نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

یادی از سالروز لشکر کشی شوروی به افغانستان(ششم جدی1358)

یادی از سالروز لشکر کشی شوروی به افغانستان(ششم جدی1358)

حادثه ای تاریخی ششم جدی  یکی ازموضوعات مهم در بررسی وتحلیل تاریخ معاصر افغانستان است .لشکرکشی به افغانستان ، پدیده ای آنی وخلق الساعه نبود روسها روابط دوستانه ای را با افغانستان پس ازانقلاب اکتوبر 1917 تا 1979 داشته است .برعکس آمریکا، حتی تاسال 1934 اصلا رابطه ای سیاسی با افغانستان نداشت وبرای ایجاد مناسبات سیاسی با افغانستان اهمیتی قایل نبود.مورخین دلیل بی میلی آمریکا را نداشتن منافع ملی دانسته اند وآنها افغانستان را از زوایه ای دید انگلیسیها می نگریستند.

 وبا استقلا پاکستان درسال1947 ترجیحات آمریکا همواره پاکستان بود درزمان صدارت شاه محمود خان درسال 1948 افغانستان پیش نهاد خرید اسلحه به آمریکا داد اما امریکا این پیشنهاد را جدی نگرفت وعملا جواب رد به آن داد .سردار محمد نعیم درزمان صدارت داوودخان درسال های 1953 تا 1963 چند بار پیشنهاد تجهیزات اردو وخرید اسلحه ازآمریکا را داشت اما آمریکا پیشنهاد را به پاکستان نشان داد ونظر پاکستان را گویا دراین رابطه می خواست .نظر پاکستان مخالفت با هرگونه رابطه دپلماسی با افغانستان بود زیرا افغانستان استقلال پاکستان را درسال 1948 برسمیت نشناخت واین مساله برای این کشور بسیاردرد ناک بود.

سرداد محمد داودخان درزمان صدارتش، مساله خود مختاری پشتونستان را مطرح کرد امریکه برای پاکستان حکم تجزیه آن کشور راداشت. داوود خان گذشته ازمساله داعیه پشتونستان خط دیورند را برسمیت نشناخت وادعا های وسیع تری مرزی را عنوان کرد که برای پاکستان طرح این گونه مسایل ازجانب افغانستان تلخ و بی نهایت دشوارمی نمود.

روسها همیشه مشوق افغانستان در داعیه ها یش بود داوود خان هرسال پانصد محصل به روسیه می فرستاد.فارغان دانشگا های روسیه با بار ایدلوژی مارکسیستی به افغانستان برمی گشتند.محصلان افغانی ترجیحات بسیار زیادی برای ایده های مارکسیستی که درروسیه آموخته بود، برای خود داشتند.درسال 1965 دوحزب خلق وپرچم با اندیشه های مارکسیستی درافغانستان تاسیس شد.این دوجناح با حمایت روسیه بسیارفعال بود ودرکودتایی 1973 بدون خون ریزی داوودخان علیه شاه، دوجناح مارکسیستی خلق وپرچم سهم بارزی داشتند.

درسال1357شمسی دوجناح خلق وپرچم کودتا کرد وبدنبال آن درسال 1979 روسها به افغانستان لشکر کشی نمود وافغانستان درششم جدی رسما به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درامد. ششم جدی درواقع محصول دوره های پیشین خود است . اشغال با پیش زمینه های تاریخی صورت گرفت وپدیده آ نی نبود.سئوال اساسی دراین است که ایا روسهای قصد اشغال را ازاول درنظرداشت ویا اینکه لشکرکشی به افغانستان ازروی ناگزیری برای روسیه پیش آمد. صاحب نظران گفته اند که اشغال افغانستان ازناگزیریهای کودتای هفت ثور پنجاه هفت بود زیرا دوجناح خلق وپرچم نتوانیست براوضاع مسلط شود.

کود تای 1357  را درواقع خلقیها رهبری کرد اما اشغال افغانستان با پرچمیها پیش رفت دلیل این مساله واضح است داودخان پیش ازکودتا رهبران دوحزب خلق وپرچم وتئوریسین های شان را دستگیر وبه زندان انداختند. میر اکبر خیبر برجسته ترین آنها بود که درزمان داوودخان بقتل رسید. حفیظ الله امین به زندان نرفت اما درخانه اش تحت نظر بود واین یکی ازغفلتهای حکومت داوودخان بود که امین را به زندان نیانداخت درحالیکه تمامی سازماندهی درون ارتش وایجاد شبکه دراردوی افغانستان را، وی طراحی وسازماندهی کرده بود.امین نامه های را ازخانه توسط اعضای فامیل خود به رهبران کودتا به ارتش رساند وکودتای خونین با هدایت امین صورت گرفت .داوود با همه اعضای فامیل خود دراین کوتا درقصر ریاست جمهوری به قتل  رسیدند.

مردم افغانستان با تبلیغات گسترده ای که ازهر سو علیه نظام کودتایی راه افتاده بود ،دست به قیام سراسر زدند دلیل اعتراضات سراسری مردم افغانستان نحوه رفتار کودتا گران بود وازطرفی هم ماشین تبلیغات وابسته به دوره جنگ سرد بسیارزیاد بمردم آگاهی می داد وماهیت کوتا را افشاء می کرد بی.بی.سی. شاید یگانه رسانه ای بود که نقش اول وآخر را دراطلاع رسانی ازماجرای افغانستان داشت .بی.بی.سی درایران هم رژیم شاه ایران را بلحاظ تبلیغاتی، ازپای درآورد.اهمیت این رسانه را درآن زمان هیچ منبع خبری دیگر نداشت.

اختلافات درونی خلق وپرچم پس ازکودتا نیز عامل دیگری شد که اشغال افغانستان صورت بگیرد امین ترکی را بشکل بیرحمانه ای کشت وخود قدرت را بدست گرفت حفیظ الله امین با خشونت رفتار می کرد قتل عام زیادی را انجام داد وبیرحمانه مردم را می کشت.وی همه رهبران رقیب ووابسته به جناح پرچم را تبعید کرد.اوضاع افغانستان دراواخر سال 1979 بکلی ازدست خارج شده بود ورژیم توانایی مقابله باخیزش واعترا ض  مرد م را، نداشت وهمه امورازدست حکومت کودتا خارج شد بود.اتحاد جماهیر شوروی ازجناح خلق به رهبری امین که قدرت را درکابل قبضه کرده کاملا مایوس بود.ویقین داشت که نمی تواند منافع خود را توسط یک دیوانه ای قدرت ،حفظ نماید روسهای چاره ای نداشت. دراین شرایط سخت یا بکلی ازافغانستان صرف نظر می کرد دراین صورت مقاومت به پیروزی می رسید ودوجناح خلق وپرچم را از ریشه نابود می کرد ودیگرهیچ چیزی برای روسها درافغانستان نمی ماند واین ریسک بزرگی بود که درشرایط جنگ سرد ورقابت دوابرقدرت، روسها شکست خود درافغانستان را به این زودی قبول نماید. تدبیر ومحاسبه دیگرشورویها، اشغال افغانستان بود که ازروی ناچاری روسها  به این اقدام خطرناک دست زد.

درششم جدی سال 1358 سی دوسال پیش ازامروز،افغانستان به اشغال شوروی درآمد ببرک کارمل رهبر جناح پرچم همزمان با لشکر کشی روسها قدرت را بدست گرفت وی تاسال 1985 رییس جمهورافغانستان بود وجانشین وی دکتر نجیب الله شد که اوهم ازجناح پرچم بود به این ترتیب می بینم که کودتا را جناح خلق رهبری کرد ورژیم داوودخان را سرنگون ساخت او وخانواده اش را بابیرحمی زیادی کشت وهیچ رحمی به صغیروکبیر زن مرد خاندان داودخان رییس جمهور افغانستان نشد.اما اشغال با ببرک کارمل شروع می شود وبا دکترنجیب الله تاسال 1989 ادامه می یابد. حکومت نجیب الله پس ازخروج روسها برای مدتی ادامه می یابد ودرسال 1991 قدرت درکابل به مجاهدین منتقل می شود.

فصل مجاهدین با سقوط نجیب آغاز می گردد این مرحله ازتاریخ افغانستان توام با شدید ترین جنگ های بین مجاهدین وجنگ داخلی همراه است.کابل توسط نبردهای ذات البینی مجاهدین ویران می شود واین جنگ های بی دلیل وذلت باراحزاب جهادی، با خونریزیهای زیاد وویرانیهای بی شمارتا سال 1996 ادامه می یابد والترناتیف مجاهدین گروه متحجروتبهکارطالبان می شود طالبان با پیراهن های سفید وقلب سیاه ومغزتاریک درکابل ونواحی آن، سرزمین سوخته بجای گذاشت .آنها مظاهرتاریخ وفرهنگ افغانستان را موردحمله قراردادند بت های بامیان را منفجرکردند استدیو کابل را محل اعدام های زن ومرد اهالی کابل انتخاب نمودند.طالبان رهبرمحبوب وکاریزمای مردم هزاره عبد العلی مزاری، را همراه با دوستان شان به شهادت رساندند.قتلهای دسته جمعی را، راه انداختند وبه همه مردم بخصوص به مردم هزاره بدلیل مذهبی ونژادی ظلمهای بشماری را رواداشتند.

 البته طالبان خود شان دراین جنگها بخصوص درشمال کشور باشکستهای خونین مواجه شدند وسربازان آنها به تعداد فراوان بقتل رسیدند اما آنها سربازان میدان جنگ بودند کارشان کشتن وکشته شدن  اما جنایت طالبا درآن زمان وانتحار شان دراین زمان قابل بخشش نیست که آنها مردم بیگناه را کشتند ومی کشند. دریکاولنگ دراوج سرمای زمستان وقتیکه مسلط شد ازکشته های مردم مظلوم آن دیار پشته ها ساختند.

شرح ماجرای های پس ازاشغال افغانستان بسیارزیاد است دراین لشکر کشی خود روسها نیز به اندازه کافی خساره مند شدند روسها درواقع یک ساختار سیاسی را ازدست داد ورژیم اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید آسیای میانه و اروپای شرقی را ازدست داد ازمقام یک ابرقدرت تنزل کرد اینها پیامدهای لشکرکشی درجانب خود روسها نیزبوده است.اما روسها ظرفیتهای انسانی بالای داشت که خیلی سریع خودرا با شرایط جدید وفق داد وروسیه را ازمرگ حتمی نجات یافت. اما افغانستان تاهنوز به آ تش جنگ می سوزد علیرغم اینکه جامعه جهانی به افغانستان آمدند ولی بدلیل فقدان ظرفیت، افغانها نتوانیست ازجامعه جهانی وحضورآنها درجهت منافع ملی خود سود ببرد.

غرور توام با نادانی مایه بدبختی ما افغانها شده است ماظرفیت تطبیق با حوادث زمان را نداریم ما هنوز با مدیریتهای خیمه وصحرای ومغاره آشنایی داریم وازتحول زمانه چیزی را نمی دانیم تمام هنرما کشتن وکشته شدن است .قبلا کشتار افغانها ویاکشته شدن شان درسنگرها بود اما با تقلید ازتروریستهای عرب ،انتحار وانفجار نیز به آن اضافه شده است.اینها کلی ترین پیامد های ششم جدی است که ما نتوانسته ایم خود را ازآن برهانیم تعاقب حوادث ، پس از ششم جدی ، سریع وپی درپی انجام شده است. افغانها بدلیل کمبود ظرفیتهای انسانی واشکال نخبگان سیاست، نتوانست خودرا ازآنها نجات دهند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد