نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

هفت زندانی آزاد شده درلیست افغانستان نبوده


هفت زندانی آزاد شده درلیست افغانستان نبوده

 

دوخواست شناخته شده افغانستان ازپاکستان،بصورت وارونه وغیررضایت مندانه عملی می شود.افغانستان همان گونه که لیست ورودی وخروجی برای شورای امنیت درمورد طالبان تهیه کرده ورییس شورای عالی صلح نامهای پنجاه دونفررا برای سازمان ملل داده که آنها را ازلیست سیاه شان بردارند وگفته شده درکنارآن یک لیست ورودی هم داشته که آنها را شامل تحریم ها نمایند.البته نام ها ورودی را دوستی بمن می گفت ولی شخصا به آن باورندارم افغانستان تنها یک لیست رابه سازمان ملل داده وآن همان لیست خروجیها است.می دانیم سازمان ملل جمعی را تحریم ودرلیست سیاه قرارداده وافغانستان وشورای عالی صلح برای آوردن صلح درافغانستان،لیستی را تهیه کرده وخواهان خارج شدن آنها ازفهرست سیاه سازمان ملل شده است.شورای عالی صلح درمورد پاکستان هم لیستی را دارد که ازپاکستان همیشه خواسته که این دسته ازطالبان را اززندان آزاد نمایند زیرا که آنها عناصرصلح طلب وهمکارخوبی برای گفتگو با افغانستان می باشند.درصدرنامهای که افغانستان به پاکستان داده نام ملاغنی برادروهمکاران شان هستند که ازسال2010 درزندان پاکستان به دلیل وارد شدن درامرصلح با افغانستان مجرم شناخته شده وبه همین علت درزندانهای پاکستان بسرمی برند .

 

افغانستان نام های ازطالبان را به حکومت اسلام آباد داده وازآنها خواسته که این عده ازطالبان را آزاد نماید که عمل نکرده ویا هم برخلاف رغبت افغانستان وخارج ازلیست ارایه شده کسانی ازطالبان را آزاد کرده ازجمله همین هفت نفری که امروزآزاد شده وافغانستان گفته که ما آزادی آنها را نخواسته ایم یعنی اینکه درلیست ما نبوده است.خواست دوم افغانستان ازپاکستان مساله دشوارترازلیست است وآن اینکه طالبان اصلی وجنگ افروزرا برمیزمذاکره حاضرنماید امریکه پاکستان هرگزاین مساله را قبول نکرده وگفته است که ما می توانیم ممد صلح باشیم ولی ضمانت نمی توانیم که آنها را برمیزگفتگوحاضرنماییم.حال با آزاد کردن افرادی که گفته شده افغانستان درلیست خود آنها را نداشته واینکه چرا پاکستان طالبان اصلی را برمیزمذاکره حاضرنمی کند را دراین نوشته مورد بحث قرارمی دهیم.

 

هفت نفری که پاکستان آزادکرده درلیست افغانستان نبودند:

 

روزنامه ها، نامهای افرادی که اززندان پاکستان آزاد می شوند را به این ترتیب یاد داشت کرده که عمده ترین آنها ملامنصوردادالله برادر ملادادالله فرمانده بی رحم طالبان است که درزمان ولایت اسدالله خالد درقندهار، کشته شد وبعد جنازه وی را ازخاک بیرون کشید ودرمعرض دید قرارداد. ملا منصوربه دلیل مخالفت با ملا عمر ازتشکیلات این گروه بیرون انداخته شد وپاکستان وی را به زندان انداخت وحالا گفته می شود که درصدرلیست همان هفت نفری است که امروزآزاد شده اند.آقای سرتاج عزیز مشاوراموربین الملل حکومت نوازشریف دریک گفتگوی اظهارداشته که آزادی این هفت نفرکمک بزرگی درامرصلح خواهد کرد این درحالی است که خبرگزاریها گزارش داده که حکومت افغانستان اعلام داشته که آزادی این هفت نفر را درلیست شان نداشته.یعنی اینکه پاکستان همان کاری را کرده که دردورقبلی کرد درگفتگوهای قبلی هم پاکستان 26 طالب را اززندان آزاد کرد ولی افغانستان تنها نام پسرمولوی خالص ملا مجاهد را گفت که درلیست شان داشته اما بقیه را اصلا نمی شناسد ودرفهرست که به پاکستان داده نبوده وحالا هم ازسرنوشت شان هیچ اطلاعی ندارد.برخی گفته اند که تعداد زیادی ازآنها به میدان های جنگ ویا درجمع تصمیم گیرنده های طالبان برگشته اند.

 

ملاعبد المنان معروف به ملا سلام که والی طالبان در قندوزتعیین شد وی پس ازسقوط طالبان برای مدتی این سمت را بصورت نام نهاد دراختیارداشت وی ازولایت قندهاراست ویکی ازافراد تاثیرگذاردرتشکیلات طالبان می باشد وی سه سال پیش به دلایلی نامعلومی درشهرپیشاورازسوی پولیس پاکستان بازداشت گردید وازآن زمان تا بحال درزندان بسرمی برد.سید ولی عضودیگری که ازگره طالبان که دوسال پیش درشهرپندی ازسوی پولیس پاکستان دستگیر وبه زندان انداخته شد نیزدرجمع آزاد شده ها باید باشد. سیدولی ازفرماندهان جنگی طالبان وازولایت ننگرهارمی باشد وی دوسال است که درزندان پاکستان افتاد وحال گفته شده ازجمله همان هفت نفری است که سرتاج عزیز درمورد آزادی وتاثیرگذاری شان درصلح با کشوربرادرهمسایه سخن گفته است. ملا فضل احمد باشنده اصلی ولایت کنرهار که بانام مستعارگل محمد برای طالبان کارمی کرد درجمع همین هفت نفری که اززندان آزاد شده وحکومت افغانستان اعلام داشته که ما چنین نامهای را درفهرست مان به پاکستان نداشته ایم ولی ملا فضل احمد درجمع رها شده گان اززندان پاکستان می باشد وی شش سال است که درزندان پاکستان بسرمی برد وزمانی زیادی را درزندان پاکستان گذرانده است دلیل اتهام وی معلوم نیست برخی گفته اند دلایل اتهامات این دسته ازطالبان که حالا رها شده جرمی وقاچاق مواد مخدر وبرخی هم گفته اند که نامرفرمانی ازرهبری طالبان وجرم شان سیاسی وتشکیلاتی هستند.ملامنصور جانشین ملا دادالله بدون شک با ملاعمراختلاف پیداکرده بود وبه همین دلیل دراثرشکایت وسعایت رهبری طالبان این آدم به زندان افتاد.

 

محمد زی که روزنامه گاردین ودیگرروزنامه های غربی ازوی نام گرفته است درمیان آزاد شده گان است وی حوزه کاری وعملیاتی اش حوزه قندهاربود وبرای طالبان فعالیتهای زیادی کرد ولی یک سال پیش به زندان افتاد وحالا اززندان پاکستان درجمع همین هفت نفری است که آزاد می شود جای اصلی وی معلوم نیست ولی یکی ازبرجسته ترین وفعال ترین عضودرگروه طالبان می باشد. ملاشیرافضل نیزدرمیان آزاد شده گان است وی ساکن اصلی ولایت ننگرهاراست وبعدها به گروه طالبان پیوسته وی سابقه حزب اسلامی دارد وبه دلیل اختلافات باحزب اسلامی درشمال کشور به گروه طالبان ملحق گردید این آدم دوسال پیش توسط پولیس پاکستان به زندان افتاد.کریم آغا پسرمولوی عبد الله ذاکری نیزازجمله آزاد شده گان اززندان پاکستان می باشد .ملاذاکری رییس اتحاد علما دینی افغانستان وپسرایشان کریم آغا باگروه طالبان کارمی کرد وی سه سال است که درزندان افتاد وحالا درلیست افرادی است که اززندان آزاد شده.

 

پاکستان درسیاست تبلیغاتی این قضیه را ربط داده به نتایج سفر رییس جمهورکرزی به پاکستان وآن را نشانه ای ازحسن نیت پاکستان درقبال صلح افغانستان اعلام کرده است.اما گزارش که رسانه ها به نقل ازدفترریاست جمهوری افغانستان بیرون داده این هفت نفراصولا درلیست درخواستی افغانستان نبوده وافغانستان چنین درخواستی درمورد آنها را نداشته.موضع افغانستان یک باردیگرداستان همان 26 نفرطالبی که دوسال پیش پاکستان آزاد ونام آن را همکاری درامرپروسه صلح اعلام داشت ولی شورای عالی صلح درهمان زمان اعلام داشت که ما اطلاعات زیادی ازاین 26 نفرنداریم ودرلیست که به پاکستان داده ایم تنها یکی دونفرآنها ازجمله ملامجاهد پسرمولوی خالص شامل است وبقیه را نمی شناسیم ودرفهرست ما جای نداشت.

 

شورای عالی صلح با رها به این مساله تاکید کرد که ازسرنوشت آزاد شده گان هیچ اطلاعی نداریم وبرخی ازگزارشها نشان می دهد که تعداد زیادی ازآنها به صفوف طالبان برگشته اند ومی جنگند وعده شان که مریض هستند درخانه های شان درپاکستان می باشند. راستی که داستان عجیبی بین دوکشوردرمورد طالبان جریان دارد واین کلاف سردرگم معلوم نیست کی راه درستی خود را پیدامی کند.این مساله نشان می دهد که خواست اول افغانستان که آزادی زندانیان طالب باشد،قطعا براورده نشده واما خواست دوم افغانستان که گفتگوبا طالبان اصلی باشد را بمراتب پیچیده ترازخواست اول ساخته است.

 

مذاکره با گروه اصلی طالبان:

 

خواست دوم افغانستان درکنارآزادی طالبان مورد نظر،مذاکره با گروه اصلی طالبان است.هیئت افغانستان درچندین سفری که به پاکستان داشت،همیشه روی این موضوع تاکید داشت که طالبان اصلی را برمیزگفتگو حاضرنماید.این مساله چرا ازسوی افغانستان مطرح می شود ودلیل آن درچیست؟ خوب این مساله خیلی واضح است که افغانستان اعتقاد دارد که طالبان اصلی درخاک پاکستان مستقرهستند وازهمان جاه عملیات نظامی شان را درافغانستان رهبری می کنند.افغانستان شک ندارد که شورای کویته وگروه حقانی درخاک پاکستان ودرآن سوی دیورند،پناه گاه های امنی برای خود ساخته اند البته تردیدی نیست که زبده ترین فرماندهان طالب وشبکه حقانی درخاک پاکستان هستند.همین امروز،گزارشهای داشتیم که عملیات بی سرنشین درخاک پاکستان،باعث کشته شدن ملا سنگین زدرانی همراه باچند نفرازاعضای شبکه القاعده شد.ملاسنگین عمده ترین فرمانده شبکه حقانی است که چندین بارمورد حمله قرارگرفت وجان سالم بدربرد ولی همین امروزصبح درنهایت توسط هواپیماهای بی سرنشین درخاک پاکستان دروزیرستان شمالی کشته شد.اینها دلایل انکارناپذیراست که طالبان درخاک پاکستان حضوردارند وخواست افغانستان هم این است که این گروه اصلی را پاکستان برمیزمذاکره حاضرنماید. درآخرین سفری که رییس جمهوربه پا کستان داشت نیزهمین مساله مطرح گردید که طالبان اصلی را برمیزگفتگو حاضرنماید.اما پاکستان چنین حرفی را قبول ندارد.

 

نکته دوم که افغانستان روی آن پافشاری دارد این است که طالبان اصولا جدایی ازسیاست پاکستان وآمریکا وجود ندارد این حرفی که طالبان می جنگند واینکه طالبان حکومت افغانستان را طرف گفتگوی خود قبول ندارد این گونه موضع گیری ازخود طالبان نیست این حرفهای است که اسلام آباد ودرمواردی امریکا اززبان طالبان بصورت نیابتی به  افغانستان می گویند.این گونه موضوعات که طالبان اصلی درخاک پاکستان مستقرهستند واینکه پاکستان آنهارا باید وادارنماید که با افغانستان روبرو گفتگو داشته باشند وتاکید به اینکه موضع گیری طالبا نیابتی وبه نیابت ازاسلام آباد وآمریکا به افغانستان اعلام می شود اینها ازمسایلی دشواری است که درمناسبات کابل واسلام آباد سایه افگنده واین ابرتاریک فکرنمی کنم به این ساده گیها ازآسمان دوکشوربرطرف شود.طالبان که آزاد شده درلیست افغانستان نیست واینکه طالبان اصلی را پاکستان می تواند برمیزگفتگو حاضرنماید ولی این کاررا نمی کند ازپیچیده ترین مسایلی است که حل ناشده است.این همه دشواری به این دلیل است که پاکستان خواسته های دارد که آن را درسیمای دولت افغانستان،تامین شده نمی داند آنها دردومرحله جنگ وحکومت می خواهند، طالبان که متحد پاکستان است نقش کلیدی درکابل باید داشته باشد حکومت کابل هرچه باشد مورد رضایت اسلام آباد نیست وطالبان باید درحاکمیت کابل نقش اساسی را داشته باشند.

کارحضرت فیل


کارحضرت فیل

 

کارحضرت فیل درگویش مردم به کاری گفته شده که نهایی کردن آن بسیارسخت باشد حال باگذشت 45 روزازرخصتی نمایندگان پارلمان کارسختی آنها درعرصه های گوناگون شروع شده اند.می دانیم که نمایندگان مجلس،چهل پنج روزرخصتی شان تمام شد وامروزقراراست که درخانه ملت حضوربهم رسانند.مقامات درهیئت مدیره هردواطاق اعلام داشته اند که موضوعات مورد بحث شان درروزها وهفته های آینده،مساله رای اعتماد به سرپرست وزارت داخله آقای عمرداوود زی وآقای نبیل سرپرست امنیت ملی افغانستان خواهند بود.این دوشخصیت درمهم ترین پستهای اجرایی،ازسوی رییس جمهورمعرفی شده.چند مساله درمورد این دوشخصیت سیاسی وامنیتی،قابل بحث است اولین موضوع برمی گردد به مساله انتخابات پیش رو ودومین مساله ارجاع داده می شود به شخصیت وتمایلات داوودزی ورحمت الله نبیل.

 

درمورد انتخابات حرف حدیث ها خیلی زیاد است.برخی گفته اند که اصولا انتخاباتی برگزار نمی شود وانتخابات افغانستان دوبدیل احتمالی را درپیش روی دارد یکی اینکه تشکیل اداره موقت ودیگری تمدید ریاست وقدرت رییس جمهورکرزی.نشانه های دال براین بدیلها گاه گاهی درفضای سیاسی افغانستان نشان داده شده مارش ملاتره خیل درخیابانهای کابل وپیش ازآن نشستهای درقندهار وحمایت آقای ویسا والی قندهارازایده تمدید قدرت ازجمله علایم انکارناپذیری است که خلق بدیلهای تازه را نشان می دهد.پارلمان حال باید درمورد دومقام امنیتی وزارت داخله وامنیت ملی تصمیم بگیرد. درکناراین دو مساله،موضوعاتی دیگری را نیزمقامات هردواطاق علیا وسلفی اعلام داشته اند،یکی تصویب قانون منع خشونت علیه زنان ودیگرقانون تحصیلات عالی این دوقانون هم ازپیچیده ترین مباحث پارلمانی درهفته ها وماه های آتی می باشد حال به هرکدام ازاین مولفه ها اشاراتی دراین خط مقاله خواهیم داشت.

 

نامزدان وزارت داخله وامنیت ملی وارتباط قضیه به انتخابات2014 :

چندین مولفه اساسی درانتخابات 93 قابل بحث است اولین مساله آن امنیت ودومین موضوع آن بی طرفی وسومین مورد آن ایجاد بدیلهای تازه وچهارمین وپنجمین مسایل دیگرنیزدرانتخابات قابل گفتگو است.درمورد امنیت متاسفانه بگونه گزارش داده می شود که گویا امنیت سالجاری وهرچه بسوی انتخابات نزدیک می شویم،خراب ترمی شود این مساله را ازهمه بشترمقامات کمیسیون مستقل انتخابات برحال وختم وظیفه شده دامن زده ومی زنند آقای معنوی درمقاله بی بی سی خود با صراحت اعلا داشت که گزارشهای مقامات امنیتی درمورد امنیت انتخابات، مبالغه آمیزوعاری ازواقعیت است.مقامات برحال کمیسیون هم گزارشهای مثبتی درمورد امنیت نمی دهند گاهی گفته درصدها حوزه انتخاباتی امنیت وجود ندارد آخرین ارقام را بالا برده وگفته است که درهزاران حوزه انتخاباتی امنیت برقرارنیست درصفحات شبکه های اجتماعی، فیسبوک نویسان به نقل ازمقامات کمیسیون مستقل انتخابات، آمارهای نا امنی راخیلی وحشتناک گزارش داده ازسوی هم گفته شده که آمارتلفات پولیس درشش ماه سالجاری نسبت به سال گذشته درهمین تاریخ،دوبرابرشده است.این گونه گزارشهای منفی درمورد امنیت،بدیهی ترین پیامدش،صد مه زدن به مساله انتخابات باید باشد.

 

البته امکان دارد گزارشهای امنیتی به دوصورت واقعی ویا سیاسی تهیه شده باشد.امنیت به دلیل اینکه ارتباط ارگانیک با انتخابات دارد،می تواند اثرات مثبت ومنفی زیادی روی انتخابات بگذارد.عمده ترین چالش امنیتی مساله انتخابات است.مساله بدیل وگریزازقوانین،یگانه دلیل موجه آن امنیت باید باشد.امنیت نیست پس انتخابات برگزار نمی شود وباید بدیل آن را پیدا کرد ملاتره خیل ووالی صاحب ویسا خیلی راحت بدیل را اعلام داشته اند.تمدید قدرت وحاکمیت تا سال2018 .بدیل ملاتره خیل درمورد انتخابات همین است که اعلام کرد.آقای ویسا والی قند هار که مسوول اجرایی عمده ترین ولایت می باشد نباید درمورد تاخیرانتخابات چیزی بگوید زیرا این برخلاف اصولی است که ماموران حکومتی موظف به اجرایی آن هستند.آقای ویسا والی قندهاراست باید بی طرف باشد مگررییس جمهورنگفت که هم خودش وهم مامورین حکومت باید بی طرف باشند.موضع آقای ویسا نقض بی طرفی یک مقام حکومتی درامرانتخابات است.

 

پس ازامنیت، نوع تمایلات مقامات امنیتی واجرایی خیل مهم  است.همه تاکید دارند که انتخابات بی طرفانه شفاف ومنصفانه برگزارشود زیرا نتایج آن خیلی مهم است.نتیجه انتخابات را باید همه طرفها تایید نمایند تا حکومت منتخب ،مشروع وقانونی را داشته باشیم. ماموران حکومت اگرازنوع والی صاحب ویسا باشند که برخلاف مکلفیتهای خود درمورد انتخابات نظردهند وبی طرفی را زیرپانمایند طبیعی است که پیامدهای خوبی ندارند.آقای عمرداوود زی که ازسوی رییس جمهوربعنوان سرپرست وزارت داخله تعیین شده وقراراست که به پارلمان کشورمعرفی شود وهمین طورآقای رحمت الله نبیل بحیث رییس امنیت ملی ازپارلمان کشور،رای اعتماد بگیرد،مهم ترین شاخصه وصفت هردومقام بی طرفی آنها هستند.آقای داوود زی به دلیل اینکه یک چهره سیاسی تاثیرگزاروجنجالی حکومت است درهمان روزمراسم معارفه تاکید داشت که درمساله انتخابات بی طرفی خودرا حفظ می کند وبه ماموران وزارت اجازه نمی دهد که درامرانتخابات مداخله نمایند.سیاست تبلیغاتی آقای داوود زی با سیاست اعمالی ایشان اگریکی شود وزیر ووزارت داخله درامر انتخابات بی طرف باشد،کاری درست ومورد تایید است .

 

ولی منتقدان حکومت ازهمان روزاول معرفی ایشان به وزارت داخله اعلا م کردند که رییس جمهورکرزی می خواهد ماموران نزدیک به خودرا درآستانه انتخابات درمقامات مهم دولتی،نصب نمایند.آنها خیلی بد بینانه با مساله برخورد کرده وگفته اند که هدف انتخابات درواقع نتیجه آن است که ماموران وابسته ونزدیک به حکومت آن را به سود کاندید مورد نظرحکومت رقم بزنند.آنها می گویند درهرامری درمورد داوودزی اگرشک داشته باشیم ولی  دریک مساله نمی توان تردید داشت که آقای داوود زی نزدیک ترین مقام به رییس جمهورکرزی ویکی ازمهره های تاثیرگزاروپرآشوب دستگاه حکومتی بوده است حال چه گونه می شود که حب بغضهای سیاسی خودرا کناربگذارد وبصورت بی طرفانه امرانتخابات را، سازماندهی نماید زیرا وزارت داخله کلیدی ترین نقش را درمساله انتخابات دارد.بهرصورت آقای داوود زی هم به پارلمان وهم به مخالفان سیاسی عملا گفته های روزمراسم معارفه شان را باید به اثبات برساند که درمساله انتخابات بی طرفانه عمل می کند وهرگزتحت تاثیرقرارنمی گیرد امری که باورکردنش برای منتقدان ومخالفان حکومت خیلی سخت است.

 

درمورد آقای نبیل هم، چنین چیزی گفته شده ایشان بجای اسدالله خالد مقررشده وازپارلمان باید رای بگیرد،نیزازنزدیک ترین یاران رییس جمهورکرزی می باشد.آقای نبیل یک دوره رییس امینت ملی بوده وتواناییهای اجرایی خوبی دارد وگفته شده درتشکیلات امینت به لحاظ ترکیب ملیتی کمی منصفانه عمل کرده،حال قراراست این شخصیت قریب به رییس جمهورکرزی،بعنوان رییس امنیت ملی ازپارلمان کشور رای بگیرد.مقامات پارلمان ازعمده ترین وظایف پیش روی خود شان را، رای اعتماد مقامات امنیتی را درروزهای بعدی دانسته است.

 

قوانین منع  خشونت علیه زنان وتحصیلات عالی درپارلمان:

 

این دوقانون یکی ازجنجالی ترین قوانین درپارلمان کشوربوده است همین آقای تره خیل که مارش خیابانی راه انداخت وخواهان تمدید ریاست جمهوری تا سال2018 شد،یکی ازمخالفین درجه یک قانون منع خشونت علیه زنان است وی درزمان که این قانون درپارلمان مورد بحث قرارگرفت ، آقای تره خیل با سه چهارنفردیگر،چنان ماجرای درمجلس راه انداخت که اعضای موافق جرئت موافقت را ازدست دادند.ملا تره خیل ودوستان شان مساله رابگونه سازماندهی کردند که قانون منع خشونت علیه زنان مخالف اسلام است وهرکی آن را تایید نماید درواقع مخالف دین اسلام می باشد. آنها این مهارت را دارند که دوباره قانون را گره به  اسلام خود شان بزنند ونگذارند که این قانون دوباره مورد بحث قراربگیرد وتصویب شود اگرتصویب هم شود ازنوع مصوبه قانون احوال شخصیه خواهد شد.واقعا داستان جالبی است که هرکسی مخالفتهای سیاسی شان را به اسلام واعتقادات مردم گره بزند وبه راحتی بگوید که این کاربرخلاف اسلام است.درحالیکه هیچ قانونی درافغانستان با اسلام وقانون  اساسی نمی تواند،تصویب شود.کی اجازه می دهد که قوانین برخلاف اسلام وقانون اساسی وضع شود قانون منع خشونت علیه زنان درچهارچوب قوانین نافذه کشور،مورد گفتگو است قانون اساسی ودیگرقوانین درافغانستان نمی تواند برخلاف اسلام وقرآن باشد.

 

قانون منع خشونت هرگزنمی تواند برخلاف قانون اساسی وضع وتصویب شود وقانون اساسی افغانستان هرگزمخالف اسلام وشریعت نیست.نمایندگان مرتجع درپارلمان قانون منع خشونت را، با قرائت که خود  ازاسلام دارند، پیوند زده اند واین هرگزدرست نیست که همه چیزرا براساس قرائت خود تعمیم دهیم قرائت تره خیل ازدین قرائت مخصوص به خود شان است چنانچه بریدن سرانسان بنام شریعت مرتبط به برداشت خشن بیرحمانه طالبان ازاسلا است.بهرصورت درمجلس نمایندگان درپارلمان که شامل هردواطاق می شود،قانون منع خشونت علیه زنان را به اسلام بسته اند.درمورد قانون تحصیلات عالی هم پارلمانچیهای ما، کارعجیب ونادرست دیگری را درپیش گرفت اند وآن گره زدن قانون تحصیلات عالی  به مساله تباری است.مساله دانشگاه وپهنتون تنها به یک دلیل حل ناشده مانده وآن این است که نمایندگان مردم درخانه ملت این قانون را برایش حیثیت تباری قایل شده این مساله مرزهای روشنفکری وشهروند اندیشی را کنارگذاشته وجای آن را حساسیت تباری گرفته است شکریه باریکزی خانم لیبرال وروشنفکروتاحدی هم سیکولاردرروز بحث قانون تحصیلات عالی چنان استدلال می کرد که هیچ فرقی بین وی وملا تره خیل نبود.

 

مشکل دوقانون وچالش که دربرابرپارلمان قرارگرفته همین است که نمایندگان محترم یکی را به ریش قوم وتباربسته است ودیگری را به اسلام گره زده به همین دلیل است که تصویب این دوقانون درپارلمان کشوربا چالش جدی روبروشده وخیلی دشوار است که قوانین مرتبط به منع خشونت علیه زنان وقانون تحصیلات عالی به راحتی وبصورت درستی تصویب شود وقانون آبرومندی برای مردم افغانستان شود.قصه همان حکایت قانون احوال شخصیه شده که درنهایت بصورت مثله شده به تصویب رسید.قانون منع خشونت علیه زنان ،شباهت به آن یافته وقانون تحصیلات عالی بخصوص دوکلمه دانشگاه وپهنتون به حیثیت وکرامت تباری گره خورده به همین دلیل است که گذراندن این دوقانون کارحضرت فیل باید باشد.

مهند سان اصلی رویدادهای پیش ازانتخابات


مهند سان اصلی رویدادهای پیش ازانتخابات

 

اعلام " اتحاد انتخاباتی" حاصل گفتگوهای بود که نخبگان سیاسی باهم داشتند.دراین نشستها آقایان خلیلزاد،قیوم کرزی جلالی و جناب اتمر حضورداشتند.نکته جالب برای من این بود که آقای خلیلزاد درچندین نشست رهبران دوایتلاف سیاسی جبهه ملی وایتلاف ملی شرکت داشت درآخرین نشست بحث روی این مساله بود که آنها افرادی را برای گنجاندن دیدگاه شان درکمیته تدوین بیانیه،معرفی نمایند وخود شان هم درهفتم سنبله روزاعلا اتحاد انتخاباتی شرکت نمایند.ولی درست درفردای آن روزمقاطعه کرد وبعد هم گفتند که درصدد،تشکیل ایتلاف تازه می باشند.آنها به صورت ضمنی « اتحاد انتخاباتی» را سمتی دانسته ودرواکنش به آن، حال درفکرتشکل تازه برامده ومی خواهند ایتلاف تازه ای را اعلام نمایند.آقای معین مرستیال معاون حزب حق وعدالت، خبرازنشستهای را داده که درمنزل آقای گیلانی دایرشده است.ایشان تاکید می کند که دراین نشست شخصیتهای سیاسی ازجمله آقای خلیلزاد حضورداشت.وی می گوید حرف اصلی برسرایجاد یک تشکل تازه سیاسی وایتلاف جدید است آقای مرستیال به رادیو آزادی گفت: تصمیم گیری درمورد این ایتلاف تازه به زودی اعلام می شود.درتمام این نشستها آقای خلیلزاد حضوردارد.

 

دوستی می گفت: ایشان زبده ترین سیاست مداری است که نقش تعیین کننده را از زمان نشست بن تاحالا داشته است.وی مهندس سیاست می باشد.البته شکی وجود ندارد که جناب خلیلزاد نخبه بزرگی درسیاست است ولی حالا این مهندس اصلی درمورد افغانستان پس از2014 چه فکری دارد؟ این مساله خیلی مهم باید باشد.آقای خلیلزاد درچندین نشست رهبران اتحاد انتخاباتی حضورداشت ولی لحظه های پیش ازاعلام آن کنارکشید وچرا ما دلیل آن را نمی دانیم گرچه ایشان بصورت فشرده ای گفته است که کارمن همین است که با همه طرفها گفتگوداشته باشیم.

 

با همه باید گفتگو داشته باشیم اما برای چه منظوری؟

 

آقای خلیلزاد گفته است که با همه طرفها می خواهد گفتگو ورایزنی داشته باشد که دارد.ایشان درهمه نشستها حضوردارد وخیلی خوب هم حرف می زند وطرحهای جالبی را ارایه می دهد.وی درمنزل استادمحقق با قاطعیت نشان داد که درهمایش اتحاد انتخاباتی شرکت می کند.آقای خلیلزاد بگونه ای حرف می زند که گویا به نمایندگی ازتیمی صحبت می کند وتنها نیست.درمنزل آقای محقق ودوستم با جمع جماعتی آمده بود وآقای مرستیال هم امشب اعلام داشت که آقای خلیلزاد همراه با قیوم کرزی ،جلالی واشرف غنی احمد زی درمنزل آقای گیلانی حضورداشت.آقای مرستیال حاصل جلسات منزل آقای گیلانی را، ایجاد یک تشکل سیاسی نو اعلام داشت.خوب اگرنتیجه مذاکرات این شود که آقای خلیلزاد درهرنشستی شرکت نماید وپیامد آن اعلام یک تشکل سیاسی باشد این کارازیک جهت خوب وبه دلایلی هم بد است.این درست که درایجاد فکراتحاد انتخاباتی میان رهبران دوایتلاف سیاسی،آقای خلیلزاد نقشی نداشت ودراولین نشست آن، موضع مخالف داشت ولی درادامه مذاکرات نظرموافق پیداکرد وگفت: ما باچنین همایشها ونشستها موافق هستیم منتها دیدگاه وعبارات مورد نظرخودرا نیزداریم که باید دربیانیه وموضع گیری اتحاد انتخاباتی،آورده شود.

 

این حرف مورد تایید همه قرارگرفت وقرارشد که ایشان وهمراه هان شان دراین همایش شرکت داشته باشند.بهرتقدیر اتحاد انتخاباتی توسط رهبران دوایتلاف سیاسی "جبهه ملی وایتلاف ملی" اعلام گردید.حال درواکنش به همین مساله،ظاهرا باید یک اتیلاف تازه درآستانه ولادت باشد.البته وجود ومیلاد ایتلاف تازه درذات خود امر مثبت است ولی این اتیلاف درحالی متولد می شود که پیش ازآن اتحاد انتخاباتی،اعلام گردید وبعد بدنبال ان تلویزیون ژوندون وآقای جلالی به نحوی آن را متهم به سمتی بودن کرد.

 

آنچه که آقای مرستیال اعلام داشت این ایتلاف تازه هرگزنمی تواند ازشایبه واتهام سمتی بودن خارج شود همه کسانی که آقای مرستیال نام گرفت،تماما تعلق به یک سمت وتباردارند ویا اینکه چهره های اصلی آن ازیک گروه قومی خاصی باید باشند.این مساله به این دلیل مورد نقد است که ما دواتحادیه شمال وجنوب تشکیل می دهیم وفکرمی کنم این موضوع  برای جامعه افغانستان خوب نیست.پرسش این است که چرا دراین سمت کشیده شده ایم ؟ وعامل ومهندسان چنین سناریوهای کی باید باشد؟.اگرنخبگان که دورخلیلزاد جمع شده درهمایش اتحاد انتخاباتی شرکت می کردند وبعد براساس مذاکرات ایتلاف تازه دیگررا اعلام می داشت،هیچ اشکالی نداشت. ولی این کارصورت نگرفت اتحاد انتخاباتی بدون حضورومشارکت خلیلزاد ودوستانش اعلام شد وحالا قراراست که ایتلاف تازه با ترکیب سمتی وتباری نیزساخته شود.دوستان که من با آنها درتماس هستم می گویند: دلایلی که چرا اتحاد انتخاباتی تاسیس شد را نمی دانیم گرچه گفته شده که این اتحاد بصورت طبیعی باید متولد می شد زیرا فشارهای زیادی وجود داشت که چرا جبهه ملی وایتلاف ملی با هم کنارنمی یایند درحال که رهبران شان هیچ اختلاف عمده ای ندارند وشاید هم عوامل غیرقابل درکی دیگری درکارباشد که ما آن را نمی دانیم اما چرا تلاش برای ایجاد یک ایتلاف تازه این قدرشدت گرفته است.

 

تلاش برای ایجاد یک ایتلاف تازه چه مفهوم دارد؟

 

این پرسشی است که باید پاسخ داده شود.درمورد ایجاد اتحاد انتخاباتی،عواملی نامریی آن را نمی دانیم ولی دوعامل عمده را می توان برای آن اشاره داشت یکی اینکه رهبران هردوایتلاف سیاسی جبهه ملی وایتلاف ملی،تحت فشارافکارعمومی هوادارانش بود که چرا اقدام به یک تشکل واحد سیاسی نمی کنند درحالیکه هیچ اختلاف وتفاوت نظری جدی درسیاست وفکرآنها دیده نمی شود.گذشته ازعامل مردمی،مساله دیگری که سبب گردید این اتحاد شکل بگیرد،بهم خوردن وضعیت شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی بود.دوحزب عمده ازداخل آ ن پیش ازاعلام اتحاد انتخاباتی،اقدام به یک ایتلاف تازه کرد گرچه هردو حزب درون حکومتی بود ازهمان اول نیزمعلوم بود که تا آخردرکنارشورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی نمی ماند.حزب اسلامی ارغندی وال وحزب وحدت استاد خلیلی دوماه پیش ازامروزبه رایزنی وتوافق دست یافته بود که با هم توافق داشته باشند وازیک کاندید حمایت نمایند.این مساله سبب گردید که درداخل شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی یک نوع تزلزل ایجاد شود.دلیل اقدامات سیاسی ازدرون شورا همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی،همین ناپایه داری وی باید باشد بهرصورت اتحاد انتخاباتی درهفتم سنبله اعلام شد وآقایان خلیلزاد ودوستان شان علیرغم تفاهم ومذاکره با رهبران اتحاد درنهایت امرمقاطعه کردند وازآن برید وحال درنشستهای ازنوع دیگری شرکت می کنند ومی خواهند تشکل تازه ای را اعلام نمایند.

 

برداشت همه این است که ایتلاف تازه واکنشی است ونه ابتکاری عیب دیگرآن هم این گونه گفته شده مساله سمتی را بجای تلطیف،تشدید می کند وقتی که آقای معین مرستیال درمورد ایجاد ایتلاف تازه با نام گرفتن ازنخبگان آن حرف می زد،بلافاصله دوستی که باهم نشسته بودیم وی بسیاربه سیاست های غرب وآمریکا بدبین است گفت: خلیلزاد کارخودرا کرد وافغانستان را به دوبخش سیاسی شمال وجنوب تقسیم کرد واین همان سیاست آمریکا وانگلیس است که می خواهند به شکاف های سیاسی بخصوص شمال وجنوب دامن زده شود.وی می گفت: این اقدام برای تاسیس یک ایتلاف تازه با توجه به مقاطعه آنها ازاتحاد انتخاباتی،زمینه های تبلیغات منفی را درآستانه انتخابات به بارمی آورد بخصوص اینکه اگرهردو تشکل تازه سیاسی به توافق نرسند ورهبران اتحاد اعلام شده با رهبران ایتلاف سیاسی تازه،درمورد نامزدان به توافق نرسند دراین صورت جامعه سیاسی افغانستان به دودسته گی مفرطی ازنوع سمتی آن حرکت خواهد کرد این کاربه سود افغانستان نیست واصلا ممکن است انتخابات را به چالش بکشاند.

 

اعلام این مساله ازسوی کمیسیون مستقل انتخابات که گویا پنجاه درصد امنیت انتخاباتی وجود ندارد وقبلش هم آقای معنوی رییس پیشین کمیسیون مستقل انتخابات نوشته بود که گزارشهای امنیتی انتخابات ازسوی نهادهای امنیتی مبالغه آمیزوغیرواقعی است امنیت انتخاباتی درافغانستان وجود ندارد.وقتی که امنیت نباشد طبعا انتخاباتی درکارنخواهدبود.آقای ملاتره خیلی نیزدرخیابانهای کابل مارش راه انداخته وگفته است که ریاست جمهوری تا سال2018 باید تمدید شود زیرا که انتخابات به دلیل امنیت نمی تواند برگذارشود.شکافهای سیاسی ازنوع شمال وجنوب دامن زدن به مساله نا امنی ازسوی کمیسیون مستقل انتخابات.مارشهای خیابانی برای تمدید ریاست جمهوری،نشانه های مثبتی نیست.دراین میان این سیاست حکومت واحزاب سیاسی است که باید برآنچه درقانون اساسی نوشته شده وفاداربمانند وانتخابات را درزمان وموقعش برگزارنمایند.این درست است که اوضاع افغانستان اصولا شکل عادی ندارد هرروزجنایت بیرحمی صورت می گیرد .تلفات مضاعف پولیس درسال جاری وگردن زدن مسافران درمسیرراه ها وآتش زدن ده ها تانکروکانتی نر،درجاده ها،دلایلی واضحی است برای چالشها وگرفتاریهای افغانستان.ولی علیرغم این مسایل باید بگونه مسولانه با مسایل برخورد صورت بگیرد وراضی نشویم که شکافهای اجتماعی وسیاسی با عناوین مختلف وسعت پیدا نماید.

 

دوستانی هستند که نسبت به سیاست های آمریکا وتلاشهای خلیلزاد به دیده مثبت نمی گیرند ومی گویند آمریکا نیت خوبی درافغانستان ندارد وآقای خلیلزاد هرچه افغانی شده باشد ولی بازهم یک آمریکایی است.آقای خلیلزاد خود می گفت: آمریکا وطن من است ومن آن را دوست دارم ودرآمریکا نظام سیاسی همان نظام فدرال است ومن با نظام فدرال نمی توانم مخالف باشم منتها افغانستان که وطن اصلی ومسقط الراس من است شرایط والزامات خاصی خود را دارد ونمی شود خارج ازآن فکرکرد.حالا آقای خلیلزاد مهندس اصلی زدوبندهای سیاسی باشد ویا نباشد ولی بدون تردید یکی ازبرجسته ترین بازیگران ومهندسان درحال حاضرگفته می شود هیچ تحولی سیاسی درافغانستان خارج ازدید خلیلزاد نمی تواند باشد به همین علت برخی گفته اند که انتخابات افغانستان مهندسان زیادی دارد ولی مهندس اصلی رویدادهای پیش ازانتخابات یکی همین جناب خلیلزاد، شناخته شده است.

 

پولیس وطالب


پولیس وطالب

 

گزارشها، نشان می دهد که تلفات پولیس نسبت به شش ماه سال گذشته دوبرابرشده است.این مساله واقعا خیلی برای نیروهای امنیتی ما درد ناک باید باشد.طالبان بصورت ناجوانمردانه به همان پیمانه که قاتل مردم بیگناه می باشند درست به همان دلیل پولیس را مورد حملات ناجوانمردانه قرارداده اند.گزارشهای میدانی نشان می دهد که بشترین قربانیان پولیس دراثرانفجارات کنارجاده ای است تلفات پولیس درجنگ رودرروخیلی ناچیزگزارش شده .گفته شده افزایش تلفات با بمبهای کنارجاده،نود درصد مرگ پولیس را دربرگرفته وتنها ده درصد تلفات پولیس درجنگهای روبروانجام شده است.چنین اماری درمورد تلفات ملکی هم صادق بوده گزارشهای ملل متحد دفتریوناما این مساله را تایید کرده که طالبان مسئول هشتاد پنج تا نود درصد مسئول کشتارغیرنظامیان شناخته شده دراین صورت تنها ده درصد مردم بیگناه توسط نیروهای امنیتی افغانستان ویا نیروهای بین المللی درجنگ کشته شده اند.

حال پولیس بشترین تلفات را، درحملات ازاین دست وبا بمب کنارجاده ای درشش ماه گذشته داشته است .گزارش ها نشان می دهد که که میزان تلفات پولیس دوبرابرشده .البته این مساله دردناکی می باشد که درمورد پولیس ما انجام می شود وحال سوال این است که چرا چنین رویداد تلخی را پولیس کشورداشته.برای شناخت عوامل وتوسعه کشتاروتلفات پولیس،درشش ماه سالجاری،نگاه به ساختارپولیس وتجهیزات که دراختیاردارد خیلی اهمیت دارد.درجنگ پولیس وطالب بصورت مقایسه ای، عوامل زیادی دخالت دارد که برجسته ترین آن رامی توان دراشکال زیرترسیم کرد.

 

تجهیزات وآموزش پولیس:

 

این همه تاکید روی آموزش پولیس بی معنا نیست.ساختارپولیس واردو بکلی دیگرگون شده افغانستان درطی چهاردهه جنگ اولین ضربه ای که دید،همین متلاشی شدن اردو وپولیس افغانستان بود.اردوی افغانستان درزمان فروپاشی حکومت نجیب الله درسال1371 همزمان شد با انهدام ساختارسیاسی، اردوی افغانستان نیزبه دنبال سقوط حکومت نجیب الله،متلاشی گردید.درزمان نوازشریف بود که اداره موقت وآلترناتیف حکومت داکترنجیب الله به ریاست آقای مجددی ساخته شد.استخبارات دوکاراساسی را انجام داد یکی اینکه اداره موقت بجای حکومت نجیب الله ساخت.شک نداشته باشیم حکومت موقت درپیشاور،محصول وتولید استخباراتی درپیشاوربود که برای  افغانستان پس ازسقوط حکومت کمونیستی درنظرگرفته شد.نکته دوم وبسیارخطرناک تصمیم پیشاوراین بود که اردوی افغانستان را متلاشی کرد.این حرف بین افغانها، خیلی شایع است که آقای نوازشریف صدراعظم اعلام داشته که بزرگترین خدمت به کشورش این بود که اردوی کشوررقیب را متلاشی ساخته است برخی گفته اند این تبلیغات افغانها است وآقای نوازدرزمان صدارتش هرگزچنین چیزی نگفته.

 

بهرصورت آغازبد بختی یک جامعه ازلحظه ای شروع می شود که ساختارنیروهای امنیتی را ازدست بدهد امری که درافغانستان عراق ولیبی درسالهای اخیرانجام شده است.فروپاشی نیروهای امنیتی درواقع متلاشی شدن همه چیزاست.افغانستان با انهدام مطلق وتمام عیارروبروگردید.با متلاشی شدن نیروهای امنیتی،نیروهای جهادی با چریکهای کوهستانی خود می خواست حکومت را اداره نمایند که نتوانستند وما شاهد جنگهای خونین دهه هفتاد بودیم.پدیده فقدان اردو وپولیس ادامه داشت.درنشست بن 2001 بود که جهت های سیاسی وجامعه جهانی این تصمیم را گرفتند که برای افغانستان دوساختارسیاسی وامنیتی تازه را بسازند واین شد که درافغانستان نوین ودموکراسی نوپا،ساختارسیاسی درسه مرحله موقت،انتقالی ومنتخب،ساخته شد ودرهرسه مرحله حامد کرزی،رییس مراحل انتقال سیاسی بود.همزمان با ساختارسیاسی تازه،ساختارنیروهای امنیتی ازصفرآغازگردید.این سازماندهی تفاوت بنیادی با ساختارهای پیشین داشت.نیروهای امنیتی افغانستان هم به لحاظ تجهیزات،سازماندهی وآموزش بکلی با پدیده تازه روبروگردید.این مساله درنهایت دشواری دربرابرحملات انتحاری وچریکی طالبان ادامه داشت.

 

رییس جمهورکرزی به دلیل اینکه رهبرزمان جنگ نبود وبگفته کارشناسان افغانستان دراوج بحران نظامی وجنگی،واجد رهبری شدیم که اصولا با قواعد جنگ وخوی خاصیت جنگی را نداشت.رییس جمهورکرزی باروشهای منحصربه فرد خود می خواست جامعه بحران زده افغانستان را اداره نماید.رییس حکومت مدرن،با تکیه به روشهای سنتی می خواست ساختارسیاسی وامنیتی حکومتش را به پیش ببرد.این تناقضات حل ناشده سبب گردید که ما معلق بمانیم.درحال حاضرمردم نمی دانند که اصالت درساختاروتصمیم گیریهای سیاسی،شیوه های سنتی است ویا نهادهای قانونی ومدرن.

 

ارتش هم درکنارساختارسیاسی آشفته وآلوده به فساد سرنوشت دشواری دارد.نیروهای بین المللی ازافغانستان خارج می شوند.امورامنیتی تماما به دوش افغانها غلطیده.ارتش وپولیس با کمبود تجهیزات وآموزش روبرو است کارشناسان ناتو با پخش تلفات سنگین پولیس درجنگ طالب به این جمع بندی رسیده که نیروهای افغانستان پنج سال دیگراحتیاج دارد که تجهیزوآموزش داده شود.اردو وپولیس به شدت نیازمند کمکهای غرب می باشند اگرموضع گیریهای متنوع ونوسانات درسیاست کابل اجازه بدهد،باید تجهیزات پولیس واردو دراولویت کارهای حکومت قراربگیرد.امارمیدانی وتحقیقات نشان داده است که دلیل این همه تلفات تنها نداشتن تجهیزات وآموزشهای لازم با خرابکاریهای بمبهای کنارجاده ای است.کشتن به این صورت هنروقدرت طالبان نیست این نوع کشتار ماهیت ناجوانمردانه دارد چنانچه تلفات ملکی اهمیت نظامی ندارد.کشتن مردم بیگناه چه دست آوردی برای طالبان داشته جزنفرت وکینه مردم نسبت به خود شان را کمایی نکرده  است.یگانه راه مقابله دربرابرحملات بیرحمانه انتحاری وبمبهای کنارجاده ای،تجهیزوآموزش نیروهای افغانستان می باشد همین.

 

پولیس و انتخابات:

 

یکی ازمسولیتهای که به دوش پولیس گذاشته شده مساله انتخابات 93 است این موضوع یک آزمون بزرگ برای نیروهای امنیتی بخصوص پولیس کشورباید باشد.دراین عرصه پولیس چندین کارراباید همزمان پیش ببرد یکی گرفتن امنیت پیش ازانتخابات درروزانتخابات وبعدازانتخابات وخلاصه اینکه گرفتن امنیت درتمامی فصول اما اینکه روزهای انتخابات مثال زده می شود به دلیل حساسیت ونقطه های عطف تاریخی این روزها می باشد.گفتم که تامین امنیت درهرصورت احتیاج به تجهیزات لازم را دارد.کمبودهای که ارتش وپولیس دارد می با ایست توسط حکومت ومتحدانش حل شود.درکنارگرفتن امنیت مساله مهم دیگربرای نیروهای امنیتی بخصوص پولیس،موضوع بی طرفی پولیس ونیروهای امنیتی است.پولیس سیاسی کارسیاسی خواهد کرد.مخالفان حکومت رییس جمهورکرزی ازهم اکنون اعلام داشته که تقررجنجالی ترین چهره ومهره سیاسی درحکومت رییس جمهورکرزی،حال سرپرست وزارت داخله شده وقرار است بعنوان وزیرداخله ازمجلس نمایندگان رای اعتماد بگیرد.

 

عمرداوود زی رییس پیشین دفتر وسفیرافغانستان درپاکستان وحالا سرپرست وزارت داخله،یکی ازخبرسازترین مهره نظام حکومت رییس جمهورکرزی بوده است وی ارتباطات تعریف نا شده ای با همسایه ها داشته ومتهم شد که درزمان تصدی ایشان بشترین پولهای استخباراتی به دفترایشان واریزشده است.این گونه کارها ازوی یک چهره بسیارخبرسازساخته است.ازاین گذشته آقای عمرداوود زی گفته شده مطلقا تجربه امنیتی ونظامی ندارد. کسی بخوبی نمی داند که ایشان کارهای نظامی امنیتی داشته است ویانه؟.آقای داوود زی یک چهره سیاسی با پیچیده گیها وارتباطات خاصی خود را داشته است.قانونی ویا اتمر همین طورجلالی ودرآخرآقای مجتبی پتنگ،حد اقل بخشهای زیادی ازعمرشان را با امورامنیتی وجنگی گذرانده ودانش مسایلی امنیتی ونظامی ویا تجربه عملی آن را داشته اند آقای قانونی درزمان خودش یک چریک بود وکارهای زیادی درامرجنگ ومدیریت امنیتی ونظامی درحکومت استاد ربانی را داشت.همین گونه آقای حنیف اتمر جلالی وپتنگ،مسولیتهای شان تناسب زیادی با مقام وزارت داخله را داشت اما عمرداوود زی چی؟ آیا کارهای امنیتی ونظامی درکارنامه ایشان ثبت شده است ویانه البته من چنین اطلاعاتی را ندارم ومردم آقای داوود زی را یک سیاست مدارازنوع خود ش می شناسند وکسی چیزی ازسابقه نظامی وامنیتی وی نمی داند.

 

حال آقای داوود زی که نامزد احتمالی ریاست جمهوری 93 بود،ازسوی رییس جمهورکرزی بعنوان سرپرست وزارت داخله تعیین شده است.مخالفان سیاسی رییس جمهورگفته اند که این انتصاب وتقرر،یک مساله سیاسی ومرتبط به امرانتخابات می باشد آقای صالح با صراحت اعلام داشت که با این تقررها رییس جمهورمی خواهد پولیس را سیاسی نماید.آنها هیچ شکی ندارند که آقای داوود زی مهره متعهد به سیاست های رییس جمهورکرزی است ودیگراینکه وی یک چهره کاملا سیاسی وغیرمسلکی درامروزارت داخله می باشد ومشکل سوم هم این است که ایشان ممکن است درامرانتخابات،همه تسهیلات را درجهت کاندید موردحمایت حکومت سازماندهی نماید.آقای عمرداوود زی به این ظرافت وانتقاد واقف است وی دراولین روزازتصدی مقام وزارت داخله درمراسم معارفه خود گفت: من درامرانتخابات بی طرف هستم وهرگزاجازه نمی دهم که پولیس درامرانتخابات مداخله نماید آقای داوود زی تاکیدات زیادی روی بی طرفی خود داشت.البته رییس جمهورهم درهفته گذشته اعلام داشت که درمساله انتخابات بی طرف می باشد نه تنها خود ایشان بلکه به همه ماموران حکومت هدایت داده که درمساله انتخابات به نفع وضرری کسی مداخله نداشته باشند.این جملات را آقای داوود زی درمراسم معارفه خودش بکاربرد وگفت: هرگزاجازه نمی دهد که ازامکانات وزارت داخله به سود وزیان نامزدی استفاده شود.

 

اینها مضمون اظهارات آقای عمرداوود زی درروزمراسم تصدی مقام وزارت داخله بود.منتقدان حکومت این گونه تقررها را معنی دار می دانند وگفته اند که تقررآقایان نبیل درسمت سرپرستی ریاست امنیت ملی،ومعرفی داوود زی به وزارت داخله،نشانه های ازسازماندهی امکانات دولتی درامر انتخابات می باشد.آنها متقاعد نشده که سیاست های تبلیغاتی حکومت مبنی بربی طرفی عین همان سیاستهای اعمالی حکومت باشد.آقای صالح به هردومساله معترض است یکی اینکه پولیس را سیاسی می کند وپولیس سیاسی نمی تواند کارسیاسی نکند ونتیجه اینکه بی طرفی نقض شده است.نکته دوم اینکه آقای داوود زی،تابع سیاستهای حکومت ومتاثرازبرنامه های انتخاباتی می شود واین مساله روی نتایج انتخابات تاثیرمی گذارد وبی طرفی آن را خدشه دارمی کند وبه این صورت "پولیس وانتخابات" را زیرسوال می برد.

 

نتیجه اینکه پولیس کشورقربانی کمبود تجهیزات وآموزش شده ودرخلال شش ماه گذشته تلفات پولیس نسبت به سال گذشته دوبرابرشده. ازاین هم که بگذریم حال اسیرسیاست هم می شود.این نگرانیها را مخالفان رییس جمهور، بصورت جدی مطرح کرده اما درعمل ببینیم که آقای داوودزی به تعهدات روزمراسم معارفه خود استوارمی ماند ویانه؟ ودیگراینکه خواهیم دید ناتو به تعهدات خود علیرغم سیاستهای سیال وفرازنشیب دارکابل،وفادارمی ماند ویانه؟ آنها بارها تعهد داده که نیروهای افغانستان را تجهیز،آموزش ومشوره می دهند وسالانه چهارمیلیارد یک صد میلیون دالردراختیارنیروهای افغانستان قرارمی دهند وبرای شان مصرف می کنند.حال اگرجنگ دیگری را درخاورمیانه آمریکا وغرب شروع نکنند،امید واری است که آنها به تعهدات خود وفاداربمانند.

آب درآسیاب دشمن

آب درآسیاب دشمن

 

امروز دوستی با خواندن اعلامیه دفترریاست جمهوری درمورد عملیات انتحاری طالبان درقندهار،حکایتی را نقل می کرد.وی می گفت: درمیان مردم ما ضرب المثلی است که می گویند ازسستی صاحب خانه روباه برپشت بام بالا می شود.منظوروی این بود که طالبان ازسستی حکومت وموضع گیریهای مبهم وشبهه آمیزش،خود را درپشت بام رسانده واین خود حکومت است که آب درآسیاب دشمن ریخته وطالبان حال بجای رسیده که هیچ اهمیتی برای حکومت قایل نیست.درمواردی، طالبان اعلام داشته که اصلا طرف ما درجنگ وصلح دولت افغانستان نیست.آنها برای خود طرفی را تعریف کرده ومی خواهند با آنها مذاکره ویا جنگ داشته باشند وآن آمریکا وغرب است.طالبان بارها دراعلامیه های خود به این مسایل اشاره کرده که با حکومت افغانستان هیچ گونه مذاکره ای ندارد طرف اصلی آنها آمریکا است.پرسش اساسی دراین است که چرا چنین شد؟ آیاسستی وغفلت ما، کار را به اینجا رسانده ویا عواملی دیگری دراین ماجرا دخیل می باشد.این مساله ازمنظرهای متفاوت قابل بحث است.

 

مخالفان حکومت عامل اصلی درتحولات وتوسعه خشونت وجنگ، برخورد غیرفعال حکومت را می دانند آنها می گویند: مشکل حکومت این است که هنوزنمی داند ویا نخواسته بداند که دشمنان شان کی ها هستند ودوستان شان کدام.البته رهبران سیاسی دلایلی زیادی برای این مدعای شان دارند.رییس جمهوربه دنبال هرجنایتی که ازسوی طالبان صورت گرفته درمراسم جنایت حاضرشده وروی نعش قربانیان استاده طالبان را برادرخوانده وازآنها خواسته که مردم را نکشند.این مساله را هرگزفراموش نکرده  ایم رییس جمهورروی جنازه خون آلود برادرش استاد وطالبان را برادرخطاب کرد وگفت: اوطالبان برادر،دست ازجنگ بردارید.این مساله را رییس جمهورروی جنازه پاره پاره بردارش احمد ولی خان درقندهاردرسال2011،اعلام داشت درهمان سال درمراسم شهداء نیمروزشرکت کرد وبازهم گفت: اوبرادران طالب دست ازجنگ بردارید ومردم تان را نکشید.

 

مردم ومخالفان سیاسی رییس جمهورکرزی چه می گویند؟

رییس جمهورکرزی بارها وبارها براین مساله پافشاری کرده وگفته است که بازهم طالبان را برادرمی گویم گرچه شما ژورنالیستهای محترم سرم قارهستید"قهرمی باشید" ولی من کلمه برادررا ایله دادنی نستم.این همه پافشاری روی برادری طالبان،طبعا این حالت را پیش می اورد که طالبان ازفرصت استفاده کرده بربام خانه بالا شوند زیرا دراین حالت طالبان هرچه باشد بازهم برادراست نه دشمن وقاتل بیرحم.ازنظرمردم ومخالفان سیاسی رییس جمهورکرزی، بیانیه دیروزارک خیلی جدی نیست.ایشان حرفی رامی زند وبعدش می رود."کلاهی کلمته هو قائلها" اعلامیه ارگ دیروز ریاست جمهوری خیلی تند وتحقیرآمیزنسبت به طالبان بود دراین اعلامیه گفته شده که طالبان شکست خورده وحالا قربانیان شان را ازمیان مردم بیگناه می گیرند ازنظربیانیه ارگ کشتاربیرحمانه طالبان دراین روزهای آخیر،درقندهاروجاهای دیگر،نشانه ضعف واستیصال طالبان باید باشد.اعمال هولناک آنها درحق مردم بیگناه،دلیل درماندگی طالبان است که ازمردم بیگناه انتقام می گیرد.

 

البته این منطق تاحدی می تواند درست هم باشد طالبان ممکن است ازمردم افغانستان نا امید شده باشند وازمردم انتقام می گیرند مردم مثل نیروهای امنیتی دشمنان طالبان تعریف شده دیکتاتوران عادت شان همین اند که وقتی که مایوس شد هیچ فرقی بین مردم ونیروهای امنیتی ونظامی نمی گذارند این منطق دیکتاتوران را همه می دانیم که گفته شده: یا من ویا هیچ کی.طالبان با انوع جنایت شان همین را بیان می کنند که : یا ما وامارت ما درافغانستان ویا هیچ کس. مهندس حکمتیارهم باید به این نتیجه رسیده باشد که دراعلامیه پشت سرهم خود گاهی فرمان قتل عام هزاره ها را صادرمی کند وهیچ جای درکره خاکی برای شان قایل نیست وگاهی خطاب به مردم پنجشیرمی گوید که رهبران تان خاینین واجیران روس وآمریکا هستند وصف تان را ازآنها جدا کنید والا یعنی اینکه حکم قتل عام شما را نیزصادرمی کنم.

 

منطق بیانیه ریاست جمهوری درمورد طالبان تاکید به این مساله دارد که طالبان درمانده وشکست خورده وحالا روی به کشتارمردم بیگناه آورده اند اما مردم ومخالفان رییس جمهورمی گویند که عامل اصلی توسعه کشتاروبیرحمی طالبان،لاابالی گیری سیاسی است.طالبان باید بعنوان دشمن مردم افغانستان درفهرست حکومت قرارمی گرفت ونه درلیست برادر.اینکه طالبان را بصورت مکرربرادر خطاب نماییم این مساله درذات خود تاثیرات بدی روی مردم ،احزاب وگروهای مدنی وسیاسی می گذارد این برادرخواندن طالبان برای رییس جمهورهم هزینه های زیادی داشته اینکه رییس جمهورطالبان را برادرخوانده چه سودی برده آیا میزان کشتارآنها را کاهش داده ؟ وابستگی آنها را قطع کرده و به نفع رییس جمهورکرزی تمام شده؟.هرگزچنین پیامدهای نداشته است این حرف رییس جمهورخطاب به خبرنگاران درست که مردم وخبرنگاران نسبت به برادرخواندن طالبان ناراحت وقهرهستند.رییس جمهورازهرکسی آگاه تراست که این ادبیات هرگزبه سود وی نبوده بلکه رییس جمهورهزینه های بسیارسنگین حیثیتی را پرداخته است.

 

مردم واحزاب سیاسی وگروهای مدنی،هرگزموضع گیریهای رییس جمهوردرقبال طالبان را قبول ندارند.آنها حتی همین اعلامیه تند وتیزدفتررییس جمهوکرزی را که دیروزمنتشرشد را، هم جدی نمی گیرند آنها بد جوری به این نتیجه رسیده که رییس جمهورکماکان برادر، طالبان خواهد بود.فاصله ماصله ای درکارنیست.چنانچه دربرادری جناب فاروق وردک وطالبان هیچ شبهه ای نیست.مخالفان وگروهای مدنی می گویند: رییس جمهورنه خودش بصورت قاطع با طالبان جنگیده ونه جامعه جهانی را گذاشت که طالبان را ریشه کن نماید واین خود حکومت است که روباه را برپشت بام برده وآب به آسیاب دشمن ریخته است.

 

حکومت دراین مورد چه نگاهی دارد؟

 

حکومت درمورد طالبان نگاه متفاوتی دارد.حکومت شاید اظهارات رییس جمهورکرزی را به این صورت توجیه نماید که راه صلح با رجزخوانی نمی شود.اصل صلح را باید درهرصورت حتی درادبیات رعایت کرد.ادبیات رییس جمهورکرزی،ادبیات صلح است دوستی که سالها درارک ریاست جمهوری کارکرده می گوید: رییس جمهورکرزی شخصیت مناسب برای صلح ودرزمان صلح است ونه رهبری برای جنگ وی تاکید می کند که رییس جمهور درشرایط جنگی رییس جمهورشد واین تقصیرشما است که دربن این کاررا کرده اید.من گفتم در آن زمان این گونه نشان داده می شد که طالبان ازصفحه روزگارحذف شد دهه نوین دموکراسی دهه صلح وثبات درافغانستان است ورییس جمهورکرزی،خود رییس جمهورصلح وثبات درافغانستان می شود ما که دانش غیبی نداشتیم ونمی دانستیم که آمریکا چه می کند وپاکستان چه نقشه های درسردارد.این دوست می گفت: رییس جمهورادبیات ازنوع برادر ویا برادران ناراضی رابه این دلیل بکارمی برد ودرفرهنگ رییس جمهورمساله بنام دشمن وجود ندارد همه برادران راضی وناراضی هستند.البته این حرف را یک وقت درزمان اداره موقت درسال2003 رییس جمهور، به آقای قانونی هم گفت: که قانونی صاحب بهتراست که همی طالبان را هم دشمن نگوییم.

 

این ادبیات می تواند دودلیل داشته باشد یکی همان فکروذهن خود رییس جمهورکه متاثراززمان تحصیل وسیاست گاندی باشد ودیگراینکه تاثیرات عوامل حزب اسلامی دردستگاه حکومت وشاید هم هردو مساله سبب گردیده که رییس جمهورکرزی چنین سیاست توام با تلطیف را درمورد طالبان گرفته است.ازاین مساله که بگذریم رییس جمهوردرمورد طالبان،به ریشه های بیرونی آن توجه داشته است ازمجموع موضع گیریهای رییس جمهوراین گونه ا ستنباط می شود که ایشان طالبان را ابزاردست پاکستان وحتی آمریکا می داند.ایشان دریک مورد گفته بود: طالبان به چند گروه تقسیم می شوند طالبان پاکستانی طالبان خارجی داریم. ایشان تاکید می کرد که طالبان درهتلهای کشورهای خلیج ویا درغرب با خارجیها می نشینند چای وقهوه می خورند.درمورد نمایندگی طالبان درقطررییس جمهوراین مساله را به سیاست آمریکا وپاکستان مرتبط دانست وبه شدت با آن برخورد وحتی مذاکرات امنیتی خود با امریکا را متوقف کرد.ازنگاه ارگ، طالبان پدیده ای است ساخته وپرداخته آمریکا وپاکستان.

 

یک مقام آمریکایی سخت نسبت به این مساله اظهارناراحتی می کرد وی می گفت: ما این همه درافغانستان جان فشانی کرده ایم ولی حال می بینیم که رییس دفترمقام ریاست جمهوری مارا متهم به حمایت ازطالبان ومتهم به تجزیه طلبی می کند واین واقعا عجیب است.سفیرآمریکا درواکنش به ظهارات مسول دفتررییس جمهورکرزی گفت: که این گونه اظهارات یاوه گویی بیش نیست.رییس جمهوربه همین دلیل است که ازپاکستان همیشه دوچیزرا مطالبه کرده یکی اینکه طالبان طرف دارصلح را باید آزاد نماید ودیگراینکه طالبان اصلی رابرمیزمذاکره حاضرنماید.این دوخواست افغانستان درسفراخیررییس جمهورکرزی نیزمطرح گردید.آزادی ملابرادروهمراه شان ووادارکردن طالبان برسرمیزگفتگوهای صلح ازعمده ترین خواسته های رییس جمهورکرزی بود. امریکه هرگزازسوی پاکستان به اجرا گذاشته نشده.

 

البته درموضع حکومت درمورد وابستگی طالبان به استخبارات پاکستان تردیدی نیست وهمه گفته اند که کشورهمسایه بعنوان سرمایه به طالبان نگاه می کند این مساله دلایلی زیادی دارد ولی مساله اصلی دراین است که حکومت چرا ازوقت این نتیجه گیری را نداشت؟ وچرا نسبت به طالبان ازموضع برادرانه برخورد داشت؟ اگراین تحلیل درارک جدی بوده که طالبان ابزارسیاست استخباراتی همسایه است وازآن بعنوان سرمایه استفاده می کند پس چرا خود حکومت آب درآسیاب دشمن ریخته است؟ ودراین ده سال هرگزمبارزه قاطع دربرابرابزاروسرمایه استخبارات همسایه نکرد.این تناقضات را چه گونه باید حل کرد؟

 

براساس اعلامیه های ارگ طالبان ابزاروآلت قرارگرفته والبته طالبان مطابق آخرین بیانیه دفترریاست جمهوری شکست هم خورده است.پرسشی که جواب نداشته این است که حکومت چرا طالبانی که آدم کشته ومی کشند را برادرخطاب کرده؟ پس این نتیجه باید گرفته شود که به همان پیمانه ای که پاکستان، آمریکا ،غرب وعرب دررشد طالبان،دخیل بوده،سیاستهای مبهم وتعریف ناشده افغانستان درمورد طالبان نیزتاثیرات خودرا داشته است.منتقدان می گویند: این اعلامیه دیروزارک که لحن بسیارتندی داشت،بازهم واقعیت ندارد زمانی دیگری ممکن است دریک جای دیگری رییس جمهورخطاب به طالبان بگوید: برادران دست ازجنگ بردارید وبازتاکید نماید که من برادرطالب را ایله دادنی نستم.پس این خود حکومت است که روبا ه روی بام برده تاخارجیها وپاکستانیها واین خود حکومت است که آب درآسیاب آنها انداخته است.نآ  ننتن