نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

آیا طالبان یگ گروه شورشی مسلح اند ویا یگ گروه تروریستی ؟

آیا طالبان یگ گروه شورشی مسلح  اند ویا یگ گروه تروریستی ؟

 

 

کنفرانس شیکاگو با یک دست آورد برای افغانستان،پایان یافت.جامعه ای جهانی دراین نشست گفت که درکنارافغانستان پس ازسال دوهزارچهارده باقی است وازمردم وحکومت افغانستان حمایت می کنند.آنها دراین گردهمایی کم نظیرتاریخی ،استراتژی خروج شان را ازافغانستان ،تصویب کردند.مساله ایکه باید درمورد افغانستان به تصویب می رسید مساله مالی بود که آقای راسموسن گفت تعهدات مالی جامعه ای غرب پس ازسال دوهزارچهارده ،درنشست توکیو،مورد بحث قرارمی گیرد.

 

نکته ای اساسی دراین است که جامعه ای جهانی چرا این قدرراحت به مساله ای افغانستان پرداخت واستراتژی خروج شان را بدون درنظرگرفتن عواقب آن اعلام کردند.تحلیل گران سیاسی به یک نکته ای جالبی دست یافته اند ومن نیزبه آن مساله تاحدی زیادی معتقد شده ام وآن مساله این است که اصولا جامعه ای بین المللی درمورد طالبان به یک تعریف تازه ای دست یافته اند وآن تعریف این می تواند باشد که طالبان رادرچهارچوب یک مساله ای داخلی افغانستان ،مورد بررسی وتحلیل قرارداده اند.من چیزی درحدود سه سال پیش دربحث وگفتگو با صاحب نظران افغانی به این نتیجه رسیدم که جامعه ای غرب درمورد طالبان به جمع بندی، بنیادی دست یافته اند وآن این است که طالبان ایا یک جریان اید لوژیک وابسته به القاعده است ؟ویا اینکه آنها یک گروه سیاسی نظامی افغانستان اند که بخاطررسیدن به قدرت مبارزه می کنند؟

 

سه سال پیش دریک  نشست آقای علی امیری ازدوستان من گفت: که من درگفتگوی با تحلیل گران غربی به این نکته پی برده ام که آنها درفکریک تعریف تازه درمورد طالبان برآمده اند وآن برداشت این است که طالبان را یک جریان سیاسی غیروابسته به شبکه ای جهانی القاعد ه تحلیل کرده اند.وی گفت: دریک بحث بسیارجالبی، یک بانوی خارجی وابسته به یک شبکه بزرگی خبری غرب (که نمی دانم کدام شبکه خبری بود) باصراحت اعلام داشت که طالبان اصولا یک پدیده ای افغانی است. وی اذعان داشت که آنها بخاطررسیدن به قدرت فقط درافغانستان مبارزه می کنند وکاری به مسایل دنیا ندارند این بانو اروپایی وابسته به آژانس خبری بین المللی می گوید: ما با این تحلیل نمی توانیم بگوییم که طالبان تروریزم است. دراین گفتگو این بانو تحلیل گرگفت: طالبان راماباید یک جریان شورشی لقب دهیم که اهداف سیاسی وگرفتن قدرت درافغانستان را دنبال می کنند.

 

آقای امیری بمن گفت که براساس تعریف این بانو ازاین پس آنها کلمه تروریزم را درمورد طالبان بکارنمی برند فرهنگ واصطلاح سیاسی درمورد طالبان تغییرمی کند وازاین پس طالبان گروه شورشی اند که بخاطرقدرت درافغانستان می جنگند. من البته قریب سه سال است که با مطبوعات بین المللی سروکاردارم کم ترنشریه ای معتبررا می بینم که گفته باشد طالبان یک گروه تروریستی اند آنها همیشه درتفسیرهای شان ازکلمه ای شورشیان مسلح استفاده می کنند.شورشی با تروریزم تفاوت اساسی دارد.ازوقتیکه آقای جوب آیدن معاون رییس جمهورآمریکا درسال 2011 دریک اظهارنظری گفت: که طالبان الزاما دشمن آمریکا نیست. من بکلی به همه گفته های بانوی اروپایی با آقای امیری را باورکردم.غرب درمورد طالبان به این نکته رسیده است که آنها تروریست نه بلکه یک گروه مسلح وشورشی هستند.

 

درنشست شیکاگورهبران ناتوبه همین دلیل با خیال راحت ازمساله ای خروج وختم جنگ درافغانستان سخن گفتند.آنها به چند مساله باوردارند مساله اول اینکه طالبان شورشیان مسلح هستند که برای گرفتن قدرت فقط درافغانستان می جنگند.طالبان تروریست نستند وهرگزمنافع جهانی را تهدید نمی کنند والزاما دشمن غرب نمی توانند باشند.مساله دیگراینکه ازنظرغرب طالبان باید شریک قدرت سیاسی درافغانستان باشند واین شراکت نه ازطریق جنگ بلکه ازطریق صلح وگفتگو می تواند انجام شود به همین اساس است که آنها همواره تاکید به مذاکره دارند وپروسه ای قطررابه همین خاطرراه اندازی کرده اند.موضوع سومی این می تواند باشد که نیروهای افغانستا پس ازسال دوهزارچهارده، توانایی مقابله با طالبان را دارند وما هم به آنها کمک می کنیم که درصورت ادامه ای جنگ آنها ازافغانستان دفاع نمایند.آقای اوباما وراسموسن هردودرکنفرانس شیکاگو اعلام کردند که : ما به توانایی نیروهای افغانستان اطمینان داریم وراه که ما درپیش گرفته ایم راه درستی است.

 

 ازنشست شیکاگو این مساله بدست می آید که غرب وناتونیروهای افغان را کمک می کنند که نظام سیاسی درافغانستان بدست طالبان سقوط نکند.زیرا غرب نظام سیاسی درافغانستان را یک دست آورد می داند وهرگزنمی گذارد که این نظام بدست طالبان سقوط نماید.بنابراین باید اطمینان داشت که پس ازسال دوهزارچهارده ،حوادثی ازنوع سرنگونی نظام سیاسی افغانستا ،روی نمی دهند ولی جنگ ادامه می یابد وناتوبراین باوراست که این جنگ را نیروهای افغان خود می توانند به پیش ببرند وآنها فقط نقش حمایتی می توانند داشته باشند.تفاوت نظرغرب با پاکستان دراین نقطه متمرکزاست که غرب اصرار دارد که طالبان ازمسیرگفتگوهای صلح وارد قدرت سیاسی شود اما پاکستان به این باورنیست.پاکستان این مساله را با غرب حل کرده که طالبان هرگزتهدید جهانی نیست وطالبان جدایی ازالقاعده اند وآنها نمی توانند تروریست باشند ولی طالبان می توانند اصولا تمام قدرت را درافغانستان دراختیارداشته باشد تازمانیکه که این اختلاف بین غرب وپاکستان برداشته نشود، جنگ به دلیل حمایت پاکستان ازطالبان ادامه می یاد زیرا جنگ بد ست استخبارات پاکستان است.

 

این مساله به این ترتیب می تواند حل شود که غرب آنقدربه پاکستان فشاروارد نماید که پاکستان درنهایت امرقبول نماید که طالبان ازطریق صلح ومذاکره شریک قدرت سیاسی درافغانستان باشد اما بنظرمی رسد که این مساله زمان لازم دارد.زیرا استخبارات پاکستان پس  ازخروج نیروهای بین المللی ازافغانستا یک باردیگراین دیوانه ها را بکارمی گیرند واین تجربه ای خونین را تکرارمی کند وبه همین دلیل جنگ درافغانستان پس ازسال دوهزارچهارده ادامه می یابد امریکه غرب به آن توجه دارد.آقای اوباما می گوید افغانستان روزهای دشواری درپیش رو دارد.دشواریهای زیاد همان ادامه جنگ درافغانستان است.این مساله را یک جنرال ناتونیزتایید کرده است که جنگ پس ازسال 2014 درافغانستان دوام می یابد دلیل مساله همان اختلاف نظرپاکستان وغرب درمورد طالبان اند غرب می خواهد طالبان وارد جریان صلح شود ونظام سیاسی بدست طالبان ازطریق جنگ سرنگون نشود ونمی گذارد که نظام سرنگون شود اما پاکستان با تاکید به این مساله که طالبان تهدید بین المللی نیست ومی تواند قدرت سیاسی درکابل را، تغییردهند ونظام مورد دلخواه، خودرا درافغانستان پیاده نمایند.

 

بهرصورت این ها ازحوادث احتمالی پس ازسال دوهزارچهارده درافغانستان می تواند باشد.درنشست شیکاگو غرب بدون نگرانی فیصله استراتژی خروج ازافغانستان را صادرکردند.دلیل اطمینان را شرح دادم که آنها باورندارند که نظام سیاسی درافغانستان شکست می خورند ونمی گذارند که نظام ساقط شود.آنها به این مساله نیزواقف اند که طالبان نمی توانند یک تهدید بین المللی باشند وپاکستا ن  بخاطرمنافع خود جلوآنها را می گیرند.سفیرآمریکا درکابل بزودی ازافغانستا بیرون می شود آقای رایان کراکردپلمات بسیارورزیده وطرف داراقدامات جدی علیه طالبان ومخالف جریان صلح وگفتگو با طالبان ، شاید بخاطرهمین موضع گیریها یش ازافغانستان خارج می شود گرچه دلیل کنارگیری وی شرایط نامساعد جسمی وی ذکرشده است ولی آگاهان امورگفته اند که کراکربخاطرموضع گیریها یش ازافغانستا خارج می شود زیرا وی طرف دارصلح ومذاکره با طالبان دانسته نشده است امریکه با سیاست واشنگتن وکابل چندان سازگاری ندارد درهردوپایتخت مساله ای صلح باطالبان یک گزینه جدی ومطلوب است وکراکربا این گزینه موافق وهمکاری نداشت.

 

مساله مذاکره با طالبان بعنوان یک اصل ادامه می یابد درآینده بسیارنزدیک یوسف رضا گیلانی وارد کابل می شود هدف گیلانی درکنارهمه ای مسایل یکی همین تفاهم وگفتگوبا حکومت افغانستان درمورد نحوه مذاکره باطالبان درآینده  است جریان مذاکرات را طالبا بسته است اما غرب وافغانستان می خواهند این پروسه ازسرگرفته شود ویوسف رضای گیلانی با بی میلی اعلام می کند که طرف دارازسرگیری مذاکرات است.اصل مذاکره درشرایط حاضر وهم پس ازسال 2014 اصل مهمی است وهدف ازآن برای افغانستان وغرب این است که طالبان شریک قدرت ازطریق گفتگووتوافق شود.مساله مذاکره با طالبان یکی ازموضوعات مهم درآینده است.آمریکا سعی می کند مهره های حامی صلح را درافغانستان تقویت نماید دپلماتهای ازنوع کراکرکه گفته می شود سیاست سخت گیرانه را درمورد طالبان دنبال می کرد،باید کنارگذاشته شود.صلح بخاطرشراکت یکی ازمسایل اساسی پس ازسال دوهزارچهارد ازسوی غرب تعقیب می شود ودرنهایت آنها باوردارند که دراین کارموفق می شود وپاکستان نیزبه این مساله تمکین می کند.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد