نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

هذیان

هذیان

 

"کنه،کونک" درداستان امروزی ما،همان هذیان است.کسی بصورت مرتب این هذیان را گفته  ومی گوید که تحت فشار،نیش کنه درمناطق محرمه اش، باشد.شرح این دو،شرحه به این صورت است که "کنه" یک نوع شپشی حیوانی است که درمقعد حیوانات درفصول بهار وتابستان معمولا خود را جابجا می کند.این زالو،خون می خورد وبه شدت می چسپد به گونه ای که، کندن آن موجب ریزش خون درمقعد حیوانات می شود.کونک همان شرمگاه است که دراصطلاحات عامیانه ای مردمی به آن گفته می شود"کونک" کنه کونک درمورد زالوی که درمقعد حیوانات درگرمای سال می چسپد نیزدرست است.با معلوم شدن کنه وکونک می رویم به قصه ایکه بازهم درمیان مردم درقریه ها،شایع بوده است.مردی همراخانمش  درمورد دیگرمردان وزنان قریه همیشه ازاین اصطلاح کارمی گرفتند این زن ومرد درگفتگوهایش یکی عصابانی بودند ودیگراینکه هریک ازافراد قریه را  به این صورت خطاب کرده ومی گفت: اوکنه،کونک.این مساله ازحدی معمول گذشته بود.

 

مردان قریه یک روزجلسه برگزارمی کنند ومی گویند: این مرد که ازجای دیگری آمده وچند صباحی هست که درقریه ما،جاخوش کرده واصلا اهل این منطقه  نیست وازناکجا آباد دیگری وارد قریه ما شده است وی همرا با دیگراعضای فامیل خود درقریه ما ساکن شده اما دوخصوصیت، وی را ازهمه ما ممتازساخته یکی اینکه با عصبانیت حرف می زند وکمی بی تاب وبی قرارهنگام حرف زدن است.خصوصیت دوم وی این است که وی همه مارا به یک نحوی توهین می کند این کارازحدی شوخی گذشته وی همیشه هذیان می گوید.

 

امروزچند نفرآدمهای محترم  قریه را که جای پدرش می شوند را توهین کرده.البته آنها نسبت به این مرد درمورد هذیان، گوییهایش چیزی نگفته اند وی ضمن صحبت به آنها هم گفته است: کنه کونک. ما باید درمورد وی ،تصمیم بگیریم وبا شورمشوره عمل نماییم مردان قریه جلسه امروزشان بجای نمی رسند ودچاراختلاف می شوند دلیل اختلاف شان هم همان گذشت وانسان دوستی شان بود اکثرا بادودلیل،به توافق نرسیدند یکی همان اخلاق وادب شان اجازه نمی داد که باوی برخورد نمایند ودیگری مساله ای بود که درچند مورد فیصله های شان نقض وبه جای نرسید مردان قریه می گفتند که زن این مرد هم به زنان ما "کنه کونک" می گوید مردان قریه به زنان شان اجازه دادند که درمورد زن که به آنها کنه کونک می گوید،تصمیم بگیرند ونتیجه شورومشوره شان را بامردان شان درمیان بگذارند زنان قریه تشکیل جلسه می دهند ولی اختلافات دربین زنان هم خیلی زیاد دیده می شد زنان به دلیل دخالت مردان هیچ گاهی فیصله های شان بجای نمی رسید ازجمله دریک مورد زنان قریه دربهارسال درمورد "کمان رستم" دچاراختلاف وفیصله شان نقض شد وفیصله جمعی شان با مخالفت برخی زنان دیگر،شکسته شد.تفاهم شان این بود که ازروی"کمان رستم" بگذرند ومردانه گی را تجربه نمایند زیرا سال خورده گان وتجربه دیده ها همیشه این حرف را گفته بودند که اگرزنان ازروی کمان رستم بگذرند،تغییرجنسیت می دهند ومرد می شوند.

 

زنان قریه توافق کرده بودند که ازدست مردان خلاص شوند.حال که کمان رستم به زمین نشسته ازروی آن بگذرند تا تغییرجنسیت دهند وازدست اذیت وآذارمردان وخواسته های اضافی آنها،راحت شوند.آنها گفتند که ما دربهارسال پار،این فیصله را داشتیم ولی یکی ازجمع ما که حالا به سفرخارجه رفته،استدلال کرد که فیصله شما سودی ندارد وی گفت: من هم قبول دارم که عبورازخط کمان رستم،تغییرجنسیت می آورد ولی این سودی ندارد دلیل مساله این است که مردان سالها است که به ما عادت کرده اگرتغییرجنسیت بدهیم بازهم مردان ازاعمال مردانه شان برما، دریغ نمی کنند بنابراین چه سود که از"کمان رستم" بگذریم با این استدلال،دربین ما اختلاف پیش آمد ونشد که ازخط کمان رستم عبورنماییم.درمورداین زن که به ما می گوید: کنه کونک بازهم فیصله ما سودی ندارد.ولی این زن ومرد وارد، برقریه ازهرامری می گذشت اما هرگزازاین تعبیرات خود نمی گذشتند آن دو همیشه به دیگرمردان زنان قریه می گفتند: کنه کونکها یک روز یکی ازاهالی قریه  گفت: این مساله قابل تحمل نیست زیرا صحبتهای شان بد آموزی دارد وی گفت: همین دیشب دختر هفت ساله من نشسته ازمن ومادرش می پرسد که ما درکنه کونک چه معنی دارد من هرچه چشمانم را برای ساکت کردنش عین غین کردم دخترم متوجه نشد بچه است چیزی نمی فهمد وی ازمن جواب نشنید ازپدرش پرسید که بابا کنه کونک معنایش چیست؟ پدرش نمی خواست به دخترش کنه کونک را معنی کند ازمن پرسید اه ،زن این دخترت چه می پرسد من که حرف اورا نمی فهمم  جواب این دخترراتوبده که کنه کونک چه هست.زن می گوید: این زن بی شرم حیا باید تنبیه شود که دیگراین حرف هارا نزند کنه کونک یعنی چه منظورش ازاین حرف چیست وی "هذیان" می گوید.

 

درجمع شش تا مرد قریه یکی می گوید: اورا بی طلبیم به وی اخطاردهیم که دیگربه کسی توهیم نکند ودیگراینکه هدفش ازاین جمله بیخودی چه هست وچرا به همه ما می گوید: کنه کونک.دیگری می گوید: پیشنهاد درستی است بخواهیم مساله را بصورت جدی گوش زد نماییم که دیگربه اهالی قریه نگوید:کنه کونک سومی می گوید اگرحرف ما را گوش نکرد بعدش چه کنیم.چهارمی می گوید: فکرمی کنم درخود این مرد وخانمش کدام چیزی هست که اورا به ما نسبت می دهد زیرا درگذشته بشترین ارتباطش با گله وگوسفند بوده است.کنه کونک بصورت غیرمستقیم معنایش این باشد که وی ممکن است خود، حامل آن زالو وشپش خون خوارباشد.پنجمی می گوید: مساله فهمیده شد وی را می طلبیم اگرحرف مارا گوش نکرد می خوابانیم وخودش را معاینه می کنیم.فیصله ماهمین که وی را می طلبیم  وبه زنان مان هم می گوییم عین این فیصله را درحق زن وی انجام دهند مصوبه یک چیزاست.مردان، وی را می خواهند ونیم ساعت به جربحث می نشینند وازوی می پرسند که درجوانیها درقریه خود چه می کردی وی ضمن شرح گذشته هایش درفاصله هرچند جمله می گوید: کنه کونک من گوسفندانم را می چراندم وگاهی هم پشمش را ،قیچی می کردم کنه کونک ها، ما گله داری داشتیم تعداد گله های ما خیلی خیلی زیاد تر ازگله وبزبزغاله شما ها بود.کنه کونک ها من درگذشته تمام وقتم راصرف همین گوسفندانم می کردم وی ادامه می دهد کنه کونکها یک روز"گنگ" یک گوسفند که درمیان پشمش بود مرا گزید ونزدیک بود که مرا بکشد ما با تجربه واستفاده ازدوغ ترش توانستم جلو مسومیت "گنگ" گوسفندم را که مرا گزیده بود رابگیرم وی ضمن شرح گذشته خود، ده ها بارکلمه کنه کونک را درمورد دیگرمردان قریه بکاربرد وی واقعا هذیان می گفت.

 

 شش مرد حوصله شان سرمی رسند ونا امید ازاصلاح این مرد، همه همان فیصله نهایی را درحق وی انجام می دهند فیصله این بود که اگراصلاح نشد خودش مورد معاینه قراربگیرد.یکی ازمردان می گوید: هذیان نگو، بی حیا، ساکت باش دیگرحرف نزن.نفر دیگر به وی حمله می کند ویک سیلی به صورتش می زند درگیری شروع می شود شش مرد قریه، وی را می خوابانند وتمام بدنش را معاینه می کنند می بینند که خود وی چندین کنه گرسنه را درشرمگاه خود و با خود حمل می کند.آن گاه راز،هزیان گویی مساله کنه کونک برای همه مردان قریه برملا می شود. زنان قریه هم تصمیم می گیرند که زن این مرد را درمان نمایند وتمامی زالوها را ازبدنش دور،می کنند به این صورت دوکاراساسی انجام می شود یکی اینکه رازاتهام وهذیان گویی شان روشن می شوند ودیگراینکه مرض شان، شناسایی ودرمان می گردد.

 

این قصه رابه این خاطربه این طول وتفصیل شرح دادم دلیل آن نوشته ای بود که در روزنامه ای  بنام"ویسا" خواندم دراین روزنامه گفته شده بود که آقایان جنرال دوستم وحاجی محمد محقق درکشورازبکستان،با مقامات استخبارات پاکستان نشستی داشتند ودراین نشست فیصله می شود که جنرال دوستم دوسه نفرازچهره های سرشناس ازبک را درشمال کشوربکشد ازجمله حاجی احمد خان سمنگانی را و استاد محقق وظیفه می گیرد که چند نفرازجمله استاد خلیلی را ترورنماید ویسا می نویسد که جنرال دوستم موفق شد که ماموریتش را انجام دهد حاجی احمد سمنگانی را به آن صورت درمراسم عروسی دخترش به قتل رساند اما حاجی محمد محقق درکارهایش موفق نشده وانتحاریهای که باید استاد خلیلی را ترورنمایند را تاکنون ناکام مانده اند.

 

 گرداننده گان این روزنامه،وکسانیکه این روزنامه را منتشرمی کنند خود حامل همان کنه هستند وهذیان می گویند این مساله درحدی واضح است که درکنفرانس پاریس یکی ازهمان کنه داران پیشنهاد کرده بود که من هم درکنفرانس شانتهی شرکت می کنم این درخواست چند مرتبه ازسوی وی پیشنهاد می شود اما ماموران تنظیم جلسه شانتهی قبول نکردند. تمویل کننده ویسا پس ازاینکه ازشرکت خود درکنفرانس پاریس مایوس می شود کسی دیگری را که شایبه کم تری درمورد وابستگی به استخبارات وجود دارد را پیشنهاد می کند بازهم ماموران برگزارکننده جلسه شانتهی، رد می  کنند آنها این گونه استدلال می کردند که هدف شان این است که خبرها را به استخبارات همسایه منتقل نماید حال که خودشان را ما، رد کرده ایم،افراد دیگری را می خواهند، معرفی نمایند ماموران کنفرانس شانتهی پاریس می گفتند که مامی دانیم آنها مرض دارند. ماموران برای رد شرکت آنها درنشست پاریس،یک دلیل را می آوردند که ما می دانیم آنها مرض وابسته به استخبارات رادارند و استخبارات به آنها چسپیده  هستند وآنهابرای استخبارات کارمی کنند واین جای بسیارتاسف است که درافغانستان ما کسانی را می شناسیم  که دربالاترین پست دولتی دست به این گونه کارها می زند.

 

تمویل کننده "ویسا" تنها به دلیل وابسته بودن به استخبارات،تقاضای شرکت شان درنشست شانتهی پاریس رد گردید. شک نداشته باشیم اگرروزی اجماعی صورت بگیرد وتوافق شود که تمویل کننده ویسا،معا ینه شود، خواهد دیده شد که وی حامل همان کنه استخبارات است که به دیگران نسبت می دهد نوشته ویسا همان هذیانی است که آن مرد درقریه به صورت مرتب به دیگرافراد نسبت می داد ومی گفت: کنه کونک. مردان قریه توافق وبدن وی را معاینه کردند دیدند که درشرمگاه خود چندین کنه رادارد.متاسفانه استفاده ازشرمگاه درخدمت استخبارات دشمن،دراین سرزمین، صورت گرفت وانتحاری، رییس امنیت ملی افغانستان را با جاسازی بمب استخبارات درمناطق محرمه اش ،مورد حمله قرارداد.نویسندگان وتمویل کننده گان ویسا، خود،حامل چیزی است که ازشدت بخاروخارش آن ، هذیان می گویند وچیزیکه خود دارند وبه خاطرداشتن آن، پذیرفته شدن شان درکنفرانس پاریس رد می شود را به جنرال دوستم واستاد محقق،نسبت می دهند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد