نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

تقسیم کار


تقسیم کار

 

 

جنگ اگرکاری باشد؛ که هست این کارهم تقسیم می شود.آقای کونینگهام سفیرمحترم آمریکا درکابل گفته است که "ما دیگرباطالبان جنگی نداریم" وی به این مضمون سخن می گوید که تقسیم کاربه این صورت که جنگ با القاعده ازوظایف مسلم واستراتژیک ماست.اما جنگ با طالبان، دیگرکارمانیست. وی می گوید: این وظیفه اردوی افغانستان است که پروسه جنگ باطالبان را پیش ببرد.آقای کونینگهام اضافه می کند: ما البته به اردوی افغانستان کمک خواهیم کرد.نوع کمکهای آمریکا برای ارتش افغانستان بارها اعلام شده.آموزش،تجهیز ومشوره دهی.فیصله لیسبون اعضای ناتودرسال2011 این بود که نیروهای بین المللی سراسر2013 را درجنگ با طالبان،سپری می کنند وبعد تر،این فیصله تصحیح شد که تا نیمه سال2013 نیروهای ناتو با طالبان می جنگند.سفرهفته گذشته رییس جمهورکرزی به آمریکا،مساله جنگ با طالبان را به حداقل زمانی کشاند.بهارسال2013 پایان کارزارآمریکا با طالبان اعلام شد.

 

حرف آخیردرست است که رییس جمهورآمریکا این حرف راگفته وی درنطق رادیویی خود گفت:زمان بازگشت سربازان به خانه های شان فرارسیده است.کونینگهام سفیرآمریکا دراین مورد گفته است که آمریکا دیگرجنگی با طالبان ندارد.کارجنگ با طالبان به نیروهای افغانستان سرازبهارسال2013،گذاشته می شود.آنچه ازآمریکاییها دراین میراث با اردوی افغانستان شریک ساخته می شود،همان مساله آموزش،تجهیزومشوره دهی است.آمریکا استراتژی قابل درک خود را به همه اعلام کرده وآن این است که تا آمریکا،آمریکا است،جنگ با القاعده ادامه دارد این مساله نه تنها درافغانستان،بلکه درهمه جا،اجرایی، عملیاتی می شود.کشته شدن ملا نذیردرپاکستان وبه دنبال آن قاری عمران با هفده طالب پاکستانی وبعد هم کشته شدن افرادی دیگر ازاعضای طالبان پاکستانی درخاک پاکستان،تنها یک دلیل دارد وآن نبرد با القاعد وعمل مطابق همان استراتژی تعریف شده است.پاکستانیها بخوبی می دانند که گپ ازچه قراراست.مولوی نذیر،درواقع محتد اردوی پاکستان براساس قرارداد سال 2006 بود گل بهادرخان رهبرطالبان دروزیرستان شمالی ودوست شبکه حقانی همین حکم رادارد.

 

طالبان قراردادی با ارتش پاکستان.این امور،را دنبال می کنند ودومشکل رادارند یکی اینکه متحد القاعده هستند ودیگراینکه درجنگ با افغانستان فوق العاده ،متعهد ووفادارمی باشند وسوم اینکه این گروها،همکاراردوی پاکستان درکشتن دیگرگروهای طالبان غیرقراردادی هستند.ملانذیروتاحدی هم گروه بیت الله مسحود با شبکه ملافضل الله ،فقیرمحمد ونیروهای صوفی محمد پدرزن ملا فضل الله،وارد جنگهای خونین شدند وارتش ونیرهای  امنیتی پاکستان دوشادوش طالبان قراردادی،برای سرکوب نیروهای طالبان ضد حکومت پاکستان بخصوص گروه ملا فضل الله درگیری شدیدی داشتند.درحال حاضرملافضل الله متواری ارتش پاکستان وگروهای طالبان قراردادی،هستند.بی سرنشینهای آمریکایی ملا نذیر،قاری عمران وده ها طالب دیگررا کشت.پاکستان نسبت به این قضیه ناراحت بود اما ازسوی می داند که این کار، مطابق استراتژی آمریکا صورت گرفته است که اوعبارتش همین استراتژی کشتن القاعده وکسانیکه وابسته به القاعده باشند،می باشد.

 

اظهارات کونینگهام سفیرآمریکا درکابل، نشان می دهد که طالبان افغانستان بایدازشبکه القاعده جداشده باشد حال نمی دانیم که آمریکاییها این اطمینان را ازکجا گرفته اند که دیگربا طالبان افغانستان جنگی ندارد. کارجنگ با طالبان به عهده نیروهای افغانستان گذاشته شده.سه عامل برای اظهارات کونینگهام می تواند وجود داشته باشد.اول انیکه واقعا تقسیم کارشده وطالبان افغانستان ازشبکه القاعده،انفکاک خود را به آمریکاییها اعلام داشته اند وهمان حرفی را که جوب آیدن معاون رییس جمهورآمریکا درسال 2011 درمورد طالبان گفته بود: که طالبان الزاما دشمن آمریکا نیست.نکته دوم این می تواند باشد که حرف آقای کونینگهام صورت فعلی جنگ با طالبان را منتفی اعلام کرده وآن را به دوش نیروهای افغانستان گذاشته که جنگ جبهه ای کارآنها هستند دیگرآمریکا با طالبان جنگی ندارد.اما اگرطالبان افغانستان،ارتباطاتش با القاعده پابرجا باشد که هست دراین صورت ازهما روشی که درمورد طالبان پاکستانی کارمی گیرد،ازهمان تاکتیک کارخواهد گرفت.آمریکا درپاکستان جنگ جبهه ای باطالبان، ندارد ولی می دانیم که با بی سرنشین آنها را می کشند تاکنون صدها طالبان بصورت آرام بدور ازجنجالهای تبلیغاتی کشته شده اند.

 

صورت سوم قضیه درصحبتهای آقای کونینگهام این می تواند باشد که درجنگ با طالبان شکست خودرا اعلام  کرده است.امریکه طالبان ومقامات استخبارات پاکستان وگاهی هم درغرب به آن اشاراتی می شود."آمریکا درافغانستان شکست خورده است" این مساله هم بارها شنیده شده است مقامات افراطی درگروه طالبان وحتی درگروهای حکومتی به این مساله تا کید می  کنند که ما چهل هشت کشوررا شکست داده ایم.روزنامه های عربی حامی طالبان، پراست ازمطالبی  ازاین دست که آمریکا درافغانستان شکست خورده است وطالبان هم همین را می گویند که نیروهای ما، ناتو وآمریکا را شکست داده. طبیعی است که شکست خورده ازمیدان جنگ خارج می شود چون که شکست خورده.درسگ جنگی،مرغ جنگی بوده نه جنگی وحتی شترجنگی،ما بارها دیده ایم که طرف شکست خورده کارش تمام وازمیدان خارج شده است.جنگ جنگ است این پیامد ها را دارد.فرقی نمی کند که جنگ درعالم حیوانات باشد وچه جنگ انسانها با هم دیگر،یک طرف جنگ بازنده است وبازنده باید بگوید که دیگرجنگی ندارد.

 

البته برخی می گویند: قبول کردن این مساله که آمریکا وناتودرافغانستان شکست خورده کمی سخت باید باشد ولی آنها به اهداف خود به این صورت نرسیده است.هدف نابود کردن شبکه های تروریستی بود ولی این مامول براآورده نشد امریکه خانم کهروزیرخارجه پاکستان هم به آن اشاره کرد وی گفت: این اشتباه است که آمریکا کارش را ناتمام گذاشته وازافغانستان خارج می شود وچالشهای بزرگی را درمرزهای افغانستان وپاکستان به جای می گذارد.مضمون سخنان خانم کهرخیلی عجیب ودرعین زمان اشاره به نامرادی آمریکا درافغانستان می باشد.آنها نمی گویند که ما شکست خورده  ایم وشکست را قبول نمی کنند اما می گویند: حضورما درافغانستان ودفاع ازاین مردم تاکی.تا قیامت که نمی شود ازیک سرزمین دیگردفاع کرد این مساله سقف زمانی دارد آنها می گویند: درجنگ با تروریستها درافغانستان،این مقدارزمان واین مقدارتلفات واین مقدارمصارف،لازم نبود.تلفات ازمرزسه هزارسرباز، گذشته،زخمیهای ناتووآمریکا ازرقم بیست هزارنفرگذشته وخسارات زیادی درتجهیزات وارد شده ومصارف جنگ، بیش ازپانصد میلیارد دالررا،نشان می دهد.

 

 همه ای این آماروارقام درست است وبه همین دلایل،ادامه جنگ به این صورت غیرمنطقی وچندش آوراست مردم آمریکا وغرب دیگر،تحمل چنین جنگی را ندارد آقای اوباما می داند که این حرف برای مردم آمریکا چه قدرشیرین است.زمان بازگشت سربازان آمریکا به خانه های شان فرارسیده است.با این وضع باید قبول کرد که ازهم  اکنون،مسئولیتهای جنگ با طالبان،به دوش نیروهای افغانستان گذاشته شد.آمریکا با طالبان به این صورت هرگزنمی جنگد.دلایل را که گفتم.درکناراین تقسیم کار،مساله صلح ومعامله هم با طالبان مطرح می شود.آمریکا ازاین موضوع هم تاحدی زیادی خودرا کنارکشیده است قضیه صلح را واگذارکرده به خود افغانها وتاحدی قابل درکی به پاکستانیها.برخی گفته اند آمریکا درمورد صلح،پاکستان را نایب خود گرفته وبشترین مشوره ها را با پاکستانیها درمیان می گذارد.آمریکا ازجریان صلح حمایت می کند واین آسان ترین حرف برای آمریکاییها است که بگویند: افغانستان راه حلی جزمصالحه وگفتگو ندارد به همین دلیل است که آقای اوباما ورییس جمهورکرزی درامربازگشایی طالبان درقطر،حمایت کرد ازپیشنهادات ونقطه نظرات افغانستان، درکاخ سفید درمورد مصالحه استقبال شد.

 

کارهای که درپاکستان صورت می گیرد آمریکا ازهمه آن کارها حمایت می کند.پاکستان گفته است که همه زندانیان طالب را، رها می کند این حرف را معاون وزارت خارجه پاکستان آقای جلیل جیلانی با رسانه ها ،اعلام داشت.خبرنگارمی پرسد: که درمیان این تمامی که می گویید، ملاغنی برادرمطلوب افغانستان، هم هست؟جلیل ازملاغنی نام نمی گیرد اما بازهم تاکید می کند که تمامی زندانیان طالب را ازاد می  کنیم.امریکا بااین کارهای پاکستان مخالف نیست وافغانستان هم دنبال همین مساله است. فهرست افغانستان درمورد آزادی طالبان،با رنگ آبی درشت "های لایت" شده است.منتقدان می گویند: صلا الدین دیگرکاری جزحمل لیست وفهرست طالبان ندارد برای ایشان فرقی نمی کند که طالبان درقتل پدرش دخالت داشته است.

 

آمریکا درمورد صلح نایب باید گرفته باشد که ناظران می گویند: نایب آمریکا درامرصلح، پاکستان است.امریکا درتقسیم کارهای افغانستان این مساله رابه پاکستان واگذارکرده باشد ودرامرجنگ هم که بوضوح گفته است که دربهارسال2013 دیگرجنگی با طالبان ندارد تقسیم کاربه این صورت است که نیروهای افغانستان با طالبان می جنگند وآمریکا تنها با القاعده.

هذیان

هذیان

 

"کنه،کونک" درداستان امروزی ما،همان هذیان است.کسی بصورت مرتب این هذیان را گفته  ومی گوید که تحت فشار،نیش کنه درمناطق محرمه اش، باشد.شرح این دو،شرحه به این صورت است که "کنه" یک نوع شپشی حیوانی است که درمقعد حیوانات درفصول بهار وتابستان معمولا خود را جابجا می کند.این زالو،خون می خورد وبه شدت می چسپد به گونه ای که، کندن آن موجب ریزش خون درمقعد حیوانات می شود.کونک همان شرمگاه است که دراصطلاحات عامیانه ای مردمی به آن گفته می شود"کونک" کنه کونک درمورد زالوی که درمقعد حیوانات درگرمای سال می چسپد نیزدرست است.با معلوم شدن کنه وکونک می رویم به قصه ایکه بازهم درمیان مردم درقریه ها،شایع بوده است.مردی همراخانمش  درمورد دیگرمردان وزنان قریه همیشه ازاین اصطلاح کارمی گرفتند این زن ومرد درگفتگوهایش یکی عصابانی بودند ودیگراینکه هریک ازافراد قریه را  به این صورت خطاب کرده ومی گفت: اوکنه،کونک.این مساله ازحدی معمول گذشته بود.

 

مردان قریه یک روزجلسه برگزارمی کنند ومی گویند: این مرد که ازجای دیگری آمده وچند صباحی هست که درقریه ما،جاخوش کرده واصلا اهل این منطقه  نیست وازناکجا آباد دیگری وارد قریه ما شده است وی همرا با دیگراعضای فامیل خود درقریه ما ساکن شده اما دوخصوصیت، وی را ازهمه ما ممتازساخته یکی اینکه با عصبانیت حرف می زند وکمی بی تاب وبی قرارهنگام حرف زدن است.خصوصیت دوم وی این است که وی همه مارا به یک نحوی توهین می کند این کارازحدی شوخی گذشته وی همیشه هذیان می گوید.

 

امروزچند نفرآدمهای محترم  قریه را که جای پدرش می شوند را توهین کرده.البته آنها نسبت به این مرد درمورد هذیان، گوییهایش چیزی نگفته اند وی ضمن صحبت به آنها هم گفته است: کنه کونک. ما باید درمورد وی ،تصمیم بگیریم وبا شورمشوره عمل نماییم مردان قریه جلسه امروزشان بجای نمی رسند ودچاراختلاف می شوند دلیل اختلاف شان هم همان گذشت وانسان دوستی شان بود اکثرا بادودلیل،به توافق نرسیدند یکی همان اخلاق وادب شان اجازه نمی داد که باوی برخورد نمایند ودیگری مساله ای بود که درچند مورد فیصله های شان نقض وبه جای نرسید مردان قریه می گفتند که زن این مرد هم به زنان ما "کنه کونک" می گوید مردان قریه به زنان شان اجازه دادند که درمورد زن که به آنها کنه کونک می گوید،تصمیم بگیرند ونتیجه شورومشوره شان را بامردان شان درمیان بگذارند زنان قریه تشکیل جلسه می دهند ولی اختلافات دربین زنان هم خیلی زیاد دیده می شد زنان به دلیل دخالت مردان هیچ گاهی فیصله های شان بجای نمی رسید ازجمله دریک مورد زنان قریه دربهارسال درمورد "کمان رستم" دچاراختلاف وفیصله شان نقض شد وفیصله جمعی شان با مخالفت برخی زنان دیگر،شکسته شد.تفاهم شان این بود که ازروی"کمان رستم" بگذرند ومردانه گی را تجربه نمایند زیرا سال خورده گان وتجربه دیده ها همیشه این حرف را گفته بودند که اگرزنان ازروی کمان رستم بگذرند،تغییرجنسیت می دهند ومرد می شوند.

 

زنان قریه توافق کرده بودند که ازدست مردان خلاص شوند.حال که کمان رستم به زمین نشسته ازروی آن بگذرند تا تغییرجنسیت دهند وازدست اذیت وآذارمردان وخواسته های اضافی آنها،راحت شوند.آنها گفتند که ما دربهارسال پار،این فیصله را داشتیم ولی یکی ازجمع ما که حالا به سفرخارجه رفته،استدلال کرد که فیصله شما سودی ندارد وی گفت: من هم قبول دارم که عبورازخط کمان رستم،تغییرجنسیت می آورد ولی این سودی ندارد دلیل مساله این است که مردان سالها است که به ما عادت کرده اگرتغییرجنسیت بدهیم بازهم مردان ازاعمال مردانه شان برما، دریغ نمی کنند بنابراین چه سود که از"کمان رستم" بگذریم با این استدلال،دربین ما اختلاف پیش آمد ونشد که ازخط کمان رستم عبورنماییم.درمورداین زن که به ما می گوید: کنه کونک بازهم فیصله ما سودی ندارد.ولی این زن ومرد وارد، برقریه ازهرامری می گذشت اما هرگزازاین تعبیرات خود نمی گذشتند آن دو همیشه به دیگرمردان زنان قریه می گفتند: کنه کونکها یک روز یکی ازاهالی قریه  گفت: این مساله قابل تحمل نیست زیرا صحبتهای شان بد آموزی دارد وی گفت: همین دیشب دختر هفت ساله من نشسته ازمن ومادرش می پرسد که ما درکنه کونک چه معنی دارد من هرچه چشمانم را برای ساکت کردنش عین غین کردم دخترم متوجه نشد بچه است چیزی نمی فهمد وی ازمن جواب نشنید ازپدرش پرسید که بابا کنه کونک معنایش چیست؟ پدرش نمی خواست به دخترش کنه کونک را معنی کند ازمن پرسید اه ،زن این دخترت چه می پرسد من که حرف اورا نمی فهمم  جواب این دخترراتوبده که کنه کونک چه هست.زن می گوید: این زن بی شرم حیا باید تنبیه شود که دیگراین حرف هارا نزند کنه کونک یعنی چه منظورش ازاین حرف چیست وی "هذیان" می گوید.

 

درجمع شش تا مرد قریه یکی می گوید: اورا بی طلبیم به وی اخطاردهیم که دیگربه کسی توهیم نکند ودیگراینکه هدفش ازاین جمله بیخودی چه هست وچرا به همه ما می گوید: کنه کونک.دیگری می گوید: پیشنهاد درستی است بخواهیم مساله را بصورت جدی گوش زد نماییم که دیگربه اهالی قریه نگوید:کنه کونک سومی می گوید اگرحرف ما را گوش نکرد بعدش چه کنیم.چهارمی می گوید: فکرمی کنم درخود این مرد وخانمش کدام چیزی هست که اورا به ما نسبت می دهد زیرا درگذشته بشترین ارتباطش با گله وگوسفند بوده است.کنه کونک بصورت غیرمستقیم معنایش این باشد که وی ممکن است خود، حامل آن زالو وشپش خون خوارباشد.پنجمی می گوید: مساله فهمیده شد وی را می طلبیم اگرحرف مارا گوش نکرد می خوابانیم وخودش را معاینه می کنیم.فیصله ماهمین که وی را می طلبیم  وبه زنان مان هم می گوییم عین این فیصله را درحق زن وی انجام دهند مصوبه یک چیزاست.مردان، وی را می خواهند ونیم ساعت به جربحث می نشینند وازوی می پرسند که درجوانیها درقریه خود چه می کردی وی ضمن شرح گذشته هایش درفاصله هرچند جمله می گوید: کنه کونک من گوسفندانم را می چراندم وگاهی هم پشمش را ،قیچی می کردم کنه کونک ها، ما گله داری داشتیم تعداد گله های ما خیلی خیلی زیاد تر ازگله وبزبزغاله شما ها بود.کنه کونک ها من درگذشته تمام وقتم راصرف همین گوسفندانم می کردم وی ادامه می دهد کنه کونکها یک روز"گنگ" یک گوسفند که درمیان پشمش بود مرا گزید ونزدیک بود که مرا بکشد ما با تجربه واستفاده ازدوغ ترش توانستم جلو مسومیت "گنگ" گوسفندم را که مرا گزیده بود رابگیرم وی ضمن شرح گذشته خود، ده ها بارکلمه کنه کونک را درمورد دیگرمردان قریه بکاربرد وی واقعا هذیان می گفت.

 

 شش مرد حوصله شان سرمی رسند ونا امید ازاصلاح این مرد، همه همان فیصله نهایی را درحق وی انجام می دهند فیصله این بود که اگراصلاح نشد خودش مورد معاینه قراربگیرد.یکی ازمردان می گوید: هذیان نگو، بی حیا، ساکت باش دیگرحرف نزن.نفر دیگر به وی حمله می کند ویک سیلی به صورتش می زند درگیری شروع می شود شش مرد قریه، وی را می خوابانند وتمام بدنش را معاینه می کنند می بینند که خود وی چندین کنه گرسنه را درشرمگاه خود و با خود حمل می کند.آن گاه راز،هزیان گویی مساله کنه کونک برای همه مردان قریه برملا می شود. زنان قریه هم تصمیم می گیرند که زن این مرد را درمان نمایند وتمامی زالوها را ازبدنش دور،می کنند به این صورت دوکاراساسی انجام می شود یکی اینکه رازاتهام وهذیان گویی شان روشن می شوند ودیگراینکه مرض شان، شناسایی ودرمان می گردد.

 

این قصه رابه این خاطربه این طول وتفصیل شرح دادم دلیل آن نوشته ای بود که در روزنامه ای  بنام"ویسا" خواندم دراین روزنامه گفته شده بود که آقایان جنرال دوستم وحاجی محمد محقق درکشورازبکستان،با مقامات استخبارات پاکستان نشستی داشتند ودراین نشست فیصله می شود که جنرال دوستم دوسه نفرازچهره های سرشناس ازبک را درشمال کشوربکشد ازجمله حاجی احمد خان سمنگانی را و استاد محقق وظیفه می گیرد که چند نفرازجمله استاد خلیلی را ترورنماید ویسا می نویسد که جنرال دوستم موفق شد که ماموریتش را انجام دهد حاجی احمد سمنگانی را به آن صورت درمراسم عروسی دخترش به قتل رساند اما حاجی محمد محقق درکارهایش موفق نشده وانتحاریهای که باید استاد خلیلی را ترورنمایند را تاکنون ناکام مانده اند.

 

 گرداننده گان این روزنامه،وکسانیکه این روزنامه را منتشرمی کنند خود حامل همان کنه هستند وهذیان می گویند این مساله درحدی واضح است که درکنفرانس پاریس یکی ازهمان کنه داران پیشنهاد کرده بود که من هم درکنفرانس شانتهی شرکت می کنم این درخواست چند مرتبه ازسوی وی پیشنهاد می شود اما ماموران تنظیم جلسه شانتهی قبول نکردند. تمویل کننده ویسا پس ازاینکه ازشرکت خود درکنفرانس پاریس مایوس می شود کسی دیگری را که شایبه کم تری درمورد وابستگی به استخبارات وجود دارد را پیشنهاد می کند بازهم ماموران برگزارکننده جلسه شانتهی، رد می  کنند آنها این گونه استدلال می کردند که هدف شان این است که خبرها را به استخبارات همسایه منتقل نماید حال که خودشان را ما، رد کرده ایم،افراد دیگری را می خواهند، معرفی نمایند ماموران کنفرانس شانتهی پاریس می گفتند که مامی دانیم آنها مرض دارند. ماموران برای رد شرکت آنها درنشست پاریس،یک دلیل را می آوردند که ما می دانیم آنها مرض وابسته به استخبارات رادارند و استخبارات به آنها چسپیده  هستند وآنهابرای استخبارات کارمی کنند واین جای بسیارتاسف است که درافغانستان ما کسانی را می شناسیم  که دربالاترین پست دولتی دست به این گونه کارها می زند.

 

تمویل کننده "ویسا" تنها به دلیل وابسته بودن به استخبارات،تقاضای شرکت شان درنشست شانتهی پاریس رد گردید. شک نداشته باشیم اگرروزی اجماعی صورت بگیرد وتوافق شود که تمویل کننده ویسا،معا ینه شود، خواهد دیده شد که وی حامل همان کنه استخبارات است که به دیگران نسبت می دهد نوشته ویسا همان هذیانی است که آن مرد درقریه به صورت مرتب به دیگرافراد نسبت می داد ومی گفت: کنه کونک. مردان قریه توافق وبدن وی را معاینه کردند دیدند که درشرمگاه خود چندین کنه رادارد.متاسفانه استفاده ازشرمگاه درخدمت استخبارات دشمن،دراین سرزمین، صورت گرفت وانتحاری، رییس امنیت ملی افغانستان را با جاسازی بمب استخبارات درمناطق محرمه اش ،مورد حمله قرارداد.نویسندگان وتمویل کننده گان ویسا، خود،حامل چیزی است که ازشدت بخاروخارش آن ، هذیان می گویند وچیزیکه خود دارند وبه خاطرداشتن آن، پذیرفته شدن شان درکنفرانس پاریس رد می شود را به جنرال دوستم واستاد محقق،نسبت می دهند.

 

غصب قانونی

غصب قانونی

 

غصب قانونی درواقع،اصطلاحی است که برای اولین باردرمورد دوملیون جریب زمین غصب شده ،شنیده شد درک سخت این ترکیب به این صورت شرح داده شده که گزارش یوسف پشتون اشاره به غصب دوملیون جریب زمین را نشان می دهد اما ارایه اسناد افراد حکایت ازاین دارد که آنها این زمینها را با اسناد قانونی تصرف کرده اند این یعنی همان غصب قانونی.گزارش مفصلی روزنامه هشت صبح درمورد غاصبین زمین،دردناک وزجردهنده بود.بدنبال این گزارش،مقامات حکومتی دررسانه ها،ظاهرشده وگفته اند که این گزارش،نشان دهنده کامل غصب زمینهای دولتی نیست.مساحت غصب شده اراضی،خیلی بشترازاین آماروارقام را نشان می دهد.یوسف پشتون ازسوی رییس جمهوردرسال 1391 موظف می شود که درمورد غصب زمینهای دولتی گزارشی را تهیه نماید.ایشان براساس فرمان رییس جمهورکرزی، تیمی را برای بررسی زمینهای غصب شده،تشکیل می دهد.تیم یوسف پشتون گزارشی را با همان صورتیکه دررسانه ها منتشرشد را تهیه می کند.این گزارش قراربود درولسی جرگه مورد بحث قراربگیرد ولی اعضای مجلس به دلایلیکه معلوم نشد ازطرح علنی آن درمجلس صرف نظرکرد.

 

عواملی که این گزارش را برخلاف سیاست،منتشروبیرون داده،انگیزه های داشته است این مساله به این خاطرمطرح می شود که مجلس نمایندگان ازطرح آن بصورت علنی،ابا ورزیده بود.البته این گزارش علیرغم احتوای بخش بزرگی ازغصب اراضی وآنهم با اماروارقام وذکرنامهای افراد،ازدوجهت مورد نقد نیزقرارگرفته است.برخی گفته ا ند درتهیه گزارش،سطوح متوسط وپایین ازغاصبان زمین،مورد توجه قرارگرفته درحالیکه این دوسطح به لحاظ سلسله مراتب درتبعیت ازسطح اول خود قراردارند ودرگزارش هرگزاشاره به سطح اول ازغاصبان زمین نشده است.البته این مساله ازخود دلیل دارد زیراسطح اول درتهیه این گزارش نظرموافق نداشت دلیل دوم این است که همین مقدارگزارش ازیوسف پشتون وتیم همرا ایشان،هم ازسوی مقامات دولتی،مورد تایید نبود پارلمان کشوربه همین علت،اقدام به نشرآن بصورت علنی نکرد وخودرا از بحث غصب اراضی،کنارکشید. نکته که درگزاش نشان داده شده ونامهای که گرفته شده ،عوامل غصب مطلقا،ارتباط به دولت افغانستان داشته اند.عین همان استدلال که درمورد فساد مالی گفته می شود که طرف قراردادهای زاینده فساد یا مقامات حکومتی ویااقارب آنها هستند.غصب اراضی با آن اماروارقام هم درکابل وهم درولایات کشور،دال حکومتی دارد.

 

غصب اراضی درخارج ازچارچوب نظام سیاسی کشور،انجام نشده است به همین علت برخی افرادی که نام آنها درگزارش غصب اراضی آمده گفته اند که برای تصرف زمینهای حکومتی،اسناد قانونی دارند.اصطلاح غصب قانونی ازهمین جان سرچشمه گرفته است.غصب قانونی عجیب اصطلاحی است که درافغانستان،چنین ترکیبهای شنیده می شود.غصب ،اغتصاب مفاهیمی است که درخارج ازحوزه قانون صورت می گیرد.وقتیکه مساله غصب مطرح می شود معنی اش این است که عملیات تصرفات زمین،خارج ازدایره قانون صورت گرفته است.اما غصب قانونی به این دلیل گفته شده که همه کسانیکه درحال حاضراراضی دولتی را به تصرف خود درآورده اند،آنها اسناد دراختیارخود دارند.وقتیکه ازنامبردگان غصب اراضی درطی این دوروز پرسیده شده همه گفته اند که هرگزغاصب نستند.اسناد معتبرقانونی دراختیاردارند.البته این اسناد بصورت قطع دراختیار متصرفان زمین گذاشته شده.حکومت داری بد،یکی ازدلایلش این است که فساد درحکومت سبب گردیده،که اسناد قانونی دراختیارمتصرفان زمین قرارگرفته باشد.هردوکارصورت گرفته هم اراضی دولتی درمقیاس میلیونها جریب زمین ازسال2001تا کنون،غصب شده وهم برای متصرفان زمین،اسناد قانونی ازسوی ادارات دولتی صادرشده است.گزارش آقای پشتون وتیم همرا با این چالش روبرواست که زمینها درحال حاضر،با اسناد وقواله های دولتی دراختیارهمه افراد که نامبرده شده،گذاشته شده دراین جا دوکارعجیب غریب صورت گرفته است یکی اینکه زمین غصب شده ودیگراینکه اسناد صادرشده وبه همین دلیل می توانیم بگوییم:غصب قانونی درافغانستان روی داده است.

 

گزارش، افکارعمومی را نسبت به افرادیکه نامبرده شده تاحدی تحریک می کند اما استرداد این همه اراضی به حکومت،کارساده ای نیست وهیچ یک ازمتصرفان زمین معترف نستند که اراضی را غصب کرده اند.آنها اسنادی دراختیاردارند واسناد بصوت کلی ازسوی مقامات دولتی برای شان صادرشده بررسیها نشان داده که کم تراسنادی هست که جعلی وتقلبی باشد.تحقیقات درمورد گزارش غصب زمینها درست ولی کسی فکرنمی کند که منجربه استرداد زمینهای دولتی شده وعاملان ولودرسطوح متوسط وپایین،مجازات شوند.برخی گفته اند که مردم این گزارشها را می شنود اما انتظار،استرداد ومجازات کسی را ندارند.برخی هم انتقاد واعتراض ازنوع دیگری را مطرح کرده که گزارش تاحدی سیاسی هم هست زیرا دراین گزارش بین هشتاد تانود درصد،فرماندهان پیشین جهادی ومقامات سیاسی شان متهم شده اند.درحالیکه مساله غیرازاین است.فرماندهان جهادی متهم به غصب اراضی وکلا وسناتوران ومقامات دولتی متهم به غصب زمین، تنها به دلیل سیاسی،نام شان درگزارش غصب زمین ذکرشده اند.آنها استدلال می کنند که آنها عمدتا غاصب نستند آنها این اراضی را بصورت قانونی بدست آورده واسناد قانونی دراختیاردارند اما اینکه آنها را درلیست غاصبین ذکرکرده،تنها انگیزه سیاسی وبدنام کردن وبی اعتبارساختن شان مدنظربوده است.

 

حوزه دوم درتصرفات مالی وسوء استفاده،فساد مالی است.فساد مالی درکنارغصب اراضی یکی ازبدترین فسادها درجامعه است.شرکت های خصوصی،قراردادها،بانکها ازعمده ترین منابع درفساد مالی،ذکرشده است.رییس جمهوردرمورد فسادمالی همیشه به خارجیها،اشاره کرده است ایشان معتقد است که منبع فساد، همان قراردادهای خارجی با مقامات افغانی ویا اقارب شان بوده است.قرائت رییس جمهوربا برداشت مقامات خارجی دراین مورد،متفاوت است مقامات خارجی که طرف قراردادها هستند، کم ترخود شان راملالمت می دانند زیرا آنها گفته اند که ما پول ومالیات مان را برای کمک به مردم وحکومت افغانستان،دراخیتارشان گذاشتیم واین مقامات حکومتی واقارب شان هستند که ازاین قراردادها،سوء استفاده وخیانت کرده اند.اما غصب اراضی به این پیمانه وسیع نشان می دهد که عامل اصلی درفساد وغصب اراضی،خود مقامات افغانستان هستند.درقراردادها،تاحدی خارجیها،دخالت می تواند داشته باشند امریکه سفیرانگلیس همین دوماه پیش به یک نحوی به آن معترف بود اما غصب اراضی وگزارش یوسف پشتون نشان می دهد که عامل اصلی دردوحوزه فساد همین مقامات حکومتی ویا اقارب ودوستان شان هستند.

 

دربحث فساد مالی، برجسته ترین مثال،کابل بانک گرفته شده این بانک بیش ازنهصد ملیون دالرداراییهای مردم را،غارت کرده است.بیست یک سهام دار،آن درچپاول کابل بانک به یک نحوی با مقامات حکومتی هماهنگ بوده دراین اختلاس وفساد بزرگ، مدیران بانک مرکزی نیزمتهم شده افراد بسیارنزدیک به مقامات حکومتی نام شان مرتب درفساد کابل بانک گرفته می شوند.قراردادها،کابل بانک ودیگرموارد نامریی که بعدا برملاء خواهد شد ازمجموعه عواملی است که درفساد مالی دخالت دارد.دوحوزه ای غصب اراضی وتصرفات مالی،بسترهای دردناک فساد دانسته شده است.افغانستان بعنوان فاسد ترین کشوردنیا بخاطرهمین بسترها وشرایط،قلم داد شده است.دومولفه غصب وفساد،دربدنامی افغانستان،نقش برجسته ای داشته .درکنارشناسایی این دوحوزه باید حوزه سوم را نیز بررسی کرد که به مراتب زیان بارترازدوحوزه غصب اراضی وفساد مالی ازنوع کابل بانک،قراردادها،شرکت های مرتبط به حوزه انرژی نفت وگاز،دانسته شده است.

 

حوزه سوم درامرتوسعه فساد، مدیریت ونظام سیاسی درافغانستان است.فساد اداری امری مرتبط به نظام سیاسی می شود حکومت داری خوب، شرط همه کمکهای خارجی دانسته شده.افغانستان فاقد حکومت داری خوب است.شروط کمکهای خارجی کاملا ارتباط داده شده به همین حکومت داری خوب.شفافیت وحکومت داری خوب درمطالبات رییس جمهورافغانستان با مقامات آمریکا درهمین سفراخیر،مطرح شد.هیئت افغانستان فهرست ازمطالبات خود را به آمریکاییها عرضه کرد که ماده های اول درفهرست هیئت،هزینه های مالی بود که مقامات افغانستان خواهان این بود که این هزینه ازطریق نهاد های دولتی افغانستان باید به مصرف برسد.چهارملیارد ویکصد ملیون دالردرسال برای امورنظامی وامنیتی افغانستان وشانزده ملیارد تعهدات مالی درتوکیو،ازسوی دونرهای بین المللی تنها یک شرط دارد وآن حکومت داری خوب وشفافیت درمصارف مالی است.خانم ویکتوریا نولاند معاون وزارت خارجه آمریکا گفت: ما حاضریم پنجاه درصد کمکهای مالی مان را ازطریق نهاد های حکومتی افغانستان به مصرف برسانیم اما این مساله یک شرط دارد که مصارف کمکهای مالی ما،شفاف وحکومت داری خوب درافغانستان داشته باشیم.حوزه سوم درامرمبارزه با فساد،شرط جامعه جهانی درکمک به افغانستان دانسته شده است.حکومت داری خوب وشفافیت ازعمده ترین مسایلی است که درحوزه سوم مطرح می شود. سوء مدیریت وحکومت داری غیرشفاف،به دلیل اینکه لینک به کمکهای خارجی دارد،ازدوحوزه پیشین،مهم تراست.چپاول کابل بانک قراردادهای زاینده فساد،غصب اراضی درحوزه تعاملات داخلی،مطرح می شود.ولی حکومت داری خوب ومصارف شفاف،به دلیل اینکه شروط کمکهای خارجی قرارگرفته،خیلی مهم است.

 

اگرما قادرنباشیم که مدیریت سالم را به دنیا نشان دهیم ومصارف غیرشفاف باشد،پیامد آن این خواهد شد که دونرها،کمکهای شان را به افغانستان،به آن صورت که ما می خواهیم،انجام ندهند.افغانستان عراق نیست که بتواند با سرمایه خود به کارشان ادامه دهد.ما منابع نفتی فعالی نداریم که مثل عراق،هزینه های خود را تامین نماییم.اردو وپولیس ودیگرنهاد های حکومتی ما به شدت نیازمند کمکهای خارجی هستند.غصب اراضی که امروزها دررسانه های کشور،منتشرشده. فساد مالی که چپاول کابل بانک ودیگر فسادهای کمرشکن درقراردادها،که چند سال است روی ان مباحثه می شود،ازخیانتهای آشکاربه مردم افغانستان است.ولی حکومت داری بد ومصارف غیرشفاف درکمکهای خارجی،پیامدهای زیانبارغیرقابل جبران را درپی دارد.دنیا کمک نمی کند دراین صورت افغانستان چه گونه می تواند نظام را اداره نماید مساله خود کفایی به این زودیها،عملی نیست.البته این عوامل باید کنارزده شود.افغانستان با ید ازشرایط بد به وضعیت مطلوب،عبورنماید.

 

عوامل بسترسازدرتکوین شرایط مطلوب رسانه ها،احزاب سیاسی،وآگاهی مردم است.همین مقدارکارهای که صورت گرفته است می بینیم که رسانه،انتقادات احزاب سیاسی وگروهای مدنی ودرنهایت توجه مردم دخالت داشته است.مردم حداقل کاری که می تواند انجام دهند این است که به عوامل فساد، غصب اراضی وماموران فاسد،اعتماد نکنند وبه خواسته ها ومطالبات سیاسی آنها وداعیه های که دارند،جواب رد ودندان شکن دهند.حداقل دست آورد ها همین است که امروز،چهره هایکه مرتکب خلاف وفساد شده دیگرجایگاه دربین مردم ندارند ودیگراینکه مقامات وماموران قدرت، ازمردم وازافشا گریهای رسانه وانتقادات احزاب سیاسی وگروهای مدنی،می ترسند وباید هم بترسند.افغانستان هم باید همانند دیگرکشورها،مرحله گذاررا طی نماید.تسریع وبطی بودن گذارکاملا بستگی به سطح آگاهی مردم دارد.مسئول دادن آگاهی رسانه ها، ومتصدی اعتراضات مدنی،احزاب وگروهای مدنی هستند.

خانه

 

خانه

 

هنگام نوشتن حکایت "خانه " درجوار وزارت خارجه، انفجاربزرگی روی داد واین مساله حقیقتا نشان داد که این خانه با گذشت 37 سال همچنان درمعرض تخریب وتهاجم دشمنان آن  قراردارد انفجار،خیلی سنگین بود ممکن است تعداد زیادی ازاهالی کابل را به شهادت رسانده باشد افغانستان خانه وسرزمین مردم وکابل پایتخت آن،با موج ازتخریب،حوالی ساعت 12وده دقیقه قرارگرفت با این همه منصرف نمی شویم و قصه خانه رابه این صورت ادامه می دهیم.داستان خانه که امروز شرح می دهم، درواقع همان حکایت نیش گاوزنبورها از"کن لخت متهم" وچند تکه، ذکرخاطرات وقصه های مرتبط  به حیوانات است که بخاطرسرگرمی آخرهفته ،تهیه کرده ام.سوژه که مرا طرف "قصه خانه" کشاند، جدال فیزیکی توام با کمی خونریزی در"خانه ملت" بخاطرعدد 7و11درمورد استیضاح وزیران بود که فکرمی کنم بی حرمتی درخانه ملت صورت گرفته باشد.

 

 این داستان تنها به یک دلیل معنادارد وهمه داستانهای شبیه آن حول یک محور،بگردش درمی آید وآن" خانه" است.خانه اصلی ترین قصه آدمی وحیوانی پس ازحیات،دانسته شده.خانه برای انسان درحد تابوی مقدس وتوتم های نفرت ودعا،مطرح شده .خانه خراب،خانه آباد را، همیشه شنیده ایم چرا به یکی می گوییم خانه آباد،این مساله ازخود دلیل دارد زیرا ازوی کارخوبی دیده شده واوبرای شماخدمتی را انجام داده وشما دربرابرکارخیروی،بهترین نیایش را بکاربرده اید وبه او می گویید "خانه آباد" این دعابه خاطراین است که طرف زندانی شما را آزاد کرده ویاپولی دراختیارشما گذاشته ویا مریض شمارا دربدترین شرایط به شفاخانه منتقل کرده شما دربرابرنیکی وی می گویید "خانه آباد"

 

 اما اگرازکسی بدی بیبینید ویا ظلمی درحق شما صورت گرفته باشد. شما دربرابربدی،می گویید" خانه خراب" وازخداهم کمک می طلبید ومی خواهید که خانه اش را خراب نماید ومی گویید:خانه خراب درحق من این کاررا کرد.خانه مظهرنفرین ودعا دربرابرکارهای خوب وبد آدمی هست.دفاع ازخانه پس ازجان،جزء طبیعت مشترک انسان وحیوان شمرده می شود.چوپ ودست زدن به خانه زنبور، با عکس العمل شدید زنبوران، روبرو می شود این یعنی همان دفاع ازخانه.وقتیکه زنبوران نیش می زند،داستانی است که من آن را ازدوستانم دریکی ازولایات کشورشنیدم.درزمان های که تنظیم ها درکشور،به جان هم افتادند وبه هیچ یک ازاعضای حزب مخالف خود رحمی نداشتند.براحتی افراد، هم دیگررامی گرفتند می کشتند وزندانی می کردند احزاب درمناطق مختلف ازکشور،درحق هم دیگر،ظلمهای زیادی کردند وانواع شکنجه را درحق هم دیگرروامی داشتند.یکی ازبدیع ترین شکنجه ها وابتکار،همین نشاندن متهم روی خانه زنبور واستفاده ازخانه زنبوربود.دریکی ازولایات کشور که می دانم اما نام نمی برم.درمنطقه ای مربوط به ولسوالی آن،یک نفرعضوگروه مخالف به اتهام خبرچینی، دستگیرمی شود.فرماندهان نظامی که درجمع شان دوتا روحانی هم حضورداشتند، تشکیل جلسه می دهند که چه نوع مجازات را درحق این عضودستگیرشده،روا دارند هرکدام برای تعذیب قربانی پیش ازمردن،پیشنهاداتی داشتن یکی گفت با سیخ کبابش می کنیم دیگری گفت تازیانه وقف پایی می زنیم ویک  پیشنهاد بیرحمانه این بود که اورا زنده پست بکنیم یکی ازمیان فرماندهان درجلسه بررسی  شکنجه می گوید: همه این کارهای که گفته اید،خوب است اما تازه وبی نظیرنیست وی می گوید: من یک شکنجه را برای این اسیرملعون پیشنهاد می کنم که تاکنون کسی دراین سرزمین ندیده است واین شکنجه،بسیاردرد ناک وسوزناک است.اسیرملعون ازگروه مخالف اگرزنده بماند هرگزآن را فراموش نمی کند واگربمیرد، با شدیدصورتی شکنجه شده ومرده است.

 

همه ازوی می پرسند خوب این شکنجه بی نظیری که می گویی چه هست؟.وی می گوید: ما باید ایزار،این آدم را بکشیم وبدنش را لخت نماییم تنها مناطق محرمه بدنش را پوشیده نگه داریم زیرا که شرمگاه ومناطق محرمه وی رانباید کسی بیبیند.آن گاه وی را  روی خانه گاو زنبورمی نشانیم.گاوزنبورها وقتیکه نیش بزنند وشما ازفریادهای وی خواهید دید که چه جهنمی زنبورها بخاطر،دفاع ازخانه شان،دروجود وی ساخته است.زنبوربخاطردفاع ازخانه اش، همه زهرهایش را، وارد بدن این ملعون دستگیرشده خواهند کرد.این فیصله به تصویب وسپس اجرایی وعملیاتی می شود. اسیرمتهم را لخت وعریان وسپس روی خانه گاو زنبورها می نشاند.گاوزنبورها، وحشی می شوند وبخاطراینکه موجودی روی خانه شان نشسته،راوی حکایت می گوید: صد ها زنبوروحشی با نیش زدن های پی هم ،چنان وضعی را برای زندانی بدبخت بوجود می آورند که قابل توصیف نیست.درهمان دقایقی اولیه ازحمله های گاوزنبور،اسیر درمیان فریاد های زیاد وپی هم به یک باره باد می کند وزنبورها هم بلاوقفه که باقوه باصره شان می بینند خانه شان درمعرض خطرقرارگرفته به حملات پی هم ادامه می دهند.زیراحق طبیعی خود می دانستند که متجاوز را نیش بزنند. راوی داستان می گفت: اسیرتاب نیاور درفاصله کم ترازنیم ساعت،نفسش کنده شد.اسیرمتهم چنان هیئتی را بخود گرفته بود که فکرمی کردی ،چندین برابرهیکل طبیعی خود،ورم کرده باشد وبه این صورت آن بیچاره با این نوع شکنجه، جان به جان آفرین تسلیم کرد.زنبورها بخاطردفاع ازخانه شان، این بلا رابرسراسیربدبخت آوردند.

 

زنبوران بمقتضای طبیعت شان ازخانه خود دفاع کرده دفاع ازخانه، همان حکم دفاع ازنفس را دارد یعنی به همان پیمانه شیرین است.همان گونه که گفتم"خانه" تبدیل به دعا ونفرین آدمی شده. خانه خراب همان نفرین ونفرت است که نسبت به کسی ازاومتنفرشده ای،روا داشته ای وخیلی دوست داری که خانه اش خراب شود. حق ناحق ازخدا می خواهی که خانه اش را خراب نماید"خداخانه تورا خراب کند" درواقع بدترین نفرینی است که روا داشته ای.خانه آباد هم ،بهترین دعای است که ازتودرحق کسی شنیده شده.شما به همه موجودات زنده،حب دفاع از خانه ولانه را می بینید.هرحیوانی باهرابزاری که دارد ازخانه اش دفاع می کند وآن حق طبیعی وغریزی آن است.گاوزنبورها، تمام بدن اسیررا، نیش زدند این دقیقا همان حکم مقتضای طبیعش بود.شیرهم به همین تردید ازخانه اش دفاع می کند.رییس جمهورما به دلیل اینکه افغانستان خانه وکاشانه مردم این سرزمین است می گوید: افغانستان جنگل شیراست وشیرازخانه اش دفاع می کند وشیردوست ندارد خارجی واجنبی وارد خانه اش شود وچوچه هایش درخانه ،اذیت وآذارشوند. اینها مفاهیم اظهارات یک رییس جمهوردرمورد دفاع ازخانه است.ایشان دریک مورد گفت: که ما کاه می خوریم اما ازخانه مان دفاع می کنیم.افغانستان خانه ما است.احمد زی هم همین کلمات را به زبان جاری کرد وگفت: ما کاه می خوریم اما ازخانه خود دفاع می کنیم.دفاع ازخانه این همه هیجان دارد که مقامات کشورما ازیک طرف خودرا شیرمی خوانند وافغانستان را جنگل شیران ولی بخاطرعشق به این خانه ودفاع ازآن می گویند: ما کاه می خوریم.ازفرط محبت به خانه اصلا متوجه نستند ،شیرکه کاه نمی خورد. روزی کسی درمقام دعوای حق خود دراداره ای به رییس آن گفته بود که آقا من می دانم که درحق من ظلم شده من انسان هستم ،نان خورده ام وکاه نخورده ام این حرف به سبیل رییس برمی خورد وفکرمی کند که مراجعه کننده به رییس جمهور،طعنه زده ظلمی که درحق وی شده بود،تبدیل به ستم مضاعف می شود.

 

افغانستان حکم خانه برای ساکنینش را دارد دراین هیچ شکی نیست ومردم هرگزنمی خواهند که افغانستان خراب شود.دعای همه، افغانستان آباد وسربلند است واین آروزوی آحاد مردم افغانستان می باشد که خانه شان خراب نشود اما می بینیم که دعای مردم تا کنون مستجاب نشده افغانستان بیش ازسه دهه است که درآتش می سوزد.شک نداشته باشیم که آتش درخانه را اهالی وساکنین خانه نمی اندازند مثالهای زیادی وجود دارد که پس ازحفظ نفس،حفظ خانه برای هرموجودی زنده ای اعم ازانسان وحیوان،اهمیت دارد ازگاوزنبوران حمله وربجان اسیربدبخت اگرسئوال شود آنها با همان زبانی بی زبانی خود می گویند: بما چه مربوط که گروهای سیاسی ومجاهدین با هم اختلاف داشتند. اختلاف آنها با ما هیچ ربطی ندارند وما زنبوران درآن زمان نه حامی شورای اتفاق بودیم ونه دشمن نصریها که بخاطراختلافات  سیاسی ویا به حمایت ازگروهای جهادی وموضع گیری خصمانه آنها نسبت به هم دیگرشان، وارد کارزارشده باشیم نه، برای ما، هیچ یک ازاین گروها،اهمیتی نداشتند ما نه هوادارنصریها ونه طرف دارشوراییها بودیم ما همین چندروزپیش یک افسروابسته به حزب خلق را به دلیل اینکه سیخ درخانه ما دریکی ازولایات شرقی زده بود تا مرز نابودی زدیم . ما درزندگی پس ازجان خود،خانه های خود را به رسمیت می شناسیم وبرای دفاع ازخانه خود هرکاریکه لازم باشد را انجام می دهیم به خاطردفاع ازخانه ولانه خود ما این زندانی که دردهان خانه ما با کن لخت خود نشسته بود تا سرحد مرگ مجازات کردیم وما یک پارچه هرچه که درتوان داشتیم زهرهلایل خود را به جانش رختیم.زنبورها، عملا نشان دادند که نمی گذارند کسی به خانه شان حمله نماید.

 

دفاع مردم درهرجای ازجمله درافغانستان،شامل همین منطق عام می شود.چرا مردم بیش ازیک دهه دربرابراشغال افغانستان،مقاومت کردند. این حق طبیعی مردم بود که ازخانه وسرزمین خود دفاع نمایند.درزمان اشغال آتش جنگ را دشمنان مردم افغانستان،روشن کرد ومردم ازخانه خود دفاع کردند درحال حاضراگرهرگوشه ازافغانستان،به آتش کشیده این آتش سوزی را درخانه ما دشمنان ما روشن کرده اند.مردم ودوستان مردم که نمی خواهند خانه وکاشانه خودرا آتش بزند.آری ممکن است افرادی فکرکنند که می شود با آتش زدن سرزمین خود،خانه وزندگی شان را درجای دیگری درست کرده باشند وبه دلایل منافع شخصی شان که خانه خودش شان را فکرمی کنند آباد کرده اند را،خانه هموطنانش را آتش می زنند این دسته هیچ فرقی با دشمنان خارجی ندارند.این دست ازافراد خاین هستند که به خاطردشمن وخانه داشتن درسرزمین دشمن،تصمیم گرفته اند که خانه مردم را به آتش بکشند اینها همان خائنین به خانه مردم هستند.البته شکی نیست که درجامعه افراد خاین وجود دارند که نیت خیانت وتخریب خانه هموطنان خودرا کرده باشند بازهم دراینجا اصالت داشتن خانه برای خودشان، مطرح است.سزای این عده خاین که مردم را خانه خراب ساخته وشعله های جنگ وفتنه را درسرزمین ما، روشن کرده نیزمعلوم است.هرمردمی برای خائنان به وطن وخانه، جزاهای را تعیین کرده اند.

 

 بازهم روایتی را مرتبط به خانه زنبوران وبرخورد آنها، با خائنان به خانه شان را نقل می کنیم درنظام زندگی،زنبوران عسل عین همان رفتاری را دارند که گاوزنبوران آن ولایت با آن اسیرکن لخت انجام دادند قاعده حاکم همان دفاع ازنفس وازخانه است. زنبورعسل به فرمان ملکه شان، نگهبانانی دارد که دم دروازه کندو،نگهبانی می کنند نگهبانان، اولین وظیفه اش این اند که انبوه اززنبوران که به بیرون ازخانه بخاطر،تغذیه رفته اند،آنها راهنگام بازگشت دم، درخانه وکندوبه دقت بررسی نمایند که ممکن است برخی اززنبوران به خانه وکندو، مرتکب خیانت شده باشند.زنبوران برای تهیه عسل موظف هستند ازگلها،تغذیه نمایند وحق ندارند غیرازگل،چیز دیگری خورده باشند زیرا درقانون زنبور،خانه پرازعسل می شود وعسل ازگل گیاهان تهیه می شود بنابراین اگرغیرازگل، زنبوری گیاه دیگری خورده باشد وبا خوردن آن وارد خانه وکندو شود دراین صوت بزرگترین خیانت را درحق خانه،کندو وعسل کرده است.تمامی عسل وخانه را آلوده کرده ونظام حاکم برزندگی را تخریب کرده،این بزرگترین خیانت شمرده می شود.بنابراین سزای که برای خائنان درنظرگرفته شده این است که درهمان دم دروازه ،زنبورخائن ،توسط نگهبانان،شقه می شود. برخی زنبورداران گفته اند که با چشم خوددیده اند که نگهبانان، دهان آنها را بوی کشیده وبلافاصله خایین را که نقض قوانین کرده ومی خواسته خانه را ملوث نمایند آنهارا درهمان دم دروازه، اعدام می کنند.نگهبانان درکارخود بسیاردقیق هستند وهرگزامکان که خاین، وارد خانه شود وتمامی خانه را آلوده نماید.

 

بنابراین نیش زنبوران به کن لخت اسیر،قابل درک است ورفتارآنها مطابق با قوانین حاکم برزندگی شان،تنظیم شده اند.قوای مشترک حاکم برانسان وجانداران،همان "قوای خمسه" است که رابطه آن موجود زنده را با بیرون وجهان خارج ازخودش،تنظیم می نماید یکی ازآن قوه ها،همان قوه شامه است که زنبوران عسل درشناسایی خائنین ازآن بهره می گیرند آنها دهان زنبوران را، بو می کنند وخائیین شان را شناسایی وتشخیص می دهند.زنبوران ولسوالی  نیزبا قوای باصره شان اسیرلخت وبرهنه را دیدند که دردهان خانه شان،نشسته بنابراین سزای آن ،همان نیش زدن وواردکردن زهردربدن متجاوزبود که این کاررا تا نابودی اسیردرولسوالی انجام دادند ویا آن افسری مرتبط به حزب خلق که سیخ درخانه زنبوروارد کرده بود،باحملات بیرحمانه زنبوران تا دمی مرگ،نیش زده می شود.افغانستان خانه ما است ما باید برای حفظ آن فداکاری نماییم وبرای خانه خود وساکنانش حرمت قایل شویم وبرای آبادی آن ولواینکه با علف خوردن هم که باشد،اقدام نماییم.افغانستان ازخود پارلمانی دارد که ازآن بنام خانه ملت یاد می شود.این حرف درست است که پارلمان خانه ملت نام گذاشته شود.حال این خانه باید مصونیت داشته باشد.وکلا مردم باید حرمت این خانه را مثل کل افغانستان،نگهدارند رفتاراین چند روزاخیر،وکلا نشان می دهند که نمایندگان مردم بخاطرارقام 7 و11 وزیر،مسئولیتهای اصلی خود شان را کنارگذاشته بجای اینکه عدد هفت ویا عدد یازده را برای استیضاح به پارلمان،بکشانند،امروز،وارد درگیریهای فیزیکی شدند همه مردم که این خبررا شنیدن که نمایندگان محترم قندهاروهرات اقایان لالی ومجیدی بخاطرارقام 7 و11 ،بجان هم افتادند،مردم را متاثرکردن.

 

پارلمان خانه ملت است این خانه بسیارحرمت دارد نمایندگان مردم باید به وظایف خود،عمل نمایند کارهای قانون گذاری را برای ملت درخانه ملت انجام دهند.پارلمان تنها وتنها جای است که درآنجا قانون برای نظم زندگی مردم ساخته می شود خانه ملت برای درگیریهای فیزیکی ازنوع امروزنیست.برخی گفته اند که افغانستان خانه شیران است وشیران نیزدرخانه خود جنگ نزاع های دارند.کارامروزنمایندگان ازنوع جنگهای بود که گاهی شیران نیزدرجنگل باهم دارند.این توجیه شیرانه درست نیست شیران درجنگل درهمه جا وارد جنگهای فیزیکی نمی شوند.آنها درموارد خاصی که احساس کنند که درحق شان تجاوزصورت گرفت وبخاطردفاع ازحریم خود،وارد جنگ می شوند.پارلمان برای شیروکیلان، هرچیزمی تواند باشد اما جای برای درگیریهای فیزیکی نیست این عیب بسیاربزرگی برای شیرنمایندگان است که ازخانه ملت با پیراهن دریده وصورتهای خون آلود خارج شوند کاریکه امروزصورت گرفت.بخاطراینکه قصه امروزما درامرخانه وحرمت حریم خانواده،کمی بشتر،توضیح داده شود تا بتوانیم به این جمع بندی برسیم که اصولی درزندگی انسان وحیوان مشترک است ودلیل آن هم همان قوای مشترک که ما ازآن بنام قوای خمسه یاد می کنیم،هست.

 

انسان تنها دردومورد ازحیوانات جدا می شود که وظایف وملکفیتهای انسانی بهش تعلق می گیرد،یکی منبع خرد وعقل آدمی هست که انسان برخلاف همه حیوانات، حامل "نیوکورتکس" خرد است.عقل را هیچ جانوری درعالم ندارد وعقل ازاختصاصات آدمی هست.به همین دلیل است که گفته شده خدایا،هرکی راعقلش دادی پس چی  ندادی وهرکی را عقلش ندادی پس چی دادی عامل دوم ممیزه آدمی نفخه ویا روحانیت آدمی هست عرفا انسان را یک موجود روحانی می دانند ومی گویند: انسان پیش ازهرامری یک حقیقت روحانی است ولی این حقیقت روحانی ممکن است زیرسلطه قوای حیوانی قراربگیرد.بهرصورت انسان با حیوانات فرقش درهمین "خرد ونفخه" است وازاین دوعامل که بگذریم انسان چیزی نیست جزهمان "حیوان ناطق" این جامع ترین تعریف ازانسان است.شیردرجنگل هم حیوان است چنانچه ما هم شامل همین تعریف می شویم وجه مشترک همان حیوانیت وزنده بودن با قوای پنج گانه است.شیردرجنگل با قوای مشترک خود،گرگ را محاکمه کرد.وبه همه حیوانات دیگردستورداد که درمورد وی عمل به مثل انجام دهد.

 

راوی درکتاب کلیله ودمنه  ازجنگل حیوانات چنین گزارش کرده است که روزی یکی ازرعایای شیر، شکایتی را به شیرکه سلطان جنگل است را، تقدیم می کند وی درعریضه خود می نگارد که: که ای سلطان جنگل من شبانگاهان طرف خانه  می رفتم. شب تاریک بود چند حیوان ازرعایای شما با تقلید ازسرزمین افسانه هند ورعایای انسانی وی که دختری بیست سه ساله را  به قصد تجاوز،گروهی می گیرند وتا دم مرگ به آن دخترتجاوز صورت می گیرد واین مساله غوغای بزرگی درسرزمین کلیله دمنه ایجاد کرد ومتا سفانه سلطان این سرزمین کمی تعلل درامرمجازات عاملان قضیه نشان می دهد وبا احتیاط برخورد کرد وازخود سستی نشان داد همین دیروزبازهم زنی بیست نه ساله که مثل من طرف خانه اش می رفت،چند متجاوز وی راگرفتند وازاول شب تا به صبح چندین نفربه وی تجاوزکرد وصبح این زن را به قریه وخانه اش رساندند. اما چه سود این زن بیست نه ساله مثل  همان دختربیست سه ساله به شخصیت وکرامتش تجاوزصورت گرفت وی درادامه شکایت خود می نویسد: با روی داد این دوحادثه  درد ناک تجاوزات جنسی درعالم انسانی من به شدت ازتکرار،راه گیری که درحق من به قصد تجاوزجنسی صورت گرفت ،نگران هستم. گرچه خوشبختانه کاربجای خیلی باریک نرسید ولی باید اعتراف کنم که کارهای درحق من شد اما نه به آن پیمانه که درحق زنان سرزمین کلیله ودمنه، روی داد ولی من ازروی داد که صورت گرفت وازبی بازخاصتی که درحق دختران صورت گرفته، به شدت نگران آینده وتکرارآن هستم ومن ازمقام قبله عالم سلطان جنگل می خواهم که عاملین قضیه را شناسایی کرده وآنها را به اشد مجازات محکوم نمایند.

 

شیربا شنیدن این خبربلافاصله دستورمی دهد که همه حیوانات دریک گردهمایی برای شناسایی عاملان تجاوز،جمع شوند فراخانی عام برای گردهمایی بزرگ صادرشد.روبا هی که با چند تایی دیگر،مرتکب تجاوز وعمل زشت شده بود،به وحشت می افتد" گرچه خودش دست به جنایت نزده بوداما شرایط وتسهیلات ونقشه راه تجاوزرا،مهندسی کرده بود" وی به این فکر افتاد که فردا احتمالا شناسایی می شود وممکن است ازسوی سلطان جنگل به اشد مجازات محکوم وازجمله احتمال مقابله به مثل شود.وی درهمسایه گی خود گرگی سیاه خواب رفته را داشت که ازهمه چیزغافل بود همان "داستان خواب رفته را آب برده" کاملا، درحقش صادق بود.وی با مهارت وشیطنت، نقشه را ه، برای این گرگ می کشد ومی گوید: ای همسایه بزرگوار وعزیزمن که همه مسایل خوبی وبدی روزگاررا با تو درمیان می گذارم وتورا ازهمه وقایع جنگل واخبارمربوط به قلم روآن ،مطلع می کنم البته این وظیفه من هست.وی ادامه می دهد فردا،گردهمایی بزرگی دایرمی شود ودراین گردهمایی،شیرابتدآ مقاماتی ازدرباررا عزل می کند وبجای آنها کسانی دیگری را مقررمی کند ودراین تقرریها،ابتداء رییس دفترخودرا ازمیان شجاع ترین حیوانات برمی گزیند بنابراین من تشخیصم این است که ریاست دفتررا،شما بگیرید وخود را به این مقام کاندید نمایید، بهرحال ما هم حق داریم که درسلطنت سلطان جنگل شریک باشیم.

 

 روبا با چرب زبانی زیاد گرگ تمبل وخواب برده را به طمع گرفتن ریاست دفترمی اندازد ومی پرسد شرایط این گزینش چه هست روبا می گوید: ای دوست وهمسایه دلیرم اطلاعات که من دارم ریاست دفتردرجمع چند شرط، عمده ترین ان شجاعت ودلاوری است وشیرچند تا سئوال می کند ومی خواهد که شجاع ترین را شناسایی نماید بنابراین طرح من این است که دربرابرهرسئوالی که سلطان می پرسد، تو باید جلوتر ازهمه با همان دلاوری که داری، پاسخ بگو که من هستم وآن کاررا من کردم وچون آن رامی خواستم.گرگ لوده برای گرفتن ریاست دفترمطابق با نقشه راه که برایش کشیده بود، آماده می شود. القصه گردهمایی بزرگی دایرمی گردد شیرعصابانی ازرفتاررعایا، وازبی نظمی وبی کفایتی مدیران جنگل، اعلام می دارد که این عده ازمقامات ازجمله رییس امنیت عامه را برطرف می کند ودرمیان عزل شده ها نام رییس دفترش را نیزبخاطربی کفایتی اش می برد وی متهم می شود که خیلی ازمسایل خانه را به دلیل رشوت وتعصب، مخفی نگه می دارد بنابراین رییس دفترباید شجاع ورشوت خورنباشد به همین ترتیب تعدادی ازمقامات دولتی برکنارمی شوند حال ازهمه می خواهد که باپاسخ دادن چند سئوال می توانند کاندید مقامات تازه شوند.

 

شیردرمورد انتخاب رییس دفترسئوالاتی مرتبط به تجاوزات جنسی را به این صورت مطرح می کند.کسانی هستند که شبها به نیت سوء بدون ترس ووحشت ازخانه های شان بیرون می شوند وهرکاریکه دلش می خواهند انجام می دهند بدون اینکه ترسی ازما داشته باشند من می خواهم بدانم، آنها کی هستند.گرگ لوده سر خودرا بالا می کند ومی گوید: سلطان صاحب آن دلاورمن هستم که شبها ازخانه ام خارج می شوم وازکسی ترسی ندارم وشکارمورد نظرم را می گیرم.شیرمی گوید: چرا این کارها را می کنی.گرگ می گوید: چون دلم می خواهد ومن مطابق دل خود کارمی کنم ومن هم هوس خیلی چیزها را دارم وهمین طوربا چند سئوال دیگر،گرگ لوده ثابت می کند که یکی ازمتجاوزان شبانه به ناموس مردم، همین گرگ سیاه لوده بوده است.سلطان جنگ دستورمی دهد که این گرگ سیاه را، به درخت به بندند وحیوانات به ترتیب به وی تجاوزجنسی وعمل به مثل را انجام دهند. گرگ به درخت بسته می شود ومورد تجاوزده ها حیوان به ترتیب قرارمی گیرد.روباه غلط دو،روزبعد آهسته می آید که ازگرگ لوده خبربگیرد می بیند که حالش خیلی خراب است وبدتراززن بیست نه ساله که مورد تجاوزمردان درهند، قرارگرفت،بسرمی برد.روبا به این فکرمی افتد که اگر به وی رسیدگی نکند وممکن است مثل آن دختربیست ساله دیگرازشدت تجاوز، بمیرد.روباه ازترس اینکه گرگ لوده تلف نشود وبرای اوخدمتی نماید می یاد سلام می کند. گرگ لوده ازشدت نفرت روی خود رابرمی گرداند وجواب سلام روباه مکاررا نمی دهد روباه به طرف دیگرمی یایدوسلام می کند گرگ لوده بازهم ازشدت غضب،جواب نمی دهد ازطرفی توانی اینکه وی را مجازات  کند را هم ازدست داده. گرگ لوده نولش را طرف آسمان می گیرد که دیگرروباه مکاررا نبیند روباه وقتیکه این وضع را می بیند می گوید: همسایه ودوست من ازوقتیکه رییس دفتر انتخاب شده ای خیلی" پوز"می گیری وحتی جواب سلام را هم نمی دهی .خوب باشد خدا نگهدارریاست دفتربرایت مبارک باشد.

 

این بود داستان امروزی ما ودیدیم که شیر،سلطان جنگل درخانه وبخاطرخانه، به این صورت،تغییرات ایجاد کرد وبا اجرای مقابله به مثل،جزایی گرگ لوده را داد وزنبوران آن ولسوالی برای حفظ خانه خود، کن لخت اسیر را تادمی مرگ نیش زدند که دیگر، چنین کن لخت ها،نشیمنگاه خودرا درخانه زنبورنگذارند وبه حریمش شان تجاوزنکنند وزنبورعسل به آن صورت، جلوخائنین به خانه وکندورا می گیرد وپارلمان هم به این صورت درخانه ملت بجان هم افتاد تا مساله عدد 7 و11 را حل فصل نماید ولی وجه مشترک همه یک چیز است وآن خانه واداره آن است.اما دراین میان نیش زدن،گاوزنبوردرآن ولسوالی ازکن لخت اسیربرای حفظ خانه اش ازهمه وحشتناک تربود زیرا اسیرولسوالی، ازشدت حملات ،جان داد وآن افسرخلقی هم تا دم مرگ نیش زده شد.

 

انتخاب درسه حوزه


انتخاب درسه حوزه

 

 

حوزه ای تاثیرگذاردرانتخابات سال2014 یکی حوزه قانون گزاری دیگری اپوزیسیون وگروهای مدنی وسومی قلم رو حکومت وقوه مجریه است .اگرچنانچه آن بخش ازطالبان وحزب اسلامی به رهبری حکمتیار،به انتخابات سال 2014 ملحق شود دراین صورت حوزه اپوزیسیون حکومت، دامنه ای گسترده تری بخودمی گیرد.گرچه هنوزورود حزب  اسلامی وطالبان درمبارزات انتخابات سال 2014 مشخص نستند ولی گاهی مقاماتی ازحزب اسلامی گفته اند که درانتخابات پیش رو،شرکت می کنند.طالبان هم دراین مورد سیاست، سکوت را درپیش گرفته که برخی گفته اند که سکوت طالبان،نشانه ای ازتصمیمات بعدی آنها با مشوره به مراجع که به آن وابسته است را نشان می دهد.بهرترتیب دربرسی هریک ازسه حوزه تاثیرگذاردرانتخابات،دیدگاه اپوزیسیو مدنی درانتخابات به لحاظ شرکت وتاکید برانتخابات با موازین وقوانین که ازآن بنام "اصول سرینا"،یاد می شود،خیلی شفاف است.

 

حوزه اپوزیسیون سیاسی همرا با حمایت جامعه مدنی،نقطه قوتش تاثیرگذاری درانتخابات دانسته شده دیدگاه های مشترک حوزه اپوزیسیون وجامعه مدنی،برتری تیوریک ونظری این حوزه را،نشان می دهد اصولی سرینای حوزه اپوزیسیون وجامعه مدنی که بصورت مشترک،تهیه ودر56 ماده بصورت یک پکیج به مراجع حکومتی وسازمان ملل سپرده شد،قواعد خوبی را دربازی انتخابات سال2014 پیش روی می گذارد. نظام مختلط انتخاباتی که خمیرمایه ای اصول سرینا است،یکی  ازبرجسته ترین نظریات درامرانتخابات سال2014 خواهد بود.وزارت عدلیه دراین مورد کم آورد وگفته شده که بخشهای بزرگ ازجمله نظام مختلط انتخاباتی را،کنارگذاشته وبجای آن،تاکید به همان نظام اس.ان.تی.وی کرده است.اما نقاط ناتوانی وضعف حوزه اپوزیسیون هم،انکارناپذیراست.درحال حاضراپوزیسیون به لحاظ ابزارکارخود، چیزی دراختیارندارد این نکته ای است که آقای ذکی سخنگوی جبهه ملی درگفتگو با رسانه ها اعلام داشت وی به صراحت اذعان داشت که اپوزیسیون دیگرابزاری دردست ندارد که ازآن درمورد اجرایی وعملیاتی شدن نظراتش،استفاده نماید وی برای برآورده شدن ارمان اپوزیسیون درحوزه قانون گزاری گفت: همه آمال وآرزوی اپوزیسیون وجامعه مدنی، به حوزه قانون گذاری وپارلمان،معطوف شده است.

 

مضمون واشارات آقای ذکی درست است. اپوزیسیون جزاعلام وتدوین نظرات شان درمورد انتخابات وهماهنگی تیوریک با نهاد های مدنی وارایه آن نظرات به سازمان ملل مراجع حکومتی،دیگر تسهیلات برای پیش برد اهداف شان ندارد.حوزه اپوزیسیون بنا به اظهارات سخنگویانش، هرچه داشت دراختیار حکومت گذاشت ووزارعت عدلیه نظرات شان را،نه پذیرفت وبجای آن به اصول انتخاباتی خود،تاکید دارد.برخی گفته اند همین نداشتن ابزارلازم فشار،بردستگاه اجرائیه،نقطه ضعف وناتوانی گروهای مدنی اپوزیسیون می باشد.البته علایمی وجود دارد که اپوزیسیون نیزبه این نقطه واقف است که تنها عرضه کردن نظرات درمورد انتخابات، چاره سازنیست باید ازظرفیتهای دیگری درداخل پارلمان،حمایت افکارعمومی ومراجع بین المللی،استفاده کرد ازهمه مهم تر،سازماندهی وضعیت اپوزیسیونی خود شان به سمت وحدت، نیزبسیارمهم است.مردم ازاپوزیسیون انتظاراتی دارد که باید اپوزیسیون به آن پاسخ دهد حداقل انتظارات مردم،انسجام ویک دست بودن اپوزیسیون درامورکشوربخصوص انتخابات است.

 

حوزه دوم قابل بحث،همان حوزه قانونی انتخابات ووضع مصوبات وفیصله های قانونی درامورانتخابات سال2014 است.درحوزه قانون گذاری، توپ به میدان آن انداخته شده دوحوزه تاثیرگذار،حکومت واپوزیسیون،نظرات شان را به حوزه قانون گذاری،احاله کرده اند.حوزه قانون گذاری درامرانتخابات،بسیارمهم است زیرا گفته شده که قانون انتخابات درافغانستان،پس ازقانون اساسی ،یکی ازمهم ترین قوانین شمرده می شود.انتخابات افغانستان،قانونی برای  انتخابات سالهای گذشته نداشت وبافرمان تقنینی،حد اقل چهارانتخابات را برگذارکرد.ولی درحال حاضرظاهرا همه تاکید دارند که انتخابات باید قوانین داشته باشد واین قانون توسط دواطاق پارلمانی باید تصویب شود.مسوده های که شامل نظرات دوطرف حکومت واپوزیسیون وگروهای مدنی می شود، حال به حوزه قانون گذاری،رسیده است.دواطاق پارلمان بعنوان حوزه قانون گذاری،باید چه گونه با این توپ بازی می کند ودرنهایت توپ را به کدام یک از دوحوزه حکومت واپوزیسیون،می اندازد ویا اینکه خود،تغییرات اساسی را بوجود می آورد که کاملا با دوصورت ،اریه شده ازسوی حکومت واپوزیسیون،متفاوت می شود.این مساله درپارلمان با چالشهای زیادی،روبرومی باشد.برخی گفته اند که حوزه قانون گذاری،آسیب پذیراست وتحت تاثیرعواملی چون منافع،قوه ای مجریه ویا حتی اپوزیسیون قرارمی گیرد بنابراین روند مذاکرات پارلمان را،تاثیرگذاریهای بیرون پارلمانی،با چالش روبرومی سازد وبه  این ترتیب،استقلال حوزه قانون گذاری،با خطر روبروی می شود.

 

درحال حاضربحث محتوایی قوانین مرتبط به انتخابات،به صورت رسمی شروع نشده زیرا می دانیم دراین شرایط پارلمان به شدت،درگیردوعدد 7 و11 شده ظاهرا تازمانیکه مساله این دو، رقم حل نشود پارلمان کشوربه مساله قانوگذاری نمی پردازد.گذشته ازاین گرفتاریها،دریک مورد پارلمان کشورقانون تشکیل وصلاحیت کمیسیونها را تصویب کرد اما مجلس سنا که نقش برادردوقلورا دارد آن را، تخطه کرد.به این ترتیب مطابق قوانین وآیین نامه های داخلی خود،هردواطاق پارلمان،کمیسیون مشترکی را درمورد قانون مصوب پارلمان بوجود آورد اما ناگهان قوه مجریه، با رد کامل نظارت بین المللی ازانتخابات،ازاساس قانون مصوب پارلمان را به حاشیه راند.این احتمالات وجود دارد که با بحث محتوای روی قانون انتخابات وتصویب آن توسط پارلمان،ممکن است ازسوی مجلس سنا، با مشکل ازنوع قانون تشکیل وصلاحیت کمیسیونها،روبرو شد.

 

 

حوزه سوم درانتخابات قوه مجریه ویا حکومت است این حوزه نسبت به دوحوزه پیشین،امتیازات وتواناییهای زیادی دراختیاردارد.قوه مجریه همه میکانیزهای اجرایی وعملیاتی  انتخابات را دراختیاردارد.ناظران می گویند:کمیسیون مستقل انتخابات علیرغم برخی تفاوت نظرهایش با حکومت،بازهم ازسوی حکومت منصوب شده وکمیشنرهای انتصابی،نمی توانند جدای ازسیاستهای عام حکومت،دنبال نماید آنها دلیل نفوذ حکومت برمجلس سنا را همان،سناتوران انتصابی می دانند یکی می گفت: شما درسنای کشورنمی توانید حتی یک سناتورانتصابی را،پیدا نمایید که منتقد حکومت باشد.حوزه حکومت درامرانتخابات بسیارمهم وتاثیرگذاراست.به همین اساس است که گروهای مدنی اپوزیسیون سیاسی می گویند احتمال برگزاری انتخابات شفاف با این وضعیت،کارمشکلی است.رییس جمهورکرزی درسخنرانیها یش پس ازبازگشت ازآمریکا وپیش ازآن به مردم،مرتب قول می دهد که انتخابات به موقع وزمانش با شفافیت ومنصفانه برگزارمی شود این مساله درمذاکرات واشنگتن درکنارموضوعات،انتقال امورنظامی امنیتی،انتقال اموراقتصادی باطرح انتقال امورسیاسی مورد بحث قرارگرفت.رییس جمهورکرزی به مقامات آمریکا سخن ازبرگزاری انتخابات منصفانه را مطرح کرد دربیانیه مشترک صادره درواشنگتن پس ازختم مذاکرات طرفین،می بینیم که مساله برگزاری انتخابات شفاف ومنصفانه،نیزمطرح شده است.

 

نقطه ضعف حکومت همین است که نتوانسته نگرانیهای برگزاری یک انتخابات شفاف وعادله را درحوزه خود،برطرف نماید این نگرانی با اقدامات ازنوع استفاده ازکارتهای پیشین،رد نظارت بین المللی ازانتخابات،تاکید برنظام اس.ان.تی .وی وانتصاب کمیشنرها ودراختیارداشتن،دیگرامکانات وتسهیلات،نگرانی گروهای مدنی واپوزیسیون را زیاد ترکرده است.این مساله که حکومت طی نامه های رسمی ازکمیسیون مستقل انتخابات می خواهد که لازم نیست،ثبت نام مجدد به آن ترتیبی که آقای معنوی پیشنهاد کرده است را ،انجام دهد دراین نامه گفته شده که ازکارتهای پیشین استفاده شود واینکه حکومت صحبت ازصدورتذکره الترونیک را دارد،نیزمورد پذیرش گروهای مدنی وحوزه اپوزیسیون سیاسی درامرانتخابات نشده است.رهبران اپوزیسیون به شمول رهبری کمیسیون مستقل انتخابات تاحالا گفته اند که کارتهای پیشین،منبع جعل وتقلب می تواند شود بارها وبارها،ناظران امورانتخابات،نسبت به جعل کارتها،ابرازنگرانی کرده است. ناظران گفته اند: با این وضع آن هدف اصلی که برگذاری انتخابات شفاف،منصفانه را درسال 2014 را داشته باشیم را نخواهیم داشت.حوزه قدرت درانتخابات عمده ترین مسئولیت اش این است که دوحوزه قانون گزاری،واپوزیسیون را درامربرگذاری انتخابات عادلانه،یاری نماید.حوزه سوم باید با همراهی وهمکاری، اطمینان واعتماد،دوحوزه دیگررا درامربرگذاری انتخابات،جلب نماید.انتخابات سال2014 با سه حوزه خود، با این مسایل وموضوعات ،روبرواست. دربررسی هریک ازسه حوزه، قوی ترین وتاثیرگذارترین آن حکومت باید باشد وبه همین دلیل است که بشترین انتقادها وانتظارات داخلی وخارجی ازحوزه سوم دراننتخابات می باشد.