افغانستان تاسیس نمایندگی طالبان را در عربستان وترکیه می پذیرد
اعلامیه ای صادره از ارک ریاست جمهوری پس ازمشوره با رهبران جهادی، نشان میدهد که افغانستان نمایندگی طالبا دردوکشور ترکیه ویا عربستان را قبول دارد اما درمورد قطر با فرا خواند ن سفیرش آقای خالد احمد ذکریا ،معلوم می شود که نظر موافق ندارد.سئوالی که درپی موافقت ومخالفت افغانستان، مطرح می شود چه می تواند باشد.ازظواهر امر معلوم می شود که گویا جریان مذاکره تاسیس نمایندگی طالبان درکشور قطر بدرستی با افغانستان درمیان گذاشته نشده وفقط افغانستان را خبرکرده که چنین اتفاقی در راه است واین مساله به حیثیت افغانستان برخورده وآنرا یک توهین دپلماسی دانسته وسفیرش را فقط از کشورعربی قطر فرا خوانده است.
درحالیکه اهانت حداقل ازطرف سه کشور که دربحث های شریک بوده ،متوجه افغانستان است کشورهای آلمان وآمریکا پروسه گفتگوهارا ازماه های مارچ واپریل آغاز کرده بود ند اولین دورمذاکرات نمایندگان دوکشور آلمان وآمریکا درقطر دومین وسومین دورآن درالمان با نماینده طالبان ،طیب آغا، صورت گرفت.افغانستان می توانست سفرای خود را از آلمان وامریکا نیزبرسم اعتراض فرا بخواند اما تنها ازقطر آقای خالد ذکریا را درکابل خواسته است.دلیل مساله واضح است که اعتراض به آمریکا وحتی المان مشکل است ولی قطر هزینه ای کمتری دارد.
اما افغانستان بجای قطر دوکشوردیگررا نام گرفته است دراعلامیه ارک آمده که اولا نمایندگی طالبان درافغانستان گشوده شود واگر این مساله مشکلی دارد دوکشور عربستان وترکیه مورد تایید وقبول افغانستان است.دلیل این مساله ظاهرا عکس العمل بیش نیست. افغانستان دراصل وقتیکه قبول دارد ، طالبان برادران ناراضی دفتر وآدرس معینی داشته باشد تا با آنها گفتگو صورت بگیرد .عربستان وترکیه را افغانستان، عنوان کرده است زیرا که هردوکشور با افغانستان مناسبات بسیارعالی دارد وهردوکشورافغانستان را بعنوان، طرف گفتگو باطالبان جدی می گیرد.مقامات درکابل معتقد اند که آنها ،مثل قطر عمل نمی کنند که فقط نگاهی اروپایی به حل قضایای منطقه ای داشته با شد .
تفاوت قطر وعربستان دوکشورعربی درخلیج فارس وعضو شورای هماهنگی در طرز دید شان است. قطر همیشه مایل بوده که حل بحرانها را با هماهنگی غرب وآمریکا جستجو نماید برای قطر نظرغربیها مهم ترازنظرات منطقه درحل بحرانها است درمورد لیبیا ،شاهد بودیم که دولت شیخ نشین قطر بشترین همکاری راباغرب داشت تا با کشورهای عربی ومنطقه ای. اما عربستان این طور نیست عربستان درجریان مصالحه با طالبان همیشه به پاکستان توجه داشته برای عربستان نظرات پاکستان جلوتر ازنظر آمریکا وغرب درمورد طالبان بوده است به همین خاطربود که عربستان بارها وبارها نظر وخواست دولت افغانستا رابه زمین گذاشت دلیل مساله این بود که پاکستا با جریان صلح افغانستان با طالبان مخالف بود.
ترکیه وعربستان درصلح با طالبان ترجیحات منطقه ای شان بشتر ازنظرات غرب وآمریکا هستند آنها درمورد گفتگو با طالبان همان گونه که با پاکستان احترام می گذارد با افغانستان همان احترام وحرمت دپلماسی را قایل هستند وافغانستان طرف مشوره شان خواهد بود.کاریکه متاسفانه قطرانجام نداده . گذشته از اینکه افغانستان درپرنسیب، صلح با طالبان راقبول دارد وبرای این مساله شورای عالی صلح تشکیل داده وحالا گفته است که طالبان دفترنمایندگی درافغانستان ویا دوکشورعربستان وترکیه ، داشته باشد وجامعه مدنی افغانستان آنرا بعنوان مشروعیت دادن به گروه مسلح وتروریزم ازطرف حکومت افغانستان، مورد نکوهش قرارداده.
جبهه ملی افغانستان متشکل ازسه گروه عمده سیاسی ( جنبش ملی اسلامی ،حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان ومعاون پیشین ریاست جمهوری آقای احمد ضیاء مسعود ورهبر جبهه ملی افغانستان) موضع دیگری گرفته است که متفاوت از نظر حکومت افغانستان ومتفاوت ازدیدگاه های پراکنده جامعه مدنی است. جبهه ملی درمورد مذاکره با طالبان دراصل موافق است اما شروط این جبهه مغایر بانظرات حکومت دیده می شود سخنگوی جبهه اقای فیض الله ذکی گفته است که مذاکره با طالبان باید ارانحصاردولت خارج شود زیرا دولت افغانستان ثابت ساخته که کفایت پیش برد پروسه صلح با طالبان را به تنهایی ندارد.وی گفته است که گفتگو با طالبان با ید جامع وفراگیر با مشارکت احزاب سیاسی، خارج ازحکومت ،انجام شود.
نکته دومی که جبهه روی آن تاکید دارد که مدیریت گفتگوها را سازمان ملل بعهده داشته با شد که مورد قبول همه است وحرف سوم آنها این است که شروطی چون رعایت حقوق بشر، ارزشهای مدنی ، حفظ دست آوردهای ده سال گذشته ،قانون اساسی و..درهرنوع مذاکره با طالبان مد نظرباشد.
درمورد پروژه مشترک آلمان،آمریکا وقطر ،دولت افغانستان مخالفت خودرا با فراخواندن سفیروکاهش سطح دپلماتیک نشان داد.دربرابر طرح مشترک آنها افغانستان پیشنهاد موازی وعکس العملی را مطرح کرده که نمایندگی طالبان درعربستان ویاترکیه می تواند ایجاد شود.درکنار این دو نظر، دیدگاه جبهه ملی افغانستان را نیز خواندیم که آنها تاکید به فراگیر بودن مذاکرات وزیر نظر ومدیریت سازمان ملل متحد دارد استدلال جبهه این است که دولت افغانستان توانایی وظرفیت برخورد با قضیه را به تنهایی ندارد.جامعه مدنی ولیبرال اما پرا کنده افغانستان ، بصورت دیگری با قضیه برخورد داشته وگفته است که دولت افغانستان با قبول نمایندگی برای طالبان یک گروه تروریست را برسمیت شناخته وبه آن مشروعیت داده.
البته این نظریه درذا ت خود انسانی است طالبان واقعا یگ گروه دهشت افکن است ولی می دانیم که این سخن ایده آلی وجایی درواقعیت افغانستان وجامعه جهانی ندارد واقعیت این است که همه عقب نشینی کرده وآرما ن گرایی شان را درمورد طالبان پس گرفته اند. مساله مشروعیت وعدم مشروعیت مذاکره با طالبان حرف ده سال پیش است که ازهمه بشترجامعه بین المللی روی آن تاکید داشت درحالیکه درشرایط حاضر ازهمه بشترغرب وجامعه جهانی روی بمذاکره با طالبان آورده اند غرب امروز حتی آنها را تروریست نمی گویند لقب اپوزسیون مسلح وگروهای شورشی را به آنها داده اند.
درپایان مساله به این نکته اساسی باید اشاره نماییم که پاکستان دراین ماجرا ها، کجا قرادارد درحالیکه اسلام آباد ارباب اصلی طالبان واستخبارات پاکستان آنها را مدیریت می کند وطالبان اسرای سیاسی ونظامی پاکستان است.اولین سوال این است که پاکستان با پروژه مشترک المان آمریکا وقطر موافق است ویا مخالف .قراین نشان میدهد که پاکستان مثل افغانستان درمتن گفتگوها قرارندارد اگر چنین باشد پروژه مشترک اروپایی وعربی درمورد ایجاد نمایندگی ناکام است. واگرآنها موفق شود یک دفتر برای طالبان بازنماید این دفتر درامر صلح بی تاثیر وخنثی خواهدبود.
طالبان امروزد رکنارحکومت رییس جمهورکرزی کم نیست اما می بینیم که هیچ تاثیری درآوردن صلح ندارند زیرا که پاکستان با آنها نیستند.اما اگرتوافق پاکستانیها گرفته شده باشد دراین صورت بهاء سنگینی را دریافت کرده ومی تواند درکشیدن طالبان بصورت واقعی درپای میز مذاکرات امید واربود گفتن این مساله فعلا دشوار است زیرا که مناسبات پاکستان با غرب وآمریکا درمسیرنرمال وطبیعی قرارندارد بعید است پاکستان واردمعامله جدی صلح درافغانستان شده باشد.
مدیریت جریان صلح اگردراختیار سازمان ملل قراربگیرد امریکه جبهه ملی دیروز روی آن تاکید داشت بنظر بهتر وقابل قبول خواهد بود زیرا پروژه صلح با طالبان که صلاحیت آن بدست پاکستان است امری ساده ای نیست این ملل متحد است که می تواند مورد اطمینان با شد واطمینان خاطروفضا اعتماد را درمیان همه ایجاد نماید.مشکل عدم اعتماد است افغانستان طرح قطررا رد می کند زیراکه اعتمادی نیست پاکستان همه مذاکرات رابه چالش می کشاند دلیل آن این است که به طرف های مذاکره کننده مشکوک است احزاب سیاسی وجامعه مدنی با قضیه مخالفت می کنند زیراکه نسبت به توانایی وظرفیت وحتی صداقت دولت افغانستان مظنون است پس یگانه مرجع مورد اطمینان سازمان ملل متحد درامر گفتگوهای صلح خواهد بود.
بهارعربی تبدیل به پاییز وزمستان خونین می شود
جنبش بی نظیر وتاریخی بهارعرب که درابتداء سال 2011 درتونس، مصر، لیبیا آغاز شد وکشورهای شمال آفریقارا دربرگرفت ودریمن،سوریه وبحرین ممالک خاورمیانه ادامه یافت ،تاکنون چهار رژیم دکتاتوری را به تاریخ فرستاد .درتونس انقلاب مردم حقیقتا مسیر انسانی داشت .انقلاب تونس تبدیل به گل یاس گردید وبهترین دست آورد جنبش بهاری عرب انقلاب تونس است این انقلاب متولد شد وکم ترین خون ریزی درآن صورت گرفت واکنون گامهای بسیاربلندی را درتحقق نظام مردم سالاری ودموکراسی برداشته است دراین کشورانتخابا ت بدون تقلب دائر شد مجلس موسسان تشکیل گردید ارکان حکومت انقلابی یکی پس ازدیگری شکل می گیرد.
انقلاب مصر که پس ازانقلاب تونس به صحنه آمد رژیم حسنی مبارک درمدت زمان کوتاه هجده روز،ساقط شد وشورای نظامی به رهبری مارشان محمد حسین طنطاوی قدرت را بدست گرفت شورای نظامی بمثابه گذار ازدکتاتوری به دموکراسی ، گام های ارزشمندی رابرداشته اما زیبایی انقلاب تونس درآن دیده نمی شود هنوز جامعه مصر با چالشهای جدی روبرو است گرچه این بسیار مهم است که انتخابات آزاد را درمصر قبول نماییم انتخابات با شکوه وبا کم ترین تقلب درسه مرحله، ازدست آوردهای مثبت جنبش بهاری درمصر است وفراموش نکنیم که پروسه دموکراسی را درمصر شورای نظامی هدایت می کند واین درجهان سوم مهم است که ارتش جریان دموکراسی را رهبری نماید ومتعهد به استقرارنظام مردم سالاری درکشورش باشد .شورای نظامی مصر درهمین مسیر گام برداشته که درذات خود قابل تقدیر است.
درمغرب نظام شاهی پابرجا است ولی اقدامات سلطان مغرب نشان میدهد که واقعیتهای جامعه اش را درک کرده تا آزادیهای قابل پذیرشی رابرای مردم خود پیش کش نماید اقدامات سلطان مغرب همانند کارهای ملک عبدالله دراردن ، تاحدی مورد رضایت مردم قرارگرفته ومردم این کشورها باحفظ نظام وساختارسلطنتی به آزادیهای مورد نظرشان دست پیدامی کنند. هدف دریک اصلاحات عمیق تنها ریزش خونهای زیاد نیست هدف خواسته ها ومطالبا جامعه است که حاکمان آنرا ،قبول نمایند امریکه درمغرب واردن انجام می شود مردم به یک نحوی خواستهای شان را بدون خون ریزی بدست می آ ورد اما ساختارنظام تغییر نکرده ولی زمامداران به جنبش اجتماعی مردم تاحدی احترام گذاشته وبمطالبات شان پاسخ مثبت داده اند .ملک عبد الله خطاب به بشاراسد رییس جمهور سوریه به طعنه گفت که خواست مردم سوریه برای بشاراسد مهم نیست درحالیکه اگرازمن چنین درخواست می شد من آن راقبول می کردم ازقدرت کنارمی رفتم.
دریمن جنبش بهاری عرب توام با خون ریزیهای همراه بود ولی سرانجام کارآن بهتر ازلیبیا تمام شد زیرا درلیبیا متاسفانه فرمول تغییر نظام به اجرایی فیصله های شورای امنیت محول گردید وبا صدور قطعنامه 1973 فضای لیبیا پروازممنوع اعلام شد.درلیبیا با مداخله نظامی وبمبارانهای ناتو، رژیم توام با خونریزهای بسیار سرنگون گردید آمار نشان می دهد که بیش ازسی هزارانسان درلیبیا درجریان 9 ما کشته شدند وتاسیسات زیر بنایی نیز بکلی ویران ورژیم معمر قذافی باخونین ترین وجه ممکن ازبین رفت. قذافی اسیرو بگونه ای غیر انسانی کشته شد که زیبایی انقلاب لیبی را درحد بسیارزیادی، زیر سوال برد.انقلابیون نباید با اسرای جنگی خود چنین معامله رسوا ومفتضحانه را می کردند آنها براعصاب وعقلانیت خود کنترل نداشتند اسرای مهمی، چون قذافی ومعتصم وابوبکرجابریونس را درشهرسرت با وضع فجیع وضد انسانی به قتل رساندند. انقلاب خونبار لیبی چالشهای خود را بخوبی تا کنون برطرف نکرده وجنبش بهاری درلیبیا تبدیل به خونین ترین پاییز خود گردید.
درمورد سوریه صحبت کردن کمی سخت است زیرا که شرایط این کشور بسیارمتفاوت ازهرکشورعربی بررسی شده. تاکنون می تواند سه سناریوی حل بحران واعتراضات سوریه را، شناسایی کرد فرمول اول همان سناریوی داخلی است که رژیم به آن تکیه دارد رژیم مدعی است که می تواند بدون مداخلات خارجی درسوریه انتخابات برگزار نماید که درهفته گذشته این کاررا کرد وانتخابات درسطح شوراهای محلی وشاروالیها درسوریه زیرنظر حکومت برگزارشد. حکومت دمشق سخن ازگفتمان ملی می زند ومی خواهد اجتماعات سیاسی درداخل سوریه برگزارشود وتغییرات واصلاحات درقانون اساسی آورده شود احزاب سیاسی درسوریه تاسیس گردد ،رسانه ها آزاد باشد.ولی درعمل این اقدامات چندان تاثیری نداشته .خانم ناوی پلار گزارشگر سازمان ملل، متنی را ازنقض حقوق بشرکه بسیارتکان دهنده وزجر آوراست را تهیه کرده وی براساس یافته های خود، مصر است که دوسیه رژیم بشاراسد باید به بخش جنایی سازمان ملل ارجاع شود زیرا که ابعاد جنایت درسوریه بسیارتکان دهنده وسنگین است.اوضاع سوریه نشان می دهد که فرمول رژیم برای راه حل، چاره سازنیست.تاکنون بیش ازپنج هزارنفردرسوریه کشته شده وهرروزتعداد تلفات بشتر می شود وهزاران نفر نیز زندانی ومفقود الاثرهستند رژیم سوریه به این خواست جامعه عرب پاسخ مثبت نداده که ناظران عربی ومنطقه ای وبین المللی وارد سوریه شوند وحقیقت یابی ازاوضاع سوریه داشته باشند.
فرمول دوم، راه حل منطقه ای وعربی است کاریکه درمورد یمن به تجربه گرفته شد راه حل یمن یک فرمول عربی بود که سرانجام باجرای گذاشته شد ورژیم علی عبد الله صالح ازقدرت کناررفت گرچه دیرهنگام وتوام با خونریزیهای همراه بود اما بهرحال یک چاره ای نسبتا خوبی بود که به تدریج به اجرای گذاشته شده وکم کم بقایا واثاررژیم به تاریخ سپرده می شود.فرمول سوم درحل بحران سوریه می تواند سناریوی شورای امنیت باشد که این فرمول بسیارخشن خواهد بود فرمول شورای امنیت درلیبیا تطبیق شد اما پس ازصدورفتوای ومصوبه اتحادیه عرب .شورای امنیت درواقع، فرمولی را کشف کرده که درمورد کشورهای عربی بدون موافقه اتحادیه عرب اقدام نکند.درموردلیبیا دیدیم که با موافقه جامعه عرب ،قوای بین المللی وارد عمل شد وقطعنامه 1973 مبنی بربمباران لیبیا صا درگردید.
متاسفانه حکومت دمشق درشرایط حاضر با جامعه عرب، درگیر شده وخواسته های اتحادیه را که برگرداندن ارتش ونیروهای امنیتی به پادگانها وبیرون کردن آنها ازشهرها با شد را، قبول نکرده وهمینطور آزادی زندانیان سیاسی وگفتگوی های صلح با مخالفین را نیزدولت سوریه نه پذیرفته است.اتحادیه عرب سخت ترین تحریم ها را درمورد سوریه وضع کرده .حسابات بانکی مقامات سوریه ،لغو پروازها وسفرها درممالک عربی، تحریم های درمورد تجارت ، تحریم های بانکی ازجمله اقدامات است که درکنارتحریم های چون خرید نفت گاز ازسوریه که شورای امنیت آنرا تصویب کرده،دردست گرفته شده ویک لیست بلند بالای هم ازمقامات سوریه را، شامل تحریم ها ساخته اینها، نشان میدهد که جامعه عرب با حکومت سوریه درگیرشده واین مساله برای این کشور بسیارخطرنا ک است زیرا اتحادیه عرب جاده صاف کن شورای امنیت دراقدامات بعدی است.
اگرسناریوهای سه گانه ای حل بحران سوریه را مورد مطالعه قراردهیم بنظر فرمول حل عربی واسلامی بهتر ازفرمولهای شورای امنیت وفرمول خود سوریه است زیرا دولت سوریه خود راه حلی ندارد طرحهای که مطرح کرده موردقبول مخالفینش نیست.فرمول بین المللی بسیارخشن وبیرحمانه است امریکه درمورد لیبیا شاهد آن بودیم پس فرمول عربی که سازمان کنفرانس اسلامی نیزآنرا تایید می کند ،درمورد سوریه بهترین ومناسب ترین راه حل است.تجربه یمن درمورد سوریه بهتر ازتجربه لیبی است .سوریه اگر چنانچه به را ه حلهای منطقه ای تسلیم نشود ،اوضاع این کشوربمراتب بد ترازآنچه که هست ، می شود زیرا رد فرمول منطقه ای درواقع کشیده شدن سوریه به تصمیم شورای امنیت است گرچه روسیه درشورای امنیت ازسوریه تاکنون حمایت کرده اما دردوام آن چندان اعتباری نیست مسکو، معمر قذافی را تنها گذاشت ازکجا معلوم که رفیق نیمه را ه بشاراسد نشود .درنظر گرفتن بنغازی لیبیا، درمورد سوریه بسیار خطر ناک است امریکه که زمزمه شده تا یک منطقه فراغ درسوریه جستجو شود وفضای آن پروازممنوع وهمه مخالفان وفراریهای ارتش درآن گردهم آیند و بهارعرب درسوریه تبدیل به خونین ترین زمستان خود شود.
.
تاسیس نمایندگی طالبان درقطر مشکل اساسی وسئوال تاریخی پاکستان را می تواند حل کند.
یک دپلمات هندی درنشریه ای اعلام داشته است که نمایندگی طالبان درقطر دولت کوچک عربی اما ثروتمند درخلیج فارس ، بزودی افتتاح می شود این مقام هندی بدلیل حساسیت مساله که نخواست نامی ازش گرفته شود درروزنامه ای" هندو" گفته است که مراحل تاسیس دفتر نمایندگی طالبان درکشور قطر به مراحل نهایی خودرسیده است.
دراین رابطه، دولت افغانستان سفیر کشورش اقای خالد ذکریا را به کابل فراخوانده است ومی خواهد دراین خصوص مشوره نماید. برخی تحلیل گران احضار سفیر درکابل را نشانه ای ناراحتی افغانستان دانسته که دراین مساله با دولت افغانستان مشوره ای صورت نگرفته است وبرسم اعتراض که جریان صلح وایجاد دفترنمایندگی برای طالبان درقطر، بدرستی بامقامات کابل درمیان گذاشته نشده وافغانستان درجریان گفتگوها وتوافق برای تاسیس نمایندگی ،بصورت شایسته نبوده است .
مقامات حکومتی درکابل این گونه رفتارها را یک نوع توهین دپلماسی دانسته ونسبت به آن اعتراض دارد البته شکی نیست که بی حرمتی سیاسی به افغانستان شده است زیرا طالبان یگ گروه مسلح افغانی درحال جنگ با افغانستان می باشد حال که قرار است دولت قطر با هماهنگی اروپا وآمریکا ،اجازه فعالیت سیاسی برای طالبان دهد وبرای آنها ، شرایط ایجا د یک دفترسیاسی را فراهم نموده ، پس چرا دولت افغانستان خبرنداشته باشد ودرحاشیه مسایل قرار گرفته باشد اعتراض افغانستان دراین مورد به جا است.
این مساله ، ازمقامات پیشین طالبان آقایان ملا عبد السلام ضعیف سفیر پیشین طالبان درپاکستان وفردی آزاد شده از زندان گوانتونا مو وازمولوی ارسلا رحمانی مقام پیشین طالبان وعضو شورای عالی صلح رییس جمهور کرزی ،سوال شد ولی هردومقام ازوجود چنین اتفاقی، اظهار بی اطلاعی کردند. یک مقام مطلع که دراجلاس بن دوم حضورداشت بمن گفت که مقامات المان درجریان کنفرانس بن دو به رییس جمهور کرزی گفته بود که موافقت نماید تا مساله شرکت طالبان دراجلا گنجانده شود نمایندگان طالبان درکنفرانس حضور داشته باشند واین بنفع افغانستان خواهد بود ودیگراینکه دراجلاس گفته شود که دفتر نمایندگی طالبان درقطر افتتاح می شود واین موضوع یکی ازدست آورد اجلاس بن دوم دانسته شود آنها گفتند که برای صلح افغانستا چنین اقداماتی عالی است . این منبع مطلع گفت که دولت افغانستان مخالفت کرد وگفت که این کاربرخلاف پروتکلهای است که با دولت افغانستان درمورد کنفرانس بن دوم ،صورت گرفته است .
البته خبر تاسیس نمایندگی طالبان ومصالحه با این گروه به این سادگیها هم نیست اولین چالش استخبارات پاکستان است زیرا درسال 2010 ، تیم ملابرادر وارد گفتگوی های صلح با کای آیده نماینده سازمان ملل ودولت افغانستان شد اما پاکستان بدلیل اینکه آن مذاکرات را برخلاف مصلحت خود می دانست ،به شدت برخورد کرد وجریان مذاکره متوقف وملا برادر دستگیر شد که هنوز هم آزاد نیست. مذاکرات ماه های مارچ واپریل طیب آقا را درقطر ودرالمان بازهم استخبارات پاکستان بهم زد نماینده ملاعمر طیب آقا بکلی مفقود الاثر شد وتا هنوز خبری ازوی نیست که کجا شد.مذاکرات ملابرادر وطیب آقا نماینده ملا عمربهم خورد دلیل آن ناخوشنودی ونارضایتی پا کستان اعلام شد .
درخبر تازه که تاسیس نمایندگی طالبان درقطر با شد آیا پاکستان درجریان است؟ ویا اینکه مثل افغانستان درحاشیه قرارد ارد. خبرهای که دررسانه های پاکستانی منتشرشده نشان میدهد که پا کستان چندان علاقه وشتاب به تاسیس نمایند گی طالبان درقطر ندارد. پاکستان نگاه ابزاری به طالبان دارد وبه آسانی نمی خواهد این وسیله ازدستش خارج شود. افغانستان موضع گرفته وسفیرخود رافرا خوانده است اما مقامات رسمی پا کستان تاکنون چیزی نگفته است.حرف اصلی این است که پاکستان درصورتیکه با تاسیس نمایندگی طالبان موافقت کرده با شد، معلوم می شود که امتیازات مهمی را ازقطر دریافت کرده است که عمده ترین آن ازکشورمتمول وثروتمند قطر، کمک های مالی این کشور به پا کستان خواهد بود.اما اگرپاکستان مخالف آن باشد واصولا مثل افغانستان درجریان نباشد دراین صورت دفترنمایندگی طالبان درقطر یک مساله ای تشریفاتی وبی خاصیت است امکان دارد غرب وآمریکا با همکاری دولت قطر یک بخش ازطالبان را درقطر جا بجا نماید ونشان هد که جریان صلح افغانستان بجای رسیده وطالبان آدرس ونمایندگی درقطر دارد وباب هرگونه گفتگوی بین طرفها بازشده است.
ولی واضح است که این نوع دفتر وحضور چند طالب درکشور قطر تبدیل به یک امر عبث وخنثی خواهد شد ما هم اکنو حضور مقامات پیشین طالبان را درکابل داریم اما آنها چه سودی به صلح افغانستان داشته هرکسی می داند که حضور ملا عبدالسلام ضعیف ومتوکل وچندین مقام دیگر طالب درکابل یک امر خنثی وبی ثمر درامر آوردن صلح می باشد.نمایندگی بخش خنثی وغیرفعال طالبان درقطر هیچ مشکلی را برطرف نمی کند .پاکستان همچنان طالبان جنگجو را درافغانستان بسیج وسازماندهی کرده وجنگ تا وصول وتا مین شدن خواست پاکستان ادامه می یابد.
نکته اساسی دراین است که قطر علیرغم حمایت ازناحیه غرب موفق نمی شود که یک نمایندگی فعال ازطالبان در قطر را داشته باشد زیرا توافق پاکستان را نگرفته فقط با آمریکا واروپا بتوافق رسیده که طالبان نمایندگی درخاک آن کشور داشته باشد.درحالیکه اصلی ترین مشکل درصلح دوکشور پاکستان وافغانستان است.افغانستان خود درادمه بحران وجنگ بسیارملامت است زیرا چانس های طلایی را ازدست داد .جامعه ای جهانی به هدف مبارزه با تروریزم وارد افغانستان شدند وده سال دراین کشورجنگیدند اما ناکام ازکشور خارج می شوند دلیل ناکامی افغانستا وجامعه جهانی بنظر، عدم همکاری صادقانه طرفهای درگیر جنگ باتروریزم بود .افغانستان بشتر ازهمه ملامت است زیرا نتوانیست همکاری خوب با غرب را بوجود آورد وازغرب به عنوان ابزارنیرمند وتوانا وازامکانات آنها درنابودکردن تروریزم بهره بگیرد.
افغانستان بخصوص درسالهای اخیربجای همکاری با غرب ،سری ناسازگاری با غرب را درپیش گرفت وبجای اعتماد، فضا نا مطمئن وحتی سلب اعتماد ایجاد کرد.وغرب را ازجنگ کردن درافغانستان مایوس ساخت رییس جمهور کرزی ، موضع بسیار بد دربرابرجامعه جهانی داشت ومتاسفانه این موقف خودراکماکان حفظ کرده است. اشتباه دیگر افغانستان سیاست مقابله با پاکستان ومصالحه با طالبان است درحالیکه افغانستان تازمانیکه درمیز مذاکره مسایل تاریخی وخطوط مرزی خود را با پاکستان حل نکند ،هرگز قادر نیست به صلح با طالبان دست پیدا نماید. طالبان اسرای جنگی پاکستان است ومدیریت طالب کاملا دراختیار استخبارات آن کشور است.مصالحه پس ازاعتماد وحل سئوالا تاریخی بدست می آید سئوال تاریخی پاکستان ازافغانستان این است که اززمان عبد الرحمن خان تازمان نادرخان خط دیورنگ درطی چندین قراداد، برسمیت شناخته شده افغانستان درشرایط حاضر، باید به آن صحه بگذارد.
خط دیورنگ اکنون بصورت یک واقعیت تغییر ناپذیر برای پاکستان تبدیل شده ودیدیم که پاکستان چه قدر نسبت به آن حساس است.پا کستان با کشته شدن بیست چهار سربازش چه قیامتی برپاکرده واستدلال وجدال پاکستان با آمریکا این است که تجاوز مرزی صورت گرفته وحق حاکمیت پا کستان محترم شمرده نشده. سربازان پاکستان درکجا کشته شده می دانیم که درخط دیورنگ وازطرف هم می دانیم که پاکستان ازاین خط با اسناد ومدارک تاریخی، گذشته نی نیست وخطوط فعلی را تغییر ناپذیر می داند.
افغانستان دراین گونه موارد نمی تواند با پاکستان مقابله نماید دولت افغانستان اگرمی خواهد مشکل طالبان را حل نماید ابتدا می با ایست به سئوالات تاریخی وخطوط مرزی بین دوکشور راه حلی را شناسایی نماید و واقعیتها خطوط مرزی رابرسمیت بشناسد.مصالحه با طالبان ازمجرایی مصالحه با پاکستان وحل مسایل مرزی ممکن است راه مصالحه با طالبا ازاسلام آبا د می گذرد.
دفتر نمایندگی طالبان درقطرمشکل اساسی را نمی تواند حل نماید مشکل اساسی این است که افغانستان به مساله تاریخی، پا سخ مثبت نمی دهد وخط دیورنگ را برسمیت نمی شناسد پا کستان با داشتن ابزارمهم به فکر منافع خود درافغانستان وتاسیس پایگاه عمق استراتژیک وحیات خلوت درافغانستان است آنها تقریبا باداشتن شبکه های تروریستی مطمئن به پیروزی خود وشکست افغانستان درآینده می باشد.
محتویات سه روزنامه در رابطه باروز واقعه
این مساله به این خاطر ببحث گرفته شده که قراراست شکایت نامه ای علیه لشکر جهنگوی تنظیم وازسازمان ملل خواسته شودکه جنایت روزعاشورا را درمحمکه جنایی بین المللی بررسی نماید وعاملان آن را بمحکمه بکشاند وپاکستان تحت فشار قرار بگیرد تا با خانواده قربانیان حادثه دهم محرم، دراجرایی عدالت همکاری نماید و لشکرجهنگوی یک گروه پاکستانی است.
حادثه ای خونبار روزعاشور درکابل صدها کشته وزخمی برجای گذاشت ،وزارت صحت عامه وبیمارستانها تاکنون 56 کشته و195 زخمی را درکابل گزاش کرده است درمزار شریف نیز چهارتن درروزعاشورا شهید وبیش ازبیست نفر زخمی شدند.همزمان درقندهار نیز حملات انتحاری درروز دهم محرم خسارات درپی داشته است.
دررا بطه با کشتار وجنایت بشری روزعاشورا درزیارتگاه ابو الفضل ناحیه قدیمی شهر کابل بنام مراد خانی، درششم دسامبر سالجاری، ده ها مطلب درروزنامه های معتبربین المللی انتشاریافت .لشکر جهنگوی العالمی شاخه سپاه صحابه ،مسئولیت واقعه خونین کابل را بدوش گرفت. پس ازانفجار درزیارتگاه ابو الفضل شخصی بنام ابوبکر منصور با رادیوی مشعل که ازپاکستان به زبان پشتو برنامه پخش می کند گفت که : انفجارکارگروه آنها بوده وهدف ما ضربه زدن به جامعه ای شیعی افغانستان بود.ابوبکرمنصور دراین گفتگو خود را سخنگوی لشکر جهنگوی معرفی می کند.
براساس گفته های ابوبکرمنصورسخنگویی لشکرجهنگوی، دررادیوی مشعل پاکستان بود، که تمام خبرگزاریهای عمده جهان پیرامون گروه جهنگوی گزارش تهیه کردند وروزنامه های معتبر بین المللی مقالات زیادی را درروزهای 6-7-8- و9 دسامبر نوشته اند شما البته نمونه های از سه نشریه معتبر را درذیل مطلب، می بینید روزنامه گاردین درمطلبی با استناد به گفته های سخنگوی لشکر جهنگوی می نویسد که انفجار کابل را یک گروه تند روی پاکستانی بعهده گرفت وسپس به اهداف این گروه نیز می پردازد که نیت آنها از حادثه، جنگ مذهبی درافغانستان است. درهمین روزنامه وروزنامه دیگری بنام گلوبال پست می خوانیم که گروه جنهگوی تاکنون هزاران نفر ازشیعیان پاکستان را نیز کشته است.
روزنامه دان پاکستان پس ازحادثه ظهر عاشورا بصورت گسترده ای به مساله پرداخته است ودها مطلب پیرامون قضیه نوشته است .ابوبکرمنصور سخنگوی لشکر جهنگوی درروزنامه دان پاکستان ازش نام گرفته شده ودر روزنامه نیز اشاره شده که لشکر جنگوی هرگونه ارتباط شان را با انفجار کابل تکذیب کرده است کسیکه درتاریخ نهم دسامبر باروزنامه دان تماس گرفته ازوی نام گرفته نشده آدمی گمنامی به نمایندگی ازلشکر جهنگوی گفته است که انفجاردهم محرم درکابل کار گروه آنها نیست.
تکذیب توسط فردی گمنام پس ازگذشت چهارروز ازحادثه صورت گرفته است که آنرا روزنامه دان درتاریخ نهم دسامبر به چاپ رسانده است. اما ابوبکر منصور با رادیو مشعل درپاکستان پس ازوقوع حادثه مسئولیت را بعهده گرفته بود.
ازلابلای همه ای تفسیر ها وتحلیلها واشاره به سابقه لشکر جهنگوی ،هیچ شبهه ای باقی نمی ماند که اقدام ضد بشری درظهر عاشورای کابل ، کار آنها بوده است .درگذشته آنها گفته اند که ما شیعیان هزاره درکویته پاکستان را کشته ایم ودرسالجاری صدها نفر ازشیعیان هزاره کشته ومسئولیت آنرا نیز بدوش گرفته است.روزنامه ها که درذیل می خوانید اشاره می کنند که گروه جهنگوی ازبدو تاسیس خود درسال 1996 به رهبری مولوی حق نوازجهنگوی تاکنون ،هزاران نفر ازپیروان مذهب تشیع را درپاکستان کشته است رهبران دیگر این گروه طارق اعظم ، وریاض بصره، تمام مسئولیتهای کشتارشیعیان درپاکستان را قبول کرده اند.آنها وابسته به گروه القاعده هستند واعمال شان شبیهه کارهای ابومصعب زرقاوی درعراق می باشند.لشکرجهنگوی گذشته ازجنایتهای که درحق شیعیان درپاکستان انجام داده وعمل ضد بشری روز عاشورای شان درکابل ، مرتکب کشتن خبرنگاران نیز شده است آنها خبرنگاروال استریت جرنال را درسال2002 سربریدند.گروه جهنگوی مسئولیت قتل کرنیل امام را نیز بدوش گرفتن.
رییس جمهور کرزی ودیگرمقامات امنیتی افغانستان پاکستان را مسئول می دانند زیراکه این گروه درپاکستان وتبعه ای کشورپاکستان می باشد.سخنان رییس جمهور کرزی به تفصیل درروزنامه های داخلی وخارجی منتشر شد وبا خشم وناخرسندی مقامات پاکستان نیز روبرو گردید در روزنامه ای دان پاکستان بنقل ازسخنگوی وزارت خارجه پاکستان و وزیرخارجه آن کشورخانم حنا ربانی کهر نقل شده که افغانستان با اتهامات بازی می کند. بازی با تهمت ها درست نیست سخنگوی وزارت خارجه پاکستان گفته است که لشکر جهنگوی یگ گروه منحله وغیر قانونی است وما خواهان ارائه مدارک ازسوی دولت افغانستان هستیم . این نوع موضع گیری درواقع یک نوع گریز از ماجرا هست . گروهی که درتابعیت پاکستانی بودن آن شبهه ای نیست رهبران آن حق نواز،طارق اعظم، ریاض بصره پاکستانی هستند.پاکستان دررابطه با اتباع خود که مرتکب جنایت می شود هم درداخل وهم درخارج مسئولیت دارد وباید پاسخ گو باشد زیرا غیر ازپاکستان هیچ کسی دیگری نمی تواند آنها را تحت تعقیب درداخل خاک پاکستان ، قراردهد.
منصور ابوبکر کیست؟ وی باردیوی مشعل مسئولیت حادثه ای روز عاشورا پذیرفته است.اعتراف وقبول مسئولیت محکم ترین سند مجرم است وآنها به جرم خود اعتراف کرده حال این به دولت پاکستان است که آنها را تعقیب نماید افغانستان سند بالاتر ازاعتراف نمی تواند تهیه نماید وافغانستان نمی تواند لشکرجهنگوی را درپاکستان تعقیب نماید. این خود پاکستان است که لشکرجهنگوی را باید تحت پی گرد قراردهد. اسناد همان اعترافات است که لشکرجهنگوی درمورد قتل عام روزعاشورا داشته وتمام خصوصیات این گروه را درروزنامه ها معتبر می خوانیم . شما درسه روزنامه گاردین ، گلوبال پست ، ودان که نمونه است از صدها گزارشگر معتبر دررسانه های بین المللی ، می خوانید که مسئول روز حادثه ای عاشورا، زیارتگاه ابو الفضل ،لشکرجهنگوی پاکستانی است.
روزنامه گاردین
Al-Qaida linked group claims Kabul suicide attack on Shia pilgrims
Lashkar-e-Jhangvi al Almi, an obscure Pakistani extremist group claims responsibility for attack that killed at least 55 people
·
The immediate aftermath of the suicide attack on the Shia Abul Fazl shrine in Kabul, Afghanistan. Photograph: AP
The unprecedented sectarian attack which killed 55 Shia worshippers in Kabul is likely to have been the work of al-Qaida or a group closely associated with it, security sources and analysts believe.
A spokesman for an obscure Pakistani extremist group called Lashkar-e-Jhangvi al Almi claimed responsibility in a phone call to Radio Mashaal – a Pashto language radio station.
Lashkar-e-Jhangvi al Almi is a small faction based in Pakistan's tribal area and is considered an even more radical offshoot of Lashkar-e-Jhangvi, (LeJ), a murderous anti-Shia group founded in 1996. Both groups act as surrogates for al-Qaida.
The Taliban was quick to distance itself from Tuesday's bombing and the Afghan Taliban has generally avoided sectarian violence. The Pakistani Taliban, however, has its roots in anti-Shia violence, and LeJ acted as the training ground for its leader, Hakimullah Mehsud.
LeJ maintained training camps in Afghanistan under the Taliban regime but has not mounted attacks in Afghanistan in recent years. It is believed to have been behind some of the most audacious attacks in Pakistan, including the September 2008 bombing of the Marriott hotel in Islamabad and the armed assault on the visiting Sri Lankan cricket team in Lahore in March 2009.
The group also claimed responsibility for the massacre of 29 Shia pilgrims on a bus in Pakistan's Baluchistan province in September, and an attack on an Ashura procession in Karachi in 2009 which killed 30 people.
Until now, the splinter group Lashkar-e-Jhangvi al Almi was best known for kidnapping two former Pakistani spies and a British journalist in the tribal area last year.
The two former agents with Pakistan's Inter-Services Intelligence, Colonel Imam and Khalid Khawaja, were abducted in North Waziristan along with the British journalist Asad Qureshi, who was making a film for Channel 4.
The kidnappers demanded a $25m (£16m) ransom for Imam, who was regarded as the godfather of the original Afghan Taliban for his undercover work in Afghanistan in the 1990s.
Pleas from the leaders of the Afghan Taliban and the Haqqani network of militants went unheeded by the group. Imam and Khawaja were executed. Qureshi was later freed.
Earlier this year, the Pakistani courts freed Malik Ishaq, one of LeJ's founders. Ishaq had faced dozens of murder charges but the courts said there was lack of evidence – his group had allegedly killed numerous witnesses who may have testified against him
روزنامه گلوبال پست.
A Pakistan-based terrorist group, Lashkar-i-Jhangvi, has claimed responsibility for coordinated bomb attacks on Shia Muslims in Afghanistan, in which at least 59 people were killed.
News DeskDecember 7, 2011 08:18
2
Afghan men bury victims of a bomb attack against Shiite Muslims outside the Karti Sakhi Shrine in Kabul on December 7, 2011. (Shah Marai/AFP/Getty Images)
Lashkar-i-Jhangvi, a Pakistani terrorist group, has claimed responsibility for coordinated bomb attacks in Afghanistan that killed at least 59 people.
President Hamid Karzai has pledged to confront Pakistan's government, the Associated Press reported.
The Afghan government initially blamed the Taliban for the attacks, but the group denied responsibility. Then a spokesman for Lashkar-i-Jhangvi called a Radio Free Europe's local Mashaal station claiming that his group had carried out the bombings.
If confirmed, RFE said, it would be the Sunni extremist group's first known attack in Afghanistan.
More from GlobalPost: Twin bombings targeting Afghan Shiites kill dozens, President Karzai halts UK trip (VIDEO)
According to the Washington Post, the group was supported in the past by Pakistan's Inter-Services Intelligence agency (ISI), though it not known whether they still have ties. Lashkar-i-Jhanvi is also believed to be linked to al-Qaeda.
If its claims are true, it marks a worrying development in Afghanistan, said the Post:
Lashkar-i-Jhangvi militants have systematically assassinated Shiites and attacked their religious gatherings in Pakistan. If the group is extending operations into Afghanistan, it could add a
highly destabilizing sectarian dimension to the costly and protracted Afghan war.
Last updated: 6 hours ago
Headlines:
Bureau Report | National | From the Newspaper
Afghan President Hamid Karzai the militant group Lashkar-i-Jhangvi on Wednesday for an unprecedented attack on Shia Muslims in Kabul that killed at least 55 people.—Photo by AP
PESHAWAR: Militant group Lashkar-i-Jhangvi al-Alami (LJA) denied on Thursday it was involved in the Kabul suicide attack and condemned the carnage.
At least 55 people were killed and scores injured in the attack outside a shrine in the Afghan capital. Another four people died in a bomb blast in the Afghan city of Mazar-i-Sharif the same day.
A man claiming to be a spokesman for the LJA and identifying himself as Abu Bakar Mansoor reportedly called some media outlets hours after the bombings to inform that the Kabul attack had been carried out by his group.
However, a person, purported to be a representative of the LJA, told Dawn by phone on Thursday that enemies of Pakistan and Afghanistan were behind the bloodshed.
اهداف سفر غیر منتظره لوئین پا نتا وزیر دفاع آمریکا به افغانستان چیست؟
لوئین پانتا دومین سفر غیرمترقبه خود را به افغانستان پس ازماه جولای سالجاری آغاز کرد وی امروزساعت چهار چهل چهاردقیقه وارد افغانستان شد وازسوی جنرال جان آلن فرمانده عمومی ناتو درافغانستان ورایان کراکر سفیر آمریکا مورداستقبال قرارگرفت وی قراراست بمدت سه روز درافغانستان بماند وسپس راهی عراق ، ترکیه ولیبیا می شود.
اهداف سفر وزیر دفاع آمریکا درشرایط حاضر چند چیز می تواند باشد وی درماه دسامبر دراستانه ای عید کریمس وسال نو مسیحی وارد افغانستان می شود معمولا رهبران سیاسی ونظامی غرب همه ساله درروزهای عید وسال نو بخاطر دیدارسربازان شان وارد افغانستان می شوند ودرمراکز وقرارگاه های سربازان روزهای عید وسال نورا باهم ودرکنارهم می گذرانند.آقای لوئین پانتا درچنین روزهای وارد افغانستان شده وازمراکز سربازان کشورش دیدن خواهد کرد عید میلاد مسیح وسال نورا به آنها تبریک می گوید.
اما سفر وزیر دفاع آمریکا همزمان باحوادثی برابر شده که اهداف بسیارمهم تری، ازیک دیدار تعارفی روزهای عید را در بردارد وی درشرایط وارد افغانستان می شود که خونین ترین حادثه امنیتی درکابل بوقوع پیوسته است حمله انتحاری درروزعاشورا،خبرتکان دهنده امنیتی برای آمریکا نیز هست زیرا که آنها دراستانه ای بیرون شدن، حد اقل بیش ازده هزارسربازخود ازافغانستان قراردارد وحادثه خونین این سوال امنیتی را برای همه ازجمله برای آمریکا خلق می کند که ازافغانستان خارج می شود درحالیکه امنیت درافغانستان برقرارنشده وانفجار درپایتخت افغانستان بزرگترین دلیل نا امنی درکشور است.
وزیر دفاع آمریکا درشرایطی وارد افغانستان می شود که قرار است ده هزار سرباز آمریکایی مطابق جدول خروج شان درپایان سالجاری ازکشور خارج شوند وبیست سه هزارسربازدیگر درسپتامبر سال 2012 افغانستان را ترک می کنند به این ترتیب سی سه هزار نیروی آمریکایی تا سال 2012 ازافغانستان خارج می شوند .آقای لوئین پانتا یکی ازاهداف اصلی سفر شان ،ترتیبات ومقدمات خروج سربازان آمریکایی است که می خواهد آنرا سازماندهی وبرآن نظارت داشته باشد بنابراین یک بخش ازبرنامه های سفر وزیردفاع را خروج سربازان از افغانستان تشکیل می دهد.
درکنار این مسایل آمریکا باچالش بسیارخطرناک دیگری نیز روبرو شده وآن بسته شدن راه های تدارکی سربازان ناتو ازخاک پاکستان است در26 نوامبرحادثه ای درمرز افغانستان وپاکستان رخداد که بیست چهارسرباز پاکستانی درمرز کشته شدند پاکستان ازآن تاریخ تمام راه هارا بصورت تدارکات ناتو بسته است وهزاران تانکرنفتی ، لاریهای باربری، وکانتینر ها درخاک پاکستان متوقف شده است وهرروز اخبارانفجاروبه آتش کشیده شدن اموال ناتو درخاک پاکستان منتشر می شود آقای لوئین پانتا ماموریت دشواری درپیش رو دارد که باید این مساله را به یک نحوی با پاکستانیهاحل نماید وی گفته است که جنگ با تروریزم بدون همکاری پا کستان برنده ای ندارد.
معنی این سخن این است که آمریکا بدون همکاری پاکستان، بازنده این جنگ است آقای پانتا سال دوهزاریازده را سال سرنوشت ساز توصیف کرده است.وی امید واراست که قضیه راه های اکمالاتی با مقامات پاکستانی باید درطی یک ماه ویاکمتر ازآن حل شود .بیش ازچهل درصد اکمالات ناتو ازخاک پاکستان وبندر کراچی انجام می شود.قراین نشان می دهد که آمریکا درشرایط دشواری باپاکستان قرارگرفته وباجهای که پاکستان می خواهد آمریکا درکوتاه مدت ناگزیر باید آنرا به پردازد .پاکستان پول می خواهد واین پول را آمریکا الزاما باید پرداخت نماید. آقای لوئین پانتا درافغانستان آمده تا به یک نحوی سر وتهی قضیه را جمع نماید وبا پاکستانیها کنار بیاید.واین حرف پانتا درست است که بدون همکاری پاکستان جنگ باتروریزم ناکام است.
اهداف سفر لوئین پانتا پیرامون همین مسایل می چرخد وی درکنار اینکه به سربازان سال نو و عید کریسمس را تبریک می گوید با ید زمینه های بازگشت سربازان آمریکایی ازافغانستان را نیز بررسی نماید ودیگر اینکه راه های بسته شده را بازکند والا سربازان درحال جنگ با مشکل جدی روبرو می شود.گرچه همزمان با سفروزیردفاع گفته شده که راه های دیگری را نیز جستجو می کند اما رسیدن به راه های تازه وتوافق بامقامات کشورهای آسیامیانه وتوافق باروسیه ،چالش های خاصی خود را دارد وازهمه مهم تراینکه راههای شمال فوق العاده هزینه بردار وبسیارطولانی است.
روسها حرف، حدیث های خود را دارند مسایل زیادی است که آنها باآمریکاییها درمیان می گذارند وخواهان حل آن است موضوعات سپردفاع موشکی دراروپای شرقی شاید مهم ترین آنها باشد واخیرا روسها با آمریکاییها سوء ظن پیداکرده که درامور روسیه مداخله می کند بخصوص مساله انتخابات درروسیه ومشکلات ناشی ازآنرا دراثر مداخلات آمریکا می داند درکنار این مسایل مساله سوریه نیز ازچالشهای عمده وحل ناشده آمریکا وروسیه است.آقای لوئین پانتا به ترکیه می رود وبدون شک یکی ازجدی ترین مساله، موضوع سوریه است که روسها بدقت آنرا پی گیری می نماید.
جنگ افغانستان چالشها ومشکلات عدیده ای برای آمریکا ایجاد کرده است وباید هزینه های زیادی را دراین مورد به پردازد آمریکا درشرایط قرارگرفته که ناگزیر به پاکستان بخاطر سربازان شان باج بدهد وباروسهانیز امتیازاتی را پیش کش نماید.آقای پانتا سخت ترین ماموریت را درپیش رو دارد که بد ترین وتلخ ترین آن شاید گفتگوی مستقیم وغیر مستقیم با پاکستان باشد.آمریکا درکوتاه مدت سختیهای زیادی را باید تحمل نماید تا مساله تدارکات وراه ها را حل نماید اما دردرازمدت آمریکاییها بارفتن بخش عمده ای ازسربازان شان مساله تدارکات شان خود بخود حل می شود آن تعداد سربازان که درسال دوهزارچهارده درافغانستان بماند اصلا احتیاج به راه های پاکستان نخواهد داشت موضوعی که می تواند ازطریق هوا ویا ازشمال افغانستان برطرف کرد. مشکلات آمریکا با پاکستان درکوتاه مدت است ونه در درازمدت.