نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

نگاه درونی و بیرونی -۱۵-

نگاه بیرونی و درونی -15-


داعش در عراق شکست خورد


گزارشها از عراق نشان می دهد که شهر استراتژیک، فلوجه، آزاد شد و داعش شکست سختی را متحمل شده است و این دومین پیروزی ارتش عراق و نیرهای کمکی پس از شهر، رمادی، هست. فلوجه در ۵۰ کیلو متری غرب بغداد قرار دارد و خطر بسیار جدی برای پایتخت این کشور بود حالا ،فلوجه، آزاد شد و فردا نوبت ،موصل، است و دیگر تمام و به این ترتیب شکست ،داعش، درعراق اعلام می شود و در سوریه هم، داعش، روز گار مناسب ندارد. درهمین کامنت که داعش در عراق شکست خورده است برخی این گونه حرف می زند که داعش چه ربطی بما دارد و باید از تهاجم دسته های مسلح کوچی در بهسود دایمرداد و ناهور حرف بزنیم و فریاد بکشیم من البته موافق داد زدن و فریا کشیدن علیه تجاوز و بیرحمی هستم و زخم ناسور جنگ کوچی و ده نشین مطابق قانون و مطابق فرمان رییس جمهورکرزی و مطابق پلان رییس جمهور غنی باید شود و نیروهای امنیتی در منطقه حضور بشتری داشته باشند و مانع از در گیری و مانع از تجاوز شوند. من راه حل معضل کوچی و ده نشین را در چهارچوب همان سازکارهای قانونی و فرامین صادره از سوی روسای جمهور کشور می دانم با جنگ و تجاوز چیزی بدست نمی آید و نفرت و دشمنی را چند برابر می کند و بالا می برد و ازسوی زمینه را برای سران کوچی که اصلا کوچی نیستند و عظیم ترین سرمایه گزاری را در دبی و امارات و دوحه و قطر کرده اند را ، فراهم می کند. اسناد در زمان کرزی نشان می دهد که با امضای داکتر صادق مدبر رییس دارالانشای حکومت کرزی میلیونها افغانی را نعیم کوچی و دیگر سران کوچی از حکومت خورده اند و یک قلم تنها گفته می شود که ۱۲۰ میلیون را آقای مدبر به نعیم خان داده. روایت راوی که اسناد را دیده و به من می گفت: جنگ کوچی در بهسود منبع درامد برای دلالان کوچی و مقامات حکومتی در زمان حکومت گذشته بوده است و همین ارقام بین شان به گونه ای " نصف لی و نصف لک والله خیر رازقین" در ارگ تقسیم می شد. مدعیان جنبش روشنایی از همکاران تان و از جناب مدبر پرسان کنید و ازش بخواهید که در ۱۳ سال گذشته چه گذشته است. عمله و چوپانان فقیر، رهبران کوچی مقیم قطر و دبی و امارات در بهسود و دایمرداد خون می ریختند و با ده نشین جنگ و خانه و کاشانه و قر آن کتاب خدا را آتش می زدند و درعین زمان میلیونها و میلیونها پول از کدهای حکومتی بین مقامات حکومتی و سران کوچی توزیع می شدند و همین سنت و رویه خبیثه و مافیایی کماکان جریان داشته است . بجای رقص و پای کوبی در شبهای رمضان و پوقانه توزیع کردن در شب جمعه از شرکای تان که طراح و مهندس اصلی و دارای اجندا سیاسی هستند ، امر کوچی را پرسان کنید. کوچی برای ده نشین امر بیگانه غیر خودی و دشمن هست اما نگاه ارگ نشینان و کیسه داران میلیونها گونی و بوجی پول ،امر درونی و خودی و منافع مشترک مافیای بوده اند. این همه بلند منزلها و شهرکها با معاش حکومتی امکان ندارد این همه سرمایه منابع نامشروع دیگر و از جمله درامد جنگ کوچی و ده نشین را با خود دارد. 

چرا از شکست داعش در عراق در سوریه و در افغانستان خوشحال می شوم و چرا درباره اش می نویسم چون آگاهی دارم و می دانم که مادر جنایت مادرجنگ و تباهی همین بلاد عربی در افغانستان هست امنیت ما برای همیشه از همین شام، عراق، امارات، قطر ، ریاض و عمان، تهدید شده و می شود شما لشکر فحاشان چه خبر دارید و چه می دانید که امنیت ذهنی و فکری و اعتقادی مردم افغانستان توسط اندیشه های سلفی و وهاب گری تهدید می شود خشونت و بیرحمی و سر بریدن اعراب که در کربلا یزید معمار و بانی بود حالا جز از فرهنگ، ذهن و روح روان طالب افغانی شده و آن را تسخیر کرده و مثل داعش در عراق و سوریه گردن می زنند و سر می برند و حتا به طفل نه ساله هم رح ندارند. بر خی دوستان درست می نویسند که باید مردم را ازشر افکار داعشی نجات داد و حالا این افکار جامعه ما را در نوردیده. چار لمپن دیوانه و بد زبان که عروسک چهارشیاد شده و شب و روز مردم را دشنام می دهند از عمق ماجرا چه خبر دارند و هیچ. و به این دلیل هست که می نویسم که من انهارا جماعتهای متحد و و احده می دانم هیچ فرقی بین داعش فلو جه که سوار به موترهای مرگ، بغداد را برای مردمانش جهنم تیار می کرد و در یک چشم بهم زدن صدها انسان را در اتش انفجار و نفرت و انتحار خود کباب و جیزغاله می کرد با داعش ننگرهار نمی بینم که همو طنان مارا سوار روی بمبها کرده و می ترقاند. و هیچ فرقی بین داعش در موصل که هزاران زن و دختر و ناموس مردم را برای فروش و استفاده های جنسی بین شان تقسیم کردند، بادعش و طالبی که برای تحقق همان رویا درافغانستان ادم می کشند بمب در کمر می بندند و سر زمین و مردمم را به خاک خون می کشانند را نمی بینم و درست به همین خاطر نوشته ام و سخت منتظرم که نابودی داعش القاعده و دیگر تبهکاران در عراق در سوریه و در افغانستان باشیم. داعش در عراق و سوریه شکست می خورد و این شجره خبیثه نابود می شود و می خشکد و فردای آن شاخه های آن در سرزمینم در افغانستان نیز تبدیل به خاک و خاکستر می شود. داعش در افغانستان در عراق و در سوریه برای ما یک موضوع بیرونی بیگانه و دشمن دین و سرزمین و مردم ماست نگاه من به این تبهکاران در سراسر عالم غیریت بیرونی و بیگانه و آشتی ناپذیر هست و به این دلایل نوشته ام.


این وضعیت برای ما مفید نیست


رد اصلاحات انتخاباتی ازسوی پارلمان هرگز برای ما مفید نیست و انتخابات را به تاخیر می اندازد.کارنمایندگان پارلمان خارج از قانون افت اخلاقی دارد باز هم بحال ما نیست یعنی اینکه باید انتخابات بر گزار شود. گردانندگان جنبش روشنایی و باند سیاسی دخیل ، جنبش فحاشی را محکوم و اطلاعیه صادر کنند که فحش و اهانت برای جامعه ما مفید نیست و خلاصه اینکه حکومت و نیروهای امنیتی جلو تعرض و تهاجم کوچی و جنگ ده نشین و کوچی را بگیرد و فرمانهای روسای جمهور و قانون درباره اسکان کوچی تطبیق شود زیرا این جنگ به سود هیچ کسی نیست و چند مساله غیر مفید دیگر. من در یک کامنت با عنوان، توتاپ و تورخم، نوشتم که استاد خلیلی بلا می کند و توتاپ و تورخم را در دیگ ملی انداخته تا آش پرچرب اجندای سیاسی تیم خود را پخته نماید وحالا اسد هم بلا کرده و رهبری فکری و اعتقادی جنبش را در دست گرفته و ، رقص نماز، را در دیگ جنبش انداخته تا آش پر روغن رقص بجای نماز را بخورد جنبشیان بدهد و این متن اسد در باب رقص نماز در دیگ جنبش هست«  رقص و نماز : نماز دروغ است و رقص حقیقت: نوعی تامل فکری و جسمی. بدون تامل و تمرکز و بیآنکه معنایی آنچه را میخوانیم، بدانیم، میشود نماز خواند ولی نمیشود رقصید. نماز فرم بی‌محتواست. قرن‌هاست که مردم بی‌آن‌که معنای گفته‌شان را بفهمند نماز خوانده‌‌اند. حتی در عصر کنونی که عصر آموزشِ همگانی و انفجار دانشِ ترجمه‌ است، اکثریت مسلمانان معنای مهملاتی را که در نماز بر زبان می‌رانند، نمی‌فهمند. به آن‌چه وجود ندارد شاهد می‌دهند. آن‌چه را اصلن وجود ندارد، بزرگ می‌شمارند. امامت و حقانیتِ یک جلاد(علی) زار می‌زنند. سرشتِ دروغ همین بی‌نسبتی با تجربه و آگاهی است. رقص، اما نسبت تنگاتنگی با تجربه و معنا دارد. یک لحظه غفلت، رقص را عملن ناممکن می‌کند.»

جنبشیان بر مبنای همین اعتقاد در شب جمعه ماه مبارک رمضان، بجای نماز و عبادت چنان مجلس شاد مانی، پوقانه پرانی و پایکوبی راه انداخته بودند که وجود وی را مالا مال ازرقص کرد. اینکه می گویم اسد نقش فکری ، بنیادی در نام گزاری تبسم  بیست عقرب داشت و اینکه می گویم اسد نام روشنایی راروی جنبش توتاپ گذاشت و دریک کامنت به زبان انگلیسی هم ، enlighten movement, یعنی جنبش روشنایی نوشت عین واقعیت هست. اینکه زن و مرد زانو به زانو بنیشنند اینکه بجای دعا و نماز پوقانه بازی در شبهای ماه رمضان راه بیاندازیم و رقص پایکوبی در مصلی داشته باشیم و از بوتلهای حرام هم استفاده نماییم اینها همان آش پر چرب رقص بجای نماز جناب اسد هست و این کارها برای جامعه ما مفید نیست. کار مفید به نظر من تحقق اهداف مردم، خواست و مطالبات مردم هست. البته استاد خلیلی بلا می کند که داکتر صاحب مدبر رقیب و دشمن ۱۳ ساله خورا در حکومت و مدیریت دولتی را شاهد گرفت و تغییر لین را که یک خیانت در حق مردم و یک نجاست بود رویش خاک پوشاند و شاهد هم مدبر را گرفت و با معجون توتاپ و تورخم در جنبش آش پرچرب اجندای سیاسی تیم خود را بخورد مردم می دهد و اسد هم در همین جنبش رهبر و پیشوای فکری می شود و دیدگاه بشدت ضد دینی خودرا دردیگ جنبش انداخته و رقص پوقانه را بجای نماز بیرون داده هست. کار جنبشیان بر مبنای دیدگاه اسد و این دید با عقاید دینی مردم افغانستان غیریت بیگانگی دارد و کار مفیدی نیست و اماکار مفید اجرای و عملی شدن طرح بدیل هست و کار مفید برای مردم ما و برای وحدت ملی ما و برای انکشاف متوازن درست این متن و عملی شدن این دیدگاه است که استاد محقق در صفحه خود گذاشته است فحش ندهید و اهانت نداشته باشید که کار مفید نیست و این متون را بخوانید و قضاوت کنید که کدام یکی مفید هست:

« قرار داد انتقال برق 220 کیلو ولت دوشی - بامیان فردا امضا می‌شودخبرگزاری رصد: قرار است فردا یک‌شنبه 30 جوزا، قرارداد پروژه انتقال برق 220 کیلو ولتی دوشی – بامیان در ارگ امضا شود.یک منبع از دفتر معاونت دوم ریاست اجرایی به خبرگزاری رصد گفت که قرارداد این پروژه میان شرکت برشنا و بانک انکشاف آسیایی در ارگ ریاست جمهوری امضا خواهد شد. این پروژه پس از اعتراض‌های گسترده به تغییر مسیر پروژه انتقال برق 500 کیلو ولت ترکمنستان روی دست گرفته شده است.وزارت انرژی و آب چندی پیش به دنبال بالا گرفتن اعتراض‌ها به تغییر مسیر انتقال برق 500 کیلو ولت، اعلام کرد که تصمیم انتقال این پروژه از مسیر سالنگ، سه سال پیش، از سوی کابینه حامد کرزی رییس جمهوری پیشین اتخاذ شده است.ریاست جمهوری پیشتر در حکمی اعلام کرد که پروژه انتقال برق 220 کیو ولت دوشی – بامیان ظرفیت تولید 300 میگاوات برق را دارد و کار آن در ماه سرطان سال جاری خورشیدی 1395 شروع و در ماه قوس 1398 پایان می‌یابد.در حکم آمده است که در این پروژه،در فاز اول  برای 20 هزار خانه برق توزیع می‌شود. ودر مراحل بعدی بعد از تنظیم    پلان برق رسانی در سراسر مناطق مرکزی  برای دیگر نقاط تدابیر اتخاذ میگردد»


نهضت ادامه دارد


تا تحقق دو هدف: احترام به عقاید مردم و رد جنبش فحاشی ازسوی جنبشیان و باند سیاسی، نهضت ادامه دارد. برای اینکه به اصل ماجرا وارد شوید این متن را بخوانید و بعد خواهید که هدف بنیادی من: احترام به عقاید مردم و رد جنبش فحاشی ازسوی باند سیاسی و جنبش امر درست و حق هست و این وضعیتها برای ما مفید نیست:


رد اصلاحات انتخاباتی ازسوی پارلمان هرگز برای ما مفید نیست و انتخابات را به تاخیر می اندازد.کارنمایندگان پارلمان خارج از قانون افت اخلاقی دارد باز هم بحال ما نیست یعنی اینکه باید انتخابات بر گزار شود. گردانندگان جنبش روشنایی و باند سیاسی دخیل ، جنبش فحاشی را محکوم و اطلاعیه صادر کنند که فحش و اهانت برای جامعه ما مفید نیست و خلاصه اینکه حکومت و نیروهای امنیتی جلو تعرض و تهاجم کوچی و جنگ ده نشین و کوچی را بگیرد و فرمانهای روسای جمهور و قانون درباره اسکان کوچی تطبیق شود زیرا این جنگ به سود هیچ کسی نیست و چند مساله غیر مفید دیگر. من در یک کامنت با عنوان، توتاپ و تورخم، نوشتم که استاد خلیلی بلا می کند و توتاپ و تورخم را در دیگ ملی انداخته تا آش پرچرب اجندای سیاسی تیم خود را پخته نماید وحالا اسد هم بلا کرده و رهبری فکری و اعتقادی جنبش را در دست گرفته و ، رقص نماز، را در دیگ جنبش انداخته تا آش پر روغن رقص بجای نماز را بخورد جنبشیان بدهد و این متن اسد در باب رقص نماز در دیگ جنبش هست«  رقص و نماز : نماز دروغ است و رقص حقیقت: نوعی تامل فکری و جسمی. بدون تامل و تمرکز و بیآنکه معنایی آنچه را میخوانیم، بدانیم، میشود نماز خواند ولی نمیشود رقصید. نماز فرم بی‌محتواست. قرن‌هاست که مردم بی‌آن‌که معنای گفته‌شان را بفهمند نماز خوانده‌‌اند. حتی در عصر کنونی که عصر آموزشِ همگانی و انفجار دانشِ ترجمه‌ است، اکثریت مسلمانان معنای مهملاتی را که در نماز بر زبان می‌رانند، نمی‌فهمند. به آن‌چه وجود ندارد شاهد می‌دهند. آن‌چه را اصلن وجود ندارد، بزرگ می‌شمارند. امامت و حقانیتِ یک جلاد(علی) زار می‌زنند. سرشتِ دروغ همین بی‌نسبتی با تجربه و آگاهی است. رقص، اما نسبت تنگاتنگی با تجربه و معنا دارد. یک لحظه غفلت، رقص را عملن ناممکن می‌کند.»

جنبشیان بر مبنای همین اعتقاد در شب جمعه ماه مبارک رمضان، بجای نماز و عبادت چنان مجلس شاد مانی، پوقانه پرانی و پایکوبی راه انداخته بودند که وجود وی را مالا مال ازرقص کرد. اینکه می گویم اسد نقش فکری ، بنیادی در نام گزاری تبسم  بیست عقرب داشت و اینکه می گویم اسد نام روشنایی راروی جنبش توتاپ گذاشت و دریک کامنت به زبان انگلیسی هم ، enlighten movement, یعنی جنبش روشنایی نوشت عین واقعیت هست. اینکه زن و مرد زانو به زانو بنیشنند اینکه بجای دعا و نماز پوقانه بازی در شبهای ماه رمضان راه بیاندازیم و رقص پایکوبی در مصلی داشته باشیم و از بوتلهای حرام هم استفاده نماییم اینها همان آش پر چرب رقص بجای نماز جناب اسد هست و این کارها برای جامعه ما مفید نیست. کار مفید به نظر من تحقق اهداف مردم، خواست و مطالبات مردم هست. البته استاد خلیلی بلا می کند که داکتر صاحب مدبر رقیب و دشمن ۱۳ ساله خورا در حکومت و مدیریت دولتی را شاهد گرفت و تغییر لین را که یک خیانت در حق مردم و یک نجاست بود رویش خاک پوشاند و شاهد هم مدبر را گرفت و با معجون توتاپ و تورخم در جنبش آش پرچرب اجندای سیاسی تیم خود را بخورد مردم می دهد و اسد هم در همین جنبش رهبر و پیشوای فکری می شود و دیدگاه بشدت ضد دینی خودرا دردیگ جنبش انداخته و رقص پوقانه را بجای نماز بیرون داده هست. کار جنبشیان بر مبنای دیدگاه اسد و این دید با عقاید دینی مردم افغانستان غیریت بیگانگی دارد و کار مفیدی نیست و اماکار مفید اجرای و عملی شدن طرح بدیل هست و کار مفید برای مردم ما و برای وحدت ملی ما و برای انکشاف متوازن درست این متن و عملی شدن این دیدگاه است که استاد محقق در صفحه خود گذاشته است فحش ندهید و اهانت نداشته باشید که کار مفید نیست و این متون را بخوانید و قضاوت کنید که کدام یکی مفید هست:

« قرار داد انتقال برق 220 کیلو ولت دوشی - بامیان فردا امضا می‌شودخبرگزاری رصد: قرار است فردا یک‌شنبه 30 جوزا، قرارداد پروژه انتقال برق 220 کیلو ولتی دوشی – بامیان در ارگ امضا شود.یک منبع از دفتر معاونت دوم ریاست اجرایی به خبرگزاری رصد گفت که قرارداد این پروژه میان شرکت برشنا و بانک انکشاف آسیایی در ارگ ریاست جمهوری امضا خواهد شد. این پروژه پس از اعتراض‌های گسترده به تغییر مسیر پروژه انتقال برق 500 کیلو ولت ترکمنستان روی دست گرفته شده است.وزارت انرژی و آب چندی پیش به دنبال بالا گرفتن اعتراض‌ها به تغییر مسیر انتقال برق 500 کیلو ولت، اعلام کرد که تصمیم انتقال این پروژه از مسیر سالنگ، سه سال پیش، از سوی کابینه حامد کرزی رییس جمهوری پیشین اتخاذ شده است.ریاست جمهوری پیشتر در حکمی اعلام کرد که پروژه انتقال برق 220 کیو ولت دوشی – بامیان ظرفیت تولید 300 میگاوات برق را دارد و کار آن در ماه سرطان سال جاری خورشیدی 1395 شروع و در ماه قوس 1398 پایان می‌یابد.در حکم آمده است که در این پروژه،در فاز اول  برای 20 هزار خانه برق توزیع می‌شود. ودر مراحل بعدی بعد از تنظیم    پلان برق رسانی در سراسر مناطق مرکزی  برای دیگر نقاط تدابیر اتخاذ میگردد»


جنبش روشنایی اسد و تیم سیاسی رییس کرزی


این دو جریان جنبش مردمی را مصادره کردند و با اختلاط این دو، موج سومی بنام " جنبش فحاشی " زاییده و تولید شد. این سومی که حاصل اختلاط و امتزاج آن دوتا هست ، هرچه با شد  اما حلال زاده نیست. جنبش فحاشی به یک معنا فرزند نا مشروع است  و مفید به حال مردم و جامعه ما نیست. توضیحات بشتر من این هست که گروه اول یعنی جنبش روشنایی اسد آب در هاونگ می کوبد و خود شان هم باور ندارد که طرح تغییرلین فیشنر بر می گردد این طرح برنمی گردد و بهترین شیوه این است که روی آب رفته پافشاری نکنیم و بجای آن روی طرح بدیل فکر و پا فشاری نماییم که عملی شود و اشکالات آن توضیح داده شود. یک وقت کسی از اسد پرسیده بود که چرا از جنبش حمایت نمی کند و در قبال آن ساکت هست با اینکه رهبری تیوریک جنبش روشنایی را بعهده دارد و همین نام را وی روی جنبش گذاشته است جواب اسد از یک زاویه دیگر این بود که ما جنبش راه نیاخته ایم که هزینه انتخاباتی چند فرد شود. این منطق که گردانندگان جنبش چرا اصرار به تداوم امری خیالی و موهومی دارد و پافشاری روی مساله غیر قابل برگشت، این امر تنها یک دلیل دارد که وصلش کند به موسم انتخابات و رای جمع نمایند. نکته دیگر که در جنبش روشنایی اسد نیز توضیح داده شده که خود اسد بارها به پیروان فکری خود گوش زد کرده که توتاپ خط قرمز و تمام عدالت نیست وی به شدت به خط قرمز بودن حمله ور شد و استاد خلیلی را مورد نکوهش و سر زنش قراداد امریکه استاد خلیلی نیز به بیهوده گی خط قرمز پی برد و دیگر هرگز نمی گوید که توتاپ خط قرمز ماست. واکنش خط قرمز استاد خلیلی پیداییش و زایش خط قرمز حاجی الماس و خط قرمز سالنگی و غیره شد و اینکه افرادی هنوز شعار می دهد که توتاپ خط قرمز ماست اینها واقعا از دنیا بی خبر هستند. دلیل ادامه اصرار بر امر غیر عملی خیالی و موهوم تنها وصل کردن احساسات مردم و گره زدن آن به امر انتخابات هست.

 اما هدف گروه دوم یعنی تیم سیاسی رییس صاحب کرزی چیست؟ و چرا به این صورت رفتارهای پوپولیستی راه انداخت و بر خاک نشست؟ پاسخ در این باب تنها یک چیز هست و آن اجندای سیاسی هست. رییس کرزی گفته است که نامزد ریاست جمهوری نیست گرچه منع قانونی ندارد اما در انتخابات ریاست جمهوری نامزد نمی شود زیرا که خوب نیست در حالیکه اگر همین قانون اساسی باشد منع قانونی دارد زیرا قانون به سبک قانون اساسی آمریکا نوشته شده و یک فرد هزگز نمی تواند برای دور سوم در انتخابات ریاست جمهری خود را کاندید نماید کرزی و معاونانش دیگر نمی توانند و منع قانونی دارد. اجندای سیاسی و حضور جدی و تشبث روز مره رییس کرزی چه دلیلی دارد؟ پرسش به این موضوع سخت است اما این قدر می دانم که ایشان سخت علاقمند هست که در پایان دوسالگی حکومت وحدت ملی نیز باید به کارش پایان دهد. آقای مدبر در یک گفتگو چهار ماه پیش با کابل نیوز اذعان داشت که اداره موقت تشکیل شود یعنی اینکه تاریخ تکرار شود و به عقب و دوره طلایی سالهای 2001 و به بعد برگردیم. جنبش روشانی دیگر فاییده ای بحال تیم رییس کرزی ندارد و تنها یک فایده برای شان متصور هست که ابزاری باشد برای فشار برای استیصال و خلاصه شکست حکومت وحدت ملی. همانگونه که گروه اول تنور انتخابات و رای مردم برایش مهم و حیاتی هست که وکیل شود و ازاحساسات مردم استفاده کرده رای بگیرد، برای گروه دوم فشار و استیصال حکومت تا سر حد سقوط و اضمحلال برای شان اهمیت دارد. اما هردو گره به غیر عملی بودن طرح توتاپ از طریق با میان باور دارند. تیم کرزی که تمام رمزها و دلالیل تغییر لین را می داند زیرا که کار خود شان هست و می داند که پا فشاری و اصرار مثل آب در هاونگ کوبیدن هست و گروه دوم یعنی جنبش روشنایی اسد هم باور دارد که طرح اصلی فیشنر خیانت شد و عملی نیست و اما چه باید کرد؟ و مردم در چه موقفی باید استاده شود ؟ و موضع بگیرد جواب این پرسش و موضع گیری مردم همان عملی شدن طرح بدیل هست که خوشبختانه اسناد طرح بدیل امروز در ارگ ریاست جمهوری توسط شرکت برشنا و بانک انکشاف آسیایی امضا شد . مراسم امضای طرح بدیل در ارگ نشان دهنده جدی بودن و اشراف خود رییس جمهور بر عملی شدن این طرح هست. رویداد امروز در ارگ و امضای سند طرح بدیل که انتقال 300 میگاوات برق به با میان باشد یک اقدام مبارک و خجسته هست و استاد محقق آن را نشانه از حسن نیت حکومت و شنیدن حرف مردم از سوی حکومت اعلام داشت. این پروژه را بانک انکشاف آسیایی تمویل می کند. و اما موج لاابالیگری که ما از آن تعبیر به جنبش فحاشی نام گرفته ایم ، هر گز جدی نیست زیرا کسی با دشنام و فحش نمی تواند بجای برسد این موج ابزار سوی استفاده سیاسی برای چند صباحی ممکن است شود ولی زیاد اهمیت ندارد و جدی نیست جدی همان دو گروه تیم سیاسی کرزی و جنبش روشنایی هستند که یکی سقوط و اضمحلال حکومت و اداره موقت، لویه جرگه عنعنوی را طراحی کرده و دیگری هم به دنبال هزینه انتخاباتی و جمع آوری هست. منتها خواهش ما این هست که در جامعه باید ادبیات و فرهنگ لاابالیگری را ترویج نکنیم و بجای آن مخالفان سیاسی مان را و بیان دید گاه ها را با ادبیات فاخر و کریمانه نقد و دنبال نماییم و این همان روی آوردن به حوزه خودی و دوستی و اجتناب از دشمنی و غیریت سازی هست و ما باید این دیدگاه را نسبت به هم دیگر داشته باشیم دیدگاه خودی و درونی. هر اختلاف نظر و تفاوت دید گاه معنایش خصومت دشمنی نیست و ما برادر هم هستیم حرمت هم دیگر را داشته باشیم و از توهین و دشنام دست بر داریم .

نگاه درونی و بیرونی -۱۴-

نگاه درونی و بیرونی -14-


توتاپ و تورخم


استاد خلیلی بلا می کند و امشب یک اعلامیه از ایشان خواندم برایم جالب بود.تورخم و توتاپ را دریک دیگ ملی انداخته بود تا آشی را پخته نماید که یک وجب روغن داشته باشد . تورخم دو سویه و دورویه دارد یک طرفش پاکستان و طرف دیگرش افغانستان هست و هردو کشور نقاطی را بنام نقطه ای صفری تعیین کرده اند که از اقدامات تحریک آمیز اجتناب کنند که پاکستان رعایت نکرده و حالاجنگ و خون ریزی راه افتاده است. اما توتاپ امرخدماتی و پروژه دولتی هست که حکومت بر مبنای انکشاف متوازن به مردم خدمات رسانی داشته باشد. جنگ در تورخم تعریف دفاع از تمامیت ارضی و استقلال را دارد اما این مساله درباب توتاپ صدق نمی کند که مردم را تحریک کنیم و جنگ راه بیاندازیم .ما در موضوع توتاپ جنگی نداریم دو طرح بود یکی همان طرح علمی فیشنر که حکومت رییس جمهور کرزی خرابش کرد و تغییر داد اما حکومت وحدت ملی از باب ناگزیری طرح بدیل را قبول کرده است. چسپاندن توتاپ به تورخم و اینکه هردو در یک دیگ پخته شود و هر وقت آن را پیاز داغش کنیم تنها برای پلان و اجندای سیاسی مفید است و استاد خلیلی می داند که خطای حکومت شان قابل برگشت نیست اما نیشخوار کردنش برای تحریک احساسات و فشار بر حکومت خوب و مستحب هست و بخاطر همین هدف استاد بزرگوار توتاپ و تورخم را در یک دیگ انداخته و جوش داده روان هست تا آشی برای ما پخته کند که یک وجب روغن داشته باشد. خدا عاقبت مارا بخیر کند آمین و یارب العالمین.

چرا من چنین بحث می کنم و نسبت به اهداف استاد مظنون هستم این مساله از وقتی برایم هویدا شد که حضور و خاک نشینی استاد خلیلی هماهنگ و با مشوره تیم سیاسی شان انجام می شود. وقتی که از رییس جمهور کرزی در لندن در باره توتاپ پرسیده شد ایشان مثل همیشه هم به نعل زد و هم بیخ و شفاف جواب نداد اما یک مساله را بسیار صریح شفاف و صادقانه اعلام داشت که با استاد خلیلی مرتب در تماس هست.استاد خلیلی همراه مدبر در طول سالهای حکومت شان هر گز راست نمی رفتند و بخاطر رقابت باهم بخش بزرگی از نیروها و کادرها را در حکومت راه ندادند و استدلال هم این بود که اینها یا متعلق به حزب انسجام ملی هستند و یا مربوط به حزب وحدت اسلامی بخش از نیروها به دلیل خصومت شان از ورود به حکومت و ساختار حکومت محروم شدند. نیروها و هوداران حزب وحدت مردم که باید سری جای خود می نشست و حتا یک مورد را نداریم که از حزب استاد محقق کسی در حکومت رییس کرزی راه پیدا کرده باشد. هردوی شان همانگونه سد نفوذ نیروهای خود می شدند و مانعی در راه کادرهای حزب ما هم بودند. یک تعداد از نیروهای ما با تقیه و دروغ و یا با دشنام دادن استاد محقق راه باز کردند که خیلی ناچیز هست اما حالا داکتر مدبر ، استاد خلیلی را شاهد می گیرد و استاد خلیلی مدبر را و برای توتاپ در مصلی شهید مزاری همین کار را می کردند. توتاپ پروژه تخریب شده زمان حکومت آقایان بود و در ۱۳ ثور درکابینه حکومت وحدت ملی عمل انجام شده را فقط تایید کرد. توتاپ را تبدیل به امر برگشت ناپذیر کردند و حکومت را در منگنه گذاشت و آقایان استاد دانش و استاد محقق راتحت فشار قرار دادند. یکی از مشاوران استاد دانش که نمی خواهم ازوی نام گرفته شود به من گفت وقتی که این قدر سوی استفاده از صداقت و از بر ملای و درخواست اسناد از تدارکات ملی صورت گرفت و این همه  توهین و تحقیر شدیم کاریکه مربوط به حکومت گذشته می شد را بهتر بود که افشا نمی کردیم و مردم را خبر نمی کردیم و حالا وبال گردن خود ما شده است . من گفتم این درست که سوی استفاده صورت گرفت و چماقی شد علیه استاد دانش و استاد محقق ولی کاری خوبی شد زیرا اسناد نشان می دهد که در زمان حکومت گذشته تنها یک میگاوات برق آن هم سوله ری و یک جنراتور برق سهم ولایت دایکندی بود اما حالا ۳۰۰میگاوات برق طرف هزارجات راه اندازی می شود و معادن ذغال سنگ و معدن آهن بکار انداخته می شود و این نتیجه همین افشاگری و صداقت تان هست. یک بزرگی از ولایت ننگر هار نیز به من گفت از شما از دو بابت تشکر می کنم یکی اینکه مانع حق ما نشدید چون بشدت در ولایت ما، ننگر هار، شایعه شد که شما برادران هزاره مانع از انتقال برق به ولایات ما می شوید من واقعا بهت زده شدم و دیگر از این جهت تشکر دارم که برادران و خواهران ما در ساحات مرکزی هم ۳۰۰میگاوات برق را بدست می اورند ما تنگ نظر نستیم و خیلی خوشحال هستیم. کار و خدمت حکومت گذشته همان یگ میگاوات برای بامیان بود. حالا رهبران تیم سیاسی وارد معرکه شده و هم دیگر را شاهد می کشند که این کار در زمان حکومت مانشده است استاد خلیلی می گوید داکتر مدبر شاهد هست و مدبر می گوید استاد خلیلی شاهد هست. مثل رییس کرزی که در مصاحبه خود مرتب می گفت اسپنتا شاهد هست. پرسش اساسی دیگر هم این است که چرا استاد خلیلی شیوه پوپولیستی را در پیش گرفته است و خاک نشین شده است و مدبر را همکار خود گرفته است. پاسخ برای این  دیدگاه روشن هست استاد واقعا اپوزیسیون شده و نگاه شان با حکومت اپوزیسیونی و بیرونی هست و حکومت را از خود نمی داند شورای عالی صلح را ترک گفته و هیات شورای صلح را جواب داد که نه من دیگر به شورا بر نمی گردم نگاه استاد خلیلی به حکومت همان دیدگاه و نگاه رییس جمهور کرزی شده است. هیچ اشکالی ندارد که ایشان دوشادوش کرزی مخالف حکومت و اپو زیسیون حکومت باشد هیچ کسی مخالف آن نیست اما اشکال کار در باب توتاپ این است که اینها کاری که کرده به دوش نمی گیرد و شهامت اعتراف را ندارند و انر انداخته به گردن حکومت و مشخصا فشار وارد کردن به محقق و دانش و دیگر اینکه توتاپ را می خواهد سیاسی درست کنند و حربه علیه حکومت اگر نه تورخم و توتاپ چه نسبتی با هم دارد و هیچ و واقعا همانگونه که گفتم امور لایتچسپک است. توتاپ نباید سیاسی و انتخاباتی شود که ما را از هدف باز می دارد.یک عده هیچ هدفی ندارند بگفته خانم کوفی که روی بازگشت به حوزه انتخاباتی خود ندارند و با فرمان مخالفت می کنند.شما شاهد خواهید بود که چه معرکه های را درکابل در موسم انتخابات راه خواهند انداختند و مردم ساده دل و جوانان پر از احساسات را چه بلای بر سر شان خواهند اورد. استاد خلیلی و مدبر تنها برای یک مساله شاهد هم می شود که اجندای سیاسی شان را پیش ببرد ودیگر وجه مشترک ندارند.دوستان از استاد محقق و استاد دانش بارها خواسته اند که تجربه خلیلی و مدبر در داخل حکومت را تکرار نکنند که باز مردم از حضورو مشارکت در حکومت محروم می مانند درست کاریکه در ۱۳ سال استاد خلیلی و داکتر مدبر کردند. در محرومیت تنها مدیران ریس جمهور کرزی ملامت نستند و ما خود بسیار ملامت هستیم. من حد اقل ۸۷ مورد را دارم  که ازکار در حکومت به علت اختلاف ان دوبزرگوار محروم مانده اند. نگاه شان هم باخود شان و هم با تیم ما غیر خودی و بیگانه بودند و این بخش از نیروها از کار در حکومت باز ماندند.


اعتراضات امروز


نمی دانم اعتراضات امروز کابل درشهرنو را چه نام گذاشته اند، دیشب یک اطلاعیه توسط زلمی خان و خانم فرهیخته بنام مجدیه و چند تن دیگر در صفحه من فرستاده شد و موضوع آن دادخواهی بود و امروز این تظاهرات انجام شد. قطعنامه پایانی تظاهرات ملی مردمی و در چوکات قانون و مقررات حکومتی برابر بود. حکومت باید به خواسته های این عزیزان توجه داشته باشد مسافران را از چنگ تروریستها آزاد و امنیت راه ها تامین و تبهکاران را بسزای اعمال شان برساند. من گرچه در تظاهرات نبودم اما خواسته ها و مطالبات مردم خود را برحق می دانم. درگذشته نیز حامی توتاپ و حامی مجازات جنایت سر بریدن مسافران در بیست عقرب بودیم. گذشته از سوی استفاده باندهای سیاسی و گذشته از تعرض اهانت و فحش دشنام یک عده نا چیز به مقامات حکومتی، اصل خواسته های مردم از حکومت شان حق و حقیقت و انکار ناپذیر هست .حکومت باید به پیام معترضان توجه و خواسته های هموطنان مارا که در ماه مبارک رمضان با دهان روزه به حمایت مسافران ربوده شده برخاسته اند به دیده قدر نگرسته و عملی نماید.درود به هموطنان و راهپیمایان مدنی امروز کابل. 

به صورت کلی در حکومت وحدت ملی که به یک معنا مایه افتخارات هم برای ملت و هم برای حکومت باید شمرده مساله، همانا اعتراضات مدنی پرشور و با هیجان و توام با برد باری مدنی و مسالمت هست که بر گزار شده است. در حکومت حامد کرزی کمتر چنین اعتراضاتی را داشته ایم تنها یک مورد که بی نهایت برجسته و فوق العاده بود، تظاهرات علیه تهاجم کوچی بر ده نشینهای بهسود دایمرداد بود. الجزیره گزارش داد که جمعیتی بالای هشتاد هزار در پایتخت افغانستان اعتراض و تظاهرات داشتند و رهبری تظاهرات به دست حاجی محمد محقق یک رهبر سیاسی از قوم هزاره هست که نسبت به حمله کوچی بر ده نشین به حکومت اعتراض کرده و حالا در یک اعتصاب غذایی شبه کامل در خانه خود در منطقه غرب کابل دست زده است. این مفهوم گزارش الجزیره در نه سال پیش از امروز بود. حکومت رییس کرزی از اعتراضات مردم سخت در هراس بود و رهبری اعتراضات مدنی برای اولین بار در دهه دموکراسی توسط استاد محقق راه اندازی شد. رییس جمهور کرزی با مهارت خاصی مانع از بر گزاری اعتراضات مدنی مردم می شد و دیگر چنین اعتراضاتی را در کابل نداشتیم اما حکومت وحدت ملی نگاه درونی و خودی به اعتراضات مدنی دارد و کمتر تلاش دارد که از راه ها و شیوه های دیگر مانع اعتراضات مدنی شود رییس کرزی از روشهای سنتی و داروغه گی و ریش سفیدی استفاده می کرد جلسه تشکیل می داد لویه جرگه می گذاشته و با این شیوه های شناخته شده، بزرگان را سرگرم می کرد اما رهبران حکومت وحدت ملی این عادت را ندارند و زیاد تلاش ندارند که مانع اعتراضات مردم شوند. در بیست عقرب سال گذشته  تظاهرات بسیار فوق العاده در کابل صورت گرفت. علت تظاهرات کشتار مظلومانه نه مسافر بیگناه و بریدن گلوی یک کودک نه ساله بود. اشکال کار در این بود که جنایت را داعش انجام داد و حکومت نمی دانیست که چه گونه با خفاشان زیرزمینی داعش و شب گشت برخورد نماید و حالا هم همین قضیه است امروز در کابل اعتراضات مدنی بر گزارشد و هدف از بر گزاری اعتراضات، تامین جاده ها و امنیت مسافران بود و درحال حاضر چندین مسافر بیگناه در اسارت قطاع الطریق های طالب هستند و تعداد از مسافران را شهید کرده اند. نفس این اعتراضات خوب است و فشار و تکانی روی حکومت. استنباط من این است که حکومت وحدت ملی نگاه نو به رویدادهای سیاسی و اجتماعی دارد و می خواهد مردم با جدید ترین شیوه های اعتراضات مدنی آشنا شوند. دلیل مساله هم این است که رییس جمهورغنی تحصیل کرده غرب و بسیار علاقمند هست که در امور اجتماعی و سیاسی از دست آوردهای جامعه مدرن استفاده شود وقتی که ما از تکنولوژی موبایل، انترنت،فیسبوک وایبر تویتر استفاده می کنیم پس در ساحتهای سیاسی نیز از جهان مدرن استفاده نماییم. مردم تظاهرات شان مدنی و قانونمند باید باشند پولیس به وظایف خود عمل نماید و صدای مردم شنیده شود. اینها از خوبیهای حکومت و مواصفات آن هست و این کاراکترها برمی گردد به نوع نگاه. نگاه حکومت وحدت ملی به اعتراضات مدنی خودی و درونی هست و جایگاه اعتراضات که در قانون اساسی تعریف شده از نظر حکومت یک امر قانونی خودی و درونی هست و قابل احترام .اما تفاوتهای این دوره با گذشته را هم باید در نظر گرفت وضعیت فعلی با گذشته بی نهایت فرق کرده است در گذشته امنیت ما با مشارکت ۱۳۰هزار نیروی خارجی تعریف و تامین شده بود اما حالا این طوری نیست آسیب پذیری مردم و حکومت حالا بسیار زیاد شده است امریکه در گذشته حکومت کرزی نداشت. تظاهرات با تهدیدهای بزرگ امنیتی هر لحظه روبرو هست. یک دیپلمات خارجی هم به من همین را می گفت وی پس از تظاهرات هفتم جوزای سالجاری می گفت ما این گونه اعتراضات را دوست داریم و لی ما که خود را معمار اعتراضات مدنی درغرب می دانیم امااز اعتراضات خیابانی شما بشدت می ترسیم زیرا نگران هرلحظه حمله بیرحمانه تروریستها می باشیم. منطق این دیپلمات درست است. ستایش از تظاهرات امروز کابل ستایش از تظاهرات و مطالبات برحق معترضین و همینطور ستایش ازتظاهرات هفتم جوزا سالجاری که یک تحلیلگر المانی گفت ای کاش ما در آلمان موفق به بر گزاری چنین تظاهرات می شدیم و ستایش از تظاهرات بیست عقرب سال گذشته همه و همه قابل قدر و ستایش هست و حکومت وحدت ملی صادقانه حمایت می کند اما مشکل اساسی تروریستها هست که باید بشدت باید از آن ترسید. در بیست عقرب جوانانی تحریک شدند که از دیوار ارگ بالا شوند که شد و این یک اشتباه بود و هدف تظاهرات را زیر سوال می برد چرا از دیوار بالا شدیم هدف تصرف و تسخیر و سقوط حکومت که نبود اما این اشتباه صورت گرفت. در اعتراضات، تهدید تروریزم افراط گرایی و شعارهای غلط و توهین و دشنام از ضعف های اعتراضات در کنار زیباییهاش هست و یک نقطه ضعف دیگر که به نظرم جدی و خطرناک هست و آن سوی استفاده باندهای سیاسی برای بد نام کردن حکومت هست آنها اجندا دارند که حکومت  تحت فشار قرار بگیرد و حتا حکومت را از هم بپاشاند. در اعتراضات هفتم جوزا رد پای سیاست مداران بوضوح دیده شدو دیروز استاد خلیلی تورخم و توتاپ در کنارهم قرار داد و به یک نحوی تحریک احساسات داشت. تظاهرات اهدافش باید روشن باشد و از آن نباید عدول کرد. هدف اعتراضات امروز در کابل  امنیت راه ها و نجات مسافران بود و برنامه هفتم جوزا هم مساله توتاپ بود و نه مساله سیاسی و در اعتراضات بیست عقرب سال گذشته نیز امنیت و مصونیت مسافران و دست گیری جلادان قرار داشت و اعتراضات نه سال پیش از امروز بخاطر جلوگیری از تهاجم دسته های مسلح کوچی بر ده نشین و اسکان کوچیها بود. تظاهرات امروز کابل هم علیرغم خشونتها خوب بر گذار شد. در همه اعتراضات عمده ترین نگرانی، پریشانی و خطر،  مساله تروریستها است.


وزرای دفاع


وزرای دفاع ناتو در بروکسیل گردهم آمدند و درباره جنگ افغانستان صحبت کرده اند تفصیل دیدگاه های وزرا را شرح می دهم اما عجالتا به این نکته اشاره می کنم که خبرهای خوبی برای مردم، حکومت و نیروهای امنیتی و خبرهای بد برای طالبان و تروریستها و حامیان شان پیدا شده اند. نشست روز چهار شنبه وزرای ناتو دال مرکزی برای حضور و مقابله با تروریزم را نشان می داد و در یک مورد گفته شد که تا سال ۲۰۲۰ باید از نیروهای افغانستان حمایت کرد. رهبران ناتو به مساله دشمنان استراتژیک شان مثل القاعده و داعش در افغانستان اشاره داشتند و وجود این تبهکاران را دلیل حضور دوامدار شان در افغانستان گفته اند سه تعهد بنیادی آموزش ، تجهیز و مشوره دهی را تکرار کردند اما تجدید نظر بنیادی تغییر جدول زمانی خروج نیروها از افغانستان هست رییس جمهور اوباما یک جدول داشت که در پایان ۲۰۱۶ تعداد سربازان به حد اقل و آنهم در کابل خلاصه شود اما حالا بحث در این است و تقریبا فیصله شده و در نشست ورسا و بعدش بروکسیل نیز روی آن بحث می کنند که نیروهای ناتو و آمریکا در کابل پایتخت و در شمال کشور مشخصا مزار شریف و همینگونه در ولایت غربی هرات و در ولایت جنوبی قندهار و همینطور در ولایت شرقی ننگرهار، حضور و پایگاه داشته باشند و این تغییرات بنیادی و استراتژیک و به نفع مردم و جنگ علیه تروریستها می باشد و این می تواند خبرخوب برای مردم و حکومت و خبر بد برای تروریستها و حامیان شان باشد. همکاری تا سال ۲۰۲۰ را که گفتم و نکته جالب و نو هم این است که همین مقدار نیرو تا پایان دوره حکومت اوباما خواهند ماند و بعد دوره نو و رییس جمهور جدید آغاز می شود که اگر ترامپ روی کار بیاید که حضور و جنگ علیه تروریستها ابعاد بسیار گسترده تری می گیرد ترامپ گفته که پاکستان را تحت فشار قرار می دهد و سربازانش را در افغانستان تقویت می کند و ازسیاستهای هند حمایت می کند و اما اگر خانم کلینتون روی کار بیاید بازهم افغانستان فراموش نمی شود زیرا خانم کلینتون وقتی که وزیر خارجه بود بارها و بارها اعلام داشت که دیگر اشتباه گذشته را تکرار نمی کند و افغانستان را تنها نمی گذارد. حالا تقریبا محرز شده که تاپایان دوره حکومت اوباما نیروها در افغانستان باقی می ماند. از سوی هم خبر داریم که اوباما به جنرالان آمریکایی اجازه داده که هرنوع عملیات رادر افغانستا داشته باشند و نیروهای طالبان را بمباران نمایند عملیات شبانه داشته باشند و با بی سرنشین هر نقطه خطری را در هم بکوبند و حتا رهبران طالبان را در خاک پاکستان بکشند. نکته دیگری که حایز اهمیت هست و درنشست دیروز بحث شد که نیروی هوایی و زمینی افغانستان باید تقویت شود بخصوص نیروی هوایی اینها مفاد گفتگوهای وزرای ناتو در باره افغانستان بود خوبی قضیه در این هست که اوضاع به زیان تروریستها هم در منطقه و هم در جهان سوق داده شده است و این فرصت برای افغانستان پیدا شده که نگاه متحدان به مردم و حکومت افغانستان دوستانه باشد پلهای اعتماد ساخته شده نگاه متحدان با افغانستان نگاه خودی منافع مشترک و تصمیم مشترک شده امری که درزمان رییس جمهور کرزی خراب شده بود رییس جمهور کرزی خط کشی و غیریت سازی با متحدان افغانستان ایجاد کرده بود و حالا دیگر آن خط کشی نیست. حکومت وحدت ملی پنج حلقه در سیاست خارجی را خوب پیش برده است ممکن برخی از همکاری افغانستان با متحدانش ناراضی باشد اما واقعیت این هست که افغانستان نیاز دارد و با متحدان بین المللی نگاه خودی دوستانه و همکاری مشترک و اعتماد سازی گسترده را ایجاد نماید غیریت سازی با کشورهای منطقه و فرا منطقه درست نیست. نگاه ها باید معطوف به امر همکاری همه جانبه، متمر کز باشد مردم و حکومت افغانستان تنها یک دشمن برای خود تعریف نمایند و آن را بیرون و نگاه بیرونی با آن داشته باشند و ان تنها و تنها تروریزم است و طالب داعش و القاعده.  و شرایط به همان سمت در حرکت هست و نشست دیروز وزرای ناتو و بحثهای که داشتند خبر بسیار خوب برای مردم افغانستان و خبر بسیار بد برای دشمنان ماست.

نگاه درونی و بیرونی -۱۳-

نگاه درونی و بیرونی -۱۳-


پیامد دیوانگی


یک لمپن دیوانه بنام عمر متین کاری کرد که صد عاقل گرفتار آن شده اند. عقلا و سیاست مداران آمریکا به دنبال حمله مرگبار همجنسگرای داعش، بجان هم افتاده اند. ترامپ نامزد جمهوری خواه رییس اوباما را محکوم و خواهان استعفای وی شده و بگونه گپ می زند گو اینکه اوباما جز از رادیکالیزم اسلامی باشد هیلاری را هم درگیر ساخته. عمر متین به دلیل اینکه اصالت افغانی دارد، بین هشتاد تا سیصد هزار مهاجران افغانستان مقیم آمریکا را بشدت متاثر ساخته اند. نگاه های عام جامعه آمریکا دچار تغییر و دیگرگونی و بسوی غیریت سازی با مهاجران سوق داده می شود. شما درباره پیامد دیوانگی عمر متین لمپن آمریکایی افغانی الاصل چه نظر دارید؟ و چه عواقبی را برای حال و آینده مهاجران پیش بینی می کنید و چه نظر دارید ؟ نکات جالب و مهمی از کار لمپن عمر متین استخراج شده است. همین جوابهای رد بدل شده بسیار سخت و تلخی که بین دو نامزد خانم هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ راه افتاده است نشانه از یک چرخش و تغییر دیدگاه هست. ترامپ موضع سختی اتخاذ کرده و عمل عمر متین تروریست همجنسگرای داعش موقف ترامپ را قوی تر ساخته است. ترامپ در باره مهاجرین مسلمان و دیگرا مهاجران این موضع را قبلا اعلام کرده بود از ورود مسلمانان جلوگیری شود و بین آمریکا و میکزیک دیوار ساخته شود دیوار امریکا و میکزیک و مهاجران غیر قانونی اخراج شوند و امشب هم گفت که برای مهاجران یک زون در داخل آمریکا در نظر گرفته شود وی خانم کلینتون را متهم کرد که زبانش گیر می کند از اینکه تروریستهای رادیکال مسلمان بگوید. ترامپ خواهان استعفای اوباما هم شده است و به یک نحوی گفته است که سیاست اوباما آمریکای بزرگ را کوچک و ضعیف کرده و ما آمریکای بزرگ و آمریکای شماره یک می خواهیم. ترامپ پس از واقعه فلوریدا اوباما را متهم کرد که به یک نحوی از تروریستهای رادیکال اسلامی حمایت می کند امریکه اوباما بشدت آن رارد کرد و خانم کلینتون هم گفت که با منع ورود مسلمانان و با ایجاد دیوار ما نمی توانیم جلوی رویداد از اورلاندو فلوریدا را بگیریم. واقعا بین رهبران دو حزب دموکرات و جمهوری خواه جنگ است درست از نوع جنگ جنبش روشنایی و جنبش فحاشی. از این ماجرا که بگذریم تاثیر این رویداد روی مهاجران مسلمان بخصوص افغانها هم قابل درک است. متاسفانه این اولین بار هست که یک لمپن هم جنسگرای افغانی الاصل دست به چنین کشتاری در امریکا می زند این درست که عمر متین متولد آمریکا هست و هیچ ربطی به افغانستان ندارد اما این بی ربطی نمی تواند ریشه وی را با اصالتش قطع نماید. پدر عمر متین همین تا دیروز خودرا رییس جمهور افغانستان در عالم وهم خیال می خواند. مهاجران افغانستان نگرانی شان بی جهت نیستند و اگر جناب ترامپ روی کار بیاید وی سیاست خود را روی مهاجران تطبیق می کند و افغانها به گزارش خبر گزاری فرانسه از هشتاد هزار مهاجر تا سیصد هزار در آمریکای شمالی آمار دارند. مهاجران افغانستان می ترسند و ترس شان مبتنی بر این قاعده است که نگاه جامعه آمریکا نسبت به آنها بیگانه و بیرونی و غیر شود و این بسیار هولناک و ترسناک خواهد بود که نگاه به مهاجران خصمانه باشد. افغان هراسی، مهاجر ستیزی آسیب پذیریهای زیادی را بوجود می آورد و عمل وحشینانه عمرمتین بستر چنین دیدگاه بیرونی را می تواند خلق نماید. ترامپ نمادی از یک تفکر و مهاجر ستیزی هست وی تنها نیست. دیدگاه نژاد پرستانه، غیریت سازی ترسناکی را خلق می کند. راسیسم و نژاد پرستی نژادی فرقه ای نگاه بیرونی و غیرت را با غیر خود دارد. من بارها گفته ام که فاشیزم مذهبی و فرقه ای همین خط کشی را دارد از دید گاه طالب و داعش و القاعده همه مخالفانش غیر، بیگانه، دشمن و مستحق زندگی نیستند. فاشیزم و راسیزم به هر صورت و شکلش فاجعه هست آمریکاییهای ارزشگرا بشدت از ترامپ هراس دارند و همه سعی دارند که مانع از روی کار آمدن وی در صحنه سیاست آمریکا شود امروز خانم کلینتون با رقیب خود سناتور ساندرز کنار آمد و هردو تعهد سپردند که مانع از روی کار آمدن دونالد ترامپ شوند و عین این نظریه در اردوگاه جمهوریخواهان هم هست که ترامپ را خطر برای ارزشهای حقوق بشری امریکا می داند. مهاجران عموما و گروهای مهاجر مسلمان خصوصا بشدت دچار گرفتاریهای نژاد پرستانه خواهند شد و استدلال برای سرکوبی برای فشار و برای تفکیک و ایجاد زون، انهدام برجهای دو قلو و پنتاگون درسپتامبر  ۲۰۰۱ و حملات مستمر تروریستهای داعش و القاعده در سراسر اروپا می تواند باشد. جنایتهای از نوع عمر متین و روی کار آمدن سیاست مداران از نوع ترامپ نگاه ها را نسبت به مسلمانان تغییر می دهند و غیریت سازی و انفکاک اجتماعی صورت می گیرد.


اینها مخالفان اصلاحات انتخاباتی اند


بخش کلان پارلمانی ۱۲۴ نماینده عنصر اول در ضدیت و  تخریب اصلاحات انتخاباتی شناخته شده است. عنصر دوم مثلث، اعضای دو کمیسیون انتخابات و شکایات گفته شده است و اما حلقه سوم ضد اصلاحات در داخل حکومت می باشد که با رفورم اصلاحات انتخاباتی و با فرمان تقنینی رییس جمهور مخالفت دارد گرچه بصورت مشخص از عوامل درون حکومتی نام گرفته نشده ولی گروه ناظر بر انتخابات و آقای جانداد اسپنغر به جد از حلقه درون حکومتی ضد فرمان تقنینی سخن گفته است.برخی این گونه اتهام وارد کرده که اصولا ارگ ریاست جمهوری و خود رییس جمهور عزمی برای انتخابات را ندارد و برخی دیروز در یک بحث می گفت که ریاست اجراییه هم سکوت کرده و این دلیل تبانی و توافق هردو داکتر می باشند البته این سخن با موضع گیریهای رسمی که خود رییس جمهور و ریاست اجراییه دارند، یک نوع تیوری توطیه هست ما می خوانیم که رییس جمهور پس از رد فرمان تقنینی و رد اصلاحات انتخاباتی ، واکنش سختی نشان داد و از رد فرمان تقنینی اظهار تاسف کرد و آنرا یک عقب گرد در باره انتخابات خواند. رییس جمهور دربیانیه خود بازهم تاکید داشت که امر برگزاری و اصلاح نظام انتخاباتی را بهر قیمتی و با مشوره احزاب سیاسی با جامعه حقوق دانان با جدیت دنبال می کند و انتخابات باید برگزار شود. ارگ ریاست جمهوری برای برگزاری انتخابات اقدامات عملی کرده و چندین کمیته ساخته که برای انتخابات پل تهیه نمایند و امنیت انتخابات را بگیرد و برای دبیر کل سازمان ملل نامه فرستاده و در مساله انتخابات کمک خواسته همه این امور از ادرس ارگ و ریاست جمهوری در باره بر گزاری انتخابات بیرون داده شده با این همه یک عده قبول ندارد و می گویند که خود ارگ نمی خواهد که انتخابات بر گزار شود و ارگ نمی خواهد که کمیشنرها تغییر کنند و خود ارگ مخالف اصلاح نظام انتخاباتی هست و آنچه که در پارلمان روی داد کار خود ارگ بوده است و همین عده به ریاست اجراییه نیز معترض و منتقد هستند که واکنشی نداشته و سکوت کرده است.بهر صورت معیار قضاوت برای من در این تحلیل دید گاه، مواضع و نقطه نظرات صریح رییس جمهور و رییس اجراییه در باب انتخابات هستند که می بینیم اظهار تاسف کرده و حالا در پی راهکارهای قانونی هستند که چگونه امر اصلاحات و انتخابات را سرعت بخشید. نگاه رییس جمهور و ارگ و دیگاه قصر سپیدار در مورد اصلاحات و بر گزاری انتخابات مثبت و درونی هست و انتخابات را رکن اساسی و مشروعیت ساختار درونی حکومت و نظام می داند. 

اما در باره ۱۲۴ نماینده پارلمان که علیه فرمان موضع گرفتند و اصلاحات و انتخابات را رد کردند باید اذعان داشت که این جمع نگاه شان با انتخابات غیر و بیگانه شده اند مخالفت با اصلاحات و مخالفت با انتخابات به یک معنا مخالفت و ضدیت با نظام سیاسی هست. نمایندگان هم بلحاظ اخلاقی درخارج و بیرون از قوانین کار می کنند و معاش می گیرند و کار دربیرون از قوانین هم شرمندگی اخلاقی و وجدانی دارد و هم این نوع عمل در حوزه درونی ساختار و نظام جای ندارد. کار هر سه قوه در صورتی مفید و مثمر بحال نظام و دولت هست که کارها در داخل قوانین و داخلی و درونی باشد . کار فراقانونی و بیرونی به زیان نظام سیاسی افغانستان هست و این فراقانونی و بیرونی کار کردن پارلمان جریان دارد و رد نظام اصلاحات انتخاباتی و فرمان تقنینی رییس جمهور امر خلافکاری و خلاف ورزی و فراقانونی را مضاعف ساخته است دلیل این عمل و رفتار فراقانونی تنها منافع شخصی است و مخالفت با امر انتخابات و اصلاحات دلیلی ندارد. استدلال ۱۲۴ نماینده را شنیدیم آنها استلال نداشتند آنها توجیهات کارهای بیرونی و فراقانونی خودرا داشتند انها واقعا مخالف بر گزاری انتخابات و اصلاحات هستند. و اما گروه سوم که ضد انتخابات و اصلاحات می باشد، دو کمیسیون انتخابات و شکایات هستند نورستانی رییس شان بود که استعفا داد زیرا نام و وجود وی دیگر قابل تحمل نبود و خیلی نفرت و حساسیت خلق کرده بود اما بقیه اعضای دو کمیسیون کار می کنند و واقعا این دو کمیسیون مخالف اصلاحات می باشند.تطبیق اصلاحات معنایش همین است که اعضای هردو کمیسیون باید دفاتر شان را ترک کنند و افراد نو و کمشنرهای نو جای گزین شان شوند دلیل این کار تنها یک چیز است و آن آوردن اصلاحات و بر کناری اعضای متهم به تقلب و خیانت انتخاباتی. جامعه جهانی، مردم افغانستان اصلاحات در ساختار انتخاباتی را می خواهندو اما دو کمیسیون بر ضد اصلاحات تلاش می کنند اعضای مجلس طرفدار اصلاحات انتخاباتی به کار شکنی هر دو کمیسیون اذعان دارند و سخن از تبانی و توافق پشت پرده میان دو کمیسیون و اعضای مجلس نمایندگان را طرح کرده اند که ما  در کمیسیونها انتخابات و شکایات  می مانیم و شما هم در پارلمان می مانید. دو کمیسیون از مخالفان انکار ناپذیر  اصلاح نظام انتخاباتی هستند دلیل شان برای مخالفت دو چیز یکی اینکه قانون برای شان اجازه ادامه کار را داده است و دیگری منافع شان همین است که بمانند و سوی استفاده های شان را داشته باشند. اینها یعنی همین سه گروه ۱۲۴ نماینده عناصر درون حکومتی و کمیشنرهای دو کمیسیون، مخالفان اصلاحات و انتخابات می باشند.


طالبان شکست خورده و این کارهارا می کنند


یک وقت آقای علومی وزیر داخله وقت بمن گفت که طالبان در جنگ بسیار تلفات می دهند و ازپای می افتد و حالا برای اینکه شکست خورده حد اقل به این شیوه ها روی آورده اند. طالبان قطاع الطریق راه گیر و مسافرربایی راه انداخته اند که دلیل نامردی ناکامی و شکست هست و گروه جنگی موفق و پیروزهرگز این کارهارا نمی کند. طالبان در حملات درونی علیه قرارگاه ها ازشیوه های ضد انسانی بردگی جنسی بچه ها استفاده می کنند اما این گزارش ازسوی مقامات رد شده است. طالبان مردم بیگناه را سپر انسانی درست می کنند کاریکه داعش در فلوجه عراق انجام می دهند و طالبان از جنگ رو در رو فرار و به جنگ پارتزانی و گورلایی روی آورده اند. کارشناسان این همه را دلیل شکست طالبان می دانند. گزارشهای در حملات سبز بر آبی در سالهای ۲۰۱۲ تا۲۰۱۴ و تا پایان خروج سربازان خارجی داشتیم که سربازان خارجی در جنگ قربانی فیلمهای پورن زنان و دختران بی نهایت زیبا می شدند. محققان استرالیایی این گونه استنتاج کرده بودند که شبکه های فعال شده و زنان و دختران زیبارا وارد صفحات انترنیتی سربازان در افغانستان می کنند و این زنان دراوج هیجانات جنسی از سربازان، محل کار و وظیفه و دیگر اطلاعات را گرد آوری می کردند و این اطلاعات در اختیار شبکه های تروریستی گذاشته می شد و تروریستها بخوبی می دانیستند که در قرارگاه ها چه می گذرد و سربازان در چه وقتهای سرگرم چت هستند و به این طریق تروریستها توسط عوامل خود حملات سبز بر آبی را انجام می دادند و بسیار موفق هم بودند. طالبان هم گفته شده که همین رذالتها را می کنند و بردگان جنسی از بچه ها درست کرده و در مراکز نظامی می فرستند این گزارشهارا البته مقامات امنیتی تایید نمی کنند اما انکار صد در صد هم نکرده اند. طالبان پابند ضوابط اخلاقی و انسانی نیستند و داعش مگر با افتخار نگفت که عمر متین  سربازخلیفه در آمریکا بود و عمرمتین همجنسگرا درست در هنگام حمله اعلام داشت که به داعش عراق پیوسته و بیعت کرده است. نکته دیگری که در جنگ تبهکاران قابل ذکر است و آن این هست که این گونه اعمال و رفتارها را در قلمرو امورداخلی و درونی خود دانسته و آن را مجاز می دانند بردگی جنسی بچه ها و استفاده پورن در حملات سبز بر آبی موضوعات مجاز امنیتی و داخلی و درون تشکیلاتی شان شمرده می شوند و از آن استفاده می کنند.دزدیدن مسافران بیگناه و کشتن آنها از نظر طالبان امر مشروع و مجاز می باشند و آن را بخشی از برنامه های روزانه و روز مره خود گرفته اند و جز ازاسرار درونی و داخلی و تشکیلاتی شان می باشد. مجموعه رفتارهای اخیر طالبان نشان از یک تغییر بنیادی در تاکتیکهای جنگی شان را نشان می دهد. طالبان اقدام به راه زنی و آدم ربایی کرده کاری که در گذشته کم تر داشت و این سوال دارد که چرا؟ دلیل این اقدام به نظر من یک نوع شکست هست زیرا همانگونه که اشاره کردم یک گروه جنگی پیروز و موفق دست به این گونه رفتارها نمی زند وقتی از جنگ مستاصل شد و شکست خورد عقده هایش را به این صورت بیرون می دهد راه می گیرد قطاع الطریق می شود دیدگاه خودرا تغییر می دهد نگاه طالبان و معطوف شدن به امر آدم ربایی و رذیلتهای اخلاقی بردگی جنسی دلیل پیروزی نمی تواند باشد و این نشانه شکست شان هست. استفاده از بردگی جنسی ، اقدام به راه گیری و دزدیدن مسافران اقدام به سپر انسانی و اقدام به حملات پارتیزانی و فرار از جنگ رو در رو دلایلی خاصی خود را می طلبد و تحلیلگران امنیتی این گونه اعمال و رفتار طالبان را دلیل استیصال و در ماندگی شان در جنگ می دانند. نگاه طالبان و تاکتیک و شیوه های جنگی شان تغییر کرده اند و اموری را داخل برنامه های درونی و داخلی و تشکیلاتی خود کرده اند که در گذشته کمتر دیده می شد و این امور کمی نو و تازه بنظر می رسد. نگاه طالبان و داعش به بردگی جنسی و همجنسگرایی درجنگ کشیده شده اند و طالبان راهگیری را بخشی از استراتژی داخلی خود قرار داده و طالبان مردم را سپر دفاعی خود مثل داعش درعراق گرفته اند همینگونه از جنگ رویا رویی فرار و اجتناب و به یک نوع جنگ پارتیزانی و گوریلایی کشیده شده اند اینها دلیل و برهان شکست طالبان هست.

نگاه درونی و بیرونی -۱۲-

نگاه درونی و بیرونی -۱۲-


ریگ در کفش کیست؟


با تاسف باید گفت که فرمان تقنینی رییس جمهور در نشست امروز پارلمان رد و دیگر طرح اصلاحات انتخاباتی در پارلمان بی فاییده است و این پارلمان هرچه را بخواهد اما اکثریت برزگ شان انتخابات را نمی خواهند. منطق خانم کوفی این است که این بیچاره ها ناامید و مایوس از انتخاب مجدد در حوزه انتخاباتی شان هستند و می دانند که مردم جواب شان داده اند. برخی این گونه می گوید که فلسفه " جنبش " نیز برای همین هست. خانم هیله ارشاد گفته است از برای خدا انتخابات بر گزار کنید مردم از چهره ما خسته شده اند. برخی حکومت را متهم می کند که دلش انتخابات نیست اگرنه فرمان را در همان وقت و زمانش عملی می کرد. کی مقصر است؟ ریگ در کفش کیست؟ به لحاظ اخلاقی این افت بسیار بزرگی هست که پارلمان خارج از قوانین و بیرون از زمانها و میعادهای تعریف شده در قانون اسی کار نماید و اعضای پارلمان نباید این کار را می کردند و لی حالا کرده اند و دیروز با اکثریت زیادی فرمان تقنینی اصلاح نظام انتخاباتی را رد کردند. عمل کرد و عمل کردن در بیرون از معیارها و چوکات قانونی علاوه بر اینکه افت و فضاحت اخلاقی دارد یعنی یک وکیل باید شرم و خجالت بکشد که در خانه ملت حضور فراقانونی داشته باشد و بیرون از قانون کار کند و تنها به این امر دلخوش داشته باشد که همه امتیازات را بعنوان یک وکیل دارد. خانم کوفی و خانم هیله ارشاد و دیگر اعضای مجلس نمایندگان استدلالهای خوبی برای تایید و تصویب فرمان داشتند اما این استدلالها کار گر واقع نشد و اکثریت، فرمان یعنی اینکه انتخابات را رد کردند و این کار فراقانونی و نگاه بیرونی به نظام و سیستم سیاسی هست. نکته دیگری قابل ملاحظه این است که شیرازه و بافت جوامع و ایجاد اطمینان و امنیتهای جمعی در واقع قانون و کار در چوکات قوانین است و این همان نگاه درونی و سختاری و حرمت گذاشتن جمعی هست اگر در جامعه قوانین و سیستم جمعی رعایت نشود و بر مبنای قوانین نظم و انظبات بر قرار نباشد در این صورت از هم پاشیدگی و تعرض به قانون و قانون شکنی ایجاد می شود و می دانید که انسان گرک انسان هست و این گرگیت و درندگی در فضاها و خلاهای قانونی پیدا می شود. ما اگر انتخابات نداشته باشیم و به دلایل و منافع شخصی خود آن را رد کنیم درواقع اقدام به قانون شکنی بزرگی کرده ایم و سیستم ، قوانین و نظام حکومت را فاقد اعتبار ساخته ایم و این بی نهایت خطر ناک هست. افت اخلاقی و وجدانی و کار خارج از قوانین و بی اعتنایی و بی مبالاتی یک نوع بی بندباری خلق می کند و به سیستم ضربه وارد می کند و به همین دلایل کار دیروز پارلمان نادرست بود و من طرفدار استلالهای ، خانم کوفی ، هیله ارشاد و حاجی عبده و دیگر اعضای موافق با تصویب فرمان هستم. نکته دیگر هم این است که برخی گفته اند ارگ مقصر است و رییس جمهور باید در زمان تعطیلی و رخصتی 45 روزه پارلمان کار را تمام می کرد و تا حالا پیشرفتهای عمده ای در باره انتخابات صورت گرفته بود یعنی اینکه عزم واراده ای و جود ندارد و عده هم ریاست اجراییه را ملامت می کند که در باره ا صلاحات نظام انتخاباتی قاطعیت و پی گیری جدی نداشته است و اعضای مجلس و دیگر صاحب نظران، خود نمایندگان و انگیزه های شخصی و منافع فردی مجلسیان را علت و سبب بهم زدن وضع انتخابات دانسته اند. من البته با تفاوتهای، علت و دلایل رد فرمان را که اشاره شد و اینکه کیها مقصر هستند را قبول دارم و اما بشترین مسوولیت را متوجه مجلس می دانم که با توپ به میدان غلطیده خوب بازی نکرد و فرمان اصلاحات انتخاباتی را رد کرد. خوب حالا که این کار شده است و پارلمان بیرون از قانون اساسی مشغول کار هست و حرمت قوانین بارد فرمان شکسته شده است و نگاه به امر داخلی و درونی نظام صورت نگرفته است پس حال چه باید کرد؟ و راه حل چیست؟ بدون برگزاری انتخابات به کار ادامه داده شود و یابرگردیم به قوانین زمان رییس کرزی و انتخابات را بدون اصلاحات با دو کمیسیون متهم بر گزار نماییم و یا ینکه منتظر فرمان تقنینی دیگر در فصل رخصتی و تعطیلی تابستانی بمانیم چه کنیم؟ 


انتقال 300 میگاوات


مقامات حکومت وحدت ملی ، شرکت برشنا و بانک انکشاف آسیایی از اجرای و تطبیق پروژه 300 می گاوات برق از مسیر دوشی بسوی بامیان خبر داده اند. آقای عثمانی وزیر انرژی و آب، داکتر صاحب عبدالله و استاد محقق در شورای وزیران مساله انتقال پروژه را دیروز مطرح کردند. مردم ما صبور هست و به حکومت فرصت می دهند و اعتماد دارند که طرح بدیل عملی شود. حساب تیم سیاسی و گروه های فحاش از مردم جدا هست.جالب است که ضرب المثل مردم را در همین صفحه خود شاهد هستم. ضرب المثل این است که یک زدن آهنگر برابر است باصد زدن زرگر و من آهنگرم فقط کافی هست هر از چند گاهی یک ضربه آهنگ گری بر پیکر جنبش فحاشی بزنم و بعد تماشا کن که شغالان به چه روز و روز گاری می افتد و چه گونه بهر سوی حمله ور می شود. در باب توتاپ با دو گروه یکی شغالان و فحاشان و دیگری با بقایای تیم گذشته سر ناساز گاری دارم. شغالان که زوزه می کشند و اما تیم سیاسی واقعا بر نامه دارد که اجندای سیاسی خودرا دنبال نماید. نگاه من با این دو گروه بیرونی و غیریت هست و فکر نمی کنم آب من با شغالان و جنبش فحاشان به یک جوی برود و همین شده که هر از چند گاهی ضربه فنی و اهنگ گری خود را برفرق جنبش فحاشان وارد می کنم و قیامتی را برپا و همه را بعزای مادر شان می نشانم و می خواهم صف این بد زبا نان و شغالان را از صف مردم خود جدا نمایم مردم ما هرگز و هرگز فحاش نیست و مردم ما حرمت به ناموس خود می گذارند. فحش و اهانت کار شغالان و لمپنهای دیوانه می باشد و نمی شود با لمپنها و شغالان نگاه خودی و درونی داشت. برق توتاپ را مافیای شرکت و حکومت گذشته خراب کرد و تغییر داد و ما را در مقابل یک عمل انجام شده قرارداد و حالا نوبت بدیل ۳۰۰میگاوات هست و این طرح در شورای وزیران طرح شد و شرکت برشنا، بانک انکشاف آسیایی و زارت انرژی و آب، تدابیر اجرایی و عملی شدن پروژه ۳۰۰ را گرفته اند. دیروز در شورای وزیران این موضوع بحث شد و داکتر صاحب عبدالله ریاست اجراییه و استاد محقق و وزیر آب و برق تاکید داشتند که پروژه صورت و حالت اجرایی بخود بگیرد که گرفته ساحتها و زمینهای در خود بامیان برای احداث سیب استیشن در نظر گرفته شده است. سیب استشن در بامیان برای توزیع برق ساخته می شود و همینطور در دوشی نیز سیب استشن ساخته می شود در کنارآن جاده اسفالت و فیبر نوری نیز در نظر گرفته شده است. چرا این همه پروژه عظیم است دلیل آن انتقال برق صنعتی می باشد زیرا قرار است که معادن زغال سنگ و معادن آهن بکار انداخته شود. استخراج آهن و استخراج و بهر برداری از زغال، امر ملی است و منافعش به جیب و به نفع تمام ملت افغانستان تمام می شود گفته شده که معدن آهن، عظیم ترین معدن و با کیفت بالا در کوتل حاجیگگ وجود دارد و استخراج آن نیاز مند برق صنعتی هست البته این مساله تخنیکی می باشد مهندسان و مسلکیها باید روی آن نظر دهند و من دید گاه سیاسی و منفعتی آن را می توانم توضیح دهم و فکر نمی کنم از رجاله های مدعی کسی قادر به مقابله و بحث و استدلال در این ساحتهابامن باشد. شنیدم مهندسی داوطلب بحث با من شده است اما وی فکر نکرده که من بحث مهندسی و انجنیری با کسی ندارم بحث من با مدعیان جنبش فقط و فقط سیاسی و در حوزه منافع ملی هست که فکر نمی کنم از رجاله های مدعی کسی پیدا شود و با من بحث نمایند. دلیل امر این هست که آنها اصولا اهل مذاکره و بحث نستند و اگر می بود که از کمیسیون فرار نمی کردند آنها تنها دو خصوصیت را دارند یکی اینکه اهل خطبه و خطابه با عوام الناس و اهل پف پتاق هستند و موج سوار و آنهم بخاطر رای در انتخابات پارلمانی و دیگری تمام کار شان این هست که" جنبش فحاشی" را بزاید که زایده و این فرزند نامشروع شان هست. اهالی خطبه و شعار و شغالان فحاش با من هیچ نسبت دوستی ندارند و نگاه من باآنها غیر و بیرونی می باشد و به همین خاطر هر از چندگاهی ضربه فنی و پوتک آهنگ گری خودرا وارد و قیامتی را برای شغالان ایجاد می کنم و این کار ادامه دارد و هنوز اول عشق است سفر دنباله دارد.

نگاه درونی و بیرونی-۳۷-


چه دلیل در منازعه تورخم هست؟


امروز چندین مصاحبه و کلیپ خبری با چند تلویزیون و رادیو داشتم پرسش همه این بود که چه دلیل در پشت جنگ تورخم هست؟. پاسخ به این پرسش خیلی سخت است اما عجالتا می توانم به گرمی روابط هند افغانستان اشاره کنم که پاکستان را سخت زور داده هست. فشار و ملامتی و تعلیق کمکهای آمریکا به پاکستان نیز متواند سبب عصبانیت پاکستان باشد. پاکستان این جنگ را به دلیل کاهش فشار بر خودش و خلق فشار به افغانستان آغاز کرده و حال پرسش دیگر این است که این قضیه چه راه حل دارد؟ راه حل قضیه هم ساده و هم پیچیده است. پیچیدگی قضیه به این صورت هست که اصولا منازعه مرزی بین افغانستان و پاکستان یکی از زخمی ترین و کهنه ترین منازعه تاریخ بین دو کشور هست ،دیورند، برای دو کشور تبدیل به تابو مصیبت و فاجعه دوستی میان دو کشور شده است در دنیای بی مرز امروز، مرز دیورند برای ما معضل و مصیبت و زخمی التیام ناپذیر شده است همه موضوعات و مناقشات مرزی کنونی ریشه در این خط دارد. خط دیورند نگاه دو کشور افغانستان و پاکستان را به شدت بیرونی، خصمانه و بیگانه ساخته است و دو کشور همسایه تلخ ترین و بد ترین مناسبات و سلب اعتماد را باهم دارند. نگاه ، نسبت به هم دیگر نگاه همسایگی و دیوار به دیوار نیست. نگاه خودی نداریم و نگاه مان نسبت به دیگر غیر، بیگانگی و دشمنانه است و دلیل این همه گرفتاری و دشمنی همین خط دیورند و اختلافات مرزی می باشد و ازسوی هم باور داریم که زخم خط و مرز به این سادگی قابل حل هم نیست.حال پرسش این است که چه کنیم خون بریزیم و بجنگیم و مردمان دو سرزمین را به خاک خون بکشانیم و این جنگ چه سودی برای طرفین دارد که هیچ.  پس جنگ و شعله ور ساختن عصبیتها، امر عاقلانه نمی باشد امر خردمندانه این هست که راه حل پیدا کنیم و از این منازعه بیرون شویم. گفته شده که متون و اسنادی وجود دارد که کابل و اسلام آباد آن را تهیه کرده و این توافقات را در گذشته داشته اند و آن این هست که هردو کشور توافق کرده اند و سند دارند که در نقطه های صفر مرزی اقدام به احداث ‌و ایجاد پایگاه نداشته باشند خوب این سند اگر باشد این می تواند مبنای درستی برای راه حل باشد و هردو کشور در چنین حالاتی به همین اسناد مراجعه کنند و منازعات را حل نمایند. نکته دیگر هم این است که بازهم گفته شده که اگر یک وقت وضعیت بگونه ای پیش آید که ناگزیر باید پاسگاه نظامی ساخته شود در این صورت هم گفته شده که دو کشور از طریق مجاری و مراجع دیپلماتیک امنیتی و..موضوع را به اطلاع هم دیگر برساند امریکه که گفته می شود سفیر افغانستان در اسلام آباد در جریان گذاشته شده است اما نحوه اطلاع را نمی دانم از این دو نقطه نظر که بگذریم، امروز خبر نگاران از من می پرسید که قضیه را به سازمان ببریم من البته مخالف با این گونه دعواها و کشاندن به مراجع معتبر بین المللی نستم اما می گویم که کار و گره که بادست باز شود چه احتیاج به دندان. وقتی اسناد و شرایط برای گفتگو باشد چه لزومی دارد که ایجاد و احداث یک پایگاه نظامی را ببریم به سازمان ملل و در آنجا عریضه و شکایت نماییم. بهترین و مناسب ترین قضیه همان است که مقامات امنیتی و سیاسی اختلافات و مناقشات این چنینی را گنده نکنند و براساس تفاهم نامه ها و توافقات ذات البینی مشکلات راحل فصل نمایند. امروز خبر نگاران می پرسید که دلایل جنگ در تورخم چیست؟ آنها می پرسیدند که پاکستان تحت فشار غرب و آمریکا قرار گرفته و آمریکا کمکهایش را به روی پاکستان بسته است و آنها پاکستان را متهم به حمایت از تروریزم کرده اند این گونه فشارها پاکستان را عصبانی ساخته و حمله به مرز و منازعه را بوجود آورده که بخاطر افغانستان هست که این فشار ها و جریمه ها و هزینه ها را پرداخته و یک نوع حس انتقام گیری پاکستان علیه افغانستان احیا شده است و دلیل و پرسش دیگر هم این بود که ایجاد روابط بسیار دوستانه بین هند و افغانستان سبب یاس و نا امیدی و علت عصبانیت پاکستان شده است و حال این عصبانیت را به این صورت تبارز داده است. احتمالا این دلایل هم می تواند درست باشد اما جنگ در مرز راه حل نیست و جنگ بسود هیچ کدام نیست فاصله ها بشدت عمیق می شود و تاثیرات بدی روی مهاجران می گذارد و باید این قضیه مهار شود و راه مهار شدن همان مراجعه به پروتکولها و توافقنامه ها هست.

نگاه درونی و بیرونی -۱۱-

نگاه درونی و بیرونی -۱۱-


۵۰۰ دالر برای بازگشت


واقعا فاجعه است گزارش بی بی سی از آتن چه قدر جانکاه غم انگیز و ویرانگری یک نسل و یک عمرتباهی را نشان می دهد. صدها جوان و نوجوان به امید اروپا در آتن بند مانده اند و این جوانان درمانده و مستاصل شده و اقدام به خود فروشی می کنند.  بی بی سی به گونه مستند از زبان جوانان و نوجوانان گزارش می دهد که اگر تن فروشی نکنیم می میریم و یکی از همین جوانان می گوید این کار را می کنم تا پانصد دالر برای باز گشت را پیدا کنم. واقعا چه قدر اندوه بار و دردناک و دلگیر کننده است. حکومت و وزارت مهاجران با این وضعیت برخورد نمایند و برای نجات از این مصیبت و درماندگی باکمک جامعه جهانی اقدام نمایند. وزارت مهاجرین و عودت کنندگان تدبیر بگیرند.

افغانستان در چهار دهه عظیم ترین پریشانی و در بدری و آوارگی را داشته است در حال حاضر نزدیک به هفت میلیون آواره در دنیا داریم کشورها از این بابت هم منتفع شده اند و هم سوی استفاده می کنند.بزرگترین لشکر ترور انفجار و انتحار در پاکستان از میان مهاجران تشکیل شده است . جنگ در افغانستان ریشه در آوارگی مادارد. تروریستهای آدم کش عمدتا از جوامع آواره تکوین یافته اند. همه تروریستها در دنیا ریشه در آواره گی و در بدری دارد. دلیلش حقارت و ذلت دلیلش ایجاد عقده و کینه است که مهاجر و آواره با گوشت و پوست خود لمس می کند فکر می کنید جوانان که در دنیای آوارگی مورد سوی استفاده قرار می گیرند و در حدی مستاصل و درمانده می شود که با تن فروشی پول باز گشت به وطن را پیدا می کند ، ازوی چه ساخته خواهد شد؟ آیا وی سقوط نکرده است؟ که کرده است و این سقوط دلیلش آوارگی و بی خانمانی هست استدلال نکنید که مثال پانصد دالر مربوط به اواره غیر افغانی هست بله که هست واما مشت نمونه خروار است که آوارگان مارا نیز دربر می گیرد. اکثر تروریستهای اروپایی ریشه های عربی خاور میانه ای و آسیای دارند.روان شناسی مساله نشان داده که اقدام به ترور و بیرحمی واکنش ناخود آگاه روانی آواره است. آواره از همه نفرت دارد و نگاه آواره نسبت به آواره ستیز که تحقیرش کرده نگاه نفرت انگیز و غیریت هست آواره احساسش این است که تحقیر شده و می خواهد انتقام این تحقیر و اهانت را به هرشکلی بگیرد آواره پر ازکینه و نفرت هست وقتی از انتحاری که حمله به کابل بانک در جلال آباد را داشت  و او درسال ۲۰۱۳ دستگیر و ازوی پرسیده شد که چه احساس داشتی وقتیکه مراجعین بیگناه کابل را می کشتی وی خیلی راحت گفت احساس لذت. این آواره کمپهای پاکستان هست که این گونه نسبت به غیر خود عقده و کینه دارد. مهاجرت و آوارگی بزرگترین چالش اجتماعی ماست و درحال حاضر پس از سوریه افغانستان بالا ترین رقم مهاجرت بسوی اروپا را دارد. افغانستان در فصل نو می توانیست از ۱۱۳ میلیارد دالر در جهت بازسازی و اشتغال زایی استفاده نماید اما حکومت ما این پولهارا در راه فساد انداخت و ماشین را فساد را به حرکت در آورد سر مفتش آمریکا آقای جان سابکو می گوید برای یک کشور کوچک مثل افغانستان ۱۱۳ میلیارد را آمریکا مصرف کرد و حالا معلوم نمی شود که چه شد تنها یک چیز هویدا هست و آن فساد ویرانگر و حیرت انگیز. همه می گویند که علت گریز به خارج و ایجاد صفهای طولانی درپشت سفارتخانه های خارجی،  فقر و بیکاری در افغانستان هست و این یک واقعیت است. درحال حاضر هیچ کاری وجود ندارد افغانستان تبدیل به بنجاره خانه کالاهای چینی پاکستانی و ایرانی شده است و از خود کمتر چیزی بیرون داده است. فقر کمر شکن و فقر ویرانگر برای ما آوارگی بی پایان بی کاری ترسناک و تروریستهای آدمخوار تدارک دیده است. آوارگی ما این تاثیر بد را گذاشته که نگاه دوستی و درونی و محبت را ازما گرفته است مردم آواره و اقارب آنها که میلیونها انسان می شوند ، همه مصیبتها را معطوف به حکومت و دولت کرده اند و دولت را خادم و صادق نمی دانند و چوب بی صدا و دردناک فرصت سوزیهای ۱۳سال گذشته را حالا حکومت فعلی بخورد و  باید پاسخ گو باشد. یک نمونه اش برق توتاپ است امر گذشته افتاده به دوش حکومت حال و این همه تعرض و اهانت و فحش بد زبانی و نگاه بیرونی و غیریت سازی دلیل آن هست والبته حکومت حال نمی تواند غیر مسوول باشد و زارت مهاجرین هماهنگ باسایرنهادها و وزارتخانه مشکل مهاجران و مساله دردناک و ذلت بار یونان را باید حل نماید.


دومین ۱۱/9 سپتامبر در آمریکا


حمله به نایت کلپ در آمریکا کشتار بی سابقه و کم نظیر در تاریخ آمریکا گفته شد. جوان ۲۹ساله بنام عمر صدیق متین که پدر و مادرش افغان و در نیویورک متولد شده است مسوول این حمله مرگبار شناخته شد که.۵۰ کشته و ۵۳ زخمی بجای گذاشته است رییس جمهور افغانستان این حمله را محکوم و به مردم آمریکا و رییس اوباما و خانواده های قربانیان پیام تسلیت فرستاد. نوشته های بدست آمده که عمر متین وابسته به داعش بوده است. داعش مثل طالب و مثل القاعده گروه مرگ آفرین هست اما اینکه یک تبهکار با اصالت افغانی عضو داعش شده و مرتکب چنین جنایت، متاسف هستیم. حالا مردم آمریکا بخوبی باید در کرده باشند که دیروز القاعده و امروز داعش و فردا طالب همین عمل را تکرارخواهند کرد و راه حل پیکار قاطع، متحد و یک پارچه علیه تبهکاران خون آشام هست و این نکته را توضیح می دهم که چرا چنین می شود؟ 

برای توضیح امر فوق باید بگویم که عمر متین عامل حمله به مردم و کشتار هولناک هم جنس بازان در یک کلپ شبانه، چندان مسلمانی هم نبوده است خانم یوسفی همسر قبلی عمر متین گفته است که شوهرش چندان مسلمانی هم نبود ولی بسیار عصبانی و بداخلاق و مرد فحاش و بد زبانی بود. از قرار گزارشهای میدانی در شام و عراق ثابت شده است که اعضای داعش عمدا آدمهای نامیزان بد اخلاق و عصبانی و چندان مسلمان متعهد هم نستند. ابوعلی در سوریه خود در استرالیا گرداننده نایت کلاپهای شبانه بود اما رفت در سوریه و عضو داعش شد و با ریش بلند و موهای کشال سیمای داعشی بخود گرفت و یکی از سردسته های جنایت هست وی هم از افغانستان و ارسلایی تخلص می کرد وحالا شده ابوعلی سوریه. عمر متین هم یک لمپن بیش نبوده است و جلاد معروف داعش اهل انگلستان که کارش ذبح خبر نگاران و امداد رسانان هست نیز لمپنی در حاشیه شهر انگلستان و شغل و مهارت اصلیش موسیقی رپ بود. البته سابقه افراد نشان می دهند که تبهکاران القاعده و داعش سابقه خوبی ندارند اکثرا بزهکار بد ماش و فحاش بد خلق هستند و خانم یوسفی زن پیشین عمر صدیق متین همین مواصفات را در باره شوهرش بیان کرده است. و اما انسان موجود ناشناخته و غیر قابل پیش بینی و بی نهایت سیال و متغییر تعریف شده است و ممکن است با هزاران دلیل تغییر جهت دهد و راهی را انتخاب نماید که حیرت انگیز باشد و یکی از دلایل گردش و چرخش اصولا جنس و ماهیت پیچیده خود آدمی هست.داعش و طالب و القاعده دنیا را بگونه ای دیگری می بینند و اصولا از دید و منظر آنها جهان معاصر جهان بیگانه و جهان غیریت و مستحق زوال و نابودی مطلق هست . داعش و طالب گروهای تروریستی هستند که در این تاریخ و در این عصر زندگی نمی کنند آنها خود و پیروان شان را برده به هزار چهار صد پیش و قهوه تلخ می خورند و اما ادرس دیگر شان هم بهشت و حور غلمان است. تروریستها واقعا با زمین و زمان حال غیریت و ضدیت مطلق خلق کرده اند و براساس همین بیگانگی و الینه شدن و الینه بودن، بین خود و عالم دیوار ایجاد کرده و سد ساخته و قلمرو شان بر پایه سلفی و گذشته و بر پایه وعده های وصال حور و غلمان ساخته شده اند.آنها نگاه درونی و انسانی ندارند و خود را خارج و بیرون از قلمرو انسان معاصر کرده اند و اگر موفق شود همه را به گذشته بر می گردانند و اگر نشد به ادرس اخرتی و عقبایی خود می روند. عمر متین و صدها تبهکار دیگر دراین قلمرو و فضا غلطیده و بنام داعش، طالب و القاعده و بوکو حرام آدم می کشند و کشتن آدمهارا وظیفه و تکلیف خود می دانند آنها این روز گار و این جهان را نمی خواهند و می خواهند نابود کنند زیرا که دیدگاه شان همین هستند. دو آدرس سلفی و آخرتی را برای خود در نظر گرفته و برای آن خون می ریزند.بیگانگی و غیریت مطلق و ضدیت بادنیای معاصر و باز گشت به تاریخ و قهوه تلخ ، نگاه بیرونی تروریستها می باشند آنها همه را باخود بیگانه و بیرونی تعریف کرده و برای قلع قمع و نابودی بیرونیها، هزاران عمر متین در هرجای ساخته اند.برخی می گویند که این همه بدی ریشه در دین دارد اما ثابت شده که اینها مطلقا آدمهای متدین و پابندی نبوده اند و در این وادی و در این رشته حتا تحصیلات خوب هم نکرده اند ولی حالا این گونه ظاهر شده و این تقابل را با جهان خلق کرده اند اما این گونه رفتارها عاقبت خوبی ندارد زیرا نه تاریخ به گذشته بر می گردد و نه اینها قادرند که خلق عالم را نابود نمایند چند صباحی جنایت می کنند و بعد تمام می شوند و می روند دنبال کار شان و عطف به تاریخ می شوند و این فهم من است.

-

عقده و عقیده


مرحوم علی شریعتی معلم آگاهی و بیداری و آزادی بود گرچه دیدگاه وی در نهایت اسلام را مکتب مبارز مکتب سیاسی کرد و امت و امامت همان دیدگاه و مکتب سیاسی اسلام هست اما شریعتی واقعا اعجوبه زمان و فرزند زمان خود بود وی بشدت علیه خرافه دینی موضع داشت اما بشدت مذهبی و به با ورهای دینی خود پای بندی داشت نیایش شریعتی خواندنی هست و در همین نیایش یکی از مفاهیم و فراز های دعای شریعتی این است که خدایا عقیده ام را قربانی عقده ام مگردان. این نیایش را از شریعتی خواندم اما دوستی نوشته است که این دعا از امام سجاد -ع- هست که فرموده الهم لاتسلط عقده تی علی عقیدتی. اما بطور قطع از نیایش، جنبش، نیست. عقده و عقیده دو مولفه روحی . روانی است و انسان به گفته الکسیس کارل موجود نشناخته است و معجونی بی نهایت پیچیده و دارای شصت میلیارد سلول. نگاه به عقیده یک امر ذاتی درونی و انسانی است به این معنا که هر انسانی حامل باورها و عقاید خود می باشد البته با تفاوتهای بسیار زیاد. اما آفت اعتقادات آدمی عقده هست یعنی عقده، کینه و نفرت، عقاید آدمی را نابود می کند از انسان عقده ای و جامعه پر از کینه و نفرت و تعصب باید ترسید. نفرت پراکنی در جامعه ریشه اش یک نوع عقده گشایی هست. جوامع آرام و معتدل و دور از ناهنجاریها ، کم تر گرفتار عقده و کینه هستند و روابط شان بر پایه اصول باورها و عقاید شان بر پاشده است مردم جاپان را چنین گفته اند که نسبت به نوع خود بسیار مهربان هستند و کم تر عقده گشایی دارند. اهل عقیده اند تا اصحاب کینه. اهالی عقده فاقد معیارهای اخلاقی و تربیتی اند و در جوامع که بنیادهای فرهنگی تربیتی ضعیف باشند و بشتر باغرورهای کاذب و رویاهای ابا و اجداد زندگی کند، اصحاب عقده می شوند و بدون تربیت. درخت گل هم اگر تحت تربیت و مدیریت گل کار نباشد از او چیزی ساخته نمی شود دیروز بااستاد دانشگاهی صحبت داشتم و وی گفت که جوانان ما چه قدر عقده ای فحاش و بی ادب شده اند و بجای ابراز عقاید سیاسی شان ، عقده گشایی و نفرت و جنبش بد زبانی راه انداخته است. گفتم این پرسش را از شما دارم در مراکز علمی و آموزشی چه به آنهادرس می دهید؟ و باز پرسیدم فقدان تربیت در خانواده و فقدان تعلیم و اخلاق در مدرسه و دانشگاه علت پیدایش اصحاب عقده بجای اهالی خرد و عقیده شده است. خرد در جوامع عقده مند ، پر از تعصب، خواب رفته و یا مرده و یاهم بقول امیری گریخته و آواره شده است خرد آواره. بهر صورت متاسفانه در جامعه نفرت پراکنی ، عقده و کینه توسعه یافته است و حاصل این کینه ها اگر ترس نباشد، منجر به نزاعهای خونبار جمعی خواهد شد. طالبان اهل عقده و کینه است که باماست مالی و قشری گری اعتقادی فاجعه خلق کرده و بخاطر که ازدیگران نفرت دارند آنهارا می کشند. قتل و جنایت ثمره ریزش و تخلیه عقده ها هست  و طالبان از زن نفرت دارند طالبان از عقاید مخالف نفرت و کینه دارند زیرا همانگونه تربیت یافته اند خدا نکند که طالبان عقده هایش را در جامعه حاکم و مسلط نماید. طالبان جنبش کینه و نفرت در جامعه هست و همه تروریستها اهل نفرت و رذیلت و بلاهت هستند. نگاه آنها تنوع و تکثر نیست زیرا که اهل پلورالیزم و تعدد گرایی نمی باشند انها اهل انحصار و تمامیت خواهی و خود خواهی هستند و ما نگاه مان باید مبتنی بر مدارا و تساهل باشد اصولا اسلام مارا دعوت به برد باری کرده و بگفته مهاجرانی اسلام آیین سهله و تساهل و برد باری است. زیاد در مقابل دید گاه مخالف سخت گیر متعصب و متصلب نباشیم و تنها خودرا برحق و دیگران را باطل نخوانیم و به آنها صرف به دلیل اینکه دیدگاه متفاوت دارند عقده کشایی و فحش دشنام راه نیاندآزیم، من با عقده گشایی و بافحش دشنام مخالفم اما باعقیده گشایی و گفتمان منطقی و بحث بشدت موافقم چرا به گردانندگان جنبش روشنایی انتقاد وارد هست زیرا که آنها مذاکره را در مساله توتاپ رد کردند. و حالا از متن همین جنبش مردمی دو گروه غلط سیاسی و با اجندا و گروه فحاش و بد زبان زاییده شده است. و نگاه به جنبش مردمی را غیر و بیگانه ساخته است من لشکر فحاشان را جزاز جنبش مردمی قبول ندارم آنهارا اهل عقده و کینه می دانم و جوانان عزیز خودرا از آن برحذر می دارم  و همیشه دعا می کنم عقده را برعقاید مان راه ندهیم ما باید عقیده گشایی را بجای عقده گشایی انتخاب نماییم اهل خرد و منطق و گفتمان و مفسر عقاید و باور های مان باشیم و این همان نگاه خودی و درونی هست. عقده و عقیده داریم اما از خدای ذالجلال می خواهم که عقیده مان قربانی عقده مان نشود. آمین و یاربالعالمین.