نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

سه عنصردرنهضت عاشورا

سه عنصردرنهضت عاشورا

 

مولفه های سه گانه ای "ظلم" اصلاح" وجنگ، درنهضت عاشورا،قابل بررسی است.ظلم واستبداد یزید،همه مرزهای انسانی را شکستانده بود.یزید درمکتب رسول الله، بدعتهای را خلق کرده بود.وی بگونه ای رفتارمی کرد که گویا دین وآیین درکارنبوده .آنچه که درنیم قرن گذشته روی داده درواقع منازعه دوقبیله بنی هاشم وبنی امیه بوده است.اشعاری به یزید بن معاویه نسبت داده شده که نشان می دهد،حوادثی که بنام اسلام ووحی درجزیره العرب،روی داد،چیزی جزمنازعه بین قبیله بنی هاشم وبنی امیه نبوده است.وی گفته است: لعبت هاشم بالملک فلاوحی ولانزل.قبیله بنی هاشم با قدرت بازی می کرد وحی ونزول آن درکارنبوده است.

 

وی رویای روی خود با نوه ای رسول الله را ،برخواسته ازهمان منازعه ای ریشه دار،دو قبیله بنی هاشم وبنی امیه در جزیره العرب، تفسیرکرده است.وقوع جنگ نابرابروتحمیلی درکربلا وشهادت امام حسین (ع) ویارانش،ازمنظریزید،ریشه درنزاع قدرت دوقبیله داشته است.یزید جنگ کربلا را ناشی ازتقابل اسلام با رجعت به جاهلیت عرب وانحراف بزرگ درجامعه اسلامی ،نمی دانیست.وی می گفت: بنی امیه درنبرد خود با بنی هاشم به پیروزی دست یافته است.دریک مورد نقل شده است که معاویه هنگام ورود به عراق درخطابه ای ابا واجداد خودرا،مخاطب ساخته ومی گوید: کجا است ابا واجدادما که پیروزی مارا درجنگ با بنی هاشم،تماشا نمایند.مستندات تاریخی زیادی است که نشان می دهد، حادثه کربلاء ازنظرحکام ستمگرشام ودستگاه یزید،یک نزاع قبیله ای بیش نبوده است که دراین جنگ ، قبیله بنی امیه گویا پیروزشده است و نوه ای رسول الله(ص) را که  به نمایندگی ازقبیله هاشم درتقابل با قبیله بنی امیه،قیام کرده بود، شکست داده وخانواده اش را به اسارت گرفته وسرهای شان را تا به شام برنیزه ها حمل کردند.

 

اما وقوع جنگ درکربلا ازمنظرامام حسین (ع) هرگزماهیت قومی وقبیله ای نداشت.امام خود را وارث وحی می دانیست نبرد عاشورا یک نبرد قدسی شمرده می شد امام خودرا دراین جنگ پیروزمی دانیست بگفته عرفا،درجنگ عاشورا قسفها، شکسته شد ومرغان ملکوتی به ملک اعلی پیوستند.اسلام مکتب رسول خدا وحی ونزول آن ،بازی بنی هاشم نبود.یزید به همه اصول وارزشهای اسلام، تجاوزکرده بود.ظلم واستبداد را به اوج آن رسانده بود.دستگاه یزید وخود وی هیچ حرمتی به آیین الهی که برپیامبرنازل شده، نمی گذاشت وی علنا به مقدسات اسلام وحتی شخص رسول گرامی اسلام،اهانت می کرد.باده سرای وغروریزید وسلطه ای همه جانبه وی بربلاد وسیع اسلامی وسرکوب بیرحمانه ای سران وبزرگان جهان اسلام،کار را بجای رسانده بود که کسی دربرابراستبداد یزید،نمی توانست قدعلم نماید.معاویه درزمان حیاتش موفق شد ازهمه برای یزید بیعت بگیرد تنها چهارشخصیت ،عبادله وامام حسین علیه السلام به یزید بیعت نکردند.یزید می خواست ازامام حسین(ع) بیعت بگیرد ولی ایشان این کاررا نکرد وبه یزید ابن معاویه تسلیم نشد.ظلم واستبداد یزید، زندگی را به همه جهنم ساخته بود وی می خواست همه دربرابرحکومت وی تسلیم شوند وکسی درمقابلش،قرارنداشته باشد.نظام یزید همانند نظامهای توتالیتروخود کامه،برخورد خشن با مخالفانش داشت.وی امام حسین علیه السلام را مجبورکرد که ازمدینه خارج شود.

 

خروج امام، همراه خانواده واطفالش دلایلی داشت وی برای خروج خود ازمدینه به این نکته پافشاری داشت که تسلیم دستگاه استبداد نمی شود وظلم یزید را قبول ندارد وتسلیم ظلم نمی شود.یزید ازوی خواسته بود که با اوبیعت نماید یعنی نظام یزیدی را قبول نماید.بیعت درصدراسلام همان تبعیت واطاعت ازنظام سیاسی بود.یزید می خواست امام حسین علیه السلام همین تبعیت را ازوی داشته باشد.امام علیه السلام نظام یزیدی وخود یزید را بدرستی می شناخت ونمی خواست تسلیم ظلم واستبداد یزید شود.گذشته ازحکومت جباریزیدی،مساله بی اعتقادی یزید به اسلام ، نیزبرای امام علیه السلام مطرح بود. یزید اعتقاداتی به آیین اسلام نداشت وی گفته بود: بنی هاشم با ملک وقدرت چند صباحی بازی کرد وحی ونزول آن درکارنبود.بیعت امام با چنین حاکمی ستمکار،هرگزبا عظمت وبزرگواری وی که وارث همه انبیا واولیاء بود، سازگاری نداشت. گذشته ازامام حسین علیه السلام، چهره های بزرگ دیگری مثل عبد الله عمر،عبدالله ابن زبیر،عبد الله ابن عباس که ازآنها بعنوان عبادله نیزنام گرفته شده اند،بایزید بیعت نکردند. همه آنها می دانستند که یزید شایسته مقام امارت اسلامی نیست دودلیل عمده برای آنها وجود داشت یکی اینکه وی ظالم وستمگراست ودیگراینکه وی اعتقادی به آیین محمد صلی الله علیه وآله والسلم ندارد.آنها ترجیح دادند که خانه وکاشانه شان را ترک نمایند ویک نوع تبعید الزامی را اخیتارکردند.

 

عنصر دوم درنهضت امام حسین علیه السلام ،مساله اصلاحات بود وی هدف مبارک خویش را درطی مراحل سفرازمدینه تا کربلا،بصورت مکرر اعلام داشت.امام فرمود من بخاطرفتنه وفساد ازمدینه خارج نشده ام من بخاطراصلاحات درزندگی مردم وامت اسلامی خارج شده ام.عنصردیگری که امام روی آن تاکید داشت.راه وروش واستراتژی جد وپدرش امام علی علیه السلام بود. ونکته سومیکه درخط مشی امام، نشان داده شده است، مساله مهم امربمعروف ونهی ازمنکراست.اصلاحات درمیان مردم،امربه معروف ونهی ازمنکر ادامه راه ورسم رسول خدا وعلی مرتضی ،ازعمده ترین موضوعات، درنهضت امام علیه السلام مطرح شده است.حال متن سخنان امام علیه السلام را، می خوانیم:انی لم اخرج،اشرا ولا بطرا ولا ظالما ولامفسدا. امام می فرماید : من بخاطرایجاد فتنه وفساد وشرارت خارج نمی شوم .این بخش ازسخنان امام نشان می دهد که نهضت وی، هرگزبرای فتنه وآشوب نیست وبخاطرظلم وستم وگرفتن قدرت ،طراحی نشده است.چرا این مساله را امام ذکرکرده است.اشاره به این موضوع ازخود دلیلی دارد. زیرا ثابت شده است که انگیزه خیلی ازقیامها،کودتاها،آشوبها،دردنیاگرفتن قدرت است ولواینکه این هدف با ریزش خون انسانهای زیادی منجرشود.امام بخوبی توضیح می دهد که چنین اهدافی درنهضتش بی معنی است.مساله ظلم ،فساد،شرارت وقدرت جانشین با ریزش خون آدمها،به هیچ صورت درقیام وی متصورنیست.

 

امام علیه السلام با نفی این مسایل، اهداف نهضتش را به خوبی شرح می دهد: انما خرجت لطب الاصلاح فی امت جدی. تمامیت هدف ازخارج شدن بخاطراصلاحات درجامعه وامت رسول خدا است.اصلاحات درجامعه عمده ترین مرام نهضت ابی عبد الله دانسته شده.اصلاحات درجامعه با ابزارهای گوناگون متصوراست.گروه اصلاح طلب اگرامکانات وتسهیلات گرفتن قدرت برای شان ممکن باشد، با ید ازآن تسهیلات برای ایجاد اصلاحات استفاده نماید وگاهی است که نهضت اصلاحات ،امکانات وتسهیلات ندارد وبا گرفتن قدرت امکان ندارد.دراین فرض ممکن است، دعوت اصلاح طلبانه منجربه کشته شدن مصلحان گردد.امام دراین مورد به دومساله تاکید دارد. نکته اول ایجاد اصلاحات درجامعه است. امام هرگزدرهیچ شرایطی ازاین مساله صرف نظرنکرد زیرا هدف علیای نهضتش ایجاد اصلاحات وتغییرات برمبنای اصول بود واین هدف را بصورت یک امرمتاخر، ماکول به فردای آن روزنکرده است.مساله دیگراین است که امام حاضرشد برای خلق اصلاحات،ازجان،اسارت خانواده وفرزندانش، سرمایه گزاری کند. سرمایه وابزاراصلاحات وامربه معروف ونهی ازمنکر،همان انتخاب وقبول شهادت واسارت فرزندانش بود واین مساله اوج فداکاری وایثار برای هدف قدسی است امام دراین نبرد هم خودش ازقفس وزندان طبیعت،رهای می شد وبه ملکوت اعلی می پیوست ودیگراینکه مرام جد وپدرش را درجامعه،گرانتی کرده است. امام ازاین مساله نگذشت وحاضرشد برا ی اصلاحات وامربه معروف ونهی ازمنکراز سرمایه ایثارجانش، استفاده نماید.شهادت درمسیراصلاحات که همه ارزشها واصول درمعرض خطرقرارداشت برای امام علیه السلام، یک مساله اساسی بوده است وامام این کاررا،درروزعاشورا انجام داد وآگاهانه هم وارد میدان شد.

 

 این قسمت ازبیانات امام که می فرماید: ارید ان آمر باالمعروف والنهی عن المنکرواسیر بسیرت جدی وابی علی بن ابی طالب علیه السلام.می خواهم امربه معروف ونهی ازمنکرنمایم وراه جدای ازمسیرجدم وپدرم امام علی علیه السلام ندارم.این بخش ازبیانات امام بخوبی مبرهن می کند که ایشان با خط مشی واحد واستراتژی تداوم راه پیامبر وامام علی،راه افتاده است وراه متفاوتی را برنگزیده است.راه، همان راه رسول الله وعلی مرتضی است.مساله آخردرنهضت عاشورا، وقوع جنگ دردهم محرم سال 61 هجری است امام هرگزنمی خواست جنگی روی دهد واصولا برای جنگ خارج نشده بود. اما وقوع جنگ درکربلا به ایشان تحمیل شد.جنگ تحمیلی عاشورا یکی ازنا متوازن ترین جنگ درتاریخ اسلام است.دوجبهه متخاصم دربرابرهم قرارگرفته است درجبهه یزید سی هزارنیروی جنگی قراردارد اما درجبهه امام، تمام نیروی ایشان هفتاد دونفراست که درمیان این جمعیت کوچک، طفل ششماهه حضورداشته است بقیه همه زنان وکودکان بودند.خود این ترکیب نشان می دهد که امام هرگزقصد جنگ نداشته است اما هرگزقصد تسلیم واسارت درچنگال یزید را هم نداشت وبه هیچ وجه تسلیم اراده یزید نشد تا دستگاه جهنمی وی را قبول نماید.

 

حال جنگ برامام درروزعاشورا تحمیل شده است وامام همه سرمایه خود را بخاطرمرامی که اصلاحات درجامعه اسلامی باشد،به مصرف گرفت واین است که گاهی تغییردریک جامعه واحیا اصول واصلاحات با هدیه جان وانتخاب مرگ سرخ،صورت می گیرد.نهضت امام حسین علیه السلام، مسیرانحرافی جامعه وامت پیامبررا به راه درست و مسیراصلی آن  که اصول وارزشهای مکتب وحقانیت آن باشد، با قبول شهادت ،حفظ کرد.اگرنهضت عاشورای، روی نمی داد،تمامی ارزشهای مکتب وآیین محمد رسول خدا صلی الله علیه واله والسلم درمعرض خطرقرارگرفته بود واین است که امام حسین علیه السلام وارث همه انبیا واولیاء است.این سه عنصردرنهضت عاشورا به نظرازمهم ترین عناصراین نهضت مبارک بوده است.مبارزه با ظلم،اصلاحات درجامعه،ووقوع جنگ نا متوازن وغیرعادلانه درکربلا .امام تسلیم دستگاه یزید نشد.وبخاطرمرام خود،هرچه داشت بکارگرفت واین است که امام حسین علیه السلام، همیشه زنده وشهید جاوید امت اسلامی است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد