نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

چوپان دروغ گو


چوپان دروغ گو

 

قصه ای چوپان دروغ گو،یکی ازمعروف ترین قصه هااست که همه آدم ها به آن آشنایی دارند ودرکتاب درسی کودکان نیزبه آن داستان،اشاره شده. حکایت چوپان دروغ گو،به دلیل،ملموس وقابل درک بودنش،تبدیل به زبان ادبیات شده وسروده های زیبایی با همین عنوان،سروده شده است.قصه چوپان را به این دلیل عنوان این متن قراردادم.امروزصبح هنگامیکه به محل کار، می رفتم رسانه ای درمورد تولیدات گندوم درکشورصحبت می کرد.دراین گفتگواظهارات مقامی دروزارت زراعت را نیزپخش کرد گفته های این مقام،درهمان لحظه ،تبدیل به قصه چوپان دروغ گو، گردید.وی می گفت: مجموع نیازمندی مردم افغانستان درسال، چیزی درحدود ششصد ملیون تن گندوم است وی اضافه کرد که 94 درصد ازاین نیازمندیها را ما درداخل کشور،تولید کرده ایم ومابقی را ازخارج وارد می کنیم.

 

این مطلب درهمان لحظه،با انعکاس شدیدی روبرو گردید ازهمان وزارت زراعت مقامی دیگری گفت.آماروارقام ما خیلی دقیق نیست ولی فکرمی کنم که چیزی درحدود پنجاه درصدرا درداخل کشورتولید کرده ایم وپنجاه درصد دیگر را ازخارج،وارد می کنیم.گزارشهای میدانی،دراین مورد قصه سخنگوی بروزن چوپان دورغ گورا،به این گونه نشان داد که درسال کم ترازپانزده درصد تولید گندوم داریم وبیش ترازآن را نمی توانیم ، تولید نماییم.خبرنگاران جستجو گردرهمین مورد به مرکزمندوی رفتند. من به دقت به گزارش خبرنگاران گوش می دادم. دکان داران  دراین مورد، اظهارات سخنگوی وزارت زراعت را که نمی دانم کی هست را،تکذیب می کردند ومی گفتند: ما ارد وگندوم خود را ازدوکشور،وارد می کنیم یکی قزاقستان ودیگری کشورپاکستان. مغازه داران می گفتند شما تمام بوجیهای ما را نگاه کنید همه مربوط به این دوکشورمی شوند.خلاصه اینکه با شنیدن این گزارش صد درصد متقاعد شدم که " قصه چوپان دروغ گو" یک قصه مانده گاراست.چوپان نمی دانم درچه زمانه ای درتاریخ به مردم دروغ گفته بود ولی حالا،درکشورما ثابت می شود که حرف وی،مصادق گران بهای درکشوردارد.

 

چوپان روزی وروزگاری هوای شوخی کردن بامردم به سرش زده بود وخواست اهالی محل را که نگران بز،بزغاله وگوسفندان شان بودن را،به اصطلاح دست اندازد وآنها را پریشان وخود لذ ت ازدروغی که ساخته ببرد.وی عزم خودرا جذم می کند روزی برفرازتپه مشرف به آبادی، فریاد می زند؛ آهای مردم؛ گرگ به گله گوسفندان هجوم آورده آهای مردم کمک نمایید؛ آهای مردم بشتابید که گرگ ،گوسفندان را نخورد آهای مردم ..مردم ده، با شنیدن صدای چوپان،به کمک می شتابند ولی معلوم می شود که چوپان دروغ گفته وگرگی درکارنبوده این داستان وتفریح را چوپان درروزدوم نیزتکرارمی کند مردم بازهم بخاطرگوسفندان شان جمع می شوند وبه طرف چوپان می روند، بازهم می بینند که چوپان دروغ گفته گرگی درکارنبوده. مردم ازاین عمل تفریحی چوپان به غضب می آیند وتصمیم می گیرند که این چوپان دروغ گو ودغل را ازکاربرکنارنمایند.برکناری چوپان دروغ گو،فیصله می شود. ازقضای روزسوم گرگهای چندی واقعا به گله حمله می کنند وگوسفندان زیادی را، می درند وچوپان هرچه فریاد می زند مردم به حرف وی گوش نمی دهند به این ترتیب تعدادزیادی ازبز،بزغاله وگوسفندان مردم، توسط گرگهای گرسنه،دریده می شوند وبه این صورت خسارات زیادی به مردم ازناحیه چوپان دروغ وارد شد وخود وی نیزقربانی می گردد.چوپان برای ابد باید ازوظیفه اش سبک دوش شود.قصه ای چوپان دروغ گو،باتحمل خسارات وتلفات مالی به مردم، پایان می یابد و،وی نیزازوظیفه اش سبک دوش می شود.

 

دروغ گوی آن هم درمقام یک وزارت،اعتبارحکومت را،زیرسئوال می برد.روزی دریک بحث رسانه ای شرکت داشتم استا دان بزرگ اهل رسانه دراین گردهمایی سخن می گفتند ازجمله درمورد اعتباررسانه ها،صحبت شد. حاصل گفتگوهای چند ساعته ما این شد که اصل اساسی دریک رسانه همان راستگوبودن یک رسانه است.منبع اعتباروفضیلت رسانه این است که اتفاقات را همان گونه که روی داده،گزارش دهد.این نکته نیز،مورد بحث قرارگرفت که خوب هررسانه،حامل خط واصولی می باشد بنابراین ممکن است خبرهای،روی دهد که پخش آن، منافی اصول، استراتژی رسانه باشد پس دراین صورت چه باید کرد.دراین گفتگوبه این نکته تاکید شد که رسانه درپخش خبرباید صداقت وواقع نگری را حفظ نماید رسانه حق ندارد روی داد را تبدیل به تحلیل نماید. خبرهمان گونه که روی داده باید به مردم گزارش شود.گذشته ازمبحث اصول واستراتژی رسانه وگذشته از گزارش واقع بینانه ودقیق روی داد،اصل سومی نیزمورد بحث قرارگرفت وآن تحلیل روی داد بود.دراین مساله همه شرکت کنند گان به  این جمع بندی دست یافتند که تحلیل واقعه می تواند درچهارچوب اصل اول واسترتژی،گنجانده شود.اصول،روی داد وتحلیل،درواقع سه موضوعی بود که ما درمبحث رسانه به آن پرداختیم وهمه روی آن سه مولفه خبر،تحلیل واصول،توجه داشتیم.

 

اعتباررسانه درمورد دوم که گزارش روی داد باشد شکسته می شود."چوپان دروغ گو"  اشکال کارش دراین بود که روی داد را خود خلق کرد ودردومورد خبرسازی نمود درحالیکه گرگی درکارنبود همین خبرسازی وجعل خبر،سبب گردید که روی داد واقعی درروزسوم،جدی گرفته نشود زیراکه دیگرخبررسانی چوپان اعتبارش را ازدست داده بود وکسی به حرف وی گوش نمی داد.خبرگزاریهای معتبردرجهان دقیقا این قاعده را رعایت می کنند آنها بی نهایت سعی می کنند که روی داد را همان گونه که روی می دهد را،گزارش نمایند وبه همین منظور،جان زبده ترین خبرنگاران شان را به خطرمی اندازند تا بتواند با گزارش دست اول ودقیق،اعتبارکسب نمایند.مساله ای، پس ازخبرویا فرا خبر،درقالب تحلیل انداخته می شود دراین جا است که رسانه ازاصول خود،عدول نمی کند وتمامی تحلیلها درجهتی کشانده می شود که درچهارچوپ اصول باشد.هیچ رسانه درعالم نمی تواند،فاقد استراتژی باشد هررسانه بخاطراصول مورد نظرش،تاسیس می شود.وبخاطرهمان اصول همه گردن بستگیها را انجام می دهد.بی.بی.سی.دردنیا،پرسابقه ترین رسانه است وبا بیش از چهل زبان درجهان خبرپراکنی دارد.سی.ان.ان وصدها خبرگزاری دیگر،همین قواعد،خبر،تحلیل واصول،را رعایت می کنند.آنها درخبرهای شان،اعتبارکسب می کنند ودرتحلیلهای شان،ویران گری وفروپاشی را سازماندهی می  کنند.

 

ولی درجهان سوم، ما،هنوزدرموقف چوپان دروغ گو قرارداریم خبرمی سازیم،خبرجعل می کنیم،خبررا خلاف واقع گزارش می دهیم وخبررا با تحلیل خبر،تفکیک نمی توانیم.ما خیلی عجله داریم وشتاب زده عمل می کنیم درحالیکه این کاربی نهایت اشتباه است.خبریکه مقام سخنگوی وزارت وزارت زراعت، امروزپخش کرد،ازهمین جنس بود وی ظاهرا برای موزه پاکی باید 94 درصد را ساخته باشد.این نوع رفتارها،خیانت به کشوروحکومت است.باید مقامات وزارت مثل اهالی چوپان دروغ گو،فیصله نمایند واین گونه آدمها را ازمقام تصدی سخنگوی بردارند من البته وی را نمی شناسم ولی اظهارات ایشان درمورد 94 درصد خود کفایی درامرتولیدات گندم،موضوع بی اساس وخبرنادرستی بود.دیدیم ازخود وزارت کسی اظهارات وی را تکذیب کرد.دروغ گویی زیانهای زیادی دارد بخصوص اینکه اگرموضوعات مرتبط، به مسایل عام جامعه شود.زیرا دروغ گویی،پیامدهای ناگواری دارد به همین اساس است که اولین قربانی دروغ،اعتبارواتوریته یک دستگاه است.رییس جمهورپیشین آمریکا آقای بیل کلنتون درماجرای رابطه عاشقانه اش با کارآموزکاخ سفید خانم مونیکا لویسکی،به دلیل اینکه کتمان حقیقت کرده بود،نزدیک بود،مقام ریاست جمهوری را ازدست دهد.خانم هیلاری کلینتون گفته بود: که بیل اعتبارش را، نزد من ازدست داده ولی من ازگناهی که کرد می گذرم.

 

اعبتار،رابطه مستقیم با دروغ دارد آدم دروغ گو،پیش هیچ کسی حتی درنزد دروغ گویان حرفه ای،اعتبارندارد.بنابراین باید سعی نماییم،که درنقش چوپان دروغ گو، درهیچ جایی ودرهیچ موردی،ظاهرنشویم.راست اگرگفته نمی توانیم دروغ را هم نگوییم.سکوت، درمان دروغ گویی است. البته شیادان هستند که با دروغهای خود،خرشان را، ازآب گذرانده ولی این اصالت ندارد.روزی بهرحال دروغ ها برملامی شود ودروغ گو،رسوا.درقصه ما، چوپان دروغ گو،برای همیشه ازکارش برکنارمی گردد وی باید خسارات وارده را نیزپرداخت نماید چوپان دروغ درهرمحکمه که حاضرشود ،محکوم است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد