نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

شرح زندگی" زندگی نامه"

شرح زندگی" زندگی نامه"

رسم براین شده که هرکسی باید، شرح زندگی خودرا بنویسد این البته کاری درستی است. انسان دراین وادی و گذرگاه، جاویدانه  نیست، چیزیکه می ماند، همین شرح و رویداد زندگی آدمی است. حال زندگینامه خودرا به صورت کوتاه، در اشکال زیر به این صورت، خدمت تان می  نویسم تفصیلات با همه جزئیات ، نقش و نام دوستان و همکارانم تماما در " حدیث خاطرات" نوشته شده است:

سال تولد و دوران کودکی:

سند مکتوب از تاریخ تولد را ندارم. تنها راویان صادق پدر و مادرم هستند که می گویند: درسال " جیلی مار" به دنیا آمده ام. درست در بیست چهار ساله گی پدر. یعنی اینکه پدر هم "جیلی مار" است. حال من 60  ساله شده ام و پدرهم 84 ساله. با این حساب و کتاب این تاریخ را خودم در آورده ام که زمان تولد 1333 شمسی برابر با 1954 می باشد. نام پدر بزرگوار مرادعلی است و نام جد گرامی ام محمد حسین.

محل تولد دره ای است بنام " دامرده " از علاقه داری ا خضرات ، ولسوالی پنجاب ، ولایت بامیان.

تعداد برادران و خواهران زنده من، دو برادر و دو خواهر هستند اما گذشته گان شان، لازم به ذکر نیستند و خدای شان بیامرزند.

از سن هفت سالگی کم کم شروع به خواندن و نوشتن کردم اولین معلم من، پدراست و بعد در زمستانها،  درمکتب خانگی نزد ملا، درس، سبق می خواندم. یادم هست  که درعالم مهاجرت به دلیل ستم کو چیها و حمایت حکومت، زمین های پدری ما غصب و ما مجبور به گردش مستمرو جابجای در داخل کشور شدیم. در منطقه ای بنام " غرگ بندر" زمستانها، سبق می خواندم. خوب یادم هست اولین کتاب های که خواندم یکی " دیوان حافظ" و کتاب دیگری بنام "ورقه گشاه" و بعد که خیلی رشد کردیم، کتابهای دیگری بنام " انورالمجالس" حمله حیدری و.. را می خواندم. گفته باشم نه من که کودک بودم و نه ملای مکتب ، حافظ را می خواندیم ولی معنای آن را نمی دانستیم. درسن دوازده سالگی خیلی خوب هم می خواندم و می نوشتم، گاهی هم در منابر و روضه خوانی ، مقدمه می خواندم، که اصطلا حا مردم می گفتند: وقیه خوانی. مکتب به دو دلیل نرفتم یکی جابجای و کوچ کشی همیشه گی و دیگری نبود مکتب دولتی.

عزیمت به عراق و دوره تحصیلات:

رویداد مهم در زندگی من ، سال 1347 است. دراین سال مرحوم حاجی خداداد همراه خانواده اش ازعراق به دلیل مریضی به افغانستان برگشت. با گذشت شش ماه، حاجی خداداد درگذشت. پس از فوت حاجی ابتداء من همراء فاطمه دخترحاجی نامزد شدم این البته وصیت حاجی هم بود نامزدی ما در افغانستان نامزد و درعراق ازدواج کردیم . حاصل این ازدواج هفت فرزند هستند که یکی پس ازتولد درعراق فوت کرد و شش تای آن را با خود دارم. چهار پسر و دو دختر. پدر، دومین ازدواجش با همسرحاجی بود. رضایت و موافقت مادر، شرط این ازدواج شد. و مادر، خواستگاری برای پدر رفت. شرط ضمن عقد پدر با بیوه حاجی، سبب گردید که با ید به عراق برویم که رفتیم. درسال 1348 عازم عراق شدیم. تصمیم پدر و فامیل وخودم این شد که درعراق درسهایم را بخوانم. ازسال 1348 تا سال 1354 درعراق تحصیلات فقه، اصول، منطق و ادبیات عربی و به درسهای فلسفه نیز شرکت داشتم. در "جامعه النجف" عالی ترین و معتبرترین مدرسه،  درس می خواندم.  بعدا هم ، مدارک تحصیلی خودرا در رشته فلسفه و علوم سیاسی از "دانشگاه آزاد اسلامی" گرفتم و حال تصمیم دارم که  تحصیلات دانشگاهی خود را تا مرحله ای ماستری و دکترا ادامه دهم این مساله برای من آسان است زیرا که مدارج علمی خود را با شش سال درس خارج و امتحان، طی کرده ام تنها با ارایه چند مضمون و نوشتن پایان نامه ها برای من سند را می دهد حال ببینم توفیق آن را بدست می آورم و یانه .

 درسال 1354 به دلیل حمله پولیس و نیروهای امنیتی عراق، ازعراق خارج شدم و به مشهد خراسان پناه بردم.علت حمله نیروهای امنیتی عراق، اختلافات شدیدی بود که بین عراق و ایران، بخاطر مساله کردستان عراق پیش آمد. عراقیها اتباع ایرانی را،  دستگیر کردند و تعداد زیادی محصلات خارجی دیگر هم به دام افتادند و از عراق اخراج شدند. در مشهد هم به تحصیلا ت خود درسطح خارج فقه و اصول ادامه دادم و شش سال درسهای خارج فقه و اصول را خواندم و امتحانات آن را پشت سرگذاشتم.

ورود به عرصه مبارزات سیاسی و عضویت درگروه مستضعفین و سازمان نصر:

 درعراق کتابخانه ای را بنام " کتابخانه سیار" همراه با هشت نفر از همکاران، تاسیس کردم وقتی که ازعراق، اخراج شدم در مشهد جمعی از دوستان را پیداکردم. درضمن ادامه تحصیلات درسالهای 56 تا 58 کارهای فرهنگی داشتیم پس از کودتای 1357 درافغانستان اقدام به تاسیس گروهی کردیم، بنام " گروه مستضعفین" من عضو شورای مرکزی هشت نفره " گروه مستضعفین " بودم در بهار 1358 با استادمزاری در مدرسه عباسقلیخان آشنا شدم. گفته باشم پس ازکودتای 57 یک بار تو سط ساواک شاه ایران تهدید به دستگیری توسط فردی بنام جمعه سیاه شدم و به افغانستان گریختم. درافغانستان با دستگیری گسترده ای فعالان سیاسی روبرو شدم و نزدیک بود که من نیز دست گیرشوم. انقلاب ایران به اوج خود می رسید. فوت سید مصطفی خمینی و مقاله رشید مطلق علیه آیه الله خمینی، سبب گردید که دیگر ساواک مرده باشد. در پاییز 1357 به ایران برگشتم. و دربهار 58 پس از آشنایی با استاد مزاری، گروه مستضعفین را ، با گروه نصر،یکی ساختیم و نام آن را گذاشتیم "سازمان نصرافغانستان". درسازمان نصرعضو ده نفره شورای رهبری انتخاب شدم و مسوولیت نشریه " پیام مستضعفین" و مسوول فرهنگی سازمان نصر، تاسال 1363 بودم.

درسال 1365 همراه با استاد مزاری وقافله 72 نفری به هزارجات رفتم. درمسیرراه ازسوی روسها و گروهای مسلح دیگر، کمین خطرناک را دیدیم. درهزاره جات، جنگهای نصر وسپاه شروع و چندین بار بعنوان هیئت صلح تمامی مناطق مرکزی را راه رفتم. درزمستان 1366 اساس نامه و مرامنامه ای برای وحدت را در پنجاب با همکاری استاد مزاری نوشتم. درتدوین مرامنامه و اساسنامه ازسوی شورای مرکزی، سازمان در پنجاب وظیفه گرفتم و با کمک استاد مزاری و دیگر دوستان، در سی صفحه ، متن اساسنامه را نوشتم. دربهار1367 از طریق پاکستان به ایران برگشتم. اولین گفتگوی نیم ساعته من با بی بی سی و دبیربخش فارسی بی بی سی، آقای باقر معین، پخش شد.

عضویت در شورای ایتلاف هشت گانه و عضو اصلی حزب وحدت و مسئول سیاسی آن درخارج کشور:

دربهار1367 شورای ایتلاف در تهران تشکیل شد. هشت گروه سیاسی هرکدام دو عضو در شورای ایتلاف داشتند. من همراه استاد خلیلی ازسوی سازمان نصر، در ایتلاف معرفی شدم. درسال1369 حزب وحدت دربامیان ، تاسیس شد و هیئت صاحب صلاحیت که درراس آن استادمزاری بود، به ایران و پاکستان آمد. تمامی دفاتراحزاب هشت گانه منحل و همه درقالب حزب وحدت اسلامی افغانستان، گردهم آمدند. من در شورای نمایندگی مسوول فرهنگی و نشرات حزب تعیین شدم. در تابستان 1369 همراه یک هیئت وارد بامیان شدم بازهم در راه با خطرات کمین و مرگ روبرو شدیم ولی طعمه  مرگ نشدیم درکنگره با میان استاد مزاری دبیرکل حزب وحدت اسلامی تعیین شد. کنگره مرا بعنوان مسوول سیاسی و سخنگوی حزب درخارج تعیین کرد.دولت نجیب الله درسال 1370 و 1371 درآستانه سقوط قرارگرفت و سقوط کرد با سقوط دولت نجیب الله، حزب وحدت، مرکزیت خود را ازبامیان به کابل منتقل کرد. درتعیینات 1373 دراوج جنگهای داخلی، حزب وحدت درکابل تعیینات سالیانه داشت و در جلسات آن شرکت کردم. در 23 سنبله انشعاب درحزب وحدت پیش آمد و ازسوی حزب وحدت گروه انشعابی بعنوان خائنین ملی اعلام شد. درانشعاب حزب به رهبری آقای محمد اکبری و رفقایش، عوامل بیرون از حزب، نقش اساسی و تخریبی زیادی داشت.و در22 حوت 1373 رویداد درد ناکی پیش آمد حزب وحدت، تمامی مراکزش درغرب کابل سقوط ، استاد مزاری با چندین نفراز اعضای شورای مرکزی، توسط طالبان دستگیر وبه شهادت رسید.

دربهار 1374 برای تدفین جنازه رهبر شهید استادمزاری که هجده شبانه روز، از غزنی تا یکاولنگ تشییع و درمزار شریف به خاک سپرده شد. درمراسم ، شرکت کردم و پس از مراسم تدفین در نشستهای شورای مرکزی حزب وحدت، استادخلیلی به عنوان دبیرکل حزب وحد اسلامی تعیین شد ، استاد محقق نامزدی برای دبیرکلی حزب را قبول نکرد. من به همان وظیفه قبلی خود مسوول کمیسیون سیاسی و سخنگوی حزب درخارج ابقاء شدم. رویداد های زیادی پیش آمد طالبان یک بار درمزار قتل عام شد و درسال1376  مزار و بامیان هم به دست طالبان سقوط کرد. رهبران حزب همه به ایران پناهنده شدند. استاد خلیلی با سقوط بامیان علاقه مندی به بازگشت به افغانستان را نداشت و استاد عرفانی معاون خودرا به طالقان فرستاد و خودش درتهران دفتری برای کارهای سیاسی را ایجاد کرد. استاد محقق تصمیم بازگشت به افغانستان و موضع جنگ و مقابله را داشت . استاد خلیلی باگذشت یازده ماه به افغانستان برگشت و هماهنگ با سایر نیروها، جنگ با طالبان را آغازکرد.

وزیرتجار، شرکت درکنفرانس ایکو و شرکت دراجلاس بن 2001  و بعد سفیردر لیبیا و مشاور دروزارت خارجه:

در درون تشکیلات ما، دو جناح نامریی وجود داشت.ما، جناح قانون گرای حزب وحدت را داشتیم .استاد عرفانی با مشوره استادخلیلی به داخل افغانستان رفت و درطالقان عضو شورای قیادی شد و مستقلانه و جدایی از سیاست آقای خلیلی از دولت استاد ربانی امکانات می گرفت. استاد عرفانی درشورای قیادی مرا بعنوان وزیر تجارت پیشنهاد کرد. دربهار1377 من به طالقان رفتم و مدت یازده ماه درطالقان وزارت تجارت را اداره می کردم. درکنفرانس ایکو درتهران بعنوان وزیر تجارت، دعوت شدم و همراه استاد ربانی شرکت کردم. درتهران بودم که خبرشدم شهر طالقان، به دست طالبان سقوط کرد. ازتهران به آلمان رفتم . رویدادهای زیادی در افغانستان پیش آمد دریازده مارچ 2001 طالبان ، بت های بامیان را منهدم کرد. و قتل عام های گسترده ای را، راه انداخت. مردم یکاولنگ درزمستان 2000 قتل عام گردید. درماه سپتامبر2001 برجهای دوقلو، توسط القاعده مهندم شد در نهم ماه سپتامبر 2001 احمد شاه مسعود توسط تروریستهای عرب شهید و در دسامبر2001 نشست تاریخی بن در هتل پترزبورگ دایرشد. من دراین نشست بعنوان عضو اصلی دعوت شدم. با گذشت 12 روز توافقنامه بن تصویب و اداره انتقالی ، موقت و منتخب مورد تایید قرارگرفت. حامد کرزی رییس اداره موقت، تعیین شد. حکومت به صورت مسالمت آمیز از استاد ربانی به حامد کرزی منتقل شد. درماه نوامبر2001 نیروهای آمریکایی و ناتو وارد افغانستان و مجوز آن، براساس فصل هفتم شورای امنیت ، صادرشد.

 پس از ختم نشست بن در بهار 2002 به افغانستان برگشتم. و در تابستان 2003 ابتداء بعنوان سفیر درکوریا و بعد به لیبیا، تعیین شدم.از2003 تا تابستان 2007 بعنوان سفیرکبیر افغانستان درلیبیا ایفای وظیفه کردم. تجربه دپلماسی پرباری داشتم . پس ازختم وظیفه دربورد مشاورین درعرصه های دپلماسی وزارت امور خارجه تا بحال مشغول وظیفه هستم. بارها ازمن پرسیده شده که چرا بعنوان سفیر درخارج مقرر نشده اید این مساله تنها یک دلیل دارد که من درتیم حکومت نبودم . این درست که حزب وحدت مردم هماهنگ با متحدانش، حامد کرزی را در انتخابات 1388 به پیروزی رساند و یکی از فعالترین سخنگویان و معاون ستاد انتخاباتی حامد کرزی بودم و شش ماه در راس تیم مذاکره کننده با مسئولین دفتر حامد کرزی و تیم داکترعبدالله مذاکرات را پیش بردم.  سرانجام با حامدکرزی رفتیم. بعد از پیروزی رییس جمهور، حزب ما به دلیل نقض تعهدات، با حکومت مخالف و اپوزیسیون شد و من هم دراین ماجرا سوختم و ساختم.

آثارو فعالیتهای فرهنگی و سیاسی:

ازهمان ابتدای ورود درفعالیتهای سیاسی و فرهنگی، علاقمند به نوشتن بودم مسوولیتهای فرهنگی وسیاسی در سازمان نصر، حزب وحدت را داشتم. مقالات زیادی زیادی منتشر و مصاحبه های بسیارزیادی داشته ام. چهار اثررا تولید وتایپ کرده ام اما به چاپ نرسانده ام.

الف – اولین کتاب من، اثری است  بنام " اسرار آفرینش" این کتاب در 400 صفحه، تماما اختصاص دارد به علوم و دانش کیهانی.

ب – دومین اثر، کتابی است بنام" انسان علم و عرفان" دراین کتاب مباحث عرفانی و دانش بشری مورد بحث قرارگرفته است.

ج – سومین اثری که نوشته ام، کتابی است به نام " حدیث خاطرات" این متن تماما شرح زندگی و خاطرات من از دوران طفولیت تا سال 2007 را شامل می شود. رویداد های چهار دهه در خاطرات من روایت شده است.حدیث خاطرات در 500 صحفه تهیه و ترتیب شده چاپ که نه ولی در وبلاگ " نرگس بلاگ اسکای" گذاشته ام یک متن آن را برای ویرا ستاری داده ام تصمیم دارم که آن را چاپ نمایم.

د – حکایت های فیتخان که روایت بسیار طولانی از رویدادهای زندگی مردم است را درقالب حکایت، روایت کرده ام این مجموعه قریب به 400 صفحه نوشته شده و فکر نمی کنم پایانی برای آن حالا درنظرگرفته باشم. مگر اینکه خودم تصمیم بگیرم که دریک جای متوقفش نمایم. حدیث خاطرات، و حکایتهای فتیخان به صورت مرتب در وبلاگ و و بسایت، گذاشته می شود.

ه -  وبلاگ " نرگس بلاگ اسکای" شامل صدها مقاله سیاسی شامل هزاران صفحه می شود. دروبلاگ امور سیاسی، مسایل فرهنگی حکایت ها و روایت ها، گذاشته شده است. فکر می کنم قریب به چهارهزار صحفه مطلب را درآن گذاشته ام. تعداد زیادی از مقالات در روز نامه به چاپ رسیده است.

و – وبسایت nateqi.me  را اخیرا ایجاد کرده ام و روزانه، مطالب خود را درعرصه های گوناگون و ساحه های سیاسی، فرهنگی، امور بین الملل و مصاحبه ،همراه با تصاویر، می گذارم مدیریت وبلاگ و سایت را خودم به عهده دارم. لازم به ذکر است که صفحه فیسبوک بسیار فعالی را نیز ایجاد کرده ام که تبدیل به شاهراهی در جامعه و اهالی فیسبوک شده است.

یاد داشت ضروری:

همه نوشته ها، اثار و مقالات ، احتیاج به تغییرات محتوایی ندارد هرچه نوشته ام به آن باور داشته ام. به کسی اجازه ، تغییرمحتوایی داده نمی شود. اما این اثار باید درصورتی که تبدیل به کتاب شود، توسط ویراستارهای خوب، ویراستاری شود. این کاردر زمان حیات، مربوط به خودم و زیر نظرخودم صورت می گیرد اما اگر نباشم آن وقت فرزندانم هرکدام شان که علاقمند ادامه کار بابا، باشد را می تواند مدیریت نماید.

فشرده زندگی نامه:

یک : متولد 1333 درقریه دامرده اخضرات ولسوالی پنجاب ولایت بامیان.

دو : تحصیلات ابتدایی از سن هفت ساله گی تا چهارده سالگی در داخل کشور، تحصیلات عالی ازسال 1348 تا 1354 در رشته فقه، اصول، فلسفه و منطق. درجامعه النجف عراق. ادامه تحصیلات در رشته فلسفه وسیاست در دانشگاه آزاد اسلامی.

سه : آغاز فعالیتهای فرهنگی درعراق و ادامه فعالیتهای سیاسی وفرهنگی در تابستان 1357 در قالب " گروه مستضعفین" و ادغام گروه با گروه نصر وعضویت درشورای رهبری سازمان نصر افغانستان دربهارسال 1358 و آشنایی با استاد مزاری درهمین سال.

چهار :  مسئولیتهای اجرایی در سازمان نصر، مسئوول امور فرهنگی وسیاسی و مسئوول نشرات و انتشارات سازمان نصر تا سال 1363 و عضو شورای مرکزی و مسئول سیاسی و سخنگوی حزب وحدت درخارج ازسال 1369 تا 1377.

پنج : وزیرتجارت در دولت استاد ربانی ازسال 1377 تا برگزاری اجلاس بن 2001.

شش : شرکت فعال بعنوان عضو اصلی دراجلاس بن درسال 2001 و تاثیرگزاری در فیصله های بن در مورد اداره موقت...

هفت : سفیر کبیر افغانستان در لیبیا از سال 2003 تا سال 2007 . و عضوبورد مشاورین وزارت خارجه ازسال 2007 تا حالا 2014.

هشت : عضو شورای مرکزی و معاون اول حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان به رهبری استاد محقق در آخرین کنگره حزب تعیین شدم.

نه : تهیه و تنظیم آثارعلمی ، سیاسی و تدوین "حدیث خاطرات و حکایات" و نوشتن صد ها مقاله ای منتشرشده درامورسیاسی و بین المللی.

ده : مدیریت سه شبکه در فضای مجازی وبسایت بنام: nateqi.me و وبلاگ نرگس بنام : nateqi.blogsky.com و صفحه فیسبوک بنام : mohammad nateqi

ادامه فعالیتها و رویداد ها.....

با احترام

محمد ناطقی

20/ حوت / 1392

 

    

 

توجه توجه:

توجه توجه:

وبسایت نرگس، جدیدا به فعالیت آغاز کرده است. دو ستان و خوانند گان وبلاگ " نرگس بلاک اسکای" می توانند با مراجعه به آدرس..http://nateqi.me/ از مطالب تازه آن، بهره مند شوند. همانگونه که  وبلاگ نرگس موفق است ، سایت نرگس نیز مورد استقبال خوانندگان زیادی قرارگرفته و تبدیل به وبسایت موفقی شده است.

درود به دوستان گرامی

 

با احترام 


محمد ناطقی

معیارهای جانشینی مار شال



معیار های جانشین مار شال
در کامنت قبلی گفتم بحث روی جانشین ، پیش از دفن مارشال، شتابزدگی است اما این بحث بخوبی سر زبانها افتاده است. اقای مراد مسوول سیاسی جمعیت با موقف خود، معیار جا نشین را تعیین کرده است دو مبنای تباری و حزبی در موضع مسوول سیاسی جمعیت دیده می شود. جانشین مارشال از جمعیت و از تبار مارشال باشد. منطق در پشت این استدلال حفظ "توازن سیاسی" در ساختار سیاسی باید باشد. البته موقف آقای مراد گذشته از عیبی که همان موضع پیش از وقت است، ولی موضع واقع بینانه است. بافت اجتماعی و ساختار سیاسی، ایجاب چنین حالتی دارد. همه می دانیم که درنشست بن 2001 تمامی صحبتها روی همین مساله بود که حضور اقوام در ساختار سیاست، باید متوازن باشد. اینکه رییس جمهو ر با معاونان از تبارهای گوناگون قومی در افغانستان می باشد و یا اینکه همه تکت ها و تیم های انتخاباتی به همین اساس گرفته و ساخته شده است، اینها چیزی عجیب و تازه ای نیست. همه وا قعیتهای است که در جامعه ما جریان و سریان دارد.

در نشست بن 2001 معیار، ترکیب اداره موقت و انتقالی به همین صورت، طراحی شد کسی به کسی برای رضای خدا چیزی را نداده است. این واقعیت زندگی سیاسی جامعه افغانی است که توازن در سیاست باید رعایت شود. آقای مراد در موضع امروز خود به درستی روی "توازن سیاسی،" اشاره داشت و اینکه با صراحت اعلام داشت که جانشین مارشال با معیار که خود مارشال انتخاب شد، باید انتخاب شود، حرف موجه است. مارشال هم به لحاظ سیاسی و هم به دلیل تباری و هم به خاطر واقعیت های اجتماعی و تر کیب جمعیت افغانستان، بعنوان معاون اول رییس جمهو انتخاب شد. کسی نمی تواند مسوول سیاسی جمعیت اسلامی را ملامت نماید. واقعیت سیاسی همان است که ایشان امروز با رسانه ها، اعلام داشت. منطق " توازن سیاسی" دلیل منطقی این ساختار می باشد.

همان گونه که اشاره کردم، ما وقتیکه در بن بودیم، آقای لحضر ابراهیمی در مورد ترکیب کابینه موقت آقای کرزی همین استدلال را داشت که توازن سیاسی در افغانستان ایجاب می کند که ترکیب اداره موقت، شامل و فرا گیر باشد. من در یک مورد با ایشان گفتم که در حال حاضر شما ملاحظات قومی را داشته باشید، ده سال بعد از امروز ممکن است، اوضاع تغییر کند و یک هزاره نماینده خود از تبار تاجیک و یا پشتون را برگزیند، آقای ابراهیمی گفت: شما چه گفتید ده سال اوضاع تغییر کند و همه به یک دیگر اعتماد کند، گفتم آری آقای ابراهیمی گفت: در پنجاه سال به این نتیجه برسید بازهم موفق هستید.

آنچه که امروز آقای ستار مراد رییس جمعیت اسلامی اعلام داشت، در واقع همان معیار جانشینی است که از سوی ایشان اعلام شد. شک نداشته باشیم که همین ترکیب رعایت خواهد شد. کسی جانشین مار شال می شود که همان تعلقات مار شال را به لحاظ تباری و حزبی داشته باشد. مارشال یکی از رهبران جمعیت اسلامی و از قوم تاجیک تبار ماست. جانشین وی بصورت قطع از قبیله تاجیک ما است اما اینکه وابستگی شان با حزب جمعیت در چه سطحی باشد این دیگر معلوم نیست. برخی گفته اند که سلیقه رییس جمهو ر دراین مساله دخالت دارد وی می خواهد معیارهای جانشینی را رعایت نماید اما اینکه آن شخص وا بسته به جمعیت اسلامی باشد و چه تاثیری روی حزب خود داشته باشد را، کسی نمی داند. رییس  جمهور ما و اصولا حکومت افغانستان، مناسبات حسنه با احزاب ندارد و نمی خواهد کسی را پیدا نماید که و فا دار به اصول و تعهدات حزبی باشد. آن فرد می تواند از تبار مارشال باشد اما اینکه عضو جمعیت اسلامی باشد را کسی نمی تواند پیش بینی نماید. در واکنش به اظهارات امروز مسوول سیاسی جمعیت، ارگ ریاست جمهوری هم گفته است که این مساله خیلی زود است و دیگر اینکه دراین خصوص با رهبران جهادی مشوره و رایزنی می کند. این رایزنی به زود ترین فرصت انجام می شود. اما به لحاظ قانونی مساله جانشینی چه گونه و جایگاهی در قانون دارد را نیز مورد بررسی قرار می دهیم.

حکم قانون
فردا جنازه مارشال فهیم بخاک سپرده می شود وی دیروز در سن 56 سالگی، دار فانی را وداع گفت.هنوز جنازه مار شال دفن نشده ولی صحبت از جانشینی وی را رسانه های داخلی و بیرونی مورد بحث قرار داده است .حدس گمانها در این خصوص شتاب زده گی را نشان می دهد. رییس جمهور بحکم قانون و با در نظر داشت سلایق خود، جانشین مار شال را به مجلس معرفی خواهد کرد. حکم قانون همین است. نامهای که گرفته شده، سلیقه رییس جمهور در گزینش ان نام دخالت دارد و این مساله چندان غیر طبیعی هم نیست. ماده 68 قانون اساسی مشعر به این مساله است که رییس جمهور فردی را، می تواند برای جانشینی معاون خود به مجلس نمایند گان معرفی نماید و این مجلس است که در مورد فردی معرفی شده، تصمیم و قرار اتخاذ می کند. در دو مرحله دست رییس جمهور خیلی باز است اول گزینش فردی بعنوان معاون و دیگری اعمال سلیقه. رییس جمهو ر فردی را می خواهد، معاون و جانشین مارشال باشد که کاملا هماهنگ با رییس جمهور باشد. معاون هرچه هماهنگ با رییس جمهور باشد، کار رییس جمهور راحتر به پیش می رود. درحال حاضر با توجه به مساله انتخابات، تیم رهبری حکومت افغانستان می خواهد، هماهنگ مساله انتخابات را عملیاتی نماید. بدون شک رییس جمهور چنین معاون را جستجو می کند.

ولی یک مساله اساسی بعنوان چالش در برابر رییس جمهور قرار می گیرد. رهبران جمعیت اسلامی پا فشاری می کنند که فرد جانشین از تشکیلات آنها باشد و این را به عنوان یک حق سیاسی مطرح خواهد کرد. مشکل دیگری که وجود دارد که رهبران جمعیت چقدر به راحتی روی فردی در داخل جمعیت با هم، توافق می کنند. از این هم که بگذریم، رهبران دیگری هم هستند که تعلق تباری با مارشال دارند ولی تعلق حزبی با جمعیت اسلامی را ندارند. شاید آنها هم موضع گیری نمایند که جانشین مارشال نمی تواند، جمعیتی باشد. این ها موضعات دشواری فرا روی، انتخاب جانشین برای مارشال می باشد. با توجه به اینکه وقت بسیار اندک است و برای مدت دو ماه آیا کسی حاضر می شود که معاون دو ماهه برای رییس جمهورکرزی شود. روزهای آینده روزهای جانشینی مارشال است که از هم اکنون گمانه زنیهای آن مطرح شده است. همان گونه که گفتم که حکم قانون همین است که رییس جمهور باید فردی را بعنوان معاون خود به پارلمان کشور معرفی نماید حال ان فرد کی می تواند باشد، این دیگر معلوم نیست و روزهای آینده سرنوشت جانشین البته با دشواریهای روشن خواهد شد. ...http://nateqi.me/



توجه توجه:

وبسایت نرگس، جدیدا به فعالیت آغاز کرده است. دو ستان و خوانند گان وبلاگ " نرگس بلاک اسکای" می توانند با مراجعه به آدرس..http://nateqi.me/ از مطالب تازه آن، بهره مند شوند. همانگونه که  وبلاگ نرگس موفق است ، سایت نرگس نیز مورد استقبال خوانندگان زیادی قرارگرفته و تبدیل به وبسایت موفقی شده است.

درود به دوستان گرامی.