نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

جانوران رنگ می شوند


 

جانوران رنگ می شوند

 

 

حال که قرارشده با زبان حیوانات وتشبیهات حیوانی ،مسایل خودرا شرح بسط دهیم ورییس جمهورما، دربیان موضوعات اساسی کشور،تشبیهات شیر،چوچه شیر،جنگل وسرزمین جنگ،داشته باشد وجناب اشرف غنی احمد زی تحصیل کرده ای آمریکا ،ازکاه خوری کاه دان،دربیان نظرات شان،بهره ببرد.وخانم ملالی جویا،عضوپیشین پارلمان کشور،درمورد پارلمان بگوید که خانه ملت،طویله حیوانات است وی با بیان چنین مضمونی،مورد خشم دیگراعضای پارلمان قرارگرفت وبه دلیل اینکه زورش کم بود وحامی نداشت ودیگراینکه یک زن بود،ازپارلمان سلب،صلاحیت شد وعضویت وی درپارلمان پیشین به تعویق افتادوفکرمی کنم زندگی درخفا را بجرم اینکه پارلمان را طویله گفته بود،را اختیارکرده است وازمدتها است که افتابی نمی شود.برخی می گویند:وی با این شگرد واستفاده ازادبیات حیوانی مرامی داشت که به آن رسید.

 

وی بخاطرفرمایشان شان درمورد،استفاده ازادبیات حیوانی،دربلاد غرب مورد ستایش وتقدیرقرارگرفت ولقب شجاع ترین زن افغان را گرفت وبه جوایززیادی ازاین طرف وآن طرف دنیا،نایل آمد.استفاد ازادبیات وتشبهات حیوانی درمورد سیاست وسرزمین، این سودها را نیزدرپی داشته است.استفاده ای مقامات ونخبگان سیاست درافغانستان ازادبیات جانوران،تنها داب، آنها نیست ازقدیم الایام بشر،با  چنین تشبیهات وتمثیلات،منظورخودرا بیان کرده است.این نشان می دهد که انسان رابطه  ای تنگاتنگی دربیان مقاصدش با حیوانات دارد زیرا خود انسان هم ،بهترین تعریفش همان است که گفته شده :الانسان حیوان ناطق.با این اوضاع واحوال من هم شامل این تعریف می شوم من هم حیوان وهم ناطق هستم.برخی به رییس جمهورکشور،پس ازآن فرمایشات شیرانه اش ،اعتراض داشتند. البته این انتقاد ازسوی کسانی مطرح شده اند که فکرمی کردند که واقعا به انسانیت،توهین شده ورییس جمهور،جامعه،مردم،وسرزمین خودرا با حیوانات وحشی شیروغیره تشبیه کرده است به اشرف غنی هم خیلی، خیلی اعتراض شد زیرا ایشان به وضوح، مراحل عملی ومشترک زندگی انسان وحیوان را که خوردن کاه باشد را،به میدان آورد.تفاوت صحبتهای اشرف غنی ورییس جمهوردراین بود که ایشان،تشبیهات وتمثیلات داشت اما اشرف غنی تصریحات.آقای غنی درمراسم انتقال امورامنیتی درشهرمزارشریف، خیلی خراب کرد وانتظارنمی رفت که وی همانند خانم ملالی جویا که دخترجوان بیست هفت ساله است،حرف بزند.طویله وکاه دریک مکان صدق می کند که خانم دربیان مقصد سیاسی خود،پارلمان را "طویله" واشرف غنی اشاره به" کاه خوری" داشت.بصورت منطقی این نتیجه بدست می آید که کاه درطویله خورده می شود.

 

راویان اخباروناقلان اثار گفته اند که سلطانی درگذشته های دور،مجلس بزرگ مشورتی ازرعایا،حکماء وریش سفیدان وبزرگان  کشورش را،دایرمی کند.هدف ازتشکیل مجلس بزرگ،رای زنی درمورجانوران وحیوانات بود که درجنگل موازی با قلم رو،سلطان زندگی می کردند. حیوانات مختلف ازجنگ خاج می شدند وبه قلم روآدمیان،تعدی وتجاوزات بیشرمانه را ،راه انداخته بودند.آنها درموارد مرتکب قتل ودریدن آدمها،نیزشده بوند.شکایاتی زیادی به سلطان شد که تدبیری برای مهار،جانوران بیاندیشند.مجلس بزرگان واکابیر،برگزارمی شود اجندایی مورد بحث ازسوی سکرترها، به مجلس،ارایه می شوند.عمده ترین موضوع، درنشست، همین است که چه گونه جلوتجاوزات وایذاء واذیت جانوران گرفته شود.هرکسی راه حلی را ارایه کرد وازاقدامات انجام شده گذشته نیزیاد آوری شد.آن موردیکه یک اجنبی برای مهارحیوانات جنگ داده بود وخودش تا دمی مرگ مورد تجاوزات جنسی قرارگرفت،نیزدرمجلس مطرح شد.قصه اجنبی که مدعی شد، من با تدبیری که دارم وحیوان شناسی که بلد هستم، حیوانات جنگل را،مهارمی کنم.وی برای این کارپست شیر،خواسته بود.مردم برای این اجنبی پیست شیرمی آورد ووی آن را می پوشد وبه قصد،نابود کردن حیوانات،وارد جنگل حیوانات می شود.اجنبی برای یک هفته درمیان جنگلها،گم شد مردم همه منتظرونگران بودند که این اجنبی چه شد.سرانجام وی کوفته وذله برمی گردد.مردم دورش را احاطه می کنند که چه شدوچه کردی چرا قسمتهای پاین بدنت،خون آلود است.اجنبی می گوید: ای مردم خاین؛ می خواستید مرا رسوا نمایید.پست شیرماده را بمن پوشانده بودید ومرا درمیان جنگل فرستادید شیران نر این روزرا برسری من آوردند.

 

این گزارش که حاکی  ازتجاوزات جنسی حیوانات درمورد آن اجنبی بود، نیز درمجلس بزرگ ملی،درمحضرسلطان قرائت شد.نشست ازساعت نه صبح به وقت محلی تا ساعات پنج بعد ازظهرادامه می یابد سرانجام پشنهادی که ازسوی حکیم با تجربه ،طرح شد واین طرح، مورد تایید قرارمی گیرد.طرح حکیم برای مهارحیوانات این بود که یک ماه، ته مانده غذای سربازان را با ده ماموروکارگردراختیارشان بگذارند.مرحله دوم طرح این بود که با گذشت یک ماه،دوازده نوع رنگ را لازم دارد وسلطان دستوردهد که این د وازده قلم رنگ با رنگ مالان ماهردراختیارش گذاشته شود.طرح حکیم  درهردوفازاول تهیه ته مانده غذایی مقامات دولتی وفازدوم تهیه دوازده قلم رنگ درموقع وزمانش،درنشت بزرگ ملی تصویب می شود.جلسه درساعت پنج بعد ازظهربا دعا برای سلامتی وتخت بخت سلطان ورفع ودفع حیوانات،وبایید، پشنهاد حکیم شهر،به پایان می  رسد.اجرایی وعملیاتی شدن طرح دومرحله ای حکیم ،آغازشد.به فرمان حکیم باقی مانده غذاهای مقامات دولتی،درظروف منظم درحاشیه جنگ حیوانات،چیده شد.روزاول حیوانات چندی آمدند وغذای خوش مزه ای سفره مقامات دولتی را خوردند ورفتند. روزهای بعد غذاها،زیاد وزیاد تر،حیوانات پرشوروپرشورتردرمراسم،پذیرایی حکیم،شرکت کردند این وضع مطابق،برنامه دومرحله ای حکیم،برای مدتی یک ماه ادامه داشت دراین یک ماه دوکاراساسی انجام شد اول اینکه همه حیوانات جنگل، مهمان حکیم شد وازغذاهای که برای شان تهیه شد،همه شان استفاده کردند نکته دوم حایزاهمیت این بود،که حیوانات جنگل با ماموران حکیم ومالک طرح،چنان انس ومحبت گرفتند که ماموران به فرمان حکیم دست های شان را، به سرو صورت حیوانات می کشیدند.

 

حکیم گفته بود که باید هرچه بشتربا حیوانات نزدیک شوید ودست به سروصورت آنها بکشید مامورین بصورت منظم درطول یک ماه این فرمان را،اجرا کردند.حکیم کارهایش را، دراین مرحله بصورت موفقانه به پیش برد ورابط بسیاردوستانه ای بین حیوانات جنگل ومامورین پخش غذا،بوجود آورد.فازاول طرح حکیم به پایان رسید.ایشان خواهان اجرای شدن،فازدوم ازطرح خود شد.حکیم دوازده قلم رنگ خواسته بود.به فرمان سلطان دوازده قلم رنگ برای حکیم ومامورانش،آماده می شود رنگهای بسیارچسباک واصیل که به زودی قابل محووزایل شدن ،نبود.رنگها،آمده است مامورین گوش بفرمان حکیم است که چه می کند.ابتداء طبق معمول سفره غذا برای حیوانات،درکنارجنگل،پهن می شود.حیوانات با کمال اشتها مشغول خوردن غذای شان می شوند.حکیم دستورمی دهد که حیوانات را رنگ مالی نماید.مامورین با مهارت وسوء استفاد ازدوستی ایجاد شده بین حیوانات وماموران، تعداد زیادی ازحیوانات را رنگ مالی می کنند.حیوانات بگونه ای رنگ مالی شده بود که اصلا نگاه به آنها،ایجاد حیرت ووحشت می کرد،یکی سرخ ،سرخ ودیگری،سیاه،سیاه وقس علیهذا.اصولا فازدوم ازطرح، صحنه ای را بوجود آورد که ازجماعت بزرگ حیوانات مهمان حکیم، چیزی دیگری سا خته شد.انسان قادربه درک این نبود که اینها،همانهای هستند که یک ساعت قبل ازجنگل، برای خوردن غذا آمده بودند ویا اصلا موجوداتی دیگری است که وحشت ایجاد می کرد.

 

حیوانات باصرف غذا وتغییرات فاحش ظاهری ،به جنگل برمی گردند.حیوانات داخل جنگ،با گروهی روبرومی شوند که نسل اندرنسل آنها را ندیده بود احساس بیگانگی مطلق ،برای شان روی می دهند وبه  این  نتیجه می رسند که با گروهی ازموجودات روبروشده که قصد تسخیروتصرف جنگل شان را دارند.اینجا است که چنان جنگ بی پایانی بین شان درمی گیرد که کسی را یاری مهاراین نبرخونین نبود.حیوانات تامرزنابودی هم دیگر،وارد جنگ می شوند.حیوانات رنگ مالیده شده حالت دفاعی داشتند واصلا نمی دانستند که برای چه می جنگد اما حیوانات داخل جنگل به دشمن شناسی کامل دست یافته بود وبرای نابودی،رنگ شده ها،تامرزکشته شدن ودفاع ازسرزمین شان،کمربسته بودند.داخلیها فکرمی کردند که نیروی خاجی وارد سرزمین شان شده وبا ید ازسرزمین خود وازخانه وکاشانه خود،دفاع کرد واین وظیفه ملی ومیهنی شان است وهیچ باکی نداشت که دربرابررنگ شده ها ودست خورده های حکیم،تاپای جان،مبارزه نماید.به این ترتیب جنگ دوام می یابد وهیچ کسی قادربه صلح آشتی دربین شان نیست.پایان کاربه مرحله نه جنگ ونه صلح ،متهی می شود که هردوطرف به اندازه ای بسیارزیادی،دراثرجنگهای خونین،تضعیف می شوند وبه این صورت یاری اینکه ازجنگل، خارج شوند ومثل گذشته ها، مزاحمت های برای همسایه ها داشته باشند را نداشتند وازتعرض وتجاوزوادعای های خود ،بازمانده بودند.حکیم، مرام داشت وآن ایجاد اختلاف وشکاف دربین حیوانات بود وی با مهارت کامل،فازسوم که تحقق مرامش بود را،انجا م داد ومردمش را ازشرتجاوزات حیوانات،نجات داد.

 

البته این داستان را، می تواند هرگونه توجیه کرد.براساس تمثیلات وتشبیهات مقامات حکومتی ما،که با زبان حیوانات،مطالب شان را، برای ما تفهیم می کنند.دراین صورت ما شیرهای هستیم که درجنگل زندگی می  کنیم وبرا ی حفظ این سرزمین کاه می خوریم.ویا درطویله وباغ وحش،به سرمی بریم این جملات مستند والقاء شده مقامات حکومتی ازتوصیف افغانستان می باشند.ازاین نقطه نظراگربه قصه بنگریم ،مساله کاملا به ضررما تمام می شود. دراین صورت ما دریک جنگل زندگی می کنیم وبه مردم آسیب می رسانیم وادعاهای داریم،حال سلطان عالم درنظام واحد بین الملل،درمورد ما تصمیم گرفته است وبا دادن آب ونان مارا درنهایت رنگ مالی کرده وبه جان هم انداخته که جنگ ما هرگز،پایانی ندارد. اما اگربا زبان انسانی وادبیات انسانی بخواهیم،خودرا توصیف و شرح دهیم دراین صورت،افغانستان جنگل نیست وشیرپلنگ دراین سرزمین زندگی نمی کند ومردم دراین سرزمین بجای کاه،نان می خورند وصاحب عقل خرد هستند.درباره مهاجمان که نیت،تجاوزداشته،تصمیم می گیرند.مردم متجاوزین را ازسرزمین انسانی خود،بیرون رانده ومی رانند.درگذشته ،مردم وحکیمان آن ،موفق شد ند که درمیان خرسهای قطبی،شکاف ایجاد نمایند وبا تکیه به منابع فرهنگی  وخردانسانی،ازسرزمین خود،دفاع کردند ودفاع خواهند کرد.تروریستها، دراین صورت وحشیان هستند که ازجنگلهای بیرون به قصد تجاوزات،وارد خاک افغانستان شده اند. چنانچه درگذشته،حیوانات وخرسهای قطبی دیگری به این سرزمین انسانی ونه جنگل حیوانی ،به نیت اشغال آمده بودند. مردم ونخبگان آن درنهایت امر، این جانوران را که ازجنگلهای بیرون، وارد خاک وسرزمین انسانی ما شده بود را،شکست دادند.چنانچه درگذشته این شکست را خرسهای قطبی،تجربه کردند.

 

امروزششم جدی سالگرد اشغال این سرزمین است ومردم با ده سال مقاومت این سرزمین را، نجات داد.درقصه" جانوران رنگ می شود" باید نگاه به آن افسانه را شناخت ما اگربا منطق،شیر،جنگل،طویله ،کاه وکاه خوری به مردم وسرزمین خود نگاه کنیم دراین صورت ما خساره مند شده وقصه" جانوران رنگ می شود" درمورد ما صد ق می کند دراین نگاه، دوازده قسم رنک درقالب دوازده موافقتنامه استراتژیک به جان ما،مالید شده وممکن است درآینده رنگهای دیگری درچوکات موافقتهای دیگر،بما مالیده شود.نوع جنگهای که دراین کشورجریان دارد،به دلیل  شدت وحدت رنگها است که ادامه دارد.دراین نبردها، همه، هم دیگررا بیگانه ودشمن فکرمی کنند وتا مرزنابودی هم دیگر،کمررا بسته است.دلیل آن است که رنگهای گوناگون بما مالیده شده وماهم دیگررا نمی شناسیم وبه همین علت است که مصالحه درکارما نیست وکسی قادرنیست که این جنگ را خاموش نماید. چون حکیم سلطان به همین خاطراین تدبیررا کشید ه که ما هم دیگررا نابود نماییم.

 

اما اگرنگاه ما،انسانی باشد ونگوییم که ما ازجنس شیر،پلنگ،گاووگوسفند، کاه خورهستیم وپارلمان خود را،طویله نام نگذاریم دراین فرض ،مادریک سرزمین انسانی با قدمت تاریخی زندگی می کنیم،جنگ جاری را سلطان وسلطانه های عالم برما تحمیل کرده است.ما به تجربه ثابت کردیم که جانوران مهاجم را که ازقطب شمال آمدند.درششم جدی سال1358 سرزمین انسانی مارا اشغال کردند، آنها رنگهای شان، سرخی، سرخ بود.درحالیکه درگذشته حیواناتی به این سرزمین حمله کردند که رنگهای شان سیاهی ،سیاه بود.مردم ما باحکیمان شان هردودسته ازگروهای مهاجم را شکست دادند.درحال  حاضرهم تروریستها ازماورای افغانستان وازجنگل های دورنزدیک جمع شده وبه فرمان سلطان شان،به سرزمین ما حمله ورشده دراین صورت مردم مصمم است که ازسرزمین انسانی شان دفاع نمایند.افغانستان سرزمین انسانی است جانوران که ازجنگل های خارج،وارد جغرافیای زندگی ما شده،آنها را شکست می دهیم.این کارظاهرا به دوش مردم و نسل با استعداد وحکیم  افغانستان،گذاشته شده است ونه مردمیکه با زبان حیوانات با ما سخن می گویند.

 

رییس جمهوربا بکاربردن  جملات،شیر،جنگل، فکرکرده که مردمش  کودک است وکودکان،مشکلات وگرفتاریهای شان را بازبان جانوران ،بهتردرک می کنند وبه همین دلیل با مردم صبی خود، حرف زده است.اغلب دوستان رییس جمهوررا درحدی یک انسان شریف وپدرمهربان،قبول دارد وی همانگونه که پدرمیرویس جان است درواقع پدرملت هم است با توجه به اینکه مساله پدری وبابایی درقانون اساسی،درج شده است وما بابای ملت داشتیم.اگرخدا بخواهد رییس جمهورهم با ختم کارهای شان بابای ملت می شود ایشان با همان زبانی که بامیرویس جان،شبها،حرف می زند وطبعا داستانهای شیرین حیوانات را ازکلیله ودمه گرفته به فرزند عزیزش،قصه می کند.کلیله دمه مربوط به داستان کهن هند است ورییس جمهورتحصیلاتش درهند بوده وبا فرهنگ کلیله ودمه خوب آشنایی دارد.ولی دراین میان احمد زی صاحب،واقعا مردم را شتر،گاووگوسفند،فرض کرده است وگفته است که کاه می خوریم اگرمردم، همراه احمد زی صاحب کاه بخاطر،حفظ جنگل خود بخورند دراین صورت،ما همان موجوداتی هستیم که درجنگلی بنام  افغانستان زندگی می کنیم.احمد زی به دلیل اینکه مثل همه ادمها،وابسته به شتر،گله ورمه است چون شغل پدری اش همین بوده بنابراین بصورت جدی گفته است که ما کاه می خوریم منطق احمد زی وملالی جویا، یکی است هردوفکرکرده که افغانستان جنگل ویا طویله ای است که حیوانات مختلف ازجمله شتروگوسفند کاه خور،درآن زندگی می کنند.با منطق ونگاه احمد زی وملالی،قصه" جانوران رنگ می شود" به سود ما نیست.

تیربه هوا

تیربه هوا

 

مشت درتاریکی ،کوبیدن آب درهاوند ،تیربه هوا،درمواردی بکارگرفته می شود که انداخت کرده اید ولی هدف را نمی شناختید.مارشال فهیم درمراسم سالگرد مطلب البیک وبیست نفرازمردم درشهرطالقان،به این مساله اشاره کرد.وی گفت:  مذاکره باطالبان که نمی شناسیم ،خیال است.یعنی اینکه تیربه هوا انداختن است.مضمون سخنان مارشال فهیم نشان می داد که ایشان ازمذاکرات بی حاصل حکومت با طالبان،سخت باید ناراحت باشد.مارشال این گونه مذاکراتی را که طرف را،نشناسیم،بی هوده می داند.حکومت درطی چهارسال ازمذاکرات خود،درواقع تلاشهای بی ثمری را پیش برده است. مذاکرات حکومت با طالبان نه تنها،مثمرنبوده بلکه دردومورد بسیاردرد وخطرناک هم تمام شد.

 

تروراستاد ربانی درسال گذشته با مدیریت وبه گفته مارشال با خیالات صلح،انجام شد که بزعم همه،ضایعه جبران ناپذیری بود.دلیل اینکه حکومت افغانستان درچاه گفتگوهای تاریک قرارگرفت همان،خیالات بود برخی می گویند: حکومت مثل عاشق کوردرمذاکرات شان عمل می کند.حکومت عاشق صلح بود اما معشوق صلح را نمی شناخت.این همان تصورات ویا خیالاتی است که مارشال فهیم به آن اشاره داشت.هشدار مارشال فهیم باید  به حکومت افغانستان  باشد زیرا ازدل گفتگوهای حکومت با طالبان براساس اوهام وخیالات،فجایعی بیرون داده شد.استاد ربانی دربستم سپتامبر2011 ترورشد اسدالله خالد همین ده روزپیش مورد حمله قرارگرفت ودرحال حاضر،روزهای سختی ازدرمان خودرا درآمریکا بسرمی برد.این دوحادثه درد ناک ازمذاکرات است که حکومت با طالبان سازماندهی کرده بود وبه این شکل هولناک،نشان داده شد.بصورت منطقی اخطارها واشارات مارشال فهیم،باید گفتگوی مجهول طالبان با حکومت افغانستان باشد. برخی می گویند: اشارات مارشال فهیم به گفتگوهای شانتهی پاریس است اما احتمال این مساله بعید است زیراکه اپوزیسیون تاکنون آنچنان مذاکراتی نداشت درثانی ازمذاکرات پاریس،بوی خون نمی آمد ودماغ کسی دراین گفتگو،خون نشده است.

 

این حرف درست است که تفاوت نظردرکنفرانس سمع نظرات پاریس،بسیارزیاد وفوق العاده بود.گزارشها،نشان می دهد که طالبان وحزب اسلامی،خواهان تجدید نظراساسی درنظام افغانستان بودند آنها نشان دادند که همه چیزباید ازسر،شروع شود.این ازسرگیری هم درنظرات حزب اسلامی وهم درنظرات  طالبان،دیده می شد.تفاوت شاید درعبارات ونحوه بیان مسایل بود.مارشال فهیم باید ازمذاکرات که طرف را نشناسیم،نگران باشد وآن را خیالات دانسته باشد.حکومت افغانستان تاکنون مذاکرات را درتاریکی انجام داده است.این گفتگوهای خطرناک باید ازبین برود.گذشته ازطالب ناشناسی حکومت،مساله دیگری که خیلی تلخ است که حکومت بعلاوه اینکه طالبان را نمی شناسد ومذاکرات شان درتاریکی انجام شد ،گفتگوهای حکومت با حمایت وموافقت احزاب سیاسی وگروهای مدنی همراه نبود. اپوزیسیون می گوید: حکومت همیشه درتلاش است که احزاب سیاسی را درحاشیه قراردهد حکومت نمی خواهد که گروهای مدنی وجامعه زنان درمذاکرات صلح ،شرکت داشته باشد.احزاب سیاسی درکنفرانس پاریس با درایت وموفقیت وتلاشهای خود،فضای حضورشان را درکنفرانس،گشوده است.نشست شانتهی به میل ورغبت حکومت افغانستان نبود.

 

هم اکنون حکومت افغانستان با این مساله که دورچهارم وپنجم ازمذاکرات،درپاریس دایرشود،مخالفت خود را اعلام داشته است.وزیرخارجه افغانستان درمجلس سنا، با صراحت اعلام داشت که دیگرکنفرانس پاریس چهاروپنج نخواهیم داشت.وی اخطارداد که شانتهی پاریس،آخرین مذاکرات درمورد افغانستان است.وزیرخارجه افغانستان به این مساله نیزاشاره کرد که بعد ازاین مذاکرات صلح درداخل افغانستان برگزارمی شود.ناظران با این بخش ازسخنان وزیرخارجه موافق نیستند که حکومت افغانستان بتواند مذاکرات صلح را درداخل کشور،مدیریت نماید زیرا،تروراستاد ربانی وحمله به اسدالله خالد،همه اعتباروظرفیت را ازحکومت گرفت.مشکل دیگرهم این است که طالبان حکومت افغانستان را قبول ندارد.بنابراین چه گونه می شود کنفرانس صلح را درداخل افغانستان،برگزارکرد.وزیرخارجه به یک نکته ای دیگری نیزاشاره داشت ایشان گفت: ما نمی شناسیم که دونمایند ه طالبان وابسته به چه گروهی ازطالبان تعلق داشتند.این حرف وزیرخارجه درست است.حکومت افغانستان،شناخت دقیق ودرستی ازطالبان ندارد ودونماینده که درپاریس شرکت کرد را نیزنمی شناخت.مولوی شهاب الدین دلاور نعیم ورد ک ازسوی طالبان درمذاکرات پاریس شرکت داشتند.امروزوزیرخارجه درمجلس سنا با صراحت اعلام داشت که نمایندگان طالبان رانمی شناسد.مارشال فهیم هم همین حرف رامی زند که ما طرف را نمی شناسیم با افرادیکه نمی شناسیم چه گونه می شود،به صلح دست یافت.

 

ازمجموع صحبتهای مقامات،هرکسی این نتیجه را می گیرد که حکومت افغانستان ممکن است هرامری مربوط به بحران افغانستان را بشناسد اما طالبان را نمی شناسد. مخالفان حکومت می گویند :عیب کارهمین است که حکومت طالب شناس نیست به همین دلیل فیرهوایی می کند.نکته ای دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که حکومت افغانستان ازمذاکرات پاریس ناراضی باید باشد گرچه مقامات حکومتی درمورد کنفرانس پاریس خیلی متفاوت ومتشتت،حرف زده است ابتداء رییس جمهورازمذاکرات پاریس استقبال کرد وسخنگویان ارگ ریاست جمهوری درختم کنفرانس پاریس نیزابرازخرسندی کرد که درنشست پاریس،احزاب سیاسی وگروهای مدنی ازنظام سیاسی،قانون اساسی ودست آوردهای ده ساله،پشتیبانی کردند.اما درطی کم ترازیک هفته، حکومت سه نوع موضع گیری را داشت.استقبال ازکنفرانس پاریس،شک وتردید درمورد نشست شانتهی پاریس وحتی انکارواظهاربی اطلاعی ازگفتگوهای پاریس.ناظران می گویند: این آشفته گی درمورد کنفرانس پاریس درمدت کم ترازیک هفته برای چیست حکومت چرا تحلیلها وموضع گیریهای پراکنده ومتشتت دارد.سردرگمی درسیاست حکومت درطی کم ترازیک هفته،بوضوح دیده می شد.

 

امروزوزیرخارجه درمجلس سنا درمورد نشست پاریس،اظهاراتی مثبتی نداشت وهرگزاستقبال ازنشست پاریس نکرد درحالیکه سه روزپیش رییس جمهوروسخنگوی ارگ ریاست جمهوری ازمذاکرات پاریس،استقبال کردند.امروزوزیرخارجه گفت: ازنشست پاریس اطلاعی ندارد وحکومت افغانستان درآن دخالتی نداشت ودونفرازشورای صلح درکنفرانس پاریس شرکت کرده بود.وی تاکید کرد که نشست پاریس آخرین نشستی است که درمورد افغانستان،برگزارشده ودیگرنشستهای صلح درداخل افغانستان برگزارمی شود وی بلافاصله گفت: قطرمحلی اصلی کنفرانس ودفترنمایندگی طالبان است.وزیرخارجه به این نکته نیزاشاره داشت که قراراست توافقات وپروتکل با دولت قطردراین مورد امضا شود.برخی به سخنان امروزوزیرخارجه انتقادکرد وگفتند: ما نفهمیدیم که قطرحکم داخل افغانستان را دارد ویا قطرهم یک کشورخارجی است.پاریس چهاروپنج به دلیل اینکه کشورخارجی است را درمذاکرات صلح نخواهیم داشت.اما مورد قطروتوافقات درمورد برگزاری مذاکرات صلح افغانستان ازنظروزیرصاحب ،خارجی دانسته نشد. بیبینید مقامات چه قدرآشفته حرف می زنند که کسی بدرستی ازصحبتهای وزیرخارجه متوجه نشد که کشورقطرحکم یک کشورخارجی را دارد ویا اینکه درمذاکرات صلح مثل پاریس، خارجی گفته نمی شود.

 

آگاهان مسایل می گویند:حکومت همان سیاست قبلی خود درمورد احزاب سیاسی را د نبال می کند ومی خواهد انحصارمذاکره را داشته باشد.درنشست پاریس تمامیت خواهی حکومت،شکسته شد.درمذاکرات پاریس همه گروهای تاثیرگذار،شرکت داشتند.حکومت افغانستان با امضای پروتکل با امیرقطر،می خواهد مدیریت کنفرانس را بدست بگیرد واحزاب سیاسی وجامعه مدنی را ازمشارکت درپروسه صلح بازدارد ومذاکرات را بصورت انحصارطلبانه پیش ببرد.آگاهان مسایل می گویند: حکومت افغانستان به اهداف خود دست نمی یابد بایکوت احزاب با اتفاقات ونشست پاریس دیگربرای حکومت افغانستان،بسیاردشواراست.حضوراحزاب وجامعه مدنی درمذاکرات صلح با شانتهی سوم پاریس، نهادینه شده است.حکومت افغانستان لزومی ندارد دراین درگیرنفی واثبات خودرا،درگیرنماید.نکته دیگراینکه جامعه جهانی درمورد مذاکرات،ملاحظات خاصی خود را دارد سازمان ملل وکشورهای اروپایی،می دانند که مذاکرات بدون مشارکت احزاب درگیر،معنی ندارد.آنها درمذاکرات صلح افغانستان،ازیک پروسه ملی وفراگیرحمایت می کنند.مساله سومی که دراین جا مطرح است این است که طالبان هم هرگزباحکومت افغانستان به تنهایی مذاکره نمی کنند ویا اصلا باحکومت افغانستان دریک میزنمی نشنینند.

 

آنها درمورد نشست پاریس گفته است که با نمایندگان حکومت مذاکراتی نداشته.آنها درکنفرانس پاریس تنها نظرات خودرا به سمع دیگران،رسانده اند.حکومت افغانستان درحال حاضربا چندین جبهه خودرا درگیرساخته واین سیاست به نفع حکومت ما نیست.حکومت حضورومشارکت احزاب را درمورد مذاکرات صلح قبول ندارد با جامعه مدنی هم درگیرمی شود با طالبان بخوبی درگیرشده ودرحد نفی واثبات هم دیگرحرف می زنند.حکومت افغانستان با رد کنفرانس چهاروپنج پاریس وبا رد سازمان ملل درنشست عشق آباد،درواقع خود را با چندین جبه درگیرکرده است.این گونه تعامل به ضررافغانستان است وبا این وضع نمی تواند مذاکرات صلح را بجای رساند.مارشال فهیم باید نگرانی اش ازهمین  جهت ها باشد که گفته است مذاکرات با این وضع که طرف را نشناسیم،خیالات است ویا رسیدن به صلح یک خیال است.مضمون اظهارات ایشان این است که مشت درهواکوبیده می شود.مذاکرات با این شرایط بجای نمی رسد.حکومت افغانستان درمورد مذاکره با شش جبهه وجهت داخلی وخارجی ،خودرا درگیرکرده است.ناظران می گویند: رازاین آشفتگی سیاست درحکومت را نمی تواند درک کرد.

طینت


طینت

 

انسان براساس روایت ادیان ابراهیمی ، طینت روحانی دارد وحامل "نفخه" است.اما این حقیقت روحانی اکثرا،تبدیل به طینت حیوانی شده وآن بعد انسانی وخدایی انسان گم می شود.درجوامع انسانی اصل زندگی "تعاون بقاء" است اما درجوامع حیوانی اصل بر"تنازع بقاء" قرارگرفته است.اینها ازکارکترهای،دوجامعه انسانی وحیوانی،شمرده می شود.سیمای جوامع بشری امروز،شباهتهای به زندگی انسانی ندارد.اصل برتنازع بقاء است.درتنازع بقاء هرکه زورداشت،حق با اوهست.فیلمهای مربوط به حیوانات را دیده ایم حق،با زوراست.پلنگ بچه آهویی را، شکارمی کند دروسط راه با ببر،برمی خورد.ببربا زور،شکارش را ازش، می گیرد ودراین حال شیر،سرمی رسد.وی به زورشکار،را ازچنگ ببر،می روباید.شیردراین جا حرفی اصلی را می زند زیرا که زوردارد.

 

رییس جمهورما ،هم افغانستان را سرزمین شیران،اعلام کرد اما شیرهای افغانستان ازنوع شیرهای،بی یال ودم ،قصه ای مولانا است.ما شیرنستیم ولی شعارشیرنمایی را سرداده ایم.برخی درهمان زمان گفتند که رییس جمهور،درست گفته است منظورایشان وجه مشترک حیوانی بود که ما آن طینت حیوانی را بخوبی داریم وسرزمین خودرا،تبدیل به "تنازع بقاء"بی پایان کرده  ایم.ما اهل منطق ومذاکره نستیم زیرا درطینت حیوانی ،منطق چه معنی دارد. منطق همان زوراست که شکاردیگران را می گیرد.گفتگودرهرجای به ثمربرسد اما این مذاکرات درافغانستان حالا حالا بجای نمی رسد.برخی ازدوستان کامنت نویس فیسبوکی ام به همین دلایل، مذاکرات شانتهی پاریس را،شکست خورده ومردود ،اعلام کرده اند.وزیردفاع انگلیس هم به یک نحوی به طینت افغانی اشاره می کند وی می گوید: این مردم درقرن سیزده زندگی می کند.مفهوم کلام وی این است که انگلیسها، راه خود را گم کرده اند واین راهی که رفته ،هلمند بوده نه ترکستان. بنابراین باید هرچه زود ترازاین وادی خارج شد که می شوند.همه وقتیکه ازافغانستان حرف می زند بازبان حیوانات حرف می زنند.رییس جمهوربرای توضیح مطلب خود وشرح مناسبات افغانستان با خارج،ازکلمات جنگل،شیر،چوچه های شیرو..کمک می گیرد.مهندس بازرگان یک وقت گفته بود.با بچه ها،باید با مثلها و زبان حیوانات حرف زد کودک برای گرفتن،منظورش ازقصه ها وزبان حیوانات، موش، گربه، شیر،پلنگ و..بشتر،بهره مند می شود.

 

رییس جمهوروقتیکه ازاین زبان کارمی گیرد،شاید مردمش را کودک فکرکرده چنانچه وزیردفاع انگلیس،مارا ارجاع به قرنهای گذشته داده است.اشرف غنی تحصیل کرده آمریکا دریک مورد می گوید ما کاه می خوریم اما ازجنگل وسرزمین خود دفاع می کنیم.کاه را هرجانوری، روی زمین بخورد اما انسان،ازهرنوعش که باشد،نمی تواند کاه بخورد.آیا خود اشرف غنی می تواند،نشان دهد که کاه خورده وتجربه دارد که آن را به مردمش درمراسم انتقال،امورامنیتی ،انتقال می دهد؟.همه این مثالها،نشان می دهد که حقیقت روحانی را ازدست داده ایم وهمه با ادبیات حیوانات،حرف می زنیم وخارجیها،مارا ارجاع به بربریت،قرن سیزدهم داده اند.طینت انسانی وحیوانی،رازتکوین ما هست اما بروزوظهورآن درواقعیت زندگی نیزواقعیت انکارناپذیراست.عارفی درروزروشن چراغ گرفته درشهر می گشت.می پرسد که چرا درروزروشن چراغ دردست گرفته ای ،بدنبال چه گم شده ای هستی می گوید: بدنبال انسان می گردم.یعنی ازنگاه این عارف بزرگوارآن همه انسان درشهر،گواینکه طینت انسانی نداشته وآنها سیرت آدمی را ازدست داده وبا صورت انسانی زندگی می کنند .صورت وسیرت بشری،همان طینت حیوانی وانسانی است.

 

درقاعده تنازع بقاء وسیرت حیوانی،اصل ،زورداشتن،مطرح است.داستان سه حیوان شکاری،گرک،شیروروباه را شنیده ایم.هرسه درجنگ به توافق می رسند که شکارشان را یک جا جمع کرده وبصورت،مشترک دست آوردهای میدانی خودرا بصورت عادلانه تقسیم می کنند.روزی ،هرسه حیوان شیر،گرک وروباه،متاع شان را درمیدان حاضرمی کنند.روبا مرغی را دوزدیده وشکارکرده آن را به میدان تقسیم می آورد.گرک که بزغاله ای را شکارکرده بود،حاضرمی کند وشیرخود گوساله را که شکارکرده بود به میدان تقسیم عدالت می آورد.شیر،زورآورترین حیوان ازگرک می خواهد که متاع جمع شده را تقسیم عادلانه نماید.گرک غافل وازدنیا، بی خبر،می گوید: ای سلطان جنگ،عدالت خود بخود عملی شده روباه مکارودوزد که مرغ همسایه را دوزدیده،همان مرغ،ازآن خودش باشد ودرشان قبله عالم نیست که چشم به مرغ دوخته باشد من هم اتفاقا،متناسب با ظرفیت خود شکارکرده ام وآن، ازآن من باشد وشما سلطان جنگل ما،گوساله را نوش جان کنید.شیربا تقسیمات گرک غافل، چنان بخشم می آید که دریک چشم بهم زدن، کله گرک را ازتنش جداکرده ودرمقابل چشمان روباه،روی سینه گرک می گذارد وبه روبا فرمان می دهد که زود باش متاعها را،تقسیم کن که گرسنه ام روباه زیرک،با دین این وضع شروع به تقسیم متاع می کند ومی گوید: ماهمه چیزمان، متعلق به قبله عالم است وهرچه دراین جنگل،تلاش می کنیم ازآن سلطان ما، هست.قبله عالم می تواند.مرغ را درصبح وبزغاله را درظهروگوساله را درشب،نوش جان کند.این سه شکاربرای سه نوبت، خوارک قبله عالم،تهیه شده.اگربمن رعیت وسربازاجازه دهد وبرای زنده ماندن ودوزدی وشکارمرغ همسایه ها، برای سلطان جنگل، استخوانها وته مانده های،لاشه را،دندان بزنم.البته اگرسلطان ما اجازه دهد.شیربا تقسیمات عادلانه روباه به وجد می آید که چه قدرعادلانه تقسیم اوقات کرده وسه وعده غذا را با این خوبی ومناسب با وضع شیر،دسته بندی کرده،شیرازروباه می پرسد این عدالت،را ازکجا یاد گرفتی،روباه بلافاصله می گوید: ازکنده شدن، کله گرک توسط خشم سلطان جنگل این عدالت را،آموختم.

 

ما دوستی داریم که عجیب غریب آدمی هست وی برای مدتی درجای ماموروزیردست،سفیرکارکرده وی چنان آدم بی تفاوتی است که اهانت های مکرر،سفیررا درمورد خودش درملاء عام می شنود ولی هرگز،تکان نمی خورد وی کرختی کرخت است.وی همیشه باید درشعبه سفیرپیشین ،بیاید واهانتهای سفیررا،بشنود وبرود.من یک روزازدوست دیگری،پرسیدم که فلانی چرا این قدربی تفاوت وکرخت است وهیچ حرمتی برای خودش قایل نیست این توهین وتحقیروگاهی حتی فحش جناب سفیررا می پذیرد ولی بازهم،می خندد وازهمه جالب ترهمیشه برای شنیدن دشمنامهای سفیر،حاضرمی شود.وی به ناسزاهای سفیرمحترم،معتاد شده وهرروزباید آن را بشنود وبرود.پاسخ دوستم دراین مورد این بود که وی طینت خود را تغییرداده.هردوالبته دچاراین مرض شده ولی خوب سفیر،زوردارد هرچه بگوید وی به دلیل اینکه زورندارد،حرفهای سفیررا می پذیرد ومثل روباه جنگل،به تقسیمات عادلانه وفحشهای بی شرمانه،تن می دهد.

 

دوستی عزیزم دراین مورد،داستان والی رفیقی را درسالهای قدیم،نقل کرد که ازخنده ما را، کشت ولی همین کرخت هرگزمتوجه ظرافت داستان والی رفیقی نشد.والی روزی با ماشین وهمرا هان شان بجای می رود.درمسیرراه بامردی برمی خورد که مشغول شخم زدن بود.والی ازماشین پیاده می شود دهقان بیچاره را می طلبد وبدون اینکه علت را جویا شود شروع به اهانت به این دهقان پاک طینت می کند.دهقان می گوید: والی صاحب چرا این قدربه من دشنام می دهی مگرمن چه گناهی کرده  ام والی می گوید: توفلان وفلان شده چرا زمین را خراب  کردی ودرست،شخم نزده ای ای برپدرومادرت لعنت من ... کنم.دهقان می گوید: والی صاحب زمین ازخودم هست من سالها است که دهقانی می کنم واین مسلک من است.والی بازهم رگبارهای ازدشمن واهانتهای ناموسی را حواله دهقان مظلوم وپاک طنیت می کند.دهقان با غیرت، نیم ساعت به فحشهای والی واهانت های وی گوش داد.دهقان تحملش طاق می شود، رگ غیرتش بجوش می آید وعزم را جزم می کند ومرگ زندان را بخاطرناموسش بخود می خرد وبا صدای بلند وخشم بی پایان درحضورملازمان والی می گوید: ای من زن،مادروخواهرتو بی ناموس بی غیرت بی شرف والی را....کنم.والی می گوید: اوپدرلعنت ازاول باید همین حرف را می زدی نیم ساعت وقت مرا بی جهت گرفتی.دهقان باطینت پاک خود،حیران می ماند وبا خود می گوید: این دیگه چه موجود مسخ شده ای است.

 

طینت پاک وناپاک آدمی خود را به این صورتها،نشان می دهد که بدترین آن،چنگ وچنگال نشان دادن حمله وانتحاروتبهکاری وکشتارهم نوعان است.شیر،سری گرگ را می کند چون طینت وحقیقت حیوانی اش همان  است.آدمهای که سرمی برند آنها،تغییرماهیت داده وطینت ناپاکی را بخود گرفته اند وسرزمین ومحیط زندگی شان را تبدیل به تنازع بقاء بجای تعاون بقاء کرده اند.    

کنفرانس سمع نظرات

کنفرانس سمع نظرات

 

سمع نظرات،هم وزن سمع شکایات است.با پیشنهاد آقای فضل احمد معنوی رییس کمیسیون انتخابات،کابینه حکومت،فرمان به حذف ونابودی کامل کمیسیون شکایات داد وبه این ترتیب،این کمیسیون مزاحم وموازی به زعم آقای معنوی،ازصفحه انتخابات سال 2014 برداشته شد.البته ماجرا تمام نشده.پارلمان کشورهنگام بحث وگفتگو،روی قوانین انتخابات به مساله کمیسیون سمع شکایات می دازد.طالبان درپایان نشست شانتهی گفته است که نظرات شان را درمرکزاکادمیک فرانسه،با دیگران شریک ساخته است.برخی گفته اند که کنفرانس سمع نظرات پاریس،سرنوشت،کمیسیون شکایات را،نداشته باشد. زیرا شایعاتی شنیده شده که طالبان دیگردرکنفرانس سمع نظرات درآینده شرکت نمی کنند.بنابراین دیگرکنفرانس ازنوع مجلس سمع نظرات شانتهی نداریم ولی این خبر،تایید نشده.

 

فرانسویها،خیلی دلگرم است که دوربعدی کنفرانس را با شکل وفرم تازه  ای راه اندازد که ازآن بنام دورچهارم شانتهی نام برده شده است.آمریکا ازماجرا ویا ماجراهای صلح افغانستان، خودشان را ظاهراکنارکشیده وگفته است که دیگردرهیچ مذاکره ای مربوط به صلح افغانستان،شرکت نمی کند.آمریکا درواقع پاکستان را نایب درمذاکرات صلح افغانستان گرفته است.آنها حد اقل دراین مورد،دوسیه ای افغانستان را دراختیار،پاکستان قرارداده این مساله دوماه پیش با آمدن آقای گروسمن نماینده خاص آمریکا درامورافغانستان وپاکستان،به منطقه انجام شد درآن زمان دوطرف توافق کردند که کمیسیون مشترکی دوجانبه درمورد طالبان،ساخته شود.اسلام آباد وواشنگتن این کاررا کرده اند.ظهیرالاسلام رییس استخبارات پاکستان درآخرین سفری خود به آمریکا،اعتماد سازیهای زیادی درمناسبات دوکشور،داشته است ازجمله درمورد افغانستان،نیزگفتگوهای سود مندی را نیزداشته است.دریک مورد اختلاف نظربین اسلام آباد وطالبان حل ناشده است وآن مساله ای شبکه حقانی است.آمریکا به شدت نسبت به رابطه شبکه حقانی با گروه القاعده ،مشکوک بل درخیلی ازموارد باورمند است. این بخش ازاستدلال پاکستان،آمریکا را متقاعد نکرده که گویا شبکه حقانی با شورای کویته، ازیک جنس است آمریکا به همین  اساس،شبکه حقانی را درلیست سیاه،انداخته است.پاکستان اطمینان دارد که دربلند مدت، نیزاین مساله را حل می کند.

 

مذاکرات صلح درهرجاییکه برگزارشود،پاکستان تاثیرونظارت خود را خواهد داشت.درکنفرانس شانتهی نیز،پاکستان بصورت،غیرمستقیم حضورداشته وبرخی گفته اند فرانسه ازهیچ کشوری دعوت نکرده اما ازپاکستان درپاریس دعوت کرده بود.مقام فرانسوی که من با اوگفتگو داشتم این مساله را تایید نمی کرد اما گفت: ممکن است ازمیان همه کشورها، تنها مهمان ازژاپنیها درگفتگوی پاریس داشته باشد.به هرترتیب کنفرانس شانتهی به پایان رسید وقراراست دوره های پیسین آن،شاید با مدیریت ونظارت سازمان ملل،راه اندازی شود.درنشست سمع نظرات پاریس،موضوعات دردوبخش متفاوت وحتی متضاد،مورد بحث قرارگرفت.این درست است که طرفها،هرکدام بصورت بریده بریده،دیدگاه های شان را مطرح کردند.اما دریک بسته بندی عام،دونظرمتضاد عرضه شد.نظرات مخالفین مسلح طالبان وحزب اسلامی،چندان متمایزازهم ارایه نشد.هردو به لحاظ نظری،دریک صف استاده بودند.حزب اسلامی اعلامیه را تنظیم کرده بنام اعلامیه شانزده فقره ای که خلاصه آن به سه اصل اساسی برمی گردد وبقیه مواد آن فرعیات ازهمین سه اصل است.می بینیم که این اصول با نظرات طالبان،چندان تفاوت ماهوی ندارد.تنها زبان اعلامیه فرق دارد.

 

اولین اصلی را که حزب اسلامی روی آن تاکید دارد،انحلال حکومت فعلی،وتشکیل اداره موقت با توافق همه گروهای سیاسی ودرگیر.این اصل بما می گوید که همه چیزباید ازسر،شروع شود نظام سیاسی که مردم افغانستان،ساخته وارزشهای که درطی این ده سال بدست آمده اینها،همه ازقربانیان اصلی،انحلال نظام سیاسی وتشکیل اداره موقت حزب اسلامی می شود.اصل دومیکه حزب اسلامی روی آن تاکید دارد برگزاری انتخابات که قبلا کلمه زود رس را نیزبه آن ضمیمه کرده بود.بهرحال انتخابات پس ازتشکیل اداره موقت،باید برگزارشود.مساله سومیکه حزب اسلامی روی ان تاکید دارد،تغییرات عمده درقانون اساسی افغانستان است.مساله خروج نیروهای بین المللی،مساله شریعت درنظام افغانستان وموارد دیگر.طالبان نظرات مشابه آن را مطرح کرده اند.طالبان دریک بیانیه ای دیکته شده ازسوی شورای کویته،به مسایلی تاکید داشت که فاصله زیادی با نظرات احزاب سیاسی جامعه مدنی ونمایندگان حکومت دارد.آنها دربیانیه خود،بگونه ای صحبت کرده که گویا قانون اساسی افغانستان راقبول ندارند.مساله دومیکه آنها روی آن تاکید داشت این بود که انتخابات سال2014 را نیز،نمی پذیرند وآن را مخالف با معیارهای شرع وشریعت خود شان می دانند.موضوع سومیکه طالبان دربیانیه خود روی آن پافشاری داشت این بود که حکومت افغانستان را هرگزشریک مذاکرات خود،قبول ندارند ودریک کلام با حکومت افغانستان مذاکره ای ندارند.مساله خروج نیروهای بین المللی نیزازدیگرموضوعاتی بود که دربیانیه طالبان به آن اشاراتی شده بود.چهارمین موضوعیکه خیلی خطرآفرین می تواند باشد این است که آنها نظام سیاسی ودست آوردهای ده ساله را درواقع نمی پذیرفت.خلاصه کلام اینکه ازمنظرحزب اسلامی وطالبان،همه چیزباید ازنوشروع شود.

 

اینها مسایلی است که خبرگزاریها،درمورد نظرات طالبان وحزب اسلامی درنشست پاریس به آن پرداخته وگفته اند که درکنفرانس سمع نظرات شانتهی،ازسوی طالبان وحزب اسلامی به این موضوعات پرداخته شده است .اما احزاب سیاسی وجامعه مدنی روی مواضع اصولی خود تاکید داشت.جامعه مدنی،با صراحت درمورد دست آوردهای ده ساله گذشته،سخن گفت نمایندگان آنها به دموکراسی،انتخابات شفاف،آزادی بیان،آزادی زنان،حقوق بشر،قانون اساسی،اشاراتی داشتند.ازاین نقطه نظرتفاوتی بین نظرات احزاب سیاسی،شرکت کننده وجامعه مدنی، وجود نداشت. گفته شده، نمایندگان حکومت ،نیزبه اصول وشروط  مذاکرات با طبیعت محافظه کارانه،وارد گفتگوگردید.رهبران جبهه ملی واعضای ازشورای رهبری ایتلاف ملی دربیان دیدگاه های شان،هیچ تفاوتی نظری نداشتند. منابع نزدیک به نشست پاریس می گویند: رهبران جبهه ملی،به اصول وشروط مذاکرات،تاکید داشتند آنهاگفتند که قانون اساسی سند ملی مردم افغانستان است.تغییرات سند ویا تضعیف قانون اساسی را به هیچ صورت قبول ندارد.اصلاحات درقانون اساسی درموقع وزمانش ازطریق مجاری خود،امکان دارد امااینکه بیاییم همه چیزرا ازسروازصفرآغازنماییم، این کارشدنی وغیرمنطقی است.راهی که طی شده برگشت ناپذیراست.

 

قانون اساسی،انتخابات،حفظ نظام سیاسی،دموکراسی وآزادی اینها درواقع اصول وشروطی است که امکان گذشت ازآنها وجود ندارد.حکومت افغانستان ازموضع گیری،رهبران سیاسی جبهه ملی وایتلاف درمورد قانون اساسی، نظام سیاسی ودست آوردهای مدنی ،فوق العاده خرسند بود.سیامک هروی معاون سخنگوی ریاست جمهوری درگفتگو با خبرنگاران گفت: درنشست پاریس احزاب سیاسی ازدست آوردهای ده ساله ازقانون اساسی ونظام سیاسی درکشور،دفاع کرده اند.وی اضافه کرد که این مساله مایه خرسندی ماست که همه درنشست پاریس شرکت کرده وازاصول وشروط مذاکرات صلح پشتیبانی کرده اند.مضمون سخنان سیامک هروی به این صورت با رسانه ها،اعلام شد.این درست است که دریک دسته بندی عام،موقف رهبران سیاسی،جامعه مدنی وزنان وموضع حکومت افغانستان،یکی ودریک جهت قرارگرفت.اما طالبان وحزب اسلامی آهنگی مخالف ،سردادند که عمده ترین آن ازسر گری ،همه چیزبود.اتفاقات پاریس نشان داد که درکنفرانس سمع نظرات،گروهای شرکت کننده به لحاظ فکری وموضع گیری های سیاسی،دردوبخش تقسیم شده .این دست آوردی بود که طرفین داشتند.آنهادرفضای واحد، تعریف وتوزیع معرفتهای سیاسی شان را،بیان کردند.درگذشته، به این صراحت وشفافیت،موقف گیریها،دسته بندی نشده بود.خط مذا کرات بلحاظ ،تبیین نظرات درکنفرانس سمع شکایات،بخوبی  کشیده شد.مذاکرات پسا پاریس ادامه می یابد وطرفها، با مشوره های کامل درگفتگوهای بعدی شرکت خواهند کرد.

 

مذاکره درحال حاضربه یک منطق عام،تبدیل شده است هرکسی بیاید با روند مذاکرات ازهرنوع آن،مخالفت کند این معنی اش این است که آنها،یا گفتگوها را قبول ندارد ویا اینکه قادربه درک منطق عام،نیست.اگرمذاکرات رد شود باید شاهد گسترش عملیات ازنوع امروزدرجوزجان درمنطقه قاش تپه باشیم.نفوذی طالب درقاش تپه که بلباس پولیس بود دیگرهمکاران خودرا می کشد وخود به سهولت ازصحنه فرارمی کند ویا حادثه ایکه امروزدرمرکزفرماندهی پولیس کابل روی داد را ،با ید همیشه تکرارنماییم.زیرا منطق جنگ همین است که ازهمه ابزاربرای کشتن حریف استفاده نماید.نرگس مادرچهارفرزند درصفوف پولیس درآمده ودرحدی ترفیع کرده که می توانسته با خود اسلحه حمل نماید. امروز، وی براحتی وارد مرکزفرماندهی پولیس می شود ویک مشاورخارجی را با ضرب گلوله ازپای درمی آورد.نرگس قاتل معلوم نیست برای چه این کاررا کرده است هدف وی ازاین عملیات خونین آن هم بعنوان یک پولیس زن،چرا به این اقدام بی سابقه دست زده است. برخی می گویند.حمله به جان مشاورخارجی ،اتفاقی صورت گرفت هدف وی،مقاماتی دیگری بود.آقای تقوا والی کابل می گوید:نرگس مرا سئوال می کرد که من درمحل نبودم وبعد کسانی دیگررا نام گرفته که آنها هم درمحل نبودند وبعدش این اتفاق روی داد. نرگس مادرچهارفرزند درحال حاضردربازداشت قراردارد.

 

این گونه حوادث هرچه باشد ولی ارتباط مستقیم به مساله جنگ وصلح افغانستان دارد.درجنگ شما شاهد، حواد ث وچنین اتفاقات ناگوارباید باشید.مذاکرات سمع نظرات پاریس باید ادامه داشته باشد البته تغییرات عمده درسیرمذاکرات ،باید ایجادشود اولین تغییرات باید این باشد که مدیریت کنفرانس را یک مرجع بی طرف جهانی،بعهده بگیرد وآن سازمان ملل است دلیل مساله این است که کشورها، بصورت انفرادی قادربه جمع کردن نظرات وپیداکردن وجوه مشترک نیست ودیگراینکه هرکشورممکن است ازگردهمایی گروهای درگیر،استفاده ابزاری نماید.با نشست پاریس گفته می شود انگلیس خیلی،دلگرمی نداشته دلیل آن همان هم چشمی ورقابت است.کنفرانس سمع نظرات نباید مثل کمیسیون سمع شکایات،نفله گردد.این نشست با برنامه تازه با مدیریت وتسهیلات سازمان ملل،ادامه داشته باشد تا به نتایج قابل درک  وملموسی ،واصل شود.

 

 

جناب آقای مرتضوی

جناب آقای مرتضوی

طالبان بمدت ده ماه با مامورین آمریکا دربرلین قطر،مذاکره داشتند.حکومت افغانستان را ،طالبان شریک مذاکرات خود نگرفت..صلاح الدین ربانی دوهفته درپشت دروازه سازمان ملل متحد،استاد.ایشان دولیست را همراه خود داشت یکی نامهای یازده زندانی طالب ودیگری لیست پنجاه سه نفرازطالبان را که ازفهرست سیاه شورای امنیت برداشته شود تا آنها بتواند درمذاکرات صلح،شرکت نمایند.نشست شانتهی درحومه پاریس اولین دست آورد طالبان نیست.بدبختانه همه راه افتاده تا برای طالبان کاری را انجام دهند.حکومت عاشق کورمذاکرات با طالبان است وحالا خود را درحد یک گروه ،درمذاکرات صلح،تقلیل داده است.اما اپوزیسیون با ترکیب ونشست پاریس،حضورشان را درتمامی مذاکرات،پسا پاریس ،نهادینه کرد.هیچ تردیدی نیست که مذاکرات بعد ازشانتهی پاریس،بدون مشارکت احزاب سیاسی واپوزیسیون،امکان ندارد.اپوزیسیون با شرکت درنشست پاریس،یکی خود شان را علیرغم مخالفت حکومت ازحاشیه به متن مذاکرات قرار داد زیرا همین را می خواست که درحاشیه نباشد ودیگراینکه حکومت را درحد یگ گروه،برابر ومساوی خود ساخت.اپوزیسیون بالابی گری،درنشست پاریس ،حضورشان را درهمه مذاکرات،تثبیت کرد وانحصارمذاکرات را به سود خود،شکست .زیرا پالیسی حکومت این بود که اپوزیسیون درهیچ مذاکراتی،نباید حضورداشته باشد.اتفاقات پاریس دست آوردهای بزرگی برای اپوزیسیون داشت.اپوزیسیون هم اصول وشروط مورد نظرشان را،درکنفرانس پاریس بیان کرد وحکومت ازیک جهت خیلی خوشحال است که درنشست پاریس ،اپوزیسیون ازنظام وقانون اساسی ودست آوردهای ده ساله دفاع کرده است.دریک دسته بندی عام،موقف اپوزیسیون،جامعه مدنی،نمایندگان پارلمان وزنان ودونماینده حکومت،دریک سمت قرارداشته .طالبان وحزب اسلامی،درجانب مقابل .گرچه کنفرانس پاریس برای مصالحه برگزارنشده بود. کنفرانس سمع نظرات بروزن سمع شکایات بود.شوخی نکنید حالا چند تاعکس را ازجاهای دیدنی پاریس گرفته وبه دوستان شان درفیسبوک گذاشته،اشکالی ندارد.