نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

برخورد تمدنها

برخورد تمدنها

 

دوکامنت درفیسبوک بین من وآرمان رد بدل شد.این دومتن را برای خوانندگان نرگس عجالتا تقدیم می کنم احتمالا اگرآتش بس بین من وآرمان صورت نگرفت ادامه این بحث هارا نیزحضور خوانندگان نرگس ارائه خواهیم کرد.


جناب آقای آرمان کامنت آخرشما نشانه ای ازیک جمع بندی گفتگوها را نشان می دهد که من عمدتا موافقت خودرا با آن یافته های مشترک ازگفتگوی مان را، اعلام می کنم.اما درعین حال اشاره به این مسایل لازم است شما گفته اید که اصولا بافرهنگ غرب خصومتی ندارید اما غرب ویا سیاست مداران آن هم چنان با غیریت سازی وبرتری طلبی دربرابرشرق باورمنداست.کاریکه شرق نیز با تفکیک مسلم غیرمسلم به آن باوردارد.آموزه های دینی مسلمانان فرق زیادی بین کافرومسلمان قایل شده شمارساله های مراجع وتفسیرهای مالکان وصاحبان دین رانگاه کنید به خوبی غیریت سازی را درمی یابید.پس این جاده دوطرفه باید باشد.مثالی ازشکست تیوری خاتمی آورده اید که دراین ده سال پس ازطرح مساله گفتگو ها چه شد وچراغرب آن را به جدنگرفت.امااین نکته را باید فراموش نکنید خاتمی ازموضع یک رهبرسیاسی موضوع را عنوان کرد سیاست مداران پس ازخاتمی آن طرح را هرگزقبول نداشت وبیهوده گی آن را بارها اعلام کردند پس کی باید آن را پی گیری می کرد.من با چند تحلیل گر ایرانی صحبت داشتم آنها می گفتند: نظریه خاتمی ازموضع رییس جمهوری اسلامی مطرح گردید
وبا رفتن ایشان انقطاع پیش آمد وطرح ازجانب کسی درهیچ جای پی گیری نشد.سیاست های بعدی اگراستواربراستمرارطرح خاتمی ونه ضدیت با آن ،دنبال می شد،تاثیرات شگرفی درهمه عرصه ها ازجمله درخود تیوری گفتگو می گذاشت ووضعیت فعلی تقابل با پیامد های ناگوار پیش نمی آمد.انقطاع نظریه خاتمی زیان های زیادی وارد کرد.این طرح پنجره ای بسوی خیلی ازمسایل می توانیست باشد.آقای اخلاق به مساله غرب درافغانستان اشاره کرده است.من هم قبول دارم که غرب الویت منافع خودرا درنظردارد هرکسی همین گونه است اما درناکامی غرب وجنگ با تروریزم دوکشورافغانستان وپاکستان،گناه کاران اصلی هستند حکومت افغانستان با عملیات شبانه وروزانه ناتو به مخالفت برخواست وسرانجام موفق شد.پاکستان به تروریستها به عنوان یک سرمایه می نگیرد ومی خواهد درکابل حکومتی روی کارآید که دشمن هند باشد.افغانستان چوب لای چرخ ماشین جنگ با تروریزم گذاشت.مقامی ازناتوگفته بود ما بخاطرطالبان ازافغانستان نمی رویم ما می خواهیم ازدست رییس جمهورکزی خلاص شویم.شکست غرب درجنگ با تروریزم طالبانی معلول عوامی داخلی وپیرامونی است.مااگرحکومت مسئول وقانون می داشتیم ازشرایط وتسهیلات به نفع مردم می توانستیم استفاده نماییم.رنج های امروزوتهدیدات فردا بازگشت بخود ما دارد ونه ناتو وغرب.


اقای اخلاق با همت جناب ارمان وارد کفتکوی تمدنی شد.نوشته اقای ارمان فکر می کنم ماه کذشته به اشتراک کذاشته شده بود واین برونده نبستا کهنه را من بازکردم. من بخاطر اهانت بکتاش بصورت اتفاقی به ان برخوردم وخیلی خوشم امد .انجه که اقای ارمان مطرح کرده مورد قبول من وشما نیست .ایشان کفتکوی تمدنها را امر عبث،ابلهانه می داند ولی من وشما ان رایک ضرورت اجتناب نابذیر در زندکی انسانی .اقای اخلاق مشترکات فرا مرزی را ،حمل برسلطه تمدن غرب کرفته اید .کره را مثال تخلیه فرهنک بومی وتعبیه فرهنک غربی شمرده اید .من فکر می کنم اصولی است که اختصاص به نوع ادمی دارد وهیج جامعه ای مالکیت ان را ندارد .شعر سعدی برفراز درى سازمان ملل ملکیت انسانی دارد این درست است که سراینده ان سعدی شیرازی ایرانی بوده.کره ،جابان،روسیه،جین وهند.جوامع تخلیه شده نستند.هرکدام ارزشهای فرهنکی خود رادارند.کفتکوی که ماروی ان تاکید داریم دقیقا همین یافته های مشترک است واین مامول با خصومت وجدال تمدنها امکان ندارد .کفتکوی تمدنها درمان مصیبتها است واین مساله خرد مندانه است ونه ابلهانه.

 

جناب آقای آرمان سپاس ازشما من فکرمی کنم بااین وضع درجهان اسلام دشمنی برای غرب سراغ ندارید.هرآنچه علیه غرب دراین سوی وآنسوی عالم روی می دهد ازآن خود غربیها است.شما چهره های القاعده مثل اسامه بن لادن،ایمن الظواهری،انوراولاکی،کشمیری،خالد شیخ محمد،ابویحی اللیبی و.. را درواقع دست نشاند گان غرب می دانید که علیه غرب کشتارراه انداخته اندوبرج های دوقلو را باسه هزارانسان  غربی نابود کرده اند.این چه منطق وتوجیهی می تواند داشته باشد که غرب درحق خود یک چنین رفتاربیرحمانه داشته است.آقای آرمان این گونه انکار که درهیچ مرکزاکادمیک تایید نشده که شبکه القاعده درانهدام برجها نقش داشته ،باتیوری توطئه سازگاری دارد.حقیقت مساله این است که القاعده یک پدیده شیطانی با همه ای مشتقاتش که حتی کودک 12 ساله را بجرم اینکه برادرش عضوپولیس است را سربریده،ازمتن تفکرات وهابی وسلفی بدانید و مبنای کارشان، اندیشه ها وقرائتهای ابن تیمیه است دراین مورد تردید نداشته باشید.

شمادریک مورد گفته اید که صهیونیزم متفاوت ازیهود،بهتراست که محو شود.بیبینید.وقتیکه موضع گیری، ازیک ساختارایدلوژیک برای محوصهیونیزم ویا یهودیت،اعلام می شود این هما ترویج خشونت وویران گری است که با قرائت متساهل دینی که ما به آن اعتقاد داریم، سازگاری ندارد.

 به مثالهای که درکامنت پیشین اشاره کردم، توجه نکرده اید دلیل قضیه این است که شما موردی برخورد می کنید درحالیکه بحث ساماییل درمورد تمدنها یک بحث بافت خورده ومنسجم است.کشورهای با تمایزات فرهنگی وتمدنی خود دربرابرغرب تمدن ودانشی را خلق کرده که غرب غبطه آن را می خورد.مدیریت اقتصادی هند چین،جاپان وکره ظهورمجدد روسیه درعرصه قدرت آنهم با شتاب بی نظیر،همه نشانه های تردید ناپذیری است ازبشارت قدرتهای بزرگ با تمدنهای متفاوت. دست آوردهای آنها درسایه برخورد تمدن شان باغرب، بدست نیامده .غرب هرگزچنین چیزی را برای آنها نمی خواست واگربگویید که غرب وتمدن غرب آفریننده چنین دست آوردهای بوده دراین صورت،حملات بیرحمانه شما علیه غرب عاری ازمنطق می شود.شما لطفا به این نماد های ملموس وانکارناپذیر،توجه داشته باشید این ها را رسانه های غرب نیافریده وکسی تحت تاثیرآنها قرارنگرفته است.


 

 

آقای ارمان به نکات مهمی درنبرد تمدنها،اشاره کرده است.غرب نیم قرن پیش ازاین ،خونین ترین جنگهای بشری را پشت سرگذاشت.رازهمبستگی فعلی غرب با آنهمه خشونت تاریخی ،دانستنی است.گذار ازآن بیرحمی ونیل به آسایش کنونی،دلایلی دارد.غرب بامنی شرقی دروغ می گوید ولی دربافت درونی خود به لیبرال دموکراسی،باور دارد وصادق است.اهانت به مقدسات وآیینهای الهی تنها درمورد،آیین اسلام وپیامبر،نیست آنها درموردمسیح پیامبر خدا،ب

ی حرمتی بی پایانی داشته اند.کارتونها وفیلم های شان درقالب،اندیشه ای لیبرال دموکراسی توجیه شده است.محمد خاتمی این همبستگی نیرومند تمدنی رادرک کرده بود واین ابلهانه نیست.وی یک راه متفاوت ازهانتینگ تونگ را پیشنهاد کرد.گفتگوی تمدنها،راه ابلهانه نیست بلکه مقابله تمدنها با لبه های خونین، ابلهانه وجنون است.خاتمی می داند که درجنگ،قربانیان اصلی آن انسانهای ضعیف ودرمانده ازتکنولوژی ودانش اند وچرااولاد آدم هیزوم اتش جنگ شود.وی گفتگورا مطرح کرد واین حماقت نبود.شمامثالهای ازنبود تولیرانس درغرب مطرح کرده اید اما به یاد داشته باشید همین غرب وحشی دربرابر عظمت ملتهای دیگر با تفاوتهای فرهنگی مقهورشده است.شما روند مناسبات کشورهای مثل،ژاپن،چین کره و..درنظربگیرید.غرب درمقایسه با این منظومه ازکشورها،درعرصه های گوناگون،آنچنان کامیاب نیست.جهان اسلام برای به زانودرآوردن تمدن غرب دوراه بشترندارد راه القاعده،وراه گفتگوی تمدن راه سوم که کشورهای آسیای دوربرگزیده اند،ناشی از فضای مناسبات سالم باغرب است ویا بنوعی گفتگو تمدنی نانوشته وغیرمکتوب.البته این مطلب سری درازی دارد ولی باید اذعان نماییم نبرد تمدنها ودامن زدن به آن کارابلهانه است.

 

+++++++++++++++++++++++

 

من فکرمی کنم باذهنیت ازقبل طراحی شده،مشکل برطرف نمی شود شما بگونه ای صحنه را مهندسی کرده اید که گویا دراین جهان یاغرب ویا هیچ کسی درحالیکه این طوری نیست درکنارغرب،نظامهای قدرتمندی ایجاد شده که با فکروتمدن متفاوت ،زندگی شان را پیش می برند.من مثالهای را برای توضیح گفته هایم داشتم.چین کمونیست با تمدن خاص خود نظامی را ایجاد کرده است که درخیلی ازعرصه ها غرب را مستاصل کرده است هند هم همینگونه است.ژاپن،کره حتی کشورهای کوچک تر آسیایی دور مثل مالیز،توانسته اند با حفظ فرهنگ وتمدن خود،زندگی داشته باشند مردم دراین کشورها راحتی شان کم ترازساکنان واشنگتن ولندن نیستند.روسیه درآخردهه ای هشتاد، فروپاشید ولی می بینیم بدون کمک غرب،ققنوس تازه ای می شودکه سرازخاکستر،امپراطوری متلاشی شده،بیرون می کشد این بیداری وشکوفایی متعلق است به خود این مجموعه ازکشورها .غرب وتمدنش هرگزچنین جیزی را نمی خواست.مستندات جنگ تمدنی ساماییل بیش ازپنج تمدن است واین کشورها هرگزاستحاله غرب نشده بلکه رقیبان غرب وتمد آن هستند.ترکیه کشوری وابسته به تمدن اسلامی همانند مالیزی،با ظرفیتهای اندک می

بینیم خود را نشان می دهد.ما اگردرکاسه طعام غرب دنگر را می بینم درظرف غذای خود ،مو را بینیم.عیوب بسیارزیادی داریم که ما را درتقابل کشانده است وطبیعی است که نابود می شویم زیراکه به لحاظ قدرت درمقایسه با غرب عددی نستیم آن گاه، کارمان می شود،فریادزدن ودشنام دادن غرب،تمدن غرب،تهاجم فرهنگی نابودی فیزیکی .برجهای دوقلورا ما با خاک یک سان می سازیم ،هلوکاست را نفی می کنیم و درمرکزتصمیم گیری عالم خواهان محو کشوری ازصفحه روزگارمی شویم،بعد می گوییم نه غرب دشمن درجه یک ما است وبرما تهاجم فرهنگی وفیزیکی دارد.غرب برای نابودی القاعده وطالبان درافغانستان لشکرکشی کرد ولی ما چوب لای چرخ شان گذاشتیم عملیات شبانه وروزانه شانرا رد کردیم وبعد متهم می کنیم که قراربود غرب پرچم طالب را برفرازارک تا سال 2013 برفراشته نماید.اینها توهمات سیاسی است.من مدافع غرب نستم چون به لحاظ تمدنی وفرهنگی تشابه ندارم وممکن است درجدال هم باشم اما آن قدرنابینا وبی انصاف هم نستم که واقعیتها را نبینم.با ایجاد ظرفیت وتوانایی وباخردگرایی علیرغم مخالفت غرب می شود،زنده ماند وراه رفت وخود را نشان داد ومی شود واردگفتگوی تمدنها شد.مباحثه تمدنها هیچ پیش شرطی نمی خواهد یگانه اصل مذاکره خلاقیت وخلق ظرفیتها است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد