نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

برنمی گردیم


برنمی گردیم

 

"برنمی گردیم" مطلبی است راجع به اتباع کشور.تحقیقات نشان داده که طیف های مختلفی ازمردم که به خارج رفته اند وبه کشورهای اروپایی وآمریکا واسترالیا،بصورت قانونی سفرکرده اند، با سوء استفاده ازفرصتها، به آن دسته ازکشورها،پناهنده شده وگفته اند: برنمی گردیم.یک گزارش تحقیقی ازاین وضعیت را بی.بی.سی. به نشررسانده ودراین گزارش نشان داده شده که افغانهای که گفته اند ما برنمی گردیم  ازاقشارمختلف جامعه هستند.خبرنگاران،دپلماتها،ورزشکاران،مقامات حکومتی درسطح معاونین ورئسایی ادارات،کسانی ازپارلمان ،محصلان،مترجمان وکارمندان ادارات خارجی درافغانستان.مجموع این دسته ها که ویزا گرفته اند وپناهنده شده اند به صد ها نفرمی رسند.برخی تحقیقات نشان می دهد که ازسال2001 تا بحال موج گریزوپناهندگی، به هزاران نفررسیده اند.

 

البته این کاردرذات خود، ناهنجاری  است.حال می تواند این موضوع را ازچندین زاویه بررسی کرد.عیب بزرگی که کاراین آدمها دارد این است که آنها ازفرصتهای بدست آمده سوء استفاده کرده اند به آنها به منظورخاصی ،ویزه صادرشد وبه لحاظ اخلاقی باید می رفت ووظیفه شان را انجام داده،برمی گشتند.با یک دپلمات که من صحبت داشتم وی می گفت: سه نفریکه من ویزه دادم وآنها درغرب مفقود الاثرگردیدند،این کاربرای کار من درسفارت،بد تمام شد.مرکزازمن می پرسد که چرا این کاررا کردی وچرا ضمانتهای لازم را برای صدور،درنظرنگرفتی مگرتودرآنجا مردم را نمی شناسی.نکته دومی که وی به آن اشاره کرد این بود که مرجع ومراجعی که آنها را به من معرفی کردند،دیگرهیچ اعتباری به آنها نمی شود کرد.تاثیرات آن نه تنها درمورد ویزه بلکه درخیلی موارد دیگر،زیرسوال رفته ومن نمی توانم به راحتی به آن مراجع اعتماد نمایم.مساله سومی که آن دپلمات،عنوان کرد این بود که من وهمکارانم، دیگربرای کارهای بسیارضروری وبشردوستانه درمورد درمان،دوره های آموزشی،شرکت درمسابقات و.. نمی توانم ویزه صادرنماییم. وی گفت: این کار،روی همه نمایندگی خارجی تاثیرات منفی گذاشته است.حال سفارت آمریکا شروطی را برای ویزای شان وضع کرده که خیلی دشواراست.سی هزاردالرضمانت مالی،کارساده ای نیست درکنارآن باید بالاترین مقام حکومتی دروزارت خانه ها،نیزتضمین نمایند.این دپلمات به مسایل اخلاقی قضیه نیز،اشاراتی داشت ومی گفت: این نوع آدمها،نه خود شان به لحاظ اخلاقی،آدم های درستی  است ونه هم به مردم ونظام خود،حرمت قایل شده اند.

 

گذشته ازصحبتهای دپلمات وزاویه دید وی،تردید نداشته باشیم که کاراین گروها،پیامدهای دیگری نیزدرپی دارد.این مساله درمورد دپلماتهای کشور،افت بشتری دارد.یک دپلمات ازهمه تسهیلات کشوراستفاده نماید وبعد درپایان کاراعلام کند که" برنمی گردم" این مساله درشان یک دپلمات نیست.وی می تواند برای توجیهات پناهندگی خود،دروغهای زیادی را،سرهم نماید وتصویربسیاربدی باید ازکشورش ارایه نماید تا مقامات اداره پناهندگی را متقاعد نماید که شرایط زندگی برای وی درافغانستان به لحاظ قوانین انسانی،غیرممکن است.کیس های دپلماتهای پناهنده،باید امنیتی وسیاسی باشد ودلیل دیگری، آنها برای متقاعدکردن مقامات اداره مهاجرت ندارند.این خیلی مشکل است که آنها بتوانند درمحمکه پذیرش پناهندگی،دلایلی را ارایه نمایند که محکمه پسند باشد.گزارش بی بی سی نشان می دهد که عده ای ازاین دست آدمها،نامه های جعلی ،برای خود ساخته اند ونشان داده که درافغانستان امنیت جانی ندارند.ازورزشکاری که پناهنده شد،وی سه دلیل برای اقدام خود،آورده است.این ورزشکارکه نام خودرا درگزارش افشاء نمی کند می گوید: سه دلیل عمده برای پناهندگی خود دارم اولین دلیل من مساله امنیت است.ما نگران هستیم که امنیت افغانستان چه خواهد شد وی می گوید: حکومت افغانستان درمورد اطمینانهای اجتماعی،روانی به مردم،توجهی کم تری دارد ودراین خصوص با رسانه ها که نقش کلیدی درآرامش خاطرمردم دارد،توجهی ندارد.پیامها حکومت درعرصه امنیت وآرامش روحی مردم، خیلی دیربه مردم می رسد. اگرمقایسه بین تبلیغات حکومت ومخالفان مسلح،صورت بگیرد مخالفان، خیلی سریع پیام وحشت شان را به مردم منتقل می کنند.وی می گوید: روان جامعه،آرام نیست.کسب کارورونق بازار،تاحدی تحت تاثیرقرارگرفته است.

 

وی اضافه می کند: من درتیم ورزشی خودم، نقش دوم وگاهی نفرسوم بودم وخیلی ازگروه ومربیان خود ،راضی هستم.من اگرپناهنده نمی شدم ممکن بود مدال آور،دربازیهای المپیک شوم ولی حالا همه چیزرا ازدست داده ام.بدنم که به ورزش عادت کرده بود،حالا روبه ویرانی گذاشته. حال وحوصله ورزش را ندارم ازصبح تا به به شب درفکرسرنوشت خود هستم.وی که به شدت پشیمان به نظرمی رسد می گوید: همانگونه که ازلحاظ جسمی بسوی فروپاشی می روم ،به لحاظ روحی  هم نابود می شوم.جوان ورزشکاردرضمن صحبتهایش به دلیل دومی نیزاشاره می کند ومی گوید: عامل دوم درپناهندگی من،خانواده است من درخانواده فقیری زندگی می کنم البته درحدی نستیم که مستاصل باشیم ولی خوب، سطح زندگی ما نسبت به خیلیها،پایین است.اما دلیل عمده تشویق خانواده، مسایلی امنیتی  است شاید دلایل مالی درترغیب من،درمراحل بعدی ومتاخری باشد.وی می گوید: ما، درخانواده های سنتی زندگی می کنم فکراول ازآن پدر،مادرودیگربزرگان خانواده است ما نمی توانیم بالاترازنظرآنها،نظری داشته باشیم.خانواده ها فکرمی کنند که فرزندان شان درزندگی غرب،خوشبخت می شوند.عامل سومی که درپناهندگی ما تاثیرگذاشت، مساله ترس ازفقراست.خانواده من درحال حاضر،آنچنان فقیرنست ولی به شدت نگران فقریکه ممکن است درآینده، دامن گیرش شود،می باشد.آنها برای اینکه درآینده شاید بتواند ازفقرنجات داشته باشد،فرزندان شان را، ترغیب به زندگی وسکونت درغرب وفرنگ می کنند.

 

ازمحصلیکه با ختم تحصیلاتش گفته است: "برنمی گردم" پرسیده شده است وی هم به همان دلایلی که ورزشکار،اشاره کرده،تاکید می کند امنیت،فقر وترغیب خانواده، وجوهی مشترک همه گفتگوها است.اما محصل به چند عامل فرعی دیگرنیزاشاره می کند ومی گوید: دوستان واقارب ما، که درغرب زندگی می کنند.آنها با عرضه تصاویراززندگی شان وارسال فیلمها دربهترین نقاط ازکشورهای اروپایی،باعث وسوسه خانواده ها وبخصوص جوانان می شوند.تصاویرارایه شده ازسدنی،پاریس،ونیویورک وفیلمهای ارسال شده ازمونشن واستکلهم درمقایسه با زندگی دردشت برچی کابل وجاده ای پل سوخته به طرف افشاردارالامان وچهارقلا،همان تصویربهشت وجنهم زندگی است وی می گوید: چندین سال است که این جاده آباد نمی شود وقراین نشان می دهد که این ناحیه وسرک هرگزآباد نخواهد شد.تصوررفت آمد درزمستانها برای من،غیرقابل تحمل است.وی می گوید: من تنها نستم که برنمی گردم،خیلی ازمحصلان، ازجاهای دیگری ازشهرکابل همین استدلال را دارند آنها می گویند که دلایل زیاد ی برای نگشتن دارند.یکی دیگرازدلایل " برنمی گردم" مساله کارآنها پس ازپا یان،تحصیل هستند محصلان فارغ التحصیل می گویند: اگربرگردیم کجا به کارمشغول شویم دوستان ما به ما خبرمی دهند که درهروزارت خانه ای باید واسطه داشته باشی واسط های ازنوع وکیل،سناتور،وزیرویا معاون وزیر، این محصل پناهنده می گوید: خبرهای زیادی بمن داده که درادارات دولتی، قانون ومقررات دولتی رعایت نمی شود اگرواسط داشتی به جای می رسی واگرنداشتی به هیچ جای نمی رسی.این مساله درموارد شرکتهای خصوصی وبانکها نیز،صادق است وی می گوید: من دررشته بانک داری درس خوانده ام،دوستم به می گوید: من درکابل به دها موسسه خصوصی مالی مراجعه کرده ام و."سی وی" خودرا داده ام وچندین سال است که سابقه کاری درخارج وداخل دارم ولی حالا که بیکارم، کسی بمن کارنمی دهد به خصوص اینکه اگر ازامت مرحومه باشی.

 

 دراین گزارش وگفتگوها،هرگروهیکه که درغرب پناهنده شده هرکدام دلایلی برای توجیه کارشان آورده اند.همه دلایل، شاید درست باشد وهمین علتها است که ازسال 2001 هزاران نفر،به خارج پناهنده شده اند البته بحث ما تماما درمورد آن گروهای اجتماعی است که بصورت قانونی ورسمی ازیک کشورخارجی ،ویزا گرفته وپناهنده شده اما مردمیکه به صورت غیررسمی به غرب می گریزند وبسیاری شان به مقصد نمی رسند ودربین راه می میرند.دراسترالیا ماهی گیری که با کشتی خود برای صید ماهی رفته بود.وی ماهی نهنگ مانندی را،صید می کند وآن را با خرسندی تمام به مغازه اش برای قطعه قطعه کردن وفروش می برد.صیاد استرالیایی وقتیکه کارد به شکم ماهی می کشد ناگهان سری یک انسان ازشکم ماهی بیرون می پرد ماهی گیرازوحشت نزدیک بود جان به جان آفرین بسپارد.با این وضع ازهرکسیکه پناهند شده با شمردن همان دلایل به راحتی به تومی گوید: برنمی گردیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد