نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

قرضاوی وفضل الرحمن

قرضاوی وفضل الرحمن 

 

شیخ یوسف قرضاوی شناخته شده ترین عالم دینی درقطر،با مولانا فضل الرحمان پاکستانی،گفتگو داشته اند.موضوع گفتگوی شان مساله مصالحه افغانستان اعلام شده اند.دراین مذاکرات تیم طیب آغا مذاکره کننده اصلی طالبان درسراسرسال2011با مامورین آمریکا، 

 

 

 نیزحضورداشته است.نامهای ازطالبان که درمذاکرات فضل الرحمان وقرضاوی شرکت کرده،نیزگرفته شده است که شناخته شده ترین آن طیب آغا،مولوی دلاورودوملایی دیگرازطالبان درگفتگوهای سه جانبه،مطرح شده است.ملاهای پاکستانی،عربی وافغانی درنشست قطربه موضوعات می دازند که طالبان را ازگرفتاری احتمالی می خواهد نجات دهند. 

 

درمذکرات قرضاوی وفضل الرحمان ،دومساله اساسی بصورت جدی می تواند قابل بحث باشد با ملاحظه این دوعامل می توان گفت: گفتگوهای ملاها درقطرازاهمیت زیادی برخوردارد باید باشد.اولین مساله این است که قراربود علماء جهان اسلام بشمول علماء  

افغانستان وپاکستان،دریک کنفرانس علمی مساله انتحاررا ازدیدگاه اسلام مورد بررسی قراردهند وازقبل این نتیجه اعلام شده بود که درکنفرانس علماء بصورت قطع عملیات انتحاری دراسلام محکوم وحرمت آن ازنظراسلام،بیان می شود وطبعا کسانیکه دست به  

 

عملیات انتحاری می زنند،آنها جایگاه شان جهنم هستند و انتحاری جای جزجهنم جای دیگری ندارد.این مساله برای افغانستان،اهمیت زیادی داشت که موجهای انتحاری وعاملان انفجاروتبهکاری که طالبان وشبکه حقانی هستند درکنفرانس علماءاسلام،محکوم شوند.

شرایط چنین گفتگوی فراهم شده بود ومقدمات کنفرانس تحریم انتحاردراسلام باید،فراهم می گردید. 

 

این مساله سبب گردیده که ملا فضل الله پدرمعنوی طالبان وارد قطر شود وبا برجسته ترین روحانی مسلمان شیخ یوسف قرضاوی،وارد گفتگوشود.نشست سه جانبه قطر،دقیقا خنثی کردن کنفرانس علماء جهان اسلام درمورد تحریم انتحارباید باشد ونه چیزی دیگر.گرچه  

 

جزئیات مساله معلوم نیست اما بصورت قطع گفتگوهای قطربا ترکیبی ازملاهای پاکستانی وعربی وتیم طیب آغا به سود طالبان افغانستان است.شکی وجود ندارد که قرضاوی روابط بسیارخوبی با طالبان افغانستان وپاکستان دارد وملا فضل الرحمان خود پدرمعنوی طالبان  

 

است مذاکرات با این وضع به نفع طالبان تمام می شود وتاثیرات کنفرانس علماء اسلام را خنثی خواهد کرد.مشکل اساسی دراین است که پاکستان به همان پیمانه که نظامیانش درمساله افغانستان تاثیرگذاراست ومدیریت جنگ طالبان را درطول بیش ازیک دهه به عهده

گرفته است وجنگ نیابتی را درافغانستان رهبری می کند به همان پیمانه نیروهای امنیتی واستخبارات پاکستان،درمسایل افغانستان دخالت دارد. 

 

هرکسی می داند که جنگ درافغانستان ماهیت استخباراتی دارد وسازمان امنیت آن کشور،نقش اساسی را درهدایت ورهبری جنگ افغانستان به دوش گرفته است درکناردومساله اردو واستخبارات عامل سوم نقش علماء وملاهای پاکستانی هستند شبکه  

 

های مدارس درپاکستان زیرنظرملا فضل الرحمان،قاضی حسین احمد ومولانا سمیع الحق وده ها ملادیگری، نقش اعتقادی جنگ را به عهده گرفته اند.شبکه مدارس درپاکستا زیرنظررهبران مذهبی پاکستان،منابع تغذیه فکری واعتقادی طالبان را تشکیل می دهد این  

 

مدارس دوکاراساسی وخطرناکی درامرحمایت ازطالبان انجام می دهند اول این که سربازان طالب وانتحاریون عمدتا درشبکه مدارس،تربیت شده وآموزشهای اعتقادی خودرا درآن مدارس می بینند.نکته دومی که خیل خطرناک است که ازشبکه مدارس پاکستان هزاران سرباز وانتحاری، بیرون داده می شوند، درجریان ده سال گذشته ،هزاران داوطلب جنگ وانتحاری ازهمین مدارس به میدانهای جنگ افغانستان،سرازیر شده اند. 

 

این دوموضوع "آموزشهای اعتقادی واعزام انتحاری " ازعمده ترین کارهای مدارس مولانا فضل الرحمان وسمیع الحق ودیگران بوده است.حال با این وضع بصورت قطع آنها نمی گذارند که کنفرانس ازعلماء جهان اسلام دایرشود که درآن گروهای طالبان وشبکه حقانی که  

 

مرتکب عملیات انتحاری می شوند را محکوم نمایند وبگویند که انتحاری دراسلام جایش جهنم است.درکناراین مساله،نشست قطرمی تواند به عواملی دیگری نیزاشاره داشته باشد.افغانستان درموردگفتگوهای قطر،اظهاربی اطلاعی کرده وگفته است که هیچ اطلاعی ازسفروبرنامه های مولوی فضل الرحمان ندارد.مقامات افغانستان گفته اند که درمورد  

 

دفترنمایندگی قطرافغانستان ملاحظات واصول خاصی خودرا دنبال می کند که اصلی ترین آن این است که طالبان که درقطرنمایندگی بازمی کنند با هویتش تعریف شده باشند وگاهی به این مساله اشاره کرده که آنها باید تایید نامه ازسوی مرکزیت ورهبری خود داشته باشند

مقامات به این مساله هم پرداخته اند که آن دسته ازطالبانی می توانند درقطرنمایندگی داشته باشند که روابط ومناسبات خودرا با القاعده قطع کرده باشند. 

 

این گونه موضع گیریها، نشان می دهد که افغانستان دراین خصوص با آمریکاییها بشترهماهنگی نشان می دهد تا پاکستان،مولانا فضل الرحمان درقطربه این موضوع نیزخواهد پرداخت که طالبان همه فرزندان شان می باشند وهیچ فرقی بین طالبان وشبکه 

 

 

حقانی نیست بنابراین درنمایندگی قطرمی با ایست،نمایندگی متعلق به همه طالبان باشد ونه به یک گروه خاصی که مورد نظرآمریکا وافغانستان هستند.آنچه که درقطرازسوی مولانا فضل الرحمان روی آن تاکید خواهد شد ،یک پارچه گی طالبان درمذاکرات صلح است 

 

 

امریکه آمریکا وافغانستان آن را قبول ندارند آمریکا نسبت به گروه حقانی به شدت مظنون است ونمی خواهد که درگفتگوهای صلح کسی ازگروه حقانی نمایندگی نماید مولا نا فضل الرحمان به این نکته توجه دارد که غرب وشایدهم مقامات قطربه دلیل فشارهای  

 

آمریکا،کسی را به نمایندگی ازشبکه حقانی قبول نداشته باشد.این مساله ای است که ملافضل الرحمان ازشیخ یوسف قرضاوی خواهد خواست که درمذاکرات صلح باید یک پارچه گی طالبان درنظرگرفته شود.قرضاوی می تواند دراین خصوص با مقامات کشورقطر،گفتگوهای را داشته باشد اما اینکه چه اندازه تاثیرگذاراست هنوزمعلوم نیست. 

 

هدف ازسفرمولانا فضل الرحمان درقطر،بردومحوراساسی متمرکزشده یکی اینکه با همکاری شیخ یوسف قرضاوی،تاثیرکنفرانس علماء افغانستان وپاکستان ودیگرجهان اسلام را درمورد تحریم انتحار واینکه انتحاری جایش جهنم است ،را برطرف نماید.وی مطمئن  

 

است که این خدمت را بعنوان پدردرحق این گروه انجام دهد.نکته دومیکه فضل الرحمان روی آن تاکید خواهد داشت، این است که طالبان بصورت یک دست بشمول گروه حقانی دردفترقطرنماینده داشته باشد.امریکه تاکنون مقامات آمریکا باآن مخالفت کرده وگروه حقانی را درلیست سیاه خود قرارداده است وزیرخاجه افغانستان هم دراظهارات خود به این مساله  

 

اشاره کرده وگفته است که نمایندگان طالب با دوخصوصیت باید ظاهرشوند یکی اینکه ازمراجع اصلی خود تاییده باشند ودیگراینکه نمایندگی ازگروهای داشته باشند که رسما انفصال خودرا ازالقاعده اعلام کرده باشند. 

 

دراینجا باید یک تفاوت نظربین آمریکا وپاکستان ایجاد شده باشد وآن این است که پاکستان اصراردارد که شبکه حقانی درمذاکرات صلح ونمایندگی قطر،حضورداشته باشد.مولوی فضل الرحمان دراین خصوص می خواهد ازشیخ یوسف قرضاوی کمک بگیرد اما آمریکا  

 

وافغانستان تاکید دارند که طالبان باید تایید شده باشد وانفکاک خودرا ازالقاعده اعلام کرده باشد.درمذاکرات لندن نشان داده شد که پاکستان با مقامات انگلیس درمورد طالبان کلام واحدی را ردبدل کرده واما افغانستان با نظرات پاکستان وانگلیس درمورد طالبان موافق نبوده است.طالبان واقعا داستان عجیبی شده وهرکس بعنوان ابزارازاین گروه استفاده می  

 

کند.مولوی فضل الرحمان درواقع باسیاست استخبارات کشورش هماهنگ شده ونمی گذارد که طالبان درکنفرانس علماء اسلام بعنوان گروهی که انتحاریونش درجهنم است را،معرفی شود ودیگراینکه درمورد نمایندگی طالبان این رایزنی را انجام دهد که طالبان یک گروه ویک دست است وهیچ تفاوتی بین شبکه حقانی وشورای کویته نیست.  

 

دراین میان مولانا فضل الرحمان درقطرمتوسل به شیخ یوسف قرضاوی شده تا بصورت مشترک اهدافی را که دنبال می کند به آن برسند.نشانه های وجود دارد که ممکن است کنفرانس ضدانتحارعلماء اسلام ازسوی پاکستان، با چالش روبروشود واین نشست اصلا

برگزارنشود واگرهم برگزارشود دراجنداء آن دخل تصرف صورت بگیرد ونگذارد که فت 

 

 

وای تحریم علیه انتحاروعاملان آن صادرشود.گردهمایی دوشیخ عرب وپاکستانی با مشارکت تیم طالبان باید دراین حوزه ها مورد مطالعه وبررسی قراربگیرد.

تهدید امنیتی


تهدید امنیتی

 

تهدید امنیتی شرط پیمان استراتژیک درکنفرانس لندن،دانسته شد.کامرون درکنارعمده ترین مسایل مرتبط به افغانستان درنشست سه جانبه به مساله موافقت نامه استراتژیک نیز،اشاراتی داشت.افغانستان عمده ترین مانع درراه موافقتنامه استراتژیک،تهدیدات امنیتی را دانسته است.وزیرخارجه افغانستان درنشست خبری خود پس ازسفرلندن درکابل به این نکته اشاره داشت که افغانستان برا ی امضای موافقت نامه استراتژیک،با پاکستان اصولی را درنظردارد که عمده ترین آن رفع تهدیدات امنیتی ازسوی پاکستان است.وزیرخارجه درادامه صحبتهای خود درنشست خبری کابل به این  مساله اشاره داشت، افغانستان درصورتیکه متقاعد شود که دیگرازسوی پاکستان،مورد تهدید قرارنمی گیرد درآن صورت حاضراست که موافقتنامه استراتژیک را با پاکستان امضا نماید.ایشان تهدیدات امنیتی را به دوصورت مطرح وگفته است: همان گونه افغانستان نباید ازسوی کشورهمسایه شان مورد تهدید قراربگیرد،افغانستان هم متعهد است که کشورهمسایه ازخاک افغانستان تهدیدامنیتی نداشته باشد.

 

مضمون سخنان وزیرخارجه، نشان می داد که موافقتنامه استراتژیک بین اسلام آباد وکابل درنشست سه جانبه لندن مطرگردیده بود.افغانستان برای عملی شدن چنین موافقتنامه، شرط امنیتی را گذاشته که برجسته ترین آن رفع تهدیدات امنیتی ازسوی پاکستان می باشد.این شرط درعین اینکه واقعیت عینی مناسبات دوکشوررا نشان می دهد .افغانستان درطی این سالها عمده ترین چالش درمناسباتش با پاکستان، همین تهدیدات امنیتی بوده است.این تهدیدات درقالب حضورنیروهای تروریستی درخاک پاکستان،تعبیروتفسیرشده است عمده ترین گرفتاری درروابط دوکشورهمین تهدیدات  امنیتی است.یک وقت مایک مولن گفته بود: که تروریستها بخصوص شبکه حقانی درخاک پاکستان،برای خود پایگاه های امنی را ساخته وجنگ خونینی راه علیه نیروهای بین المللی وافغانستان راه انداخته است.جنگ این گروه ها برضد نیروهای بین المللی،یک جنگ نیابتی است این گروه ها به نیابت ازاستخبارات پاکستان با نیروهای بین المللی ونیروهای افغانستان،صورت می گیرد.سخنان مایک مولن همان ،تهدید امنیتی است که بصورت عام مطرح گردید که شامل نیروهای بین المللی ونیروهای افغانستان می گردید.

 

وزیرخارجه با طرح مساله امنیتی ، موافقتنامه استراتژیک را بجای گره زده است که قبول کردن، هردوصورت آن،برای پاکستان باید داشوارباشد.تهدیدات امنیتی درصورت که ازسوی پاکستان برداشته شود ودوکشوردریک فضای مناسبی ازروابط قراربگیرد وهیچ گونه تهدیدی ازسوی پاکستان متوجه افغانستان نباشد.این خواست اصلی افغانستان می تواند باشد زیراامنیت افغانستان همیشه ازآن سوی مرزهای افغانستان،تهدید شده است.حال موافقتنامه استراتژیک به این مساله گره خورده واگراین خواست عملی گردد،بشترین سود وجدی ترین گام درجهت منافع افغانستان برداشته شده دراین فرض هیچ مشکلی درمناسبات دوکشورنیست ومی توانند با هم موافقتنامه استراتژیک داشته باشد.صورت دوم قضیه این است که تهدیدات امنیتی کماکان بجای خود باقی می ماند دراین صورت افغانستان ناگزیراست ازمفاد دیگرپیمانهای استرتژیک بخصوص ازمفاد موافقتنامه استرتژیک هند، حد اکثراستفاده را نماید.گره کردن موافقتنامه استراتژیک با مساله تهدیدی امنیتی امرکارشناسانه باید باشد وطرح وتاکید روی آن ظاهرا باید بسود منافع افغانستان باشد.

 

موافقتنامه استراتژیک بین کابل واسلام آباد، فکرکامرون است ایشان درنشست دوم ازسران سه کشورافغانستان،پاکستان،وبریتانیا درحاشیه مجمع عمومی سازمان ملل درسپتامبر2012 آن را درمیان گذاشت.افغانستان درآن زمان با این طرح موافقت خود را اعلام داشت اما رییس جمهوروقتیکه به کابل برگشت،این مساله ازسوی رسانه ها ومحافل تحلیلی، مورد نقد وبررسی زیادی قرارگرفت.رییس جمهوردرپاسخ به اعتراضات محافل خبری وسیاسی به مساله تهدید امنیتی اشاره داشت وگفت موافقتنامه استراتژیک با پاکستان شروطی دارد که باید عملی گردد که عمده ترین آن شرط، همین تهدیدات امنیتی بود که وزیرخارجه دیروز به آن اشاره داشت.پاکستان خیلی اصراردارد که این سند باید بین دوکشورامضا شود.خانم کهروزیرخارجه پاکستان،متن موافقتنامه استراتژیک مورد نظرشان را دراختیاروزیرخارجه افغانستان گذاشته است.تاکید پاکستان دلایلی خاصی خود را داردکه مهم ترین آن برابری پاکستان با هند دراین عرصه است این مساله برای پاکستان به این صورت می تواند تعبیرشود که موافقتنامه راهبردی با افغانستان امضاء کرده ودراین صورت دوشادوش رقیب اصلی خود قرارگرفته است. توازن پاکستان باهند درامضای موافقتنامه با افغانستان، یک نوع موفقیت درسیاست خارجی پاکستان باید باشد.

 

نکته دوم مورد نظراین است که براساس موافقتنامه استراتژیک پاکستان می تواند همانند هند درامورافغانستان پروژهای امنیتی،اقتصادی وسیاسی خود راداشته باشد.نکته سوم اگرچنانچه موافقتنامه استراتژیک با هند تحت تاثیرسند راهبردی با پاکستان قراربگیرد بازهم دراین صورت پاکستان ضررنکرده است این افغانستان است که ازعقیم ماندن ویا خنثی شدن موافقتنامه ها متضررشده است.افغانستان پیامد های آن را باید مطالعه کرده باشد.تاکید افغانستان به مساله امنیتی درموافقتنامه استراتژیک که درسخنان وزیرخارجه به آن پرداخته شده ،نشان می دهد که افغانستان،شرط مهمی درپیش روی پاکستان گذاشته است.البته پاکستان هم درصورت یاس ونا امیدی ازداشتن موافقت نامه استراتژیک با افغانستان می تواند چالشهای زیادی را ایجاد نماید که عمده ترین آن، اخلال درامورامنیت وتشویق مخالفان مسلح درجنگ واخلال درپروسه صلح باشد.این مساله بمثابه جاده ای دوطرفه است هریک ازطرفها می تواند راهی خود را بروند.

 

بهرترتیب طرح مساله ازسوی انگلیس باید ایجاد مشکل کرده باشد این مساله درحال حاضرمساله اصلی افغانستان نیست اما کامرون این موضوع را تبدیل به مساله قابل بحث درمناسبات دوکشورساخته است.بااین حال باید این بازی را بدرستی انجام داد ونمی شود ازصحنه بازی وگرفتاری خودرا خارج ساخت.پاکستان ظاهرا گامهای مثبتی درجهت هموارساختن جاده برمی دارد تا افغانستان حاضرشود که سند راهبردی باپاکستان را امضا نماید. می دانیم که این اقدامات ممکن است محدود هم به لحاظ موضوع وهم بلحاظ زمان باشد.موضوعات قابل همکاری وزمان برای این همکاری می تواند،تازمان معینی قابل کش دادن باشد اما اینکه قضیه تبدیل به گفتگوی پیمان استراتژیک برای پیمان استراتژیک باشد،دوام نمی آورد.بصورت قطع درصورت بهم خوردن این قضیه موضوعات دیگری پیش کشیده خواهد شد وآن گفتگو بخاطر گفتگو صلح برای صلح،مذاکره برای مذاکره می تواند بین دوکشورباشد. ایجاد چنین فضاهای یک نوع بازی کردن با زمان چیزی دیگری نمی تواند شمرده شود.این نوع گفتگوها محملی برای کارهای اصلی ومخفی دیگری می شود که هرگزدرگفتگو مطرح نمی شود نمونه آن مذاکرات است که ایران با غرب دنبال می کند.

 

بهرصورت افغانستان مسایل زیادی برای گفتگو می تواند داشته باشد که مهم  ترین آن، مساله امنیتی است امریکه موافقتنامه استراتژیک به آن گره خورده است.درحال حاضرپاکستان کارهای را روی دست گرفته که مقامات مذاکره کننده را تا حدی راضی ساخته است.صلاالدین ربانی رییس شورای عالی ازروند مذاکرات با پاکستان،ابرازرضایت کرده وگفته است که پاکستان گامهای مثبتی درگفتگو برداشته است.این مساله همین امروز، هم ازسوی شورا عالی صلح، مورد استقبال قرارگرفت که پاکستان، درمورد رهایی زندانیان طالب نظرومشوره شورای عالی صلح افغانستان را هم می خواهد را داشته باشد ودرمورد برگزاری نشست علماء برای تحریم انتحار هم پاکستان گام های مورد قبول افغانستان را برداشته است .بسم الله محمدی وزیردفاع افغانستان ازسفرپاکستان راضی وخوشنود برگشته وی گفته که تغییرات زیادی را درسیاست پاکستان دیده است .جان آلن هم به این نکته تاکید داشت که دراسلام آباد تغییرات واضحی درمورد افغانستان دیده می شود.

 

خوب این خوشبینیها می تواند،تاحدی فضای مناسبی را درایجاد مناسبات وحتی شرایط وتسهیلات امضای موافقتنامه استراتژیک فراهم نمایم امریکه حرف زدن وقضاوت دراین خصوص خیلی زود بایدباشد.هنوزآغازکاراست واین سفربادشواریهای زیادی ادامه دارد که بدترین مشکل دراین سفر همان "تهدیدات امنیتی" است  که درمسیرجاده پرپیچ خم کابل واسلام آباد، قرارگرفته وحالا موافقتنامه استراتژیک نیز به این مساله گره خورده است.

26دلو1368

26دلو1368

 

 

26دلو،سالگرد خروج نیروهای شوروی ازافغانستان است.میخایل گورباچف گفته بود: که افغانستان برای نیروهای ما،تبدیل به یک زخم چرکین شده است.درمان زخم چرکین را، تبدیل آب وهوا گرفت وهمه نیروهای شان را ازافغانستان،خارج کردند.خروج سربازان شوروی، دلایل خاصی خود را دارد که عمده ترین آن را می توان درامورذیل تنظیم کرد:اولین عامل، حزب دموکرایتک خلق بود این حزب به دلیل اختلافات درونی خود، سبب گردید که مرام اتحاد جماهیرشوروی با چالش مواجه شود.حزب دموکراتیک خلق با اختلافات شدید، درحد تروروکشتن رهبران هم دیگر،کمربسته بودند.تره کری توسط حفیظ الله امین کشته شد وخود تره کی توسط ببرک کارمل ازبین رفت وببرک هم با دلایل سیاسی ازقدرت کنارزه ده شد.

 

آخرین رییس جمهوریکه با اشغال برای مدتی طولانی کارکرد داکترنجیب الله بود.اشغال افغانستان درششم جدی با ببرک کارمل،شروع شد وخروج نیروها در26 دلو68،درزمان داکترنجیب الله صورت گرفت.تصمیم برای خروج، همان سیاست های میخایل گورباچف بود وی تغییرات بنیادی داخلی وبین المللی را پیشنهاد کرده بود ودرچهارچوب این تغییرات،جدی ترین برنامه اش، خروج نیروهای شوروی ازافغانستان گرفته شده بود.شک ندا شته باشیم که خروج نیروهای شوروی ازافغانستان،با ناکامی صورت گرفت کسی نمی تواند استدلال نماید که شوروی کارش را  درافغانستان با موفقیت انجام داده است وبا موفقیت  ازافغانستان خارج شده است.امریکه درمورد سال2014به صورت  دیگری تکرارمی شود.خروج نیروهای بین المللی بصورت ناکام ازافغانستان صورت می گیرد زیرا استراتژی که درنظرگرفته بود آن هدف بدست نیامد،تروریزم درافغانستان،فعال است ومردم باورندارند  که نیروهای بین المللی، طالبان را شکست داده ویا حتی نسبت به سالهای 2002 تضعیف شده است.روسها هم با ماموریت ناتمام ازافغانستان خارج شد عامل این ناکامی بدون تردید برمی گردد به حزب دموکراتیک خلق واختلافات شدید درونی این حزب.روسها چاره ای نداشت باید ازافغانستان خارج می شدند.درکنارعامل اول که عنصردوم هم درناکامی روسها خیلی موثربود.


عامل دوم به نظرازمولفه  اول تعریفش جدی ترباید باشد زیرا تسخیردل ودماغ مردم درامرپیروزی ازاهمیت فوق العاده برخورداراست نیروهای اشغالگردرتصرف دل ودماغ مردم افغانستان،ناکام مانده بود مردم به هردلیلی حضورنیروهای شوروی را استقبال نمی کردند واین قیام های مردمی وجهاد سراسری بود که سبب گردید ماشین مقاومت علیه شورویها،ازهرزمانی بشتربه گردش درآید.احزاب مقاومت وجهادی با انگیزه های عقیدتی،سیاسی وبا حمایت مردم،کارزارسختی علیه روسها راه انداخته بودند ودراین نبرد بی امان که بیش ازیک دهه طول کشید،شورویها نتوانیست دل ودماغ مردم را تسخیرنمایند.درجنگ حمایت مردم فوق العاده مهم است کارشناسان نظامی به این نکته تاکید دارند که درجنگ وپیروزی درجنگ باید، دل ودماغ مردم را تصرف کرد امریکه شورویها عاجزمانده بود این مساله تاحد زیادی درمورد بین المللی هم صادق است نخبگان بارها نگرانی شان را دراین مورد اعلام داشته بود ند که ما نتوانستیم دل ودماغ مردم افغانستان را دراختیارداشته باشیم شکست نیروهای بین المللی شاید دلایلی زیادی داشته باشد ولی درمیان آن همه دلایل،تسخیردل ودماغ مردم خیلی مهم است.روسها درافغانستان همین مشکل راداشتند ونتوانستند با کارهای خود،فضای مناسبی را برای همکاری مردم ایجاد نمایند.

 

عامل سوم درناکامی روسها درافغانستان وخروج شان ازاین کشور،مداخلات کشورهای خارجی بود.اشغال افغانستان وجنگ ده ساله روسها دراین کشور،با شدید ترین اعتراضات وموضع گیریهای جهانی روبرو گردید.غرب وبدنبال آن عرب،تصمیم گرفته بودند که مساله جنگ درافغانستان را،به زیان اتحاد جماهیرشوروی تمام نمایند.تشبیهات زیادی درآن زمان صورت می گرفت که افغانستان ویتنام شورویها است این تشبیهات تنها،شوخی رسانه وطنزتاریخی نبود غرب وعرب جدی ترین سرمایه گذاری را کرده بود که  افغانستان واقعا تبدیل به ویتنام شورویها شود.پاکستان درزمان ضیاء الحق واستخبارات این کشور،بزرگترین سازماندهی مقاومت چریکی را درافغانستان راه انداخته بود.هزاران نیروی افغانستان به دلیل مهاجرت درپاکستان می توانیستند،تبدیل به نیروهای چریکی با انگیزه ای شود که با نیروهای شوروی به دلیل عقیدتی وسیاسی می جنگید.رسانه های غرب با همه شگردها ودانش که دراختیارد اشت،افغانستان را واقعا جهنم روسها ساخته بودند.این همه یک دلیل داشت وآن اینکه افغانستان باید ویتنام روسها درتاریخ شود.جنگ افغانستان نقطه شکست وپیروزی طرفها وبلوکهای شرق وغرب قرارگرفته بود.غرب وعرب تصمیم گرفته بود که روسها را باید درافغانستان،واداربه شکست وهزیمت نمایند وبرای این مساله ملیونها دالرسرمایه گذاری کرده بودند درکناراین سه مولفه ویران گرکه سبب شکست شورویها درافغانستان گردید ونیروهای روس در26 دلو1368 افغانستان را ترک کردند.

 

عامل چهارم نیزدرشکست روسها درافغانستان خیلی جدی مورد بحث قرارگرفته است.تغییرات درمسکووقرائت تازه ای که میخایل گورباچف ازاصلاحات عمیق سیاسی واقتصادی درسطح ملی وبین المللی ارایه کرد.وی کتابی نوشت که درآن به مساله" گلازنوست وپروتسریکا" اشاره داشت وی دراین کتاب خود به اصلاحات عمیق درشوروی اشاره می کند ونشان می دهد که نظام مارکسیستی دراتحاد شوروی،نمی تواند دوام بیاورد وی راه حلهای سیاسی ،اقتصادی ومدیریتی رابصورت مشخص، نشان می دهد.برخی آگاهان می گویند: اتحاد جماهیرشوروی درسالهای آخراشغال،باگرفتاریهای زیادی مالی روبرو شده بود هزینه جنگ درافغانستان،برای اقتصاد بسته شوروی کمرشکن بود نکته ای که میخایل گوربا چف به آن پی برده بود وبرای بیرون رفت ازبحران مالی راه حلهای را نوشته بود.افغانستان هزینه سنگینی را به روسها تحمیل کرده وباید به هرقیمت که می شد خود را ازچنین مصارف گزافی نجات می داد.خروج نیروها، یکی ازراه های نجات ازبحران ودرمان زخم چرکین افغانستان درنظرگرفته شد.روسها پیامد دردناک بیرون کشیدن سربازان شان را می دانیست وتحلیل آن را کرده بود که حکومت افغانستان چه دیرویازود،سرنگون می شود ولی درکناراین مساله به یک راه حل سیاسی  نیزفکرمی کرد.روسها فکرمی کردند که با تحولات عمده درمسکووبیرون کشیدن نیروهای شان ازافغانستان،غرب ملاحظه این را خواهد داشت که پروسه مصالحه را که درآن منافع شوروی تاحدی تامین می شد را ازدست نمی دهد.

 

خود داکترنجیب هم بسیارتاکید روی مصالحه داشت هدف  این بود که برای همیشه ازصحفه روزگارمحو ونابود نشود.هم روسها وهم حکومت کابل به مصالحه زیاد دلبسته بود هدف ازاین مساله دریک امرخلاصه می شد که همه چیزنابود نشود.روسها وحکومت کابل متیقن شده بود که نمی توانند درافغانستان به صورت یک دولت مرکزی،به کارشان ادامه دهند اما ازطرفی هم ناآمید نشده بود که همه منافع خود را ازدست می دهد بگونه ایکه حتی نمی توانند به افغانستان نگاه نمایند.با رفتن روسها ازافغانستان،سه سال حکومت نجیب مقاومت کرد که درنوع خود بی نظیربود ولی هرکسی می دانیست که این مقاومت بجای نمی رسد وروزی باید به پایان خود برسد.پایان را هم دریک آشتی ملی درنظرشان ترسیم کرده بود.اما با رفتن روسها تنها کاری که انجام شد این بود که دولت نجیب برای سه سال توانیست،مقاومت نماید فقط همین. ولی کاری بشتری ازاین که درطرحهای خود داشت صورت نگرفت.درطرح مسکووکابل به این نکته اشاره شده بود که حکومت کابل با وساطت ملل متحد می تواند،با مخالفین خود به یک توافق برسد که دران حقوق وجان افراد حفظ می شود این مساله البته باروی کارآمدن اولین دولت مجاهدین به رهبری صبغت الله مجددی،تاحدی زیادی رعایت شد تنها کسیکه که مجددی روی آن بی نهایت اصرارداشت که باید زندانی باشد اسدالله سروری رییس استخبارات، بود اما درمورد سایررهبران حزب دموکراتیک خلق،برخورد ها،خیلی با مدارا صورت گرفت این امردرحدی مورد اعتراض قرارگرفت که آقای مجددی را متهم کردند که باعفوعمومی مرتکب خیانت شده است.مجموعه عوامیلکه به آن اشاره شد،ثابت می کند که روسها می با ایست ازافغانستان خارج ودولت دست نشانده به پایان خط می رسد اما چیزیکه ازدست رفت این بود که منافع روسها وپایگاه سیاسی شان بکلی ازبین رفت.

سناریو

سناریو

 

امروزدرکابل جابجای فرماندهان ناتود انجام شد.جان آلن ماموریت19 ماه اش را به پایان برد وجایش را به جنرال دیگرآمریکایی بنام دانفورد،سپرد.دانفورد تجربه کاری، درافغانستان ندارد درمقایسه با آلن ازوزن کم تری برخورد داراست.ولی کارشناسان نظامی معتقدهستند که دانفورد شرایط ماموریتش با آلن بسیارمتفاوت است.دانفورد کار،جزمدیریت ونظارت برخروج سربازان آمریکایی وناتوازافغانستان ندارد درحالیکه جان آلن ومیک کرستال،کارهاوماموریتهای متفاوتی را به پیش می بردند.جنگ عمده ترین ماموریت جنرالان پیش ازدانفورد بودند.دانفورد با توجه به خروج نیروهای بین المللی ازافغانستان،موقعیت وتعریف ماموریتش فرق می کند وی ناظرخروج نیروها ازافغانستان است ونه فرمانده عملیات جنگی درافغانستان.

 

امروزدانفورد درهنگام تحویل گیری ماموریت،پشت سرهم تاکید داشت که کارش بمعنی پایان ماموریت نیست بلکه وظیفه وی درواقع ادامه کارهای گذشته است وی گفت: هیچ چیزتغییرنکرده وکارما ادامه کارها وماموریتهای گذشته است وی تاکید داشت  که خیلی کارها است که باید درافغانستان انجام شود.جان الن هم بگونه ای به موضوعات پرداخت که نشان داد که پیشرفتهای زیادی درافغانستان صورت گرفته است وی به این نکته اشاره داشت که این فکرکه افغانستان دوباره مرکزامن تروریستها می شود وامنیت منطقه وجهان ازافغانستان تهدید می شود،دیگرگذشته است.افغانستان درطی یازده سال پیشرفتهای زیادی کرده است.جنرال آلن درمورد ارتش افغانستان با اطمینان می گفت: که اردوی افغانستان ازظرفیت وتواناییهای زیادی برخوردارشده ومی تواند امنیت افغانستان را تامین نماید.بسم الله محمدی وزیردفاع هم دراین مراسم با تشکرفراوان ازآلن گفت: با همکاری وی ما توانسته ایم ضربات سختی به تروریستها،وارد نماییم اردوی افغانستان دارای توانایی وظرفیتهای خوبی دردفاع ازافغانستان را بدست آورده است.

 

 جان آلن درمورد نگرانیهای مردم افغانستان نیزاشاراتی داشت وی گفت: مردم حق دارند که نگران باشند اما ما، با اطمینان خاطرنشان می کنیم که دیگرافغانستان جای برای تروریستها نیست ارتش افغانستان می تواند ازکشورشان دفاع نماید وی ادامه می دهد: که کابل پایتخت افغانستان باید شاهد همیشه گی حملات تروریستها باشد اما می بیبینیم که چنین حوادثی روی نمی دهد این نشان می دهد که نیروهای امنیتی، قابلیت دفاع ازمردم وپایتخت افغانستان را دارند.نکته ایکه درصحبتهای جنرالها،مورد مطالعه است این است که گفته های سه جنرال مهم آمریکایی آقایان دمبسی رییس لوی درستزآمریکا جنرال جان آلن فرمانده عمومی ناتووجنرال دانفورد فرمانده جدید التقررآمریکا درافغانستان،می توانند متکی به دوعامل واقعی وروانی باشد. عامل روانی جنگ به این صورت که جنرالان خواسته درجنگ روانی،کم نیاورد ومسایل روانی جنگ را درنظرگرفته حرفهای شان را مطرح کرده زیرادرکنارسخنان آنها اخباری منتشرمی شود که حکایت ازادامه جنگ وترورطالبان را دارد. گزارشهای که ازمیدانهای جنگ بدست می رسد،نشان ازچنان خوشبینی که جنرالان مطرح می کنند،ندارند.

 

نکته دومیکه درمورد اظهارات مقامات نظامی آمریکا مطرح می شود این است که حقیقتا آنچه را که آنها امروزمطرح کرده اند،به آن وفادارهستند ماموریت شان پایان نیافته افغانستان دیگرلانه امنی برای تروریستها نمی تواند باشد بازگشت تروریستها درافغانستان امکان ندارند وآنها به تعهدات شان درجنگ با تروریزم وتقویت نیروهای افغانستان وافادارهستند دراین صورت آمریکا ممکن است هرکاری را کناربگذارد اما درمورد تقویت،آموزش ومشوره دهی نیروهای افغانستان، کوتاهی نمی کنند.صحبتهای امروزجنرالها اشارات به این وجه ازقضیه درجنگ افغانستان را داشتند. دراین صورت آمریکا می تواند با سه گزینه کارهای شان را درافغانستان ادامه دهد اولین اقدامات شان تجهیزوتقویت نیروهای افغانستان با سازبرگ های نظامی خواهد بود یعنی امکانات وتجهیزات که برای یک ارتش لازم است را دراختیار،نیروهای افغانستان قرارمی دهد. مساله ایکه جنرال دانفورد به آن اشاره داشت که کاربه پایان نرسیده آنچه که امروزانجام شد،ادامه کارهای گذشته است.

 

مساله دومیکه آنها باید دنبال نماید فشارهای لازم به پاکستان است امروزجان آلن به این مساله نیزاشاره داشت که پاکستان،متقاعد شده که افغانستان راه حل نظامی ندارد باید پروسه صلح ومصالحه درافغانستان تقویت گردد.جان آلن با اشاره به اظهارات مقامات پاکستانی گفت: پاکستان صلح درافغانستان را به نفع خود شان می داند. متقاعد شدن پاکستان واینکه واقعا مقامات این کشوربه این جمع بندی رسیده باشد که جنگ افغانستان راه حل نظامی ندارد وبن بست جنگ را قبول کرده باشد این مساله می تواند کمک بزرگی برای صلح وثبات افغانستان دردهه تحول شمرده شود.جان آلن به صورت واضحی اشاره داشت که دردهه تحول، افغانستان شاهد پیشرفهای خوبی خواهد بود ودرحال حاضرارتش افغانستان توانا وقادردرانجام ماموریتها خود می باشد.دهه تحول درصورتی می تواند،دهه ثبات وسازندگی باشد که ازسوی پاکستان چنین ضمانتهای به آمریکا وافغانستان داده شده باشد این مساله بافشاربرپاکستان ومتقاعد کردن این کشور،میسرخواهد بود.

 

 گزینه سومیکه باید تقویت شود این است که شرایط وتسهیلات برای برگزاری یک انتخابات شفاف درافغانستان،مساعد گردد حکومت منتخب پس ازسال2014 می تواند،نقش بارزی درثبات وامنیت داشته باشد.هرسه عامل تقویت وتجهیزاردوی افغانستان،فشاربرحکومت پاکستان وتسهیلات برای برگزاری یک انتخابات شفاف می تواند،ادامه کارگذشته درافغانستان باشد ونه پایان کاردراین کشور.برخی این احتمال را بعید ندانسته وگفته اند: که روسهاهم هم باگذشت ده سال شبیه چنین مسایلی را به تجربه گرفتند.چه کسی می تواند بگوید: که روسها با گذشت ده سال وتحمل آنهمه خسارت شکست ومحوکامل خود وپایگاه سیاسی شان را درافغانستان،قبول کرده وباآگاهی کامل که دیگربرای همیشه با افغانستان خداحافظی می کند برنامه ریزیهایش را کرده بود.قطعا چنین مساله ای نبود روسها با تحولات وتغییرات عمده ای که درمسکوایجادکرده بود دومساله را درنظرگرفته بودیکی اینکه بصورت کامل نمی تواند افغانستان را اداره نماید واین مساله را به مدت ده سال به تجربه گرفت وبه این نتیجه رسیده بود که مخالفین حکومت کابل موضوعی نیست که بشود آن را نادیده گرفت.

 

نکته دومیکه روسها ازطریق سازمان ملل به آن امید بسته بود این بود که می شود درافغانستان صلح، آشتی ملی ویک حکومت مورد توافق را با میانجگیری سازمان ملل درکابل بوجود آورد که منافع همه درآن تامین شود.روسها فکرمی کرد که نیروهای شان ازافغانستان خارج شده،دوسیاست گلازنوست وپروسریکا درخود روسیه راه افتاده است سازمان ملل هم وارد میدان شده وحکومت کابل هم خود قدرتی است که حد اقل سه سال بدون کمک روسها،توانیست خودرا نگهدارد با همه این مسایل می شود به یک توافق ملی که منافع همه تامین شود را فکرمی کرد درحالیکه همه این محاسبات غلط ازآب درآمد وبا شکست حکومت نجیب روسها درواقع همه چیزرا ازدست داد.این تجربه ممکن است درافغانستان تکرارشود با خروج نیروهای بین المللی،پاکستان به هیچ یک ازتعهداتش درمورد افغانستان وفادارنماید وتنها یک مساله را گرانتی کند وآن اینکه طالبان منافع غرب وکشورهای منطقه را تهدید نمی کنند اما درداخل کشورحق دارند حکومت مورد نظرشان را بوجود آورند حکومتی که مردم افغانستان خواهان وشایسته آن است.

 

پاکستان می تواند بگوید که طالبان درافغانستا هرنوع حکومتی را که بخواهد می تواند تشکیل دهد تنها کاریکه نباید ازسوی طالبان انجام شود یکی رابطه با القاعده است ودیگراینکه منافع غرب رادرمعرض خطرقرارندهد با این دوگرانتی طالبان می توانند درافغانستان حکومت موردنظرشان را با تفاهم احزاب سیاسی ویا حتی بدون موافقت آنها درافغانستان،تشکیل دهند.دراین صورت درواقع تکرارتجربه روسها درافغانستان خواهد بود که باروی کارآمدن طالبان دیگرهیچ منفعتی برای غرب وآمریکا نمی ماند.البته همه این تصورات درامرجنگ افغانستان ممکن است. مسایل دراین سرزمین قابل پیش بینی نیست چنانچه روسها نتوانیست به درستی آن را پیش بینی نماید آنها تنها به حداقل ازمنافع خود،بسنده کرده بود وفکرمی کرد که این حداقل درچارچوب گفتگو ووساطت سازمان ملل بدست می یاید ولی درعمل دیده شد که روسها نه تنها، به حداقل رسیدند بلکه همه چیزرا ازدست دادند.

 

آیا تکرارچنین سناریویی درافغانستان دراین مرحله اززمان ممکن است ویانه؟ البته به سختی می توان قبول کرد که تجربه روسیه درافغانستان تکرارمی شود.طالبان به قدرت برمی گردد وهمه منافع ودست آوردها،ازبین می رود.فکرمی کنم چنین سناریویی تکرارناشدنی است.طالبان نه نظام سیاسی را نابود می تواند ونه همه دست آوردهای ده ساله گذشته را. بخشهای عمده ازطالبان به پروسه صلح می پیوندند وآن بخش که بخواهند بجنگند می توانند عامل آشوب برای مدتی نامعلومی واقع شوند وجنگ بصورت قاطع درافغانستان،خاموش نشود.این سناریوبشتربه واقعیت نزدیک تراست تا تکرارتجربه روسها درافغانستان.  

ان.دی.آی وانتخابات

ان.دی.آی وانتخابات

 

ان.دی.آی موسسه ای وابسته به یو.اس.آی.دی،درکابل استار،سمیناری را درمورد انتخابات 2014 برگزارکرده بود.دراین سمینارنمایندگان احزاب سیاسی وبشمول اقای اسپین غرنماینده فیفا،سخنرانی داشتند.دراین نشست سه ساعته ازمن نیزخواسته شد که صحبتی، را جع به انتخابات داشته باشم.صحبتها را،دردوبخش تنظیم کرده بودم بخشی مرتبط به سخنرانی وقسمتی مرتبط به پرسشهای نماینده گان احزاب.درمورد سخنرانی چهارحوزه اساسی درمورد انتخابات مورد بحث قرارگرفت.

 

نکته مهم نقش زنان درانتخابات وچالشهای که مشارکت زنان درانتخابات داشته است را مورد قراردادیم.درچهارانتخاب گذشته، زنان شرکت داشتند اما درخیلی موارد، مشارکت زنان،همراه با چالش بررسی گردید. خانمی درجمع حاضران به این مساله اشاره داشت که دربخشهای ازکشور،مردان به نمایندگی اززنان رای داده این رای همان رای نیابتی است مردان به نیابت اززنان به پای صندوق های رای حاضرشده ورای شان را به نیابت ازخواهران ومادران شان به صندوقهای رای ریخته اند.این مساله بصورت خیلی جدی درکنفرانس مطرح گردید خانمها به این مساله بصورت مستدل اشاراتی داشتند که مردان نگذاشته دختران،مادران وخواهران شان به پای صندوق های رای حاضرشوند.آنها بجای زنان رای داده اند این همان رای نیابتی است که درچهارانتخابات گذشته رخ داده است.درکناراین مساله به این مساله نیزاشاره شد که دربرخی موارد ریش سفیدان وخوانین بجای رعایای شان رای داده اند.

 

درنقاط ازکشور مساله انتخابات را به جرگه قومی ارجاع داده وحتی به این  صورت فیصله کرده اند که چهارکاندید ازمردم درخواست رای کرده جرگه قومی فیصله کرده که برای هریک ازکاندیدها چه مقداررای داده شود.این مساله را درنشست قومی بدون اینکه مردم درروزرای گیری به پای صندوقهای رای حاضرشوند،این جرگه قومی بوده که برگهای رای گیری را گرفته مطابق با فیصله قومی به کاندیدهای رییس جمهوری رای شان را ریخته است.البته رای نیابتی درمورد زنان بسیارجدی وشدید بود اما این رای نیابتی درمورد مردان هم تکرارشده است.این مساله درچهارانتخابات گذشته وجود داشته بنابراین این احتمال وجود دارد که درانتخابات سال2014 نیزچنین رای نیابتی را داشته باشیم این موضوع ازوقتی جدی می شود که کارتهای رای دهی گذشته مورد استفاده قراربگیرد. گزارشها این را نشان می دهد که واجدین شرایط درانتخابات، نسبت به کارتهای که پخش وتوزیع شده،خیلی اندک است واجدین شرایط برای راهی بین هشت تا ده ملیون تخمین زده شده است درحالیکه که گفته می شود کارتهای پخش شده، چیزی درحدود هفده ملیون،توزیع شده است.

 

 درکناراین مساله، کارتهای دیگری نیزباید توزیع شود کسانی هستند که تازه وارد سن قانونی برای انتخابات می شوند.حکومت تاکید دارد که تذکره برقی به افراد داده می شود بنابراین براساس تذکره برقی مردم به پای صندوق حاضرشوند.این مساله دراصل مورد قبول همه احزاب سیاسی است اما شک تردیدهای وجود دارد که حکومت قادرنیست تذکره الترونیک را تاموقع انتخابات توزیع نماید.بنابراین اشکال فنی دراین است که درزمان انتخابات مردم با سه نوع کارت به پای صندوقهای رای حاضرمی شود.سند اول همان تذکره الکترونیک است که این سند درذات خودمعتبراست اما تعداد بسیاراندکی این سند رابدست خواهد آورد وازسی ملیون جمعیت افغانستان تازمان انتخابات،شاید پنج درصد موفق شود که تذکره الکترونیک را بگیرد.سند دوم اعتباردادن به همان کارتهای قبلی است.براساس فیصله حکومت ونامه ایکه به کمیسیون مستقل انتخابات نوشته است،سند دوم را که استفاده ازهمان کارت توزیع شده پیشین باشد را مداراعتباردانسته است. امریکه به شدت مایه نگرانی احزاب وگروهای مدنی شده است.

 

احزاب سیاسی وگروهای مدنی درکنفرانس کابل استار با صراحت نسبت به استفاده ازکارتهای قبلی،نگرانی شان را اعلام کردند ونماینده فیفا هم نسبت به این مساله موضع هماهنگ با احزاب سیاسی داشت فیفا هم کارتهای پیشین را منبع جعل وتقلب می داند ونسبت به استفاد ازآن ابرازنگرانی کرده است ازصحبتهای نماینده فیفا این گونه استنباط می شد که آنها طرفدار ثبت نام وصدورکارت جدید درانتخابات می باشد امریکه حکومت افغانستان آن را رد کرده است.سند سومیکه درمورد انتخابات ازآن کارگرفته شود کارتهای تازه به افرادیکه تازه وارد سن قانونی انتخابات شده اند.افرادی هستند که کارت قبلی را ندارند زیراکه درزمانهای انتخابات قبلی به سن قانونی نرسیده بود ویااینکه کارت نگرفتند ویا  درخارج زندگی می کرده وتازه به افغانستان آمده ومی خواهند درانتخابات شرکت نمایند. بنابراین سه نوع مدرک برای انتخابات درنظرگرفته شده تذکره الکترونیک،کارتهای قبلی وکارتهای تازه به افراد که تازه واجد شرایط شده اند.

 

درکنفرانس کابل استارگفته شد که حکومت قادربه صدورتذکره برای همه نیست وشاید پنج درصد بیشترنتوانند،تذکره الکترونیک بگیرند.کسانیکه تازه به سن قانونی انتخابات برسد هم اندک است. بنابراین یگانه سند مورد استفاده درانتخابات همان کارتهای پیشین است واین مساله نگرانیهای زیادی را  ایجاد  کرده است وگفته شده که کارتهای پیشین می تواند منبع جعل وتقلب شمرده شود بنابراین همه درکنفرانس خواهان این شدند که حکومت نباید این کاررانماید.طرح وراه حل مساله، ثبت نام افراد درمحلات وحوزه های رای دهی وصدورکارت برای راجسترشده ها است این مساله ساده ترین راه حل برای جلوگیری ازتقلب می تواند باشد.

 

نکته دیگریکه دراین کنفرانس مورد بحث قرارگرفت مساله قانون انتخابات بود.دوطرح متفاوت درمورد وضع قوانین به پارلمان فرستاده شده یکی طرح حکومت است ودیگری پیشنهاد احزاب وگروهای مدنی درطرح حکومت ووزارت عدلیه که نظام اس.ان.تی.وی مورد تاکید قرارگرفته احزاب ونهاد های مدنی بااین طرح مخالفت کرده وگفته اند که درنظام اس.ان.تی.وی حقوق احزاب می سوزد.نماینده فیفا دراین نشست به این مساله اشاره داشت وگفت: ما حزب سیاسی نستیم وچرا به نظام مختلط تاکید داریم وی این گونه استدلال کرد که این درست است که فیفا حزب سیاسی نیست اما بشدت اعتقاد دارد به دموکراسی ودموکراسی بدون احزاب امکان ندارد این احزاب است که می تواند دموکراسی را درافغانستان وهرجای دیگری تمثیل نماید نکته دومیکه نماینده فیفا روی آن تاکید داشت این بود که ما درجامعه باید احزاب ملی داشته باشیم راه رسیدن به احزاب ملی یکی همین است که نظام انتخابات باید تغییرنماید شما وقتیکه نظام انتخابات مختلط ساختید احزاب مجبورمی شود برای داشتن رای درهمه ولایات تلاش نماید زیرا تمام افغانستان برای احزاب حکم حوزه واحد را دارد دراین صورت احزاب مجبوراست که درهمه ولایات کشورتلاش نمایند ورای بگیرند این خود تسهیلات وشرایط را برای ملی سازی احزاب فراهم می نماید وی گفت: ما به همین دلیل است که درمورد قانون انتخابات به این اصول تاکید داریم.

 

مساله دیگری که دراین کنفرانس مورد بحث قرارگرفت مساله قانون تشکیل وصلاحیت کمیسیونها وکمیسیون مستقل شکایات انتخاباتی بود این مساله هم مورد تاکید قرارگرفت که مرجع مستقل غیرازمحاکم باید پروسه شکایات انتخاباتی را نظارت نماید وآن کمیسیون مستقل سمع شکایات انتخابات می تواند باشد. ارجاع مساله دعاوی به محاکم استیناف ویا دادگاه ویژه ،سلامت انتخابات را دچارمشکل می کند.دراین نشست روی موضوع نظارت ملی وبین المللی نیزتاکید صورت گرفت.نمایندگان احزاب وگروهای مدنی به این نکته اشاره کردند که انتخابات افغانستان با دونظارت ملی وبین المللی باید همراه باشد.نفی نظارت بین المللی انتخابات،چالش انتخابات را بشترمی کند حکومت نباید با این مساله مخالفت نماید.نظارت بین المللی هیچ ضرری درامرانتخابات ندارد بلکه فیصله آنها می تواند تاثیرات خود را درسطح بین المللی داشته باشد ناظران بین المللی اگرپای انتخابات صحه بگذارند دراین صورت هیچ رسانه خارجی حرفی اینکه انتخابات را زیرسئوال ببرد ندارد ونمی تواند انتخابات را که ناظران بی طرف بین المللی تایید کرده،آن را خدشه دارنماید .

 

اما اگراین نظارت منتفی شود درکناراینکه رسانه های داخلی،احزاب سیاسی آن را مورد نقد قرارخواهد داد،رسانه های بین المللی نیزنتایج انتخابات را زیرسئوال می برد این مساله رانباید ساده وبی اهمیت تلقی کرد.تاثیررسانه های بین المللی درامرانتخابات،جدی است چرا بایک گزارش گروه بین المللی بحران همه دچارتشویش می شود وازهرطرف موضع گیری موافق ومخالف علیه آن گرفته می شود این مساله دلیل غیرازتاثیرات رسانه ها چیزی دیگری نیست. نظارت ازانتخابات مانع ازتبلیغات می شود ودلیلی ندارد که انتخابات نظارت شده ملی وبین المللی مورد هجوم تبلیغاتی قراربگیرد این مساله یک امرمثبت می توان  شمرده شود. حکومت باید به این امورتوجه داشته باشد وباید پیشنهادات گروها سیاسی ونهادهای مدنی را درامرانتخابات جدی بگیرد.

 

درنشست دیروز به همه این موضوعات پرداخته شد ویک بحث مفید وجامعی ارایه گردید تمامی حرف این شد که حکومت یک جانبه به مسایل انتخابات وارد نشود درمورد قانون انتخابات،درمورد کارتهای انتخاباتی،درمورد نظارت ملی وبین المللی به توصیه های گروهای سیاسی ونهادهای مدنی توجه داشته باشد.درکناراین مساله اخطارهای جامعه جهانی را که افغانستان باید انتخابات شفاف عادلانه داشته باشد را نیزجدی بگیرد اگرانتخابات مشروعیتش زیرسئوال برود ویا احزاب وگروهای مدنی به نتایج آن اعتراض نمایند وجامعه جهانی هم نسبت به برگزاری ان اعتراض داشته باشد،دراین صورت مشکلات افغانستان درسطح ملی وبین المللی،زیاد ترمی شود.درکنفرانس کابل استاربه این موضوع پافشاری صورت گرفت که حکومت همراه با گروهای مدنی واحزاب سیاسی باید انتخابات شفاف ومنصفانه را برگزارنماید واین یک وظیفه ملی ومسئولیت تاریخی برای همه می باشد.