نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

گل آلود کردن سیاست درافغانستان

گل آلود کردن سیاست درافغانستان

 

سیاست درافغانستان واقعا گل آلود شده است. فکر می کنم انگلیس درایجاد این گل آلودگی نقش اول را باید داشته باشد.یک وقت وزیردفاع انگلیس گفته بود که این مردم مرتبط است به قرن سیزده هم.مفهوم سخنان وزیردفاع انگلیس درسال2011درچند جهت تفسیروتعبیرگردید.اول اینکه وی به مردم افغانستان توهین کرده واین مردم  اززمان عقب مانده،دانسته شده است.

 

حال قرن بیست یک وهزاره سوم اززمان است ولی وزیردفاع انگلیس، جایگاه زمانی افغانستان را درقرن سیزه دهم،تعریف کرده است ویک عده این را توهین ازسوی یک مقام نظامی،به مردم افغانستان،تلقی کردند وبه شدت نسبت به این اظهارات،خشم گین گردیدند.نکته دوم که ازسخنان وی برداشت شد این بود که انگلیس دموکراسی را شایسته مردم افغانستان نمی داند.مردم قرن سیزده ،چه نسبت می تواند با دموکراسی داشته باشد.دموکراسی حاصل رنسانس ودرگیری شدید، متفکران با ارباب کلیسا بود این امربرمی گردد به قرن شانزده وبعد ازآن.مردم افغانستان درقرن سیزده زندگی می کنند بنابراین هیچ نسبتی بین این مردم ودمواکراسی نمی تواند،وجود داشته باشد.

 

نکته سوم که ازسخنان جناب وزیراستنباط گردید این بود که انگلیس به یک نحوی سیاست را گل آلود کرده وآن را ارجاع به سلطه طالبان داده است.مناسب ترین نظام برای مردم قرن سیزده، همان نظام طالبانی باید باشد که با همه مظاهرعلم ودانش دشمنی می ورزد.هدف ازیک چنین اظهارات، گل آلودکردن سیاست است وانگلیس دراین کارنقش اول را داشته است.حرفهای زیادی وجود دارد که حضورانگلیسیها درهلمند،با دوویژه گی، همراه بوده است یکی اینکه هرگزمبارزه جدی با طالبان نداشته امریکه آمریکاییها ازآن گاها پرده برداشته وکارانگلیس را درامرمبارزه با طالبان درولایت هلمند، خیلی مثبت ارزیابی نکرده اند.

 

اخباری وجود دارد که آمریکا وانگلیس راجع به اداره جنگ درولایت هلمند، دچاراختلاف شده وبخشهای زیادی ازولایت هلمند را آمریکاییها دردست گرفتند.پایگاه "بیسشن" که یکی ازعمده ترین پایگاه آمریکا درولایت است وبه همین خاطر،تاسیس شده است.این پایگاه درسال2012 مورد یک حمله بیرحمانه ازسوی طالبان قرارگرفت وطالبان ازهمه تجهیزات حیرت انگیزامنیتی آن عبورکروچرا؟ این سئوالی است که هنوزبی پاسخ مانده وبرخی هم این گونه پیچیده گیها را درمناسبات پیچیده آمریکا وانگلیس درولایت هلمند دانسته اند.نکته دوم که بارها رییس جمهورافغانستان به آن اشاره کرده این بوده که تولید تریاک ومواد مخدرهرگزدراین ولایت هلمند، با حضورنیروهای انگلیسی کاهش نداشته وچرا؟ بازهم این سوالی است که برمی گردد به نیروهای انگلیسی درولایت هلمند.

 

 البته شکی وجود ندارد که درولایت هلمند جنگ با طالبان را عمدتا آمریکاییها دردست دارد این مساله با یک جدال ومناقشه بین آمریکا وانگلیس توام بوده است.مایکل سمپل هم که ازافغانستان،طرد می شود،ریشه درهمین عوامل باید داشته باشد.مقامات افغانستان وی را فردی مشکوک ونامطلوب تشخیص داده بودند وشاید برجسته ترین نکته غیرمطلوب بودن ایشان،همان ارتباطات باطالبان باشد.بهرصورت مایکل سمپل دراین ارتباط با همین زدوبندها،ازافغانستان،طرد می شود.انگلیس تا هنوزنتوانسته ثابت نماید که درمورد طالبان ومواد مخدردرولایت هلمند درطی یک دهه ،درست وصادقانه عمل کرده باشد.هردو مساله را درمیدان ودرحوزه قلم روحضورانگلیسها،شاهد هستیم. ازهلمند هرچه ریشه کن شده باشد ولی دومساله سرجای خود باقی است یکی طالب ودیگری مواد مخدر.

 

گرچه گفته شده آمریکاییها تاحدی زیادی درجنگ با طالبان درولایت هلمند ازخود قاطعیت نشان داده روایت آمریکاییها این است که طالبان درحد بسیاربالای درولایت هلمند ضربه دیده ولی خطربازگشت آنها هرگزمنتفی نیست.اثبات دیگری نیزوجود دارد که انگلیس درحال حاضر، با یک تحلیل علمی واکادمیک می خواهد آب را درسیاست افغانستان، گل آلود نماید.درقلم رودرونی وزارت دفاع انگلیس، دربخش مباحث اکادمیک، همین دیروز،مسایل بحث وبیرون داده شد که واقعا تکان دهنده بود. دراین بخش تحقیقی گفته شده که غرب وشوروی درمورد افغانستان،اشتباهات مشابه را مرتکب شده اند.

 

 

وضعیت حاضردرافغانستان شباهت های تردید ناپذیری را با آخردهه هشتاد هویدا می کند.یعنی اینکه یک روی داد، ویک اشتباه دردوزمان متفاوت،انجام  شده است .نکته ای دوم که درتحلیل شان ذکرشده این است که غرب وشوروی دوایدلوژِی را، به مردم افغانستان،تحمیل کردند که مردم دربرابرآن واکنش نشان داد.تحلیل گران انگلیسی،درمباحث اکادمیک خود به این مساله اشاره می کنند که مارکسیزم ودموکراسی،دوایدلوژی است که درسال 1979 شوروی خواست مارکسیزم را به مردم افغانستان،تحمیل نماید وغرب هم عین همان کاررا درسال 2001 پس ازیازده سپتامبر،باید انجام داده باشد.دموکراسی ازسوی غرب به مردم افغانستان یک مساله تحمیلی است.

 

نکته ای پایانی درواقع نتیجه گیری وهدف ازاین لا طایلات باید باشد وآن این است که غرب اشتباه خود راهمراه ایدلوژی شان پس بگیرد.یعنی هم ازافغانستان خارج شود زیرا که جنگ افغانستان راه حل نظامی ندارد وغرب شکست نظامی خود را قبول نماید وباید ازاین جنگ پای خود را پس بکشد. ونکته دوم اینکه ایدلوژی  را که غرب برمردم افغانستان تحمیل کرده باید ازآن دست بردارد چیزی را که مردم افغانستان نمی خواهد،باید روی آن بی جهت اصرارنداشته باشد. تحلیلگران انگلیسی روشن ساخته که دموکراسی برمردم افغانستان تحمیل شده است واین مردم دموکراسی که ما برآنها تحمیل کرده ایم،را قبول ندارد.این مساله البته گاه گاهی درافغانستان زمزمه شده که دموکراسی تحمیلی غرب درافغانستان،قابل قبول نیست.

 

 خوب برمبنای این تحلیل نیروهای بین المللی مثل نیروهای اتحاد جماهیر،بایدازافغانستان خارج شود که می شوند زیرا که این مساله یک شباهت وتکرارتاریخی است.ایدلوژی که برمردم افغانستان تحمیل شده باید کنارگذاشته شود.همان گونه که مارکسیزم ازافغانستان کنارزده شد وباید به همان صورت دموکراسی ازافغانستان کنارگذاشته شود.دموکراسی یک پدید غربی است ومردم افغانستان آن را قبول ندارد واین مساله را ما برآنها تحمیل کرده ایم پس باید دموکراسی دیگردرافغانستان مطرح نشود.جنگ با تروریزم یک اشتباه بود چنانچه تجاوزشوروی درافغانستان یک خبط تاریخی ودرنهایت تبدیل به زخم چرکین گردید،یک اشتباه بود.تحلیل گران انگلیس این نتیجه را می گیرد که باطالبان باید مذاکره شود ودرنهایت امرباکنارگذاشتن دموکراسی وخروج ازافغانستان،همان امارت طالبانی،جای گزین آن خواهد شد.

 

مجموع سه حوزه گفتگو، درسیاست انگلیس را اگرکنارهم بگذاریم ،این نتیجه بدست می یاید که درآینده افغانستان مردم این کشورباید امارت طالبانی را قبول نماید این گونه بحثها است که واقعا انسان را به حیرت می اندازد که این کشورچه بلای برسرمردم افغانستان خواهد آورد.سه حوزه گفتگودرسیاست انگلیس را به این ترتیب درکنارهم قراردهید.اظهارات وزیردفاع انگلیس که گفته بود مردم افغانستان درقرن سیزده زندگی می کند وهیچ نسبتی با دموکراسی ندارد.حوزه دوم همین بحث اکادمیک دیروز، درحوزه اردوی انگلیس است که گفته است: شباهت واشتباه تاریخی روی داد. اشغال افغانستان وحضورنیروهای بین المللی درافغانستان یکی است وبا ید نیروها، ازافغانستان بیرون شوند ودیگراینکه همان گونه تحمیل مارکسیزم به مردم افغانستان،اشتباه بود تحمیل دموکراسی درافغانستان  نیزیک اشتباه است.

 

 مردم دموکراسی را قبول ندارد مگرزوراست.افغانستان راه حل نظامی ندارد وباید مساله درمذاکره وگفتگوبه گونه ای که دموکراسی ونیروهای خارجی ازافغانستان،کنارگذاشته شود،ادامه داشته باشد وحوزه سوم، هم درگل آلود کردن سیاست درافغانستان،اصراروحمایت بیش ازحد انگلیستان ازسیاست پاکستان است.آقای کامرون می گوید: افغانستان باید با پاکستان ، پیمان استراتژیک امضا نماید. صلح درافغانستان بدون دخالت پاکستان امکان ندارد وپاکستان یگانه راه حل مساله افغانستان باید باشد ودیگراینکه درمذاکرات صلح تمامی طرفهای طالب شرکت داشته باشند.

 

هرکدام ازاین سه مولفه را، درسیاست انگلیس بررسی نماییم این نتیجه را می گیریم که انگلیس درصدد بهم زدن اوضاع ونفی دموکراسی درافغانستان وبازگشت طالبان درافغانستان باید باشد.اظهارات گروه تحقیقاتی دروزارت دفاع بسیارزجردهنده است.درکناراین مسایل،موضع گیریهای رییس جمهورکرزی، هم مزید برعلت شده وی هرروز،فصل وباب تازه ای، را درمناقشات خود با آمریکا،بازکرده ونگرانیهای زیادی را دربین مردم ایجاد کرده است.اینها همه درجهت گل آلود کردن سیاست درافغانستان باید باشد.

اتهامات متقابل بجای احترام متقابل

اتهامات متقابل بجای احترام متقابل

 

جنرال جوزف دانفورد،فرمانده ناتودریک ایمیلی به نیروهای بین المللی اخطارداده است که مواظب،حملات بشتری نیروهای تروریستی باشند.وی گفته است که اظهارات غیردوستانه رییس جمهورکرزی،سبب خواهد شد که عملیات تروریستی برضد نیروهای خارجی شدت بشتری بگیرد بخصوص اینکه فصل بهاروگرم شدن هوا نزدیک شده.

 

طالبان دربهارهرسال عملیاتی دارد بنام "عملیات بهاری" که با فصل بهاروگرم شدن هوا وآب شدن برفها، هرسال آغازشده است.امسال فصل بهاروگرمی هوا،همزمان شده با سخنان بسیا رتند رییس جمهورکرزی،علیه نیروهای خارجی.ایشان دریک سخنرانی درهشتم مارچ آمریکا را متهم کرد که هرلحظه با طالبان،مذاکره وگفتگو دارد ودیگراینکه طالبان با آمریکا، تبانی باید داشته باشد عملیات انتحاری طالبان به سود آمریکا تمام می شود.آنها با این عملیات شان اگرواقعا کارطالبان باشد،می خواهد بگویند: که شما درافغانستان حضورداشته باشید افغانستان امنیتی ندارد وحضورشما درافغانستان لازم است.

 

این مساله با عکس العمل شدید نیروهای خارجی ومقامات آمریکا وناتو،مواجه شد مقامات آمریکا به شدت این اتهمات را رد کرد وازسخنان رییس جمهورکرزی،ابرازتعجب کردند وگفتند که این بی انصافی باید باشدکه ما این همه خساره وتلفات جانی را درجنگ با طالبان وتروریستها،درافغانستان متحمل شده ایم ولی حالا ازسوی رییس جمهورافغانستان متهم به همکاری وتبانی با تروریستها،می شویم.ازسوی هم ،جنرال دانفورد فرمانده آمریکایی ناتو این اتهام را وارد کرده که اظهارات رییس جمهورکرزی سبب،عملیات وکشتاربشترخارجیها وسربازان ما درافغانستان خواهد.

 

ایشان بصورت مشخص به این نکات اشاره می کند که موضع گیریهای غیردوستانه آقای کرزی سبب می گردد که عملیات وحمله های ازنوع حمله سبزبرآبی بشترگردد.این مساله البته همزمان گردید با روی داد خونینی درولایت میدان ورد ک.درنرخ میدان، حمله سبزبرآبی، سبب گردید که دوسربازآمریکایی دراین حمله کشته شوند وچهارسربازافغانستان نیزجان شان را ازدست دادند.حمله سبزبرآبی،یکی ازروشهای دردناک جنگ تروریستها با نیروهای خارجی می تواند شمرده شود.این نوع عملیات مایه نگرانی شدید،مقامات ناتودرافغانستان بوده است.آقای دانفورد به همین مساله اشاره کرده که سخنان رییس جمهوراین گونه حملات را بشتروشدید ترخواهد کرد.

 

حمله های سبزبرآبی بیش ازشصت کشته را درپی داشته است سال 2012 سراسر با این گونه عملیات سپری گردید درسال 2013 این گونه حمله ها بشدت، کاهش یافت بگونه ای که کمترین مورد را، دراین سال شاهد بودیم .حمله سبزبرآبی درمیدان ورد، یک مورد شاید درسال 2013 باشد که مقامات غربی وناتوآن به یک نوعی آن راباید مرتبط به اظهارات سیاسی وموضع گیریهای رییس جمهورکرده باشد.دانفور درایمیل خود به چند نکته اشاره کرده است اول اینکه سخنان وموضع گریهای رییس جمهورکرزی،سبب می گردد که حملات تروریستی به نیروهای خارجی بشتروبشترگردد.این نوع اظهارات همان اتهامات متقابل بجای همکاری متقابل است.

 

یعنی می شود این گونه استنباط واستنتاج کرد که رییس جمهورکرزی به یک نحوی تروریستها را تشویق کرده که غربیها وآمریکاییها را بکشید.این همان حرفی است که رییس جمهورکرزی درموردآمریکا و طالبان گفته است.عملیات طالبان،قدرت نمایی عیله آمریکا نیست عملیات طالبان اگرازآنها باشد،به نفع آمریکا باید باشد.امریکا با طالبان دست به یک کاسه کرده با هم مذاکره می کنند حمله طالبان این را ثابت می کند که شما بکشید که ما درافغانستان بمانیم رییس جمهورکرزی به این مساله نیزاشاره داشت که آمریکاییها وناتو حالا می گویند که ما درافغانستان پس ازسال دوهزارچهارده هستیم وازافغانستان نمی رویم.

 

این واقعا خیلی گیج کننده است که گفته شود رییس جمهوربا اظهاراتش،مشوق کشتارخارجیها وسربازان خارجی می گردد وآقای دانفورد دراین مورد درایمیل خود هشدارداده که با گفته های رییس جمهورافغانستان،خطرحملات تروریستها به نیروهای بین المللی بشترمی شود. وی درادامه اظهاراتش به این نکته اشاره می کند که این عملیات درفصل گرما ،ابعاد گسترده تری بخود خواهد گرفت.اینکه موضع گریهای رییس جمهور،باعث تشویق وترغیب تروریستها گردد ،این همان نسبت ورابطه بین دستگاه حکومت افغانستان وطالبان را باید نشان دهد.

 

 امریکه رییس جمهوراین نسبت را بصورت واضحی بیان داشت که طالبان درتبانی با آمریکا عمل می کند وعملیات طالبان به سود آمریکا وحضوردوام دارآنها درافغانستان تمام می شود درسخنان رییس جمهوراتهامات وارتباطات آمریکا با طالبان،بصورت واضحی بیان شده است بخصوص اینکه ایشان می گوید: آمریکا با طالبان همیشه درمذاکره وگفتگومی باشد.حال به یک نحوی ادبیات مشابه ازنوع ادبیات رییس جمهورکرزی را جنرال دانفورد بکارگرفته است وگفته است که اظهارات رییس جمهورکرزی،سبب شدت عملیات تروریستها علیه نیروهای خارجی وسربازان ما می شود.این عملیات درفصل بهار ودرقالب حمله های سبزبرآبی صورت خواهد گرفت.

 

دریک اعلامیه منتشرشده ازارک ریاست جمهوری گفته شده که هدف ازاظهارات رییس جمهور،تخریب مناسبات آمریکا وافغانستان نه، بلکه اصلاحات درمناسبات دوکشوربوده است.دراعلامیه اشاره شده که افغانستان وآمریکا مناسبات دوستانه ای دارند واین طبیعی است که هریک ازدوکشور،روی منافع خود،باید تلاش داشته باشد.زیرا مناسبات دوکشوردرمرحله حساسی قرارگرفته .دراعلامیه به دو، مساله انتقال امورزندانیان بگرام وعملیات نیروهای خارجی اشاره شده است.رییس جمهورازموضع گیری خود درهشت مارچ حمایت کرده وگفته است که این موضع گری درجهت "اصلاح روابط" دوکشوربوده است.

 

آقای دانفورد دربیانیه ایمیلی خود موضع گریهای اخیر،رییس دولت را درجهت شدت وتشویق حملات تروریستهاعلیه سربازان شان ،قلم داد کرده است.اصلاحات وتهدیدات،دوصورت متفاوت ازسخنان هشت مارچ  رییس جمهورگرفته شده است.شکی وجود ندارد که مناسبات دوکشوربا این گونه اظهارات،تنش آلود باید شده باشد وهمین مساله سبب گردیده که هردوطرف نسبت به هم دیگر،اتهامات وارد نماید ودیگراینکه سخنان رییس جمهوردرمحافل سیاسی وخبری،با واکنشهای شدیدی روبروگردید.

 

"شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" دریک نشست خبری،گفته ها ی رییس جمهورکرزی را نادرست وبرخلاف مصالح ملت افغانستان دانسته است.احمد ضیا مسعود دریک کلیب خبری گفت: این نوع اظهارات ناشی ازتشویش ذهنی می باشد.سخنان احمد  ضاء مسعود به این مضمون،درواقع سخت ترین  موضع گری بود که نسبت به اظهارات هشتم مارچ رییس جمهوربیان شد.برخی گفته اند که بیانیه ارک عکس العمل وتوجیه سخنان رییس جمهورباید باشد.بهرترتیب این بیانیه برای اصلاحات مناسبات کابل وواشنگتن باشد ویا نباشد اما بیانیه می تواند توجیه واصلاحات سخنان تند رییس جمهورکرزی شمرده شود.

 

درکناراین مسایل، شاهد عملیات هدف مند،گروهای تروریستی هستیم دوروزپیش درولایت قندوز،عملیات انتحاری صورت گرفت که تعداد ازمردم بی گناه ما را بکام مرگ فرستاد درمیان قربانیان این حادثه ،اعضای خانواده رییس شورای ملی افغانستان آقای عبد الرئوف ابراهیمی نیزشامل بوده اند.امنیت ملی سخن ازکشف هشت هزارکیلو گرم مواد انفجاری بقصد کشتاروسیع مردم، درشهرکابل،خبرداده است که درروزپنج شنبه عوامل این جنایت مهندسی شده دستگیرشده اند. نفس این کارتبهکاری است اگراین طرح شیطانی بوقوع می پیوست آن وقت جان ده ها انسان بی گناه گرفته شده بود.

 

اینها روی داد های تلخی است که هرروزشاهد آن هستیم ولی نگرانیهای زیادی را، اظهارات رییس جمهورافغانستان ومقامات آمریکا واتهامات متقابل بجای احترام متقابل را ایجاد کرده است.گروهای سیاسی ونهادهای مدنی،به شدت ازاین گونه موضع گریها،نگران هستند مردم این گونه استدلال می کنند که تنش درمناسبات افغانستان وغرب، بسود هرکی باشد ولی هرگزبه سود افغانستان نیست آنها انتظاردارند که دلایل پشت پرده آن هرچه باشد ولی مصلحت جامعه ایجاب نمی کند که چنین موضع گریها به روی صحنه کشانده شود وافکارعمومی را دچارالتهاب نماید.

 

 

بدون تردید ریشه این گونه موقف گریها،به عوامل پشت صحنه آن برمی گردد ولی این مردم است که تا حل شدن ویا نشدن آن،باید با اضطرابات شدید،بسرببرند واین دشمنان مردم وتروریستها هستند که ازتیره شدن روابط افغانستان وغرب سود می برد.حرف مردم این است که احترام متقابل نباید جایش را به اتها مات متقابل واگذارنماید کاریکه امروزها شروع شده وبدون تردید ازنظرمنتقدان وآگاهان، آغازکننده آن، رییس جمهورافغانستان می باشد.

آیا داد ستد بجای خواهد رسید؟

آیا داد ستد بجای خواهد رسید؟

 

گرچه هنوزفضایی رسانه درافغانستان وجهان،همان سخنان بی سابقه رییس جمهورکرزی است.ایشان دریک سخنرانی بمناسبت هشتم مارچ گفت: طالبان اگراین کارها را کرده باشند،به سود آمریکا است.مضمون سخنان رییس جمهوراین را نشان می دهد که شما بکشید تا ما درافغانستان بمانیم این سخن ازسوی مقامات آمریکا با واکنش تندی روبروگردید.آنها گفتند که ما درتبانی با طالبان کارنمی کنیم. این سخنان رییس جمهورکرزی درمورد ما اصلا درست نیست وما با این همه قربانی وخساره درتبانی با طالبان نستیم.

 

درکناراین مسایل امروز،خبرگزاریها ازداد وستدی خبرداده که ازسوی افغانستان،پیشنهاد شده است.موضوع ازاین قراراست که دوهفته پیش ازامروز،درمرز،نفرشماره دوگروه بیت الله مسحود بنام مولوی فقیرمحمد،درمرزدستگیرشد.خبرگزاریها،گزارش داد که نیروهای افغانستان مولوی فقیرمحمد را درمرزمشترک افغانستان وپاکستان دستگیرکرده اند.این خبربلافاصله درپاکستان با استقبال گرمی روبروگردید مقامات پاکستان،خواهان این مساله گردید که حکومت افغانستان،مولوی فقیرمحمد را به پاکستان تحویل دهد. وی ازنظردولت پاکستان مرتکب کشتاردرپاکستان شده است ومردشماره درتنظیم طالبا پاکستان باید باشد.

 

مقامات افغانستان دراین مورد عکس العمل نشان داد وبا بی تفاوتی برخورد کرد.صبروحوصله رحمان ملک وزیرداخله پاکستان سررسید وگفت که ما درمورد مولوی فقیرمحمد بی تفاوت نستیم اگرافغانستان دراین مورد اقدام نکند ومولوی فقیرمحمد راکه متهم به کشتارمی باشد را به ما تسلیم ندهد،درغیراین صورت ما این موضوع را ازطریق انترپل،دنبال می کنیم ما بهرصورت،خواهان استرداد مولوی فقیرمحمد هستیم.گفته شده که این موضوع براساس یک پروتکل باید صورت بگیرد که چنین معاهده ای بین افغانستان وپاکستان وجود ندارد.معاهده استرداد مجرمین.

 

امروزاخباری به بیرون منتشرشده که حکومت افغانستان به خواسته های پاکستان درمورد مولوی فقیرمحمد، عکس العمل نشان داده وگفته است که مساله فقیرمحمد درصورت مورد معامله قرارمی گیرد که حکومت پاکستان باید ملا غنی برادروهمراه هان شان را اززندان آزاد نماید.این مساله همان داد وستد ویا معامله ای است که هم اکنون فصل آن باید بازشود.گره زدن داستان مولوی فقیرمحمد به مساله ملاغنی برادریک مساله سیاسی است که تنش درمناسبات کابل واسلام آباد باید بالاگرفته باشد.

 

این دوکشورمسایل شان را بجاهای گره می زنند که آن گره بازکردنش خیلی سخت است.واصولا نفس طرح چنین مسایلی ازسوی هردوکشور، نشان می دهد که هیچ گونه اعتماد وصداقتی درروابط دوکشور،درکارنیست هرکدام کارخود را انجام می دهد وهرکدام ازفرصت به نفع خود وبه ضرردیگری کارمی کند.گره زدن مساله مولوی فقیرمحمد با داستان ملاغنی برادر،برپیچیده گی قضیه می افزاید واین مساله که وزیرداخله پاکستان، درصدد شکایت درانترپل می شود می بینیم که مسایل درروابط دوکشورچه قدرخطرناک وپیچیده شده است.

 

شکایت به انترپل همان شکایت علیه حکومت افغانستان باید باشد .این کاری است که رحمان ملک آن را اعلام کرده است.افغانستان هم باید علیه پاکستان شکایت تنظیم کند که چرا اتباع کشورش را به زندان انداخته.ملابرادر،درواقع همان طالبی است که به خاطرمذاکره وگفتگو با حکومت افغانستان،دستگیرشده واوباید آزاد شود.آزادی ملا غنی برادردرراس مطالبات افغانستان درطی همین چند سال بوده است زیرا ملاغنی برادردرنیمه دوم سال 2009 گفتگوهای پنهانی اش را با حکومت افغانستان،آغازکرده وظاهرا درنیمه اول سال 2010 توسط استخبارات پاکستان،دستگیرمی شود.

 

حکومت افغانستان ازهمان زمان به دنبال آزادی ملاغنی برادراست ولی تاکنون پاکستان به این مساله پاسخ منطقی ومثبتی نداده.البته تعداد زیادی ازطالبان افغانستان را اززندان آزاد کرده ولی هیچ کدام آنها به درد افغانستان نمی خورد. افغانستان دنبال طالبانی است که به آنها علاقمند هستند ولی پاکستان طالبان را آزاد کرده که افغانستان حتی تعدادازآنها را نمی شناسد وحتی دلیل گرفتاریهای شان هم نمی داند. آزاد شده ها،معلوم نیست که درکجا هستند برخی گزارشهای هم منتشرشده که تعداد ازآنها به صفوف طالبان برگشته اند.

 

آقای صلاح الدین ربانی به تعداد اندکی اشاره کرده که درلیست شان قرارداشته ولی عده زیاد ازآنهادرلیست شان نمی باشند.هدف اصلی افغانستان ودرصدرفهرست شان،آزادی ملاغنی برادروسه چهارنفرازهمراه شان است که پاکستان به این موضوع تمکین نکرده است.برخی هم گفته اند که دستگیری ملافقیرمحمد مرد شماره دودرتنظیم گروه بیت الله مسحود،برنامه ریزی شده بود.افغانستان با دستگیری وی می خواهد به پاکستان، نشان دهد که آزادی ملافقیرمحمد بسته گی دارد به آزادی،ملاغنی برادر وهمراهانش.

 

طرح چنین مساله ازسوی افغانستان می تواند چند دلیل داشته باشد اول اینکه افغانستان درموردآزادی ملاغنی برادر،نا امید شده وبه این نتیجه رسیده که پاکستان به هیچ عنوان این خواست افغانستان را قبول ندارد.مساله دوم اینکه افغانستان با برنامه، دستگیری ملافقیرمحمد را انجام داده که ازاین اسیربه داد آن اسیررسیده باشد. مساله سوم که افغانستان به دنبالش باید باشد این است که نشان دهد افغانستان هم می تواند اقدامات ازنوع پاکستان درمورد دسیگیری،اختطاف را انجام دهد این گونه اقدامات را ازنوع اقدامات مقابله به مثل برای داد وستد لازم دانسته است.

 

ولی حقیقت مساله این است که روابط دوکشوربه این گونه مسایل،قابل حل نیست دوکشورهمسایه به چنین ابزاری متوسل شوند وکارهای ازنوع ملانصرالدینی  را درپیش بگیرد،هرگزکاری درستی نمی تواند باشد.پاکستان البته خیلی بد عمل می کند وکارهای افغانستان ،عکس العمل دربرابرپا کستان است.این حرف رییس جمهورکرزی که گاهی قهرش آمده گفته که پاکستان هرصلحی را درافغانستان،سبوتاژ کرده است.درافغانستان اعتقاد براین است که همه مسایل مربوط به افغانستان ،توسط استخبارات پاکستان کنترل ومدیریت می شود.

 

اظهارات بسیاربدی طاهراشرفی رییس شورای علماء پاکستان درمورد کنفرانس ماه مارچ که قراربود درکابل،برگزارشود،نشانه ای ازمداخله استخبارات پاکستان تفسیرشده است.وی درمورد عملیات انتحاری درافغانستان گفته است که این کاردرافغانستان،جایزاست.درسه کشوربا سه دلیل انتحارجوازدارد گرچه دو،روزبعد وی حرفهای خود را پس گرفت وگفت که من این حرف را نگفته ام ولی گفته بود.

 

نکته دیگری که وی روی آن اصراردارد این است که طالبان باید درکنفرانس علماء جهان اسلام شرکت داشته باشد. این ها موضع گیریهای است که ازسوی علما پاکستان به سود طالبان افغانستان صورت گرفته است.مقامات مذهبی درپاکستان هماهنگ با استخبارات این کشور،این گونه موضع گیریهارا دارند واین مقامات امنیتی پاکستان می باشند که نمی گذارند که ملابرادراززندان آزاد شود.حال افغانستان مجبوربه اقدامات عکس العملی شده ومولوی فقیرمحمد را دربرابرآزادی ملا برادر،مطرح کرده است.این گونه عمل وعکس العمل هرگزبه سود منافع دوکشورنیست.

 

ازجانب دیگرافغانستان درعین زمان خود را با غربیها وآمریکاییها نیزدرگیرساخته است.جدال وموضع گیریهای رییس جمهوردرمورد غرب وآمریکا واینکه آمریکا وتروریستها را هم کاسه گرفته است،با واکنش های بسیارتندی روبروشده است.این گونه موقف گریها،هرچه باشد درنهایت به سود پاکستان تمام می شود.گرچه تاحالا هم متاسفانه حکومت افغانستان،با موضع گریهایش،آب را به آسیاب رقیب ریختانده است. تنش درروابط افغانستان وغرب چه معنایی می تواند داشته باشد افغانستان که هزاران مشکل وگرفتاری را با خود دارد وبا همسایه ای که درامورافغانستان مداخله می کند وامنیت افغانستان همیشه ازسوی شان درمعرض تهدید قرارگرفته هزاران طالب درآن کشورآرگاه وبارگاه زده وتهدیدات جدی امنیتی را راه می اندازد .انفجاروانتحاردرافغانستان ریشه دربیرون مرزباید داشته باشد.

 

 

دراین حال این گونه حرف بزنیم که آمریکا وطالبان به نفع هم دیگرکارمی کنند.ترورهای طالبان به سود وبقاء آمریکا درافغانستان است.این تبانی را غرب قبول ندارد وازاظهارات رییس جمهوربه شدت ابرازناخرسندی کرده است.با این وضع نه تنها داد وستد بجای می رسد ونه ملاغنی برادرآزاد می شود ونه هم این گونه مسایل به سود افغانستان است.ازطرح این گونه مسایل این پاکستان است که بشترین سود را می برد.

 

پاکستان ازخدایش است که آمریکا وغرب، با افغانستان روابط خوبی نداشته باشند.غرب نمی تواند منطقه را ترک نماید ولی می تواند بجای تمرکزبه افغانستان، طرف مشوره وگفتگوی خود پاکستان را درمورد افغانستان قراردهد.چه کسی می تواند مانع چنین رفتارهای درآینده شود.با این وضع این پا کستان است که فکرنمی کنم به پیشنهاد تازه افغانستان،توجه نماید که ملاغنی برادروهمراه نش درازاء ملافقیرمحمد اززندان کراچی را، آزاد نماید پس این معامله وداد وستد بجای نمی رسد.

شمابکشید تا ما بمانیم

شمابکشید تا ما بمانیم

 

امروزرییس جمهورافغانستان به مناسبت روزجهانی زن، سخنرانی داشت.ایشان دراین سخنرانی،به دست آوردهای ده ساله حکومتش اشاره داشت وبصورت مبالغه آمیزی ازدست آوردها،یاد آوری کرد.البته این بی انصافی خواهد بود که کسی منکردست آورد های ده ساله شود.اما اشکال درچند برابرنشان دادن آن است.همان گونه که انکاروکتمان دست آوردها،نادرست است ولی یک کلاغ وچهل کلاغ کردنش آنهم ازسوی نفراول نظام،پسندیده نیست.

 

 این بزرگ نمایی امروزدرسخنرانی رییس جمهور ودوروزپیش درسخنرانی معاونش، زیاد دیده می شد.نکته دوم که رییس جمهوربه آن اشاره داشت این بود که گفت:آمریکا وطالبان باهم مذاکرات پشت پرده را پیش می برند. رییس جمهورباصراحت به این موضوع اشاره کرد که مقامات ازطالبان با آمریکا مذاکره می کنند.این مذاکرات آمریکاییها با طالبان درکشورهای خلیج جریان داشته ودارد.

 

خوب این مساله درست است. طالبان ازسال 2011 مذاکرات شان را بامامورین آمریکایی ازبرلین آغازکردند ودرقطراین گفتگوها،تازمانیکه ازسوی طالبان متوقف نشد،ادامه داشت.ازسوی طالبان،بصورت مشخصی تیمی به رهبری طیب آغا آن را پیش برده است.این حرف رییس جمهوردرست که آمریکاییها با طالبان گفتگو داشته وامروزایشان هم به این مساله اشاره داشت که طالبان با آمریکا مذاکرات دارند.این مذاکرات برای حکومت افغانستان،همواره این نگرانی را ،دامن زده که نکند طالبان باآمریکا به یک نحوی کناربیایند که حکومت افغانستان نسبت به آن غافل بماند.

 

 این نگرانی هم تاحدی می تواند موجه باشد زیرا آمریکا بدنبال منافع خود می باشد اگراین منافع درگفتگوبا طالبان، تامین شود چرا که این گفتگوها را نداشته باشد. یاد مان نرفته که آمریکا درسال2001 تنها به یک مساله اشاره داشت که طالبان ازالقاعده جدا شود ویا رهبران القاعده را ازخود دورنمایند دراین صورت آمریکا با امارت طالبان کاری ندارد.این طالبان بود که به این خواسته امریکا تمکین نکرد وهمچنان طالبان ازشبکه القاعده حمایت کرد وآنها رادرجوارخود نگهداشت.

 

یگانه عامل اقدام برضد امارت طالبان،همان وصل ووصال طالبان با القاعده وحمایت تردید ناپذیرآنها ازشبکه القاعده بود.درحال حاضرهم این فرضیه وجود دارد که آمریکا با آن بخش ازطالبان مذاکره می کند که متیقن شده باشد که ارتباط با القاعده ندارد وتنها با شبکه حقانی گفتگو ندارد استدلا ل هم این است که شبکه حقانی با شبکه القاعده ارتباط دارد.اینکه رییس جمهورامروزطالبان وآمریکا را متهم کرد که آنها دست شان دریک کاسه هستند وبا هم گفتگو ومذاکره دارند دلایل رییس جمهور را می تواند دراین زوایا جستجو کرد.

 

نکته سوم که دراظهارات رییس جمهورمطرح گردید این بود که ایشان گفت: طالبان قدرت شان را به آمریکا نشان نداده بلکه آنها با کارشان به آمریکاییها گفته است که شما درافغانستان بمانید.این بخش ازسخنران رییس جمهورازجالب ترین سخنان است.شما بکشید که ما درافغانستان بمانیم.این خیلی جالب وقابل توجه  ومطالعه می تواند باشد.طالبان درجای باید گفته باشند که ما با انفجاروکشتن مردم ،قدرت خودرا به آمریکا نشان داده ایم.

 

انفجاردیروزهم زمان شده بود با آمدن چاک هیگل وزیردفاع آمریکا .درانفجارات دیروز،نه انسان بی گناه زخمی وسیزده نفردیگرکشته شدند که درمیان کشته شده گان زنان وکودکان هم بوده اند درلوگرهم تعداد ازمردم بیگناه بخاک خون کشیده شد.طالبان این جنایتها را، تفسیربه قدرت نمایی کرده اند وگفته اند که مازورمان را به آمریکا نشان دادیم این هم خوب نشان دادن زوراست، مردم را بیگناه رابکش تا آمریکا قدرت تورا درک کند.رییس جمهورگفت: انتحاروانفجاردرکابل ولوگر،نشان دادن قدرت طالبان به آمریکا نیست.ایشان به این مضمون به سخنان خود ادامه داد.

 

 که انفجارات کابل وخوست نشان همکاری با آمریکا است به این صورت که شما درافغانستان بمانید زیرا که درافغانستان امنیتی وجود ندارد.کارطالبان دلیل توجیه وحضورخارجیها درافغانستا می تواند باشد.رییس جمهوردرسخنرانی خود درواقع درهردوعرصه انفجار ومذاکره، آمریکا وطالبان را با هم گره زدند.این داستان خیلی جالب است که ازسوی ایشان درسخنرانی دیروزشان مطرح گردید.طالبان با آمریکا مذاکره می کنند بدون اینکه حکومت افغانستان را درجریان گذاشته باشد.

 

طالبان عملیات انتحاری انجام می دهند که آمریکا درافغانستان،بحضورشان ادامه دهد.این سخنان با واکنش شدید فرمانده ناتوآقای جنرال دانفورد روبروگردید.دانفورد دریک واکنش گفت: من این گونه صحبتها را، هرگزازرییس جمهوردرگفتگوهای خصوصی خود نشنیده ام این اولین باری است که دریک محفل عمومی می شنویم  که رییس جمهورافغانستان به نیروهای آمریکایی چنین نسبتهای را می دهد.آقای دانفورازاین جهت ناراحت است که رییس جمهورافغانستا چرا درمذاکرات تنهای شان با ما چنین اشکالات وسئولات را درمیان نمی گذارد که این موضوعات را درملاء عام مطرح می کند.

 

نکته دومی که وی گفته این است: که ما همکارتروریزم درافغانستان نستیم ما درافغانستان،متحمل بشترین خسارات وتلفات شده ایم حال چه گونه می شود که ما متهم شویم درهمکاری باتروریزم.امشب ازروزنامه واشنگتن پست به من تماس گرفت که دلایلی مخالفت ها واین گونه موضع گیریها ونسبت وربط دادن آمریکا وطالبان درچیست ورییس جمهور، چرا وبه چه دلیلی گفت است که نتیجه انفجارات وانتحارها بسود،آمریکا است.

 

حقیقتا سه وچهارعامل اساسی می تواند درپشت گفتگوهای رییس جمهورافغانستان،نهفته باشد اولین مساله این است که ایشان می خواهد نشان دهد که یک رهبرملی وطرف دار استقلال وتمامیت ارضی درافغانستان می باشد به همین دلیل است که همه موضع گیریهایش به یک اصل وقاعده استوارساخته که آن حاکمیت ملی واستقلال افغانستان باشد.ایشان درمورد قطع عملیا هوایی،منع عملیات شبانه ومنع نیروهای افغانستان درمورد گرفتن کمک ازنیروهای نا تو درجنگ با تروریزم،وفراخواندن نیروهای آمریکایی وناتوازقریه های افغانستان ومساله انتقال زندانیان اززندان بگرام وحتی مساله نظارت برانتخابات را،وصل به یک قاعده کرده وآن حاکمیت ملی است.

 

 البته این استدلال مورد قبول قرارنگرفته مردم،گروهای مدنی ،احزاب سیاسی،جامعه زنان وده ها طیف اجتماعی افغانستان ازاین موضع گیریها زیاد ناخوشنود باید باشد.تنها گروهی که حدس زده می شود که ازاین موضع گیریها،راضی شود،مجموعه بنیادگراها، درنهاد های حکومتی باید باشند وطالبان هم که این گونه موضع گیریهای رییس جمهوررا جدی نگرفته است وهیچ یک ازاظهارات ایشان مورد حمایت طالبان وحزب اسلامی قرارنگرفته است.

 

استدلال دیگری که گفته های رییس جمهورا نقض می کند این است که این موضع گیری درهمین چند سال پسین مطرح شده درحالیکه درنشست بن 2001 حضورنیروهای بین المللی درافغانستان،تصویب گردید وبیش ازیکصد سی هزارنیرودرافغانستان مستقرگردید.مگررییس درآن زمان حضورنیروهای خارجی را نمی دید که می دید وچرا اعتراض نکرد وازهمه مهم تربا کمال رغبت ازانتخاب خودش بعنوان رییس اداره موقت،انتقالی وبعدش رییس جمهورمنتخب،ابرازرضایت کرد وبرای حفظ این مقام ها درهمه دوره ها انرژی خرج کرد.

 

درحالیکه همه این مراحل همراه وقرین با حضونیروهای خارجی بوده است.حال چه گونه شده که ایشان به این درک رسیده که نیروهای خارجی، نگهداشتن زندانیان، عملیات شبانه علیه تروریستها ونظارت ازامورانتخابات،مخل استقلال وحاکمیت ملی افغانستان،بوده است.وا قعا ایشان اگرحالا به این نتیجه رسیده معلوم می شود که خیلی دیرخبرمی شود بخصوص این نکته که گفته است: که عملیات انتحاری طالبان به این خاطراست که نیروهای خارجی درافغانستان بمانند. شما مردم را بکشید تا ما درافغانستان حضورداشته باشیم.

 

تاکید به مساله استقلال وحاکمیت ملی،درست است اما این مساله تازه ای نیست ازهمان اول عوامل که رییس جمهوردرنقض حاکمیت ملی روی آن تاکید می کند ازهمان اول بود وخیلی جدی ترازحالا هم بوده است.نشان دادن اینکه رییس جمهور به حاکمیت ملی اهمیت قایل است وبا عواملی که درتضاد با حاکمیت ملی باشد مخالفت می کند،کمی دیرباید باشد. نکته دیگریکه درپشت اظهارات رییس جمهورنهفته است این مساله است که ایشان می خواهد به عوامل منطقه ای ضد حضورنیروهای خارجی درافغانستان،توجه بشتری داشته باشد.

 

 کشورهای منطقه بدون شک با حضورنیروهای آمریکا درافغانستان خرسند نیست وخواهان خروج آنها ازافغانستان باید باشند بنابراین رییس جمهورمی خواهد با صداهای منطقه وکشورهای همسایه خودرا هماهنگ نماید مفهوم این حرف این است که شما بروید وزودترهم بروید با امکانات خود ودوستان منطقه ای زندگی می کنیم.عامل سوم که می توان به آن اشاره کرد این است که نیروها بین المللی پس ازنشست لیسبون درسال 2010 به افغانستان پیام صریحی رارساند که دیگرنیروهای بین المللی نه درکنارشما درجنگ حضوردارند ونه هم به آن پیمانه درافغانستان می ماند.

 

این مساله خیلی ملموس وقابل درک می شود که شمامی روید دیگرما را به شما چنان کاری نیست وشما را هم با ما، پس بهتراست که ما دنبال مسایلی دیگری باشیم.رییس جمهوربا رفتنیها،حرفی سختی می زند واین مساله ازنظرایشان اشکالی هم نباید داشته باشد.وقتی که روسها ازافغانستا بصورت جد وقطع خارج شدند،حکومت کابل می توانیست هرچیزی را به روسهای که روی شان رابه افغانستان برنمی گرداند بگوید وهرچه دل تنگش می خواست بگوید مگرکه حکومت کابل را، ملامت می کرد.

 

 حال رییس جمهوربا رفتنیها هرچه دلش خواست می گوید وشایدازیک نقطه نظربه سود غربیها هم باشد که رفتن شان توجیه منطقی شود ما رفتیم ومی رویم چون رییس جمهورقانونی ومنتخب حضورمارا نمی خواهد ما عملیات نمی توانیم چون رییس جمهوربا آن مخالف است ما هیچ کاری نمی کنیم زیرا آقای رییس جمهور، ازما ناراضی می شود.

 

سخنان رییس جمهورامروز،فازدیگری را بازکرد که طالبان وآمریکا به سود هم دیگرکارمی کنند. طالبان با آمریکا گفتگودارند طالبان انفجاروانتحارمی کنند که آمریکا درافغانستان بماند این واقعا یکی ازعجیب ترین سخنان رییس جمهورافغانستان باید باشد.شما بکشید تا ما درافغانستان بمانیم.

چاک هیگل وجان کری


چاک هیگل وجان کری

 

امروزوزیردفاع آمریکا،بصورت غیرمنتظره ای، وارد کابل گردید.هم زمان باورود ایشان درکابل،انتحاری بای سیکل سوار،مواد انفجاری خودرا درنزدیکهای وزارات دفاع  منفجروسیزده انسان مظلوم را کشت ونه تن دیگر را،راهی شفاخانه کرد.ارتباط انفجار با آمدن هیگل،کمی سخت است به این معنی که هم زمان با ورود ایشان این را کارکرده باشد.

 

ولی بصورت قطع برای وزیردفاع تازه آمریکا،می تواند پیامی برای تفسیر،ماموریت آمریکا درافغانستان،دانسته شود.آقای هیگل با شنیدن صدای انفجار،باید تکان خورده باشد که دراین کشورچه می گذرد؟ وحاصل یازده سال حضورشان درافغانستان،چه بوده است؟ ودرآینده چه خواهد شد؟.انفجارامروز همان گونه ،که عده ازمردم را به قبرستان وجمعی را به بیمارستان فرستاد،قطعا برای هیگل،می تواند منبع ازیک مطالعه درمورد وضعیت امنیتی افغانستان نیزشمرده شود.

 

نظامیان آمریکا،نظرشان درمورد آینده افغانستان نسبت به مقامات سیاسی،کمی متفاوت است.مقامات سیاسی درکاخ سفید، اعتقاد دارند که داستان افغانستان،باید خاتمه یابد.چهارما پیش ازیک منبع معتبراین حرف را شنیدم که مقامات سیاسی درکاخ سفید حضوربیش ازپنج سال درافغانستان را قبول ندارند آنها تاکید دارند که برای جمع جورکردن وریخت پاشهای گذشته شان،همان پنج سال اقامت درافغانستان کافی است البته این حرف مربوط می شود به چند ما پیش ازاین.

 

 درآن موقع مساله پایگاه دایمی برای آمریکا درافغانستان،مطرح شده بود.مقامات پنتاگون با این نظرموافق نیست آنها اعتقاد دارند که مساله افغانستان راه درازی درپیش دارد وحد اقل باید نیروها، تا سال هزاربیست چهاردرافغانستان، حضورداشته باشند.گذشته ازمساله زمان حضورنیروها درافغانستان وتفاوت نظردراین مورد این نکته نیزقابل بررسی است که تعداد نیروها درافغانستان چه مقدارباشند.دراین مورد هم گفته شده که سیاست مداران درکاخ سفید با مقامات پنتاگون متفاوت حرف می زنند.رهبران سیاسی آمریکا به نظر می رسد گزینه شش هزارنفر،را ترجیح می دهند واگرخیلی نگران باشند،گزینه، نه هزاررا تایید خواهند کرد .

 

اما مقامات نظامی حرف دیگری دارند آنها،پیشنهادشان خیلی بشترازاین رقم ها باید باشد.دوروز پیش، جنرال متیودرواشنگتن اعلا داشت که لازم است بیست هزارنیرو درافغانستان داشته باشیم.البته این حرفها نهایی نیست ولی حداقل بیان گرتفاوت نظردرمورد حضورشان درافغانستان وتعداد سربازان شان می تواند باشد.دومقام تازه درآمریکا آقایان جان کری وزیرخارجه وچاک هیگل دروزارت دفاع ممکن است تغییرات درسیاست ایجاد نمایند.جان کری که شناخت خوبی ازمسایل افغانستان دارد ودرمورد انتخابات گذشته، بامهارت ودخالت خاصی،مساله را حل کرد وازبرگزاری انتخابات دردوردوم جلوگیری کرد.

 

این بارآقای جان کری گفته است که دیگرآن تجربه را تکرارنمی کند، افغانستان باید درسال 2014 انتخابات شفافی داشته باشد.ازآقای چاک هیگل درمورد افغانستان، چیزی شنیده نشده ایشان درمورد افغانستان،چه موضعی خواهد داشت ازدوگزینه وتفاوت سیاست مداران ونظامیان چه ترجیحات را خواهد داشت این معلوم نیست.انفجارامروز،باید تکانی باشد که ایشان مطالعه بشتری درمورد امنیت افغانستان پس ازسال دوهزارچهارده داشته باشد.البته هیگل وزیردفاع آمریکا است وطبیعتا نمی تواند گزارشهای میدانی جنرالان خودرا کتمان ونادیده بگیرد.

 

 ولی دومشکل فراروی ایشان باید باشد یکی اینکه درنهایت حرف اصلی را سیاست مداران آمریکا وآقای اوباما رییس جمهورآمریکا می زند،نظامیان ازخود حد وحدودی دارند که اگرازآن تجاوزنمایند،با سرنوشت میک کرستال روبرو خواهند شد.کرستال گناهی نداشت جزاینکه مقامات کاخ سفید وسیاست مداران کشوررا به سخیریه گرفته بود ودیدیم که بصورت بیرحمانه ای، ازکاربرکنارومورد،غضب سیاست مداران وآقای اوباما قرارگرفت وازکارشان سبک دوش گردید.

 

 

چالش دومی که جلوروی هیگل باید باشد مساله،نفرت ازجنگ افغانستان است مردم امریکا ازادامه جنگ وحضورشان وحتی سربازان شان درافغانستان،ناراضی هستند.چالش سوم که درادامه ماموریت نظامیان درافغانستان،این است که هزینه های جنگی درافغانستان،سرسام آوراست.ولی باتمام این مسایل بازهم مساله افغانستان،دراولویت کارهای آقای چاک هیگل باید قرارداشته باشد.امنیت ونابود شدن دست آوردها،قبول کردنش باید خیلی سخت باشد.انفجارامروزعملا زنگ خطررا باید به صدا درآورده باشد که آقای هیگل ازموضع نظامیان دربرابرسیاست مداران دفاع نماید.

 

درکناراین مساله، اخطارهای رییس جمهورهم اگر،جدی باشد ودرآن غل غشی درکارنباشد،هم واقعا خسته کننده شده.فرمانهای ازاین دست که نظامیان آمریکا درظرف دوهفته باید،ولایت وردک را ترک نمایند اینکه نیروهای افغانستان درجنگ شان ازنیروهای ناتو،کمک هوایی نخواهند وناتو،بایدعملیات هوایی شان را بصورت جدی،قطع نمایند.این گونه تهدیدها،قطعا روند همکاری را مختل می کند.نکته دیگراینکه فرمان ازاین دست غیرعملی است واین به سود اعتبار،رییس جمهورکرزی نیست.فردا ضرب الاجل به پایان می رسد اجرا وتطبیق آن فرمان،تقریبا غیرعملی دیده می شود.

 

امروزکارشناسان به رییس جمهورانتقاد داشتند که صدورفرمانهای غیرعملی کاردرستی نیست.آنها می گفتند که تنها جمع کردن سازبرگهای نیروهای آمریکا وناتو ازافغانستان،زمان درحد سه وتا پنج ماه را لازم دارد.چاک هیگل درگفتگوبا مقامات افغانستان دراین مورد،صحبت خواهد کرد.وی برای اولین باراست که وارد افغانستان می شود زیراهمین دو،روزپیش به عنوان وزیردفاع برگزیده شد.نکته دوم این است که وی باید ازسربازان آمریکایی درافغانستان که سخت ترین ماموریت شان رامی گذرانند ،دیدن نماید.

 

درگذشته هم وزراء دفاع، ده ها بارازافغانستان وازسربازان دیدن کردند وآقای هیگل هم باید این کار را نماید ومساله سوم هم گفتگو با مقامات افغانستان وتصمیمات که گرفته می شود را مورد بحث قراردهد ایشان بارییس جمهورکرزی درموارد زیادی باید حرف بزند.درکناراین مسایل،مطالبات افغانستان درمورد ابزاروامکانات،باقی مانده ازسازمان ناتو ومساله پایگاه ها وتسهیلات آن، ازجمله موضوعات قابل بحث دانسته شده است.شاید آقای هیگل، مساله مذاکره با طالبان وگروهای مسلح را نیزمورد گفتگو قراردهد زیرا مقامات غرب سخت علاقمند اند که مساله افغانستان ازطریق گفتگوحل وفصل شود.

 

این سیاست مشترک اعضای سازمان ناتواست که پروسه گفتگوباید سرعت وشتاب داشته باشد.دیروزآقای کامرون صدراعظم بریتانیا طی تماس تلفنی با رییس جمهور،روی دومساله تاکید داشت اول موضوع مصالحه بود وی تاکید داشت که گفتگوهای صلح باید،بصورت جدی،پی گیری شود.نکته دومی که خیلی حایزاهمیت دانسته شده این بود که درامرگفتگووحل مساله افغانستان،پاکستان نقش تعیین کننده دارد.آقای کامرون به صراحت به رییس جمهورکرزی باید گفته باشد که بدون هماهنگی وموافقت پاکستان،صلح درافغانستان امکان ندارد.

 

برخی گفته اند تماس تلفنی آقای کامرون، به نقش پاکستان برمی گردد وبه مساله تنش وچالشی که درمناسبات کابل واسلام آباد پیش آمده است.درماه های اخیر،بوضوح مناسبات کابل واسلام آباد دچارتنش شده است.حکومت افغانستان بی پرده ازهرزمانی گفته است که پاکستان درامورافغانستان،مداخله می کند.این مساله ازوقتی دامن زده شد که یک ملای پاکستانی بنام طاهراشرفی رییس شورای علمای پاکستان،فتوا ومجوزانتحاردرافغانستان را صادرکرد ودیگراینکه گفته بود کنفرانس علما درمورد فتوای انتحاررا،تحریم می کند وسوم اینکه گفته بود درهرکنفرانسی باید طالبان حضورداشته باشد.

 

 این موضع گیریها افغانستان را برافروخته ساخته وآن را یک نوع دخالت آشکاردرمورد افغانستان دانسته است.آقایان نبیل واسپنتا خواهان این مساله گردیدند که سازمان استخبارات پاکستان،باید درلیست سیاه قراربگیرد.آقای کامرون نسبت به این روی دادها،نگران تیره شدن،مناسبات کابل واسلام آباد بایدباشد.کامرون می خواهد که افغانستان وپاکستان، روابط شان را درحدی امضای توافقنامه استراتژیک باید پیش ببرند.آ

 

 

قای هیگل وزیردفاع آمریکا درکنارمسایل نظامی که وظیفه اصلی شان است، به مساله روند مذاکرات نیزخواهد پرداخت.انفجارامروزهم می تواند پیامی برای جان هیگل باشد که مساله امنیت درافغانستان درحال حاضروپس ازسال دوهزارچهارده یکی ازجدی ترین،مسایل مشترک افغانستان وآمریکا خواهد بود.

 

دومقام تازه آمریکا آقایان جان کری وچاک هیگل،دراداره اوباما باید مطالعات جدی وتصمیمات موثردرامرحضورنیروها،وتعداد آنها درافغانستان گرفته باشند ودررفع اختلافات محتمل با کابل اگرتاکتیکی نباشد ،باید پی گیروجدی باشند ،همین طوردرمورد گفتگو با مخالفان مسلح ومساله انتخابات،درافغانستان راهکارهای مشترک را ،گرفته باشند. مساله، منافع مشترک دوکشوراست که باید به یک نحوی این منافع درافغانستان،حفظ شود.