نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

تفاوتهای دونشست دهلی ولندن

تفاوتهای دونشست دهلی ولندن


 

نشست سه جانبه افغانستان،آمریکا وهند قراراست برگزارشود.برخی گفته اند که کنفرانس دهلی،خیلی متفاوت ازکنفرانس لندن خواهد این مساله ازخود دلیل دارد درنشست لندن موضوعاتی مورد بحث قرارگرفته بود که اصلا مورد رضایت وقناعت طرف افغانی نبود.




موضوعات مثل پیمان استراتژیک با پاکستان،مشارکت گروهای طالب به شمول شبکه حقانی درگفتگوهای صلح ومشارکت ایتلاف شمال درمذاکرات،مسایلی بود که ازسوی پاکستان درنشست لندن مطرح گردید،هریک ازاین موضوعات،جدی ترین پیامدش،عکس العمل هند را بصورت آرامی درپی داشته است.


 

هند درمورد گفتگوهای صلح با طالبان به آن صورتیکه پاکستان،مطرح کرده،به شدت نگران است.مقامات هندی حتی درمورد گفتگوهای شانتهی هم ملاحظاتی داشت که چه گونه وارد گفتگوهای صلح باطالبان می شوید.


هند برای خود منافعی را تعریف کرده که آن منافع با حضورومشارکت طالبان که تابع سیاست های استخبارات پاکستان است به شدت  موجب نگرانی این کشورشده است.



هند درمورد مذکرات با طالبان، وارد گفتگوها ورایزنیهای جدی با روسیه وچین شده است.هدف ازاین مساله این است که دوکشورروسیه وچین هم باید روی دومساله تامل داشته باشد موضوع اول مساله مشارکت طالبان به آن صورت که پاکستان می خواهد ودرنشست لندن روی آن تاکید کرده،


واین موضوع همان گونه که برای منافع هند خطرناک است این خطرهم می تواند وجهی مشترکی با روسیه وچین را نیزدرپی داشته باشد.


 

روسیه همانند هند منافع خود را درحضورومشارکت طالبان به آن صورت که پاکستان درنظردارد،درمعرض خطرمی بیند وچین هم شاید نگرانیهای را البته نه درحد روسیه ،درموردطالبان باید داشته باشد.



این مساله را مقامات هندی با همتایان روسی وچینی خود درمیان می گذارد که با رفتن ناتو ازافغانستان باالاخره اوضاع ازچه قرارخواهد بود آیا پاکستان مالک همه صلاحیتها می شود ویا اینکه ملاحظات دیگری هم می تواند مطرح باشد.



هند ازخود منافعی درافغانستان دارد وبیش ازدومیلیارد دالردرافغانستان کمکهای بلاعوض کرده بنابراین چه گونه می شود که پاکستان وانگلیس شرایط را بگونه عیاربسازد که طالبان پس ازسال 2014 به قدرت برگردد که دراین صورت منافع هند درمعرض خطرجدی قرارمی گیرد .



این موضوع برای هند قابل قبول نیست که پاکستان هم ببرد وهم بدوزد.هندیها میزان نگرانی خود را با همتایان چینی وروسی خود شریک می کند.


 

درکناراین مساله داوید کامرون نیز وارد دهلی نو می شود سفرناگهانی کامرون به هند قابل درک است وعمده ترین مساله این است که لندن وپاکستان درمورد طالبان چه می کند.انگلیس درمورد طالبان بشترسوء ظن ایجاد کرده است



ونشان داده که خیلی علاقمند است که درمورد طالبان به نظرات پاکستان گوش داده آن راعملی نماید امریکه برای هند هرگزقابل قبول نیست کامرون می خواهد با مقامات هندی نتایج کنفرانس سه جانبه لندن را توضیح دهد.



ولی مشکل است که هندیها نسبت به گفته ها وکارهای انگلیس متقاعد شود زیرا مهندس پیمان استراتژیک با پاکستان درواقع انگلیس وآقای کامرون است واین مساله ازنظرمقامات هندی پوشیده نیست وهدف ازطرح این موضوع هم برای هند قابل درک است.


انگلیس ازروابط دیرینه وسنتی خود می خواهد استفاده نماید ودرمسایل مهم همیشه جانب پاکستان را گرفته است.کامرون، وارد هندوستان می شود درآستانه کنفرانس سه جانبه افغانستان،هند وآمریکا،توضیحات لازم را به مقامات هندی خواهد داد،



حال این توضیحات می تواند نگرانیهای هند را برطرف نماید ویا خیر،این مساله باورکردنش کمی سخت است. زیرا تفاوت نظربین هند وبریتانیا خیلی زیاد است.

 

بریتا نیا همیشه درکنارپاکستان قرارداشته وبریتانیا مشوق حضورومشارکت همه گروهای طالب درمذاکرات می باشد امریکه برای هند هرگزقابل قبو نیست وبریتان فکرموافقتنامه استراتژیک با پاکستان را مطرح کرده است وخیلی فشارهم واردمی کند که این سند همکاری استراتژیک باید امضا شود.



آمریکا دراین میان دیدگاهایش درمورد طالبان نزدیک ترباهند باید باشد درمورد شبکه حقانی که هیچ تفاوت نظری بین آمریکا وهند وجود ندارد زیرا آمریکا شبکه حقانی را به دلیل اینکه طرفدارالقاعده است را درلیست سیاه، شامل ساخته وهند هم با این موضع گیری بسیارموافق باید باشد.



شبکه حقانی خطرناک ترین دشمن هند است ونزدیک ترین دوست استخبارات پاکستان. مورد دومیکه آمریکا باهندباید هم نظرباشد مساله دیگر،گروهای تروریستی مثل لشکرجهنگوی،لشکرطیبه، سپاه صحابه ودیگرگروها تروریستی وتبهکاراست که ارتباطات نزدیکی با شبکه القاعده دارند دراین گونه موارد هم هند وآمریکا نظرات مشابه دارند.



این مساله ازخود دلیل دارد آمریکا درجاییکه لازم بداند ورهبران این گروهارا شناسایی می کند وبدون درنظرگرفتن ملاحظات پاکستان،آنها را با بی سرنشینها یش شکارکرده است .



درماه گذشته ملانذیر وقاری عمران با هفده طالب پاکستانی که ارتباطات با شبکه القاعده داشت را،بی سرنشینها ازبین برد وآمریکا دراین مورد به اعتراضات پاکستان اهمیتی نداد وبا صراحت به پاکستانیها گوش زد کرد که این ها ارتباطاتی با شبکه القاعده داشتند وکشتن آنها برای ما جایزاست.


 

هند وآمریکا درمورد گروهای تروریستی مرتبط با القاعده نظرات مشترک دارند ولی درموارد اینکه آمریکا طالبان را به دودسته تقسیم کرده ولیست ورودی وخروجی برای شان تهیه کرده،شاید موافق نباشد درکنفرانس سه جانبه دهلی نظرات هرسه کشوردرمورد گفتگوهای صلح باید خیلی نزدیک باشند.



هند درحال حاضرترجیح می دهد که نظرات حکومت افغانستان را درمورد رهبری مذاکرات صلح، تایید نماید.این مساله به این دلیل است که رهبران اپوزیسیون بصورت که برای هند شفاف نیست،گفتگوهای را با نمایندگان طالبان درپاریس داشته این مساله با توضیحات واعتراضات که حکومت افغانستان،داشت، هندیهارا شاید نسبت به احزاب سیاسی دلسرد کرده باشد.



درکنفرانس دهلی تاکید هند این خواهد بود که بشتربه حرفهای حکومت افغانستان گوش داده ویگانه مرجع مطمئن  درگفتگوها،حکومت افغانستان را بداند.


 

کنفرانس دهلی تاحدی زیاد فشارهای کنفرانس لندن را،کاهش می دهد واین کنفرانس به سود افغانستان،تعبیرشده است.تفاوتهای کنفرانس لندن ودهلی با این توضیحات باید قابل درک باشد درلند پاکستان وانگلیس دریک سو،قرارگرفته بود وهردوکشوراصرارداشتند که درمذاکرات صلح همه جناحهای طالبان شرکت داشته باشند



امریکه قبول کردنش برای افغانستان سخت بود شبکه حقانی را افغانستان نمی تواند قبول نماید چون درلیست سیاه آمریکا قرارگرفته است.نکته دومیکه برای افغانستان قبول کردنش دشوارمی نمود،مساله ایتلاف شمال است پاکستان پیشنهاد کرده بود که درمذاکرات صلح باید طرفهای شمال هم حضورداشته باشد



این مساله برای حکومت افغانستان به این صورت قابل قبول نیست. حکومت یک مرجع برای گفتگوها،تعیین کرده وآن شورای عالی صلح است مساله دیگرهمان امضا موافقتنامه استراتژیک با پاکستان بود که ازسوی مقامات انگلیس درمیان گذاشته شد وقبول کردن آن هم برای افغانستان،سخت است .



به همین دلیل مقامات افغانستان شرط بسیار سنگینی را برای امضاء موافقت نامه استراتژیک پیش کش کرد وآن گره زدن این مساله با امورامنیتی وتهدید امنیتی ازسوی پاکستان بود که این مساله عملی کردنش برای پاکستان بی نهایت دشواراست.


 

مساله دیگریکه درکنفرانس لندن مطرح گردید که تغییرات عمده درقانون اساسی بود که شاید به یک نحوی به حکومت افغانستان گفته باشد که همه چیزباید ازسرشروع شود. اما درنشست دهلی این حرفها مطرح نیست ازسوی هند این مساله باید مورد تایید قراربگیرد که رهبری مذاکرات صلح تنها به دوش دولت افغانستان گذاشته شود.



نکته دوم اینکه به شدت با حضورومشارکت همه جناح های طالب درگفتگوهای صلح مخالفت شود زیرا با شبکه حقانی هم امریکا مخالف است وهم هندوستان.اینها ازتفاوت های عمده دوکنفرانس لند ودهلی دانسته شده است



نکته ای که برخیها به آن توجه کرده این است که سطح کنفرانس دهلی با لندن متفاوت است کنفرانس درسطح رهبران سه کشوردایرشداما درمذاکرات دهلی این ترکیب وجود ندارد.درکناراین مسایل، ازروابط  ومناسبات دوجانبه وچند جانبه هم باید صحبت شود که این گونه مباحث ازطبیعیات اموردپلماتیک است .

 


تبادلات تجاری وفرهنگی وتوسعه مناسبات درعرصه های گوناگون درنشست دهلی مورد تاکید قرارمی گیرد .هند بالاترین میزان محصلین ازافغانستان را پذیرفته است،مناسبات تجاری وفرهنگی بسیارعالی دارد افغانستان ،اولین موافقت نامه استراتژیک را باهند داشته است.



درعرصه های بازسازی افغانستان،هند برجسته ترین نقش را داشته .هزینه ای درحد دوملیارد دالرکمک بلاعوض،موضوع بسیارمهم درمناسبات دوکشوربوده است.تاکید روی موضوعات ازاین دست بازهم به سود افغانستان باید باشد.



آگاهان ،نشست سه جانبه لندن ومذاکرات سه جانبه دهلی را با این تفاوتها،بررسی کرده وگفته اند که افغانستان ازکنفرانس دهلی با دلگرمی زیادی برمی گردد اما ازکنفرانس لندن با دلسردی وولخرجی زیادی برگشت.

جهنم کویته

جهنم کویته



درآستانه چهلمین روز ازقربانیان علمداررود،فاجعه هولناک دیگری در"هزاره تاون" روی داد صدانسان بیگناه شهید ودوصد مظلوم دیگر،زخمی می شوند ابعاد روانی این فاجعه درکنارخسارات مالی خیلی درد ناک است.شناسایی عاملین وانگیزهای چنین روی داد ها خیلی مهم است سه عنصراساسی درجنهم کویته قابل بحث است.اولین مساله گروه تبهکارجنهنگوی است این گروه ماهیت استخباراتی دارد وهدفش ایجاد فتنه های مذهبی ودینی است .کاریکه علی الله یاری با اینجاد شبکه شیطانی خود انجام می دهد.اختلافات تاریخی دراسلام را،ابزار تفرقه واهانت قرارداده واین طبیعی است که قربانیان این گونه رفتارها،آسیب پذیرترین اقشاراجتماعی می شود.مردم کویته وجامعه هزاره درواقع،ذبح شده های الله یاریها درشبکه های تبلیغاتی، وابوبکر صدیق ها ازگروه جنهنگوی هستند.البته که ماموریتهای گروه جنهنگوی درسطح بسیارعمیق تری انجام می شود وریشه درحوزه های فکری خاورمیانه ودیو بندی باید داشته باشد.اما کارهای الله یاری می تواند،اسناد ومدارک جدی برای صدورمجوز درقتل عام وکشتار مردم کویته، باشد.نکته دومیکه که حایزاهمیت است،مسئولیت پذیری است دردنیا این حکومتها است که مسئولیت امنیت اتباع خود را باید داشته باشد.غیرازحکومت پاکستان هیچ کسی در جهان نمی تواند،افراط گراییها را درپاکستان جلو گیری نماید.
مسئول تنها وتنها حکومت پاکستان واستخبارات این کشور می باشد.استاد محقق بادرک همین مساله با هیئت بزرگی وارد اسلام آباد شده ودسترسی با بلند ترین مقامات امنیتی وسیاسی پاکستان رادارد که دراین مورد با مقامات سطح اول آن کشور،گفتگو داشته باشد.عامل سوم وتاثیرگذار،اقدامات واعتراضات مدنی گسترده درسطح دنیا است. این مساله ازچند جهت اهمیت دارد اول اینکه ماهیت تبهکاران افشا می شود مساله دوم اینکه فشارهای زیادی به پاکستان وارد خواهد شد وسوم اینکه وجدان عمومی را،برآشفته وتحریک علیه تبهکاران وحکومت پاکستان می کند.حکومت اسلام آباد باید به مسئولیتهای خود فکرکند وحافظ آسیب پذیر ترین اقشاراجتماعی مردمش باشد.این تنها دولت پاکستان است که می تواند مانع ازتکرارجهنم های مکرر درکویته باشد.اقدامات ازنوع اعتراضات مدنی،شورش وتکان دادن افکارعمومی،اعتصاب غذا و فعالیتهای برجسته دپلماتیک وسیاسی برا ی یک هدف می توان تعریف ومعنی دار باشد که حکومت پاکستان ،باید به مکلفیتهای خود عمل نماید چون یگانه مرجع مسئول درمورد اتباعش هست .

بهار

 

بهار


بهارکلمه ای است که درادبیات سیاسی،مطرح شده ولی متاسفانه کشتارهای بیرحمانه که درکشورهای اسلامی روی می دهد وتبهکاران مردم را مثل حیوان درهرگوشه وکنارمی کشند،واقعا هول انگیزاست جنایتهای مکرر درکویته پاکستان وقتل عام مردم بیگناه دیگربهاری برا

 

مردم نگذاشته است.رییس جمهورکرزی دریک سخنرانی سال2014 را بهارویانوروزنام گذاشت.بهارعربی که دوسال نیم است درکشورهای عربی راه افتاده ودربرخی موارد هم ،تبدیل به فصول خونینی شده است.دست آورد بهارعربی،درچهارکشوردرحوزه شمال آفریقا،آزادی بوده ولی اصول دیگرانقلاب های بهارعربی،تامین نشده است.دربرخی موارد به خونین ترین جنگها،

 

تبدیل گردیده .اخیرا آقای احمدی نژاد هم اشاره به بهارداشته وگفته است: زنده باد بهار.رییس جمهورکرزی درمراسم افسران ارتش به مساله بهارویا نوروز اشاره داشت وایشان بصورت مشخص ازسال 2014 به بهارویا "نوروز"نام گرفت نوروز2014 ازنظررییس جمهور،همان خروج نیروهای بین المللی دانسته شده است.بهارعربی،بهارایرانی، وبهارافغانی،هرکدام تعریف های متفاوتی، باید داشته باشد که معنای آن دربطن شاعرنهفته است.

 

گفته شده که منظوراززنده باد بهاردرگفته های جمهور ایران در بیست دو بهمن،سالگرد انقلاب اسلامی ایران،اشاره به آغا امام زمان علیه السلام بوده است.منظوررییس جمهورافغانستان ازبهارسال 2014 باید روشن باشد.درمورد گفته های رییس جمهور،برداشتهای متفاوتی صورت

 

گرفته ،یک برداشت این است که درسال 2014 تمامی نیروهای خارجی ازافغانستان خارج می شوند وتاکید به این مساله که زودترازافغانستان خارج شوید،تحصیل وحاصل است ومی توان گفت: ابعاد پوپلستی آن جدی ترازواقعیت،آن است نیروها، ازافغانستان خارج می شوند دیگراینکه

 

گفته شود بروید این حرف برای عوام جامعه خوب است اما هیچ تاثیری دراستراتژی مکتوب که حکام غرب، آن را نوشته نمی گذارند آنها ازافغانستان خارج می شوند وهیچ عاملی نمی تواند،مانع آن شود.گذشته ازاین مساله بهاررییس جمهوراین گونه هم می تواند تفسیرشود که درسال 2014 سیصد پنجاه دوهزارنیروی مسلح افغانستان دارد واین نیرو ازسوی ملت افغانستان مورد تایید است وهمه نیروهای سیاسی وگروهای مدنی ازنیروهای مسلح حمایت می کنند.

 

عوامل زیاد بومی وداخلی درحمایت ازارتش افغانستان وجود دارد بنابراین نباید نگران سال 2014 بود این سال،بهارملت افغانستان است.درکنارحمایت های مردمی ازارتش افغانستان،تعهدات جامعه جهانی نیزاهمیت زیادی دارد درنشست لیسبون وبعد درسپتامبر2011 درکنفرانس شیکاگو

 

رهبران ناتو،تعهد کردند که سالانه چهارمیلیارد ویک صد ملیون دالردراختیاراردوی افغانستان گذاشته شود واین مبلغ به صندوق امنیتی افغانستان،ریخته می شود ازجانب دیگر سازمان ناتووآمریکا تعهد دارد که نیروهای افغانستان را آموزش،تجهیز نماید ودرکناراردوی افغانستان به مشوره دهی خود ادامه دهد این ها می تواند،پایه استدلال بهاررییس جمهورکرزی

 

باشد.درکناراین مساله رییس جمهوربه مساله دیگری نیزاشاره داشت وآن این بود که نیروهای بین المللی دیگرعملیات هوایی نداشته باشند. استدلال رییس جمهوردراین مورداین بود که نیروهای بین المللی باعملیات هوایی خود مرتکب اشتباه شده وباعث کشته شدن افراد بیگناه شده اند.

 

اشتباهات ناتو،سبب گردیده که رییس جمهوردرگردهمایی،هزاران جوان دوره دیده اردو اعلام نماید که نیروهای بین المللی دیگرعملیات هوایی نداشته باشند.البته عملیات هوایی بدون شک با اشتباهاتی همراه بوده است علت اصلی آن،فقدان هماهنگی بین نیروهای بین المللی ونیروهای افغانستان دانسته شده ودراین گونه اشتباهات دولت افغانستان به همان پیمانه

 

ملالمت است که عملیات ناتو تلفات داشته است.تردید نباید داشته باشیم که عملیات نظامی برای کشتن ونابود کردن دشمنان مردم افغانستان درشرایط جنگی، طراحی می شود وباید کمال دقت درعملیات جنگی صورت بگیرد که مردم آسیب نبیند ودشمن نابود شود ولی این کارتنها،با یک دلیل که فقدان همکاری وهماهنگی بود،موفقیتی درپی نداشته است حکومت افغانستان باید درعملیات علیه دشمنان مردم حداکثرهمکاری را بانیروهای بین المللی، می داشت که این

 

کاررا نکرد وعملیات مهم وموثرکه همان عملیات شبانه بود را لغوکرد.اینها نشانه های عدم همکاری، بین نیروهای بین المللی وافغانی را نشان می دهد که متاسفانه درافغانستان وجود داشته است.

 

رییس جمهوربه این کمبودها وتقصیرها اشاره ای ندارد تنها یک مساله را برجسته ساخته که نیروهای بین المللی مرتکب اشتباه شده وباعث کشته شدن مردم افغانستان شده است بنابراین عملیات شبانه وروزانه آنها درجنگ با تروریزم باید لغو شود زیرا عملیات آنها باعث قتل مردم گردیده. این حرف درست که درعملیات نباید مردم آسیب ببیند وباید دشمن حداکثرصدمات را داشته باشد هدف درشرایط جنگی مثل افغانستان همین می باشد که دشمن بالاترین

 

خسارات را داشته باشد ومردم کم ترین ضایعات را.برداشت رییس جمهوراین است که درعملیات، مردم بشترین خساره را دیده اند وبنابراین باید این عملیات قطع شود.

 

 ومساله سومیکه درسخنان رییس جمهورمطرح گردید نقش تخریبی وویرانی همسایه ها است وایشان گفت: همسایه ها نمی خواهند که افغانستان ارتش توانا داشته باشد.درزمان نوازشریف ارتش افغانستان،متلاشی گردید گفته شده که صدراعظم وقت پاکستان گفته بود که بزرگترین خدمت به پاکستان، همین بود که ارتش خطرآفرین افغانستان را متلاشی کردیم .اشاره رییس

 

جمهوربا این صراحت باید به همین نکته هاباشد که همسایه ها نمی خواهند افغانستان اردوی قوی داشته باشد. سخنان رییس جمهوردرجمع افسران اردو،گذشته ازبعد روانی وتبلیغاتی آن باید ریشه به دلایلی واقعی هم داشته باشد که سال 2014 را بهارونوروز برای افغانستان اعلام کرده است. برخی ازمنتقدان حکومت درسطح ملی وبین المللی به نکات دیگری اشاره دارند آنها می گویند: اظهارات رییس جمهور،دوصورت ازقضیه را می تواند،بازتاب دهد صورت اول این است

 

که ایشان دقیقا به خواسته های مردم افغانستان توجه داشته وبه خواسته های جامعه جهانی،نیزاهمیت قایل می شود وشرایط را برای اعتماد کامل درامرآموزش،تجهیز ومشوره دهی فراهم می کند وازهمه مهتراین که به میکانیزمهای معتبر با جامعه جهانی به توافق می رسد که آنها درچارچوب،میکانیزم ها عاری ازفساد،مبالغ هنگفتی مالی که به افغانستان سپرده، آن هزینه ها را درصندوق مالی نیروهای امنیتی افغانستان واریز می کنند.

 

دراین صورت سیصد پنجاه دوهزارنیروی افغانستان هم آموزش می بینند وهم ازسوی متحدان ودوستان جامعه جهانی اش ،تجهیزمی شود وهم مشوره های مستمرآنها را با خود خواهند داشت دراین فرض بدون تردید سال 2014 می تواند بهار افغانستان ویا نوروز برای مردم

 

باشد.بهارکه رییس جمهوربه آن اشاره داشته، ریشه وعوامل این چنینی را با خود دارد.امابرخی گفته اند که رییس جمهورتعارف کرده واقعیت غیرازآن چیزی است که ایشان مطرح کرده است.نیروهای افغانستان،نه آموزش لازم رادیده ونه هم تجهیزشده ونه هم مشوره دهی خوب انجام می شود پولهای که به صندوق امنیتی باید واریز شود به این ساده گی هم نیست.

 

ازسوی هم اعتماد درمناسبات افغانستان با جامعه جهانی کاهش یافته است ومیکانیزمها برای مصارف پولهای دونر،مناسب نیست آنها پولهای شان را درچهارچوب میکانیزم های که هست هرگزواریزنمی کند بنابراین بهارکه رییس جمهورروی آن تاکید می کند،ممکن است تبدیل به زمستانهای دهه نود شود.رییس جمهوردرهیچ عرصه ای با احزاب سیاسی وگروهای مدنی

 

همکاری ندارد فاصله های فکری وسیاسی بین رییس جمهورومخالفان سیاسی اش روزبروز،بشتر وبد ترمی شود.دومساله مهم انتخابات، ومصالحه بصورت نا مناسب وغیرقابل قبول،رهبری می شود احزاب وگروهای سیاسی وجمعیت های مدنی،با آنچه حکوت درمورد مصالحه وانتخابات دنبال می کند،به هیچ وجه موافق نستند این گونه تفاوتها،تاثیرات منفی زیادی می گذارد وجامعه جهانی ممکن است افغانستان را تنها ودرانزوا قراردهند.

 

دراین صورت تردید نداشته باشیم که بهارونوروزبه زمستانهای خونین سالهای نود برمی گردد.این بازگشت را گروهای زیاد داخلی وخارجی گوش زد کرده اند ومی کنند که جدی ترین آن همان گزارش گروه بین المللی بحران درسه ماه پیش بود.بهارونوروز می تواند درهردوصورتش مورد تعریف ومطالعه قراربگیرد.نفس این که سال 2014 بهارونوروز است کافی نیست باید همه

 

تسهیلات داخلی وبین المللی را برای ایجاد بهاروحفظ آن بکارگرفت،بهاردرخیلی ازجاها، تبدیل به فصول خونین هم شده است.

مصالحه وانتخابات


 

مصالحه وانتخابات


 

دومقوله ای مصالحه وانتخابات که همه ذهنها را به خود مشغول ساخته است.مصالحه با طالبان با چه شروط واصولی انجام شود.میکانیزم مصالحه چه باید باشد.حکومت افغانستان میکانیزم ومرجع گفتگورا اعلام کرده است


شورای عالی صلح مرجع حکومتی برای پیشبرد مصالحه دانسته می باشد.احزاب وگروهای سیاسی درشروط واصول مذاکره با طالبان تفاوت نظربنیادی دارند. گروهای


مدنی اصول مذاکرات را جدی گرفته وتاکید دارند که درمصالحه نباید قانون اساسی،ارزشهای مدنی،قربانی شود.قانون اساسی وارزشهای مدنی شروط مذاکرات ازسوی گروهای سیاسی وایتلافهای ملی،همواره مورد تاکید قرارگرفته است.


 

اختلافات حکومت با احزاب وگروهای مدنی،دراصول وشروط مذاکرات نیست،اختلافات به مراجع که مذاکره را پیش ببرد، وجود دارد.مرجع حکومتی درمذاکرات صلح،مورد قبول گروهای سیاسی وجامعه مدنی وزنان کشورنیست.شورای عالی صلح نمی تواند یگانه مرجعی باشد که بتواند پروسه ملی مذاکره را رهبری


نماید.ایتلافهای سیاسی درمذاکرات به چند قاعده تاکید دارند اولین مساله، شروط گفتگوها است که احزاب وگروهای مدنی به دومولفه اساسی،پافشاری می کند قانون اساسی،ارزشهای


مدنی،نکته دومیکه احزاب وگرهای مدنی روی آن تاکید دارند مساله مراجع مذاکره کننده است آنها معتقد هستند که درمذاکرات وگفتگوی های صلح که یک مساله ملی است باید ازیک موضع وفاق ملی برخورد صورت بگیرد.ودرمذاکرات، همه طرفهای تاثیرگذار،دخیل


باشند.برخی هم اشاراتی دارند که درمذاکرات سه طرف باید دخالت داشته باشد،حکومت افغانستان پارلمان کشوروگروهای سیاسی امریکه به یک نحوی آقای اتمرعضوارشد حزب وعدالت درگفتگوی خود به آن اشاره داشت.

 

نکته سومیکه که رهبران جبهه ملی روی ان تاکید دارند این است که زنان درمذاکرات صلح بایدسهم داشته باشند درگردهمایی دیروزرهبران جبهه ملی به  این نکته تاکید داشتند که زنان باید


درمذاکرات صلح شرکت داشته باشند مساله چهارمیکه رهبران جبهه ملی روی آن پافشاری دارند، نظارت ومدیریت گفتگوها است آنها به این مساله اصراردارند که مذاکرات باطالبان زیرنظرسازمان ملل متحد باید انجام شود.حکومت افغانستان بصورت متفاوت نسبت


به این مسایل،نظرداده است اول اینکه حکومت هرگزنقش سازمان ملل را درامرمذاکره قبول ندارد نماینده ملل متحد درکابل قراربود که کنفرانس عشق آباد راه اندازی نمایداما حکومت مانع آن گردید ودرمورد آن اظهارات بدبینانه ای داشت.درمورد مشارکت احزاب


وگروهای مدنی وجامعه زنان هم می بینیم که نظرات حکومت متفاوت است یگانه مرجعیکه می تواند مذاکرات صلح را پیش ببرد شورای عالی صلح است.بنابراین، نشستهای ازنوع شانتهی راحکومت افغانستان قبول ندارد.

 

دردوحوزه اصول وشروط مذاکره ومیکانیزم آن،این تفاوت نظرها نمایان شده است.اصول وشروط مذاکره ازسوی حکومت وگروهای سیاسی یک سان اعلام شده اما درمورد تیم ها، که گفتگوها را پیش ببرد اختلاف نظرهای بزرگی بین حکومت افغانستان وگروهای


مدنی واحزاب سیاسی وجود دارند.طالبان معادله معکوس را برگزیده است دراصول وشروط مذاکرات با احزاب وگروهای مدنی مخالف است اما درترکیب مذاکرات وتیم های که باید با هم مذاکره


نماید،هماهنگی نشان داده اند طالبان درمورد تیم های مذاکره کننده گفته اند که گفتگوباید با احزاب سیاسی صوت بگیرد آنها این گونه استدلال کرده که ختم جنگ بدون موافقت وگفتگو با احزاب سیاسی امکان پذیرنیست.آنها عملا حاضرشده که با گروهای


سیاسی،به گفتگو بنشینند.نکته دومیکه طالبان روی آن پافشاری دارد این است که مساله مذاکره باطرف  اصلی باید صورت بگیرد وآن آمریکا است بنابراین باید با آمریکاییها گفتگوشود ومساله سومیکه طالبان درمورد طرف وجهت مذاکرات روی آن تاکید داشته که با


حکومت افغانستان وارد گفتگو نمی شود واستدلالهای هم برای خود شان دراین مورد تراشیده اند.طالبان دراصول مذاکرات با همه اختلاف دارند واختلافات درحد بسیارویران گری دیده می شود.

 

دیروزاستاد محقق واحمد ضیا رهبران جبهه ملی دریک گردهمایی تاکید داشتند که طالبان باید قانون اساسی افغانستان را قبول نمایند درحالیکه طالبان با این اصل هرگزموافق نیست وآنها قانون ا


ساسی افغانستان ودست آوردهای مدنی را قبول ندارند طالبان برای خود اصولی را وضع کرده که برای دیگران قابل قبول نیست.آنها گفته اند که قانون اساسی باید،تغییرنماید البته تغییرات که خود شان می خواهند ودیگراینکه ساختارنظام هم باید ازجمهوریت،به


امارت تغییرنماید امریکه احزاب سیاسی به هیچ وجه آن را قبول ندارند البته حکومت هم با آن مخالف است همان گونه که گفته شد اختلافات احزاب وگروهای مدنی درامرمذاکره با طالبان روی  اصول


وشروط مذاکرات نیست.اصل جمهوریت وطرح امارت دوخواست متضادی است که بین طالبان وحکومت واحزاب سیاسی،وجود دارد.حکومت با احزاب سیاسی وگروهای مدنی،روی تیم های


مذاکره کننده اختلاف دارند.این موضع گیری که احزاب سیاسی درمذاکرات دخالتی نداشته باشند،گروهای مدنی نمی توانند درمذاکرات صلح شرکت نمایند کشورهای خارجی وسازمان ملل


نباید درامرگفتگوهای صلح دخالت نمایند،کاررا مشکل ساخته است درمورد طالبان هم گفته است که آنها معرفی نامه برای حکومت افغانستان داشته باشند یعنی حکومت با نمایندگان ازطالبان مذاکره


می کند که تایید نامه داشته باشند درحالیکه طالبان طرف وجهت مذاکره خود،حکومت افغانستان را قبول ندارند.

 

درمورد انتخابات هم مشکلات بدتروجدی ترنشان داده شده درمورد انتخابات،حکومت هم بلحاظ قوانین با احزاب وگرهای مدنی ،درگیرشده وهم درمیکانیزم ها،راه های متفاوت را درپیش گرفته


است.درمورد انتخابات اختلاف وتفاوت نظردرهردوعرصه تیوریک وقانون ودرعرصه های اجرایی وعملیاتی،پیش آمده است.رهبران جبهه ملی درنشست وگردهمایی زنان به این نکته اشاره داشتند


که انتخابات باید براساس کارتهای غیرتقلبی راه اندازی شود.زنان درقطع نامه خود تاکید به این مساله داشتند که کارتها قبلی


کنارگذاشته وبا طل اعلام شود وکارتهای جدیدی برای انتخابات 2014 صادرشود.رهبران جبهه ملی درمورد کارت رای دهی به این موضوع اشاره داشتند که حکومت تذکره الکترونیک را با تزیید امکانات،به همه صادرنمایند وانتخابات با تذکره الکترونیک صورت


بگیرد اما اگراین کاررا نمی تواند انجام دهد که درآن صورت کارتهای تازه برای انتخابات صادرنماید. البته اغلب آگاهان به این مساله باوردارند که صدورتذکره الکترونیک،با توجه به زمان اندک،غیرممکن است. حکومت برنامه مشخصی را درمورد انتخابات روی دست


گرفته است قانون انتخابات ظاهرا به تصویب نمی رسد انتخابات مثل گذشته با فرمان تقنینی صورت می گیرد درمورد تذکره برقی حکومت این پروژه را، راه می اندازد اما تکمیل نمی تواند.

 

نتیجه اینکه یک بخش اندکی تذکره برقی می گیرد ما بقی مردم با همان کارتهای قبلی به پای صندوقهای رای حاضرمی شوند.قراین درجانب حکومت همین را نشان می دهد. کمیسیون انتخابات گفته


است که هیچ کاری نمی تواند انجام دهد با همان کارتهای قبلی انتخابات برگزارمی شود.

 

دردومقوله ملی مصالحه وانتخابات با این تفاوتها وکشمکشها،روبرو هستیم ودرحال حاضرباید اذعان کرد که اختلاف نظرهای زیادی بین حکومت واحزاب سیاسی وگره های مدنی،وجود دارد تنها وجه


مشترک که حکومت با احزاب سیاسی وگروهای مدنی پیدا کرده،اصول وشروط مصالحه است اما درسایرموارد همانگونه که اشاره شد،تفاوتهای زیادی بین حکومت واپوزیسیون وجود


دارند.درمورد  انتخابات متاسفانه مسایل عمیق تردیده می شود حکومت با احزاب هم درحوزه تیوریک وقوانین وهم درحوزه عملیاتی وابزار،اختلافات زیادی پیداکرده اند.مسئولیت ملی ورسالت مردم ایجاب می کند که این حوزه ها، تبدیل به میدان واحدی گردد.میدان


وحدت نظر،بمراتب به سود همه است تا جولان درمیدانهای تفاوت وتضاد.مصالحه وانتخابات تنها درحوزه یگانگی قابل حل است امریکه کسی کم تربه آن توجه دارد.

کاندید

کاندید


کاندید درواقع بحثی بود که با شبکه یک داشتیم وبا تلویزیون فردا، 26 دلو1367 سالروزخروج نیروهای شوروی ازافغانستان،مورد بحث قرارگرفت ویک بحث دیگری مرتبط به خاورمیانه راهم داشتم.بحث "کاندید" به دلیل اینکه بحث جدی است را دراین جا،مورد گفتگو قرارمی دهیم.اصل


قضیه ازاینجا آغازگردید که مجری برنامه سئوال شان را به این صورت مطرح کرد که ازچهارمجرای درانتخابات 2014 نامزد برای ریاست جمهوری معرفی می شود وی برای اینکه سئوال شان را به خوبی تفهیم کرده باشد، شرح چهارمجرای معرفی کاندید را به این گونه شرح داد که یک


مجرای،حکومت  افغانستان است که کاندید برای ریاست جمهوری معرفی می کند،مجرای دوم احزاب وگروهای سیاسی باید باشد که نامزد معرفی می کنند. مجرای سوم نهادهای مستقل ومنفرد اند که خودرا برای انتخابات 2014 کاندید خواهند کرد ومجرای چهارم جامعه جهانی است که افرادی را برای ریاست جمهوری تایید وکاندید می کند.


درپاسخ به این سئوال که چه مراجعی می تواند،کاندید برای ریاست جمهوری معرفی نماید پاسخ مساله به این صورت طرح گردید: حکومت بعنوان یک تیم درکارزارانتخاباتی شرکت می کند وهیچ شکی دراین مساله نیست.رییس جمهورکرزی گفته است که خودش نمی تواند،کاندید


ریاست جمهوری شود ایشان دودلیل برای این موضع خود اعلام داشته است یکی اینکه قانون برایش اجازه نمی دهد ودیگراینکه خودش هم نمی خواهد کاندید ریاست جمهوری شود یعنی اینکه ازاین کارخسته شده است.ولی ایشان گفته است ازکسی درانتخابات دوهزارچهارده


،حمایت می کند. معنی حرف رییس جمهوراین است که ازیک کاندیدی پشتیبانی می کند.فاروق وردک درنشست کابینه گفت:من تابع رییس جمهورهستم اگرایشان به من بگوید: بروخود را کاندید کن من این کاررامی کنم.استاد خلیلی هم درکابینه به این نکته اشاره داشت که ما


بصورت یک پارچه تاسال دوهزارچهارده، اموررا باید مدیریت نماییم ونباید دچاراختلافات شویم.مضمون اظهارات مقامات حکومتی درحکومت به یک نکته تاکید دارد که درانتخابات، تابع نظرات رییس جمهوراست ومطابق با خواسته های ایشان می تواند عمل نماید واگررییس جمهور


بخواهد می تواند خودرا کاندید نماید وازمقام حکومتی خود کناربرود.مساله ایکه آقای فاروق ورد ک به آن اشاره داشته است.


بنابراین حکومت ویا تیم حاکم مرجعی است که می تواند کاندید برای ریاست جمهوری داشته باشد.مرجع دوم درمعرفی کاندید ریاست جمهوری،احزاب وگروهای سیاسی است.ایتلاف های سیاسی مدعی اند که درانتخابات شرکت می کنند ودرانتخابات کاندید معرفی خواهند کرد.ولی


دومساله هنوزدرمورد احزاب وگروهای سیاسی،حل ناشده است.موضوع اول اینکه آیا آنها بصورت متشتت،نامزد معرفی می کنند ویااینکه درمورد کاندید واحد، به توافق دست می یابند نکته دوم هم این است که احزاب اپوزیسیون درصف آرایی خود درمقابل کاندید حکومت به چند دسته


تقسیم می شود گفته شده که تا آن زمان یک بخش ازطالبان به جریان انتخابات ملحق می شود وحزب اسلامی هم به صف انتخابات می پیوندد.اینها حدس وگمانهای تحلیل سیاسی است ونه موضوعات قطعی وفیصله شده.احزاب درمورد قوانین انتخابات وقانون تشکیل صلاحیت


کمیسیونها،به توافقات مهمی دست یافته اند ومسوده ای مشترکی را به پارلمان کشورپیشنهاد کرده است.


نظام مختلط درواقع سیستم مورد تایید همه احزاب بخصوص شورای همکاری وایتلافهای سیاسی است این شورا بیش ازبیست دوحزب سیاسی وراجسترشده را دربرمی گیرد.جامعه مدنی هم بااین شورا هماهنگ شده واصولی مشترکی را بنام ا صول سرینا،مورد تایید قرارداده


احزاب وگروهای سیاسی وباضافه گروهای مدنی بلحاظ نظر وتیوری به یک وحدت نظرجامع رسیده وهمه شان تاکید دارند که انتخابات با قانون ونظام مختلط برگزارشود.نظام اس.ان.تی.وی وپی آر را درامرانتخابات قبول ندارد.


اما نکته اساسی این است که شورا همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی درمورد کاندید،هنوزبحث جدی نکرده است.این احتمال وجود دارد که آنها درمورد معرفی کاندید دچارتشتت شود وبازهم ممکن است که شورا ی همکاری بعنوان یک مرجع درمعرفی کاندید


برای ریاست جمهوری به توافقاتی دست یابد.درنشست مزارنشان داده شد که احزاب وگروهای سیاسی می توانند روی معرفی کاندید برای ریاست جمهوری باهم گفتگو داشته باشند.ولی این مساله که احزاب وگروهای سیاسی درمورد کاندید چه می کنند وحزب اسلامی وبخشهای


ازطالبان درانتخابات شرکت می کنند ویانه وروی چه مسایلی درمورد معرفی کاندید،بحث می کنند ودرنهایت چه تصمیمی می گیرند اینها ازمسایلی است که زمان باید آن را تفسیرنماید.ولی


تابحال بصورت قطع نشان داده شده که دومرجع: تیم حاکم، واحزاب سیاسی،کاندید برای ریاست جمهوری معرفی خواهند کرد ودراین مساله هیچ شبهه باقی نماند.


مرجع سوم درکناردومرجع حکومتی واحزاب سیاسی،نیروهای بی طرف ومنفرد هستند.شک نداشته باشیم که درآستانه 2014 افراد منفردومستقل هم خودرا بعنوان کاندید معرفی خواهند


کرداین افراد نه به حکومت وابسته اند ونه به احزاب سیاسی وشاید به یک نحوی به جامعه مدنی تعلق داشته باشند آنها درصورت که منع قانونی نداشته باشند می توانند خودرا بعنوان کاندید معرفی نمایند.درگفتگو با تلویزیون یک به این سه مساله اشاره داشتیم واما مرجع چهارم


که مجری برنامه به آن اشاره داشت را ،رد کردم وگفتم این مساله قابل قبول نیست که گفته شود منابع قدرت دردنیا،برای افغانستان کاندید ریاست جمهوری معرفی می کنند،بروکسیل ویا واشنگتن برای افغانستان،افرادی را بعنوان کاندید معرفی می کنند این مساله هیچ منطقی ندارد


آنها این کاررا نمی توانند ونمی کنند.مجری برای اصلاح طرح سئوال شان به انتخابات 1388 اشاره کرده که آقای جان کیری بحران انتخابات را حل کرد.این حرف درست است که وی بحران ناشی ازانتخابات رابرطرف کرد اما این کار معنی دیگری دارد که درحل منازعات سیاسی، پا درمیانی

صورت گرفت.


درمعرفی کاندید ما سه مرجع بشترنداریم که می توانند،نامزد معرف نمایند،تیم حاکم،گروهای سیاسی،وشخصیتهای منفرد ومستقل.نکته ای دیگری قابل بحث این بود که تابحال چه کسانی


احتمالا ازسه مرجع می توانند ،نامزدهای احتمالی باشند.نامهای که گرفته شده واین نامها به یک نحوی به هریک ازاین سه مرجع مرتبط می شود ولی هرگزبصورت قاطع کسی گفته نمی تواند که بگوید کاندید حکومت کیست،احزاب وگروهای سیاسی روی چه کسانی توافق کرده اند


ویا می کنند وچهره های منفرد که بخواهند خود را کاندید نمایند اینها هستند.مدعیان ازسه مرجع، نامهای شان گرفته شده. عطا محمد نورگفته است اگرچنین شود وآگرچنان شود واگرکسی ضعیفی به میان بیاید درآن صورت خودرا نامزد می کند اما اینکه مورد حمایت چه


مرجعی قرارمی گیرد هنوزمعلوم نیست وی یک نشست مشترک با رهبران جبهه ملی داشت به دنبال آن به کابل آمد وبا رییس جمهورصحبت داشت زیرا رییس جمهور،درنشست کابینه خواسته بود که مقامات حکومتی که نامزد می شوند باید ازمقام حکومتی خود کناربروند.ازجلالی وخلیلزاد


بصورت های نام گرفته شده است که درحوزه همان منفردین خواهند بود. من خلیلزاد را دیدم ایشان شبیه عطا محمد، حرف می زد که اگراجماع ملی صورت بگیرد وسران اقوام ازوی بخواهند چرا نه ،گرچه شوق چوکی را ندارد.


 درمورد برادران ویا برادررییس جمهورکرزی نیزشایعاتی مطرح شده که اگرنهایی شود طبعا کاندید حکومتی خواهد بود وتیم حاکم مرجع معرفی ایشان می باشد.گروهای سیاسی هم گفتگوهای شفافی تا بحال دراین خصوص نداشته اند ولی هرچه زمان بسوی انتخابات نزدیک ترشود به


همان پیمانه نامزدان ریاست جمهوری متعلق به سه مرجع تیم حاکم،گروهای سیاسی،وگروهای منفرد ویا جامعه مدنی،روشن ترخواهد شد اما اینکه شانس پیروزی با کدام یک ازاین سه مرجع درانتخابات سال 2014 باشد این مساله را می توان درگفتگوهای بعدی روشن کرد درحال


حاضراگرازاحزاب سیاسی پرسیده شود آنها می گویند اگرانتخابات شفاف،عادلانه،ومنصفانه برگزارشود ونظارت ازانتخابات صورت بگیرد،دراین صورت برنده انتخابات نامزد آنها می باشد.تیم حاکم، استدلال روشنی نکرده اما ازگفته های رییس جمهورمعلوم می شود که وی کارهایش


ناتمام مانده بنابراین برای تکمیل شدن برنامه هایش کسی را می خواهد به پیروزی برساند که کارهای ناتمام رییس جمهوررا به اتمام برساند.چهره های منفرد هم به این دومساله تاکید خواهند کرد که حکومت بد عمل کرده دیگرمحبوبیتی ندارد احزاب هم پایگاه مردمی ندارند،بنابراین


اگرانتخابات شفاف برگزارشود،آنها برنده انتخابات می باشند.این بحث را  دریک مناسبت دیگربصورت مفصل مورد بحث قرارمی دهیم.نامزدان ریاست جمهور،سه مرجع معرفی دارند که به این صورت به آنها پرداخته شد،مرجع حکومتی وتیم حاکم،مرجع گروهای سیاسی وچهره های


منفرد درانتخابات سال2014 کاندید معرفی می کنند اما کیها هستند وشانس پیروزی با کی خواهد بود،این یک امرمتاخروقابل بحث درآینده می باشد.