تیم مذاکره کننده وگروهی که ازگوانتونا ما رها می شوند، را بشناسیم
شایعاتی وجود دارد که تاکنون هفت تن از رهبران طالبان همراه باخانواده های شان وارد دوحه پایتخت قطر شده اند. سید اکبرآغا رهبر پیشین گروهی بنام مجاهدین اسلام وابسته به شبکه طالبان گفته است که لیست ازرهبران طالبان درزندان گوانتوناما تهیه شده وتیم که مذاکرات را با آمریکاییها پیش می برد خواهان آزادی آنان از زندان گوانتوناما شده اند درمیان اسامی، کادرهای عمده ای طالبان به چشم می خورد. یکی مولوی خیرمحمد خیر خواه است وی وزیر داخله طالبان واولین نفری این گروه بود که در جنوری سال 2002 به جزیره ای گوانتوناما منتقل شد. فردی دیگری بنام مولوی محمد فضل است که وی یکی ازفرماندهان عمده طالبان ازسال 1990 تا سال 2001 تا هنگام که دستگیرشد ،بود این فرد نیز درزندان گوانتوناما منتقل گردید وی متهم است که هزاران نفرازمردم هزاره وشیعه را درمزارشریف ومناطق مرکزی کشته است.
مایکل سمپل کارشناس مهم انگلیسی که بیش ازدو دهه با افغانستان کارمی کرد وی آشنایی کامل به زبانهای دری وپشتو دارد. سمپل معتقد است که مولوی فضل یکی ازعمده ترین وخطرناک ترین فرماندهان طالب است وهزاران نفر زیر دست وی می جنگید مایکل سمپل نیز کشتار مردم هزاره را توسط وی تایید می کند. این فرمانده بیرحم طالب مولوی فضل نیز قراراست که از زاند گوانتوناما رها شود.
طبق تحلیل رویتردرسال 2005 دولت افغانستان درلیست که ازطالبان تهیه کرد نام مولوی فضل درآن گنجانده شده وحکومت افغانستان خواهان آزادی وی از زندان گوانتوناما شده است .شورای عالی صلح نیز درلیست درخواستی شان از مولوی فضل نام گرفته وی ازاولین کسانی خواهد بود که اززندان گوانتوناما درجریان گفتگوهای صلح بین طالبان وآمریکا آزاد می شود. مولوی نو رالدین نوری معاون استخبارات طالبان ومولوی عبد الحق وثیق نیز درلیست آزاد شده گان قرار دارد. سید اکبر نام های دیگری رانیز ردیف کرده است مثل حاجی محمد ملک ومولوی خوستی و دیگران که باید اززندان آزاد وبه کشور قطر منتقل شوند.
تیم که ازسوی طالبان جریان گفتگوهای ده ماهه را به پیش برده یکی طیب آقا است که وی سکرتر مخصوص ملا محمد عمر وفرد مورد اعتماد وی است ازطیب آغا درجریان این ده ما بسیار نام گرفته شده ، وی اولین دور مذاکرات شان را با آمریکاییها وقطریها در پایتخت قطر درماه های مارچ وآپریل سال 2011 شروع کرد وسپس دور بعدی مذاکرات درآلمان ادامه یافت.گفته شده است که تاکنون بیش ازشش دور مذاکرات بین تیم طالبان برهبری طیب آغا وآمریکا ییها والمانها ، صورت گرفته است.همراه هان طیب آغا درگفتگوها دونفردیگری هستند که یکی بنام شیرمحمد استانکزی ودیگری بنام شهاب الدین دلاور ازایشان نام گرفته شده اند.بهرحا ل مذاکرات تیم طالبان با آمریکا ییها بنظرمی رسد بمراحل حساسی رسیده ودولت افغانستان نیز پذیرفته است که دفترنمایندگی طالبان درقطربازشود.
البته افغانستان ازاینکه درجریان مذاکرات نبوده بسیارناراحت است. ولی با گذشت یک هفته دولت افغانستان ازموضع قبلی خود عدول کرد وراضی شد که دفترنمایندگی طالبان درقطر ایجا د شود.روند مذاکرات زیاد تابع سیاستهای دولت افغانستان تاکنون نبوده بلکه غربیها وطالبان مذاکرات شان را بدون شرکت افغانستان پیش برده اند .آقای محمد اسماعیل قا سم یار عضو شورای عالی صلح گفته است که ما اطلاعی نداریم که هفت نفر ازرهبران طالبان به قطر منتقل شده است .دولت افغانستان وقتیکه خبر تاسیس نمایندگی طالبان درقطر اعلام شد ، ازجریان باخبر شد ونسبت به قضیه عکس العمل نشان داد وسفیرخود را ازکشورقطر برسم اعتراض به کابل فراخواند .
دلیل بی خبری افغانستان وشورای عالی صلح ظاهرا درموضع گیری طالبان نهفته است زیرا آنها گفته اند که مادولت افغانستان رابه رسمیت نمی شناسیم ونمی خواهیم با آن وارد گفتگو شویم . مذاکرات به نقطه ای رسیده است که کادرهای عمده ای طالبان دراستانه ای آزادی اززندان گوانتوناما قرارگرفته اند .مولوی خیر خواه وزیر داخله طالبان ، مولوی محمدفضل فرمانده بیرحم طالبان وهمینطورمولوی نور الدین نوری ومولوی خوستی،ازجزیره ای کوبا مرخص می شوند . برخی گزارشهای تایید ناشده ، حا کی است که آنها هم اکنو رها شده اند.
این گروه از زندانیان طالب درسال 2005 ازطرف حکومت افغانستان مورد توجه بود ونام آنها را درلیست خود گرفته بود که آنها ازگوانتوناما بیرون وازلیست تحریم های سازمان ملل نیز برداشته شوند وشورای عالی صلح نیزآزادی آنها را مورد نظر دارد.
بحث باقی مانده درمورد استقرار آزاد شده گان است. حکومت افغانستان مصر است که آنها به افغانستان برگردانده شوند. افغانستان کشوری است مستقل ودارای حاکمیت قانون بنابراین زندانیان شان ازگوانتوناما به افغانستان برگردانده شود. حکومت با انتقال آنها به کشورعربی قطر مخالف است.اما نظرآمریکاییها والمانها وهمینطورکشورقطر، غیر ازاین است آنها براین فکر هستند که جای درقطر ودوحه برای شان درنظر گرفته شوند منتها زیر نظر باشند تا مذاکرات مراحل بعدی خودرا طی نماید .
این نظرراقطر نیز تایید کرده وحاضر شده که جای امنی را برای مولوی صاحبان درنظر بگیرد. تیم گفتگو کننده طالبان، هم باید با این نظر موافق باشد زیرا تیم طالبان، قدرمسلم با نظرحکومت افغانستان موافق نیست که زندانیان گوانتوناما به افغانستان منتقل شود.بنابراین آنها به افغانستان به این زودیها آورده نمی شوند وتلاش حکومت افغانستان دراین مورد بی ثمر است.
محل سومی کویته پاکستان است که برخی به آن نیز اشاره کرده اند وشاید ملحق شدن زندانیان به رفقای شان درکویته پاکستان ،یگانه آروزوی آنها باشند زیرا که طالبان وشورای کویته ازجنگ خسته نشده ومی خواهد با زور افغانستان را فتح نماید وحکومت مورد دلخواه خود را دراین سرزمین داشته باشد. ولی انتقال گروه زندانی طالبا ن به کویته پاکستان بعید به نظر می رسد وآمریکا نمی خواهد پروژه، به پاکستان ختم شود بلکه تمام سعی، شاید این باشد که به یک نحوی طالبان را از زیر سلطه پاکستان خارج نماید تا بتواند براحتی با آنها حرف زد ومسایل افغانستان را بدورازسلطه استخبارات پاکستان، حل کرد.
یکی ازابهامات بسیارعمده که تاهنوز روشن نشده، نسبت این فعل انفعالات با پا کستان است سئوال دشوار این است که چه گونه ممکن است طالبان خودرا ازپاکستان جدا کرده وتصمیمات شان را درقطر بگیرد.شجاع پادشاه همین روزها درقطر رفته است مطبوعات پاکستان اشاره داشت که گفتگوهای شجاع پادشاه رییس استخبارات پاکستان بخاطر وساطت قطر درحل بحران بوجود آمده بین آمریکا وپاکستان است.ولی مهم تر ازآن گفتگوهای این مقام استخباراتی درمورد دفتر طالبان درقطروانتقال زندانیان به این کشور خواهد بود.
افغانستان به شدت نگران این مساله است که مبادا، روزی طالبان را بر، وی تحمیل نماید وطالبان درنزد غرب ترجیحات نسبت به دولت حامد کرزی داشته باشد وبه خاطر همین نگرانی است که موضع گیریهای سخت وعجیب غریب دارد. یک روزتاکید به شروط مذاکرات با طالبان دارد ، روزی دیگر با مکان ومحل دفتر مخالفت می کند وبعد با محل نمایندگی طالبان موافقت خودرا اعلام می دارد.گاهی به آمریکاییها معترض است که زندانیان طالب، چرا ازیک کشورخارجی به کشورخارجی دیگر منتقل گردد. زندانیان باید به افغانستان آورده شود. وگاهی می گوید خارجیها درجریان مذاکره دخالت نداشته باشد که منظورشان آمریکا المان وقطر وپروژه مشترک آنها است وزمانی اصرار می کند که مصالحه بدون حضورپاکستان غیر ممکن است زیرا که طالبان پایگاه اصلی شان پاکستان است.
تمام این پرکنده گوی ها وآشفته گی درموضع سیاسی بخاطر نگرانی وعدم اعتماد ی است که بین افغانستان وغرب پیش آمده است زیرا بعید بنظر نمی رسد که روزی غرب وطالبان همه مسایل شان را حل نماید.گفتگوها ی دراین حد گسترده وبااین نتایج که آزادی مهم ترین کادرهای طالبان باشد، خطرناک وباعث نگرانی است وافغانستا حق دارد که تشویش داشته باشد زیرادولت افغانستان درطی ده سال روزبروز کشتی نرمش، تبدیل به بکس کاری شد.وممکن است دراین مشت لگدها، افغانستان شکست بخورد ونیک اوت شود.
پیچیدگیها وابهامات صلح افغانستان
چیزی تازه ای که باعث چرخش درسیاست رییس جمهورافغانستان شد دیده، نشد قهر، ناراحتی، خیلی سریع جای خودرا به موافقت ورضایت تبدیل کرد. افغانستان با ایجاد نمایندگی طالبان در کشور قطر یک هفته پیش اظهارناراحتی ونارضایتی کرد. وسفیرخودرا برسم اعتراض به دولت قطر، به کابل فراخواند ورابطه ای دپلماتیک خود را درحد چاردافر تنزل داد ورییس جمهور جلسه ای فوق العاده دایر کرد وبا مشوره با رهبران پرنفوذ کشور ورهبران جهادی ،اعلامیه ای منتشرکرد دراعلامیه واضح ساخت که نمایندگی طالبان درعربستان سعودی ویاترکیه ایجاد شود وبا قطر مخالفت داشت .اما دیروز رسانه ها اعلام کرد که رییس جمهور افغانستان با تاسیس نمایندگی طالبان درقطر نیز موافق است.
بنظر می رسد که در مخالفت افغانستان دلیل محکمی وجود نداشته وهمینطور موافقت آن دلیل موجهی نداشته وندارد اینها تماما پیچیدگیها وسردرگمی های سیاست درافغانستان است این بی نظمی را تنها افغانستان ندارد بلکه آمریکا نیز دچار چنین اشکالاتی است دیروز رسانه های پاکستان اعلام داشت که نام ملاعمررا پولیس فدرال آمریکا ازلیست سیاه خود حذف کرده است درحالیکه هیچ تغییروعقب نشینی درطالبان دیده نمی شود طالبان همان طالبانی است که ده سال پیش بود وبا همان موضع گیری تاکنون سخن گفته است.درمورد عملیات بیست ششم ماه نوامبر درمرز که بیست چهار سرباز پاکستانی کشته شد امروز بازهم رسانه های پاکستانی اعلام کرد که آمریکا گزارش مقدماتی خودرا تسلیم جنرال اشفاق پرویز کیانی رییس لوی درستیز اردوی پاکستان نموده وگفته است با تکمیل شدن گزارش نهایی ممکن است خاطئان اردوی آمریکا را درعملیات مرزی سلاله، مجازات نماید.
اینها عقب نشینیهای است که آمریکا دربرابر طالبان وحامی آن پاکستان ازخود نشان می دهد وافغانستان هم بمراتب شدید تر دربرابرپاکستان وطالبان عقب نشینی می کند.افغانستان چرا نسبت به ایجاد نمایندگی طالبان اظهار ناخشنودی کرد وچرا درطی کم تر ازیک هفته راضی برضای غرب شد.استدلال افغانستان دربادی امراین بود که افغانستان درجریان گذاشته نشده درحالیکه آمریکا ییها وآلمانها شاید به افغانستان گفته باشد که طالبان حاضر به مذاکره با دولت افغانستان نیست طالبان واضح ساخته است که تازمان خروج کامل نیروهای بین المللی ازافغانستان بادولت افغانستان گفتگوی ندارد وطالبان عملا نشان داد که نماینده شان بقصد صلح با دولت افغانستان، نه، بلکه بمنظورکشتن می آید آنها هیچ ابهامی را نگذاشته که ما شما را وحتی رییس صلح تان را می کشیم .
طالبان به آمریکا ییها وآلمانها گفته است که ما با دولت افغانستان مذاکره نداریم طرف گفتگو ها خود شما هستید که کادرهای ما را درجزیره گوانتونما زندانی کرده اید ومابرای آزادیهای آنها با شما مذاکره می کنیم یکی ازدلایل که افغانستان درجریان گفتگوهای ده ماه نیست همین مخالفت طالبان است.آمریکا تصمیم گرفته است که باطالبان گفتگو نماید زیرا درسال 2014 ازافغانستان بیرون می شود ومی خواهد خودرا ازشر گرفتاری افغانستان نجات دهد واین نیاز به گفتگو با طالبان دارد. طالبان برتری خود را درمذاکرات نشان داد وبا مخالفت خود افغانستان را درحاشیه مذاکرات قرارداد. شاید گفتن این حرف سخت باشد وخصوصا دولت افغانستان درحد بالای تحقیر شده باشد اما این یک واقعیت است که طالبان با حضورافغانستان درهرنوع مذاکره ای تاکنون، مخالف بوده است .
خواست طالبان ازمذاکرات چند چیز است آزادی زندانیان وانتقال آن به کشورعربی قطر که نمایندگی طالبان درآنجا افتتاح می شود. مطلب دوم طالبان خروج نیروهای خارجی ازافغانستان که آمریکا وغرب، طالبان را متقاعد ساخته که ازافغانستان خارج می شوند وطالبان هیچگاه ، نگران این قضیه نباشد.وحرف سوم طالبان این است که دولت افغانستان را برسمیت نمی شناسد وبادولت افغانستان اصولا طالبان وابسته به پاکستان مذاکره ای ندارد.پاکستان عقب نشنیهای واشنگتن را درک می کند ومی داند که آینده افغانستان دراختیارنوکران وغلامان شان است.
دولت افغانستان درمذاکرات چه مسایلی را تاکنون عنوان کرده است یکی مخالفت با قطربود که آن حل شد ومخالفت بی دلیل تبدیل به موافقت بی دلیل شد .شورای عالی صلح درکابل یازده پیشنهاد را درمورد صلح بیان داشته که مهم ترین آن شاید شروط واصول مذاکرات باشد دراین بیانیه آمده که طالبان درمذاکرات باید قانون اساسی افغانستان را قبول نماید. طالبان ازفعالیتهای انتحاری دست بکشد. طالبان ازشبکه القاعده فاصله بگیرد.طالبان حقوق زن ودموکراسی وآزادیهای مدنی درافغانستان را رعایت نماید.
دربیانیه ای شورای عالی صلح آمده است که محل دفتر نمایندگی طالبان باید کشوراسلامی باشد وقطریک کشوراسلامی است ومورد قبول دولت افغانستان . نکته ای دیگر وپیشنهاد غیر عملی شورای عالی صلح این است که مذاکرات بین الافغانی باشد وخارجیهای درآن دخالت نداشته باشد این مساله یک عوام فریبی است تا یک واقعیت سیاسی خارجیهای درامور مذاکرات دخالتی نکند درحالیکه طالب با صراحت می گوید طرف مذاکره من آمریکاییها است درهیچ جای طالبان نگفته است که بادولت افغانستان مذاکره می کند اما با آمریکاییها آنها مذاکره کرده وتاکنون حداقل شش دور مذاکرات طالبان با آمریکا وآلمان صورت گرفته است.
گفتن این مساله که خارجیهای درمسایل گفتگوها دخالت نداشته باشد حرفی با اعتباری نیست. تاکید شورای عالی صلح برحضور ونقش پاکستان خود نشان می دهد که بدون خارجیها جریان صلح بجای نمی رسد درپیشنهاد شورای عالی صلحِ، اشاره موکد به نقش پاکستان شده مگر پاکستان خارجی نیست وچرا درطرح شورای عالی صلح به اهمیت پاکستان اشاره شده درحالیکه درهمین پیشنهاد با مداخله خارجیهای درامر صلح مخالفت می شود واین یک تناقض است که شورای عالی صلح آنرا نفهمیده ،گپ زده است.
محل نمایندگی طالبان ،شروط مذاکره، ونقش پاکستان درواقع مهم ترین نکته های است که درطرح یازده ماده ای شورای عالی صلح آمده است. درکنار این مسایل دولت افغانستان درمورد انتقال زندانیان طالبان به کشورقطر حساسیت نشان داده وگفته است که افغانستان کشوری است مستقل دارای حاکمیت وقانون زندانیا طالبان درگوانتونما مربوط به افغانستان است وچرا ازیک کشورخارجی به کشورخارجی دیگر منتقل شود وگفته است که بردن وزندانی کردن آنها درجزیره گوانتونما خود خلاف بوده است.
غرب وآمریکا درمورد صلح چه می گوید ودنبال چه مطالبی ازگفتگوهای صلح با طا لبان هستند ودراین ده ماه وشش دور مذاکرات چه مطالبی ازطرف آنها مطرح شده دراین مورد اطلاعات زیادی به بیرون درز نکرده است اما بصورت کلی می تواند گفت که غرب وآمریکا عقب نشینیهای داشته که یکی قبول کردن انتقال پنج زندانی طالبان ازگوانتونما به کشورقطر است واگرسخن مطبوعات پاکستان، صحیح باشد حذف نام ملا عمر ازلیست سیاه پولیس فدرال درحالیکه قبلا آمریکاییها ده ملیون دالرجایزه مرگ ویادستگیری ملاعمر را تعیین کرده بود، خود علامت دیگری ازعقب گرد وعقب نشینی است واظهارات آقای جوب آیدن که گفته طالبان دشمن آمریکا نیست ،دلیل واضح تری سیاست کرنش دربرابرتروریزم است .
تاکنون این نشانه ها را آمریکا ییها ازخود بروز داده وهرسه مساله ای یادشده مفهوم عقب نشینی رادارد اینکه طالبان دشمن نیست ونام ملاعمر ازلیست برداشته می شود وبحث انتقال زندانیان تروریست ازگوانتونما به قطر وده ما مذاکره مستمر با طالبان، تمام اینها بوی عقب گرد درسیاست آمریکا را نشان می دهد .عقب نشینی وانعطاف دربرابر پاکستان که درجنگ باتروریزم بیست چهارسرباز پاکستانی کشته شده .آمریکا به پاکستان گفته است که حاضر است متخلفان آمریکایی که سبب مرگ سربازان پاکستانی شده آنها مجازات نماید.
تمام مسایلی که برشمردیم درواقع خبرهای خوبی نیست بلکه این موضع گیریها،علایم شکست را درمبارزه با تروریزم نشان مید هد بخصوص اینکه شروط واصول مذاکرات قربانی شود. می بینیم که باطالبان مذاکره می شود اما بحث ازشروط مذاکرات دربین نیست آمریکاییها نگفته است که درجریان ده ما گفتگو با طالبان ،شروط مذاکرات به آنها قبو لانده شده است بلکه اخبار درز یافته به بیرون نشان می دهد که طالبان شروط ودیدگاه های خودرا قبولانده است.
گفتگوهای بدون قید و شرط بنفع تروریزم است قبولاندن اصول، مثل قانون اساسی،رعایت حقوق زنان ،حقوق اقلیتها،دموکراسی وآزادی، و.. بمفهوم تغییر درماهیت است کسیکه تمام قوانین واصول را بپذیرد دیگر او طالب نیست.نگرانیها ی زیادی وجود دارد رفع نگرانیها با نظارت یک مرجع معتبرازروند مذاکرات ممکن است.اینها درمجموع پیچیدگیهای صلح افغانستان شمرده می شود درک آن درشرایط حاضربسیار سخت است.همه دربرابر این سئوال قرارگرفته که کشور به کدام سمت درحرکت است وسرنوشت مردم بیگناه چه خواهد شد؟
یادی از سالروز لشکر کشی شوروی به افغانستان(ششم جدی1358)
حادثه ای تاریخی ششم جدی یکی ازموضوعات مهم در بررسی وتحلیل تاریخ معاصر افغانستان است .لشکرکشی به افغانستان ، پدیده ای آنی وخلق الساعه نبود روسها روابط دوستانه ای را با افغانستان پس ازانقلاب اکتوبر 1917 تا 1979 داشته است .برعکس آمریکا، حتی تاسال 1934 اصلا رابطه ای سیاسی با افغانستان نداشت وبرای ایجاد مناسبات سیاسی با افغانستان اهمیتی قایل نبود.مورخین دلیل بی میلی آمریکا را نداشتن منافع ملی دانسته اند وآنها افغانستان را از زوایه ای دید انگلیسیها می نگریستند.
وبا استقلا پاکستان درسال1947 ترجیحات آمریکا همواره پاکستان بود درزمان صدارت شاه محمود خان درسال 1948 افغانستان پیش نهاد خرید اسلحه به آمریکا داد اما امریکا این پیشنهاد را جدی نگرفت وعملا جواب رد به آن داد .سردار محمد نعیم درزمان صدارت داوودخان درسال های 1953 تا 1963 چند بار پیشنهاد تجهیزات اردو وخرید اسلحه ازآمریکا را داشت اما آمریکا پیشنهاد را به پاکستان نشان داد ونظر پاکستان را گویا دراین رابطه می خواست .نظر پاکستان مخالفت با هرگونه رابطه دپلماسی با افغانستان بود زیرا افغانستان استقلال پاکستان را درسال 1948 برسمیت نشناخت واین مساله برای این کشور بسیاردرد ناک بود.
سرداد محمد داودخان درزمان صدارتش، مساله خود مختاری پشتونستان را مطرح کرد امریکه برای پاکستان حکم تجزیه آن کشور راداشت. داوود خان گذشته ازمساله داعیه پشتونستان خط دیورند را برسمیت نشناخت وادعا های وسیع تری مرزی را عنوان کرد که برای پاکستان طرح این گونه مسایل ازجانب افغانستان تلخ و بی نهایت دشوارمی نمود.
روسها همیشه مشوق افغانستان در داعیه ها یش بود داوود خان هرسال پانصد محصل به روسیه می فرستاد.فارغان دانشگا های روسیه با بار ایدلوژی مارکسیستی به افغانستان برمی گشتند.محصلان افغانی ترجیحات بسیار زیادی برای ایده های مارکسیستی که درروسیه آموخته بود، برای خود داشتند.درسال 1965 دوحزب خلق وپرچم با اندیشه های مارکسیستی درافغانستان تاسیس شد.این دوجناح با حمایت روسیه بسیارفعال بود ودرکودتایی 1973 بدون خون ریزی داوودخان علیه شاه، دوجناح مارکسیستی خلق وپرچم سهم بارزی داشتند.
درسال1357شمسی دوجناح خلق وپرچم کودتا کرد وبدنبال آن درسال 1979 روسها به افغانستان لشکر کشی نمود وافغانستان درششم جدی رسما به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درامد. ششم جدی درواقع محصول دوره های پیشین خود است . اشغال با پیش زمینه های تاریخی صورت گرفت وپدیده آ نی نبود.سئوال اساسی دراین است که ایا روسهای قصد اشغال را ازاول درنظرداشت ویا اینکه لشکرکشی به افغانستان ازروی ناگزیری برای روسیه پیش آمد. صاحب نظران گفته اند که اشغال افغانستان ازناگزیریهای کودتای هفت ثور پنجاه هفت بود زیرا دوجناح خلق وپرچم نتوانیست براوضاع مسلط شود.
کود تای 1357 را درواقع خلقیها رهبری کرد اما اشغال افغانستان با پرچمیها پیش رفت دلیل این مساله واضح است داودخان پیش ازکودتا رهبران دوحزب خلق وپرچم وتئوریسین های شان را دستگیر وبه زندان انداختند. میر اکبر خیبر برجسته ترین آنها بود که درزمان داوودخان بقتل رسید. حفیظ الله امین به زندان نرفت اما درخانه اش تحت نظر بود واین یکی ازغفلتهای حکومت داوودخان بود که امین را به زندان نیانداخت درحالیکه تمامی سازماندهی درون ارتش وایجاد شبکه دراردوی افغانستان را، وی طراحی وسازماندهی کرده بود.امین نامه های را ازخانه توسط اعضای فامیل خود به رهبران کودتا به ارتش رساند وکودتای خونین با هدایت امین صورت گرفت .داوود با همه اعضای فامیل خود دراین کوتا درقصر ریاست جمهوری به قتل رسیدند.
مردم افغانستان با تبلیغات گسترده ای که ازهر سو علیه نظام کودتایی راه افتاده بود ،دست به قیام سراسر زدند دلیل اعتراضات سراسری مردم افغانستان نحوه رفتار کودتا گران بود وازطرفی هم ماشین تبلیغات وابسته به دوره جنگ سرد بسیارزیاد بمردم آگاهی می داد وماهیت کوتا را افشاء می کرد بی.بی.سی. شاید یگانه رسانه ای بود که نقش اول وآخر را دراطلاع رسانی ازماجرای افغانستان داشت .بی.بی.سی درایران هم رژیم شاه ایران را بلحاظ تبلیغاتی، ازپای درآورد.اهمیت این رسانه را درآن زمان هیچ منبع خبری دیگر نداشت.
اختلافات درونی خلق وپرچم پس ازکودتا نیز عامل دیگری شد که اشغال افغانستان صورت بگیرد امین ترکی را بشکل بیرحمانه ای کشت وخود قدرت را بدست گرفت حفیظ الله امین با خشونت رفتار می کرد قتل عام زیادی را انجام داد وبیرحمانه مردم را می کشت.وی همه رهبران رقیب ووابسته به جناح پرچم را تبعید کرد.اوضاع افغانستان دراواخر سال 1979 بکلی ازدست خارج شده بود ورژیم توانایی مقابله باخیزش واعترا ض مرد م را، نداشت وهمه امورازدست حکومت کودتا خارج شد بود.اتحاد جماهیر شوروی ازجناح خلق به رهبری امین که قدرت را درکابل قبضه کرده کاملا مایوس بود.ویقین داشت که نمی تواند منافع خود را توسط یک دیوانه ای قدرت ،حفظ نماید روسهای چاره ای نداشت. دراین شرایط سخت یا بکلی ازافغانستان صرف نظر می کرد دراین صورت مقاومت به پیروزی می رسید ودوجناح خلق وپرچم را از ریشه نابود می کرد ودیگرهیچ چیزی برای روسها درافغانستان نمی ماند واین ریسک بزرگی بود که درشرایط جنگ سرد ورقابت دوابرقدرت، روسها شکست خود درافغانستان را به این زودی قبول نماید. تدبیر ومحاسبه دیگرشورویها، اشغال افغانستان بود که ازروی ناچاری روسها به این اقدام خطرناک دست زد.
درششم جدی سال 1358 سی دوسال پیش ازامروز،افغانستان به اشغال شوروی درآمد ببرک کارمل رهبر جناح پرچم همزمان با لشکر کشی روسها قدرت را بدست گرفت وی تاسال 1985 رییس جمهورافغانستان بود وجانشین وی دکتر نجیب الله شد که اوهم ازجناح پرچم بود به این ترتیب می بینم که کودتا را جناح خلق رهبری کرد ورژیم داوودخان را سرنگون ساخت او وخانواده اش را بابیرحمی زیادی کشت وهیچ رحمی به صغیروکبیر زن مرد خاندان داودخان رییس جمهور افغانستان نشد.اما اشغال با ببرک کارمل شروع می شود وبا دکترنجیب الله تاسال 1989 ادامه می یابد. حکومت نجیب الله پس ازخروج روسها برای مدتی ادامه می یابد ودرسال 1991 قدرت درکابل به مجاهدین منتقل می شود.
فصل مجاهدین با سقوط نجیب آغاز می گردد این مرحله ازتاریخ افغانستان توام با شدید ترین جنگ های بین مجاهدین وجنگ داخلی همراه است.کابل توسط نبردهای ذات البینی مجاهدین ویران می شود واین جنگ های بی دلیل وذلت باراحزاب جهادی، با خونریزیهای زیاد وویرانیهای بی شمارتا سال 1996 ادامه می یابد والترناتیف مجاهدین گروه متحجروتبهکارطالبان می شود طالبان با پیراهن های سفید وقلب سیاه ومغزتاریک درکابل ونواحی آن، سرزمین سوخته بجای گذاشت .آنها مظاهرتاریخ وفرهنگ افغانستان را موردحمله قراردادند بت های بامیان را منفجرکردند استدیو کابل را محل اعدام های زن ومرد اهالی کابل انتخاب نمودند.طالبان رهبرمحبوب وکاریزمای مردم هزاره عبد العلی مزاری، را همراه با دوستان شان به شهادت رساندند.قتلهای دسته جمعی را، راه انداختند وبه همه مردم بخصوص به مردم هزاره بدلیل مذهبی ونژادی ظلمهای بشماری را رواداشتند.
البته طالبان خود شان دراین جنگها بخصوص درشمال کشور باشکستهای خونین مواجه شدند وسربازان آنها به تعداد فراوان بقتل رسیدند اما آنها سربازان میدان جنگ بودند کارشان کشتن وکشته شدن اما جنایت طالبا درآن زمان وانتحار شان دراین زمان قابل بخشش نیست که آنها مردم بیگناه را کشتند ومی کشند. دریکاولنگ دراوج سرمای زمستان وقتیکه مسلط شد ازکشته های مردم مظلوم آن دیار پشته ها ساختند.
شرح ماجرای های پس ازاشغال افغانستان بسیارزیاد است دراین لشکر کشی خود روسها نیز به اندازه کافی خساره مند شدند روسها درواقع یک ساختار سیاسی را ازدست داد ورژیم اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید آسیای میانه و اروپای شرقی را ازدست داد ازمقام یک ابرقدرت تنزل کرد اینها پیامدهای لشکرکشی درجانب خود روسها نیزبوده است.اما روسها ظرفیتهای انسانی بالای داشت که خیلی سریع خودرا با شرایط جدید وفق داد وروسیه را ازمرگ حتمی نجات یافت. اما افغانستان تاهنوز به آ تش جنگ می سوزد علیرغم اینکه جامعه جهانی به افغانستان آمدند ولی بدلیل فقدان ظرفیت، افغانها نتوانیست ازجامعه جهانی وحضورآنها درجهت منافع ملی خود سود ببرد.
غرور توام با نادانی مایه بدبختی ما افغانها شده است ماظرفیت تطبیق با حوادث زمان را نداریم ما هنوز با مدیریتهای خیمه وصحرای ومغاره آشنایی داریم وازتحول زمانه چیزی را نمی دانیم تمام هنرما کشتن وکشته شدن است .قبلا کشتار افغانها ویاکشته شدن شان درسنگرها بود اما با تقلید ازتروریستهای عرب ،انتحار وانفجار نیز به آن اضافه شده است.اینها کلی ترین پیامد های ششم جدی است که ما نتوانسته ایم خود را ازآن برهانیم تعاقب حوادث ، پس از ششم جدی ، سریع وپی درپی انجام شده است. افغانها بدلیل کمبود ظرفیتهای انسانی واشکال نخبگان سیاست، نتوانست خودرا ازآنها نجات دهند.
آیا افغانستان پس ازختم ریاست جمهوری ، راه طی شده روسیه را طی خواهد کرد؟
اعتراضات گسترده ملی درروسیه پس ازانتخابات پارلمانی درماه دسامبر آغاز گردید درانتخابات پارلمانی روسیه، حزب پوتین" بنام روسیه ای واحد" قریب به پنجاه درصد آراء مردم را، ازآن خود ساخت امریکه مورد اعتراض شدید مخالفان قرار گرفت معترضان سیاسی در روسیه معتقد هستند که حزب سیاسی ولادیمر پوتین، دست به جعل کاری وتقلب زده واراء مردم را برای ادامه دورسوم ریاست جمهوری خود مورد سوء استفاده قرارداده.
آنها معتقد هستند که پوتین یک دکتاتور وآقای مید ودوف رییس جمهور فعلی فاقد صلاحیت واختیاردربرابرپوتین است.البته شکی نیست که درروسیه پس ازسال 2000 مرد قدرتمند روسیه پوتین است وی دو دوره، رییس جمهور باصلاحیت روسیه ازسال 2000 تا 2008 بود پوتین قدرت را با کنار رفتن ایلسین رییس جمهور دایم الخمر روسیه بدست گرفت، بلحاظ قانونی ولادیمرپوتین نمی توانیست خود رابرای دور سوم کاندید نماید وی پس ازدو دور ریاست جمهوری طبق نقشه، بعنوان نخست وزیر درحاکمیت روسیه تنزل مقام یافت ودرسال 2008 رییس جمهورروسیه آقای میدودوف شد.
آقای میدودوف خیلی جوان ودربرابر اراده پوتین تسلیم است. در دوران ریاست جمهوری خود نیزجدایی ازپوتین نتوانیست عمل نماید بااینکه وی می تواند یک دوردیگر خود را کاندید ریاست جمهوری روسیه نماید اما بخاطر پوتین وبه نفع وی ازقدرکنارمی رود.پوتین پنجاه هشت سال عمر دارد شخصیت بسیارزیرک وفعالی است وی مدت سیزده سال درالمان بعنوان مامور کی.جی بی. خدمت کرد وبزبان المانی تسلط کامل دارد محل ماموریت وی شهر "درزدن" آلمان بود که درآن زمان مربوط به قلم روی آلمان شرقی بود.پوتین تاحدی زیادی توانیست روسیه را پس ازفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سازماندهی واحیاء مجدد نماید غرور واقتدار ازدست رفته را به روسیه برگرداند.
وی باتمام این تلاشهای هرگز نتوانسته مخالفانش را متقاعد نماید که اودکتاتور نیست اعمال وی نشان می دهد که باخصلتهای دکتاتوری می خواهد کشورش را اداره نماید .گرچه روسیه بلحاظ جغرافیایی مربوط به اروپا است اما نظام های سیاسی درروسیه بدون استثناء ماهیت استبدادی وتوتالیریستی شرقی داشته هیچ گاهی این کشور به سبک وسیاق اروپا ودموکراسی اروپایی اداره نشده است.پوتین جدایی ازاین قاعده نیست وی بزعم مخالفانش دکتاتوری است که تمام قدرت را در روسیه می خواهد تاآخرعمر دراختیار داشته باشد.
میخایل گورباچف هشتاد ساله که چهره ماندگار تاریخ این کشور است زیرا وی درحقیقت با تئوریهایش زمینه ها وشرایط فروپاشی روسیه نو را، پایه گذاری کرد. گورباچف باطرح دو سیاست "پوریستیکا وگلازنوست" نظام سوسیالیستی را درآستانه انقلاب وفروپاشی قرارداد وی نیروهای شوروی را از افغانستان خارج کرد واعتراف نمود که جنگ افغانستان تبدیل به زخم چرکین برای روسیه شده است.امروز آقای میخایل گورباچف، درسن هشتاد ساله گی با قاطعیت دربرابرپوتین استاده است وگفته است اگر شرایط صحی وجسمانی برایم اجازه دهد درتظاهرات ضد استبداد درمیدان سخاروف درسرمای زیر سی درجه ای مسکو، شرکت می کنم میخایل گورباچف به پوتین گفته است که ازقدرت کنار برود سه دورگرفتن قدرت برایش کافی است.
مردم درمیدان سخاروف دست به تظاهرات بسیارگسترده ای زده اند تعداد معترضین به صد هزار نفر می رسند خبرگزاری رسمی روسیه تعداد تظاهر کنند گان را بیست پنج هزارنفر ذکرکرده است.ولی واقعیت این است که رقم مردم حاضر درمیدان دکترسخاروف چندین برابر گزارشهای رسمی دولتی است.درجه سرما تاسی سانتی گرادزیرصفر رسیده ولی مردم همچنان میدان را ترک نمی کنند ومصمم هستند که دربرابر سیاست پوتین وتقلب درنتایج انتخابات باستند.
انتخابات روسیه دچار اشکالات زیادی است زیرا هیچ ناظربی طرف، انتخابات روسیه را نظارت نکرد مخالفان مدعی هستند که انتخابات پارلمان با تقلب های گسترده ای ازطرف حزب واحد روسیه همراه بوده وهدف ازاین تخلفات به قدرت رسیدن پوتین است.مردم خواهان برگزاری دوباره انتخابات با نظارت مراجع معتبر بین المللی است ونتایج بدست آمده ازانتخابا ت را قبول ندارد.دراین میان پوتین مخالفان خود را تحریک شده ازسوی غرب وآمریکا می داند ومداخلات خارجیها را درامور انتخابات مطرح کرده آقای ولادیمرپوتین حتی به آمریکا اخطار هم داده که درامورداخلی روسیه مداخله نکند انتخابات روسیه یک پروسه داخلی روسیه است.
البته این خصلت وطبیعت همه ای سیاست مداران خود کامه هستند که جریان های فشار را وابسته به خارج می دانند ومخالفان خود رابراحتی متهم به عوامل بیگانه ومزدورخارجی می کنند. اما واقعیت امر این است که ولادیمرپوتین ازقدرت سوء استفاده کرده ومی خواهد بهر قیمتی که شده دوباره به کارخ کرملین برگردد وی میدودوف را متقاعد کرده که ازقدرت کناربرود ودوربعدی ازریاست جمهوری را به وی بسپارد آقای میدودوف پذیرفته است که بنفع آقای پوتین کنار برود وازطرفی هم انتخابات را بگونه ای سازماندهی کرده که بشترین آراء را طرف داران حزب روسیه واحد ، داشته باشد تا درپارلمان وی را بحیث رییس جمهور روسیه انتخاب نماید.این ها ازمظاهر بارزدکتاتوری وخود کامه گی است.
جالب است که بدانیم رییس جمهور کشور ما، سه ماه پیش گفت که درنظردارد کسی را دردوربعدی ریاست جمهوری افغانستان شناسایی نماید که کاملا باوی هماهنگ باشد .این سخنان رییس جمهور این گونه تفسیر شد که وی می خواهد همان نقش دلادیمر پوتین را تجربه نماید پوتین آقای میدودوف را که کاملا مطیع وی بود شناسایی کرد وبه قدرت رساند واکنون وی براحتی می گوید و پذیرفته است که پس ازیک دوره ریاست جمهوری ، اکنون به نفع اقای پوتین کنار برود.
گفته های رییس جمهورکرزی رابرخی ازتحلیل گران سیاسی این گونه تفسیر کردند که ایشان درصدد فردی است که کاملا مطیع رییس جمهور باشد وپس ازیک دوره ریاست جمهوری مثل میدودوف شرایط را برای ایشان فراهم نماید آقای رییس جمهورکرزی دنبال یک میدودوف افغانی است که کاندید دور ریاست جمهوری شود.
رییس جمهور کشور درجمعی گفته بود که این چوکی بسیارزوردارد آن شخص بمن می گفت که رییس باذکراین جمله که این چوکه بسیارزوردارد اشاره به چوکی که روی آن نشسته بود داشت. قدرت موضوع بسیارپرجاذبه است وی ازسال 2001 تا 2014 قراراست درقدرت بماند واین دوره بسیارطولانی است که جاذبه وشرایط بسیارزیادی را برای رییس جمهورکشور، فراهم ساخته که ترک آن بسیارمشکل است.رییس جمهور مثل آقای پوتین نمی تواند قانون اساسی رابه نفع خود تغییر دهد. گرچه برخی سیاست مداران لوی جرگه های پشت سر هم رییس جمهورکشور را، مشکوک می دانند که تشکیل این گونه لوی جرگه مقدمه ای باشد برای تشکیل یک لوی جرگه برای تغییر قانون اساسی هیچ شکی نیست که اگرامکان چنین امری وجود داشته باشد رییس جمهور این اقدام را می کند اما با وجود قانون اساسی که دوره های ریاست جمهوری را تصریح کرده مشکل است که ایشان بتواند به آسانی تغییرات درآن ایجاد نماید. این مساله با انفجارهای عظیم اجتماعی وسیاسی درداخل کشور روبرو می شود وازطرف هم جامعه جهانی هرگزازچنین امری بخاطر آقای کرزی حمایت نمی کند.
رییس بخوبی می داند که دست برد به قانون بخاطر تمدید دورسوم ریاست جمهوری کار بسیاردشواری خواهد بود بنظر می رسد ایشان بدنبال یک میدودوف ازنوع افغانی است که بتواند نقش میدودوف روسی را بازی نماید فرمول پوتین برای ادامه قدرت بهترین مدل برای رییس جمهورما است اما مشکل اساسی دراین است که فرمول پوتین هم اکنون درداخل روسیه با چالش بسیارعظیمی روبرو است وبسیار مشکل است که مردم روسیه تسلیم دکتاتوری پوتین شود مقاومت به اندازه حاد است که مردم حاضر است درسرمای طاقت فرسایی مسکو گردهم آیند وبه پوتین نه بگویند وشخصیت مثل میخایل گورباچف نیزوارد میدان شده وگفته است که ولادیمر پوتین، باید ازقدرت کنار برود وسه دوره بس ایشان است .مردم افغانستان همین تجربه را بکار می گیرد وبه رییس جمهور شان خواهد گفت که پانزده سال حکومت برای رییس جمهور کشور، کافی است لطفا دیگر هوس قدرت نداشته باشید.موضع مردم ازقبل تعیین شده است اما اینکه زورمردم درجوامع استبداد زده به دکتاتور می رسد ویانه این مساله دیگری است اما شرایط نشان می دهد که دکتاتوری درجهان سوم هم به آخرخط رسیده واین راه طی شده است ومردم به آسانی تسلیم ستم واستبداد ازهرنوعی که باشد نمی شود.
انفجارخونین طالقان درس دیگری ازطالبان به حکومت افغانستان
حوالی ساعت دونیم بعد ازظهر امروز،انفجاروانتحار دیگری ، مراسم مردمی را بخاک خون کشید. شهرطالقان، مرکز ولایت تخار، اجتماع مردم بیگناه هدف انتحاری بود دراین عملیات خونین انتحاری بگفته مقامات محلی بین ده تا بیست نفر کشته ونزدیک به پنجاه نفر زخمی شدند.درمیان کشته شده ها چهره بسیارمعروف جهادی آقای عبد المطلب بیگ و وکیل منتخب مردم نیزشناسایی شد.
والی طالقان آقای عبد الجبارتقوی وهمینطور آقای معصومی وکیل پارلمان ازولایت تخار، شهادت آقای مطلب بیگ را تایید کردند .خیر محمد تیمور رییس پولیس تخار مرگ بیش ازده نفر وزخمی شدن چهل نفررا مورد تاییدقرارداد.
مسئولیت انفجار خونین امروز طالقان را تاکنون کسی بدوش نگرفته است اما تمام قراین نشان می دهد که این عمل شیطانی را گروه طالبان ویا دوستان آنها گروه اسلامی ازبکستان انجام داده است .درماه مه سالجاری عملیات انتحاری درمقر ولایت را آنها انجام دادند ومسئولیت آنرا بدوش گرفتند درآن عملیات جنرال داوود رییس پولیس شمال شرق کشته وتعداد زخمی شدند وپیش ازآن والی ولایت قندوز انجنیر محمدعمرنیز درعملیات انتحاری کشته شد.طالبان درپشت سرتمام انفجارات خونین بود ومسئولیت آنرا بعهده گرفت .
عملیات امروز تخار بدون شک کارآنها هستند اما اینکه مسئولیت آنرا تاکنون بعهده نگرفته دلیل آن ابعاد جنایت است درانفجارامروز تماما مردم بیگناه کشته شده اند وازمقامات دولتی تنها مطلب بیگ وکیل پارلمان درمیان مردم بود.رییس جمهورکرزی طی بیانیه ای، کشتار امروز مردم تخار رامحکوم کرد وگفت که تروریستها مراسم دینی ومذهبی را مورد حمله قرار می دهد واین نهایت شقاوت ودشمنی آنها بامردم افغانستان است.سفارت آمریکا درکابل طی بیانیه ای، طالبان را مسئول جنایت امروز دانسته وآنرا محکوم وگفته است که درکنارمردم افغانستان می ماند.جنرال جان آلن فرمانده عمومی ایساف وناتو نیز با انتشار بیانیه ای جنایت امروز تروریستها درولایت تخاررا محکوم کرد وآنرا یک عمل ضد انسانی توصیف کرد.
ولایت تخارازجمله ولایتهای است که اخیرا درپروسه انتقال، امنیت آن به نیروها ی افغان سپرده شد وهیچ نیروی خارجی درآن وجود ندارد .سوال اساسی دراین است که طالبان همواره مدعی بود که بانیروهای خارجی می جنگد اما عملیات امروز درتخار نشان داد که آنها دروغ گو وشیطان هستند وبه هیچ وجه سخن وموضع شان که فقط باخارجیها می جنگند درست نیست.رهبر طالبان درپیام خود گفته بود که نباید جان مردم بیگناه گرفته شود واگرطالبان مردم بیگناه را به قتل برساند آنها مجازات می شوند.جنایت امروز درقلب اجتماع وگرد همایی مردم بیگناه ومظلوم ،روی داد این جنایت وده ها جنایت مشابه، نشان می دهد که طالبان ورهبری آن دروغ گویان بیش نستند آنها شیاطینی هستند که کارشان تبهکاری وارتکاب جنایت درافغانستان می باشند.
این مساله را به این خاطرمطرح می کنم که درافغانستان هیچ گروهی دیگری مرتکب انتحارنشده این تنها طالبان بوده که به عملیات انتحاری دست زده اند البته می دانیم که اصولا ارتکاب جنایت وانتحار یک پدیده ای تقلیدی ازتروریستهای عرب است که بانفوذ درتشکیلات طالبان ،انتحار وعملیات انتحاری را به جاهلان افغانی وپاکستانی، آموزش دادند وبدین صورت امروز تبدیل به عادی ترین امربرای آنها شده است.طالبان افغانی براحتی با انتحارآدم می کشند وهیچ باکی ازعذاب الهی درگرفتن جان انسانهای بیگناه ندارند.
دوعنصر اعتقادی واستخباراتی درعملیات انتحاری دخیل است.عنصر اول را عربهای تروریست که درشبکه القاعده جمع شدند به عناصر طالبان القاء کردند درآموزشهای اعتقادی، آنها تاحدی پیش می روند که افراد نادان را اسیرفکری خود می سازند وآنها راشستشوی مغزی و باورمند می کنند که عملیات انتحاری بقصد کشتن ،پاداش بزرگ اخروی دارد وجای انتحاری دربهشت برین وفردوس اعلا است.
نکته دوم استفاده وسازماندهی انتحاریون وآموزش آنها هستند .انتحاری ازپیچیده ترین روش ها کار گرفته است که نیروهای امنیتی خارجی وداخلی را بهت زده وغافل گیر کرده .درعملیات انتحاری میدان منطقه ای سید آباد درنهم سپتامبر امسال، انتحارکننده پایگاه آمریکایی رابا صدها کیلو مواد انفجاری که درماشین لاری با چوب استتارکرده بود ،موردحمله قرارداد.استتارچنان ماهرانه بود که هرناظری فکرمی کرد ماشینی است که چوب را بجای می برد.دربیستم سپتامبر ترور استاد ربانی را بگونه ای طراحی کرد که فریاد رییس جمهورافغانستان را درآورد وگفت که باخدعه وفریب استاد ربانی را کشت.خدعه به این صورت بوده که پیش ازورود به خانه استاد ربانی، چنان اعتماد سازی کرده بود که هیچ کسی به نقشه ای ترور پی نبردن.
گفته شده است که رییس جمهور نیز به استاد ربانی توصیه کرده بود که ملاقات صلح را بافرد مهم ازطالبان که حامل پیام است ،انجام دهد دراینجا رییس دارالانشاء آقای معصوم استانکزی وواحد یار عضوبرجسته شورای عالی صلح واسطه است وانتحاری را بدون تفتیش وارد منزل استاد ربانی می کند وانتحاری کارش را باموفقیت به پایان می رساند.انتحاری چنان آموزش می بیند که ازانواع واقسام روشها، استفاده می کند.روشها وآموزشهای که پیچیده ترین استخبارات قادربه درک آن نیست.انتحاری درحد مهارت پیدا می کند که حتی توانسته درمقرفرماندهان سی .آی.ای نفوذ نماید کاریکه درخوست درسال دوهزار نه انتحاری عرب اردنی دو تابعیته درستاد فرماندهی کادرهای طیاره های بی پلوت انجام داد.انتحاری ازهمه ای تاکتیکها استفاده می کند .عمامه، که درفرهنگ افغان ها کالای مقدسی است وکسی به آسانی آنرا را تلاشی وازسری کسی برنمی دارد،انتحاری درسالجاری درترورهایش ازآن بهره گرفت آقای ربانی را با مخفی کردن بمب درعمامه ترورکرد.
این پیچیده گیها را کی به انتحاری یاد می دهد مسلما سازمان استخبارات واین همه امکانات را سازمانهای جاسوسی دراختیارانتحاری می گذارد.طالبان درعملیات بیرحمانه خود اوامرشیطانی استخبارات را عملی می کند.آنها تا کنون باید این درس را به حکومت افغانستان وقوای بین المللی داده باشند که هدف شان تسخیرافغانستان بمثابه جغرافیای امن است.طالبان مجری اوامراستخبارات دشمن، مرامش تنها جنگیدن با قوای خارجی نیست .درتخارقوای خارجی نبود درعملیات امروز طالبان مقامات برجسته ای دولتی وجود نداشت. مردم بیگناه درمراسمی جمع بودند انتحاری طالب بمب را درکمربسته ودرمیان مردم منفجر می کند وجان ده ها انسان را می گیرد.جنایت امروزطالبان درتخار درکنار ده ها عمل تبهکارانه، باید به حکومت افغانستان فهمانده باشد که طالبان برادرنیستند آنها دشمن مردم افغانستان هستند.دولت بی کفایت ما باید دانسته باشد که طالبان هدف شان اجرایی مقاصد استخبارات دشمن است که افغانستان خانه خلوت آنها باشد.
دولت افغانستان باید دانسته باشد که طالبان برای خارج کردن خارجیها نمی جنگد زیرا که از تخار خارجیهای بیرون شدند وامنیت رابه پولیس افغان واگذار کرده بودند.فردا، درهرجائیکه امنیت به افغانها واگذارگردد ومسئولیتهای امنیتی به آنها سپرده شود، طالبان ازفرصت استفاده کرده مرگبارترین عملیات انتحاری را درهمان جا انجام می دهد.اینها درسهای است که شبکه های تروریستی بماداده ولی ما تا کنون این درسها را بدرستی یاد نگرفته ایم زیرا که همواره با حسن نیت به آنها نگریسته ایم .
سفارت آمریکا درکابل اعلامیه می دهد وبشدید ترین وجهی جنایت امروز درتخاررا محکوم می کند اما درآمریکا بلند ترین مقام سیاسی درسطح معاون رییس جمهورآمریکا آقای جوب آیدین می گوید که طالبان دشمن ما نیست.ترک مقاومت دربرابرطالبان وتسلیم به خواسته های آنها بزرگترین خیانت بمردم افغانستان است یگانه راه، مقاومت ومبارزه دربرابرطالبان است وباید آنها واربابان شان شکست بخورد واین شکست با وحدت وصداقت حکومت ومردم امکان پذیر است. ما با اراده مقاومت، دربرابرتروریزم وتبهکار می توانیم پیروزشویم.اگرآنها با انتحار بما درس می دهند ماباید باسرسختی ،ایمان استوار،واراده آهنین به تروریزم این درس را بدهیم که افغانستان هرگزلانه وکاشانه ای آنها نیست افغانسان خانه امن برای مردم است واین کارشدنی وتروریزم با وحدت مردم وصداقت حکومت ، شکست خورده نی است.