نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

روزهای نوروز چرا درافغانستان با شورحال کم تری برگزارمی شود؟

روزهای نوروز چرا درافغانستان با شورحال کم تری برگزارمی شود؟

دریک مقایسه بین اعیاد مذهبی وعید نوروزباستانی به این جمع بندی می رسیم که نوروز زیر شلاق اتهام ملایان ،قرارگرفته ونوروز، روزگاری خوبی ندارد با نوروز این گروها مخالف هستند گروه القاعده که ریشه ای عربی دارد اصولا نوروزبرای شان بیگانه  ازفرهنگ وسنت عربی است زیرا نوروزدرفرهنگ عربی هیچ جایی ندارد اعراب نوروز را منسوب به فارس دانسته ومربوط به آیین پیش ازاسلام وعقاید آتش پرستان می دانند القاعده نوروزرا به این خاطر قبول ندارد که مرتبط است به آیینهای پیش ازاسلام وآیین آتش پرستان.                                                                                               

گروه دوم از دشمنان نوروز، ملایان این مملکت هستند آنها هم ازروی عناد با آیین های نوروزی برخواسته اند .مراسم وجشن نوروزرا ضد دین وآیین اسلام می شمارند وبا آن مخالفت علنی شان را اعلام داشته اند آنها به پیروان خود درمساجد شهر،توصیه می کنند که آیین نوروزرا برپانکنند وازتجلیل آن خود را دورنگهدارند.طالبان گروهی دیگری است که به شدت با برگزاری مراسم نوروز مخالفت داشته وگاهی با توسل به اسلحه وتهدید ازبرگزاری مراسم جلو گیری کرده است.نوروز درافغانستان با این دشمنان سرسخت روبرواست.                                                                                          

 حامیان نوروز وطرف داران آیین باستانی درافغانستان ، روشنفکران، جامعه مدنی ، تحصیل کرده ها واقشاربا سواد هستند روشنفکران وتحلیل گران جامعه ای افغانستان درفضیلت نوروز، زیاد می نویسند وبرخی ازرسانه های نیزبا برنامه های ویژه ای به تجلیل ازنوروزبرخواسته اند و سعی می کنند نوروزرا جزء انفکاک ناپذیر فرهنگ وتاریخ این سرزمین قلم داد نمایند آنها داستانها وروایت های مذهبی را گاهی درتفاسیرشان اضافه می کنند مثلا به این مساله که درروزنوروز حضرت  علی(ع) به خلافت رسیده است ویادرنوروز کشتی نوح پس ازطوفان به زمین نشسته است.حضرت آدم (ع) دراین روزآفریده شده است.اما قرائت ملاهای جامعه ومخاطبان آنها وجه مسلط را تشکیل می دهند مردم عوام تحت تاثیرآنها قراردارند وبه همین خاطراست که امروزها که نوروزاست  مردم درافغانستان به شوروهیجان کم تری پرداخته اند.                                                 

 نوروزبا اعیاد مذهبی مثل عید اضحی ، عید فطر، اصلا درافغانستان، قابل مقایسه نیست. درافغانستان دومراسم درسال نوبرگزارمی شود یکی مراسم علم کشی درمزارشریف مرقد منسوب به مولا علی (ع) ودیگری درکارته سخی کابل زیارتگاهی منسوب به حضرت علی (ع) مردم دراین مراسم گردهم می آیند مراسم جنده بالا را به فال می گیرند هنگام بلند کردن علم سال پیش رورا تفئال می زنند اگرعلم باشکوه براحتی برداشته شود به این طرف وآنطرف کشیده نشود وعلم کشان رابه زحمت  نیاندازد این گونه پیش بینی می شود که سال پیش روی سال خوب، خالی ازدشواریها است اما اگرعلم براحتی برداشته نشود پهلوانان علم بردارنتوانند علم را به آسانی درجایش نصب نمایند درآن صورت همه به این باورمی شوند که سال پیش روی سال پرازچالش وسختیها است.                                               

 مراسم جنده بالا درمزار بشتر یک نمایش سنتی است که برگزارکننده ای آن حکومت است نمایندگان حکومت والی ولایت دراین مراسم نقش اساسی دارد.بدنبال آن، میله گل سرخ است که چهل روز ادامه می یابد مسافرین مزارشریف چهل روزازگلهای رنگارنگ بهاربهره ولذت می برند.ازاین جشن زیبای طبیعت درافغانستان فقط همین مراسم باقی مانده است اما جلوه های دیگرازنوروز،دراثرفشاردشمنان ومخالفان گرفته شده است درزمان امارت طالبان می رفت که حتی همین مراسم جنده بالا هم نباشد. بهرصورت دشمنان نوروز وآیین باستانی خیلی تواناترازدوستان وطرف داران نوروزاست به همین دلیل است که نوروز درافغانستان غریب شده ودرمقایسه با آیین ها واعیاد مذهبی رنگ خود را با خته است.                 

دراین روزها درکابل شور شوقی چشم گیری دیده نمی شود رفت آمد ها خیلی محدود حتی درخانه های بزرگان واراکین قدرت نیزشورحالی نیست.نوروز درافغانستان بخوبی تجلیل نمی شود. دو روز پیش مقاله ای ازشاعر،ادیب،ونویسنده توانای کشورآقای پرتو نادری خواندم ایشان دراین نوشته درفضیلت نوروز عالمانه وادیبانه سخن گفته بود وی ضمن حملات به دشمنان نوروز، به جماعت ناسیونالیست های ایرانی نیزحمله کرد وی به دودلیل به ناسیونالیستهای ایرانی یورش برد یکی اینکه نوروز را ازآن خود می دانند درحالیکه  نوروز آیین منطقه ای وحوزه تمدنی بزرگی را اشغال کرده است.دیگراینکه ناسیونالیستهای ایرانی به دیده ای حقارت به افغانستان می نگرند.                                               

 آقای نادری خاطره ای خودرا با یک خانم ناسیونالیست ایرانی نقل می کند .پرتو نادری می گوید خانم ایرانی ازمن پرسید که افغانستان با بدیع وبیان آشنایی دارد. نادری می گوید نه خانم ایرانی می گوید پس چگونه شعرمی سراید نادری می گوید بدون بدیع وبیان نادری می گوید تمام تقصیراز حکیم ما ناصرخسرو است که بدیع بیان را درخورجین انداخته وبه ایران آمد وی درسرزمین ایران درمحفل شعرا وادیبان ایرانی می نشیند می بیند که شعرا ایرانی سروده های بدون بدیع و بیان دارند ناصرخسرو،حکیم ما خورجین بدیع بیان را به ایرانیها می دهد به همین خاطراست که حالا بدیع وبیان نداریم.نادری درخاطراتش با خانم ایرانی به این ظرافت اشاره می کند که ریشه های بدیع بیان درایران درخورجین حکیم افغانی قرارداشته است. پرتوی نادری می خواهد نشان دهد که نوروز آیین منطقه وحوزه تمدنی کلانی خارج ازایران را دارد ودرثانی اینکه فرهنگ وادب، بدیع وبیان تنها متعلق به ایرانی نیست خورجین آن درافغانستان بوده است.نوروز آیین حوزه ای تمدنی ترک وفارس، امروز در افغانستان درمعرض تهاجم بیرحمانه ای دشمنان خود قرار گرفته است دشمنان قسم خورده ای چون القاعده، طالبان، وملایان مساجد را دارد.                                  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد