نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

گزینه های احتمالی در امضای سند همکاری

گزینه های احتمالی در امضای سند همکاری

 

سه گزینه درمورد امضای سند همکاری ، محتمل است. اولین آن، امضای سند ازسوی رییس جمهورکرزی است. دومین گزینه، امضای سند ازسوی وزرا خارجه دو کشور با اجازه روسایی جمهور شان باید باشند وسومین گزینه هم می تواند این باشد که آمریکا حال که مردم افغانستان آن را تایید کرده، امضای آن را به رییس جمهوربعدی بگذارد . البته باید گفته باشم که گزینه اول ، چند دلیل منطقی دارد زیرا ایشان دومین پیمان استراتژیک را که امضا کرد، سند همکاری استراتژیک با آیالات متحده آمریکا است. اولین سند استراتژیک با کشور هند امضا شد که

رییس جمهور

هنگام

امضای آن

جمله

معروفی

را بکار

گرفت

و گفت: که هند دوست بزرگ افغانستان و پاکستان برادر دو قلوی افغانستان است. یعنی اینکه  امضای قرار داد استراتژیک با دوست بزرگ، نباید سبب ناراحتی برادر دو قلو شود.گرچه این سند واقعا باعث رنجش برادر دوقلو شد. پاکستان کینه وحقد تاریخی نسبت به این کار رییس جمهورگرفته است. زیرا بگونه طبیعی این مساله واکنش پاکستان را بر می انگیخت.این دو کشور با هم هرگز دریک راه نیست و کم تر وجوه مشترکی در مناسبات سیاسی برا ی خود تعریف کرده اند.

 

 دومین سندی که رییس جمهور امضا کرد، پیمان استراتژیک با آمریکا بود. این سند نقش محوری درمناسبات دو کشور دارد همه مسایل ازجمله امورامنیتی درآن نوشته شده است. این مساله قابل درک نیست با وجود، امضای پیمان استراتژیک با آمریکا دیگر چه نیازی به سند جداگانه با عنوان" سند همکاریهای امنیتی" داشت .رییس جمهور در سخنرانی افتتاحیه  لویه جرگه گفت که من اصرار داشتم که امورامنیتی باید طی یک سند جداگانه ترتیب داده شود که شد

.دو

کشور

طولانی

ترین بحث

درمورد

این سند

را،با هم

داشته

اند. درنهایت

سند همکاری که من ان را دیدم، خیلی دقیق ومتوازن نوشته شده هیچ ماده آن به ضرر افغانستان نیست مورد توافق طرفین قرار گرفت.

حال با تایید سند ازسوی لویه جرگه مشورتی ، رییس جمهور شروطی تازه ای را وضع کرده است. این شروط نیست بلکه بهانه های تازه رییس جمهور کرزی است. چهار شرط  درواقع چهار بهانه ای است که ازسوی رییس جمهوربه عنوان شروط ، پیش کش شده است. دو دلیل برای آن ذکر شده یکی تاریخی و دیگری اغراض شخصی درانتخابات. اما منطق اول که نگاه تاریخی باشد هرگز قابل درک  نیست. زیرا رییس جمهور تاحالا همه پیمان ها را با کشورهای غیراسلامی امضا کرده و هیچ پیمان استراتژیک  را با کشورهای اسلامی  امضا نکرده است. 19 پیمان استراتژیک با کشورهای غربی ، جاده ای بزرگی را برای همکاری یک کشور اسلامی مثل افغانستان با کشورهای غیراسلامی ومسیحی احداث کرده است."نفی سبیل" را که برخی

مطرح

کرده ،

تظاهراید

لوژیک

بیش نیست

. رییس جمهور

با این کارهای

خود ازوقت

"اثبات سبیل"

کرده البته

کاری خوبی

کرده و دردنیای معاصر، افغانستان به شدت احتیاج به همکاری متقابل دارد و بارز ترین آن امضای موافقت نامه استراتژیک با آمریکا است که درسال گذشته با تایید لویه جرگه انجام شد.

 

 یک وقت درمناقشات اید لوژیک ما "تفاخر کمونیست ها" را خریت اید لوژیک  معنا کرده بودیم. حال ممکن است این معنا درعرصه ها ومیدان های دیگر نیز تسری داشته باشد موضع گیری ویا تبهکاری که بنام عقیده، انجام می شود ازباب همان" تفاخر" باید باشد. از این مساله که بگذریم ، نگاه تاریخی همان گونه که اشاره کردم، مطرح می شود. برخی گفته اند که دلیل امتناع امضا رییس جمهور،نگاه تاریخی است. درتاریخ افغانستان قرارداد های بسته شده که بعد

ها از آن

قرار داد

ها به عنوان

حلقه

های

غلامی

نام گرفته

شده است.

البته کسی

درحال حاضر

نمی تواند،

رجعت زمانی داشته باشد ودرسفربه گذشته وزمان خود را درجای بگذارد که قرارداد "گندمک ویا لاهورپندی" وخط دیورند" امضا شد. درک مسایل در زمان خودش معنی دارد. شاید شرایط درآن زمان بگونه ای ساخته شده بود که امضای چنین قرارداد های، موجه ومنطقی باشد چنانچه قرار داد های استراتژیک درحال حاضر، پایه ها ومبناهای منطقی خود را دارد.

 

 منطق کارهای رییس جمهور این است که توانسته به خاطرمنافع مردم افغانستان، با تمامی کشورهای تاثیر گذار موافقت نامه استراتژیک امضا نماید. وامضای 19 سند استراتژیک عمل شایسته رییس جمهورکرزی درتوسعه مناسبات افغانستان با کشورهای فرا منطقه ای است. امضا این همه اسناد، نگاه تاریخی وخطر، اتها مات ازنوع برده وغلام،را منتفی می نماید.سخن غیرمنطقی این است که ما رییس جمهور را با امضای سند همکاریهای امنیتی ملامت نماییم که ننگ غلامی را بگردن گرفته است این منطق نیست این اتهامات و ادبیات طالبانی است که معنای غلام ،نوکرومزدور را بخوبی درک می کنند زیرا که آن را بخوبی لمس کرده اند. استاد سیاف بارها وبارها طالبان را غلام،

خطاب کرده این بحث را درحدی جدی مطرح کرد که طالبان به دلیل اینکه حیثیت بردگی دارند با برده که مذاکره معنا ندارد. هرکه درامضای سند همکاری ادبیات طالبانی را بکارمی گیرد، با ید همان گونه فکرداشته باشد وخود شان برده هستند و با عینک بردگی همه چیزرا تفسیرمی کنند.

 

 درامضای

سند همکاری

نه بحث اعتقادی،

مطرح است و نه هم نگاهی تاریخی قابل درک می

باشد. هردو

منطق بی اساس است. دلیل آن درخود "متن متوازن"، که براساس

احترام متقابل

تدوین شده ، نهفته است.

 

انگیزه های خصوصی درامتناع امضای سند همکاری

 

همه آگاه هستیم که رییس جمهور شش ماه پیش ازاین فرموده بود که اگرلویه جرگه مشورتی که ازنظر رییس جمهور همان لویه جرگه مردمی است و در واقع از نظر رییس جمهور، اراده مردم با تدویرلویه جرگه مشورتی، افغانستان درسند تمثیل شده است. اراده مردم به یک معنی اراده خداوند هم باید باشد.رییس جمهورما درطی شش ماه گذشته تماما وکرارا به این نکته تاکید داشت که سند همکاریهای امنیتی را درصورتی امضا می کند که مردم افغانستان درلویه جرگه مشورتی آن را تایید نماید.حال لویه جرگه مورد نظر رییس جمهور به اتفاق آرا آن را تایید کرد وخیرصلاح افغانستان را درآن دانسته است.بنابراین چرا رییس جمهورما،این سند را امضا نمی کند؟، وحالا چهارشرط  غیر عملی را به آن بسته است.

 

 شرط اول رییس جمهور

با خانم سوزان رایس

عضو برجسته

شورای امنیت ملی

آمریکا این است

که آمریکا باید

طا لبان را

برمیز مذاکره

با حکومت

افغانستان

حاضر نماید.

این شرط به این دلیل اشکال دارد که طالبان را درواقع مزدوران آمریکا بدانیم وحال از آمریکا بخواهیم که گروه وابسته تان را وادارنمایید که با ما مذاکره نمایند درحالیکه همین طالبان بنام آمریکا مردم افغانستان را کشته ومی کشند وآقای مژده هم مشوره می دهد که اعلامیه دهید که لویه جرگه به دلیل اینکه حضور آمریکا یی ها را تایید می کند،را مورد حمله قرارمی دهند. رییس جمهور، عین چنین خواستی را درسال 2011 و2012 بصورت مکرر با پاکستانیها درمیان گذاشته بود که ما آمده ایم و شما طالبان اصلی را برمیزگفتگو با ما حاضر نمایید دریک مورد این خواست رییس جمهور با واکنش تندی خانم حنا ربانی کهرروبرو شد وی گفت: ما متاسفانه ملا عمر نداریم که وی را برای گفتگو حاضر نماییم. رییس جمهور درسخنرانی لویه جرگه مشورتی به این موضوع اشاره داشت که شک ندارم و بسیاردلایل دارم که دو کشور آمریکا وپاکستان نقش اساسی درصلح دارند. و بر همین اساس است که ایشان ازآمریکا خواسته که طالبان را برمیزگفتگو با افغانستان حاضرنماید.خانم رایس گفته

است

که ما

کمک

می کنیم

که صلح

درافغانستان

برقرارشود

. اما این کار

با داشتن عسای معجزه ممکن است که ما این عسای معجزه آسا را نداریم که بتوانیم دریک شب صلح را درافغانستان برقرارنماییم. صلح افغانستان زمان وفرصت لازم دارد.

 

 شرط دوم

رییس جمهور

این گونه طرح

شده که آمریکا

شفافیت انتخابات

درافغانستان

را تضمین نماید

. این شرط همان

گونه که گفتم

بهانه است

زیرا افغانستان یک کشورمستقل است ونه ایالتی ازایالات متحده آمریکا که این کشور متعهد شود که شفافیت انتخابات را درایالت خود گرانتی نماید،نه این طوری نیست که افغانستان جزء از ایالت آمریکا باشد. افغانستان خود کشورمستقل است و قرارداد های مستقلانه براساس احترام متقابل با ده ها کشور بسته است. این خود افغانستان و حکومت این کشوراست که انتخابات خود را شفاف عادلانه و منصفانه برگزارنماید وهیچ ربطی به آمریکا ندارد که شفافیت انتخابات را تضمین نماید. آری آمریکا درکنارسازمان ملل و دیگرکشورها، تسهیلات وامدادها مالی خود را دارد این همه پول برای برگذاری انتخابات را آمریکا وغرب می پردازند. حکومت افغانستان خود مکلف ومسئول است که انتخابات شفاف سال 93 را برگذارنماید و بهانه گیری نکند واگرفردا انتخابات را با تقلب برگذارکرد ونگوید که خارجیها این کار را کرده اند.

 

 شرط سوم

رییس جمهور،

آزادی زندانیان

طالبان اززندان

گوانتوناما است

این دیگه خیلی

جالب و تازه است

تاحالا سید طیب آغا

،مولوی دلاور

وملا حنیف دین محمد

در مذاکرات

خود این شرط

را مطرح می

کردند که آمریکا باید زندانیان ما را آزاد نماید ولی اکنون رییس جمهورما پس ازلویه جرگه مشورتی، این شرط را برای امضای موافقت نامه گذاشته است که زندانیان طالبان ازگوانتوناما باید آزاد شوند. فکر می کنید این گونه شروط واقعا منطقی است و یا عکس العملی و ازباب احساسات باشد. هرکه می داند که رییس جمهورنسبت به فیصله لویه جرگه خود، سخت ناراحت شده واین گونه بهانه هارا تحت عنوان شروط پس از لویه جرگه پیش کشیده است.

 

 نتیجه اینکه  مفسران و مخالفان رییس جمهورگفته اند که هدف ایشان، ازبرگذاری لویه جرگه بدست آوردن اهداف شخصی بود وحال این مجلس برخلاف خواست رییس جمهورگام برداشته وایشان علیرغم تایید لویه جرگه مشورتی، شروط خارج از فیصله های لویه جرگه را پیش کشیده رییس جمهور خواسته

های غیر

قابل بیان

ازآمریکا را

دارد واین

همه درد

سرها

وگرفتاری ها

بنام شروط

، بهانه ای بیش برای خواسته های شخصی ایشان نبوده است. ایا واقعا این کار درست است که رهبر یک ملت به خاطرانگیزه های خصوصی این همه گرفتاروبحران سازی نماید؟  دراین روزها همه می گویند: که چهارشرط تازه رییس جمهور بهانه های برای هدف شخصی، بیش نیست و به همین دلیل است که گزینه اول که امضای سند توسط خود ایشان و رییس جمهورآمریکا باشد را به تاخیرانداخته وحال دوگزینه ضعیف دیگر،مطرح شده است. امضا توسط وزرا خارجه دو کشورویا امضا توسط رییس جمهورجدید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد