نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

کژراهه

کژراهه

 

کژراهه درواقع همان انحراف است.شما درهرامری خطوط اصلی دارید وظیفه این است که ازامر اصلی به کژراهه نروید.اگرچنانچه مسایل اصلی را رها کردید بدون شک به انحراف کشیده شده وازهدف بازمی مانید.این کج روی درافغانستان زیاد دیده می شود.ما این کژراهه گی را دررسانه ها داریم درسیاست می بینیم دراقتصاد، امنیت ودیگرمسایل اجتماعی فراوان به آن روبرومی شویم.روزنامه ویسا چرا می نویسد که آقایان جنرال دوستم واستاد محقق،ازاستخبارات پاکستان کمک خواسته ویا با آنها به توافق رسیده که مخالفان ورقیبانش را بکشد این همان کژراهه گی وانحراف است.این روزنامه درهفته گذشته نوشت که جنرال دوستم درکارش موفق می شود حاجی احمد سمنگانی درمراسم عروسی دخترش کشته می شود اما آقای محقق درتروراستاد خلیلی،ناکام می ماند.کژراهه گی یک نوع دیوانه گی وهذیان گویی هم می تواند شمرده شود.

 کسیکه مسایل اصلی وفرعی خود را تفکیک نتواند اودرواقع جنون دارد وقادربه درک اصول وشروط زندگی وتحلیل نیست وغیرممیزشناخته می شود.کودک به دلیل اینکه پاکی را ازنجاست نمی تواند تشخیص دهد به آن گفته می شود، غیرممیز.اصل همان طهارت است که کودک ویا مجنون آن را درک نمی تواند وبه کارهای دست می زند که همان کژراهه گی است.فرق نمی کند این کژراهه گی را،هرکسی می تواند داشته باشد.البته کژراهه گی ازخود دلایلی دارد.یکی همان ناتوانی درک مسایل است.دراین صورت بلوغ فکری لازم است ونمی شود ازکسیکه به بلوغ فکری نرسیده انتظارداشت.دلیل دیگرکژراهه گی می تواند تباری باشد. طرف همه مسایل را می داند اما عوامل تباری سبب می گردد که کژراهه ایجاد نماید.آنچه که درمورد دوستم واستاد محقق گفته شده دلیل تباری دارد.چطورشد ازمیان آن همه مزدوروغلام استخبارات پاکستان که بیش ازیک دهه است که خون می ریزد،حال جاده فرعی بازکرده وگفته شود که وابسته گان به استخبارات اینها هستند وما آن را کشف کرده ایم ومحل جلسه آنها را هم می دانیم واهداف که درنظرگرفته هم ،اینها هست که یکی موفق ودیگری ناکام شده است این همان کژراهه گی وانحراف است ودلیل ان هیچ مساله ای، جزنفرت تباری چیزی دیگری نیست درحالیکه مساله اصلی ما این نیست که هذیان بگوییم ومسایلی را عنوان نماییم که مایه تنش ورنجش درجامعه شود.

 

ویسا به مسایل تباری ونفرت سیاسی تباری دامن می زند واین کاری درستی نیست.گرچه شنیده ایم که نشرخبروهذیان منتشرشده را عده ای دیگری ازگردانندگان ویسا نادرست دانسته وگفته اند که طرح این نوع مسایل به حساسیتهای تباری دامن می زند البته اگراین تنبه درست باشد خبری خوبی هست ومی تواند گفت آن عده ازگردانندگان ویسا،متوجه کژراهه گی شان شده اند ولی این مساله را اقدامات بعدی شان نشان خواهد داد.همه ما می دانیم که اصول درزندگی سیاسی ما وحدت مردم افغانستان است ما بجای نفرت قومی باید به اصول شهروندی تاکید نماییم.ما برای حب بغضهای خود دلیل داشته باشیم وهذیان نگوییم.دریک گزارشی دیگربازهم شاهد بودیم که هم زمان با انتشارغصب اراضی توسط افراد واشخاصی که دررسانه ها ازآنها نا گرفته شد،برخی رسانه های کشورکه ازقافله عقب نماند،اقدام به نشرمطلبی داشت که گویا جنرال دوستم وعطاء محمد نورواستاد محقق درسالهای 1381 تا1383 عواید بندرحیره تان را بین شان تقسیم کرده اند وبرای این مساله دوسیه ای ساخته شده ودرحال حاضراین دوسیه به اداره عالی مبارزه با فساد،تحویل داده شده است.عیب بزرگ این خبرازمنابع دولتی دراین است که انگیزه سیاسی درآن دخالت داده شده زیرا دراین سالها وزمانها،بندرحیره تان توسط حکومت مرکزی اداره می شد حکومت موقت وانتقالی روی کارآمده بود استاد محقق مراکزخود را درمزارترک وهمه نیروهای حزبی شان راخلع سلاح وخود براساس فیصله بن معاون رییس اداره موقت افغانستان تعیین شده بود و دراداره موقت وانتقالی بعنوان وزیرپلان کارمی کرد.

 

عواید بندرحیره تان دراین زمانهای که درگزارش آمده،کاملا دراختیارحکومت قرارداشت این مساله را رییس دفترپارلمانی استاد محقق دربیانیه خود بخوبی توضیح داده است این مطلب به این دلیل برای من قابل قبول است که من خود درنشست بن شرکت داشتم ووظیفه استاد محقق درهمان زمان تعیین شد وایشان پذیرفت که بعنوان معاون اداره موقت وبعنوان وزیرپلان،انجام وظیفه نماید.این همان کژراهه گی وانحراف است که دربرابرمسایل اصلی وفساد اساسی،مطرح می شود.کابل بانک با ملیاردها دالرغارت شد این مساله اصلی درمبارزه بافساد است امریکه خیلی ازکمک ها به مردم وحکومت افغانستان،بستگی به حل بحران کابل بانک دارد بیش از نهصد ملیون دالرازپول مردم افغانستان دراین فساد گم شده است حکومت مسئولیت دارد که به این مساله رسیدگی نماید وحق مردم را ازتبهکاران وطاغوتهای مالی، وصول نماید.این مساله هم چنان لاینحل باقی مانده است ولی درکنارآن به مسایلی پرداخته می شود که برمی گردد به سالهای گذشته . بازکردن این گونه مباحث همان کژراهه گی است. دفترپارلمانی استاد محقق طرح این مساله را با انگیزه سیاسی،دانسته وبا صراحت مسئول جمع آوری عواید بندرحیره تان را درسالهای ۸۱ و۸۳ به دوش مقامات حکومتی گذاشته که درست هم است زیرا دراین سالها بندرحیره تان توسط ماموران حکومتی اداره وعواید آن جمع می شد ونه احزاب سیاسی جنبش به رهبری جنرال دوستم وحزب وحدت به رهبری استاد خلیلی وجمعیت اسلامی اسلامی به رهبراستاد ربانی.

 

این کژراهه گی باید دلیل سیاسی داشته باشد هرسه مقام سیاسی آقایان دوستم ،محقق وعطاء، سخنگویان شان این مساله را رد کرده وگفته اند که چنین اتهمات بی اساس است ودلیل سیاسی دارد. زیرا مقامات سیاسی که نام شان را گرفته اند ازمنتقدان سیاسی حکومت افغانستان می باشند.رهبران سه جریان سیاسی به هیچ وجه این گونه اتهامات را قبول ندارند عواید گرد آوری شده دراین سالها را به دوش ماموران حکومتی گذاشته اند.اصولا پرداختن به مسایل ازاین دست به دلیل اینکه ایجاد جاده فرعی دربرابرمسایل می باشد، مشکل را حل نمی کند.همین غصب اراضی که آقای یوسف پشتون به دستوررییس جمهورکرزی سامان دهی کرد،تماما نشان می دهد که آن افراد واشخاص همه قباله های شرعی دراختیاردارند واین قبا له ها را محاکم افغانستان صادرکرده است.این افراد دربرابرمحاکمی که برای شان سند داده،هیچ گونه مسئولیتی را قبول ندارند ودیدیم که متهمان به غصب اراضی دررسانه ها،اسناد قانونی شان را به رخ کشاند این اسناد درست هم است .

 

متاسفانه محاکم حکومت این اسناد را به افراد اشخاص داده اسناد اغلبا دولتی است وبا داشتن این اسناد استرداد زمینها،که یوسف پشتون آن را تهیه کرده،غیرقابل برگشت است.پیش ازگرفتن اراضی غصب شده باید دستگاه های حکومتی ومقاماتی که حکم داده ازایشان پرسیده شود.حکومت باید باید غصب اراضی پروژه یوسف پشتون را بررسی نماید وازهم اکنون بجای اینکه افراد واشخاصی که زمینها را دراختیاردارد ،ملامت شود این خود نهاد های دولتی است که مورد ملامت قرارگرفته که چرا وبه چه دلیل این اسناد را صادرکرده ودربرابرآن چه گرفته است.دولت باید درریشه کن کردن به عوامل اصلی فساد توجه داشته باشد وبا کارگذاران دولتی که تسهیلات را فراهم کرده،مبارزه نماید.مردم ازحکومت این توقعات رادارد. گزارش یوسف پشتون یک پروژه حکومتی است زیرا درتاریخ5-5-1391 براساس حکم رییس جمهورکرزی،کارش را شروع کرد وبه این نتیجه دست یافت که دوملیون جریب زمین با اسناد ومدارک حکومتی دراختیارافراد واشخاص گذاشته شده گزارش غیرازاین چیزی دیگری را نشان نمی دهد  دراین گزارش خود دولت مقصرشناخته شده به همین دلیل است که دربیانیه رییس دفترپارلمانی استاد محقق ازحکومت خواسته شده که به این گونه مسایل رسیدگی نماید وعواید کمرگ سالهای ۸۱و۸3 را بی جهت به مقامات سیاسی کشورش  نسبت ندهد. جاده فرعی بجای مسایل اصلی بازنکند آنها این گونه گزارشها را یک نوع انحراف ازمسایل اصلی مبارزه با فساد دانسته واین همان کژراهه گی است.

دیداردوید پتیرز با رییس جمهورکرزی

دیداردوید پتیرز با رییس جمهورکرزی


جانشین گروسمن نماینده بازنشسته آمریکا درامورافغانستان وپاکستان،با رییس جمهورکرزی ملاقات داشت.دراین گفتگوطرفین به مسایل مهمی اشاره کرده وروی آن تاکید داشتند.دومساله اساسی دراین مذاکرات مطرح گردید یکی زندانیان بگرام ودیگری ایجاد دفترنمایندگی برای طالبان درقطر.درمورد زندانیان بگرام پیچیدگیهای وجود دارد که مذاکرات طرفین را کمی دشوارساخته است.سه وچهارمنطق ومنبا درمورد زندانیان ازسوی مقامات دوکشورمطرح شده که هرکدام ازاین دلایل جدی وبستگی به تعریف امنیت وخطرات امنیتی برای طرفین دارد.منطق افغانستان این است که مدیریت زندان بگرام وزندانی بودن طالبان دردست آمریکا، با حاکمیت ملی افغانستان درتناقض است.

 

 بنابراین آمریکاییها باید این زندانیان را دراختیارمقامات افغانستان،تحویل دهند.حاکمیت افغانستان واستقلال آن اجازه نمی دهد که زندانیان طالبان دراختیارخارجیها وآمریکاییها قرارداشته باشند.این مساله ای است که ازسوی رییس جمهورکرزی به کرات عنوان شده  وحتی این مساله را درقراردادامنیتی نیز،مطرح کرده است.دربرابراین فکر،آمریکاییها نیزسه فکردیگررا با مقامات افغانستان درمیان گذاشته است.یکی اینکه هزاران زندانی که دربگرام هستند این سه هزارنفرازمیدان های جنگ درعملیات شبانه وروزانه دستگیرشده وآنها به لحاظ امنیتی، عناصرخطرناک وتبهکاری است که باید زیرنظرآمریکاییها دربگرام تازمان شرایط مناسب،زندانی باشند آزادی وتحویل دهی این عده اززندانیان برای امنیت ملی افغانستان وآمریکا خطرناک می باشد.استدلال آمریکا این است که نگهداری آنها به دلیل همان خطرناک بودن شان،می باشد.استدلال دیگرآمریکاییها این است که زندانیان بگرام به دلیل نبود ظرفیت وتوانایی حکومت افغانستان ومقامات امنیتی افغانستان نیز،مطرح است.ظرفیت نگهداری ومدیریت زندانیان تروریست برای مقامات افغانستان کاری سختی می باشد.

 

البته ظرفیت مساله جدی درنگهداری زندانیان می تواند باشد اوضاع امنیتی واینکه درطی کم ترازیک هفته دوانفجارخونین درپایتخت افغانستان پشت سرهم روی می دهد،به نگرانی توانایی ونبود ظرفیت می تواند دامن بزند.این انفجارات را غیرازطالبان وشبکه حقانی کسی دیگری انجام نمی دهد بنابراین دولت افغانستان باید قدرت اداره ونگهداری زندانیان خطرنا ک را داشته باشد.امریکه با شک تردید،مواجه شده است دلیل دیگرهم  که اخیرا به آن اشاره شده مساله بدرفتاری وشکنجه زندانیان طالب درزندانهای افغانستان است.این مساله براساس یک گزارش دامن زده شد که گویا درزندانهای افغانستان زندانیان شکنجه می شوند بنابراین آمریکاییها پروسه ای انتقال وتحویل دهی زندانیان را به مقامات امنیتی افغانستان تازمان روشن شدن مساله شکنجه متوقف کرده است.مقامات آمریکایی به این مساله اشاراتی صریحی داشتند که ما زندانیان را تحویل مقامات افغانستان تازمان روشن شدن مساله، نمی دهیم.درکناراین مساله که بشترمردم وگروهای مدنی واحزاب سیاسی به آن توجه دارد، موضوع آزادی زندانیان اززندانهای افغانستان است.

 

آقای صالح مقام برجسته درامورامنیتی به این نکته اشاره داشت که کسیکه به جان رییس امنیت ملی سوء قصد کرد،خود زندانی بود که اززندانهای افغانستان آزاد شده بود.اگراین گزارش صحت داشته باشد این مساله درکنارسه موضوعی که به آن اشاره کردیم خیلی مهم وخطرناک است البته مقامات حکومتی هم اعتراف دارند که برخی زندانیان به میدانهای نبرد برگشته اند.درگفتگوهای نماینده تازه آمریکا با مقامات افغانستان مساله زندان وتوقف انتقال زندانیان به مقامات افغانستان،مطرگردید گزارشها این را نشان می دهد که هرکدام استدلالهای خاصی خود را درمورد زندانیان داشته اند.آنچه که دررسانه ذکرشده مساله زندان یکی ازموضوعات قابل جدال ونقاش طرفین بوده است این نتیجه هنوزاعلام نشده است که آیا طرفین دراین مورد به توافقی دست یافته است ویانه.

 

موضوع دیگردرگفتگوهای طرفین مساله مصالحه وایجاد دفترنمایندگی برای طالبان درقطراست این موضوع درمذاکرات دورییس جمهورنیز،عنوان شد دراین خصوص ظاهرا طرفین توافق کامل دارند که دفتری برای طالبان درقطر،افتتاح شود.این مساله مشکل نیست همه طرفهای آمریکایی،افغانی عربی ارپایی وپاکستانی به این موضوع توافق دارند که درقطرنمایندگی برای طالبان گشوده شود ولی مشکل اساسی جای دیگراست وآن این است که هرکسی درمورد طالبان نگاه متفاوتی دارند طالبان که افغانستان دنبال آن می باشد هرگزآن طالبانی نیست که پاکستان ازآن تعریف دارد طالبان مورد نظرافغانستان آن دسته های هستند که به جنگ علاقه ندارند اما قدرت وتوانایی کنترل جنگ را ندارند.تعداد زیادی ازآنها گرفتاراستخبارات پاکستان شده وعده ای هم خارج ازپاکستان می باشند.افغانستان تلاش دارد که این دسته ازطالبان که با آنها ارتباط دارند را آزاد نماید اما پاکستان کارهای را روی دست گرفته که مورد علاقمندی افغانستان نیست همین دستهای که اخیراپاکستان اززندان آزاد کرده می بینیم که افغانستان نسبت به آنها چندان دلگرمی، نشان نداده است افغانستان تاکید داردکه پاکستان باید طالبان را اززندان آزاد نماید که تاثیردرسرنوشت جنگ داشته باشند یعنی اینکه آنهای را که آزاد کرده نمی تواند مفید برای خاموش کردن جنگ باشد.طالبان که درافغانستان به شدت می جنگند وهرروز درگوشه وکنارکشور،مرتکب جنایت می شوند این دسته ازطالبان ارتباط مستقیم با استخبارات دارند.

 

پاکستان درمورد طالبان به این گروه که می جنگند نظردارد حتی درمورد آزادی طالبان که اززندانهای پاکستان آزاد می شود نیزاین بد بینی وجود دارد که آنها ممد صلح نمی تواند باشد بلکه آنها درمیدانهای جنگ می روند سال 2014 نزدیک است طالبان می توانند با شعله ورنگه داشتن به اهداف وامتیازگیری خود نزدیک ترشود.ویا اینکه موج بزرگی ازطالبان که آزاد می شوند درامرسازماندهی ودولت درسایه طالبان کمک نمایند این گمانه زنیهای خیلی نزدیک به واقعیت است.مقامات پاکستان به آقای گروسمن،بخوبی توجیه کرده بود که طالبان مورد نظرآنها چند کاراساسی می تواند انجام دهد یکی اینکه رابطه ای با القاعده ندارد بنابراین می شود با آنها گفتگو کرداین موضوع را تاحدی زیادی مقامات پاکستانی به آمریکاییها قبولانده است به همین دلیل است که مقامات آمریکایی همیشه گفته اند که باید باطالبان روند مذاکره وگفتگو،دنبال شود.

 

دفترقطررا آمریکاییها مورد تایید قرارداده وازآن حمایت می کند درگفتگوی دوید پترز نماینده آمریکا با رییس جمهورکرزی،این مساله مورد تاکید وتوافق طرفین بوده است.پاکستانیها درکناراین گرانتی که طالبان رابطه ای با القاعده نخواهد داشت این مساله را نیزبه آقای دوید پترزدرمیان می گذارد که طالبان که ما می شناسیم یک قدرت تاثیرگذاراست وآنها رانمی تواند نادیده گرفت وآنها اگردرجریان صلح جدی گرفته نشود وخواسته های شان براورده نگردد ممکن است درد سرهای زیادی را ایجاد نمایند این مساله که طالبان درهرجای ازافغانستان،عملیات تروریستی انجام دهد برای آمریکا توجیه شده است آمریکا می داند که طالبان برای گرفتن قدرت مطلقه درا فغانستان می جنگند وآنها بگفته ای پاکستانیها قدرت  انکارناپذیراست اگرآنها وارد گفتگوهای صلح نشود می توانند جنگ را ادامه دهند وبه همین دلیل مقامات آمریکایی تلاش زیادی دارند که طالبان افغانی وارد گفتگوهای صلح شود.این مسایل درگفتگوهای دوید پترزنماینده آمریکا ورییس جمهورکرزی مطرح شده ودیدگاهای رییس جمهورازطالبان وتعریف که ازطالبان دارد را به آقای پترز درمیان می گذارد وهمین طوروی به دیدگاهای پاکستان وتعریف این کشورکه ازطالبان دارد را نیزمی شنود آن وقت معلوم می شود که چه تفاوتهای بنیادی وخطرناکی بین دوکشوردرمورد طالبان وصلح وجود دارد طالبان که افغانستان دنبالش شان می باشد آن را پاکستان قبول ندارد وطالبان که پاکستان روی آن تاکید دارد می بینیم که هرروزآدم می کشد را افغانستان نمی تواند قبول نماید این ها مطالبی است که نماینده تازه آمریکا ازدوکشورهمسایه افغانستان وپاکستان درمورد طالبان خواهد شنید.

مصرف داخلی

مصرف داخلی

 

امروزحوالی ساعت شش صبح ،انفجاراتی درمرکزترافیک،روی داد. گروه ازانتحاریون طالب وارد ساختمان شده وتا این لحظه ،نبرد توام باخون ریزی وتلفات درداخل ساختمان ترافیک درمنطقه دیهمزنگ واقع درغرب کابل ادامه دارد.راه، ما به طرف وزارت خارجه ازهمین جا می گذرد که بسته شده است ومن فعلا زمین گیرشده ام ونمی توانم به وزارت خارجه برسروظیفه حاضرشوم.دیشب گفتگوی مفصلی با تلویزیون یک داشتم صحبت ما تماما اختصاص داشت به مساله جنگ وحملات انتحاری وآزادی زندانیان طالب اززندانهای پاکستان وافغانستان.طالبان ازاد می شوند اما ذره ای کاهش درعملیات جنگی وانتحاری طالب،دیده نمی شود درظرف کم ترازیک هفته شاهد این گونه عملیات خونبارانتحاری درکابل هستیم.چهارشنبه گذشته حملات بیرحمانه درجلو ریاست امنیت ملی، روی داد وبیش ازسی نفرزخمی وکشته داشت عملیات که هم اکنون درساختمان ترافیک جریان دارد معلوم نیست چند قربانی به جای می گذارد.

 

یک نظرهم همین است که این موج بزرگ رهایی زندانیان تروریست  اززندانهای افغانستان وپاکستان،پیامدش شدت خشونت ومشتعل داشتن آتش جنگ وانتحار،چیزی دیگری را بدنبال ندارد.این فکرعام وبد بینی گسترده درمورد رهایی زندانیان وتبهکاران وجود دارد.نظردوم هم این است که پاکستان با این اقداماتش که قراراست بیش ازهزارزندانی طالب را آزاد نماید،می خواهد فضای تلطیف وملایمی را درآستانه انتخابات،ایجاد نماید.رابطه طالبان افغانستان وپاکستان ارگانیک است وگروهای بیرحمی ازطالبان پاکستان که رابطه ونسبت گسست ناپذیری باطالبان افغانستان دارد،ازموج رهایی زندانیان طالب اززندانهای پاکستان،خیلی خیلی خوشحال خواهند شد.زیرا دانسته شده، طالبان درهردوطرف مرز،ملاعمررا بعنوان امیرشان برگزیده اند ملا عمررهبربرگزیده شده همه گروهای طالب، مستقردرخاک افغانستان وپاکستان می باشد.پاکستان انتخابات دارد طالبان پاکستان می توانند،روند انتخابات را مختل نمایند چنانچه برنامه واکسین را درپاکستان به چالش کشاند وحملات تروریستی به مقرفرماندهی ارتش پاکستان درپیشاورانجام داد واینکه توانسته ازشبکه های امنیتی بگذرد پایگاه نظامی وهوایی ومراکزمهم امنیتی رامورد هجوم قراردهد وعملیات انتحاری داشته باشد این همان قدرت نمایی است .

 

آنها می توانند روند انتخابات را درسراسرپاکستان تحت تاثیرقراردهند.آزادی زندانیان یک معامله نا نوشته می تواند بین مقامات امنیتی پاکستان وگروهای تروریستی طالبان پاکستانی شمرده شود به همین دلیل گفته شده که آزادی این همه طالب ،مصرف داخلی برای خود پاکستان دارد وبه نفع روند مذاکرات که افغانستان دنبال آن می باشد،نیست.مقامات شورای عالی صلح ازاین روند آزادی که جلیل عباس جیلانی معاون وزارت خارجه پاکستان،اعلام داشته،ناراضی هستند. شورای عالی ازماجرای آزادی زندانیان وسرنوشت آنها اظهار بی خبری کرده وبی خبرمی باشد.خبرنگاران ازآنها دراین مورد پرسیده اند مقامات درشورای عالی گفته اند که ما، اطلاعی نداریم، که واقعا ندارند.گذشته ازمصرف داخلی که پاکستان دنبال آن باشد وتاحدی توانسته باشد، خرسندی طالبان پاکستانی را که حامی طالبان افغانستان می باشد را بدست آورده باشد،درعین زمان گفته شده،که دوهدف دیگری نیزازسوی استخبارات پاکستان می تواند ازآزادی زندانیان طالب به این گسترده گی، دنبال شود.یکی شدت خشونت درآستانه خروج نیروهای بین المللی ازافغانستان است که برای گرفتن امتیازات درمیزهای مذاکره لازم دانسته وهدف دیگر،تقویت وسازماندهی "دولت درسایه" طالبان ازسوی استخبارات باشد.

 

هردوهدف را به این صورت می تواند شرح داد: طالبان وقتیکه می خواهند خود را نشان دهند وماشین خشونت وخون ریزی را فعال نگهدارند حال که قراراست این خشونت پایان داده شود وصلح درافغانستان،برقرارگردد بصورت طبیعی، بیش ترین توجه وامتیازدهی وجلب توجه به عامل خشونت داده می شود وطالبان دراین فهرست خود را درمقام اول درایجاد خشونت انتحاروانفجارقرارداده پس درمیزهای مذاکره، باید بشترین امتیازرا گرفته باشد.خشونت برا گرفتن امتیازات،می تواند یکی ازعوامل سازماندهی ورهایی زندان بخاطرتوسعه خشونت شمرده شود.این حرف درست است"خشونت کن وامتیازبگیر" آنها ترجیح می دهند که خشونت وسفاکی رابرای گرفتن امتیازدرگفتگوهای صلح بدست آورد.زیراگفتگو،ماهیت ختم خشونت را دارد بنابراین اگرصلحی صورت بگیرد باید شما عوامل خشونت رابا دادن امتیازات، راضی نمایید.

 

هدف دوم که درمورد موج آزادی زندانیان، قابل تامل است که اگراین هدف صحت داشته باشد این مساله بمراتب خطرناک ترودردناک تردرامرآزادی تبهکاران، می تواند باشد.هدف دوم به این صورترسیم شده که استخبارات پاکستان متیقن شده که پس ازسال 2014 بصورت قطع بخش بزرگی ویا همه نیروها بین المللی ازافغانستان خارج می شود.اگرمصونیت قضایی حل نشود همه نیروها ازافغانستان بیرون می شوند مثل عراق،دراین صورت ازهمین الان باید برای سازمان دهی طالبان برای گرفتن قدرت بصورت کامل، اقدامات وتدابیرگرفته شود."دولت درسایه" برای طالبان می تواند یکی ازاهداف عمده درآزادی بی قید شرط طالبان اززندانهای پاکستان،دانسته شود این بخش ازطالبان که گفته می شود جمعیت درحد هزارطالب می باشد،می تواند درتشکیل وسازماندهی دولت درسایه برای تصاحب قدرت درسالهای 2014 وپس ازآن ممد باشد.اگراین تیوری درست باشد واین نیت استخبارات، قابل درک باشد دراین صورت باید به نیت استخبارات درمورد آزادی طالبان،ابعاد پیچیده تری را درنظرگرفت وآن این است که استخبارات تمامیت قدرت درافغانسان را برای طالبان درنظرگرفته است.

 

این سه فرضیه درمورد آزادی زندانیان طالب درپاکستان،می تواند قابل گفتگو باشد.طالبان پاکستان رابطه ارگانیک با طالبان وزندانیان آنها درپاکستان دارند آنها ملاعمررا برای خود نیزامیرانتخاب کرده اند.پاکستان انتخابات دارد فضای تلطیف دربرگزاری انتخابات لازم است واین فضا می تواند بصورت غیرمکتوب درآزادی زندانیان طالبان افغانستان،ایجاد شود این یعنی همان مصرف داخلی دراین صورت می بینیم این روند چندان ارتباطی با مطالبان افغانستان نمی گیرد وبه همین علت مقامات شورای عالی صلح ازروند آزادی زندانیان،اظهاربی اطلاعی ونارضایتی کرده ومقامات حکومتی هم این روند را شفاف نمی داند ومی گوید: ما دنبال آن دسته ازطالبانی هستیم که آزادی آنها تاثیردرروند صلح داشته باشند که آن افراد مورد نظرافغانستان آزاد نشده وفکرمی کنم به این آسانی آزاد نخواهد شد.وآن دوهدف دیگررا که تشدید خشونت برای گرفتن امتیازویا سازماندهی حکومت درسایه برای طالبان باشد را، نیزازعلل رهایی دانسته است.

 

البته شکی وجود ندارد که طالبان نظام وامارت درسایه را، دارد این مساله بی دلیل نمی تواند باشد. شما نگاهی به سایتهای خبری وابسته به طالبان داشته باشید می بینید که آنها هم چنان "امارت اسلامی" می نویسند وازامارت اسلامی دم می زنند حکومت درسایه یعنی همین که همه اموربنام نظام درسایه،مطرح می شود طالبان برا ی امارت درسایه،درسراسرافغانستان والیهای نام نهاد وولسوالهای را درنظرگرفته اگریکی ازآنها کشته ویادستگیرشود، بلافاصله کسی دیگری بجای آنها،گماشته می شود.استخبارات که طالبان را مدیریت می کند می خواهد "نظام درسایه" تقویت شود واگراین کاربا آزادی زندانیان طالب اززندانهای پاکستان،انجام شود این کاررامی کند.چنانچه دوهدف، خشونت برای امتیازویا مصرف داخلی،هم می تواند درآزادی بی رویه زندانیان طالب اززندانهای پاکستان،مطرح باشد.نگرانیهای افغانستان ،شاید ریشه دراین گونه عوامل داشته باشد واین مسایل قابل درک است.افغانستان می داند که کاری را بدنبالش بود،بصورت دیگری وبا نیت های دیگری،ازسوی پاکستان،انجام می شود وبه همین علت ازروند آزادی زندانیان اظهارناخرسندی می کند.دراین موج آزادی ،لیست مورد نظرافغانستان،مدنظرگرفته نشده . ازجلیل عباس جیلانی معاون وزارت خارجه پاکستان، درمورد ملا برادروهمرانش پرسیده شد وی باصراحت جواب نداد وتنها گفت که همه زندانیان طالب اززندانهای پاکستان آزاد می شود.

 

حکومت افغانستان درامرصلح اموری را دنبال می کند که خودش آن را دوست دارد درحالیکه می بینیم این امورازسوی عوامل تاثیرگذار،عملی نمی شود افغانستان درلیست خود آزادی طالبانی را می خواهد که بگفته خود شان،تاثیرگذاردرامرصلح باشد ولی پاکستان گروهای را آزاد می کند که خود اهدافی را ازآن درنظردارد که برشمردیم.درمورد دیگرافغانستان نوع مذاکراتی را دنبال می کند که درآن احزاب وگروهای سیاسی وگروهای مدنی جامعه زنان ،نقشی ندارند.افغانستان،شورای عالی صلح را برای مذاکرات،تاسیس کرده ودرمذاکرات هرگزمایل نیست که گروهای سیاسی ومدنی وجامعه زنان،دخالت داشته باشد.به همین دلیل با مذاکرات پاریس،حکومت افغانستان با میلی برخورد کرد وپس ازختم شانتهی ازسوی افغانستان اعلام شد که دیگرشانتهی چهارم وپنجمی درکارنیست وبا مذاکرات عشق آباد که قراراست سازمان ملل متحد راه اندازد،افغانستان با آن مخالفت کرده وازآن به بدی یاد کرده است. بی میلی دلیلی ندارد جزهمان ترکیب که احزاب وگروهای مدنی ونمایندگان زنان درترکیب گرفته شده است.

 

افغانستان با چنین ترکیبهای موافق نیست.افغانستان برای مذاکرات قطرهم شروط وملاحظاتی را مطرح کرده ومی دانیم که گفته است نمایندگان طالبان با شروطی وارد گفتگوهای صلح شود وما بدانیم که نمایندگان ازچه گروهی ازطالبان نمایندگی می کنند.مقامات افغانستان می خواهند بشناسند که نمایندگان کی هستند وازچه دسته ای طالبان ،نمایندگی می کنند؟ ودیگراینکه ترکیب ازنوع شانتهی را قبول ندارد. درمورد توافقات قطر،ترجیحات حکومت این است که اگردولتها درمورد افغانستان بصورت منطقه ای ویا بین المللی درمورد صلح گفتگومی کنند، حرفی نیست افغانستان ازچنین مذاکرات منطقه ای وبین المللی حمایت می کند اما اگرمذاکرات درسطح ملی وطرفها ،مطرح می شود دراین صورت نمایندگان شورای عالی صلح با گروهای طالب وحزب اسلامی صحبت نمایند وازچنین ترکیبی حمایت می کند بعبارت دیگر،ترکیبی ژاپنی گفتگوها برا حکومت،بهترازترکیب شانتهی است وبه همین خاطراست که با شانتهی چهاروپنج اعلام موضع کرده است.

 

تعریف حکومت ازطالبان ومذاکربا طالبان وترکیب مذاکرات،باهمه ترکیبهای مورد نظر،متفاوت است.ناظران می گویند: ترکیب مورد نظر حکومت،کارایی وناموفق دانسته شده آقای کوهستانی درگفتگوی تلویزیون یک، به شدت ازشورای عالی صلح انتقاد کرد و می گفت که شورای عالی صلح،ظرفیت برخورد با مسایل را به صورت لازم ندارد.ترکیب مورد نظرپاکستان درمذاکرات صلح هنوز،دانسته نشده اما بدون شک پاکستان درمورد طالبان اهداف خود را دنبال می کند وثابت می شود که آزادی زندانیان طالبان،مصرف داخلی دارد وهدف زشت ترآن، تشدید خشونت وتقویت حکومت درسایه رامی تواند ،به دنبال داشته باشد.

بی خبر

بی خبر

 

بی خبری مطلبی هست که ارتباط می گیرد به اظهارات چند مقام برجسته درمورد صلح وآزادی طالبان.موجی بزرگی  ازآزادی طالبان درافغانستان،شروع شده است که آقای عطاء الله لودین ازآن بنام" احسان حکومت" نامبرده است وازطالبان خواسته است  که قدرشناس باشند واحسان حکومت را درک نمایند.همین مقام برجسته درمورد آزادی طالبان درپاکستان، نیزگفته است که این کارپاکستان خوب است اما ما "خبرنداریم" آقای قاسم یارعضوبرجسته شورای عالی صلح نیزدرمورد آزادی زندانیان طالبان اززندانهای پاکستان گفته است که ما بی خبریم.این دومقام ازهمه مسایل درمورد طالبان آزاد شده ، بی خبرهستند.آنها گفته اند که ما نمی دانیم چه تعداد ازطالبان آزاد شده، ما خبرنداریم وبخوبی نمی دانند که طالبان آزاد شده کیها هستند بازهم اظهاربی اطلاعی کرده اند.دلایلی که طالبان زندانی شده بازهم مقامات شورای عالی صلح خواهند گفت که ما نمی دانیم.درحال حاضرازسرنوشت آنهای که اززندان آزاد شده ودرکجا زندگی می کنند وبا چه شرایطی بسرمی برند وبه چه سمت وجهتی می روند با زهم،شورای عالی صلح گفته است که نمی دانیم این دسته ازطالبان را که مقامات پاکستان آزاد کرده ،کجا هستند وچه کارمی کنند بازهم ما خبرنداریم.

 

.برخی ازاعضای شورای عالی صلح خواسته اند که پاکستان باید مارا درمورد سرنوشت طالبان که آزاد کرده درجریان بگذارد ولی مقامات پاکستان تنها بصورت کلی گفته اند که ما بخاطرپیشرفت مصالحه تعداد زیادی ازطالبان را آزاد کرده ایم.آنها این منت را نیزبه ما گذاشته وگفته اند که ما بخاطرخواسته های افغانستان ومقامات شورای عالی صلح  این کاررا کرده ایم.اما آقایان قاسم یارولودین درشورای عالی صلح می گویند که ما از ازآزادی وسرنوشت طالبان آزاد شده خبرنداریم.مقامات شورای عالی صلح این مساله را نیزپنهان نمی کنند ومی گویند ما نمی دانیم که این دسته ازطالبان که آزاد شده به کجا رفته وبه جبهه جنگ بازنگشته باشد،امریکه دیگر تحلیل گران به آن اشاره کرده وگفته اند که آزادی به این صورت هم درافغانستان وهم درپاکستان بجای اینکه صلح را سرعت دهد،ممکن است جنگ را شدت بخشد.آنها مثالهای زیادی دارند که ثابت می کند آزاد شده ها به سنگرهای جنگ برگشته اند با نام ونشان، رسانه ها گفته اند که دربادغیس این مساله روی داد طالبان اززندان ازاد شدند وبجای صلح به میدانهای جنگ برگشتند.

 

آقای امرالله صالح درمورد فردی که به جان رییس امنیت ملی، سوء قصد کرد،گفته است که وی اززندان افغانستان ازاد شده ودرکویته تجهیزوحمله به جان اسدالله خالد را انجام داد.مقامات شورای عالی صلح گفته اند  که ما نمی دانیم که گروهای آ زاد شده به کجا رفته به صلح روی می آورد ویا به جنگ وگفته که ما " بی خبریم" جالب است آقای کنینگهام سفیرآمریکا درکابل هم، همین حرف را زده وقتیکه ازوی درمورد آزادی زندانیان طالب درپاکستان پرسیده می شود وی می گوید: ما باید پست کنده بگوییم که "بی خبریم" برخی گفته اند که سفیرامریکا تعارف کرده وملاحظه حال مقامات داخلی کشوربخصوص شورای عالی صلح را داشته چون آنها گفته اند که ما بی خبریم بنابراین کنینگهام یک مقام خارجی هم باید بگوید: که صاف وپست کنده باید گفت: که ما بی خبریم.آنها می گویند آمریکا ازهمه فعل وانفعالات که درپاکستان می گذرد خبردارد پاکستان وامریکا بشترین مشوره ها را درمورد طالبان با هم دارند ونمی شود گفت که آقای کنینگهام ومقامات آمریکا بی خبرهستند.سفیرکنینگهام ،خود را به بی خبری زده وتعارف کرده اما مقامات شورای عالی صلح آقایان قاسم یاروعطاء الله لودین درست می گویند آنها ازبیست شش زندانی طالب که آزاد شده بی خبرهستند.

 

آقای جلیل گیلانی معاون وزارت خارجه پاکستان دردبی به این مساله اشاره داشت که همه زندانیان طالبان را اززندان آزاد می کند.وقتیکه ازوی درمورد ملا برادرپرسیده می شود وی ازملابرادرنام نمی برد واما بصوت عام می گوید: که همه زندانیان طالبان اززندانهای پاکستان آزاد می شوند.یک مقام نزدیک به سیاستهای پاکستان که نمی خواهد  ازوی نام گرفته شود گفته است که ما آن دسته ازطالبانی را آزاد می کنیم که حکم قضایی به آنها،نخورده باشد وی گفته است که درپاکستان مقامات قضایی ما بسیارزوردارند وما هرکاری می توانیم اما حکم قضات را نمی توانیم لغونماییم شکستاندن حکم محکمه کاری آسانی نیست همین محاکم ما است که می بینید به یخن صدراعظم چسپیده است پس این مسایل باید ازسوی ما، قابل درک باشد.امریکه ما یعنی همه ما، این مساله را" نمی دانستیم" جلیل گیلانی اگرگفته که همه زندانیان طالب را آزاد می کنیم این مساله این گونه نباید باشد.آزادی همه دومشکل را احتمالا باید داشته باشد یکی اینکه حکم قضایی به آنها اصابت نکرده باشد که شکست حکم قضایی کاری سختی است ودیگراینکه انگیزه سیاسی ومعامله پادرپای درکارنباشد.ممکن است تعداد اززندانیان طالب اصلا حکم قضایی برای شان صادرنشده باشد ولی درزندان های سیاسی واستخبارات پاکستان بخاطریک معامله پادرپای درنظرگرفته شده باشد.

 

ناظران می گویند: داستان ملاغنی برادرازهمین قبیل باید باشد. وی را استخبارات گرفته وجرم ایشان کاملا سیاسی است وی همرا با چهارنفرازهمکارانش می خواست با حکومت افغانستان،وارد صلح شود ولی استخبارات، وی را همرا با تیم شان دستگیروازسال 2010 تاکنون زندانی هست.شورای عالی صلح ازسرنوشت وی "بی خبر"است.یکی ازمطالبات اصلی شورای عالی صلح، آ زادی ملا برادروهمراها نش می باشد اما پاکستان وی را آزاد نکرده ومعلوم نیست که ازاد می کند ویانه بازهم شورای عالی صلح بی خبراست.برخی گفته اند که پاکستان درمورد ملا برادرحساسیت زیادی دارد این مساله را گره به چند مساله دیگری کرده است که یکی  ازآن مسایل،امضای موافقتنامه استراتژیک با افغانستان است.تا کنون امضای موافقت نامه استراتژیک درسه پایتخت مطرح شده است واشنگتن،لندن واسلام آباد.طراح این مساله داوید کامرون صدراعظم انگلیس می باشد.پاکستان بسیارعلاقمند است که چنین موافقتنامه ای را با افغانستان داشته باشد.دلیل مساله این است که افغانستان چنین کاری رابا کشورهند انجام داده حال که سند راهبری با دوست بزرگ امضا شده این سند می باایست با برادردوقلونیز،امضا شود.این تعابیرازرییس جمهورومالک آن ایشان هست وی هنگام امضای موافقتنامه با هند گفت: هند دوست بزرگ ما است وپاکستان برادر دوگانه گی ما .درسفرپیش روی رییس جمهورونشست سه جانبه افغانستان،پاکستان وانگلیس، بصورت قطع این مساله ازسوی پاکستان وانگلیس بازهم مطرح می شود.ناظران می گویند: زمانیکه افغانستان سند همکاری راهبردی که قولش را به پاکستانیها داده است را، امضا نکند،سرنوشت ملا برادرنیزمعلوم نمی شود این دومساله با هم چنین نسبتی را ایجاد کرده است.

 

 مساله دومیکه بسیارخطرناک وجدی تراست  این است که بارها وزیرداخله پاکستان آقای رحمان ملک گفته است که ملا فضل الله درخاک افغانستان پنهان شده شده وامنیت ما را تهدید می کند.این حرف را ناظران این گونه استشمام کرده اند که این مساله را هم پاکستانیها،نسبتش را کشف کرده است که "بده وبگیر".شورای عالی صلح ازاین مسایل چیزی نمی داند چنانچه ازسرنوشت طالبان آزاد شده چیزی نمی داند.اگرچنانچه سرنوشت ملا برادررا استخبارات به این چیزها گره زده باشد،ازادی وی به این زودیها،دشورا به نظرمی رسد.ازاین مسایل که بگذریم همین سخنان مقامات شورای عالی صلح برای ما خیلی خیلی جالب است که گفته اند: طالبان را که پاکستان آزاد کرده ازوضعیت شان "بی خبریم" واینکه آزاد شده ها چه می کنند بازهم خبرنداریم اینکه آنها به صلح می پیوندند ویا به جبهه های جنگ برمی گردد با زهم بی خبرواطلاعی نداریم.دراین بی خبری مردم هم شریک هستند ونمی دانند البته که مردم حق دارند مردم ازطالبان که اززندانهای افغانستان آزاد شده بازهم بی خبرهستند که آنها چه می کنند دراین میان تنها سفیرآمریکا آقای کنینگهام است که ازهمه چیزخبردارد اما وی هم، سوچ وپست کنده گفته است که ما هم بی خبریم.

زبان

زبان

 

زبان ابزارتفهیم وتفاهم است.انسان به همین دلیل "حیوان ناطق"تعریف شده است.آلبرکامورا می خواندم این مرد چه قدربزرگ درعرصه زبان وادبیات است.داستان "بیگانه" وی بهترین رمان است.وی دراین رمان بی گناهی را دربیگانه به بهترین صورت شرح می دهد.جرم مورسو قهرمان داستان ،درمحضردادگاه ستم ،این شناخته شد که مادرش مرده واین مادرمرده ،برسرجنازه مادرش حاضرشده اما گریه نکرده ویا متاثرنبوده است دردادگاه شاهدان زیادی ازخانه سالمندان حاضرمی شوند وشهادت می دهند که مورسو،مادرش درخانه سالمندان مرده بود ولی وی هرگزدرمرگ مامانش ،غم گین نبود واشک نریخته است .شهادت شاهدان درروزتشییع وتدفین، برای داد گاه ثابت می کند که وی درمرگ مادر،ماتم زده نبوده است واین یعنی بیگانه گی ازهمه سنتها وتقالید حاکم درجامعه.

 

 وی گذشته ازاینکه درمرگ مامان،گریه نکرده چهره مصیبت گرفته نداشته،جرم دیگرش هم این شناخته می شود که چرا مادر،یک کم شصت خودرا درخانه سالمندان برده وچرا خود پرستاروعهده دارزندگی مامان نشده واین هم دومین سند بیگنانه گی وبریده گی وی ازسنتهای حاکم درجامعه است.گناه سوم برای موسوردربیگانه این است که وی روزپس ازمرگ مادر،درکناردریا رفته ورفیقه داشته وشب دوم وفات مادر،همرا رفیقه اش،یک جا زندگی کرده این خود دلیلی برمحکومیت بی گناه دربیگانه درمحضردادگاه،دانسته می شود.درکناراین اتهامات که سند بیگانه گی وی را با جامعه نشان می دهد وی مرتکب قتل یک عرب درکنارساحل هم می شود.وی البته بخاطررفیقش بصورت اتفاقی این قتل را انجام می دهد وخود معترف می شود وشرح می دهد که این قتل را انجام داده.اینها جمعا مدارکی می شود که محکمه درنهایت امربه اشدت مجازات بی گناه را درقصه ورمان،بیگانه محکوم می کند وحکم مرگ با تیغه گیوتن را برایش صادرمی کند.نوع مرگ وی با ماشین گیوتن تعیین می شود.این داستان را خواندم شرح جزئیات این داستان،خیلی سخت است ولی همین مقدار که قهرمان داستان آقای مورسو که درمرگ مادرش گریه نکرده بیگانه ازدین، جامعه ومردم شناخته شده وبه اضافه قتلی که انجام داده حال باید به ماشین گیوتن سپرده وسرش بریده شود.

 

 گفتگوی مورسو با کشیش هم خیلی جالب است که مرا به یاد آن داستانی انداخت که مهاجمان اروپایی که سرخ پوستان آمریکایی را قتل عام می کردند.قهرمان سرخ پوست که صحنه های وسیع قتل عام مردمش را می بیند،به وحشت می افتد وی تا آخرین لحظه دربرابر مهاجمان مقاومت می کند ولی دست گیرمی شود.قهرمان مثل مورسو،محکوم به مرگ می شود پیش ازمرگ کشیش می یاید وی را دعوت به آیین رحمت الهی می کند.قهرمان می گوید: رحمت وترحم درآیین شما وجود دارد.کشیش می گوید آری فرزندم عیسی پیامبررحمت است.قهرمان می گوید: انچه با ما کردید وبنام عیسی انجام دادید وشما پیروان عیسی مسیح بوده اید.کشیش می گوید: آری فرزندم مااروپائیان همه پیروان عیسی مسیح پیامبر لطف ورحمت هستیم. فرزندم ما همه پیروی آیین این پیامبرمی باشیم  ومن آمده ام که تورا به آیین رحمت بخوانم. قهرمان اسیرمی گوید: اگرمن آیین شما را قبول نمایم پس چه می شوم وبه کجامی روم. کشییش می گوید: تو آنگاه مسیحی هستی ودرنزد عیسی مسیح می روی ومورد لطف ورحمت وی قرارمی گیری. قهرمان سرخ پوستان می گوید: عیسی درکجا هست ومسیحی پس ازاین دنیا به کجا می رود کشیش می گوید: عیسی دربهشت است ومسیحی به جنت می رود.قهرمان می گوید: آیا مسیحی به بهشت می رود؟ کشیش می گوید: آری فرزندم مسیحی به بهشت می رود.قهرمان می گوید: اگرمسیحی به بهشت برود من درآنجا نمی روم وآیین شما را قبول ندارم.

 

گفتگوی مورسو با کشیش شباهت های زیادی با گفتگوی کشیش مسیحی با قهرمان سرخ پوستان آمریکا داشت.مورسو که درمرگ مادرش گریه نکرده وفردای مرگ مادربا رفیقه اش به دریا رفته وشب دوم مرگ مادر،همرا رفیقه اش دریک اطاق، شب را گذرانده واینها مجمومه اتهامات مورسودردادگاه است.وی باید اعدام شود زیراکه بیگانه شده.ازهمین نوع گفتگوی را، قهرمان سرخ پوستان با کشیش مسیحی داشت که با حضوروی،اروپائیان مردمانش را قتل عام ودرمواردی،زنده زنده سوزاندند.قهرمان آخرین کلامش این است که ایامسیحی به بهشت می رود؟.وقتی کشیش می گوید:آری. وی می گوید: پس من درآنجا نمی روم. این زبان رمان وادبیات است وبهترین زبان که البرکامو دربیگانه بکارگرفته است.زبان همان گونه که گفتم ابزارتفهیم وتفاهم است بهترین زبان درتفهیم وتفاهم زبان ادبیات شناخته شده است.ادبیات زبان مانده گاراست.آقای امیری که رمان تقی را خوانده ودرفیس بوک درفضیلت وتاثیرادبیات به شوخی نوشته است که طلبه های که دراصفهان درس خوانده حال پیشینه درسی خود را درآنجا، انکارمی کنند.زبان ادبیات زبان تکان دهنده وتاثیرگذاراست.این بخش ازداستان که بصورت بسیارکوتاهی آقای کامو دربیگانه به آن اشاره ولی تاثیرعمیقی روی انسان می گذارد:

 

تازه جوان لهستانی اگراشتباه نکنم به قصد کاری به بلاد دیگری می رود وسالها درآن بلاد کارمی کند وسرمایه خوبی گرد می آورد.وی دراین سرزمین ازدواج می کند وبعد با دوفرزندش ،تصمیم می گیرد که به لهستان برگردد.وی می دانست که مادروخواهرش مسافرخانه ای را اداره می کنند اما با این هم چندان وضع مالی مناسبی ندارند.این مرد پس ازسالها فراق، وقتیکه به لهستان برمی گردد.خانم وفرزندانش را به یک مهمانه دیگری،جابجا می کنند وهدفش این است که مادروخواهرش را به قول خودش "سورپرایز" نماید یعنی اوج شادی را به آنها نشان دهد وآنها را درشادی که درنظرگرفته، غافل گیرنماید.مادروخواهرسرنوشت وی را نمی دانستند اما درنهایت اروزوداشتند که روزی برادر وفرزند گم شده شان را بیبینند.وی به مهمان خانه مادرش می آید مادروخواهرش وی را نمی شناسند اواطاقی را درمهمانخانه مادرش کرایه می کند هدف همان غافل گیرکردن مادروخواهردرشادمانی است وی می خواست فردای آن شب خانم وفرزندانش رابه هتل مادربیاورد وبه یک باره خود را به مادروخواهر معرفی نماید.وی اطاق می گیرد درضمن کیسه پورازپولش را به یک نحوی به مادروخواهرش نشان می دهد.مادروخواهرشب به طمع می افتد که این مرد فوق العاده پول داراست مادرودخترتصمیم می گیرند که وی را بکشند وپولهایش را تصاحب نمایند این کاررا می کنند وجنازه را به دریا می اندازد فردای آن روزکه خانم وفرزندان مقتول به هتل مراجعه می کنند وماجرا روشن می شود مادرازشدت تاثر جنایتش، خود را حلق آویزودخترخودش را به دریا می اندازد.

 

کامو دربیگانه این داستان را شرح می دهد این بخش ازدستان،تاثیرشگرفی به روح وروان خواننده می گذارد این قدرت زبان ازنوع ادبیات است زبان ادبیات حیرت انگیزاست.به همین دلیل است که مولانا به آن جوان می گوید: زبان جانوران را یاد نگیر واین هوس است وتو جوان ظرفیت آن را نداری. جوان خام به گفته ای مولانا زبان جانوران را یاد می گیرد وسرانجام خود رابه هلاکت می اندازد.این داستان را بصورت مفصل دریک مورد با عنوان زبان جانوران نوشته ام جوان زبان جانوران یادگرفت وفهمید که مرغش چه می گوید وسگی که درخانه دارد چه می خواهد جوان با فهیمدن زبان جانوران، عمل می کند وبا نیت اینکه ضررهای زندگی را ازخود دورنماید وآن ضررهارا به دیگران وارد نماید به دانستن زبان جانوران ،گاو وگوسفند وبزبزغاله که می میرد را به بازارمی برد وبه دیگران می فروشد ولی درنهایت امر،خودرا بکام مرگ می اندازد.زبان مولانا درمثنوی معنوی،زبان ادبیات درقالب شعراست زبان حافظ هم زبان عرفان وادبیات درقالب شعراست این زبان هرگزکهنه نمی شود وجاودانه است حافظ،مولوی، سعدی، نظامی گنجوی بخاطرزبان ادبیات شان زنده اند تا انسان زنده باشد این زبان ها تازه وزنده است.

 

ازآلبرکامو وادبیاتش که بگذریم همین زبانهای عامیانه ما نیزتاثیرات خاصی خود رادارد ودرقالب طنز،فکاهیات،قصه وضرالمثلها،بهترین تفهیم وتفاهم صورت گرفته است.هدف اگرازتعریف زبان وسیله القاء درک وتفهیم باشد،این داستانها،نیزنقش خودرا درتفهیم بدرستی داشته است.مردم درکابل با سقوط حکومت نجیب وحکومت مجاهدین دربغلهای دیوارنوشته بود که: معامله مافسخ، لطفا هفت خرتان بگیرید وهمان یگ گاو مارا پس دهید.مجاهدین وارد جنگهای خونینی گردید ومجاهدین هفت رهبر، شناخته شده داشتند.مردم به طعنه می گفتند که این حماقت وخریت است که جنگهای ویران گر،توسط هفت رهبر،راه افتاده است.مردم ازشدت ناراحتی، خون ریزیهای کابل را به این صورت کاراحمقانه وخریت می دانستند ومی گفتند معامله ما باطل وفسخ شده است همان هفت تا بگیرید ویک گاومارا پس دهید گاو،اشاره به داکترنجیب بود زیرا مردم به نجیب هم گفته بود" نجیب گاو" دلیل آن نادانی وی نبود دلیل گاوبودن، گنده گی وی بود.خوب این هم یک نوع زبان است که مردم دربیان مقاصد شان بیان داشته است معامله هفت خربا یک گاو،فسخ شود.استاد محقق می گفت: امارات درزمان کوتاهی به این توسعه بزرگ وسازندگی حیرت انگیزرسیده است.زیرا درسال 1990 بود که عراق به کویت حمله کرد وجنگ غرب با عراق شروع شد. ویرانی کویت آغاز وآبادی امارات شروع شد.جمعی درمورد توسعه امارات صحبت می کرد البته من هم گفتگوی سفیرجاپان با سفیرامارات را نیزشنیدم سفیرجاپان مثل همین گروه که با حیرت وتعجب ازتوسعه امارات حرف می زد،وی نیزبه حیرت ازتوسعه امارات افتاده بود.صحبت جمع هم وطن ما تمام می شود یکی ازمیان جمع بلند می شود به همان سادگی می گوید: دلیلش این است که این مردم ما افغانها را نداشته ویا دراین کشورافغانی نبوده.

 

خوب این هم یک نوع زبان است، زبان طنز که اگرافغانی می بود این کشورآباد نمی شد.خوب وی حق داشت که می گفت دلیلش این است که دراین جا افغان نبوده والا آباد نمی شد. این زبان این مساله را تبیین می کند که درافغانستان،سی هفت سال جنگ است واین جنگ خاموش نمی شود علتش این است که اینجا افغانستان است.پیش ازآن هم افغانستان،نسبت به همسایه گانش،چندان توصیفی نداشت. افغانستان با رونق کشورهای همسایه،مقایسه نمی شود با اینکه افغانستان هم زمان با ژاپن،باید استقلالش را بدست آورده باشد .این حرف را بارها شنیده ایم که این دوکشوردریک زمان به استقلال دست یافته اند.ولی ژاپن کجا، افغانستان کجا.خوب این حرف به طنزگفته شده  دلیلش هم این است که افغان درامارات نبوده یعنی اگرمی بود آباد نمی شد.این زبان طنزوکنایه برای بیان هدف بکارگرفته شده.گاهی مردم برای رنجهای خود به زبانهای پناه برده که اوج نا امیدی را درقالب حکایت بیان کرده است.ازکسی شنیدم که درمورد ویرانی افغانستان واینکه این کشوربا این وضع آباد نمی شود حکایت وطنزی را ساخته بود.وی می گفت: سه نفربه محضرالهی حاضرمی شوند این سه نفر،یکی آمریکایی ودیگری ژاپنی وسومی افغانی بوده.آنها به این دلیل با خدا گفتگو ورازنیاز شان را شروع کردند که بدانند آینده شان چه می شود.

 

 آمریکایی می پرسد که خدا یا، تو می دانی وبه همه چیزآگاه هستی حال بمن بگو که آمریکا کی قدرتش عالم گیرمی شود.خداوند می گوید: شما آمریکاییها با تلاشی که دارید هفتادسال دیگر،ابرقدردنیا هستید.آمریکایی گریه می کند خدا می پرسد چرا گریه می کنی وی می گوید: من تا آن موقع زنده نستم که اقتدارآمریکا را بیبینم.ژاپنی همین سئوال رابه این صورت مطرح می کند که خدایا تومی دانی وبه همه امورآگاه هستی لطفا به من بگویید که صنعت ما ودانش ما کی همه گیرمی شود.خداوند می گوید: پنجاه سال دیگرصنعت ژاپن عالم گیرمی شود.ژاپنی به این دلیل گریه می کند که تا آن موقع زنده نیست تا شاهد قدرت ژاپن دردنیا باشد.راوی می گفت: هموطن افغانی ما ازآدم شدن سئوال می کند وی رفتارهای که ازهموطنانش دیده بود،به شدت ناراحت بود ومی گفت این همه سفاکی وخونریزی کارانسان نمی تواند باشد واین همه درندگی وبیرحمی با اصل تنازع بقاء وزندگی حیوانی،سازگاری دارد آدمیت برای این هم وطن خیلی مهم بود وبه همین خاطرازخدا وقت گرفته بود که به پرسد کی ما آدم می شویم.دراین لحظه نعوذ باالله خدا به گریه می افتد ومی گوید: تا شما آدم شوید من زنده نستم.خوب این هم یک نوع زبانی است که راوی با ما می گفت.این نوع داستانها درست کردن واین گونه زبان طنز وکنایه خلق کردن،یاس نا امید ی را نشان می دهد ملاقات کننده دراینجا دغدغه ای آدمیت را دارد. وی این همه سفاکی وبیرحمی واین  همه تبهکاری را،با آدمیت سازگارنمی داند. پس حق دارد که ازآدمیت به پرسد.

 

انسان که انسان را نمی درد ولی دراین سرزمین انسانها،دریده شده سرها را ازتن جدا کرده کارد بگلوی انسانی کشیده شده حتی کودک دوازده ساله به جرم اینکه برادرش پولیس حکومت است را سربریده. خوب این همه جنایت این سئوال را با خود دارد که ما کی آدم می شویم وخدا می گوید: تاشما آدم شوید آن موقع من نستم.شما می توانید درعالم ادبیات وزبان، هزاران نمونه ومثال ذکرنمایید وهمه مثالها وحکایتها،دال بریک اصل وقاعده دارد که شما می خواهید مقصود تان را تفهیم نمایید.انسان حیوان ناطق است ومی خواهد با زبان منظورش را،تبیین نماید.دراین میان گفته شده زبده ترین زبان "ادبیات" است ادبیا ت ازهرنوعش که باشد،ماندگارمی باشد.ادبیات زبان جاودانه است زیرا که ریشه درگوهرآدمی دارد.داستانهای که مولانا شرح داده وزبانیکه سعدی وحافظ بکارگرفته ویا رمانهای که هوگو،شکسپیرساخته ویا اثریکه کامو نوشته ویا رمانی بیگانه ای که من خوانده ام همه،رازجاودانه گی دارد این نوع زبان مرزناشناس وفرامرزی حرکت می کند "ادبیات" دراین میان سلطان همه زبانها است.بنابراین سعی کنیم با زبان ادبیات سخن بگوییم وبا زبان ادبیات تفهیم وتفاهم داشته باشیم.ازمثالها وضرب المثلها،استفاده نماییم. قرآن مجید تاکید کرده که مثال بگویید ومثال بزنید قصه وحکایت داشته باشید.اما درهمه مسایل انسانیت را فراموش نکنید درکنارقصه وحکایت، رمان های انسانی بنویسید.کاریکه بزرگان ادب درشرق وغرب عالم انجام داده اند.

 

انسان باشیم آدمیت را کنارنگذاریم که خدا ازماغضب ناک وناراحت می شود.خدا ما را برای خلق پلیدیها وبدیها، خلق نکرده است.خدامارا به صورت احسن الخالقین وشبیه به خود ش آفریده است وبه ما نفخه وخرد را دمیده است.ناطق ونطق، همان تفکروزبان تفکراست.زبان یعنی وسیله ای برای تفهیم وتفاهم .زبانی ارزش دارد که مرام را شرح دهد وهدف را بیان نماید.