نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

گزینه های ثابت ومجهول

گزینه های ثابت ومجهول

 

گزینه های ثابت ومجهول انتخابات 93 یکی ازسردرگمیهای جامعه سیاسی افغانستان شده است.این مساله ازاین جهت قابل بحث است که نامزدانی، ممکن پیدا شوند وتکت انتخاباتی را بسازند وبرا ی مدتی خلق الله را سرگردان نمایند ولی دروسط کاربگفته ایرانیها بزند به چاک بی جهت وبا جهت ازصحنه رقابت انتخاباتی کناربرود این مساله اهمیتی زیادی دارد.درانتخابات پیش رو ازهم اکنون معلوم است که با چنین پدیده روبروهستیم وگزینه های ثابت ومستورداریم.تعریف که ازنامزد ثابت می توان ارایه کرد این است که کاندید اولا خودش را اعلامی کند ودیگراینکه تکت برای خود می سازد وهمراه تیم خود برای ثبت نام می رود ورسما درحضوررسانه های نامزدی خود را اعلام می کند وسوم اینکه برنامه هایش را بصورکلی برای مردم روشن می سازد ومی گوید به من رای دهید واین هم برنامه های من است وچهارم اینکه تکت خود را به مردم نشان می دهد وبه مردم می گوید درمبارزات انتخاباتی با این تکت وارد می شوم.

 

این چهارمرحله را هرنامزدی باید عملی نماید وحرفی درآن نیست مشکل کار درمجهول وثابت ازآنجای شروع می شود که مردم نمی دانند که کدام نامزد تا آخرخط به تعهداتش باقی می ماند ویانه. مجهول وثابت شناختنش برای مردم کاربسیارسختی شده وحتی برای اعضای تکت هم دشواروترسناک بوده است.درگذشته آقای گل آغا شیرزوی اعضای تیم خود را رها کرد ورفت دنبال کارش درحالیکه اخلاقا باید ازکناررفتنش مردم وهواداران واعضای که با هم ،پیمان بسته است را خبرمی کرد که نکرد.درانتخابات پیش رو بصور قطع با نامزدان مجهول روبروهستیم وشناختن آنها کارحضرت فیل شده است.با این مقدمه به دومولفه ثابت ومجهول می پردازیم.

 

دلایلی نامزدان مستوروثابت درچیست؟ وچرا درافغانستان با چنین گرفتاری روبرومی شویم؟:

 

دانستن این مساله خیلی مهم است وما باید به عوامل آن اشاره داشته باشیم این مسله واضح است که درافغانستان صورت حاد تری بخود گرفته ودرجاهای دیگرودرانتخابات دیگرکشورها بخصوص کشورهای که سیستم شان براساس قدرت احزاب برنامه ریزی شده اصلا با چنین سرگردانی بنام نامزد مجهول وثابت  سروکا رنداریم.درآمریکا دوحزب که نامزد برای ریاست جمهوری دارد اصلا وابدا، مقوله ای بنام مستوروثابت درآنجا مطرح نیست واین مساله اصلا قابل بحث نیست که نامزدی درلحظه ای حساس ودشوار،تیم وتکت خود را معامله کند ومیدان را ترک نماید زیرا ازسوی حزب نامزد ثابت معرفی شده ودیگرچون وچرایی درکارنیست مردم می دانند که ازسوی حزب جمهوریخواه کی نامزد ثابت است وازسوی دموکراتها کیها نامزد می باشد.البته قبل ازثبت نام وراجسترشدن درانتخابات نامزدان زیادی وارد رقابت می شوند وآن دیگرربطی به مردم ندارد رقابتهای درون تشکیلاتی  وحزبی شان می با شند ودرنهایت این حزب است که تصمیم می گیرد که نامزد ثابت خود را برای ثبت نام بفرستد وازمردم بخواهد که به وی رای دهند.

 

اما درکشورهای که فقدان اقتدارحزب درآن نهادینه شده این چالش را داریم افراد واشخاص بدون ملاحظات جمعی ومردمی خود را نامزد اعلام می کنند وبعد ممکن است برای منافع شخصی خود معامله نمایند ونامزدی کناربرود به همان دلیل که نامزد شده است یعنی منافع شخصی وبه همان علت کنارمی رود کاریکه برا ی ما درافغانستان تجربه شده است. درانتخابات پیش رو نامزدان مستترزیاد داریم ومعلوم نیست که آنها با مردم وتکت ومردم خود چه کارخواهد کرد این لاابالی گری سیاسی است که فردی با انگیزه های شخصی وارد انتخابات شود وبعد با دلایلی شخصی ازمیدان کناربرود وهیچ کسی هم پرسان نتواند که چرا چنین کردی وچرا چنین شد؟ این واضح است که برای جلوی گیری ازچنین بازی هیچ مرجعی وجود ندارد که ازنامزدان خاطی ومسافران نیمه راه پرسان نماید که چرا چنین کردی زیرا وی ازسوی مراجع قدرت وجامعه سیاسی وارد کارزارانتخاباتی نشده پول داشته ویا پول می خواسته ومنافع شخصی آن ایجاد می کرد که چنین بازی را نماید.

 

گفتم این پدیده درصورتی، بی معنا می شود که نامزدان ازسوی مراجع معتبرواحزاب قانونی با قدرت وزعامت حزبی، معرفی نشود ونامزدان ریاست جمهوری وشوراهای ولایتی غیرمسولانه وارد کارزارانتخاباتی شوند وبعد بزند به چاک.شک نداشته باشیم این بزرگترین دغدغه سیاسی انتخابات نود سه می باشد مردم واقعا نمی دانند که کی تا آخرمی ماند وکی ازاین قطارپیاده شده ودوستانش را ترک می گوید .مقوله نامزدان ثابت ومجهول ازبزرگترین دغدغه های ذهنی جامعه ما شده است با این وضع آیا می تواند گفت که کی وچه کسانی ثابت وچه کسانی مجهول هستند؟.

 

درحال حاضرآیا می توان نامزدان مجهول وثابت را شناسایی کرد ویانه؟:

 

جواب دادن به این پرسش خیلی سخت وشاید محال باشد ولی از قراین وشواهد انتخاباتی می توان تاحدی گفت که نامزدان ثابت کیها می توانند باشند وچه کسانی دروسط راه غیب شان می زنند درثانی چه کسانی قدرت وپایگاه مردمی دارند ومی توانند منابع مطمین رای مردم وبانک رای باشند. نامزدان محتمل ازاین دوصورت خارج نستند.عده واقعا رای دارند وبانکهای رای لازم برای پیروزی را باخود دارند وگروهی فاقد منابع وبانک رای هستند اما اینکه چرا ثبت نام کرده این مساله برمی گردد به انگیزه غیرملی ومردمی شان آنها اهداف شخصی دارند وبخاطررسیدن به آن این کار را کرده ومی کنند وکسی هم نمی تواند ازآنها پرسان نماید.

 

صورت دیگرمساله هم این است که نامزدان واقعا پایگاه بزرگی مردمی دارند وبا انگیزه های ملی وارد کارزار انتخاباتی شده ولی مهندسان قدرت نمی خواهند هویت اصلی نامزد را روشن نمایند این مساله درجانب حکومت زیاد مطرح می شود که اگر جبهه حکومت بعنوان مثال سه وچهارنامزد داشته باشند ولی هرگزازسوی جبهه حکومت نامزد اصلی روشن نمی شود بعنوان مثال گفته باشیم که نامزدان ازسوی حکومت شخصیتهای شناخته شده مثل داکترزلمی رسول، داکتراشرف غنی احمد زی ویا آقای قیوم کرزی ویا هم استاد سیاف ویا شخصیت دیگری باشند،ازمیان این نامزدان برجسته، هرگزکسی قادرنیست نامزد اصلی را شناساسی نماید وبه آن دلبسته باشد.دوچالش اساسی برای این دسته نامزدان وبرای دوستان وتیم شان پیش خواهند آمد یکی اینکه خود شان هم نمی داند که سرنوشت شان چه خواهد شد آیا می تواند تا آخرمبارزه نماید ویا اینکه دروسط راه ازسوی مرجع اصلی امررخصتی برای شان صادرمی شود وکنارمی رود ودیگراینکه اعضای تیم ومردم هم نمی دانند که کی وکدام یک ازاین شخصیتها نامزد اصلی می باشند که تا اخرمبارزه می کند این چالشها واقعی است.

 

امروزبا دوستانی بحث می کردیم یکی ازدوستان نام شخصیتهای بزرگ کشورکه برشمردم را گرفت گرچه باید تاکید نماییم که تاکنون هیچ یگ ازاین شخصیت ها، رسما اعلام نکرده وبه دفترثبت نام حاضرنشده وکسی چیزی گفته نمی تواند که ازمیان آنها چند نفربه پای دفترثبت نام می روند تاپان ثبت نام،تنها 9 روزدیگرباقی مانده ولی ازاین چهره های سرشناس کسی برا ی ثبت نام حاضرنشده است.

 

ازجبهه نامزدان طرف دارحکومت که بگذریم درجمع احزاب سیاسی واپوزیسیون هم تاکنون کسی بصورت واضحی تکت وتیم خود را قطعی نکرده است.اتحاد انتخاباتی که ترکیبی است ازدوایتلاف سیاسی جبهه ملی وایتلاف ملی تاکنون نامزدی را اعلام نکرده تنها داکترعبدالله گفته است که اگرتشکل سیاسی شان اجازه دهد وی حاضراست واردکارزارانتخاباتی شود وتا آخرخط هم ادامه می دهد. اگرآقای عبدالله کاندید شود واتحاد انتخاباتی موفق نشود که نامزد دیگری پیش بکشد ازداخل این اتحاد یک نامزد وآنهم داکترعبدالله باشد دراین صورت می شود گفت داکترعبدالله نامزد ثابت انتخابات نود سه می باشد زیرا آقای عبدالله فکرنمی کنیم که ازقطاردریک استگاه وسط راه پایین شود.  اگرداکترعبدالله نامزد شود بصورت قطع می توان حدس زد که یکی ازنامزدان ثابت تا آخرخط درهردوصورت شکست وپیروزی خواهد بود دراین صورت اعضای تکت وی می توانند با خیال راحت ازهم اکنون مطمین باشند که تا آخربازی با نامزد ثابت شان خواهند بود.

 

 اما اینکه پیروزمی شود ویا انتخابات را می بازد این یک مقوله دیگروبسته گی به عوامل زیادی دارد که مهم ترین آن شفافیت انتخابات وبی طرفی میکانیزمهای اجرایی آن است.درکنارداکترعبدالله،نامزدان دیگری را هم گفته اند که تا اخرمی روند شخصیتهای مثل زلمی رسول،اشرف غنی،قیوم کرزی هم ازجمله نامزدان ثابت باید باشند ولی درمرحله دوم اگرانتخابات کشیده شود معلوم نیست که نامزد اصلی کی خواهد شد وکیها به نفع دیگری کنارمی رود.این ها دلایلی است که درمورد نامزدان ثابت ومجهول می توان آن عوامل را مطرح کرد هنوزازاین شخصیتها کسی برای ثبت نام حاضرنشده ولی زمان اگرتمدید نشود وقت خیلی اندک است نه روزدیگر،میعا د ثبت نام به پایان می رسد به همین دلیل است که سرنوشت نامزدان ثابت ومجهول که ازآنها نام گرفتیم ،درطی همین چند روزآینده ،معلوم خواهد شد.دوستی می گفت حال که این همه صبرکردیم چهارروزدیگرهم صبرمی کنیم تا بدانیم نامزدان ثابت ومستور، کیها هستند.درمرحله دوم اگرانتخابات کشیده شود بازهم با نامزد ثابت ومجهول روبرهستیم تا روشن شدن، گزینه های مجهول وثابت واقعا گوشت نامزدان وحامیان شان به زمین می تکد واقعا کاری بسیارسخت وروزهای دشواری باید پیش رو باشد.

شناسایی نسبتهای ارگانیک


 شناسایی نسبتهای ارگانیک

 

چند مساله است که با هم رابطه ارگانیک دارد،یکی همین انتخابات،دیگری پیمان امنیتی ومساله سوم هم گفتگوهای صلح است .عجالتا همین سه مساله را باهم بررسی می کنیم ومی خواهیم بدانیم که این موضوعات چه گونه با هم گره خورده ورابطه ارگانیک بین شان ایجاد شده است.انتخابات ظاهرا گزینه انکارناپذیروتحمیلی برای کسانی باید باشد که اصولا برنامه های ضد انتخاباتی را دنبال می کند.هستند کسانی که می گویند انتخابات بی انتخابات،امنیت نیست پس انتخابات بی معنا است.موافقت نامه امنیتی هم به این دلیل به انتخابات بسته شده که غرب قراراست ازحکومتی درافغانستان حمایت نماید که محصول  انتخابات باشد.غرب دلایلی برای این کارباید داشته باشد.سه عنصراساسی غرب را وا می دارد که ازانتخابات افغانستان حمایت نماید یکی افکارعمومی مردم شان،دیگری میزان قربانیان که درافغانستان داده این همه قربانی برای ارزشهای باید باشد که برجسته ترین آن حکومت های منتخب وبرگزاری انتخابات درافغانستان است ونه ایجاد حکومتهای ارثی وفامیلی.

 

 ومساله سوم، اراده زمامداران غرب است آنها به هیچ چیزاگرباورنداشته باشند ولی به انتخابات شان سخت باورمند است.انتخابات ، طبیعی ترین رفتارسیاسی نخبگان غرب واحزاب سیاسی شان می باشد خانم مارکل همین امروزانتخابات برگزارکرد وبرای بارسوم برنده انتخابات گردید وی به دلیل کارکردها ومدیریت خوب شان،انتخابات را برد ورقیب خودرا سخت شکست داد.غرب درافغانستان ازحکومتی حمایت می کند که فرایند انتخابات سال2014 باشد به همین اساس است که بین انتخابات ونسبت آن با حمایتهای غرب رابطه ارگانیک ایجاد شده است.غرب ازحکومتی حمایت می کند که دراثرانتخابات روی کارآمده باشد.به همین دلیل است که مساله تمدید، واداره موقت که برخیها روی آن کارمی کنند را باید کنارگذاشت.

 

ازسوی دیگرانتخابات با مقوله دیگری نیزگره خورده وآن موافقت نامه امنیتی با آمریکا است مقامات آمریکایی بارها گفته اند که موافقت نامه امنیتی باید بین افغانستان وامریکا به امضا برسد این موافقتنامه به سود  افغانستان می باشد.یعنی اینکه اگرافغانستان وآمریکا چنین موافقتنامه ای را امضا نکند درآن صورت تغییرات عمده درمناسبات آمریکا وافغانستان ایجاد خواهد شد پاسخ، در بادی امرهمین است که اری همکاری آمریکا با افغانستان درفقدان موافقت نامه امنیتی کاری دشواری است این مساله را نیزآنها اعلام کرده اند حال به هریک ازاین نسبت ها وارتباط ها بصور گذرا می پردازیم.

 

نسبت ها ی ارگاینک موضوعات، شناسایی وباید جدی گرفته شود

 

این مساله غیرمسولانه است که گفته شود ما نمی توانیم انتخابات را برگذارنماییم آقای ملاتره خیل بیست روزپیش ازاین مارش خیابانی علیه انتخابات راه انداخت ولی دیدیم که اقدامات ملا ازسوی همکارانش درپارلمان با شدید ترین الفاظ کوبیده شد. همکاران ملا تره خیل درپارلمان اقدامات وی را غیرقانونی ویک خواست ضد قانونی اعلام کرد وازوی خواست که دیگرچنین غلط های را مرتکب نشود. نمایند گان پارلمان می دانند که انتخابات با اصلی ترین موضوعات دیگرگره خورده است .افغانستان کشوری است که وابستگیهای زیادی با غرب وبه خارج پیدا کرده. جالب است دریک گفتگوی مشترک با آقای حافظی کارشناس واقتصاد دان بزرگ کشورکه داشتم وی می گفت: افغانستان حرفهای بی قاعده را می گوید ما درشرایطی وابستگی کامل قرارداریم.میزان صادرات به خارج زیریک میلیارد دالردرسال است درحالیکه واردات ازخارج به یازده میلیارد دالردرسال می رسد.

 

 با این تصویراینکه، مردم تمام زندگی شان درهمه عرصه ها، ازخارج تامین می شود.یازده میلیارد دالرواردات افغانستان صادرات زیریک میلیارد،واقعا گیچ کننده است ولی واقعیت دارد آقای حافظی می گفت: ارتش واردوی افغانستان به تمام معنا به کمکهای آمریکا وغرب وابسته است.سیصد پنجاه دوهزارنیروی مسلحی که قراراست داشته باشیم همه ما یحتاج ونیازمندیهای شان ازسوی غرب وآمریکا تامین می شود با این وضع چه گونه رییس جمهورافغانستان می خواهد درمقابل آنها باستد وموافقت نامه امنیتی را، امضا نمی کند.

 

همه می گویند: که امضای موافقت نامه امنیتی پس ازامضای پیمان استراتژیک با آمریکا،یک مساله حیاتی برای افغانستان می باشد.بازهم آقای حافظی می گوید: که افغانستان نمی تواند بدیل مناسب برای غرب آمریکا وناتو پیدا نماید این درست است که افغانستان باید با گروه شانگهای، ایجاد مناسبات دوستانه داشته باشد اما اینکه گروه شانگهای بدیلی برای غرب شود، غیرممکن است.کارشناسان دیگر نیزوقتی که حرفها وموضع گیریهای رییس جمهوررا می شنود با تعجب می گویند: سخنان رییس جمهوربرای شان قابل درک نیست اینکه می گوید موافقت نامه امنیتی را با شرط وشروط امضا می کند وهیچ شتابی برای امضا آن ندارد هروقت خواسته های افغانستان که معلوم نیست چه هست،براورده شد،آن وقت سند امنیتی بین  افغانستان وآمریکا امضا خواهد شد.

 

رییس جمهورگفته است که عجله اصلا وابدا نداریم اگرمن نتوانستم امضا کنم،موافقتنامه باشد برای حکومت بعدی.ایشان گفت: درافغانستان انتخابات برگزارمی شود حکومت نو، روی کارمی یاید خوب آن حکومت می تواند موافقت نامه امنیتی را امضا کند.مقامات ناتوهم تاکید دارند که این سند باید بین افغانستان وآمریکا امضا شود یک دپلمات غربی به من گفت: اگراین سند بین افغانستان وآمریکا امضا شود آن وقت دست ما هم بازمی شود که تکلیف خود را می دانیم که درافغانستان چه کنیم این سند به سود افغانستان است واگراین سند امضا نشود درآن صورت ما هم نمی توانیم به مردم وحکومت افغانستان کمک نماییم.مقامات آمریکا واقعا شتاب دارند وماه اکتبررا میعاد برای امضا موافقت نامه ونهایی شدن آن اعلام کرده است آقای دمپسی رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا درسفری که به افغانستان داشت،ماه اکتبرسالجاری را، میعاد تهیه وامضای موافقت نامه امنیتی اعلام کرد.

 

مذاکرات صلح هم به دومساله انتخابات وموافقتنامه امنیتی گره خورده است

 

دومساله انتخابات وموافقت نامه امنیتی، گره خورده به مساله کمک پس ازسال 2014 دارد. واقعا اگرما انتخابات درستی نداشته باشیم ونتایج آن مورد قبول همه واقع نشود شفافیت خدشه دارشود درآن صورت با بحران مشروعیت روبرو می شویم این بحران تاثیرات ناگواری روی کمکهای غرب پس ازسال 2014 می گذارد وبه همین ترتیب اگرموافقت نامه امنیتی را با آمریکا امضا نکنیم وبه آن پیله ها وحاشیه های سنگین ترازمتن را بسته نماییم درآن صورت بازهم دچارمشکل می شویم.شاید هرکسی ازاین هنجارها وناسازگاریهای سیاسی متضرر شود ولی شک نداشته باشیم که قربانیان اصلی آن مردم افغانستان می باشد زیرا که کشوری نستیم که روی پای خود استاده باشیم وضعیت زندگی واقتصاد را به نقل  ازآقای حافظی گفتم.

 

درکناراین مساله،موضوع مذاکرات صلح هم یکی ازجدی ترین مسایلی است که داریم طالبان واقعا درد سربزرگی برای مردم افغانستان شده این مساله را چه گونه باید حل کرد گفتگوهای صلح درصورتی ثمربخش است وبجای می رسد که ما اولا حمایت های جامعه جهانی را با خود داشته باشیم وآنها ما ، را به دلایلی ناسازگاری مان تنها نگذارد.حکومت وپارلمان عراق بزرگترین اشتباه که کرد همین بود که روی موافقت نامه امنیتی به توافق نرسید وحال می بینیم که مقامات عراق التماس می کنند که آمریکا برگردد ولی آنها برنمی گردند واصلا دیگربرگشتی درکار نیست وهرگزبرنمی گردد.افغانستان چه برتری نسبت به عراق دارد که نیروهای آمریکا ازآن خارج نشوند گرچه رییس جمهورگفته است که آمریکاییها ازافغانستان بیرون شدنی نیست اگراین حرف درست باشد معلوم می شود که مسایلی درکاراست که اهمیت آن خیلی بالاترازعراق می باشد وما آن را نمی توانیم درک نماییم.

 

نتیجه:

 

 ازمجموع گفتگوها به این نتیجه می رسیم که سه مولفه انتخابات ، موافقت نامه امنیتی وگفتگوهای صلح باهم ارتباط ارگانیک پیدا کرده بعنوان مثال ما اگرانتخابات شفا ف نداشته باشیم ونتیجه آن مورد قناعت نباشد دراین صورت با بحران مشروعیت روبرومی شویم  واین مساله خود تاثیرات منفی روی همکاری جامعه جهانی می گذارد آنها این مساله را کتمان نکرده که با حکومت مشروع برخواسته ازیک انتخابات شفاف وقا بل قبول همکاری می کنند ویا اگرموافقت امنیتی را نداشته باشیم دراین صورت بازهم خر،ما پایش می لنگد درمقابله با تروریزم که رییس جمهورروی آن دراین اواخرتاکید دارد، بازهم ما نیازبه امضای موافقتنامه امنیتی داریم آمریکا وغرب این همه تاکید روی آن دارد لابد معیارهای آن برای غرب تعریف شده است بنابراین حمایت جامعه جهانی وکمک آنها رابطه ارگانیک با مساله صلح،انتخابات وموافقت امنیتی پیدا می کند همان گونه که اشاره کردیم ،ما درصورتی درمذاکرات صلح موفق هستیم که جامعه جهانی را با خود داشته باشیم.این مسایل واقعا عجیب وغریب باهم تنیده است واصلا جدا کردن یکی ازدیگری،تبدیل به محال شده است گواینکه خیمه زندگی سیاسی ما به هریک ازاین سه ستون بسته شده است.بنابراین شناسایی هریک ازاین سه مولفه ونسبتهای ارگانیکی که باهم دارد برای ما اهمیت زیادی پیدا کرده است.

پنجشنبه،زمان خروج ازمحاق غیبت


پنجشنبه،زمان خروج ازمحاق غیبت

 

یک هفته ازشروع ثبت نام گذشت ولی غیبت نام زدان برای حضوردرکمیسیون،ادامه دارد گفته شده که دیروزیک نفربنام بسم الله شیربرای ریاست جمهوری93 ثبت نام کرده است.غیبت نامزدان به یک باره شکسته می شود.احتمالا ازپنچ شنبه پیش روثبت نام عمده ترین نامزدان دردوطیف حکومت وایتلافهای سیاسی آغازمی شود.گفته شده درساخت تکت، اپوزیسیون نسبت به حکومت باید جلوترباشد.ایتلافهای سیاسی که عمدتا درصف مخالف حکومت قرارگرفته،شوروهیجان زیاد تری درفضای انتخاباتی ایجاد کرده است این منطق که برخی گفته اند،اتحادها وایتلافهای مشکل کشاه نیست،حرف چندان با صوابی نیست زیرا ایده مخالفت با تشکلهای سیاسی،همان فکرضد حزبی وجمع گرایی است.اندوید آلیزم مزمن درجامعه افغانستان همیشه،برجمع گرایی وتشکلهای سیاسی،سایه انداخته وهمین فضای فرد گرایی است که باهرگونه تحرک جمعی مخالفت صورت می گیرد.ایتلافهای سیاسی شکل گرفته ، مرزهای تباری وقومی را شکسته واین کاردرستی برای جامعه ماست ولی افراد مریضی پیدا می شوند که با این تجمعات سیاسی وملی مخالفت می کنند.

 

فرض کنیم اگرشورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی را نمی داشتیم ویا تشکل اتحاد انتخاباتی اعلام نمی شد،دیگرچه شوروهیجانی درمساله انتخابات داشتیم.شک نداشته باشیم که برنده اصلی انتخابات کسی خواهد بود که حمایت ایتلافهای سیاسی را با خود داشته باشد.دربرابرنامزدان حکومتی این کاندیدهای ایتلافهای سیاسی است که به مساله انتخابات ورقابتها، معنا می بخشد.انتخابات بدون رقابت چه معنی دارد کسانیکه با ایتلافهای ملی وفرا قومی ، معترض هستند اینها دوحالت بشترندارند، یا اصولا با مفاهیم جمع گرایی وگفتمان سیاسی بیگانه اند ویا اینکه می دانند که ایتلافهای سیاسی پول اتصال میان شکافهای اجتماعی است.وبخوبی واقف هستند که درجامعه کثیرالملیتی چون افغانستان که درواقع موزیم انسانی است، این اتیلافهای فرا قومی واقعا نعمت بزرگی برای جامعه ما است ولی با این همه یگانه دلیل مخالفت شان با تشکلهای سیاسی،فکرحکومتی باید باشد.دولت  افغانستان متاسفانه به دلیل ماهیت غیرحزبی خود،سیاست مقابله با احزاب وتشکلهای سیاسی رادرپیش گرفته وهمیشه فرد گرایی واندوید آلیزم تباری وعنعنوی را به نهاد های مدرن وایتلافهای سیاسی ترجیح داده است.

دوموضع متضاد جمع گرایی وفرد گرایی درسیاست افغانی:

 

برای ثبت نام درکمیسیون انتخابات،حضورنامزدان به دوصورت خواهد بود.نامزدانی با پشتوانه های سیاسی برای ثبت نام حاضرمی شوند.دراین میان بدون تردید اپوزیسیون حکومت،خیلی مترقی عمل کرده نامزدان آنها با حمایت ایتلافهای سیاسی برای ثبت نام حاضرمی شوند.این کارازهمین پنجشنبه پیش رو باید آغازشود.روزهای پس از پنجشنبه،روزهای شلوغی برای کمیسیون مستقل انتخابات خواهد بود.ثبت نام برا ی انتخابات ازموضع جمعی ،سیمای ملی خواهد داشت.کاندید موفق کسی است که دوخصیصه فراقومی وحمایت تشکلهای سیاسی را داشته باشد.این خیلی جالب است که حکومت غیرحزبی افغانستان دربرنامه های ملی چون انتخابات ریاست جمهوری، سعی می کند حمایت رهبران سیاسی واحزاب را باخود داشته باشد زیرا بدون حمایت احزاب وایتلافهای سیاسی پیروزی غیرممکن است.

 

البته احزاب وایتلافها درجامعه، هنوزنقش ابزاری دارند وباید زمانی زیادی بگذرد که ایتلافها ازمرحله ابزاری عبور به جایگاه مرامی خود برسند.این حرف کاملا درست است که ازاحزاب وایتلافهای سیاسی بمثابه هدف درسیاست کارگرفته نمی شود اصلا احزاب سیاسی درجامعه، تبدیل به هدف که حکومتهای حزبی تشکیل شود را نرسیده است.درکشورهای که ساختارسیاسی شان را اقتدارحزبی تشکیل می دهد، احزاب هرگزوسیله نیست برنامه های حزب، مرام جامعه ومردم است احزاب حکومت تشکیل می دهند درمبارزات انتخاباتی شرکت می کنند درپارلمانهای شان احزاب جایگاه تعریف شده دارند.اما درافغانستان هرگزچنین چیزی نیست.احزاب تنها، دریک لحظه ازتاریخ مورد توجه قرارمی گیرند که انتخابات ریاست جمهوری برگذارشود.امروزها، شلوغ ترین روزها ودید بازدیدها با رهبران احزاب وایتلافهای سیاسی است.

 

درانتخابات پارلمانی هم فرد گرایی برجمع گرایی تقدم دارد.ما این خاطره را هرگزفراموش نمی کنیم که درانتخابات شانزده هم پارلمان،هزینه کردیم وده ها نفررا تمویل کردیم وتعداد زیادی نماینده درپارلمان کشورفرستادیم ولی حالا ازآن همه نماینده حزبی تنها تعداد محدودی خود را وابسته به حزب سیاسی می دانند اما تعداد زیاد شان خود را مستقل ومنفرد اعلام داشته وبصورت مستقلانه زدوبند ومعامله با وزارت خانه های کشوررا دارند.حرفهای آقای زاخیل وال درپارلمان کشور تماما خلاف نبود نمایند گان فرصت طلب، با وزراء قدرت طلب وارد معامله می شوند وفساد مشترک را تولید می کنند.نمایندگان فرصت طلب می دانند که اگرتعهداتی با حزب وگروه سیاسی شان داشته باشند،دیگرنمی توانند مرتکب خلاف شوند ونمی توانند منافع شخصی خودرا برمنافع گروهی ترجیح دهد.ایندویدآلیزم پارلمانی را بسود خود دانسته ومخالف تشکل وجمع گرایی شده اند.

 

درآستانه مبارزات ریاست جمهوری برای مدتی احزاب وگروهای سیاسی، مطرح می شود ولی با سپری شدن این زمان،دیگرنه حکومت درفکراحزاب است ونه خود احزاب می توانند کاری را به پیش ببرند.زیرا تخم احزاب درسرزمین شوره زار،هرگزبعمل نمی یاید.تخم باید درمزرعه وبسترمناسب پاشیده شود تا تبدیل به ساقه ودرخت تنومند شود.با این وضع حرفهای اسماعیل خان واینکه ایتلافهای سیاسی جامعه را مورد حمله وتعرض قرارمی دهد ،قابل درک است.با همه فرد گرایی مزمن درجامعه افغانی،درحال حاضرنقش اساسی را درانتخابات ریاست جمهوری همین ایتلافهای سیاسی می زند حرفهای ازنوع ضدیت با احزاب وایتلافهای سیاسی، مزخرفات وچرندیات بیش نیست.

 

ایتلافهای سیاسی وگروهای مدنی درانتخابات ریاست جمهوری چه جایگاه وتعریفی دارد:

 

همان گونه که  اشاره شد،نقش احزاب وایتلافهای سیاسی درانتخابات ریاست جمهوری،واقعا تعیین کننده است ولی این نقش ابزاری وزود گذرمی باشد باختم انتخابات ریاست جمهوری،احزاب درحاشیه زندگی جمعی قرارمی گیرند حکومت ودولت بدست افراد ومهره های غیرحزبی قرارمی گیرد این مهره ها هرچند حزبی باشند ولی وقتیکه وارد حکومت ودولت می شوند،دیگرحزبی نیست آن وقت منافع وحرف خود را پیش می برند وکاری به حزب سیاسی وایتلاف ندارند زیرا که تاکید وحمایت ازحزب سیاسی وپافشاری به برنامه وراه حلهای آن،کاملا به ضررمنافع شخصی شان تمام می شوند وبا تشویق عوامل وبسترهای مناسب این مهره ها دیگربرای خود کاروفکرمی کنند واین است که مهره های حزبی درفضای نظام ضد حزبی، تماما غیرحزبی وضد حزبی می شوند.

 

ولی درهرصورت درحال حاضربرجسته ترین نقش را احزاب وایتلافهای سیاسی دارند نامزدان برنده با حمایت ایتلافهای سیاسی برنده انتخابات خواهند بود ودراین مساله شکی وجود ندارد.برای ثبت نام همه چشم دوخته که نامزد ازسوی کدام ایتلاف سیاسی حمایت می شود افرادی که وصل به این تشکلهای بزرگ سیاسی نباشند،کسی صدای شان را نمی شنوند واگرثبت نام کرده باشند بازهم کسی خبرنخواهد شد.درروزپنجشنبه پیش رو همه شاهد خواهند بود که با ثبت نام نامزدان ایتلافهای سیاسی چه موج بزرگی تبلیغاتی ورسانه ای برپا می شود.این مساله اهمیت وحضورایتلافهای سیاسی را نشان می دهد.حکومت هم ناگذیراست که برای پیروزی خود، اقدام به تشکلهای سیاسی داشته باشد چنانچه حلقات مفقوده ای را شناسایی کرده وخواسته ازاین طریق ایجاد فضای سیاسی واعتماد بوجود آورد اینها ازباب ناگذیری است حکومتی که کارش برخلاف احزاب سیاسی است درآستانه انتخابات باید مشوق حلقه های سیاسی باشد.

 

گذشته ازایتلافهای سیاسی واحزاب،نقش جامعه مدنی نیزقابل بحث است.درهرکشوری افکارعمومی دراختیارگروهای مدنی است.احزاب سیاسی ویا حکومت دریک مورد موضع گیری می کنند ولی این گروهای مدنی است که افکارعمومی را به حمایت ویا در ضدیت با موضع حکومت،بسیج می کنند.گروهای مدنی به دلیل اینکه نقش انتقادی با حکومت ونقش روشنگری را با مردم دارند،می توانند حامی ویا منتقد خوب برای اصلاحات وکج رویها باشند.مردم ونخبگان سیاسی که حکومت ها را تشکیل می دهند،به شدت نیازبه گروهای روشنفکری ومدنی دارند گروهای مدنی دوصفت را با خود دارند یکی نقش آگاهی بخشی وروشن ساختن مردم دربرنامه های کلان ملی ودیگری اخطاروانذاربه حکومت که دست ازخلاف کاریها وفساد بردارد.گروهای مدنی خود مدعی گرفتن قدرت وحکومت نیست زیرا درآن صورت ازحوزه مدنی خارج درصف نخبگان قدرت وسیاست وارد می شوند روشنفکر مهره  حکومت  دیگردرحوزه روشنفکری جایگاه وتعریفی ندارد.

 

 

اما درافغانستان متاسفانه گروهای مدنی نهادینه شده نداریم. البته تشکلهای زیادی است که باعنوان جامعه مدنی تلاش می کنند ولی این تشکلها خیلی آسیب پذیروضعیف هستند.دیده شده که درمواردی زیا دی ازاین گروها استفاده شده و دردام این وآن قرارگرفته و مهره ای حکومتی با اندک ترین متاعی شده و سقوط کرده اند. اینها تنها نام شان گروهای مدنی است ولی هم چنان تحت تاثیروسلطه نخبگان سیاسی قراردارند.این ناتوانی سبب گردیده که جامعه مدنی نقش ارشادی ونظارتی اندکی داشته باشد.درانتخابات 93 نظارت این گروها اهمیت زیادی دارد.واقعا اگربصورت بی طرفانه نقش نظارت ملی شان را انجام دهند،کمک بزرگی برای شفافیت وسلامتی انتخابات کرده اند.گروهای مدنی باید بی طرف باشند وازهیچ کاندیدی حمایت نکنند.اگرحامی نامزدی شد درآن صورت دررکاب وی قدم می زنند وجزملحقات وتشکیلات همان نامزد می شوند.

 

 حرف ما روی  این دسته ازگروهای مدنی وابسته به حکومت ویا گروهای سیاسی ونخبگان قدرت نیست حرف ما درمورد گروهای مدنی است که درمیانه مردم ونخبگان سیاست قرارگرفته نقش ارشادی وانذاری خود را به نفع جامعه پیش می برد.درانتخابات 93 وظیفه وتکلیف گروهای مدنی روشن است نظارت وارشاد برای برگذاری انتخابات شفاف، منصفانه وعادلانه که نتیجه آن برای همه قابل قبول باشد.انتخابات گذشته ازفازهای تقنینی،عملیاتی واجرایی یک نتیجه دارد وآ ن مشروعیت وقابل قبول بودن آن برای همه است دراین جا است که نقش گروهای مدنی برجسته وتاریخی می شود.ازاین مسایل که بگذریم منتظرروزهای داغ انتخابات باید باشیم.این روزهای داغ ازپنجشنبه پیش روی آغازمی شود.نامزدان معتبروتاثیرگذارحکومت واپوزیسیون ازمحاق غیبت خارج و رسما با ثبت نام ،فازمبارزاتی شان شروع می شوند.اری پنجشنبه همین هفته.