظلمآنی» داعش ادامه می دهد و یگ گروه بسیار کوچک امکان دارد سرگردان به این طرف آ ن طرف راه برود و کارسیاسی داشته باشد و احتمالا برخی ازکشورها از آ نها پشتیبانی خواهد کرد اینها می فرضیات و تصورات پسا ملاعمر باشد.
تشکر
تیمهای سرگردان صلح افغانستان
گفتگوی محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت ازتطبیق موافقتنامه سیاسی با خبرگزاری مرکزی چین و تلویزیون راه فردا. موضوع مصاحبه مذاکرات صلح افغانستان بود. دراین گزارش سعی می شود که نکات و مهم گفتگو را خدمت شما تقدیم نماییم. لازم به ذکراست که مصاحبه بیست دقیقه ای با خبرگزاری چین به زبان انگلیسی صورت گرفت و مدیریت سایت ازایشان خواست که آن گفتگورا نیز به زبان فارسی دراینجا ارایه نماید.
مدیریت سایت
خبرگزاری چین: تشکر ازاینکه وقت خود را دراختیارماگذاشته اید پرسش اول ما این است که گفتگوهای صلح که دراین روزها با طالبان صورت می گیرد، دارای چه وضعیتی است؟ و شما درمورد مذاکرات که درقطر، امارات اسلو انجام شده است چه نظردارید؟ چشم اندازبعدی این مذاکرات را چه گونه بررسی می کنید آیا این گفتگوها می تواند منجر به یک صلح دایمی درافغانستان شود؟
محمد ناطقی : با تشکرازشما و می بخشید ازاینکه درهنگام ورود به ساختمان صدارت معطل شدید خوب نیروهای امنیتی قوانین خاصی خود را دارد." خبرنگارچین، نه اشکالی ندارد این گونه مسایل برای ما قابل درک است". البته درمورد پرسش شما چند نکته را می خواهم توضیح دهم اول اینکه شما به مذاکرات سانکیان شهرارومچی اشاره نکردید درحالیکه چنین مذاکراتی درکشورشما هم صورت گرفته است و پیش ازآن هم خبرازمذاکرات طالبان با نمایندگان شورای عالی صلح را درپکن هم داشتیم. " "خبرنگارچین، نه این نوع گفتگوها درکشورچین ازسوی مقامات کشورما تایید نشده است".
بله مذاکرات درجاهای که اشاره کرده اید صورت گرفته است. اما نکته اساسی دراین گفتگوها وجود دارد ، یکی همان غیررسمی بودن مذاکرات هست. تاکنون حکومت افغانستان گروه طالبان کشورهای میزبان اعتراف نکرده که مذاکراتی با هم داشته اند. همان گونه که شما اشاره کردید که مقامات چینی نگفته اند که درچین گفتگوهای بین طالبان و نمایندگان مجلس و شورای عالی صلح صورت گرفته است. پس ماهیت این مذاکرات غیررسمی و تاحدی محرمانه بوده است. البته نفس گفتگوها بین طالبان و نمایندگان شورای عالی صلح ، نمایندگان مجلس و یا هم گروهای مدنی ، کاری خوب است و ما آن را حمایت می کنیم. بخصوص اینکه گفتگوهای که همین چند روز پیش دراسلو کشورناروی بین طالبان و زنان افغانستان انجام شده است. این نوع گفتگوها بین زنان و طالبان درنوع خود بی سابقه و بی نظیرمی باشد. خبرنگار راه فردا آن را یک نوع چرخش 180 درجه ای درسیاست وایده لوژی طالبان می داند. بله که همین گونه هست و این بسیارجالب است که ده تا زن ازاعضای پارلمان مثل خانم شکریه بارکزی، و خانم فوزیه کوفی و زنانی دیگری ازشورای عالی صلح و سنا افغانستان مثل خانم حوا علم نورستانی و خانم صدیقه بلخی درمذاکرات اسلو شرکت داشته اند. برخی خبرها نشان می دهد که زنان که درمذاکرایت اسلو شرکت داشته اند تعداد شان به ده نفرمی رسید.
خبرگزاریها به نقل ازخانم شکریه بارکزی گفته اند که مذاکرات بسیارمهم و خوبی با طالبان دراسلو داشته است و توانسته دید گاه زنان افغانستان را با آنها طرح نماید خانم کوفی نیزگفته است که ما درمذکرات اسلو موفق شده ایم که ازحقوق زنان افغانستان دفاع نماییم. زنان که باطالبان درپشت درهای بسته و درمذاکرات محرمانه و غیرعلنی، صحبت داشته اند ازمذاکرات شان با طالبان بسیارراضی هستند و آن را یک موفقیت تاریخی گفته اند. البته منم با این مساله موافق هستم که مذاکرات زنان با طالبان حقیقتا یک موفقیت تاریخی می تواند باشد و این خیلی جالب است که طالبان گوش شنوای برای شنیدن حقوق زنان پیداکرده اند و با زنان نشسته و ازحقوق زنان جامعه بحث کرده اند . طالبان به لحاظ ایده لوژی با زنان مشکل دارند آنها درزمان امارت شان درکابل همان رویه ای را درپیش گرفت که حالا داعش با گذشت یک سال درشهر موصل عراق درپیش گرفته است. خبرهای بسیاربدی از رفتارداعش با زنان موصل بیرون داده شده است.
طالبان درزمان امارت شان درسالهای 1996 – 2001 رفتارهای بسیار بدی با زنان داشت. آنها زنان را دراستدیوم فوتبال تیرباران کردند و زنان حق نداشتند که بدون محارم خود ازخانه خارج شوند اما حالا دراسلو با زنان نشست دارند و درمورد حقوق زنان صحبت می کنند و این بسیار جالب تاریخی ومهم است. این رویداد که درمنطق فکری طالبان یک رویا بود ولی حالا به واقعیت تیدیل شده و اینکه زنان افغان با طالبان واردگفتگوهای سازنده شده ، یک موضوع فوق العاده هست. اما پرسش اساسی که باید جواب داده شود و آن این هست که آیا تیمهای طالبان دراین کشورها مذاکره می کنند، می توانند نمایندگی ازرهبری طالبان داشته باشند و یا اینکه نه آنها تیمهای سرگردانی هستند که هیچ ارتباطی به رهبری طالبان و هیچ نسبت و ارتباط با جنگهای خونین که درافغانستان جریان دارد ، ندارند و این پرسش باید جواب داده شود.
مجری تلویزیون راه فردا: پرسش من همین است که تیمهای طالب که با زنان دراسلو مذاکره کرده اند و یا اینکه درکشورهای عربی با جامعه مدنی و نمایندگان شورای عالی صلح گفتگو کرده اند، چه نسبتی با جنگ جاری و چه تاثیری برای توقف جنگ می تواند داشته باشد؟ و ازسوی دیگر هم این سوال مطرح است که تیمهای که درقطر ، امارات و یا چین و اسلو مذاکره کرده اند ، ارتباطی با رهبری و زعامت خود دارد و یانه؟ و یا اینکه به گفته شما گروهای سرگردانی هستند که خود و به حمایت ازکشورهای میزبان به نمانیدگی ازطالبان وارد گفتگوهای صلح می شوند واین مذاکرات هیچ تاثیری روی ادامه جنگ و خونریزی ندارد.
محمد ناطقی : این پرسش به نظر ما خیلی مهم است. واقعیت مساله همین دوصورت است یکی اینکه تیمهای که بنام طالبان مذاکره می کنند ، هیچ تاثیری روی جنگ ندارند و ما شاهد هستیم که درموازی با مذاکرات غیررسمی ، جنگ بهاری طالبان به بد ترین صورت ممکن آغاز شده است و ابعاد خونریزی طالبان نسبت به سالهای گذشته بسیار بالا رفته است. دراین صورت می توان گفت تیمهای که ازسوی طالبان مذاکره می کنند ، تیمهای واقعی نیست و هیچ ارتباطی با جنگ و رهبری خود ندارند. این حرف درمورد تیم مستقردرقطر بارها گفته شده است که گروه طییب آغا چندین سال است که با رهبری خود ارتباطی ندارد و با جنگ هم نسبتی ندارد. درمورد طالبان که درچین مذاکره کرده شاید قضیه کمی فرق کند زیرا مولوی عبدالعزیز و مولوی حسن رحمانی و همکارانش در چین گفته اند که نمایندگان اصلی و واقعی طالبان آنها هستند و نه گروهی که درقطرمستقرمی باشند. تیم طالبان که کشورناروی دراسلو دعوت کرد را نمی دانیم که از چه نوع قماشی بوده است. من البته این صورت را بسیارنزدیک به واقعیت می دانم که این دسته ازطالبان که مذاکره می کند ، تجرید شده ازمرکزیت و بریده ازجنگ های جاری درکشور می باشد. آنها را، کشورها و استخبارات به صورت تفننی و اینکه گفته باشند که ما درصلح افغانستان نقش داریم و نام کشورشان برای تلاشهای صلح افغانستان بلند شود، این کارها را می کنند.
اما صورت و احتمال دوم هم به این صورت طرح می شود که نه، تیمهای که درکشورهای میزبان وارد گفتگو شده اند، آنها درواقع نمایندگان تام الاختیارطالبان برای گفتگوهای صلح می باشند دلیل آن هم این است که ازسوی رهبری طالبان این گروه ها و تیمها تا کنون تخطئه نشده است و درموارد تایید شده که تیمهای طالبان درگفتگوهای غیررسمی شر کت دارند.دراین فرض ما نمی توانیم تیمها را گروهای سرگردان و تابع سیاستهای استخبارات کشورهای میزبان بدانیم. اما این پرسش هم باید حل شود که پس چرا با شروع مذاکرات ، جنگ شدت گرفته است همان گونه که اشاره کردم ابعاد جنگ بسیار شدید شده است. پاسخ مساله نیزروشن است زیرا متاسفانه این سنت و قاعده ضد انسانی را جنگ با خود داشته است که تیمهای گفتگو کننده در آستانه صلح و مذاکرات بشترین خونها را می ریزند که از آن درمیزگفتگو امتیاز بگیرند. خونریزی زیادتر برای امتیازات بشترمی باشد. آنها عامدانه به همه جبهات شان هدایت داده که ما وارد گفتگوهای صلح می شویم و شما ابعاد جنگ را توسعه دهید و جاهای را بگیرید تا درمذاکرات دست بالا داشته باشیم. این قاعده ضد انسانی را همه جنگها درهرجای ازعالم داشته است. خوبریزی بشتر برای امتیازات بشتر.
خبرگزاری مرکزی چین: پرسش دیگری من درمورد تعریف و برداشت تان ازطالبان و داعش است شما چه برداشت ازحضوداعش درافغانستان دارید ؟ و سوال دیگر من هم این است که همسایه گان افغانستان برای صلح چه می توانند انجام دهند؟
محمد ناطقی : توضیح درباره داعش به صورت گسترده داده نشده دلیل آن هم این است که اصولا اطلاعات دقیقی از میزان حضور داعش درافغانستان دردست نیست برخی از افغانها حضورداعش را ناچیز و آینده روشنی برای آنها درافغانستان نمی بینند و حضورداعش اندک و ناچیزو واکنشی برخی از گروهای طالبان دربرابر رهبری شان می دانند. البته تحلیلگران دیگری هم داریم که حضوراین گروه را بسیارجدی درافغانستان و درهرجای گرفته اند این دسته ازصاحب نظران دلایلی برای گسترش داعش دارند. اول اینکه این گروه بسیار پولدار می باشد. درجامعه مثل افغانستان که فقرو مصیبت بیکاری همه جا را فراگرفته است، عرصه و ساحت برای سربازگیری گروه داعش و جود دارد زیرا داعش پول خرج می کند و گزارشهای داریم که آنها پولهای خوبی برای سربازان شان می دهند وازمردم عشر و ذکات هم نمی گیرند و سربازان داعش آب و نان ازمردم برای خود تهیه نمی کنند این حرفها می تواند دلیل آن باشد که داعش می تواند درافغانستان کار نماید و سربازگیری داشته باشد و پول برای جوانان فقیرو بیکاربرای شرکت درجنگ شان به پردازند.
دراین صورت خطرداعش را به دلیل عوامل داخلی افغانستان باید جدی گرفت به این معنا که بسترهای اجتماعی برای سربازگیری شان و جود دارد. نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد و باید درمورد توسعه داعش به آن درافغانستان اشاره نمایم و آن این است که داعش با اعلام خلافت اسلامی شان درمنطقه بی نهایت توسعه یافته است درحال حاضر، بخشهای عظیم ازسوریه را دراختیارخود گرفته است حکومت آقای اسد سه چهارم خاک سوریه را ازدست داده و حالاتنها دریک چهارم ازخاک سوریه حضوردارد و بخشهای زیادی ازسوریه بدست داعش و یا جیش الفتح افتاده است.در لیبیا هم شهرهای مهم را به تصرف خود درآورده است. شهر"سرت" درمرکز لیبیا به دست داعش سقوط کرد و درشهر"درنه" لیبیا حکومت وخلافت اسلامی دارد. سقوط سوریه و لیبیا و جنگهای ویران گر درعراق پایگاه اصلی خلافت داعش را تقویت و استقرار می بخشد .گروه داعش منطقه و جهان را به ده حوزه خلافت برای شان درنظرگرفته است. افغانستان جزء از قلمرو ایالت خراسان داعش است دراین صورت باید نگران بود و خطرحضورداعش را درافغانستان جدی گرفت.
نکته دیگری که باید به آن اشاره نمایم و شما درپرسش تان به آن پرداخته اید و آن این است که داعش و طالب با هم می جنگنند. جنگ آنها دلیل و ماهیت اید لوژیک و اعتقادی ندارد. دلیل جنگ آنها قدرت طلبی و هژمونی خواهی سیاسی و نظامی هستند . داعش اعلام کرده است که آنها خلافت اسلامی تشکیل داده و همه گروهای اسلامی باید به خلافت اسلامی داعشی بیعت نمایند گروهای خارج از قلمرو داعش راه جزء تسلیم و یا کشته شدن ندارد.درافغانستان هم داعش و طالب با هم می جنگند چنانچه درسوریه و عراق و درجاهای دیگر با هم درگیرهستند. دراین درگیری موضع حکومت افغانستان چه می تواند باشد به نظرمن حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی افغانستان و ظیفه اش حمایت از مردم افغانستان می باشند آنها حافظ مال و جان و ناموس مردم هستند اگرداعش و طالب با هم درگیرمی شود حکومت ازهیچ کدام حمایت نمی کند و نباید بکند.
به این پرسش هم باید پرداخته شود که دراین میان کشورهای همسایه افغانستان و متحدان بین المللی افغانستان چه وظیفه دارند و چه می توانند برای صلح افغانستان انجام دهند؟. این مساله بسیارمهم است و خواست اساسی و مرکزی و استراتژیک مردم وحکومت افغانستان رسیدن به صلح درافغانستان می باشد زیرا جنگ دمارازروزگار مردم افغانستان براورده است. جنگ لعنتی باید خاتمه یابد. حال برای رسیدن به این هدف ، نقش کشورهای منطقه و جهان مهم و درعین حال متعدد است. به نظر ما برای رسیدن به صلح باید بشترین کارها را با پاکستان انجام دهیم. پاکستان نقش اساسی را درجنگ و صلح افغانستان دارد. رییس جمهور ا فغانستان درقندهارگفته است که پاکستان دریک جنگ اعلام نشده با افغانستان قرارگرفته است. پس باید صلح با پاکستان شود.
دراین میان نقش چین بسیارمهم است . چین منافعی درمنطقه درافغانستان و پاکستان دارد که تنها می تواند با صلح و ثبات درافغانستان و منطقه به آن دست پیدا نماید. چین درمساله صلح باید روی پاکستان فشاروارد نماید و از پاکستان، متحد خود که درخاک پاکستان، خیلی سرمایه گزاری هم کرده اید، قویا بخواهید که نقش اساسی را برای صلح افغانستان به عهده بگیرد. خواست افغانستان این است که طالبان را که درخاک پاکستان مستقرمی باشند را وادار نماید که با حکومت افغانستان وارد گفتگوهای رسمی و سازنده صلح شود. مذاکرات غیررسمی که هیچ کسی مسولیت آن را به عهده نمی گیرد ، نتیجه ندارد البته می تواند مقدمه برای مذاکرات رسمی شود. پاکستان طالبان را وادارنماید که آنها وارد گفتگوهای معنا دار صلح شود و اگر طالبان صلح را قبول ندارند در آن صورت به آن حرف خود عمل نماید که گفته است ما طالبان که می جنگنند آنها را ازخاک پاکستان بیرون می کنیم اینها خواست افغانستان می باشد برای رسیدن به صلح باید اقدامات عملی صورت بگیرد نقش پاکستان برای صلح و تاثیرگذاری چین روی پاکستان ، هرکدام اهمیت زیادی برای صلح افغانستان دارد.
تیمهای سرگردان صلح افغانستان
گفتگوی محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت ازتطبیق موافقتنامه سیاسی با خبرگزاری مرکزی چین و تلویزیون راه فردا. موضوع مصاحبه مذاکرات صلح افغانستان بود. دراین گزارش سعی می شود که نکات و مهم گفتگو را خدمت شما تقدیم نماییم. لازم به ذکراست که مصاحبه بیست دقیقه ای با خبرگزاری چین به زبان انگلیسی صورت گرفت و مدیریت سایت ازایشان خواست که آن گفتگورا نیز به زبان فارسی دراینجا ارایه نماید.
مدیریت سایت
خبرگزاری چین: تشکر ازاینکه وقت خود را دراختیارماگذاشته اید پرسش اول ما این است که گفتگوهای صلح که دراین روزها با طالبان صورت می گیرد، دارای چه وضعیتی است؟ و شما درمورد مذاکرات که درقطر، امارات اسلو انجام شده است چه نظردارید؟ چشم اندازبعدی این مذاکرات را چه گونه بررسی می کنید آیا این گفتگوها می تواند منجر به یک صلح دایمی درافغانستان شود؟
محمد ناطقی : با تشکرازشما و می بخشید ازاینکه درهنگام ورود به ساختمان صدارت معطل شدید خوب نیروهای امنیتی قوانین خاصی خود را دارد." خبرنگارچین، نه اشکالی ندارد این گونه مسایل برای ما قابل درک است". البته درمورد پرسش شما چند نکته را می خواهم توضیح دهم اول اینکه شما به مذاکرات سانکیان شهرارومچی اشاره نکردید درحالیکه چنین مذاکراتی درکشورشما هم صورت گرفته است و پیش ازآن هم خبرازمذاکرات طالبان با نمایندگان شورای عالی صلح را درپکن هم داشتیم. " "خبرنگارچین، نه این نوع گفتگوها درکشورچین ازسوی مقامات کشورما تایید نشده است".
بله مذاکرات درجاهای که اشاره کرده اید صورت گرفته است. اما نکته اساسی دراین گفتگوها وجود دارد ، یکی همان غیررسمی بودن مذاکرات هست. تاکنون حکومت افغانستان گروه طالبان کشورهای میزبان اعتراف نکرده که مذاکراتی با هم داشته اند. همان گونه که شما اشاره کردید که مقامات چینی نگفته اند که درچین گفتگوهای بین طالبان و نمایندگان مجلس و شورای عالی صلح صورت گرفته است. پس ماهیت این مذاکرات غیررسمی و تاحدی محرمانه بوده است. البته نفس گفتگوها بین طالبان و نمایندگان شورای عالی صلح ، نمایندگان مجلس و یا هم گروهای مدنی ، کاری خوب است و ما آن را حمایت می کنیم. بخصوص اینکه گفتگوهای که همین چند روز پیش دراسلو کشورناروی بین طالبان و زنان افغانستان انجام شده است. این نوع گفتگوها بین زنان و طالبان درنوع خود بی سابقه و بی نظیرمی باشد. خبرنگار راه فردا آن را یک نوع چرخش 180 درجه ای درسیاست وایده لوژی طالبان می داند. بله که همین گونه هست و این بسیارجالب است که ده تا زن ازاعضای پارلمان مثل خانم شکریه بارکزی، و خانم فوزیه کوفی و زنانی دیگری ازشورای عالی صلح و سنا افغانستان مثل خانم حوا علم نورستانی و خانم صدیقه بلخی درمذاکرات اسلو شرکت داشته اند. برخی خبرها نشان می دهد که زنان که درمذاکرایت اسلو شرکت داشته اند تعداد شان به ده نفرمی رسید.
خبرگزاریها به نقل ازخانم شکریه بارکزی گفته اند که مذاکرات بسیارمهم و خوبی با طالبان دراسلو داشته است و توانسته دید گاه زنان افغانستان را با آنها طرح نماید خانم کوفی نیزگفته است که ما درمذکرات اسلو موفق شده ایم که ازحقوق زنان افغانستان دفاع نماییم. زنان که باطالبان درپشت درهای بسته و درمذاکرات محرمانه و غیرعلنی، صحبت داشته اند ازمذاکرات شان با طالبان بسیارراضی هستند و آن را یک موفقیت تاریخی گفته اند. البته منم با این مساله موافق هستم که مذاکرات زنان با طالبان حقیقتا یک موفقیت تاریخی می تواند باشد و این خیلی جالب است که طالبان گوش شنوای برای شنیدن حقوق زنان پیداکرده اند و با زنان نشسته و ازحقوق زنان جامعه بحث کرده اند . طالبان به لحاظ ایده لوژی با زنان مشکل دارند آنها درزمان امارت شان درکابل همان رویه ای را درپیش گرفت که حالا داعش با گذشت یک سال درشهر موصل عراق درپیش گرفته است. خبرهای بسیاربدی از رفتارداعش با زنان موصل بیرون داده شده است.
طالبان درزمان امارت شان درسالهای 1996 – 2001 رفتارهای بسیار بدی با زنان داشت. آنها زنان را دراستدیوم فوتبال تیرباران کردند و زنان حق نداشتند که بدون محارم خود ازخانه خارج شوند اما حالا دراسلو با زنان نشست دارند و درمورد حقوق زنان صحبت می کنند و این بسیار جالب تاریخی ومهم است. این رویداد که درمنطق فکری طالبان یک رویا بود ولی حالا به واقعیت تیدیل شده و اینکه زنان افغان با طالبان واردگفتگوهای سازنده شده ، یک موضوع فوق العاده هست. اما پرسش اساسی که باید جواب داده شود و آن این هست که آیا تیمهای طالبان دراین کشورها مذاکره می کنند، می توانند نمایندگی ازرهبری طالبان داشته باشند و یا اینکه نه آنها تیمهای سرگردانی هستند که هیچ ارتباطی به رهبری طالبان و هیچ نسبت و ارتباط با جنگهای خونین که درافغانستان جریان دارد ، ندارند و این پرسش باید جواب داده شود.
مجری تلویزیون راه فردا: پرسش من همین است که تیمهای طالب که با زنان دراسلو مذاکره کرده اند و یا اینکه درکشورهای عربی با جامعه مدنی و نمایندگان شورای عالی صلح گفتگو کرده اند، چه نسبتی با جنگ جاری و چه تاثیری برای توقف جنگ می تواند داشته باشد؟ و ازسوی دیگر هم این سوال مطرح است که تیمهای که درقطر ، امارات و یا چین و اسلو مذاکره کرده اند ، ارتباطی با رهبری و زعامت خود دارد و یانه؟ و یا اینکه به گفته شما گروهای سرگردانی هستند که خود و به حمایت ازکشورهای میزبان به نمانیدگی ازطالبان وارد گفتگوهای صلح می شوند واین مذاکرات هیچ تاثیری روی ادامه جنگ و خونریزی ندارد.
محمد ناطقی : این پرسش به نظر ما خیلی مهم است. واقعیت مساله همین دوصورت است یکی اینکه تیمهای که بنام طالبان مذاکره می کنند ، هیچ تاثیری روی جنگ ندارند و ما شاهد هستیم که درموازی با مذاکرات غیررسمی ، جنگ بهاری طالبان به بد ترین صورت ممکن آغاز شده است و ابعاد خونریزی طالبان نسبت به سالهای گذشته بسیار بالا رفته است. دراین صورت می توان گفت تیمهای که ازسوی طالبان مذاکره می کنند ، تیمهای واقعی نیست و هیچ ارتباطی با جنگ و رهبری خود ندارند. این حرف درمورد تیم مستقردرقطر بارها گفته شده است که گروه طییب آغا چندین سال است که با رهبری خود ارتباطی ندارد و با جنگ هم نسبتی ندارد. درمورد طالبان که درچین مذاکره کرده شاید قضیه کمی فرق کند زیرا مولوی عبدالعزیز و مولوی حسن رحمانی و همکارانش در چین گفته اند که نمایندگان اصلی و واقعی طالبان آنها هستند و نه گروهی که درقطرمستقرمی باشند. تیم طالبان که کشورناروی دراسلو دعوت کرد را نمی دانیم که از چه نوع قماشی بوده است. من البته این صورت را بسیارنزدیک به واقعیت می دانم که این دسته ازطالبان که مذاکره می کند ، تجرید شده ازمرکزیت و بریده ازجنگ های جاری درکشور می باشد. آنها را، کشورها و استخبارات به صورت تفننی و اینکه گفته باشند که ما درصلح افغانستان نقش داریم و نام کشورشان برای تلاشهای صلح افغانستان بلند شود، این کارها را می کنند.
اما صورت و احتمال دوم هم به این صورت طرح می شود که نه، تیمهای که درکشورهای میزبان وارد گفتگو شده اند، آنها درواقع نمایندگان تام الاختیارطالبان برای گفتگوهای صلح می باشند دلیل آن هم این است که ازسوی رهبری طالبان این گروه ها و تیمها تا کنون تخطئه نشده است و درموارد تایید شده که تیمهای طالبان درگفتگوهای غیررسمی شر کت دارند.دراین فرض ما نمی توانیم تیمها را گروهای سرگردان و تابع سیاستهای استخبارات کشورهای میزبان بدانیم. اما این پرسش هم باید حل شود که پس چرا با شروع مذاکرات ، جنگ شدت گرفته است همان گونه که اشاره کردم ابعاد جنگ بسیار شدید شده است. پاسخ مساله نیزروشن است زیرا متاسفانه این سنت و قاعده ضد انسانی را جنگ با خود داشته است که تیمهای گفتگو کننده در آستانه صلح و مذاکرات بشترین خونها را می ریزند که از آن درمیزگفتگو امتیاز بگیرند. خونریزی زیادتر برای امتیازات بشترمی باشد. آنها عامدانه به همه جبهات شان هدایت داده که ما وارد گفتگوهای صلح می شویم و شما ابعاد جنگ را توسعه دهید و جاهای را بگیرید تا درمذاکرات دست بالا داشته باشیم. این قاعده ضد انسانی را همه جنگها درهرجای ازعالم داشته است. خوبریزی بشتر برای امتیازات بشتر.
خبرگزاری مرکزی چین: پرسش دیگری من درمورد تعریف و برداشت تان ازطالبان و داعش است شما چه برداشت ازحضوداعش درافغانستان دارید ؟ و سوال دیگر من هم این است که همسایه گان افغانستان برای صلح چه می توانند انجام دهند؟
محمد ناطقی : توضیح درباره داعش به صورت گسترده داده نشده دلیل آن هم این است که اصولا اطلاعات دقیقی از میزان حضور داعش درافغانستان دردست نیست برخی از افغانها حضورداعش را ناچیز و آینده روشنی برای آنها درافغانستان نمی بینند و حضورداعش اندک و ناچیزو واکنشی برخی از گروهای طالبان دربرابر رهبری شان می دانند. البته تحلیلگران دیگری هم داریم که حضوراین گروه را بسیارجدی درافغانستان و درهرجای گرفته اند این دسته ازصاحب نظران دلایلی برای گسترش داعش دارند. اول اینکه این گروه بسیار پولدار می باشد. درجامعه مثل افغانستان که فقرو مصیبت بیکاری همه جا را فراگرفته است، عرصه و ساحت برای سربازگیری گروه داعش و جود دارد زیرا داعش پول خرج می کند و گزارشهای داریم که آنها پولهای خوبی برای سربازان شان می دهند وازمردم عشر و ذکات هم نمی گیرند و سربازان داعش آب و نان ازمردم برای خود تهیه نمی کنند این حرفها می تواند دلیل آن باشد که داعش می تواند درافغانستان کار نماید و سربازگیری داشته باشد و پول برای جوانان فقیرو بیکاربرای شرکت درجنگ شان به پردازند.
دراین صورت خطرداعش را به دلیل عوامل داخلی افغانستان باید جدی گرفت به این معنا که بسترهای اجتماعی برای سربازگیری شان و جود دارد. نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد و باید درمورد توسعه داعش به آن درافغانستان اشاره نمایم و آن این است که داعش با اعلام خلافت اسلامی شان درمنطقه بی نهایت توسعه یافته است درحال حاضر، بخشهای عظیم ازسوریه را دراختیارخود گرفته است حکومت آقای اسد سه چهارم خاک سوریه را ازدست داده و حالاتنها دریک چهارم ازخاک سوریه حضوردارد و بخشهای زیادی ازسوریه بدست داعش و یا جیش الفتح افتاده است.در لیبیا هم شهرهای مهم را به تصرف خود درآورده است. شهر"سرت" درمرکز لیبیا به دست داعش سقوط کرد و درشهر"درنه" لیبیا حکومت وخلافت اسلامی دارد. سقوط سوریه و لیبیا و جنگهای ویران گر درعراق پایگاه اصلی خلافت داعش را تقویت و استقرار می بخشد .گروه داعش منطقه و جهان را به ده حوزه خلافت برای شان درنظرگرفته است. افغانستان جزء از قلمرو ایالت خراسان داعش است دراین صورت باید نگران بود و خطرحضورداعش را درافغانستان جدی گرفت.
نکته دیگری که باید به آن اشاره نمایم و شما درپرسش تان به آن پرداخته اید و آن این است که داعش و طالب با هم می جنگنند. جنگ آنها دلیل و ماهیت اید لوژیک و اعتقادی ندارد. دلیل جنگ آنها قدرت طلبی و هژمونی خواهی سیاسی و نظامی هستند . داعش اعلام کرده است که آنها خلافت اسلامی تشکیل داده و همه گروهای اسلامی باید به خلافت اسلامی داعشی بیعت نمایند گروهای خارج از قلمرو داعش راه جزء تسلیم و یا کشته شدن ندارد.درافغانستان هم داعش و طالب با هم می جنگند چنانچه درسوریه و عراق و درجاهای دیگر با هم درگیرهستند. دراین درگیری موضع حکومت افغانستان چه می تواند باشد به نظرمن حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی افغانستان و ظیفه اش حمایت از مردم افغانستان می باشند آنها حافظ مال و جان و ناموس مردم هستند اگرداعش و طالب با هم درگیرمی شود حکومت ازهیچ کدام حمایت نمی کند و نباید بکند.
به این پرسش هم باید پرداخته شود که دراین میان کشورهای همسایه افغانستان و متحدان بین المللی افغانستان چه وظیفه دارند و چه می توانند برای صلح افغانستان انجام دهند؟. این مساله بسیارمهم است و خواست اساسی و مرکزی و استراتژیک مردم وحکومت افغانستان رسیدن به صلح درافغانستان می باشد زیرا جنگ دمارازروزگار مردم افغانستان براورده است. جنگ لعنتی باید خاتمه یابد. حال برای رسیدن به این هدف ، نقش کشورهای منطقه و جهان مهم و درعین حال متعدد است. به نظر ما برای رسیدن به صلح باید بشترین کارها را با پاکستان انجام دهیم. پاکستان نقش اساسی را درجنگ و صلح افغانستان دارد. رییس جمهور ا فغانستان درقندهارگفته است که پاکستان دریک جنگ اعلام نشده با افغانستان قرارگرفته است. پس باید صلح با پاکستان شود.
دراین میان نقش چین بسیارمهم است . چین منافعی درمنطقه درافغانستان و پاکستان دارد که تنها می تواند با صلح و ثبات درافغانستان و منطقه به آن دست پیدا نماید. چین درمساله صلح باید روی پاکستان فشاروارد نماید و از پاکستان، متحد خود که درخاک پاکستان، خیلی سرمایه گزاری هم کرده اید، قویا بخواهید که نقش اساسی را برای صلح افغانستان به عهده بگیرد. خواست افغانستان این است که طالبان را که درخاک پاکستان مستقرمی باشند را وادار نماید که با حکومت افغانستان وارد گفتگوهای رسمی و سازنده صلح شود. مذاکرات غیررسمی که هیچ کسی مسولیت آن را به عهده نمی گیرد ، نتیجه ندارد البته می تواند مقدمه برای مذاکرات رسمی شود. پاکستان طالبان را وادارنماید که آنها وارد گفتگوهای معنا دار صلح شود و اگر طالبان صلح را قبول ندارند در آن صورت به آن حرف خود عمل نماید که گفته است ما طالبان که می جنگنند آنها را ازخاک پاکستان بیرون می کنیم اینها خواست افغانستان می باشد برای رسیدن به صلح باید اقدامات عملی صورت بگیرد نقش پاکستان برای صلح و تاثیرگذاری چین روی پاکستان ، هرکدام اهمیت زیادی برای صلح افغانستان دارد.