نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

سراب یا واقعیت

سراب یا واقعیت

 

خوشبینی نسبت به تغییرات درسیاست حمایت ازطالبان،واقعیت است ویا همان سراب گذشه ای که افغانستان برای رفع نیازوتشنگی خود، به دنبال آن رفته است.شکی نیست که چرخشهای زیادی دردولت مستعجل پاکستان ایجاد شده است وشایدهمین رفتارها، سبب گردیده باشد که مقامات افغانستان،اظهارات خوشبینانه ای نسبت به سیاست های پاکستان داشته باشند.گفته می شود که رییس جمهورهم تقریبا متقاعد شده که پاکستان دیگربشترازاین به دنبال حمایت ازستیزه جویان طالب درافغانستان نباشد.البته این آخرین فکرباید باشد که درمورد پاکستان،بوجود آمده والا پیش ازاین مقامات افغانستان نسبت به سیاستهای پاکستان،به شدت بدگمان بود رییس جمهورحتی درآخرین سفرشان به آمریکا روی این مساله تاکید داشت که لانه های هراس افگنان درآنسوی مرزافغانستان قراردارند.

 

آنسوی مرزبصورت غیرمستقیم دومفهوم تاریخی ازمنازعه مرزی وحضورتروریستها درخاک پاکستان را نشان می دهد وقتیکه مقامات کشورمی گویند: تروریستها درخاک افغانستان نیست بل درآن سوی مرزافغانستان،پناه گاه امنی دارند یعنی آنها درخاک پاکستان جابجا شده وازخاک پاکستان حملات شان را روی افغانستان،سازمان دهی می کنند.یک تحلیل گرافغان بمن گفت: بکاربردن این گونه ادبیات بصورت غیرمستقیم برسمیت شناختن خطوط مرزی بین کشورهم می تواند باشد.تروریزم درخاک افغانستان نیست تروریستها درآنسوی مرزافغانستان پناه گاهای امنی دارند.این تحلیل گرمی گفت آن سوی مرزهرجایکه فکرشود بدون شک،رسمیت تفکیک خطوط مرزی بین دوکشوررا، نیزدرباطن خود احتوای می کند.گذشته ازاین مساله، زبان که مقامات کشوردرمورد حضورتروریستها بگاررفته، نشان دهنده ای تلخی مناسبات دوکشورهم می تواند باشد.

 

اما آخرین اظهارات مقامات دوکشورنشان می دهند که باید تغییرات درسیاست دوکشورایجاد شده باشد.این مساله دلایلی ملموسی هم می تواند داشته باشد یکی اینکه پاکستان تاحدی به ندای مقامات شورای عالی صلح، لبیک گفته است آقای صلاح الدین می گوید: درمیان لیست ما طالبان مثل ملا جهان گیر،ملاترابی،انورالحق مجاهد وملابرادرقرارداشت.وی اضافه می کند که تنها ازاسامی فهرست ما، ملابرادرآزاد نشده اما آن سه تای دیگراززندانهای پاکستان رها شده اند. اظهارات آقای صلاح الدین ربانی رییس شورای عالی صلح تاحدی رضایت مندی ایشان را نسبت به رفتارپاکستان نشان می دهد.اینکه شورا ی عالی صلح یگانه مرجع برگزیده شده حکومت افغانستان درامرمذاکرات باطالبان ازروند گفتگوها با پاکستان راضی باشد معنی این حرف این است که بهبود زیادی  درمناسبات دوکشورباید ایجاد شده باشد.

 

منطق دوم درراستایی که سراب تبدیل به واقعیت درمناسبات دوکشورمی شود،سفروزیردفاع افغانستان درپاکستان است.این سفرازاهمیت زیادی برخورداراست زیرا آقای بسم الله محمدی درکنارچهره های مثل امرالله صالح ودکتورعبدالله ازمنتقدان بسیارسرسخت،پاکستان شمرده می شود سخنان آقای محمدی درپارلمان افغانستان،اوج خصومت وی را نسبت به پاکستان نشان می داد. آقای محمدی درنشستهای پارلمان همانند امرالله صالح همه تروریستهای خونریز وبی رحم را نسبت به پاکستان مرتبط ساخته وحرف می زد. حال ایشان درراس هیئت بزرگی وارد پاکستان شده وقراراست درعرصه های امینتی ونظامی گفتگوهای مفید وثمربخشی با مقامات نظامی وسیاسی پاکستان داشته باشد.سفربسم الله محمدی درتاریخ مناسبات دوکشوردراین سطح مهم دانسته شده وبرخی این سفررا با آن پیشینه وموضع گیری،دلیلی برتغییرسراب به واقعیت گرفته است امروزیکی می گفت: اگرامرالله صالح شما( منظورشان جبهه ملی ) بود روزی به پاکستان دعوت شود ویا درترکیب هیئت جبهه ملی وارد پاکستان شود این خود دلیل انکارناپذیرمی شود که باید گفت: تغییرات درمناسبات جبهه ملی ایجاد شده است.درسیاست، خود چهره های تاثیرگذاردرکناراینکه مقامی دارد، معنی خاصی خود را دارد فرض می  کنیم آقای رحیم ورد ک به پاکستان مسافرت می کرد که با رها این سفررا درپاکستان داشت ،هرگزچنین تحلیلهای وبرداشتهای که سفربسم الله محمدی درپاکستان دارد را نمی داشت.سفرمحمدی نشانه ای ازتغییروتحول سراب به واقعیت درمناسبات کابل واسلام آباد گرفته شده است که باید به سود منافع ملی امنیتی افغانستان شمرده شود.

 

مثال سوم دربهبود مناسبات وتغییرسراب به آب،ملاقات قریب الوقوع وسه جانبه رییس جمهورکرزی،آصف علی زرداری وداوید کامرون درلندن است این سفرونشست سه جانبه ازاین نقطه نظرحایزاهمیت می باشد که فکرکامرون دراین مذاکرات سه جانبه،مجددا مورد بحث وگفتگو قرارمی گیرد،فکرکامرون چه بود؟ همه می دانیم که چهارماه پیش ازاین دوید کامرون دریک نشست مشترک با حامد کرزی،آصف علی زرداری،پیشنهاد امضای موافقت نامه کابل واسلام آباد را درمیان گذاشت امریکه درآن زمان مورد استقبال هردورهبرافغانستان وپاکستان قرارگرفت.کامرون بسیارپافشاری دارد که بین کابل واسلام آباد حتما یک سند استراتژیک به امضا برسد. مقامات پاکستان  ازاین موضع به گرمی استقبال کرد وخواهان تعقیب وپی گیری این مساله بصورت جدی می باشد.افغانستان به دلیل اینکه اولین سند استراتژیک را با هند به امضا رسانده وحساسیت هند را نسبت به پاکستان بخوبی درک می کند درهمان زمان رییس جمهوربه این نکته اشاره داشت وگفت: هند دوست بزرگ وپاکستان برادردوقلوی افغانستان است.حال کامرون ازافغانستان خواسته که با برادردوقلوهم موافقت نامه استراتژیک باید داشته باشید.

 

افغانستان نسبت به این مساله با بی میلی گام برداشته ولی معلوم می شود یکی ازمسایل جدی درگفتگوهای لندن همین موافقت نامه استراتژیک بین کابل واسلام آباد باید باشد.خانم کهروزیرخارجه پاکستان ،مسوده این موافقت نامه را تهیه ودراختیاروزیرخارجه افغانستان گذاشت .دلیل اینکه پاکستان این همه تاکید وپافشاری برامضای موافقت نامه استراتژیک با افغانستان دارد،واضح است واین مساله را بصورت جدی دنبال می کند که ممکن است شروط واقدامات بعدی خود را به موافقت نامه استرتژیک، گره خواهد زد انگلیستان با طرح این مساله برای افغانستان،درواقع دردسرباید ایجاد کرده باشد. افغانستان دربادی امرچهارماه پیش آن را قبول کرد وبعد هم پاکستان حتی متن مورد نظرخودرا تهیه ودراختیارافغانستان گذاشته.حال افغانستان با این پدیده چه گونه باید برخورد نماید رد وقبول موافقتنامه استراتژیک، کارآسانی درمناسبات دوکشورنیست.ازهم اکنون  انتقادهای ازسوی محافل سیاسی صورت گرفته ومی گویند: افغانستان با امضای موافقتنامه استراتژیک،اعتبار،روابط ومناسبات خود با هند را کاهش می دهد درحالیکه هند بیش ازدومیلیارد دالربه افغانستان کمک کرده این سرمایه گذاری ازخود دلایلی باید داشته باشد.برخی آگاهان معتقد اند که افغانستان این مساله را درنشست لندن رد نمی کند وشاید با کشیده شدن وواسطه بودن انگلیس رد کردن آن هم مشکل باشد ولی سرعت وزمان را درامررسیدن به آن درنظرمی گیرد.

 

البته ظرافتهای این موضوع ازسوی پاکستان  مطالعه شده وبخوبی دلایل دفع الوقت وبی میلی را،می داند ولی بازهم امید واراست که درلندن با کمک انگلیستان گامهای درجهت نزدیک شدن به امضای موافقتنامه استراتژیک برداشته باشد.سراب وواقعیت درمناسبات کابل واسلام آباد با این مسایل،روبروشده مقامات دوکشورازهرزمانی امید وارشده که می توانند گامهای درجهت بهبود مناسبات شان داشته باشند.خوشنودی صلاح الدین ربانی، درامرمذاکرات با پاکستان وآزادی تعداد طا لبان درفهرست آقای ربانی،سفرآقای محمدی وزیردفاع افغانستان،وسفرقریب الوقوع رییس جمهورکرزی به لندن وگفتگوهای سه رهبردرمورد موافقتنامه های استراتژیک ودیگرموضوعات مرتبط درمناسبات سه کشور،نشانه ها وعلایمی ازتبدیل شدن سراب به واقعیت دانسته شده است.

پاسخ به یک پرسش

پاسخ به یک پرسش


سئوالیکه مطرح شده این است که رهبران جبهه ملی درگردهمایی مزارشریف واعلام حمایت عطاء محمد نوروالی بلخ ازجبهه ملی،به لحاظ بافت وترکیب ناقص است؟ آنچه مهم است  این  است که وحدت ملی ومشارکت سیاسی گسترده درامرانتخابات،اهمیت درجه یک برای احزاب سیاسی وجبهه ملی باید باشد.درنشست دیروزرهبران سیاسی،ازاقوام دیگرحضورنداشت.این سوال درعین اینکه می تواند مفید وجالب باشد اما ناشی ازیک بیخبری ویا تجاهل مغرضانه، هم می تواند باشد. درترکیب جبهه ملی درسطح رهبری آن، رییس اقوام وقبایل افغانستان حاجی صاحب امان خیری حضوردارد. ایشان که درحال حاضردرآمریکا باید باشد،یکی ازرهبران عمده جبهه ملی است واینکه رییس اقوام قبایل آقای خیری، دراین نشست حضورنداشت دلیلش مسافرت ایشان درخارج ازکشوربود حاجی امان خیری،ازاعضای رهبری جبهه ملی است.

 

درسطوح  دو وسه هم تعداد زیادی ازتشکیلات شورای اقوام وقبایل افغانستا حضوردارند بنا براین درترکیب جبهه ملی درسطح رهبری وسطوح دو وسه ،شورای اقوام وقبایل افغانستان حضورچشم گیری دارد.درکناراین مساله ما باید نگاه کلی تری به اپوزیسیون مدنی داشته باشیم.51 حزب وایتلاف سیاسی درهوتل سرینا واجتماع 22 حزب سیاسی بنام" شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" که درهتل کانتی نانتال،منشوردموکراسی را در12 ماده منتشرساخت،برجسته ترین صورت اپوزیسیون، همان ملی بودن ان می باشد. جبهه ملی یک بخش ازاپوزیسیون است ونه تمام آن.جبهه ملی تاثیرگذارترین جریان سیاسی درسطح کشور،به اضافه 21 حزب وگروه سیاسی بنام" شورا ی همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" وبا ترکیب هتل سرینا که اصول 55 فقره ای را درمورد انتخابات سال 2014 به حکومت ارایه کرد ،یک بخش مهمی ازاپوزیسیون را تشکیل می دهد.بنابراین ملاحظه می شود که اپوزیسیون، ملی ترین ترکیب را دارد. این گونه تجمعات ملی سیاسی  پاسخی روشنی است به این پرسش که جبهه ملی بعنوان جزء تاثیرگذاردرحوزه اپوزیسیون،شامل همین ترکیب ملی می شود.جبهه ملی ایتلاف ملی ودیگرگروهای سیاسی درترکیب" شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" تجسم وتبارزی است ازوحدت ملی، نگاه به اپوزیسیون درکلیت خود مطرح است نه تنها جبهه ملی.

 

 این نکته قابل درک می تواند باشد که دربرخی احزاب وایتلافهای سیاسی توازن ملیتی وجود ندارد این هم یک مورد است که جبهه ملی درایجاد یک ترکیب قناعت بخش گامهای نهایی برنداشته است. البته این مساله بمعنی بسته بودن دروازه جبهه ملی نمی تواند، تعبیرشود. بستربرای سازماندهی هم به لحاظ اصول وهم بلحاظ مشارکت،درجبهه ملی فراهم می باشد.البته بهم خوردن توازن ملیتی درتجمعات سیاسی، دلیل منفعتی جویی، هم می تواند داشته باشد. کسیکه درحکومت مالک آلاف والوف می شود،دیگر گروهای سیاسی که اعضای آن ازگرسنگی چاشت ازخواب می خیزد،چه جاذبه می تواند داشته باشد.شک نداشته باشید که گروهای سیاسی فقیرترین گروها است که درافغانستان،فعالیت دارد کبکبه ودبدبه درقدرت وحاکمیت،جاذبه های زیادی دارد وبه همین دلیل است که ارباب منافع باد آورده، کم تردعوت، حضورومشارکت درگروهای سیاسی را می پذیرند. من اطلاع کافی دارم که جبهه ملی ازخیلی ازشخصیتها دعوت کرده ولی آنها تنها به دلیل منافع حکومتی ازعضویت درجبهه سرباززده درحالیکه برای آینده نگری خود وبا منطق ومحاسبه ایکه پیش خود دارد شبها پس ازساعت نه شب درخانه های رهبران جبهه ملی می روند که احوال گیرشان شده باشند.

 

 این مشکل را همه گروها وایتلافهای سیاسی که اپوزیسیون هستند دارد.اما علیرغم این مشکلات درکلیت اگرنگاه کنیم اپوزیسیون مدنی به لحاظ ملی وترکیب ملی هیچ مشکل ندارد.نشست مزار امری مهم است واین نشست با تدابیرواقدامات بعدی،صورت وترکیب فراگیرملی را درنظردارد. شک نداشته باشیم که هرکسی متهم به این عدم رعایت درتوازن است درحال حاضرحکومت افغانستان با گذشت یازده سال نتوانسته، توازن ملیتی را درهیچ وزارت ونهاد حکومتی،عملی نماید دربرخی ازوزارت خانه ها حتی یک درصد ترکیب ملیتی وقومی رعایت نشده.کمیسیون پارلمان لیست کاملی ازترکیب ملیتی رادروازت خانه هارا دارد دریک مورد یک مقامی دراین کمیسیون با مطالعه آماروارقام با دودست بصورت زد وگفت: وای ازاین بی عدالتی دردستگاه اجرایی وحکومتی که ازفلان قوم دروزارت شان حتی یک درصد هم حضورندارد.درحالیکه درنشست بن2001 بیست درصد سهم گیری ومشارکت برای آنها،حق وحقوق درنظرگرفته شده بود.این ادعاها درست وجدی هم است.بنابراین دربی عدالتی ترکیب ملیتی این تنها گروه وایتلاف خاصی مقصرنیست.

 

 اپوزیسیون حکومت گذشته ازاین که درکلیت خود ترکیب وصورت کاملی را ارایه کرده همین اپوزیسیون درارایه اندیشه سیاسی درحوزه تیوریک،موفق ترین اصول را درامرانتخابات ارایه کرده است.اصول سرینا در55 ماده ومنشوردموکراسی در12 ماده درهتل انترکانتیننتال،درواقع جامع ترین نظرات سیاسی را درچوکات ملی داشته است آنها درحوزه قانون گزاری برای انتخابات شروطی وقواعدی را تنظیم کرده که حقوق  شهروندی همه را، درامر برگذاری ومشارکت درانتخابات ،به دقت رعایت کرده است. امریکه ازسوی حکومت به چالش کشیده شده.وزارت عدلیه با رد نظام مختلط درانتخابات،به همه خواسته ها ومطالبات گروهای مدنی واحزاب سیاسی،خط بطلان کشیده ونظام انتخاباتی اس.ان تی وی را بجای نظام مختلط ،به پارلمان برای تصویت انتقال داده است.درمورد میکانیزمهای عملی، هم مباحث وتفاوت نظرهای بین حکومت واپوزیسیون وجود دارد.اگرچنانچه این تفاوتها حل نشود،نگرانی اینکه به یک انتخابات شفاف،نرسیم وجود دارد.درحال حاضرمی دانیم که نگرانی های عمده درامربرگزاری انتخابات شفاف وجود دارد این نگرانی نه تنها دیروزدرکنفرانس رهبران جبهه ملی مطرح شد بلکه مشابه چنین نگرانیهای را جامعه بین المللی نیز،عنوان کرده.

 

اتحادیه اروپا سه روزپیش اعلام داشت که اگرانتخابات شفاف وعادلانه درافغانستان برگزارنشود این احتمال قویا مطرح است که اتحادیه اروپا ازانتخابات حمایت نکند،نکته دومیکه آنها عنوان کرد  این بود که جامعه جهانی ممکن است افغانستان را تنها بگذارد وپیامد سوم هم این خواهد بود که تاثیرات زیادی روی کمکهای مالی بگذارد ازهمه درد ناک تراینکه مشروعیت انتخابات زیرسوال برود.اینها پیامدهای ناگواردرمورد انتخابات می تواند باشد حکومت باید این مسایل را جدی بگیرد ودرامرانتخابات به خواسته ها ونداهای اپوزیسیون گوش دهد.آقای جان کری وزیرخارجه بعدی آمریکا هم به همین نکات اشاره داشت وی گف: اگردرانتخابات افغانستان شفافیت نباشد مشکل است که دوستان شان را متقاعد نماید که ازدولت افغانستان،حمایت کند. وی اشاراتی به انتخابات گذشته ریاست جمهوری افغانستان داشت وازنقش خود درحل بحران ناشی ازتقلب درانتخابات،حرف زد ولی گفت دیگرهرگزآن کارتکرارنمی شود.

 

مضمون سخنان جان کری نشانده دهند نگرانی مشترک جامعه جهانی واحزاب اپوزیسیون وجبهه ملی درمورد انتخابات می باشد.نشست دیروزرهبران جبهه ملی درمزاربه عنوان یک بخش بزرگ وتاثیرگذاردرسیاست افغانستان،بخاطررفع همین نگرانیها بود.پاسخ  این سئوال اینکه نشست دیروزخاصیت ترکیب ملی را نداشت با این شرح باید دانسته شده باشد .جبهه ملی بمثابه یک بخش مهم درگروه اپوزیسیون عام، کامل ترین صورت ملی را هم به لحاظ بافت وهم بلحاظ فکرونظر،دارد وهیچ شکی نیست که اپوزیسیون درکلیت خود ازترکیب ملیتی خود رنج نمی برد.سوالات اساسی چیزی دیگری است که باید به آن پاسخ داده شود وآن پرسشها،برگزاری انتخابات شفاف،عادلانه ومنصفانه است که حکومت افغانستان،مسول آن می باشد.    

پیروزی وناکامی

پیروزی وناکامی

 

پیروزی وناکامی جبهه ها درمعرکه جنگ وسیاست افغانستان، دراین متن مورد بررسی قرارگرفته است.آقای روبین کارشناس بزرگ آمریکا درامورافغانستان گفته است: طالبان می توانند آدم بکشند اما نمی توانند به پیروزی دست یابند.مضمون سخنان روبین جدی وقابل تامل است.دلیل کشتاریکی نا امیدی ویاس ازآینده است بخصوص اینکه کشتارازنوع کورآن انجام شود.کشتارکوراین است که درانتخاب هدف هیچ ممیزه ای درکارنباشد.کاریکه طالبان انجام می دهد.کشتارطالبان با سه عامل قابل بررسی است یکی اینکه قربانیان عمده آن، مردم بیگناه است به همین دلیل است که گزارشها،نشان می دهد که طالبان مسوول کشتارنود درصد مردم بیگناه می باشند.تنها درسالجاری یک هزاریک صد نفرازمردم بیگناه توسط طالبا کشته شده است.عامل دوم که درشناعت خود کم ازعامل اول نمی تواند باشد،وابسته گی طالبان به استخبارات است. جنگ طالبان یک جنگ استخباراتی است وهیچ تعریفی غیرازاین نمی تواند داشته باشد.تحلیل گران امنیتی اتفاق نظردارند که ماهیت جنگ طالبان درافغانستان،ماهیت ا ستخباراتی دارد ودرجنگ استخباراتی، صورت نبرد باید،تغییرنماید.

 

 وبه همین دلیل است که نحوه جنگ ناتوازهم اکنون تغییرکرده آنها به این نتیجه دست یافته اند که درمان جنگ استخباراتی، شکاربا "بی سرنشینها" است البته مقامات آمریکا درعین اینکه ابزارجنگ را تغییرداده وازهواپیماهای بی سرنشین  استفاده می کند که تاثیرات ویگران گری،درنابودی شبکه های وابسته با استخبارات، باید داشته باشد.درکناراین مساله، موضوع جنگ رانیزتغییرداده مقامات آمریکا بارها اعلا داشته که دیگرجنگی با طالبان ندارند جنگ تنها با شبکه القاعده وکسانیکه باآنها ارتباط دارد،صورت می گیرد.طالبان براساس اعلامیه های مقامات سیاسی ونظامی آمریکا،موضوع جنگ آمریکا پس ازسال 2014 نباید باشد.البته این مساله بستگی به شروط زیرنبایی دارد وآن این است که طالبان وبخصوص استخبارات که مدیریت جنگ طالبان را دردست دارد، به مقامات آمریکایی ثابت کند که طالبان ربطی به  القاعده ندارد کشتارطالبان بخاطراهداف بومی وقدرت انجام می شود.قدرمسلم این است که طالبان درحال حاضرمی جنگند وقربانیان بی شماری ازمردم گرفته ومی گیرد.حال این کشتارازچه نوع جنگی است آن برای مردم افغانستان مهم نیست.مهم همین تلفات وخساران وقربانیان جنگ است که طالبان مسئول این کشتارشناخته شده واین جنگ همان گونه که تفسیرشد، ماهیت استخباراتی دارد.

 

عامل سوم درقتل وکشتارطالبان مساله نتایج ودست آوردهای این کشتاراست.طالبان قربانیانش مردم افغانستان است که دراین شکی نیست ونود درصد عامل قتل بیگناهان، طالبان شناخته شده واینکه جنگ طالب ماهیت استخباراتی دارد دراین هم نباید شکی وجود داشته باشد امریکه همه کارشناسان امورامنیتی به آن اذعان دارد حال عامل سوم دراین کشتارمورد بحث قرارمی گیرد که نتایج این آدم کشیهابرای طالب چه می تواند باشد؟.اینکه روبین می گوید:طالبان می توانند آدم بکشند اما به هدف خود هرگزنمی رسند.این حرف با توجه به نوع کشتارطالبان وهدف قراردادن بیگناهان،حرف درستی را باید آقای روبین گفته باشد. شک نداشته باشیم با کشتارمردم نمی شود به مردم امید بست وبه آنها حکومت کرد.دراین صورت ازهم اکنون باید اعلان کرد که طالبان درگرفتن نتیجه جنگ خود ناکام است.تجربیات بزرگی تاریخی هم این را نشان داده است که با کشتارمردم نمی توان دل ودماغ مردم را تسخیرکرد یکی ازعمده ترین دلیل راه انداختن جنگ، تسخیروتصرف دل ودماغ مردم است .مردم باید بدانند که چریک برای چه جنگ می کند؟ هدف جنگ باید معلوم باشد ونوع عملیات هم نباید به مردم آسیب برساند.

 

ناتوچرا درجنگ افغانستان نتوانیست به تصرف دل ودماغ مرد دست یابد؟ هدف را که محو تروریزم باشد را اعلام داشت اما عملیات آنها بخاطرکشتارمردم بیگناه با چالشهای عمده روبروگردید یکی ازدلایل ناکامی ناتو درجنگ افغانستان همین بود که حکومت با آنها بدرستی همکاری نکرد ویا آنها مغروربودند و با حکومت افغانستان  درجنگ همکاری نداشتند،به همین علت تاحدی زیادی نتوانیست،دل ودماغ مردم را تسخیرنماید حال بگذریم که درتعیین هدف چه قدرصادق بود این مساله هم البته با اما اگرهای روبروشده است.طالبان که نود درصد قاتل مردم افغانستان شناخته شده چه گونه می تواند ادعای پیروزی وگرفتن نتیجه مثبت ازکارشان را داشته باشند واینکه هرروزماشین کشتارآنها با سازماندهی ومدیریت استخبارات،روی جنازه ای مردم افغانستان گردش می کنند،خود دلیل ناکامی آنها است.شدت جنگ طالبان وکشتاربیرحمانه  آنها دراین روزها، ناشی ازیک تلقی وتلقین غلط استخباراتی است که نیروهای بین  المللی ازافغانستان،بیرون می شود وزود تر هم خارج می شوند بنابراین شما دراین جنگ برنده اید درحالیکه طالبان با این کشتارخود درذهن مردم مرده است و امروز درفرهنگ سیاسی مردم جزء لقب تروریست چیزی دیگری بدست نیاورده. طالبان ،تروریزم ،القاعده درذهن مردم، جریانات مرده ،تعریف می شود.قاتل ازوقتیکه مرتکب قتل می شود،ازهمان لحظه پرونده مرگ خود را درمحکمه عدالت امضا می کند واین حرف درست است که قاتل مرده وقاتل ناکام است.

 

نکته مهم دیگری که درمساله افغانستان،مورد بحث است این است که تنها،طالبان قاتل مشکل افغانستان نیست چالشهای عمده ای وجود دارد  که به مراتب خطرناک تر ازحنگ طالبان دانسته می شود وآن اختلافات سیاسی درمسایل پیش روی است.حقیقت این است که تنشهای بزرگی سیاسی درحال شکل گرفتن باید باشد.انتخابات سال 2014مساله بزرگی برای مردم افغانستان است. هرکسی دراین راه کارخود را می کند طالبان ازهم اکنون با نوع کشتاریکه هرروز،راه می اندازد، با پروسه انتخابات هرگز،همکاری وشرکت نخواهد داشت وتاجایکه امکان دارد این مساله را به چالش وناکامی می کشاند.حکومت هم با طرح های که درمورد انتتخابات درنظرگرفته، موجب دامن زدن به نگرانیهای درسطح مردم شده است احزاب سیاسی وگروهای مدنی با روشها وبرنامه های حکومت موافق نیست همین دیروزدریک کنفرانس خبری" شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی"ازمداخلات حکومت درامرانتخابات شکایت داشت آنها طی اعلامیه هفت ماده ای خود به این مساله اشاره داشت که مداخلات حکومت،شفافیت انتخابات را زیرسوال برده است. اخباری وجود داردکه احزاب ورهبران سیاسی درمزارجمع شده ونسبت به مسایل افغانستان ومساله انتخابات،اعلام موضع می کنند.

 

ازسوی دیگرتنشها وخواب آلوده گیها درسطح رهبران سیاسی نیزدیده شده که آخرین مورد آن مقاله آقای امرالله صالح دربخش خبری پشتوی بی بی سی است.آقای صالح یکی ازرهبران سیاسی درکشورکه روند سبزرا رهبری می کند با نوشتن متنی که دران گفته شده جامعه اقلیت شیعی ورهبران سیاسی آنها وابسه به ایران است،یک نوع خوب الوده گی سیاسی خودرا نشان داده است. استاد محقق نسبت به این موضوع باذکردلایلی، عکس العمل نشان داد وگفت: آقای صالح ازموضع چریک..حرف زده ونه ازموضع یک رهبرسیاسی که جنبش سبز را رهبری می کند.واکنشها درفضای مجازی خیلی زیاد بود که حد اکثرخسارات آن را می توان درکاهش وحتی سقوط آقای صالح درجامعه هزاره وشیعه دانیست واین کاربرای داعیه ملی بودن وی ضرروارد کرد.این مقاله به سود آقای صالح ورهبران جبهه ملی نبود.ولی خوب شادی نوچه های سیاست هم به جای نمی رسد که جشن سروروپای کوبی درفضای مجازی فیس بوک برپاکرده وگفته اند که :جبهه ملی،متلاشی شد.نوچه ها درسیاست ویا تحریک شده ها که با دم خود چهارمغز،شکست، مطمئن باشند که جبهه ملی با نوشتن یک مقاله متلاشی نمی شود درروند مبارزات سیاسی چنین اشتباهات قابل جبران، زیاد روی می دهد وجبهه ملی سرمایه سیاسی جامعه است اینکه فکرشود ،متلاشی شد بی معنا واحمقانه است.

 

جبهه ملی درحال حاضردوپروژه بزرگی ملی را دنبال می  کند یکی انتخابات سال 2014 ودیگری،نحوه مقابله با تهدیدات وخطرات تروریزم درافغانستان.جبهه ملی تردید ندارد که طالبان پروژه جنگ را متوقف نمی کند بنابراین باید،برای امنیت وسلامتی مردم، نهادهای نظامی وامنیتی افغانستان را، تقویت کرد.ما فکرمی کنیم درآینده افغانستان،قاتل وتروریزم برنده نیست. زیراکه آنها مرگ خودرا دردل ودماغ مردم افغانستان،اعلام داشته. پیروزی میدانهای بعدی درسیاست مردم ورهبران مردمی افغانستان است.همه شرایط  داخلی وبین المللی برای چنین موفقیتی فراهم شده .دراین معرکه ها ،قاتلان مردم  ناکام ومردم افغانستان پیروز می شود.  

مولفه ها


مولفه ها

 

حد اقل چهارمولفه ای تاثیرگذار را می توان دربرگزاری انتخابات سال2014 شناسایی وتعریف کرد.یکی ازآن مولفه ها، شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی وگروهای مدنی است.امروزدرهتل کابل استار، شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی،نشستی خبری داشت آنها دید گاه های شان را درهفت ماده با خبرنگاران درمیان گذاشتند.دربیانیه شورا، تاکید شد که حکومت درامورانتخابات مداخلات گسترده ای داشته واین مساله سبب می گردد که انتخابات شفافی درسال 2014 برگزار نشود دربیانیه شورای همکاری احزاب، اشاراتی وجود دارد که حکومت درامورکمیسیون مستقل انتخابات مداخلی کرده آنها به نامه ایکه ازسوی حکومت به کمیسیون مستقل انتخابات فرستاده شده ودرآن مکتوب نوشته شده که " استفاده  ازکارت قبلی" درانتخابات 2014 صورت می گیرد.

 

 استدلال که ازسوی حکومت صوت گرفته این است که " هزینه ای برای صدورکارتهای تازه وجود ندارد" جان مکین درسفراخیرخود درکابل گفته است که  این حرف درست نیست که آمریکا هزینه انتخابات افغانستان را ندارد نه آمریکا که این همه مصارف را درافغانستان متقبل شده،چطورنمی تواند هزینه انتخابات را بپردازد.اپوزیسیون به شدت نگران این مساله است که حکومت درامرانتخابات مداخله کرده ومی خواهد نتایج آن را آن را بسود خود داشته باشد.استفاده ازکارتهای قبلی که روی آن تاکید دارد،ازسوی شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی، امروز،نادرست خوانده شد.درمورد قانون انتخابات هم دیدگاهای متفاوتی بین حکومت وشورای همکاری احزاب وگروهای مدنی وجود دارد. شورای همکاری احزاب وگروه های مدنی با مسوده ای پیشنهادی وزارت عدلیه، موافق نیست آنها ازپارلمان کشورمی خواهند که نقطه نظرات گروه های مدنی واحزاب سیاسی را درتدوین قانون انتخابات درنظربگیرد.نشست امروزی شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی،موضوع کنفرانس خود را " مداخلات حکومت درامرانتخابات" اعلام کرده بود دربیانیه هفت فقره ای خود به موارد ازتخلفات حکومت اشاره داشت.

 

مولفه احزاب،گروهای مدنی وبخشهای ازگروهای پارلمانی صف واحدی را دربرابرحکومت بعنوان یک عامل تاثیرگذاردرانتخابات سال2014،تشکیل می دهد تردیدی نیست که این مجموعه بزرگ درامرانتخابات، تاثیرات زیادی خواهد داشت.امروزخبرنگاران درسئوالات شان به این مساله اشاره داشتند که اگرحکومت نقطه نظرات شما را قبول نکرد درآن صورت شما می کنید آیا انتخابات را تحریم می کنید ومی خواهید روند انتخابات را سبوتاژ ومشروعیت آن را زیرسئوال ببرید.یکی  ازسخنگویان ایتلاف گفت: گزینه هرامری محتمل است.امرالله صالح هم چند روز پیش به این مساله اشاره داشت که اگرانتخابات بصورت منصفانه وشفاف برگزارنشود،روند اوضاع شکل دیگری به خود می گیرد مضمون حرفهای صالح واینکه یکی ازسخنگویان شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی، احتمال هرنوع گزینه را ممکن می داند،همه نشانه ای تاثیرگزاری آنها رادرانتخابات 2014 نشان می دهد.

 

مولفه دوم درکنارعامل تاثیرگزاراول،حوزه خشونت وانتحاراست که طالبان آن را رهبری می کند.این حوزه ویران گربا اقدامات که درطی این ده روزازخودنشان داد معلوم می شود که هیچ گونه اهمیت وحرمتی برای انتخابات سال 2014 قایل نیست حوزه خشونت هم چنان به آدم کشی وتبهکاری ادامه می دهد.معلوم می شود که ناف این شبکه به استخبارات گره خورده واستخبارات اعتقادی به صلح وثبات  درافغانستان ندارد،کشتاربیرحمانه طالبان درواقع، تطبیق برنامه های استخباراتی درافغانستان است به همین دلیل است که ماهیت جنگ طالبان ونوع عملیات بیرحمانه آنها،جنگ استخباراتی است.عملیات انتحاری،تعریفی جزشدت تروروخشونت ازنوع که استخبارات دنبال آن است،چیزی دیگری نمی تواند باشد.بنابراین درانتخابات سال 2014 باید روی حوزه خشونت بعنوان عامل منفی درامرانتخابات،چلی پا کشید.این حوزه تاثیرویران گر،درامربرگزاری انتخابات دارد.حوزه خشونت را نمی تواند فاقد تاثیردرانتخابات تعریف کرد تعریف وشناسایی آن،این است که این گروه بعنوان یک مولفه منفی، با تمام وجود مانع ازبرگزاری انتخابات سال 2014 می شود.

 

مولفه سوم وتاثیرگزار که بلحاظ درجه بندی مقام اول را دربرگزاری انتخابات دارد زیراکه همه امکانات وتسهیلات را دراختیارخود گرفته است وبه اعتقاد شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی درنشست امروز"امرونهی" صادرمی کند.حوزه حکومتی می باشد که فوق العاده  موثردرامربرگزاری انتخابات شناخته شده است .تمامی نگرانیها وموضع گیریها برمی گردد به رفتارحکومت دربرگزاری انتخابات سال2014 جدال ونقاش حوزه مدنی وسیاسی به اضافه گروهای پارلمانی درعرصه های قانون گذاری برای انتخابات،میکانیزمهای اجرایی وعملیاتی برای انتخابات،درواقع با حوزه حکومتی درامرانتخابات می باشد.گردهمایی امروزاحزاب سیاسی،ونشست احتمالی رهبران عمده سیاسی درشمال کشور،همه دلایلی است که حوزه سیاسی ومدنی با حکومت، مناقشات بزرگی رادرپیش گرفته است.حکومت درامرانتخابات با لغو کمیسیون سمع شکایات که گفته می شود دراین مساله آقای معنوی دچاراشتباه محاسبه شده ودرآن زمان به شدت ازلغو کمیسیون سمع شکایات،حمایت کرد درحالیکه تفاوت نظرآقای معنوی درامربرگزاری انتخابات وتاکید ایشان برثبت نام رای دهندگان ازعمده ترین درگیری وی درداخل کمیسیون انتخابات بارییس دارالانشاء آقای  بارکزی دانسته شده.

 

 گفته شده که آقای بارکزی، دررکاب حکومت درامربرگزاری انتخابات،رکاب می زند وبا صراحت وقاطعیت با رییس کمیسیون ونظرات ایشان به مخالفت برخواسته وتاکید دارد که انتخابات با همان کارتها قبلی برگزارشود وثبت نام رای دهنده گان اصلا لزومی ندارد.آقای معنوی درمواردی شکایت کرده که درمدیریت وجابجای مدیران کمیسیون، هیچ نقشی ندارد وبدون مشوره ونظر،وی جابجا های عمده ای درکمیسیون مستقل انتخابات، صورت گرفته است  اگراین حرف ها که دررسانه ها،مطرح شده، راست باشد معلوم می شود که درکمیسیون برگزاری انتخابات،مداخلات گسترده ای باید وجود داشته باشد.شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی امروزدرنشست خود، اشاراتی به همین مداخلات داشت.حوزه حکومتی درامربرگزاری انتخابات نگرانیهای را درحوزه چهارم نیز،ایجاد کرده.درطی این دوروز  ازمراکزقدرت وتصمیم گیری اروپا وآمریکا حرفهای جدی را درمورد انتخابات شنیده ایم.

 

حوزه چهارم همین جامعه جهانی است که تصمیم گیریهای اصلی آن دربرگسیل وواشنگتن ،اعلام می شود. دوروزپیش آقای جان کری وزیرخارجه بعدی آمریکا درمورد انتخابات افغانستان،گفتگوی مفصلی داشت وی درمورد  انتخابات سال 2014 افغانستان،تاکید زیادی برشفافیت وعادلانه بودن، انتخابات داشت جان کری درجای اختطارمی دهد که اگرانتخابات پیش رو درافغانستان همرا با تقلب برگزارشود ما قادرنستیم دوستان مان را، دردنیا به حمایت ازافغانستان،متقاعد نماییم به این صورت جامعه جهانی ازیک انتخابات آلوده به تقلب حمایت نمی کند وافغانستان درانزوا کشیده می شود.جان کری دراین گفتگو اشاره به تاریخچه گذشته ای انتخابات داشت وگفت: من درآن انتخابات کمک کردم با اینکه انتخابات با سئوالاتی روبروبود ولی من بارهبران افغانستان بحران انتخابات سال 2009،را حل کردم وی می گوید دیگرآن تجربه هرگزدرمورد انتخابات افغانستان،تکرارنمی شود آقای جان کری به این مضمون درمورد انتخابات سال2014 حرف زده است واین خود یک نوع تهدید معنی داری می تواند برای افغانستان شمرده شود.اتحادیه اروپا هم بصورت واضحی گفته است: اگرانتخابات درافغانستان با تقلب برگزارشود.جامعه جهانی افغانستان را تنها می گذارد وکمکی به افغانستان نخواهد کرد.

 

حوزه چهارم درانتخابات افغانستان که جامعه جهانی باشد با چنین زبانی درمورد انتخابات افغانستان حرف زده است.بنابراین اگرهمکاری بین سه حوزه مدنی سیاسی به اضافه گروهای پارلمانی،حوزه دوم حکومتی وحوزه سوم جامعه جهانی درامرانتخابات انجام نشود دراین صورت شک نباید کرد که افغانستان به بحران کشیده می شود.بحران افغانستان وشدت  اختلافات سیاسی به ضررمردم ،حکومت افغانستان،گروهای مدنی وسیاسی،تمام می شود وهمه اموربه سود حوزه خشونت وانتحار به رهبری طالبان،راه اندازی خواهد شد این امرخود، احیای کابوس دهه نود خواهد بود حکومت افغانستان بعنوان تاثیرگذارترین مولفه درکنارسه مولفه دیگر،بشترین مسئولیت را به دوش دارد.توپ به زمین حکومت انداخته شده وهمه طرف های تاثیرگذاردرانتخابات سال2014 به حکومت افغانستان می نگرد که چه گونه دین تاریخی خود را،اداء می کند.درپایان سخن اینکه اگرسه مولفه حکومتی،گروهای مدنی وسیاسی،وجامعه جهانی با هم همکاری نماید دیگرحوزه خشونت خود بخود دفن تاریخ درسیاست افغانستان شده است. خطراصلی انتحارکورطالبان وجنگ استخباراتی نیست خطراصلی فقدان همکاری سه مولفه  تاثیرگذاردرانتخابات سال 2014 است.

اخطار

اخطار

 

اخطار جامعه جهانی درمورد انتخابات جدی است آنها گفته اند که اگرانتخابات درافغانستان شفاف برگزارنشود وسبوتاژ صورت بگیرد دراین صورت جامعه جهانی، افغانستان را تنها می گذارد ازسوی هم ،همه قراین نشان می دهد که انتخابات سال2014 با چالشهای روبرواست.طالبان ازهم اکنون نشان داده است که به هیچ اصلی ازاصول درمورد صلح وثبات وفادارنیست.طالبان درطی همین ده روز دوانفجارخونین را درکابل داشت انفجاردرجلوساختمان امنیت ملی وانفجاربعدی درساختمان ترافیک درغرب کابل،پیامهای درد ورنجی بود که ازسوی طالبان به مردم افغانستان فرستاده شد.با اینکه طالبان درکنفرانس پاریس شرکت داشتند ودرکنفرانس بکواش درامارات شرکت نمودند اما این گونه مشارکتها، ازسوی طالبان بی معنی وشبیه به یک بازی وسرگرمی ،دانسته می شود که انجام می دهند.

 

درکنارمسایل صلح وشرکت درکنفرانسها، بازهم دیدیم که تدارکات وسیع کشتارومرگ درکابل ازسوی طالبان،سازماندهی شد. نیروها امنیت ملی پس ازدوانفجارمرگ بار،سازماندهی حمله  تازه ای را کشف وآن را خنثی کرد.درمزارشریف دیروزانفجار دیگری روی داد وچندین عملیات خونین دیگردرگوشه وکنارکشور،همه نشان می دهد که طالبان با سیاست کشتارتامرزوزمان انتخابات پیش می رود وبه این صورت می خواهند انتخابات را سبوتاژنمایند.طالبان برخوردش با نیروهای بین المللی نیزفرقی نکرده با اینکه آمریکا دومساله را،بوضوح اعلام کرده وطالبان باید دربرابراین دومساله ازخود انعطاف نشان دهد زیرا خرد وعقلانیت، همین را می گوید: وقتیکه طرف می گوید ما باطالبان جنگی نداریم طالبان باید این نکته را درک نمایند که دربرابرآن عکس العمل منطقی نشان دهد اما می بینیم که طالبان نسبت به همین حرف اهمیتی نمی دهند وفکرمی کنند که می تواند آمریکا وغرب را شکست داده وآنها را ازصحنه هستی وزمین برمی دارند این نهایت بی خردی را نشان می دهد برداشتن وشکست دادن ازطریق قهرآمیز، کاری ساده وآسانی نیست اصلا سیاست حذف ونابودی طرف ازراه خشونت امرنابخردانه است ما درگوشه وکنارخود به وضوح استیصال این سیاست را شاهد هستیم.

 

مساله دومیکه ازسوی غرب مطرح شده این است که درسال 2014 ازافغانستان خارج می شود وجنگ را دربهارسال 2013 پایان می دهد.عقلانیت حکم می کند با این مساله هم مثبت برخورد شود مگرطالبان نگفته اندکه شرط صلح وپایان جنگ، خروج نیروهای بین المللی ازافغانستان است حال که آنها اعلام داشته که ازافغانستان بیرون می شود پس چرا وبه چه دلیل عملیات شان راعلیه نیروهای بین المللی ،شدت می دهند.دوهدف دراین کارزارغیرمنطقی طالبان وحزب اسلامی وجود دارد یکی اینکه باورکرده که غرب وآمریکا را شکست داده بنابراین باید حملات خود رابه شکست خورده ها، شدت وحدت ببخشند.این همان القائات روانی جنگ وپیامدهای تصورشکست است.نکته دوم درحملات طالبان این می تواند باشد که این گروه مصمم است که انتخابات سال2014 را سبوتاژنماید وانتخابات درافغانستان برگزارنشود.زیرا درصورتیکه انتخابات درافغانستان برگزارنشود حکومت با بحران مشروعیت روبرومی شود طالبان فکرمی کنند دراین بحران برنده است وهمه چیزازنوشروع می شود.دراین شروع ازنو،آنها توانسته حرف اول را بزند نکته سوم هم تاثیراستخبارات درجنگ افغانستان است استخبارات چند هدف را دنبال می کند.

 

 هدف اول این است که جنگ باید درافغانستان مشتعل باشد .سی هفت سال جنگ درافغانستان به سود آنها تعبیرشده است زیرا با جنگ افغانستان خانه آنها، ارتش ونیروی اتمی انها ساخته شد. افغانستان خراب وخانه انها اباد شده است ثبات وآرامش را استخبارات درافغانستان نمی خواهد به همین علت ازنفوذ وسلط ایکه برطالبان دارد،انها را تشویق به جنگ می کند.نکته دومی که استخبارات دنبال آن است این است که طالبان درجنگ درسال 2014 وپس ازآن می تواند حرف اول را بزند.طالبان انتخابات را نمی گذارد برگزارشود با شدت جنگ برگزاری انتخابات مشکل ویا اصلا صورت نمی گیرد.دراین صورت دولت افغانستان حالت اضطرار،اعلام کرده ومشروعیت نظام سیاسی درافغانستان بصورت قطع زیرسئوال کشیده می شود به این ترتیب استخبارات ازسبوتاژانتخبات وبه سئوال کشیدن مشروعیت نظام درافغانستان به اهداف خود دست یافته است.استخبارات صلح را به بازی گرفته وطالبان را تشویق به جنگ می کند.اگرچنانچه همه چیزبهم خورد وطالبان با قدرت ووحشت بربخشهای بزرگی ازافغانستان مسلط شد دراین صورت عمق استراتژیک وروی کارآمدن حکومتی که دشمن هند باشد، مطلوب استخبارات است.

 

اینها احتمالات ودلایلی می تواند باشدکه طالبان انتخابات را سبوتاژ می کند ،جنگها وعملیات پی هم طالبان جز این، دیگرچه معنایی می تواند داشته باشد.دوعنصراصلی ،تداوم جنگ وبرگزارنشدن انتخابات ازجمله پروژه های است که می توان درشدت خشونت وجنگ طالبان،آن را بررسی کردودرنهایت امراین همان سبوتاژکردن انتخابات وبه هم زدن همه چیزدرکشوراست.

 

 البته دلایلی زیادی است که طالبان واستخبارات به این اهداف خود نمی رسند آنها دچاراشتباه محاسبه شده همان گونه که نابود کردن غرب وشکست آنها توسط طالبان والقاعده، درجهان، تصورات وخیالات است درست به همان پیمانه پیروزی طالبان ازطریق خشونت وجنگ درافغانستان امرعبث می باشد البته این درست است که چالشها وگرفتاریهای مردم زیاد ترمی شود اما طالبان بصورت قطع نمی تواند به مقدرات مردم مسلط شود.اگراراده ای درکارباشد یعنی اینکه حکومت با همکاری جامعه بین المللی وعوامل بومی وداخلی بخواهند، انتخابات منصفانه وشفافی را برگزارنمایند، بدون شک انتخابات برگزارمی شود شرارت طالبان وحامیان آنها نمی تواند انتخابات را سبوتاژنماید.بنابراین آگاهان امورعلیرغم شدت عملیات وانفجارات پی هم درکابل ودیگرشهرهای افغانستان،اعتقاد دارند که طالبان نمی توانند انتخابات سال2014 را سبوتاژنمایند.آنچه که مایه نگرانی شده این است که حکومت با مخالفان سیاسی ونیروهای مدنی ،درداخل جامعه درمورد انتخابات به توافق نرسد.دراین صورت،اختلافات خطراصلی وتهدید عمده می تواند دربرگزاری انتخابات باشد درحال حاضرنشانه ای وجود ندارد که حکومت با مخالفان خود روی موضوعات مهم درمورد انتخابات به توافق رسیده باشد .جامعه جهانی به همین دلایل اخطارداده وگفته است که اگرانتخابات منصفانه برگزارنشود،جامعه جهانی  افغانستان را تنها خواهد گذاشت.

 

یکی ازمسایل مورد نقاش، قوانین انتخابات است که می بینیم تفاوت ویران گری دربرداشت حکومت با مخالفان وجامعه مدنی وجود دارد نظام انتخاباتی مورد نظرحکومت ومسوده که وزارت عدلیه به پارلمان،ارایه کرده، هرگزمورد قبول وقناعت احزاب سیاسی گروهای مدنی نیست.این تفاوت نظردرمورد قانون انتخابات مساله بزرگی دربرگزاری انتخابات می باشد.انتخابات باید قانون داشته باشد وقانون با چالش نظری بین حکومت ومخالفانش روبرو شده است.تنها یک مرجع دراینجا می تواند اقدام به حل بحران قانون انتخابات نماید وآن پارلمان افغانستان است که قانون انتخابات را بحث وقدرجامع ومشترک را به دست اورد البته این مساله هنوزدرهاله ای ازابهام فرورفته . فرض را براین می گیریم که پارلمان قدرجامع را شناسایی کرد وقانون مورد رضایت دوطرف حکومت ،مخالفان وجامعه مدنی را تصویب کرد دراین صورت دومشکل دیگردرسیرتکاملی قانون حل نا شده است وآن دوچالش، یکی مجلس سنا ودیگری توشیح رییس جمهوراست.نداشتن قانون درانتخابات ویا تصویب نشدن آن، درواقع همان سبوتاژانتخابات می توان شمرده شود وتهدیدات جامعه جهانی جدی است.

 

مساله میکانیزمهای اجرایی وعملیاتی انتخابات نیزازموضوعات حل ناشده است حکومت درمورد کارت رای دهی، اصراردارد که ازکارتهای قبلی استفاده شود. ثبت نام مجدد ازواجدین شرایط لازم نیست حرف حکومت این است تا جایکه ممکن است به افراد جامعه تذکره الکترونیک صادرشود ودرجاهایکه تذکره الیترونیک،امکان نداشته باشد ازکارتهای قبلی استفاده شود امریکه مورد قبول احزاب سیاسی وگروها مدنی نیست. حرف مخالفین سیاسی وگروهای مدنی، استفاده یک سان ازتذکره الکترونیک است این مساله نادرست است که درانتخابات ازکارتهای پیشین استفاده شود.استفاده ازکارتهای قبلی یکی ازعمده ترین نقاط مورد اختلاف طرفین ویا اطراف تاثیرگذاردرانتخابات سال 2014 دانسته شده.طرح کمیسیون مستقل انتخابات، ثبت وراجسترواجدین شرایط بود که ازسوی حکومت طی مکتوب رسمی، ثبت نام مجدد،مردود اعلام شد.قوانین درانتخابات،کارتهای رای دهی،تذکره الکترونیک،مساله نظارت برا نتخابات،کمشنرها، ثبت نام رای دهندگان ورد حکومت،استفاده ازکارتهای قبلی وچندین مساله دیگر،لاینحل ازموضوعاتی است که مساله انتخابات را به مشکل روبروساخته است.

 

برخی گفته اند چالشهای اصلی موضوعاتی می باشدکه به آن اشاره شد واین مسایل به مراتب خطرناک ترازچند عملیات انتحاری بی معنی طالبان می تواند باشد طالبان نمی توانند انتخابات را با انتحار،سبوتاژنمایند اما حل نشدن موضوعا ت فوق، چرا می تواند عوامل اصلی بحران دربرگزاری انتخابات شمرده شود.مشکل انتخابات ، انتحارطالبان نیست چالش اصلی اختلافات سیاسی درامرانتخابات است.سبوتاژانتخابات درعملیات کوروبی هدف طالبان که جان چند انسان بیگناه رامی گیرد،نیست.مشکل انتخابات بحران سیاسی است که حکومت با مخالفان خود درامرانتخابات به توافق نرسد.سبوتاژ اصلی درانتخابات سال 2014 ازناحیه اختلافات سیاسی می تواندانجام شود تا عملیات کورطالبان.البته هدف اصلی طالبان واستخبارات سبوتاژاست ولی این سبوتاژبا خشونت نظامی امکان ندارد اما سبوتاژبا اختلافات سیاسی ممکن است ودراین صورت ،صددرصد به سود طالبان واستخبارات تمام می شود. جامعه جهانی به نوبه خود اخطارداده که اگراختلافات سیاسی حل نشود وانتخابات شفافی درافغانستان برگزارنشود،آنها ممکن است افغانستان را تنها بگذارد.آیا اخطاربالاترازاین رامی تواند درمورد انتخابات سال2014 ازسوی جامعه جهانی را تصورکرد.