نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

وعده های سرخرمن فرانسه وانگلستان به رییس جمهوراسلامی افغانستان

وعده های سرخرمن فرانسه وانگلستان به رییس جمهوراسلامی افغانستان

 

 

 

شاید خوشایند حکومتیهای ما نباشد که گفته شود سفر رییس جمهورافغانستان  به کشورهای اروپایی دست آوردی نداشته و وعده های داوید کامرون صدراعظم انگلیستان درمورتاسیس دانشکده افسری درافغانستان ویا وعده های آقای سرکوزی رییس جمهورفرانسه درعرصه های صحت،آموزش، فرهنگ، آثارباستانی، اقتصاد ،امنیت ، وبازسا زی افغانستان ، ازنوع قولهای سرخرمن به رییس جمهوراسلامی افغانستان باشد.

 

حقیقت مساله این است که غربیها بخصوص اروپاییها ازجنگ افغانستان به ستوه آمده وآنها ازاول هم چندان علاقه ای به وارد شدن درجنگ افغانستان نداشت زیرا جنگ درافغانستان هیچ منفعت برای آنها ندارند واین آقای بوش رییس جمهورآمریکا بود که با انفجاربرج های دوقلو به دنیا اعلام داشت که جهان پس ازحادثه ای یازدهم سپتامبر یا باماست ویاضد ما.غربیها نمی توانیست بگویند که درجنگ با تروریزم که تازه برج های نیویورک را منهدم کرد ه وبیش ازسه هزار انسان را کشته اند با متحد خود آمریکا وآقای بوش نیستند.

 

غربیها به یک صدا درکناربوش استادند ودرجنگ افغانستان درسال 2001 سهیم شدند. شرکت اروپا درجنگ افغانستان تحمیلی وخارج ازمیل مقامات سیاسی اروپا بود ومردم آن کشورها، نیز علاقمند درجنگ افغانستان نبودند وبا کمی تفاوت،نظر سنجیها ی مردم ازسال 2001 تاکنون، فرق دارد. درفرانسه همین الان 82 درصد مردم فرانسه مخالف جنگ افغانستان است درسال 2001 شاید کمی پایین ترازاین امار مخالف  جنگ افغانستان بودند.

 

آقای سرکوزی درجریان مذاکراتش با حامد کرزی  درپاریس اعلام کرد که سه هزارششصد نیروی فرانسه را زود ترازموعد مقرر ازافغانستان خارج می کنند مطابق جدول ناتو فرانسویها تاسال 2014 می با ایست درافغانستان با شد اما درکنفرانس خبری با رییس جمهورافغانستان ،آقای سرکوزی اعلام کرد که تاختم سال 2013 تمام نیروهای فرانسوی ازافغانستان بیرون می شوند .یک سال جلوترازموعد مقرر نیروهای شان را افغانستان خارج می کنند.

 

دلیل سرعت اقدامات وبرنامه ریزی برای خارج شدن وبهانه ای خوب، همان کشته شدن چهارسربازفرانسوی وزخمی شدن شانزده تن دیگر ازمربیان آنها توسط یک نفوذی طالبان است.آقای سرکوزی به دلیل پیروزی درانتخابات ریاست جمهوری فرانسه درسالجاری وشکست رقیبش آقای هلند، می خواهد نیروهایش را ازافغانستان خارج نماید وبه جنگ منفور درافغاستان خاتمه دهد. رقیب آقای سرکوزی آقای هلند نیزگفته است که اگرپیروز شود تمام نیروهای فرانسوی را ازافغانستان خارج می کند.بیرون شدن نیروهای فرانسوی ازافغانستان  درانتخابات ابزار رقابت قرارگرفته وهرکدام برای مردم فرانسه این قول را داده که با پیروزی درانتخابات ریاست جمهوری اولین اقدامات شان بیرون کردن نیروها ازافغانستان می باشد.

 

آقای سرکوزی درکنفرانس خبری مشترک با رییس جمهورکرزی هروعده ای که داده، همه وعده ها درحد حرف وسخن باقی خواهد ماند.پیمان استراتژی برای مدت بیست سال با افغانستان امضا می شود ودراین سند آمده که فرانسویها افغانستان را درعرصه های صحت ، آموزش ، فرهنگ ، اثارباستانی، اقتصاد، امنیت و موارد دیگرکمک می کند. مساله اساسی الزامات عملی واجرایی شدن مفاد پیمان است که آگاهان نسبت به تطبیق شدن آن تردید دارند زیرا هیچ ضمانتی  وجود ندارد که محتویات پیمان درافغانستان عملی شود بنابراین ممکن است که همه ای اسناد تبدیل به کاغذ های مربوط با آرشیف شود.

 

 فرانسه درست سندی همکاری با افغانستان به عرصه های مختلف اشاره دارد ونام آنرا پیمان استراتژیک گذاشته اما به دلیل مجهول بودن ابعاد اجرایی سند، این کاغذ دردی را دوا نمی کند مردم افغانستان با تجربه ای تلخ ازگذشته وتاریخ که درحافظه خود آنرا حفظ کرده ، نگران این مساله است که  پس ازسال 2013بارفتن سربازان فرانسه ازافغانستان، شاهد هیچ گونه همکاری ازجانب فرانسه نبا شد فرانسویها همانند دیگر اروپاییها حتی پشت سر شان هم نگاه نکند. در دنیای عاری ازاخلاق وپر ازمنافع ، افغانستان چه سودی اقتصادی ،تجارتی برای فرنسه می تواند داشته با شد که بخاطرآن درکنارافغانستان با شد.حضور ده ساله ای آنها بصورت ناخواسته بدلیل مسایل وتهدید های امنیتی بود واکنون مصمم است که آن تهدید هارا با مذاکره وکنارآمدن با طالبان برطرف نماید.

 

 غربیها فقط همین  مساله را  با افغانستان دارد. گفتگوها با طالبان وکنارآمدن با پاکستان ممکن است خطرات امنیتی شانرا کاهش دهد وگفتگوهای غرب باطالبان و کنارآمدن آنها باغرب که دیگر تهدید امنیتی برای شان نباشد، اهداف عمده مذاکرات جاری را نشان می دهد.آلمان هم اکنون میزبان طالبان است ورابطه ای بسیارخوبی باآنها، ایجاد کرده تاکنون آلمان شاهد شش دورمذاکرات طالبان با آمریکا بوده اینها این منافع را برای المان تامین می کند که دیگرتروریستهای شان ضربه به منافع امنیتی آلمان نزند.درخبرها آمده است که آلمان به شدت برای کاهش نیروهای شان ازافغانستان پیش ازسال 2014 برنامه ریزی می کند.

 

رییس جمهور اسلامی افغانستان پس ازپاریس به لندن رفت البته درایتالیا نیز گفتگوهای صورت گرفت ویک سند بنام پیمان استراتژیک درایتالیا نیز با مضاء رسیده است.اکنون رییس جمهوراسلامی افغانستان درلندن است آقا داوید کامرون درهمکاریهای درازمدتش اشاره به تاسیس دانشکده افسری درافغانستان داشت. درعین زمان که رییس جمهوربا کامرون مذاکره داشت ،خبر کشته شدن  یک سربازبریتانیایی درهلمند منتشرشد با کشته شدن این سرباز تعداد تلفات انگلیس نزدیک به چهارصد نفر می رسد.انگلیسها 9500  سرباز درافغانستان دارد که پس ازآمریکا دومین کشوراروپایی است که درافغانستان نیرو پیاده کرده وتلفات سربازان انگلیسی خیلی زیاد شده .فرانسه 82 سرباز ازدست داده والبته تعداد سربازان فرانسوی 3600 نفر است که براساس تصمیم رییس جمهورفرانسه تا سال2013 همه آنها ازافغانستان بیرون می شوند.

 

پیمانهای استراتژیک با ایتالیا،فرانسه وانگلیستان بد لیل گنگ بودن الزامات عملی  وتطبیق آن ، کاغذهای است که برای درمان روانی جنگ وعقب نشینی ازافغانستان خوب است اما واقعیت مساله این است که این اسناد ووعده های مطبوعاتی ازنوع وعده های سرخرمند ازسوی غرب بیش نیست.فرصت ها ازدست رفته امضاء اسناد الزامات اجرایی وعملی درپی ندارند غربیهای تازمانی درافغانستان رفت آمد دارند ومبالغی را بمصرف می رسانند که نیروهای شان درافغانستان است با محض رفتن شان ،مسایل به صورت گسترده ای تغییرمی کند. آینده کشوربستگی بمردم افغانستان دارد که چه گونه زندگی می کنند باصلح وبرادری ویا با انتقام گیری ونفرت.

 

تردید نباید داشت که اصل زندگی شرافتمندانه  بامردم است. پیمانهای استراتژیک درصورت عملی شدن، شرط زندگی خوب می تواند با شد .اکنون مردم ما دربرابر اصل وشرط قراردارد امضا ی معاهده ها با جهان شرط زندگی افغانها است ولی اصل وحقیقت زندگی مربوط به خود مردم است . غربیها ازافغانستان می روند چنانچه روسها از افغانستان خارج شد.امضای قراردادها باغرب، فرعیات اصل واراده ملت است .مردم افغانستان پس ازسال 2014 می تواند تجربه دهه ای نودرا تکرارنماید ویا اینکه راه  تساهل ومدارا وگذشت را درپیش می گیرد ومسایل خود را درچهارچوب منافع ملی وقانون اساسی حل فصل می نماید.

دونگاه ساختاری به نظام ریاستی وپارلمانی درآینده افغانستان

دونگاه ساختاری به نظام ریاستی وپارلمانی درآینده افغانستان

 
 

صور واشکال ساختارهای سیاسی درجامعه متناسب با وضعیت آن طراحی می شود مهندسی یک نظام وحکومت داری خوب، هدف اصلی سیاست مداران استند.درآلمان ساختارنظام، پارلمانی – فدرالی است که بهترین روش حکومت داری دراین کشور شناخته شده.

 

 آلمان پس ازجنگ جهانی دوم وسقوط فاشیزم ، با طرح نظام پارلمانی- فدرالی به حکومت داری خوب دست یازید وامروز دراروپا سیستم آلمان بهترین ساختار موفق، درتمام عرصه ها است .درآمریکا نظام، ریاستی – فدرالی است.آمریکا با بکار گیری این روش حکومت داری، تبدیل به ابر قدرت جهانی شده ودارای ساختارموفق سیاسی است.درهند کشورهمسایه وآسیایی ساختارپارلمانی تجربه شد درپاکستان کشوری که دارای بمب اتمی شده ودرسال 1947 ازهند جدا شد وتاریخ سیاسی بسیارکوتاهی، نسبت به افغانستان دارد اما با داشتن ساختارسیاسی،متناسب با جامعه پاکستان ، کشورموفق ودارای بمب اتم درمیان تمام کشورهای اسلامی است.

صاحب نظران، استقلال پاکستان را مربوط به ساختارفدارالی آن می داند واگرپاکستان نظام فدرالی نمی داشت با ترکیب متنوع قومی ،اکنون تجزیه شده بود.

 

درافغانستان نظام های سیاسی همیشه سنترالیزم سلطنتی ویاریاستی بوده ودرتاریخ افغانستان مردم همیشه با سلطنت مطلقه ویا حکومت متمرکز ریاستی سروکارداشته وهیچ گاهی درکشور نظام مردم سالار پارلمانی که صاحب قدرت باشد تجربه نشد افغانستان بگفته رییس جمهورلابرا تواروآزمایشگاه بوده اما لابراتوار ساختارمتمرکزسلطنت ویاریاست.

 

ممکن است بهترین دوره، دهه ای قانون اساسی 1963 تا 1973 را، نام بگیریم که پارلمان نقش عمده داشت ودراین دوره چهارصدراعظم تغییر کرد وپارلمان صدراعظم را هروقت که لازم می دید ،به پارلمان احضارمی کرد.دراین دوره قدرت ازشکل موروثی وخاندانی خارج شد.اینها ازخوبیهای این دوره بود.احزاب سیاسی ومطبوعات آزاد ی داشتیم.اما می دانیم شاه حرف اول وآخررا می زد نقش شاه سمبلیک نبود امورپارلمان وحکومت درنهایت بدست شاه افغانستان رقم می خورد.

 

پیش از دوره دموکراسی ،نظام صدارتی داود خان را داشتیم که تمامی قدرت  دراختیاروی بود. دوران صدارت داوود خان درسالهای 1953 تا 1963 متمرکزصدارتی بود وقدرت دراختیارصدراعظمرقرارداشت ونمایندگان مردم هیچ نقشی دراداره کشورنداشت.دوره های محمد هاشم خان وشاه محمود نیزقدرت بصورت  متمرکزاداره می شد.سلطنت نادرخان از1929 تا 1933 توتالیترواستبدادی بود.

 

امان الله خان امیر وسلطان روشن فکروتیم همراه وی قدرت را بصورت متمرکز اداره می کرد وپارلمان نقش اساسی درساختارسلطنت امان الله خان نداشت شاه امان الله ودوره امانی ،دوره خرد وعقلانیت سیاسی بود.محمود طرزی ،ملکه ثریا، محمد خان دروازی وآقای داوی ودیگران، بازمان و مدنیت آشنا و قرائت متساهل ازاسلام ودیانت داشتند.نظام، امارتی وسلطنتی مطلقه بود وحکومت پارلمانی دارای قدرت مردمی نداشتیم .

 

درچهل سال گذشته که رییس جمهوربه آن اشاره داشت، افغانستان هیچ گاهی نظام پارلمانی نداشت دوره های تجربه شده با ساختارهای متمرکزاستبدادی مارکسیستی  وامارت طالبانی همراه بود. حکومت مجاهدان دراثر مداخلات خارجی همیشه درگیر منازعات داخلی شد ودرزمان حکومت مجاهدین ازسالهای 1991 تا 1996  تعریف مشخصی ازساختارسیاسی درافغانستان عرضه نشد.امارت طالبان سنترالیزم ومرکزیت گرایی ایدلوژیک ارائه کرد. قرائت خشن ازآیین خداوند باعث بدنامی دین شد.آنها درامارت اسلامی شان سرمی بریدند ،دست و پا، بنام اجرای شریعت قطع می کردند. دوره طالبان با هیچ سا ختارسیاسی شناخته شده دردنیا، سازگاری نداشت آنها با کبل حکومت می کردند ومطمئنا، آنرا کنارنگذاشته وبرگشت شان با کبل خواهد بود.

 

درسال2001 بااجلاس بن درآلمان نظام تازه ای درافغانستان با همکاری جامعه جهانی بوجود آمد.رییس جمهور حامد کرزی با سرمایه خارجیها وارتش آنها قدرت را درکابل گرفت دوره های موقت، انتقالی ، ومنتخب با کمک خارجیها،قوام یافت .ازسال 2001 تاکنون باهمکاری جامعه جهانی وارتش وپول آنها حکومت ریاستی ومتمرکزافغانستان تجربه شد .افغانستان درعصر رییس جمهورکرزی لابراتواروآزمایشگاه قوتهای خارجی است.

 

اما مشکل کاردرکجا است وچرا وضعیت افغانستان تغییر نمی کند؟.افغانستان دراین دوره ازکمک جامعه جهانی بهره مند بود اما پول آنها تاثیرات روشنی درفقر زدایی نداشت امروز درافغانستان بیش ازپنجاه درصد مردم زیرخط فقر زندگی می کنند.فساد وغارت اموال مرد م دراین دوره شد ت وابعاد بشتری گرفته است کابل بانک نمونه ای بارز این چپاول ثروت مرد م است.

 

دلیل مساله ساختارنظام بد ،ریاستی ومتمرکزاست .قدرت دراختیاریک فرد قراردارد وهیچ کسی دراین نظام متمرکز ریاستی جرات سئوال ازحکومت را ندارد.احمد ضیاء مسعود معاون پیشین رییس جمهورکرزی، هنگام بازگشت ازکنفرانس برلین درمیدان هوایی کابل گفت که وزارتخانه های افغانستان درطی بیش ازده سال است که نتوانسته سی درصد بودجه ای انکشافی خود را مصرف نمایند .

 

این مساله نشان می دهد که هفتاد درصد پول بدلیل نبود ظرفیت درنظام ریاستی بمصرف نرسیده.فقر وبیچارگی مردم زیادترشده زیرا که پولهای مربوط به انکشاف افغانستان درطی ده سال ازحکومت رییس جمهورکرزمصرف نشده است.تغییر دروضعیت مردم با صرف هزینه ها برای مردم ممکن است.پولهای که باید برای بازسازی وزندگی مردم استفاده شود، برگردانده شده.

 

درنظام ریاستی قرارداد های مهم اقتصادی ازآن وابسته گان حکومت است وپارلمان نمی تواند سئوال کند زیرا که اختیارات ، دردست یک تیم قرارگرفته وقدرت دراختیارحکومت است.درنظام ریاستی، مدل حکومت داری بگونه ای است که دیگربخشهای ازدولت کارایی ندارد وهمه متاثر از تصمیم حکومت ورییس جمهوراست.قوه قضائیه ،قوه ای مقننه درنظام ریاستی درنهایت امرزیرسلطه حکومت قرار می گیرد.درساختارمتمرکزریاستی خیال می کنیم که نهاد های مستقل وجود دارد اما همین نهاد ها درنهایت امرزیر فرمان و سلطه نظام قرارمی گیرد ومجری احکام رییس حکومت می شوند.

 

رییس جمهورمنتخب درمدت پنج سال حکومت می کند وکسی قادرنیست وی را مورد سئوال قراردهد.درمدل حکومت پارلمانی صدارتی ،پارلمان کشورمی تواند وحق دارد رییس حکومت را درخانه ملت بخواهد وازوی سئوال کند.زیرا رییس حکومت با رای پارلمان برگزیده شده وپارلمان می تواند صدراعظم منتخب را مورد پرسش قراردهد.روش حکومت داری خوب با ساختارپارلمانی ممکن است.مدل ریاستی متمرکز غیر قابل کنترل است ومنجر به توتالیترودکتاتوری می شود.حکومت داری خوب با نظام پارلمانی صدارتی ممکن است.

 

رهبران جبهه ملی درکنفرانس برلین نظرات سیاسی خود را درمرکز اکادمی برلین درمیان گذاشتند ودرپایان نامه ای کنفرانس به هفت مساله اساسی اشاره کردند که عمده ترین آن سا ختارنظام پارلمانی بجای ریاستی بود که باید مورد آزمایش قراربگیرد.

 

البته این یگ نگاه سیاسی است که هرشهروند افغانی حق دارد درمورد آن سخن بگوید.رهبران جبهه ملی افغانستان درگفتگوها ودرکنفرانس های خبری مکررا به این نظر تاکید کرده وبا نظر ساختارمتمرکز ریاستی به مخالفت برخواسته اند آنها استدلال شان همین وضعیت فعلی است.ده سال حکومت افغانستان با نظام ریاستی متمرکز کارکرد، ولی تجربه ده ساله نشان ازشکست وناکامی ساختارمتمرکزدرکشوراست.

 

دومساله اساسی دیگر درنظرات رهبران جبهه ملی بازتاب یافت است، یکی نقش احزاب درنظام انتخاباتی.رای تناسبی احزاب درپروسه انتخابات، بجای رای واحد غیرقابل انتقال،مورد خواست رهبران سیاسی است. هدف ازطرح  مساله این است که قاعده دموموکراسی دریک کشور، احزاب سیاسی آن شمرده می شود.دموکراسی با قبیله ،سمت ،طایفه،ومذهب خاصی ممکن نیست.پایه دموکراسی مشارکت احزاب درقدرت سیاسی ازطریق انتخابات ممکن می باشد.

 

موضوع دیگری قابل بحث ، گفتگو با طالبان است که رییس جمهورکرزی درنظر دارد رهبری مذاکرات صلح با طالبان را به تنهایی بدست بگیرد. این نگرانی برای احزاب سیاسی مخالف اندیشه طالبانی وبرای جامعه مدنی وجامعه زنان که طالبان باحضورآنها درجامعه مخالف است ،باعث نگرانیهای زیادی شده ورهبران جبهه ملی خود را طرف اصلی طالبان درجنگ وصلح می دانند آنها به سیاستهای رییس جمهورکرز اعتماد ندارند ونگران معامله با سرنوشت شان هستند این دغدغه، وجه مشترک همه ی طرف های است که با اندیشه ای طالبانی مخالف هستند. دربیانیه هفت ماده ای برلین به وضوح به این مساله اشاره شده.کسانیکه با افکارواندیشه های طالبان مخالف هستند باید درمتن گفتگوها قرارداشته با شند.

 

مولوی اسلا رحمانی با واقع نگری به این مساله اشاره کرد وی بدلیل این که تجربه دارد وزمانی یکی ازمقامات برجسته ای طالبان بود، به اهمیت مذاکرات ومشارکت طرفهای درگیر واقف است آقای رحمانی نیزبه این نظر است که مذاکرات با وفاق ملی ومشارکت سران اقوام واحزاب، راه انداخته شود.آقای رحمانی به مساله واگذاری چند ولایت درجنوب کشوربه طالبان نیز اشاره داشت وی فرد مطلع است ومی داند که چه اجندایی درگفتگو با طالبان وجود دارد. دراین صورت افغانستان توسط طالبان تجزیه می شود.

 

ساختارهای فدرالی،تجزیه افغانستان با واگذاری ولایات جنوبی ،کاردرستی نیست ورهبران جبهه ملی با این طرزدید به شدت مخالفت کرده.آنها مشخصا به جای نظام ریاستی متمرکز فعلی ، ساختارغیرمتمرکز وپارلمانی را مطرح کرده اند نظام پارلمانی درواقع نگاهی متفاوت درکنار ساختارمتمرکز ریاستی است واین نگاه درسیاست افغانستان هم اکنون، تبدیل به گفتمان سیاسی شده وبا تلاش وپی گیری می تواند به یک گفتمان ملی درآینده مبدل شود. دونگاه ساختاری، متمرکز وپارلمانی درسیاست آینده افغانستان مطرح است.مهم طرح مرام واندیشه ای سیاسی.رهبران جبهه درشرایط حاضر با مسئولیت تاریخی به قضیه برخورد کرده ومطمئن هستند که درایده ای طرح نظام پارلمانی صدارتی به عنوان یک حرکت فکری وسیاسی، تنها نمی مانند.  

کارد، در جنگ افغانستان به استخوان غرب رسیده

کارد، در جنگ افغانستان به استخوان غرب رسیده

 

 

 

این سخن  یکی ازسیاست مداران است که عمری را درمتن بحران افغانستان سپری کرده وی دریک تماس تلفنی ضمن گفتگوی مفصل بمن گفت که درشانزدهم ماه جنوری2012  مذاکرات با تیم طالب درقطر صورت گرفت وازافغانستان نماینده ای حضورنداشت.

  

بیش ازده ما است که گفتگوها با طالبان راه افتاده ولی حکومت افغانستان درجریان مذاکرات قرارنمی گیرد.آقای گروسمن درآخرین سفرش به کابل قول داد که رهبری گفتگوها بدست افغانستان باشد.حکومت افغانستان نیزهمه ای موضوعات مربوط به مذاکرات را پذیرفته است. محل مذاکرات قطر باشد ،زندانیان ازگوانتونامو، به قطر می تواند برگردد ،دولت افغانستان کمک می کند که شرایط ملحق شدن خانواده های زندانیان رافراهم نماید.آقای ارسلا رحمانی دررسانه ها به این نکته اشاره داشت که طالبان به صورت گذشته برنمی گردد این بارطالبان با روشهای مدنی وارد قدرت می شود آنها می خواهند درانتخابات شرکت نمایند ونمایندگان خودرا ازطریق آراء مردم به پارلمان بفرستند.

  

حرفی که استاد خلیلی درنمازجمعه دوهفته پیش به آن اشاره داشت که طالبان با کیبل برنمی گردد ویانمی تواند برگردد زمان کیبل گذشته است.آقای محمد اسماعیل قاسم یاریکی دیگرازرهبران شورای عالی صلح دلیل نرمش طالبان را انشقاق وانشعاب درصفوف طالبان می داند وی گفته است که طالبان دچاراختلافات شده منظور ایشان تقسیم شدن طالبان به دوشاخه تند رو وکند رو شاید با شد.

 

مقامات مربوط به شورای صلح وهمینطوراعضای حکومت افغانستان طوری سخن می گویند که گویا طالبان با تغییرماهیت وارد گفتگوها ی صلح  می شود طالبان ازجنگ خسته شده ومی خواهد پس ازاین با روشهای مدنی ودرچهارچوب قوانین بدور ازخشونت وارد سیاست شود صحبتهای مولوی ارسلا اشاره به همین مساله دارد.مولوی عبد السلام  ضعیف سفیر پیشین طالبان خشونت طالبان را درآن زمام ضروری می پنداشت ودراین زمان آنها نمی خواهد، خشونت گذشته را تکرارنماید وی استدلالش این است که درآنزمان سالهای 1996 تا2001 زمان سقوط طالبان رفتارطالبان را ضروری می داند زیرا افغانستان دچارتشتت بود ولی این خشونت را درشرایط فعلی منتفی می داند.

 

دراینجا سخنان آقای قاسم یارکه طالبان دچاردودسته گی شده است،شاید کمی نزدیک به واقع باشد زیرا طالبان که مذاکره می کند بسیارجدی است که گفتگوهای شان ادامه یابد ومسایل بین شان حل شود زندانیان شان آزاد ودفترنمایندگی شان درقطر بازشود.دوستی که درتلفن بامن صحبت می کرد وگفت که غربیها می گویند باید مساله افغانستان ازطریق گفتگو حل شود دیگرکارد به استخوان رسیده وچاره ای جز مذاکره وراه حل سیاسی نیست وی گفت که علاوه برقطر پیشنهادات دیگری نیز است که طالبان دردیگرکشورها نیز،نمایندگی داشته باشد اما وی نگفت که کدام کشورها گزینه های بعدی برای نماینده گی طالبان می تواند باشد.

 

طالبان که به گفتگو روی آورده درحدی نسبت به روند مذاکرات شان با آمریکا جدی است که ماجرا ادرار واهانت سربازان آمریکایی را غمض عین کرد وگفت که این حادثه نمی تواند روند گفتگوهای شان را با آمریکا متوقف نماید.

 

مذاکرات ادامه دارد.ولی ازطالبان سخنان دیگری نیز شنیده شده که آنها مصمم است که به جنگهای شان ادامه دهند آنها با طالبان پاکستانی درپایان سال2011  شورای مشترک بنام مراقبه را تاسیس کرده اند وقرار است جنگ های بهاری شان را، همراه باطالبان پاکستانی درافغانستان شدت ببخشد.سفیر هند درآمریکا اخیرا بارسانه ها گفته است که گروهای تاریک اندیش نباید دوباره به افغانستان برگردد رسانه های پاکستان به نقل ازسفیرهند درآمریکا گفته است که افغانستان رابازگشت، نیروهای تاریک اندیش طالبان تهدید می کند.مذاکرات نباید به قیمت بازگشت آنها به قدرت تمام شود.طالبان تاکنون هم ازجنگ سخن گفته وعملا هیچ تغییری درعملیات شان ،گفتگوهای قطرنداشته آنها درسال جدید اقدامات انتحاری خونین داشتند .نفوذی طالب درهفته گذشته چهارسربازومربی فرانسوی را کشت وبیش ازشانزده نفرشان را زخمی کرد  .طالبان درهلمند ،قندهار،عملیات تروریستی داشت.آنها درآخرین بیانیه های شان گفته است که به جنگ ادامه می دهد.

 

دراین میان پاکستان معمای بزرگی شده این کشوربا حادثه سلاله درمرزافغانستان وپاکستان که 24 سربازش درماه نوامبرکشته شد وپاکستان اقدام آمریکارا به دولیل تجاوز مرزی به خاک پاکستان وکشته شدن 24 سربازشان مورد نکوهش قرارداد وازآن زمان تاکنون راه اکمالاتی ناتو را بسته است وآقای گروسمن را درهفته گذشته اجازه سفر به پاکستان  نداد.مرزدیورند برای پاکستان فوق العاده حساس است وحادثه ای 26 نوامبر ازنظرپاکستان تجاوزمرزی است که پاکستان به خاطرآن یک قیامت سیاسی برپاکرده .پاکستان کنفرانس بن دو را بخاطرتجاوزبه مرز دیورند وکشته شدن سربازانش درمرز، تحریم کرد.مسیرتدارکات را بسته است زیرا باعبورازمرزدیورند درمنطقه ای مهمند اجنسی درناحیه سلاله که مرز دیورند پاکستان است، به خاکش تجاوز شده.

 

خانم وکتوریا سخن گوی وزارت خارجه آمریکا، دیروز با خبرنگاران گفت که پاکستان نقش اساسی وکلیدی درمذاکرات صلح افغانستان دارد وی نشان می داد که بدون پاکستان صلح درافغانستان بی معنی است خانم وکتوریا سخت علاقمند گفتگو با پاکستان درمورد صلح افغانستان است ونقش پاکستان را درپیش برد گفتگوها اساسی وحیاتی می داند آمریکا لحظه شماری می کند که پاکستان هرچه سریعتر مناسبات خود با آمریکا بررسی کرده وبه نتیجه ای مثبت دست یابد تا آقا گروسمن بتواند به پاکستان برود وگفتگوهای صلح را با پاکستان ازسربگیرد.حقیقت مساله همین است که کارد به استخوان غربیها رسیده وپاکستان دراین میان نقش اساسی را دارد که گفتگوهای صلح به نتیجه برسد .خانم وکتوریا بارها تاکید به نقش محوری پاکستان داشت.

 

گفتگوها جریا دارد ودوردوم آن بدون مشارکت افغانستان وقهرپاکستان درشانزدهم ماه جنوری2012 دردوحه برگزار شد مذاکرات محرمانه است وهرگزرسانه ای نشده.اما همه می دانند که گفتگوها ادامه دارد واین پروژه را غرب می خواهد به کمال برساند.پاکستان مشکل اساسی این پروژه شده وفکرنمی کنم به این آسانی استخبارات پاکستان تسلیم شود تا جریان صلح به ثمربرسد.برخی آگاهان به دومساله اشاره کرده اند یکی اینکه استخبارا پاکستان می خواهد رهبری طالبان را تغییر دهد وبجای ملا عمرکسی دیگری را برگزیند دلیل نیت استخبارات درتغییررهبری طالبان را کسی نمی داند.تیم مذاکره کنند طالبان وابسته به شورای کویته ونماینده خاصی ملاعمر آقای طیب آغا، می تواند دلیل ناراحتی استخبارات پاکستان باشد.پاکستان مناسباتش دربدترین شرایط با آمریکا قراردارد ودراین شرایط تیم ملاعمر با آمریکا ییها گفتگو دارد.این یک نوع نافرمانی دانسته شده وباعث خشم استخبارات شده باشد.

 

مساله مهم دیگر شبکه حقانی است که ازوی هرگزصحبتی درگفتگوها نشده قراین نشان می دهد که گروه حقانی خارج ازگود مذاکرات قطر با شد.شبکه حقانی بدون مشوره ای پاکستان هیچ کاری را نمی کند این گروه درشرایط حاضر موضع جنگ  تمام عیار با نیروهای بین المللی را درپیش گرفته است.شبکه حقانی ابزارجنگ نیابتی پاکستان است پاکستان این گروه را هم برای افغانستان لازم دارد وهم شبکه های دیگری را برای هند می خواهد داشته با شد .نگرانی سفیرهند درآمریکا بی مورد نیست خانم سفیر گفته است که طالبان نیروهای شر وتاریک اندیش است .

  

پاکستان بعنوان ابزاراستراتژیک ازاین گروهای شردرموقعش علیه هند بهره می گیرند واگرمناسبات باغرب وآمریکا به تیره گی مطلق گرایید آن وقت آنهارا برای آمریکا نیز لازم دارد .خانم وکتوریا سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ، با درک این مسایل گفته است که بدون پاکستان صلح افغانستان بجای نمی رسد وپاکستان نقش اساسی را دراین پروسه دارد.کارد به استخوان رسیده واین کارد را شبکه های تروریستی به نیابت از استخبارات فروکرده است.آقای مایکل مولن بی دلیل نگفته بود که استخبارات پاکستان جنگ نیابتی را علیه غرب راه انداخته است.

 

خانم ربای کهر وزیرخارجه پاکستان وارد افغانستان می شود وی ممکن است درگفتگوهایش مناسبات دوکشور را مورد بررسی قرار دهد که البته کاری خوبی است .گفتگوها بین کابل واسلام ادامه اش بهتر ازقطع است خانم کهر ،با سفرش درکابل گفتگوها دوجانبه را احیا می کند اما می دانیم که تازمانیکه مسایل اساسی وسئوالات تاریخی وخط مرزی بین دوکشور حل نشود ،هیچ مساله ای حل شدنی بین دوکشورنیست افغانستان استراتژی داود خان را درمورد خط دیورند تعقیب می نماید که ادعای خاکی درمورد پاکستان  داشت .امریکه پاکستان برای خطوط مرزی خود ازهرخط قرمزی، درمناسباتش باآمریکا گذشته است.

 

البته درسفر خانم کهر درکابل این بحث ها درمیان نیست.وی به مسایل تاریخی وخط  دیورند نمی پردازد ولی جان مساله همیشه زیرپرده است وبه آن پرداخته نمی شود به همان خاطر است گفتگوها همیشه کف روی آب است.زیرا که مساله اصلی مورد مناقشه قرارنمی گیرد خط دیورند موضوع اصلی پاکستان درمناسبات کابل واسلام آباد است وهمه مسایل دیگرفرعیات ازآن اصل است.خانم کهر هماهنگی و همسوی افغانستان را درمناسبات تنش آلودش با آمریکا می خواهد با افغانستان درمیان بگذارد وکوشش می کند که موضوعات درسطح منطقه بدور ازمداخلا ت آمریکا حل شود .

 

سفر خانم کهر ادامه ای همان تعارفات دپلوماسی گذشته است که همواره بین دوکشور نشان داده شده اما مساله اصلی  سری جای خود با قی مانده موضوع اصلی یکی جنگ طالبان ازخاک پاکستان ودیگری قضیه ای تاریخی دیورند است که اولی رابطه ارگانیک باحل دومی دارد .افغانستان بنا ندارد مساله تاریخی ومرزی حل شود پس بدون تردید مساله طالبان به این آسانی قابل حل نیست.       

ابزارسازیهای پیش ازوقت برای تقلبات دوسال بعد

ابزارسازیهای پیش ازوقت برای تقلبات دوسال بعد

 

  

  

افغانستان درهزاره ای سوم و دهه ای پس ازبن ،شاهد چهار انتخابات عمده ای ریاست جمهوری وپارلمانی بود.حامد کرزی رییس جمهوراسلامی افغانستان دو دوردرانتخابات کاندید  وبعنوان رییس جمهور،برگزیده شد.

 

 البته آگاهان سیاسی معتقد هستند که هردو دور انتخابات، خالی ازغل غش وتقلب نبود ولی مرحله ای دوم انتخابات با تقلبات بسیار گسترده ای همراه شد واین ازکرامات جان کری سناتورآمریکا یی وعقب نشینی رقیب انتخاباتی  بود که رییس جمهورکرزی برنده اعلام شد وبه داستان انتخابات پرازتقلب ریاست جمهوری پایان داده شد.دوراول انتخابات به رسوایی دور دوم نبود اما بدون شک تخلفات مهمی را باخود داشت .

 

گفته شد که درانتخابات پارلمانی نیز همین چالش وجود داشت جعل کاریهای گسترده راه افتاد. فساد ومعامله ازاهم حوادث انتخابات پارلمانی بود اراء خریداری می شد.کمیسیون مستقل انتخابات درفساد دست داشت کمیسیون شکایات نیزخالی ازغرض عمل نکرد. ریشه های چالش درکجا است.

 

امنیت ووحشت جنگ طالبان یکی ازعوامل مهمی بی نظمی انتخابات درچهاردوره بود طالبان درحدی بی رحمی ازخود نشان داد که انگشتان آدم ها را بجرم شرکت درانتخابا ت باکارد بریدن.چنانچه گوش بینی عایشه را درامرخانوادگی قطع کردن .طالبان درامورسیاسی خانوادگی مطابقت شریعت شان ، انسانهارا زنده مثله می کند.درانتخابات ریاست جمهوری آنها مردم را گرفتند وانگشتان شان را بریدند که دیگردر انتخابات کسی شرکت نکند .اما مردم حتی الامکان درانتخابات حضوریافتند ودرمناطق امن استقبال بالاترازظرفیت وامکانات کمیسیون مستقل انتخابات بود .

 

ولی درجاهای دیگری ازکشور به میزان نا امنی شرکت مردم افت داشت.عنصر دوم واساسی درایجاد جعل وتقلب ،مدیران ومجریان کمیسیون مستقل انتخابات بودند دلیل عمده ای آن، بی طرف نبودن وبا طرف بودن مجریان کمیسیون مستقل انتخابات است.رییس جمهورکشورآنها را منصوب می کند ودرموقع ازآنها کارمی گیرند وبی طرف بودن آنها ازبین می روند وبه نفع نظام وقدرت متمایل می شوند وجدان وعدالت را زیر پا می کنند وقوانین را به نفع قدرت توجیه وتفسیر می نمایند حلال انتخابات را حرام وحرام آنرا حلال می کنند.

 

درانتخابات ریاست جمهوری رییس دارالانشاء هرچه بخواهی متهم است وی درگفتگوی خود با یک شبکه تلویزیونی زیربامباران شدید سئوالات مربوط به جعل وتقلب انتخابات بود واین لکه دامن وی را که به نفع حاکم  به آراء مردم دست برده،تاقیامت گرفته وقابل پاکیزه شدن هم نیست.دلیل این مصیبت سیاسی وانتخاباتی ، اختیارات بیش ازحد رییس جمهور کشور است وی مقتدراست آدمها را مطابق میل خود منصوب وازآنها درهنگام انتخابات پیروزی می خواهد.

 

درچهاردوره، این کارها درانتخابات افغانستان شد ودرانتخابات ریاست جمهوری،گفته شده که ما شاهکارهای جعل وتقلب را داشتیم . انتخابات پیش رو ازآفت جعل درامان نیست شنیده می شود ابزارجعل ازهم اکنون ساخته شده ونگرانیهای بزرگی را انتصاب سه کمیشنرتازه ای رییس جمهور درکمیسیون انتخابات آفریده است.این سه نفربزودی با نام ونشان صدا وسیما بمردم نشان داده می شوند .نام ها وآدم های که من شنیده ام اگرواقعیت داشته باشد.ابزار تقلب ازهم اکنون ساخته شده ودوربعدی انتخابات به نفع رییس جهوربرنامه ریزی خواهد شد.

 

رییس جمهورافغانستان بلحاظ قانونی نمی تواند برای دورسوم خود را بعنوان رییس جمهورکاندید نماید زیراکه منع قانونی دارد واحتمال اینکه توسط لوی جرگه عنعنوی ، تغییرات درقانون اساسی را بیاورد، مشکل است گرچه هنوز دوسال تا برگزاری انتخابات وقت است وممکن است رییس جمهورعشقش گرفته لوی جرگه های خود را دایر نماید اما کار بسیارسختی وهزینه سنگینی برا ی رییس جمهوردارد.گزینه  خود ش را عجالتا منتفی می گیریم .گزینه های دیگر که آلترناتیف رییس جمهورافغانستان با شد کیها می تواند با شد.

 

خلیل زاد سفیر پیشین آمریکا درکابل که آمریکایی واصالتا افغانی تبار است آیا می تواند کاندید محتمل با شد پاسخ منفی، نیست ولی شانس کاندید شدن وی ، صددرصد بستگی به برنده شدن کاندید جمهوریخواهان درآمریکا دارد. خلیل زاد جمهوری خواه است ودوست صمیمی بوش پسر.رییس جمهورافغانستان هم طرف دارجمهوریخواه هان آمریکا درافغانستان است تاطرف دار دموکراتها.احمد جلالی وزیرپیشین داخله، بازهم تبعه آمریکا با اصالت افغانی ،کاندیدایی احتمالی می تواند باشد. وی دردور دوم انتخابات ریاست جمهوری خیلی جلو رفته بود وبرای خود ستادهای انتخاباتی ساخته بود اما ازرقابت درانتخابات منصرف شد.

 

اشرف غنی احمد زی رییس کمیسیون امورانتقال مسئولیتهای امنیتی،وزیرمالیه پیشین ستیزن آمریکا که دررقابتها ی دور دوم شرکت کرد وسخت شکست خورد وی بلد نیست که چه گونه با مردم حرف بزند . بشردوست با خرد پایین ترازسطح متوسط درلوگر که ظاهرا مرکزقبیله احمدزی است ،بشترازاشرف غنی رای آورده بود دلیل آنرا مردم لوگر گفته بودند که حرفهای اشرف غنی را نمی فهمیم . وی درمراسم انتقال امورامنیتی، همین دیروز درشمال گفت که ما کاه می خوریم اما وطن خودرا حفظ می کنیم. اشرف غنی صحبتهای رییس جمهور را نکند جدی گرفته که گفته بود افغانستان جنگل است. وی ریش معنی داری برای خودگذاشته که به گفته کاکایش اولین باراست که درعمرش می گذارد.برخی سئوال می کند که ریش اشرف غنی، ریش انتخاباتی ویا مقدمه ای ورود طالبان است.ایشان می تواند کاندید احتمالی باشد.

 

ازبرادررییس جمهور محمود کرزی نیز گاها سخن گفته شده وی تاجرمهم افغانستان دردوران حکومت برادرش شده ومسایل حقوقی برای خود درآمریکا ساخته است ایشان هم تبعه ای آمریکا است .کسانی دیگری ازحزب اسلامی مثل فاروق وردک وزیرمعارف نیز بعنوان کاندیدهای احتمالی زمزه شده است.داکترانورالحق احدی رهبر حزب افغان ملت و وزیرتجارت نیز ازکاندیداهای محتمل می تواند باشد وی در دورپیشین کاندید بود اما به نفع رییس جمهور کنار رفت.

 

چهره های سیاسی که برشمردیم همه دارای اندیشه ای سیاسی شبیه رییس جمهورکرزی وطرف دارنظام ریاستی متمرکز هستند آنها با ساختار پارلمانی موافق نستند وغیرمتمرکز را تعبیر به فدرالیزم می کنند وبا قاطعیت مخالف سیستم پارلمانی –صدارتی می باشند.

 

چهره ها تماما به جز فاروق وردک که تابعیت خارجی وی را نمی دانم، دوتابعیتهای آمریکایی وافغانی هستند ازاین نظر مشکلی ندارند که مورد تایید آمریکا باشند.اما همه آنها نگرانیهای مردمی را درانتخابات دارند اشرف غنی خیلی بد امتحان داد. وبقیه نیز همین تشویشها را دارند.گذشته ازمردم احزاب سیاسی وچهره های سرشناس کشوربرای انتخابات ریاست جمهوری مهم هستند هرکدام ازآنها اگربخواهند پیروزشوند ورییس جمهورافغانستان برگزیده شوند با ید همکاری چهره ها واحزاب را باخود داشته باشند.

 

رییس جمهورازمیان آنها باید سبک وسنگین نماید که کدام آنها می تواند مید ودف افغانی برای رییس جمهور کرزی شود.ابزارسازی رییس جمهور درکمیسیون انتخابات برای کسی خواهد بود که ازقبل برای رییس جمهور میدودف بودن آن گرانتی شده  با شد.ولادیمرپودین برادرنداشت اما وی ازدرون تشکیلات سیاسی خود فردی را شناسایی کرد که پس ازیک دوره براحتی به نفع ولادیمرپوتین کنارمی رود.حامد کرزی رییس جمهور،برادرش محمود خان را دارد ولی معرفی وی جنجالهای ارثی شدن قدرت را تداعی می کند وهزینه های بسیارسنگینی برای رییس جمهوردارد.

 

 میدودف باید چهره غیرفامیلی باشد که ما دراین مقاله ازکاندیدهای احتمالی نام گرفتیم اما هرکدام آنها خود را کم ترازرییس جمهوروزن نمی کند.اعتماد به آنها خیلی مشکل است. حکومت تمام ابزارها را، تهیه نماید وشرایط رابرای پیروزی یکی ازآنها فراهم کند ولی وی پس ازپیروزی راه خودرا درپیش بگیرد زیرا برخرمراد سوارشده واعتنایی به رییس جمهو نداشته باشد.  فردی روی کارآید که بشود درحکومت وی زندگی کرد واقدا م به دوسیه سازی وتوطئه نکند.

 

دوتابعیتها ویک تابعیتهای رییس جمهورباندازه کافی درفساد دست داشته که حکومت مسئول دربرابرآن بی تفاوت نمی تواند سباشد.فساد پرونده ای قطوری است که همه را نگران کرده البته که مفسدان جای های خود راساخته اند ومشکل است که به دام حساب وکتاب وقانون گرفتارشوند. باهمه این مسایل روزی نگران عدالت وقانون باید  بود. دراکراین خانم نخست وزیر به زندان افتاد.زرداری رییس جمهورپاکستان هرآن احتمال کشیده شدنش به دادگاه متصور است زیرا که متهم به فساد مالی است.درانتخابات پیش رو باید به فکر همه ای این مسایل بود.

 

ابزارسازیها برای همین است که درمرحله ای بعدی ،رییس جمهوری روی کارآید که حافظ منافع باشد.در دوربعدی، ریاست محلل شده ،مثل میدودف جایش را بازکند و یا حداقل توطئه وپرونده سازی برای دوتابعیتهای نظام که رییس جمهور ازدست آنها درروزمبارزه با فساد شاکی بود، راه نیاندازد.دغدغه های رییس جمهوردرانتخابات بعدی همین اموراست . مشکل رییس جمهورازهرکسی زیاد تر است وهیچ کاندیدی درانتخابات ریاست جمهوری نگرانیهای وی راندارد زیرا بیش ازیک دهه حکومت درافغانستان ، پیامدهای خود را دارد.

 

تاریخ را نگاه کنیم سلاطین وحکام ما به چه سرنوشتی گرفتارشد.گرفتاری سرنوشت ممکن است تکرارشود. وسیله های مناسب برای انتخابات ضروری است .کمیسیون مستقل انتخابات عمده ترین ابزارجابجای قدرت ازطریق انتخابات است.این کمیسیون با ید با قوانین شفافی ازطریق مصوبه پارلمان اداره شود علاوه برآن نظارت بین المللی درانتخابات جدی ترمطرح شود ودرگزینش افراد به رییس جمهور،فشارهای پارلمانی وفشارهای سیاسی ازطریق احزاب اپوزیسیون ، وارد شود تا ابزارسازیهای پیش ازوقت منجر به تقلب کاریهای گسترده درموقعش، نشود.

جان کوپی خواهان گفتگوهای فراگیر درصلح افغانستان است

 

جان کوپی خواهان گفتگوهای فراگیر درصلح افغانستان است

 



نماینده جدید سازمان ملل درامورافغانستان آقای جان کوپی گفته است که گفتگوهای صلح افغانستان باقاعده وسیع وفراگیر باید باشد.وی که به تازگی وارد افغانستان شده ودرمدت کم ترازیک هفته دررسانه ها ظاهرشده ودرمورد افغانستان بخصوص پروسه صلح سخن گفته است. آقای جان اهل اسلواکی وکارمند ارشد سازمان ملل ،بجای آقای دومسترو تعیین شده وی جوان وبا انرژی است که وارد کارافغانستان شده واولین اظهارنظرش صریح وشفاف درمورد گفتگوهای صلح با طالبان است.


آقای جان کوپی درمورد گفتگوهای صلح به این موارد اشاره داشت وی گفت صلح افغانستان بین الافغانی باشد وخود افغانها جریان مذاکرات را پیش ببرد البته این تعارف معمولی متناسب با روحیه ای افغانی است زیرا ما افغانها درشعارخیلی خوش ما می آید که مارا مردم مغروربخواند افغانها همیشه با رویای غرورزندگی کرده واین جمله برای شان بسیارلذت بخش است که گفته شود افغانستان قبرستان امپراطوران بوده.اما اینکه نائب قهرمان فساد در دنیا است ودر ردیف فقیر ترین وبدبخت ترین مردم عالم قرار رفته ،رنج نمی برد.


مذاکرات بین الافغانی باشد وخود افغانهای گفتگوهای صلح را پیش ببرد ، حرفی خوبی است. درحالیکه واقعیت این است که ما بن اول را با دخالت خارجیها پیش بردیم اگرخارجیها نبود ،حکومت رییس جمهور کرزی را نداشتیم وبن اول درست نمی شد.طالبان هم اکنون طرف گفتگوها ی خود را معین کرده گفته است که با دولت افغانستان مذاکره نمی کند با آمریکا ییها گفتگوهای صلح را پیش می برد .مجاهدین با حکومت نجیب گفتگو نداشت اما باروسها مذاکره می کرد.حزب اسلامی برهبری گلبدین حکمتیارترجیح می دهد که با آمریکا ییها مذاکره کند تا حکومت افغانستان.

 

استدلال همه این بوده که دولت کابل فاقد صلاحیت ویا دست نشانده است.آقای جان کوپی دراولین اظهارنظر خود بادرک روحیه کاذب ،همین سخن را گفته که گفتگوهای صلح بین افغانها باشد.یعنی اینکه خارجیها درآن دخالت نداشته باشد بسیارخوب بیبنیم که افغانها بدون پاکستان بدون آمریکا ،اروپا، واخیرا بدون قطر می توانند با هم گفتگو داشته باشند ویا نه .


نکته دوم درسخنان جان کوپی فراگیر بودن صلح وگفتگوها بود وی بوضوح ابراز داشت که افغانها با صدای واحد وارد مذاکرات صلح شود صلح افغانها فراگیر با شد تمام طیف های اجتماعی درگفتگوهای صلح شریک شوند وی اضافه کرد تنها احزاب سیاسی کافی نیست جامعه مدنی نیز باید دخیل درمذاکرات صلح با شد گرچه وی درسخنانش اشاره ای به جامعه زنان نداشت ولی تاکید ایشان به فراگیر بودن گفتگوها نشان می داد که وی نگرانیها ی همه اقشارسیاسی ومدنی را درک کرده وسخن گفته است.


نگرانیها زیادی وجود دارد که حکومت افغانستان وارد معامله ای خطرناکی شده وبا کنارآمدن با طالبان، تمامی رقبای سیاسی خود را درهم بکوبد احزاب سیاسی مخالف  فکرطالبانی نسبت به ماجرای صلح مبهم با طالبان نگران هستند زیرا حقیقت مساله این است که آنها درسالهای 1994 تا 2001 با طالبان درگیرجنگ بودند .رهبران جبهه ملی استد لال شان همین است که طرف اصلی طالبان ماهستیم که با آنها درگیربوده ایم نه حکومت رییس جمهورکرزی.رهبران جبهه ملی گفته اند که نمی تواند سرنوشت شان را به امرمجهول حواله نماید آنها مصرند که باید درجریا ن گفتگوهای صلح قرار داشته باشد وحکومت افغانستان با ترکیب هیئت فراگیر وملی ، وارد گفتگوهای صلح شود.


آقای جان کوپی نیز به همین مساله اشاره داشت که درکناراحزاب سیاسی جامعه مدنی نیزشامل مذاکرات باشد.واقع نگری برخی ازچهره های طالب که زمانی درامارت اسلامی دارای موقعیت ومقام بود، نشان می دهد که صلح باید ازموضع ملی وگفتمان ملی انجام شود دیالوک ملی که استاد محقق درکنفرانس خبری میدان هوائی کابل به آن اشاره کرد بخاطر همین رفع نگرانیها است.آقای مولوی ارسلارحمانی با رسانه ها اعلام کرد که درجریان گفتگوها باید رهبران قومی وسیاسی شامل باشند درغیر آن بحران افغانستان خاتمه پیدا نمی کند.فکرمی کنم آقای رحمانی دقیق ترازهمه به عمق نگرانیهای اجتماعی پی برده است زیرا طالبان مشکل عمده را باجوامع واقوام کشورداشت. طالبان بارهبران مقاومت افغانستان درگیربود ورهبران سیاسی را گرفتند وازبین بردند.


حالکه قرارشده با طالبان گفتگو شود این گفتگوها باید ازموقف ملی صورت بگیرد رهبران جبهه ملی معتقد ند که حکومت افغانستان توانایی وظرفیت برخورد با قضیه را به تنهایی ندارد .مذاکره باطالبان را غربیها وآمریکاییها راه انداخته وآنها تصمیم گرفته است که افغانستان راه حلی نظامی ندارد واین پروسه دراصل یک پروژه خارجی است وطرفهای درگیر نیز گفته اند که با خارجیها مذاکره می کنند طالبان ،حزب اسلامی، شبکه حقانی علاقمند مذاکره با خارجیها هستند.


رهبران جبهه ملی نیز با اصل مذاکرات با طالبان مخالفت ندارد زیرا که خارج ازاراده شان است والا طالبان کیبل واله با خشونت وصف ناشدنی اش قابل گفتگو نیست زیرا آنها هیچ یک ازابزارهای خود را کنارنمی گذارند گرچه برخی مقامات کشورگفته است که طالبان با کیبل نمی تواند برگردد.اما آنها نگفته اند که ما اجرای شریعت خود راکنارمی گذاریم .

 

آقای گروسمن نماینده آمریکا درکابل گفت که طالبان باید اعلامیه بدهد که دیگررابطه ای با القاعده ندارد اما تاکنو چنین اعلامیه ای ازطرف طالبان صادر نشده درحالیکه آقای جوب آیدن معاون رییس جمهورآمریکا دو ماه پیش اعلام کرد که طالبان الزاما دشمن آمریکا نیست ونام ملا عمر درلیست پولیس فدرال وجوندارد.


صلح باطالبان شروطی داشت که باید درنظر گرفته شود قانون اساسی ، قطع رابطه با القاعده ، گذاشتن اسلحه به زمین ، قبول ارزشها ی مدنی ،رعایت حقوق زنان ، حقوق اقلیتهای قومی، آزادی رسانه ها، وقبول دموکراسی ازجمله شروط گفتگوها بود .آقای گروسمن فقط به یک شرط اشاره داشت. قطع رابطه با القاعده شرطی که برای آمریکاییها مهم است ولی بقیه ای شروط را ذکرنکرد نگرانی وجود دارد که اداره اوباما آنها رافراموش کند وفقط به یک شرط بسنده نماید.


جامع بودن مذاکرا ت به همین خاطر است که شروط گفتگوهای صلح قربانی نشود زیرامعلوم می شود که برای آمریکا ییها یک شرط مهم است وبرای حکومت افغانستان هیچ شرطی مهم نیست زیرا افغانستان به مسایلی اشاره می کند که بسیاربه نفع طالبا است تا جامعه مدنی واحزاب سیاسی.حکومت افغانستان هیچ دغدغه ای ندارد وتمام هدفش این است که باطالبان دریک میز بنشینند وبرادران ناراضی را، را ضی کند که دست ازجنگ بکشد .معین وزارت خارجه می گوید که ماشرایط ملحق شدن زندانیان طالب را باخانواده های شان فراهم می کنیم.حکومت افغانستان نظراتش نسبت به طالبان بسیارملایم تر نسبت به اپوزیسیون سیاسی حکومتش است.رسانه های حکومت همین را نشان می دهد ومقامات حکومت همین گونه حرف می زند.


این موضع گیریها است که سبب نگرانی شده وجالب است که نماینده سازمان ملل تازه وارد، به این موضوعات اشاره کرد وگفته است که گفتگوهای صلح باید همه جانبه باشد احزاب سیاسی جامعه مدنی درمذاکرات صلح شریک باشد وافغانستان با یک صدای جامع جریان صلح را به پیش ببرد واین اظهارات بسیارامید وارکننده است.


رهبران جبهه ملی افغانستان به خاطر اعتماد واطمینان اشاره به نظارت سازمان ملل داشت آنها دربیانیه ای خود درابتداء سال 2012 اعلام داشتند که جریان گفتگوها را سازمان ملل نظارت نماید این خواست جبهه ملی افغانستان است. درکنار مسایل مربوط به گفتگوهای صلح وتاکید به فراگیر شدن آن که آقای جان کوپی به آن اشاره داشت ،نظارت ازجریان صلح بسیارمهم است سازمان ملل می تواند ناظر خوب ومورد اعتماد همه باشد. رهبران جبهه ملی طی پیشنهادی ازسازمان ملل بخواهند که گفتگوهای صلح را نظارت نماید .