نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

تعهدات دوکاخ

تعهدات دوکاخ

 

 

درگفتگوی امروزاوباما ورییس جمهورکرزی مطرح شد که آمریکاعلی رغم حملات روزگذشته طالبان درکابل،به تعهدات خود درمورد صلح وگفتگو با طالبان متعهد است.اخباری هم به بیرون پرتاب شده که گویان رهبری نمایندگی طالبان درقطر،تغییرکرده وکسی دیگری بنام سید پوپلزی آقا،ریاست نمایندگی طالبان را به دوش گرفته است.قبلا این مساله را ازیک وکیل پارلمان که روابط خوبی باطالبان دارد،به این صورت شنیده بودم که کسی بنام ملا ابراهیم صدرازسوی شورای کویته درقطر،تعیین شده است ولی بعدا هرچه تلاش کردم فردی به این نام را درجمع اعضای طالبان درقطرندیدیم.شاید باشد ولی ما خبرنداریم.آمریکا،متعهد است که نمایندگی طالبان درقطرتوسعه پیدا نماید وبازهم اخباری درشبکه های اجتماعی بیرون داده شده که بیش ازهزارطالب درقطر،جابجا می شوند.دولت قطرچندین هتل پنج ستاره وچهار ستاره را برای طالبان درنظرگرفته است.

 

 

امروزهم جناب اوباما گفته است که کاخ سفید نسبت به جریان گفتگوهای صلح متعهد است.رییس جمهورکرزی هم دراین کنفرانس خبری ازموضع آمریکا استقبال کرده وگفته است که گفتگوهای صلح باید ادامه داشته باشد افغانستان راه حل نظامی ندارد.رییس جمهورکرزی روی دومساله تاکید داشته ،گفتگوها، بین الافغانی ودیگر اینکه مالکیت گفتگوها بدست حکومت افغانستان باشد.رییس جمهوراباما دروید یو کنفرانس به هردومساله اشاره کرده وگفته است که گفتگوهای صلح بدست خود افغانها ومالکیت آن افغانستان باشد. با این وضع چند نکته اساسی را می توان ازتحولات وروی داد های اخیر،شناسایی کرد:

 

سیاست پاکستان

 

رویدادهای خونین درکابل درطی کم ترازیک ماه کارطالبان بوده است زیراکه مسولیت آن را رسما بدوش گرفته اند.تنها دریک مورد درسایت طالبان نوشته شده که حمله 28 هشتم جوزا درغرب کابل،کارآنها نبوده است.طالبان دربیانیه خود گفته است که ما حمله وسوقصد به جان حاجی محمد محقق را نکرده ایم دراین بیانیه تاکید شده است که هدف ازطراحی سوء قصد به جان آقای محقق،اختلال وبهم زدن گشایش طالبان درقطربوده است.طالبان نگفته است که کی این کارراباید کرده باشد اما گفته است که درقطرنمایندگی رسمی طالبان افتتاح می شد وحمله به کاروان آقای محقق،بهم زدن وخراب کردن نمایندگی طالبان درقطربوده است.اما طالبان درموارد دیگرباصراحت اعلام داشته که عملیات انتحاری را سازمان دهی کرده اند حمله به میدان هوایی،حمله به ماموران استره محمکه وهمین طورعملیات دیروز به کاخ ریاست جمهوری،کارآنها بوده اند.

 

 

پرسشی اساسی دراین است که علی رغم تاکیدات صلح ازسوی آمریکا وغرب درمورد صلح چرا این گونه حملات ابعاد وسیع تری بخود گرفته است دلایلی درآن چیست؟ پاسخی که گفته شده این است که طالبان اصلی درپاکستان حضوردارند و سیاست پاکستان بدرستی دراین گونه مسایلی مطالعه نشده است.پاکستان درپالیسی خود سرمایه گزاری استراتژیک کرده وطالبان اصلی، ابزاربسیارارزشمند این برنامه است.این درست که درقطردفترنمایندگی طالبان به همان ترتیبی که دل طالبان می خواست،گشوده شد اما این نمایندگی را با  این خصوصیت دولت قطروآمریکا وانگلیس برنامه ریزی کرده بود افغانستان ایجاد نمایندگی با این مواصفات را قبول نداشت وپاکستان هم نسبت به آن به دیده ای شک می نگیرد این مساله ازخود دلیل دارد.پاکستان علی رغم اینکه طالبان ساکن درقطررا می شناسد وشاید هم با تشویق برخی ازمقامات ونهادهای این کشور،عزم سفرکرده باشند.پاکستان درسیاست خود نمی خواهد ازمساله قطردوربماند.آقای یوسف رضا گیلانی دراوج مذاکرات ماموران آمریکابا تیم طیب آقا به دعوت امیرقطر،به دوحه رفت.

 

 

 گیلانی درراس یک هیئت بلند رتبه پاکستانی درسال2011 وارد قطرشد وگفتگوهای مفصلی با شیوخ قطردرمورد مذاکرات صلح با طالبان را داشت درهمان زمان شایع شد که دولت قطربرای راضی نگهداشتن پاکستان وحمایت این کشورازپروسه صلح قطر،امتیازات زیادی رابرای پاکستان داد وچندین موافقت نامه های تجاری،انرژی وکارگران پاکستانی درقطررا امضا کرد ودیگرکمکهای بلاعوض ازدولت قطر،ثروتمند ترین کشورعربی را نیز دریافت نمود.پاکستان ،نمایند گی قطررا درحاشیه سیاست خود، قرا داده واینکه وزیرخارجه انگلیس اشاره کرده که نمایندگی قطرپروژه پشت پرده ومشترک ما بود وما ازاین نمایندگی حمایت می کنیم بدون تردید پاکستان شامل این برنامه مشترک وطرف مشوره پاکستان بوده است.

 

 

علی رغم همه این مسایل بازهم دراستراتژی پاکستان اولویت همان سیاست ابزاری بودن طالبان درخاک پاکستان است.استخبارات به سه دلیل عمده نمی خواهد حضورطالبان ازپاکستان کم رنگ شود طالبان هم برای استخبارات آب ونان می شود ویک سرمایه است.حضورطالبان درپاکستان منافع زیادی برای این کشورداشته است.غرب آمریکا کشورهای خلیج بخاطر حضورطالبان برای پاکستان باج می دهند.نکته دوم هند است ومساله سوم خود افغانستان موضوعیت دارد.پاکستان درسیاست خود همه این امتیازات را با داشتن طالبان اصلی بدست می آورد حال اگرطالبان ازسیطره پاکستان خارج شود ودرقطررحل اقامت نمایند دراین صورت گرفتن امتیازات چه می شود.اگر چنانچه انتخابات سال 93 به دلایلی برگزنشود دراین صورت بدون تردید گزینه موقت مطرح خواهد شد ودراین گزینه طالبان جایگاه مورد رضایت خود را خواهد داشت.

 

سیاست افغانستان

 

وحید مژده کارشناس طرف دارطالبان بارها به این مضمون حرف زده  وبه این نکته اشاره کرده که طالبان ساکن درقطرازسیاست پاکستا نیها خسته شده وازاین کشورنفرت دارند ودیگرنمی خواهند طابع امرونهی آنها باشند.وی می گوید افغانستان باید این سیاست را مطالعه ودرک نماید که نمایندگی قطرارتباط با سیاست های پاکستان ندارد طالبان مستقردرقطرجدای ازنفوذ پاکستان می خواهد کارهای شان راپیش ببرد.سیاست افغانستان هم همواره براین قاعده استواربوده که طالبان اززیرسلطه پاکستان واستخبارات این کشورخارج شود ودرکنارسیاست افغانستان قراربگیرد این نکته را استخبارات پاکستان بخوبی می داند به همین دلیل است که بشدت مواظب ومراقب رفتارافغانستان درمورد طالبان می باشد.پروژه ملاغنی برادریک پروژه مورد تایید افغانستان بود. حکومت افغانستان درواقع، بانی این پروژه بود.

 

 

استخبارات پاکستان درسال2010 با شدت بااین برنامه برخورد کرد وتیم ملاغنی برادررا متلاشی کرد.افغانستان کماکان به تلاشهای خود ادامه داد که طالبان را اززیرسلطه پاکستان بیرون نماید البته حکومت افغانستا به این نکته واقف است که این کاربصورت کامل، امکان پذیرنیست ولی می شود ریزشهای بزرگی را درصفوف طالبان ایجاد کرد ویک بخش تاثیرگذارطالبان بطرف سیاست های افغانستان را کشان. افغانستان گروها وچهره های ازطالبان را با خود دارد ومی خواهد که این پروژه غنی تروفربه ترشود.جنگ استخباراتی سختی باید بین افغانستان وپاکستان درمورد طالبان جریان داشته باشد.افغانستان می خواهد وهمیشه روی این مساله تاکید دارد که طالبان نمایندگی برای صلح درخارج داشته باشد زیرا امکان دست رسی به طالبان، درداخل خاک پاکستان وجود ندارد.افغانستان ازهمان سالهای2009 به بعد روی این مساله تاکید داشت که دفتری برای طالبان درداخل افغانستان تاسیس شود ویا درکشورهای خارج.

 

 

این مساله پس ازگفتگوی ماموران آمریکایی با طالبان دربرلین وبعد ش درقطر،برای افغانستان بصورت جدی مطرح گردید ابتدا افغانستان تصمیم گرفت نهادی را برای این کارتشکیل داده وامور صلح را به پیش ببرد وشورای عالی صلح فلسفه جزءاین نداشت.اما اینکه چرا درمورد قطر،نظری مثبتی وجود نداشت. این مساله ازخود دلیل داشت.افغانستان به چند دلیل درسیاست خود درمورد طالبان با نمایندگی قطرنظرخوبی نمی توانیست داشته باشد.اولین مساله این بود که ممکن است پاکستان بشترین نفوذ را روی قطرایجاد نماید ونمایندگی طالبان درقطردرخدمت پاکستان وسیاست های این کشورقراربگیرد.افغانستان روابط ومناسبات خوبی با قطرنداشت قطرتاهنوزهم درکابل نمایندگی سیاسی ندارد علی رغم اینکه افغانستان درآن کشور،اقدام به تاسیس نمایندگی کرد ولی قطرتاکنون حاضرنشده که درکابل نمایندگی سیاسی داشته باشد.پاکستان روابط سنتی خوبی با قطردارد وازنمایندگی قطراین پاکستان است که حد اکثراستفاده جویی را خواهد کرد.

 

 

افغانستان به دلیل اینکه مهره های طالب درقطررا بشتروابسته با پاکستان ووابسته به شبکه شورای کویته می دانست وبه این خاطرکه مناسبات دپلماتیک فعال با قطرنداشت وبه دلیل اینکه ممکن است دفترقطردرکام پاکستان سقوط نمایدوچیزی عاید افغانستان نشود با همین دلایل ودیگرمسایل،سیاست افغانستان ایجاد دفتربدیل برای طالبان دردوکشوردیگرعربستان وانقره بود که این مساله نشد وسرانجام افغانستان با تشکیل شورای عالی صلح،تن به قبولی نمایندگی طالبان درقطررا داد.رییس جمهوردرهردوسفری که به قطرداشت موافقت خود را با گشایش دفترطالبان اعلام داشت ولی شروط واصولی را درایجاد نمایندگی مطرح کرده بود.

 

شروط

 

ولی  درکناراین مساله که طالبان می تواند درقطرنمایندگی داشته باشد،افغانستان ملاحظا تی را درقالب شروط  وضع کرد ومی خواست نمایندگی طالبان با شروط مورد نظرافغانستان تاسیس شود.ملاحظات  افغانستان خیلی جدی بود رییس جمهور دردوسفری که درقطرداشت فکرمی کرد شروط افغانستان را قطریها وآمریکا قبول کرده باشد.ملاحظات افغانستان این بود که مذاکرات بین الافغانی باشد،مالکیت مذاکرات بدست حکومت افغانستان ودفترصورت تسهیل کننده داشته باشد،نمایندگی طالبان درقطردرقالب پروتکل بین افغانستان وقطرفعالیت نماید،قطروآمریکا تعهد بسپارند که ازنمایندگی قطرسوءاستفاده صورت نگیرد ونکته ای که تازه ازسوی رییس جمهورمطرح شده این است که مذاکرات درداخل افغانستان انجام شود.

 

 

در28 هشتم جوزا موقعیکه نمایندگی طالبان توسط معاون وزارت خارجه قطردردوحه افتتاح گردید،تمامی خواسته های طالبان درنمایندگی قطرعملی شد امارت اسلامی،پرچم سفید طالبان برفرازساختمان دفتر،وخطوط کاری که آقای سهیل شاهین برای نمایندگی شان اعلام داشت،همه نشان می داد که رویداد قطر،تماما برخلاف خواست افغانستان می باشد.حکومت درواکنش به این مساله، مذاکرات امنیتی را با آمریکا به تعویق انداخت وشورای عالی صلح گفتگوهای قطررا تحریم کرد وهمه رهبران سیاسی درارگ ریاست جمهورموضع سختی نسبت به ایجاد نمایندگی با این مواصفات برای طالبان گرفتند.درحال حاضرشروط افغانستان درحد یک نظرمطرح است ولی هیچ یک  ازخواسته های کابل درمورد نمایندگی طالبان درقطرعملی نشده است.باتمام این اوضاع واحوال بازهم نمایندگی طالبان درقطرامرمرفوع نیست این مساله با قوت خود باقی است.

 

 

رییس جمهورکرزی درگفتگوی یک نیم ساعته خود بارییس جمهوراوباما،روی مساله گفتگو وصلح تاکید کرده هردورهبریگانه راه حل مساله افغانستان را ادامه گفتگو باطالبان اعلام کرده اند.مقامات قطرهم تاحالا هرچه گفته روی مساله نمایندگی سیاسی طالبان درقطرتاکیدکرده اند آنها با صراحت اعلام داشته که نمایندگی قطر،دفترسیاسی طالبان است.اخباروشایعاتی دال برانتخابات بازهم نمی تواند مانع ازتوقف وتعطیل شدن نمایندگی طالبان درقطرباشد.شایعات این است که در2014 انتخابات برگزارنمی شود ومساله تا سال2016 به تاخیرمی افتد وپیش ازآن گفته شده که بحث اداره موقت با شرکت همه طرفها بخصوص طالبان دراداره موقت وتغییرات درقانون اساسی ودیگر دگرگونیها، مطرح می باشد.

 

 

با تمام این مسایل ،اصرارکاخ سفید ومقامات قطری وگفتگو وتاکید کرزی واوباما ،نشان می دهد که نمانیدگی طالبان درقطر،همچنان گشوده می ماند وشروط افغانستان معلوم نیست تاچه حدی درنظرگرفته ومراعات می شود تاحالا چند کاراساسی صورت گرفته است اول اینکه طالبان دفترنمایندگی شان افتتاح شده ودیگراینکه بیرق ولوحه طالبان برداشته شده وسوم اینکه دفترقطرحیثیت نمایندگی شان را داشته وچهارم اینکه کابل وواشنگتن تاکید به ادامه گفتگو باطالبان را دارد با این تحولات آیا افغانستان متقاعد شده وشروط مورد نظرش بصورت نسبی برآورده شده است ویانه؟ اینها سوالاتی است که جوابش کمی احتیاج به زمان دارد ولی با ید بصورت قطع گفت که کاخ سفید وکاخ ریاست جمهوری متعهد به ادامه گفتگو با طالبان می باشند.

 

خشونت وترک خشونت

 خشونت وترک خشونت

 

توزیع خشونت واکنشی است دربرابرترک خشونت.این دوخواست متضاد درجامعه افغانی،دیده می شود.طالبان هرروزعلیرغم اینکه نمایندگی رسمی درقطرافتتاح کرده،اقدام به توزیع خشونت دارد عملیات امروزکابل درناحیه دروازه شرقی ارگ ریاست جمهوری،پیام واضح وخط بطلان برترک خشونت ازسوی این گروه باید باشد.آقای جمیزدابنز، نماینده ویژه آمریکا گفته است که ادامه گفتگو باطالبان مستلزم ترک خشونت ازسوی طالبان است.آقای جان کری نیزدرواکنش به عکس العمل ایجا نمایندگی برای طالبان درقطرگفته بود که اگرگشایش نمایندگی طالبان درقطربرای روند مذاکرات صلح ،ممد نباشد این دفتراحتمالا بسته خواهد شد.آنچه تاکنون دیده شده وازرویداد ها این گونه استنباط می شود که دوروند خشونت وترک خشونت،به یک نحوی ابعاد گسترده تری می گیرد:

 

خشونت

 

دریک گفتگو با چند دپلمات افغانستان این دوبرداشت "ترک خشونت" وتوزیع خشونت "آشکارمی شد.دراین گفتگو به لحاظ فکری ما به دوگروه تقسیم شده بودیم.گروهی که اعتقاد داشتند که ترک خشونت درصفوف طالبان،طرف داران وهواداران زیادی دارد وما باید این بخش را تقویت نماییم وهمه تسهیلات را دراختیارآنها قراردهیم.هدف این باشد که این جبهه دربسترزمانی خود غالبیت پیدا نماید.اما وقوع رویداد های بسیارخونین درسالجاری،نشان می دهد که غالبیت درجانب جبهه خشونت قرارگرفته است.امروزصبح حوالی ساعت شش نیم آقای رییس جمهورکرزی وجناب جیمزدابنزنماینده ویژه ای آمریکا درامورافغانستان،شاهد توزیع خشونت درفاصله دوکیلومتری خود بودند.جیمز باید ازخواب پریده باشد زیرا تعب سفرازواشنگتن به قطروآن همه فشارهای سیاسی درمورد تاسیس نمایندگی طالبان درقطروبعد ش سفردرکابل پایتخت افغانستان،وی را وادارساخته باشد که پیش ازشرکت دریک کنفرانس خبری کمی استراحت وخستگی سفرودرد، سرافغانستان را ازتن بیرون کرده باشد.

 

 من نمی دانم آقای جیمزچند ساله است ولی معمولا سیاست مداران آمریکا کهن سال هستند وآنها کم ترازنسل جوان درامورسیاسی شان کارمی گیرند نسل سنتی درامورسیاست نسبت به نسل ناسنت وغیرسنتی ترجیحات زیادی دارد.جیمز،میان سال ویا کهن سال صبح امروزبا انفجارات هولناک چهارتروریست درناحیه شرقی دروازه ارگ ریاست جمهوری نزدیک به مرکزسیا وسفارت آمریکا بایدازخواب پریده باشد.صدای انفجارات خیلی شدید بود ودوستان ما مدعی بودند که درغرب کابل صدای انفجارات شش نیم صبح امروزرا شنیده اند.عملیات چهارمهاجم تا بدندان مسلح به آقای جیمز، تفهیم خشونت بود.رییس جمهورکرزی را نمی دانیم درچه وضعی قرارداشته ولی گفته شده که اصلا هدف ازعملیات امروز، وارد شدن درارگ ریاست جمهوری بوده که البته تلاش مذبوحانه باید باشد ولی همینکه با مهارت خاصی وپوشیدن لباس نظامی ازنوع آمریکاییها وداشتن ماشین کروزینگ وکارت عبورازموانع ورسیدن به نقطه ای که خبرنگاران برای ورود به ارگ، بازرسی می شد،کاری مهم وخطرناکی بود که تروریستها انجام دادند وموفق شدند خود را دراین حد به ارگ نزدیک نمایند و یک ساعت با نیروهای گارد ریاست وحفاظت درگیری داشتند وبعد همه شان کشته شدند.

 

این مساله سراسیمه گی زیادی دربین خبرنگاران حاضردرمحل ایجاد کرد وخبرنگاران امروزواقعا درجبهه جنگ وسنگرخودرا احساس می کردند.همه به زمین خوابیده دوربین های که جزءازجان شان است به هرطرف افتاده وبرخی دوربین ها شکسته وجمعی هم زخم برداشتند وبه این صورت این مجموعه خبرنگاران که نقش اطلاع رسانی دارند را نیروهای امنیتی ازمحل بیرون کردند ودرمحل چهارراه زنبق دروازه غربی ارک انتقال دادند.درخود ارک ودردفترچه گذشته است کسی چیزی نمی داند.رییس جمهورآماده حضوردرجمع خبرنگاران می شد.ایشان درنظرداشت درمورد آ خرین تحولات سیاسی درمورد افغانستان وگفتگوهای شان با نماینده آیالات متحده آمریکا با خبرنگاران صحبت نماید اما نشد وتروریست ها برنامه های رییس جمهوررا بهم زدند.ازارگ بگونه خبررسانی شد که حمله تروریستها بالای ارگ صورت نگرفته بلکه بالای مرکزسازمان سیا درکابل انجام شده است که درجوارارگ ریاست جمهوری قراردارد.ذبیح الله مجاهد بلا فاصله اعلام داشت که حمله درسه نقطه وزارت دفاع،چهارآریانا وکاخ ریاست جمهوری صورت گرفته است.خبرنگان حاضردرصحنه گزارش دادند که حمله ازناحیه دروازه شرقی بالای ارگ صورت گرفته است وبیش ازدوازده انفجاردرمحل روی داده است.

 

بهرصورت رویداد امروزهرچه بود درنوع خود کم نظیرباید باشد.زیرا درطی یازده سال گذشته تروریستها را خود به ارگ نرسانده بود ولی امروزخود شان را رساندند ودومقام مهم سیاست، رییس جمهورکرزی وجیمزدابنز را ازخواب بیدار وسراسیمه ساخت.این مساله، واقعیت خشونت وتوزیع آن را نشان داد.خط خشونت علیرغم ایجاد نمایندگی درقطر ازسوی طالبان به صریح ترین صورت آن ادامه دارد.رویداد امروز، بسط خشونت درعمق مرکزتصمیم گیری ارگ ریاست جمهورراه بازکرد عملیات امروزروشن ساخت که خشونت وانتحارهیچ ربطی به دفترطالبان درقطرندارد ومهندسان جنگ وخشونت، رویدادهای که درقطررخ داده را به پشیزی نمی خیرند.

 

منبع خشونت درجاهای دیگراست وراه که آمریکا وانگلیس وغرب وافغانستان درمورد صلح وپایان خشونت رفته است،راه بسوی ترکستان است.این فکر که طالبان دچارانشعاب شده که شده ولی اینکه تاثیرروی پایان جنگ خشونت بگذارد درحال حاضر،تاثیرات آن دیده نمی شود به همین دلیل است که گروه که ما درآن بحث داشتیم واین منطق که ماشین خشونت ازجای دیگری تقویت وتغذیه می شود وبا ایجاد نمایندگی درقطر،خشونت پایان نمی یابد،رویداد امروزپیرامون ارگ بوضوح این فکر راثابت کرد.خشونت به این ساده گی خاتمه نمی یابد زیرا که ریشه آن نه درقطر بلکه دروزیرستان شمالی وکویته پاکستان ودرمدارس ملاهای پاکستانی واستخبارات این کشورقراردارد ومناقشات افغانستان با پاکستان شعله های آن را برافروخته کرده است.

 

ترک خشونت

 

گروه دوم دربحث ما، روی این مساله تاکید داشت که ترک خشونت وجنگ خواست مردم وپشتوانه های ملی دارد وطالبان با خشونت نمی تواند به اهداف خود نایل شوند.آنها این گونه استدلال می کردند که طالبان دچاردودسته گی آشکاری گردیده آن دسته که می جنگند خوب می جنگند ونیروهای ما با آنها خواهند جنگید 350 هزارنیرو نظامی وامنیتی نیروی کمی نیست که دولت افغانستان دراختیاردارد به اضافه اینکه تعهدات جامعه  جهانی را نیزبا خود داریم آنها استدلال می کردند که افغانستان الزاما پیمان امنیتی وقرارداد مکمل را باید با آمریکا امضا نماید زیرا درامرمبارزه با قوای خشونت، این سند واستفاده ازآن لازم است.دوستان ما، با قاطعیت استدلال می کردند که همه شرایط وتسهیلات برای ترک خشونت وپایان بیرحمی وجنگ آماده است.درمسیراین فکرتحولات که درقطرپیش آمده یک امرمثبت باید باشد زیرا ممد ترک خشونت است.

 

طالبان ضد خشونت دراین دفترجمع می شوند وازاین نقطه توزیع معرفت سیاسی وصلح،گسترش می یابد وما باید ازهرگونه اقدام که منجربه صلح وثبات شود،کمک بگیریم.نمایندگی طالبان درقطرکاری درستی است اما شروطی باید روی آن وضع شود.حکومت افغانستان شروط وملاحظات زیادی روی دفترقطردارد.مذاکرات بین الافغانی باشد،مالکیت گفتگوها دراختیارحکومت افغانستان قراربگیرد،تعریف ازدفترقطرصورت بگیرد ومعنی آدرس دفترصلح را داشته باشد،بین افغانستان ودولت قطرپروتکلی باید امضا شود که جزیئات مساله نمایندگی طالبان درقطرونحوه فعالیت دفترقطر،تعریف شده باشد آمریکا وقطرباید تعهد بسپارند که ازنمایندگی قطر،سوء استفاده صورت نمی گیرد واخیرا شرط دیگری رییس جمهوراضافه کرده که گفتگوها درداخل افغانستان انجام شود.این همه شروط وملاحظات افغانستان به زعم گروهی که دربحث ما شرکت داشت یک اصل بود که ازنمایندگی قطر،بخش خشونت گرای طالب استفاده نکند.

 

نمایندگی طالبان باید به نفع گفتگوهای صلح باشد ودفترقطرآن دسته ازطالبان ازنوع ملامعتصم، ملاغنی برادرزندانی ودیگرطالبان که طرف دارترک خشونت است،را درخود جمع نماید.تمامی اقدامات باید برای تقویت بنیادها فکرترک خشونت باشد.دراین نشست تاکید شد که افغانستان طالبانی را شناسایی کرده که با سیاستهای کابل هماهنگ است ولی آنها به شدت به انزوا کشیده شده ملامعتصم درترکیه گریخته است ملا برادرورفقایش درزندان پاکستان است.طالبان که درکابل وطرف دار فکرترک خشونت می باشند،چندان تاثیری درتحولات ندارند.آمریکا وانگلیس دفتربرای صلح را درقطرمی خواهند اما می دانیم که آنها هرگزدرفکراین نیست که طالبان خوشبین به حکومت افغانستان تقویت شوند.آمریکا وانگلیس گفته اند که نمایندگی قطرکاری مثبت است وباید حمایت شود آقای ویلیام هیگ وزیرخارجه انگلیستان با صراحت اعلام داشت که پروژه قطرکارمشترک وپشت پرده ما بود ودفترایجاد گردید وما ازآن حمایت می کنیم آقای هیگ گفت: این خیلی مهم است که طالبان گفته باشند که ما ازداخل افغانستان به منافع غرب حمله نمی کنیم واین گام مهمی درجهت صلح افغانستان است.

 

تفاوت آشکاری بین برداشت آمریکا وانگلیس وحکومت افغانستان درمورد طالبان وجود دارد.آمریکا وانگلیس ازنمایندگی طالبان به همان صورت که اعلام شد،درابتداء امرحمایت کردند انگلیس ازهم اکنون حمایت می کند.واشنگتن،لندن ودوحه قبول داشتند که نمانیدگی طالبان با همان شروط که طالبان می خواهند بازشود ونه مطابق میل حکومت افغانستان ودیدیم که دفترطالبان مطابق میل طالبان با نصب لوحه امارت اسلامی،برافراشته شدن پرچم طالبان واعلام خطوط کاری دفترشان،افتتاح گردید.مقامات وزارت خارجه قطراین دفتررا افتتاح کرد وهم اکنون هم تاکید دارد که دفتردوحه نمایندگی سیاسی طالبان است.ترک خشونت ازدید افغانستان وغرب درمورد نمایندگی طالبان درقطربسیارمتفاوت است.آنها می گویند: منافع غرب مورد حمله قرارنگیرد وما بقی همه اش مباح است.هیگ تاکید می کند که ازدفترقطرحمایت می کند دلیل آن این است که پروژه مشترک وپشت پرده ما است ودیگراینکه ازافغانستان به منافع غرب حمله ای صورت نمی گیرد این مساله هرگزبرای شان مهم نیست که امارت اسلامی طالبان وپرچم آن واینکه طالبان خطوط کاری درسطح بین المللی داشته باشد ودفترطالبان با این صورت رسمیت ومشروعیت بخشیدن امارت اسلامی طالبان وایجاد دولت موازی با دولت افغانستان است این موضوعا اصلا برای شان مهم نیست.

 

مهم این است که ترک خشونت علیه غرب باشد ومنافع شان ازسوی طالبان صدمه نبیند درحال حاضرآمریکا کمی ازموضع خود عقب نشینی کرده وافکارعمومی علیه آمریکا تحریک شده است واعتبار وصداقت آمریکا به شدت نزد مردم افغانستان آسیب دیده است مقامات آمریکا به میزان لطمات واقف هستند به همین دلیل است که آقای جیمزدابنزگفته است که شرط گفتگو با طالبان ترک خشونت است وآقای کری گفته است که اگردفترقطرکمک وممد صلح نباشد این دفترمی تواند بسته شود عملیات امروزکابل نشان داد که خشونت درافغانستان به اوج خود رسیده است اما درمورد پایان جنگ وخشونت مطالعات مختلف وبرداشتهای متضادی وجود دارد.غرب وآمریکا ترک خشونت علیه غرب ولوبا برافراشته شدن پرچم امارت ولوحه ونمایندگی سیاسی وخطوط کاری را قبول دارد ولی افغانستان هرگزامارت اسلامی،بیرق طالبان، فعالیت دفتربه ان صورت که اعلام شد را قبول ندارد البته حکومت افغانستان ممکن است دچارچرخش شود ولی افکارعمومی نظرسنجی وخواست مردم،گروهای مدنی احزاب سیاسی جامعه زنان صلح را با قربانی شدن ارزشهای مندرج درقانون اساسی قبول ندارند واصولا آن را دلیل ترک خشونت نمی داند بلکه آغازفاجعه می دانند .خشونت وترک خشونت با این قرائت ها وبرداشتها مطالعه می شود.

 

ناله پایانی

ناله پایانی

 

"ناله پایانی" عنوان مطلبی بود دریک روزنامه خارجی.این حرف را هنگام رفتن طرف کارازرادیو شنیدم.بررسی روزنامه های غرب درمورد افغانستان را گوینده رادیو با همین عنوان" ناله پایانی" آغازکرد.موضوع مقاله، پایان ماموریت جنگی ناتو درافغانستان وخروج آنها ازاین کشور بود.نویسنده مقاله بیرون شدن نیروهای بین المللی ازافغانستان را" ناله پایانی" نام گذاشته بود. البته که عنوان درد ناکی باید باشد ولی خوب غرب وآزادی مطبوعات شان است که خیلی راحت درمورد مسایلی با این اهمیت براحتی می نویسند. می دانیم " ناله پا یانی" چیزی جزخاموش شدن صدای انسان نیست واین حالت درلحظه های مرگ برای آدمی پیش می یاید.ناله پایانی یعنی که دیگرتمام کردی.بهرصورت ناتو جنگ را درافغانستان به پایان رساند ودرهفته گذشته تمامی ماموریتهای جنگی شان را درمرحله پنجم وپایانی به نیروهای افغان،سپرد.اگراین مساله "ناله پایانی" سربازان ناتو باشد ولی فریاد بلند نیروهای افغانستان، نیزخواهد بود.این مساله دردو عرصه امینیت وسیاست قابل بحث است تاروشن شود که "ناله پایانی" ناتو وفریاد آغازین نیروهای افغانستان چه گونه رقم می خورد:

 

امنیت

 

مساله امنیت، عمده ترین چالش برای افغانستان درطی سی هفت سال دراین کشوربوده است.جنگ طولانی وبی نظیردرافغانستان نزدیک چهاردهه است که ادامه دارد ولی هنوزپایانی برای آن متصور نیست.نیروهای بین المللی ازمتن امورامنیتی افغانستان خارج شد وحال نیروهای افغانستان درمتن امورامنیتی کشورقرارگرفته است.گرچه ناتو اعلام نکرده است که تمامی نیروهای شان را ازافغانستان بیرون می کند ولی بصورت قطع عمده ترین بخش آن ازافغانستان خارج می شود حال ممکن است تعداد بین ده تا پانزده هزار نیرودرافغانستان باقی بمانند. البته این مساله بازهم گره خورده است به قرارداد امنیتی که قراراست بین کابل وواشنگتن نهایی شود بحث موافقت نامه امنیتی نیزمرحله پایانی آن درکابل بحث می شود ولی حالا بصورت موقت به دلیل بازشدن نمایندگی طالبان درقطربه تعویق افتاده است ومعلوم نیست که چه وقت مذاکرات ازسرگرفته می شود که البته می شود.حکومت افغانستان به شدت به این موافقت نامه امنیتی با آمریکا نیازدارد وگفته شده که آمریکا هم به دلیل برنامه بعدی خود به آن نیازدارد.

 

 این نیازمتقابل امنیتی الزاما به امضای موافقت نامه امنیتی منتهی خواهد گردید.مقامات افغانستان وناتودرروز28 هشتم جوزا اعلام کردند که نیروهای امنیتی افغانستان به 350 هزارنیرو رسیده اند واین نیرو می تواند،امنیت کشوررا تامین نمایند.درکناراین نیروی عظیم نظامی وامنیتی،آنها تعهد سپرده اند که نیروهای افغانستان را تجهیز می کنند نوع تجهیزات متفاوت است احتمالا ناتو سلاحها وهلیکوپترهای ازنوع روسی را دراخیتارارتش افغانستان خواهد گذاشت.درماه گذشته یک قلم بزرگی ازهلیکوپترهای ساخت روسیه دراخیتاراردوی افغانستان گذاشته شد وقراراست این نوع تجهیزات که برای ارتش افغانستان مفید دانسته شده،ادامه داشته باشد.روسها ازاین معاملات به پول شان می رسند وهم به تدریج حضور و ارتباط شان با افغانستان توجیه پذیرومعنی دارمی شود.بازهم مقامات ناتو تعهد سپرده که به نقش مشوره دهی وآموزش نیروهای امنیتی ونظامی افغانستان ادامه می دهند.آنها گفته اند که نقش ناتو درماموریت شان درافغانستان پس ازسال2014 تغییر می کند نه اینکه ناتو ازافغانستان گم می شود واین "ناله پایانی" درافغانستان نیست.

 

مقامات ناتو درنشستهای متعدد ودرنشست شیکاگو درسال گذشته به این نکته تاکید داشتند که سالانه چهارملیارد ویکصد ملیون دالربه نیروهای امنیتی افغانستان کمک می کنند.این ها تعهداتی است که ناتو درمورد افغانستان دردهه تحول اعلام داشته است البته شکی نیست که بشترین امور امنیتی وتعهدات به دوش آمریکا قراردارد وسایرنیروهای بین المللی درسازمان ناتو،نقش حاشیه ای وکمکی را دارند نقش اصلی درامور امنیت ازآمریکا است وبه همین دلیل است که موافقت نامه امینتی با آمریکا جدی است واین سند باید امضا شود. درروزنامه های غرب نوشته شده که لزومی نداشت که حالا"ناله پایانی" داشته باشیم.آنها اشاره به فرصتهای تاریخی می کنند که ناتو آن را ازدست داده است.تحلیل گران غربی می گویند: اشتباه بزرگ این شد که با انتخاب حامد کرزی بعنوان رییس جمهوردرافغانستان ما دراین کشورنشستیم. ما باید نیروهای نظامی خود را پس ازانتخاب رییس جمهورکرزی ازافغانستان بیرون می کردیم ولزومی نداشت که ده سال درکنارحکومتی بجنگیم که ازنیروهای ما ستایش نکرده است.آنها گفته اند " ناله پایانی" ما به همین خاطراست که بی جهت درافغانستان ماندیم وحالا بادادن هزاران کشته وخسارات هنگفتی مالی ازافغانستان خارج می شویم واین باید همان " ناله پایانی" ما درافغانستان باشد.شکی وجود نداردکه امورامنیتی افغانستان گره خورده به مسایل سیاسی به همین دلیل است که مقامات ناتو، آمریکا وانگلیس،هرگزبه راه حل نظامی فکر نمی کنند.

 

سیاست

 

سیاست درافغانستان گره خورده به امنیت است وقتیکه امورجنگی وامنیتی به بن بست کشیده شد،آن وقت فازسیاسی آغازگردید البته راه حل سیاسی ازدیرزمانی است که آغازشده بود واین مساله با درک بن بست نظامی درافغانستان پیش آمد متخصصان وکارشناسان نظامی وامنیتی ازلحظه ای که دیدن با جنگ وبرخورد نظامی درافغانستان وپاکستان کسی با آنها همکاری نمی کنند بل برعکس همه امور جنگ با تروریستها ازسوی حکومت افغانستان وپاکستان سبوتاژ می شود،آنها شکست شان را درمساله جنگ قطعی دانستند وبه همین علت به راه حل ومذاکره با طالبان روی آوردند.ویلیام هیگ وزیرخارجه انگلیس همین دیروزاعلام داشت که گشایش دفترطالبان درقطر،حاصل کارهای پشت پرده ما بود.آقای هیگ وزیرخارجه انگلیس گفته است که ما ازدفترقطرحمایت می کنیم وی تاکید کرده که این مساله خیلی مهم است که طالبان ازخاک افغانستان منافع غرب را مورد حمله قرارندهند.آقای ویلیام هیگ به این نکته نیزاشاره کرده که پروسه صلح یک مساله طویل المدت وزمان براست واین تازه آغارکار می باشد ایشان تاکید می کند که ازدفترقطرحمایت می کنیم چون این کارهای پشت پرده ما بود که دفترنمایندگی طالبان درقطرافتتاح شد.

 

خانم بوتو بارها گفته بود که طالبان یک پروژه مشترک است که بوجود آوردیم ودراین مورد تنها پاکستان دخالت نداشته.سخنان آقای هیگ لحظاتی مرا بفکر انداخت " دفترقطرکارپشت پرده ما بود" که نکند همه دست داخل یک کاسه اند وکارهای شان را بصورت مشترک به پیش می برند وما ازدنیا بی خبرهستیم.انتحاریون باید متوجه باشند وکمی فکرکنند ومردم وخود شان را بی جهت نکشند وفکرکنند که کارشان هرچه باشد ولی بصورت قطع بهشتی درپی ندارند.همه کارها درپشت پرده صورت می گیرد وبی جهت مردم را بنام دین واسلام گرفتارکرده اند.هیچ تردیدی نیست که دفترقطرخواست مشترک آمریکا وانگلیس وکشورقطربوده است.

 

نماینده آمریکا آقای جیمزدابینز امروزوارد کابل شده است.موضوع صحبت شان مساله قطر ونمایندگی سیاسی طالبان دراین کشوراست.مقامات افغانستان گفته اند که می خواهیم ازآقای جیمزبشنویم که درقطرچه روی داده است.درحال حاضرحکومت افغانستان خیلی ناراحت است.دلیل ناراحتی گشایش دفترطالبان بدون شروط وملاحظات افغانستان بوده است.افغانستان درکنارشروط قبلی خود به مسایل دیگری نیزاشاره کرده است مذاکرات درداخل افغانستان باشد،مذاکرات بین الافغانی ومدیریت آن بدست حکومت افغانستان قرارداشته باشد.موقعیت حکومت افغانستان حالت ملی گرفته است زیرا رهبران سیاسی،احزاب وگروهای مدنی یک دست ومتحد ازموقف افغانستان حمایت کرده اند.وفاق ملی معنا داری درمورد مخالفت بادفترطالبان درقطر،ایجاد گردیده. حکومت با استفاده ازاین وحدت،ازیک موضع قوی تری با تاسیس نمایندگی طالبان برخورد کرده است.آقای جان کری دراین خصوص بصورت مکرربارییس جمهورکرزی گفتگوی تلفنی داشت وی پیش ازاینکه به قطروارد شود ازهمان آمریکا به حکومت قطرهدایت داد که پرچم طالبان،ولوحه امارت اسلامی شان برداشته شود که این کارشد.

 

 با گذشت 24 ساعت ازماجرای گشایش دفترطالبان درقطر، بیرق طالبان وهم لوحه امارت اسلامی را جمع کرد.طالبان هم نسبت به این مساله ناراحت است آقای شاهین گفته است که رهبران طالبان ازپایین آوردن بیرق وجمع شدن لوحه، ناراحت وعصبانی  است وعامل این مساله را حکومت افغانستان می داند.آقای شاهین گفته است کاری که صورت گرفت با اطلاع وهماهنگی مقامات قطری بود اقدامات ما، جدایی ازسیاست دولت قطرنبوده است آقای سهیل شاهین سخنگوی دفترطالبان درست می گوید. گشایش نمایند گی، به همان صورت، تماما با هماهنگی دولت قطروبا حضورمقام وزارت خارجه آن کشوردر28 جوزا انجام شد ولی حالا هم آمریکا وهم حکومت قطرمی گویند که قرارنبود نمایندگی طالبان باعنوان امارت اسلامی افغانستان وبرافراشته شدن بیرق طالبان،گشوده شود.مقامات قطری گفته اند که نمایند گی طالبان درقطر،می تواند نمایندگی سیاسی طالبان درقطرباشد ونه دفترامارت اسلامی طالبان.

 

آقای جیمزدابینزنماینده ویژه آمریکا درامورافغانستان وارد کابل شده ودرمورد دفترطالبان با مقامات افغانستان گفتگومی کند.مقامات کشورنیزگفته اند که می خواهند موقف آمریکا را دراین مورد بخوبی دانسته باشد.اعلامیه امنیت ملی افغانستان درمورد قطراین بود که آمریکا برخلاف قول وقرارش عمل کرده است وبه همین دلیل مذاکرات امنیتی را به تعویق انداخته ایم به دنبال آن شورای عالی صلح افغانستان گفت که مذاکرات صلح قطررا تحریم می کند.

 

متهم کردن آمریکا به دورویی اوج ناراحتی وعصبانیت افغانستان را نشان می داد.درعرصه سیاست این تحولات روی داده است حکومت افغانستان تاکید به شروط خود دارد وازموقف حکومت همه احزاب سیاسی کشور رهبران اپوزیسیون حمایت کرده اند.گروهای مدنی ومردم افغانستان هم با گشایش دفتربنام امارت اسلامی طالبان وبرافراشته شدن بیرق به شدت مخالفت کرده اند نظرسنجی که رسانه های داخلی کشورداشته،نشان می دهد که مردم افغانستان طرف دار امارت طالبان نیست وبه همین علت مردم نسبت به سیاستهای غرب وآمریکا وانگلیس مشکوک شده وبگفته مقام هندی، آمریکا لطمه مهمی دراعتبارش وارد شده  است.بهرصورت این امید واری وجود دارد که اگرناتودرعرصه امنیت،ناله پایانی را سرداده باشد ولی درعرصه سیاست باید صدای صلح وثبات بلند باشد.

صدمه به اعتبارآمریکا

صدمه به اعتبارآمریکا

 

یک مقام هندی درآستانه سفرجان کری به هند گفته است: که آمریکا درماجرای گشایش دفترطالبان درقطر،اعتبارش صدمه دیده است. این حرفی درستی است.دیروزصدای آمریکا دریک گفتگوی که با من داشت،همین پرسش مطرح شد آمریکا درحال حاضردرمحافل خبری،گروهای مدنی احزاب سیاسی ومردم عادی افغانستان متهم شده است که درایجاد نمایندگی طالبان درقطر،نقش اساسی داشته است.البته شکی وجودندارد که برنامه ایجاد نمایندگی برای طالبان،بصورت آنی واتفاقی ویک حرکت سماروقی نبود.دراین رویداد حد اقل سه کشورافغانستان،آمریکا وقطر،نقش اساسی داشته است.

 

افغانستان

 

حکومت افغانستان ازسال2007 ببعد درهمه موارد به این نکته تاکید داشته است که باید با طالبان گفتگوی های صلح آغازشود.رییس جمهورما، بارها به این نکته اشاره داشت که می خواهد با طالبان گفتگو داشته باشد.ایشان درسخنرانیهای خود به دنبال شماره تلفن مقامات طالبان بود وهمیشه به این موضوع اشاره داشت که آدرسی ازطالبان درپاکستان داشته باشد. وی  عاشق،صلح ومذاکره با طالبان بوده است.دریک مورد درزمان حکومت گیلانی درپاکستان ، رییس جمهورافغانستان ازمقامات پاکستان با اصراروصادقانه خواست که ما آمده ایم وواقعا می خواهیم با طالبان مذاکره نماییم ومقامات طالبان درکشورشما است وما آمده ایم که با آنها گفتگو نماییم.رییس جمهورازمقامات پاکستان بصورت جد، می خواهد که طالبان را حاضرنمایید ما می خواهیم با آنها صحبت نماییم.تاکیدات هیئت افغانستان ورییس جمهور،به مقامات پاکستان برمی خورد.خانم حنا ربانی کهروزیرخارجه وقت پس ازگفتگو با مقامات افغانستان،عکس العمل تندی نشان می دهد این بانو جوان وزیرخارجه پاکستان که مهارت خاصی درخلق کلمات کنایه دارد.درکنفرانس خبری دراسلام آباد اعلام می کند که مقامات  افغانستان آمده وازما خواسته اند که ما طالبان را برای شان حاضرنماییم وی گفت: من ازهمین جا اعلام می کنم که ما ملاعمرنداریم که برای مذاکره وبرمیزمذاکره حاضرشان نماییم.اظهارات خانم کهر،واکنشی بود درمورد درخواستهای مکرر افغانستان درمورد گفتگو ومذاکره باطالبان.

 

 اینکه افغانستان این همه تاکید داشت که باطالبان درپاکستان گفتگو داشته باشد این دلیل منطقی دارد زیرا رهبران عمده طالبان وگروهای جنگی وخطرآفرین طالبان،تماما درخاک پاکستان هستند خوب این طبیعی است که افغانستان برای گفتگوباید ازمقامات پاکستان بخواهد که طالبان را برای مذاکره حاضرنماید.درموارد دیگرهم  موضع افغانستان همواره ایجاد رابطه باطالبان بوده است.حکومت افغانستان درسال2011 شورای عالی صلح را تاسیس کرد وتمامی هدف افغانستان ازاین تشکیلات پرهزینه این بود که ایجاد رابطه باطالبان داشته باشد وبا آنها مذاکره نماید .افغانستان طالبان را بعنوان یک گروه سیاسی نظامی قبول کرده ودرمواردی آنها را برادرخود گفته است ومی خواست طرف مذاکره با این گروه باشد ولی این طالبان بود که نمی خواست طرف گفتگوی حکومت افغانستان وشورای عالی صلح باشد.اینکه رییس جمهورآمریکا آقای اوبا ما درارتباط با گشایش دفترطالبان گفت: افغانستان،خود طالبان را بعنوان یک گروه قبول دارد،حرف درستی است حکومت افغانستان،همیشه تاکید داشته که می خواهد با طالبان گفتگو نماید.افغانستان عشق زیادی برای ایجاد ارتباط با طالبان ومذاکره با این گروه نشان داد درمواردی این عشق،چشم شورای عالی صلح را، کورکرد ونمایندگان طالب را ندید وآنها آمدند شبیخون زدند وقربانی مورد نظرشان را گرفتند.

 

درمورد دفترقطرهم افغانستان درنهایت این مساله را قبول کرد که طالبان درقطرمی تواند دفتر،داشته باشد پیش ازآن افغانستان تاکید داشت که نمایندگی برای طالبان درریاض وانقره تاسیس شود واین پیشنهاد را کرده بود ومی خواست نمایندگی بنام طالبان درپایتختهای ترکیه وعربستان بازشود ولی درنهایت امرحکومت افغانستان موافقت خود را با ایجاد نمایند گی درقطراعلام داشت ورییس جمهور دوباربه دوحه سفرداشت وموافقت خود را با اصل نمایندگی ابرازداشت مقاما آمریکا ازافغانستان تشکری نمود که با تاسیس دفترنمایندگی برای طالبان درقطرموافق است واین نمایندگی در دوحه گشوده شود.دفترتسهیل کننده وادرسی برای مذاکرات صلح.دفترکه درقطرافتتاح گردید چنین پیش زمینه های درجانب حکومت  افغانستان  را داشته است.

آمریکا

 

آمریکا درمورد نمایند گی طالبان درقطر،نظرموافق داشت وخیلی اصرارداشت که طالبان درقطرباید نمایند گی داشته باشد ازابتداء سال2011 دربرلین اولین باری بود که ماموران آمریکا با تیم طیب آقا،وارد گفتگوهای صلح شد فکرمی کنم این مذاکرات حداقل سه باربصورت علنی انجام شد دراین مذاکرات،ماموران آمریکایی ناظران آلمانی وقطری حضورداشتند واین موافقت آمریکا بود که محل مذاکرات ازاروپا به خاورمیانه وآنهم درقطر،منتقل شود.آمریکاییها به کشورقطرالزام آوردند که مذاکرات ونمایندگی طالبان درقطر،ایجاد شود.قطربه دلیل آن وابستگیها وارتباطا ت بسیارگسترده با آمریکا،پذیرفت که نمایندگان طالبان وماموران آمریکایی مذاکرات شان درقطرآغازنمایند.طرفین چندین دورگفتگوهای شان را درقطرانجام دادند وشروط وخواسته های هردوطرف روی میزگذاشته شد طالبان درقدم اول فهرست رهبران زندانی شان به آمریکا ییها داد وخواستار آزادی آنها گردید ومامورین آمریکا هم ازطالبان یک مطالبه استراتژیک داشت وآن اینکه طالبان باید رسمان رابطه خود را با القاعده قطع نماید آقای جوب آیدین درآن زمان گفت: که طالبان الزاما دشمن آمریکا نیست.

 

مذاکرات طالبان تامارچ2012 درقطرادامه داشت ولی یکباره ازسوی طالبان مذاکرات به تعویق گذاشته شد.طالبان طی بیانیه اعلام داشت که مذاکره با مامورین آمریکا همان وقت تلف  کردن  است. زیرا آنها به خواسته های طالبان توجه ندارند.گفتگوها ازسوی طالبان متوقف گردید وبا گذشت چهارماه ازتوقف مذاکرات،طالبان ازتوقف مذاکرات شان با آمریکا پیشیمان گردید این مساله ازآنجا روشن شد که درچندین مورد مقامات طالبان درقطرگفتند که ما می خواهیم با آمریکا مذاکره نماییم وبا حکومت افغانستان گفتگو نداریم طرف مذاکرات ما آمریکا است.مقامات آمریکا ازاعلام آماده گی طالبان چندان استقبال نکرد وعلی  الظاهرهیچ خبری  از آماده گی مامورین آمریکا برای گفتگو دیده نشد.اما واضح بود که آمریکا بصورت جد درنظرداشت که روند گفتگو ها باطالبان دریک فضای رسمی تری آغازشود.برخی تحلیلگران درمنطقه درمورد سیاست آمریکا درمورد طالبان گفته اند که آمریکا درچند فاز برخورد شان را با طالبان تنظیم کرد.

 

فازاول این بود که آمریکا،طالبان را جزء مزدوج وجدا ناپذیرالقاعده تعریف کرد دراین فازتمامی همت آمریکا این شد که باید طالبان را مثل القاعده درهم کوبید وبا شیوه نظامی ماشین جنگی آنها رمنهدم کرد وطالبان ازطریق جنگ باید نابود شود.آمریکا خیلی زود دریافتن که دراین فازموفق نیست دلیل آن تخریب وسبوتاژ استخبارات وارتش پاکستان وفقدان همکاری افغانستان وتقویت طالبان ازسوی استخبارات منطقه بود.افغانستان دراین فازهمکاری دوستانه با ارتش آمریکا نداشت وتمامی عملیاتهای آنها را مورد نقد قرارمی داد وبا آن به مخالفت برخواست.پاکستان که خود جنگ نیابتی راه علیه نیروهای ناتو،راه انداخته بود.

 

فازدوم دربرخورد آمریکا را باید  این گونه تعریف کرد که اصولا آمریکا وغرب نگاه شان را نسبت به طالبان تغییرداد وبوضوح سیاست تفکیک طالبان ازالقاعده را دنبال کرد.دراین مرحله در رسانه های آمریکا طالبان بعنوان شورش گر و"این سرجنسی" تعریف می شود واین یک نوع توزیع معرفت تازه درمورد طالبان بود وآمریکا درفازدوم به  این توزیع معرفت دست زد.

 

فازسوم هم گفتگوی مستقیم آمریکا باطالبان است مساله مذاکره ازسوی آمریکا بسیارجدی آغازشد وسراسرسال 2011 را ماموران آمریکایی با نمایندگان طالبان با مذاکره گذران ودرنهایت دفتری را می خواست بنام امارت اسلامی ونمایندگی سیاسی طالبان وبا برافراشته شدن بیر طالبان ،درقطر،رسمیت ببخشد این خیلی بچه گانه است که گفته شود آمریکا وقطرازایجاد نمایندگی با این مواصفات بی خبربوده اند وطالبان کارخود سرانه انجام داده.پرچم شان را با حضورنماینده وزارت خارجه قطربرافراشته ولوحه امارت اسلامی را پرده برداری کرده ونمایند گی سیاسی برای طالبان ایجاد کرده است امری که آمریکا وقطرازآن غافل بوده وبیست چهارساعت بعد متوجه شدند که طالبان بیرق شان را بلند کرده ولوحه امارت را نصب کرده ونمایندگی سیاسی شان افتتاح شده است.آقای اوباما وجان کری درست پس ازبازشدن دفترامارت اسلامی طالبان درقطرآن را تایید کرد  ازآن بعنوان یک گام مثبت درجهت صلح نام گرفتند.

 

امان اینکه گشایش نمایندگی با واکنش بسیارتندی ازسوی افغانستان روبروشد درسطح منطقه ای وبین المللی هم ازایجاد نمایندگی با این مواصفات،استقبال نشد واین حرف مقام هندی درست است که آمریکا ضربه اعتباری سختی درمورد ایجاد نمایندگی طالبان درقطردیده است.این ضربه درحدی است که آقای جان کری سخن ازبسته شدن احتمالی دفتررا هم اظهارداشته است.

قطر

نقش قطردراین ماجرا نقش اصلی ومحوری نیست.قطرالبته که دوست طالبان است وهمه شش کشورحوزه عربی درخلیج فارس،متحدان ودوستان وحامیان این گروه بوده وخواهند بود.اما درمورد ایجاد نمایند گی،درقطر وادامه گفتگوهای صلح ،این کشورازسیاست های آمریکا طبیعیت کرده است این مساله درحدی روشن شده است که درحال حاضرطالبان نظردولت قطررا درمورد نمایندگی شان شرح می دهد وآقای سهیل شاهین گفته است که هرآنچه روی داد،تماما زیرنظردولت قطروبا اطلاع مقامات این کشوربوده است.طالبان جدای ازسیاست آنها درمورد دفترشان کاری نکرده است.حرف آقای شاهین درست است.امارت اسلامی،لوحه وبیرق با موافقت دولت قطر صورت گرفته است .در28 جوزا معاون وزارت خارجه قطر،رسما نمایندگی را به این صورت افتتاح کرد وازلوحه ای که بنام امارت اسلامی افغانستان حک شده بود،پرده برداری کرد وبیرق طالبان به همان صورت روی بام دفتروساختمان باشکوه که دراختیارطالبان گذاشته، برافراشته شده است.

 

حالا،طالبان نسبت به حکومت افغانستان ابرازعصبانیت تندی داشته وگفته است که جریان صلح به مخاطره شدید افتاده است.شاهین درمورد دولت قطر، تنها به این نکته اکتفا کرده که ایجاد نمایندگی شان دردوحه با اطلاع ونظرمقامات قطری انجام شده است.البته قطروآمریکا سعی خواهد کرد که نمایندگی طالبان بعنوان دفترسیاسی طالبان را حفظ نمایند این مساله را یک مقام قطری اعلام داشته که دفترطالبان درقطرحیثیت نمایندگی سیاسی طالبان را خواهد داشت ونه دفترامارت اسلامی طالبان.بهرصورت ازمجموع رویداد ها می توان این نتیجه را گرفت که آمریکا اعتباروصداقتش متزلزل شده است ومردم نسبت به موضع گیری آمریکا درمورد طالبان دچارشک وتردید شده است واین مساله را مردم افغانستان بیان کرده بود ودپلمات هندی درآستانه سفری جان کری در هند نیز اعلام داشت .دفترقطربه اعتبارآمریکا صدمه وارد کرده است.

سناریوهای احتمالی انتخابات

سناریوهای احتمالی انتخابات

 

حداقل ازمجموع تحولات می توان،سه سناریوی احتمالی را درمورد انتخابات 93 استخراج کرد.ازمیان این سه گزینه ما به سناریوی سوم اعتقاد داریم ودوگزینه اول ودوم را برخلاف مصالح ملی افغانستان می دانیم .سناریوی اول که برخی مقاماتی حکومتی به آن اشاره دارند وخیلی بد بینانه با آن برخورد می کند ودرمواردی این خط را جدی گرفته اند وآن گزینه "اداره موقت" است.این فکررا دربرخی رسانه ها دیده ایم وبرخی سیاست مداران روی آن تاکید دارند.نامه ای دراین خصوص آقای عبد الستارسیرت نوشته وی دراعلام خطوط سیاسی مورد نظرش به" اداره موقت" اشاره کرده  است."اداره موقت" مورد نظراین عده خیلی روشن نیست اما برخی افرادی وابسته به حکومت گفته اند که پاکستان اجندایی دارد وهدف شان این است که ترکیبی ازطالبان،احزاب سیاسی وجناحهای ازداخل حکومت، حزب اسلامی حکمتیار،توافق روی یک اداره موقت داشته باشند.فکر اداره موقت با این خصوصیات را حزب اسلامی حکمیتار هم نیزگاهی مطرح کرده است.اداره موقت درواقع شروع کردن همه امورازاول باید باشد دراین اداره همه چیزمی تواند قابل بحث باشد.

 

قانون اساسی،نوع نظام سیاسی، مشارکت نیروها درحکومت درسناریوی اول می توان مورد گفتگو باشد این گفتمان را، راه حل بحران افغانستان دانسته اند.برخی ازمقامات حکومتی  که نمی خواهند نامی ازآنها گرفته شوند،اذعان دارند که دراین مساله آمریکا وپاکستان نقش عمده وجدی دارند آنها نسبت به سیاست های آمریکا وپاکستان خیلی بد بینانه برخورد می کنند.دفترقطر را نشانه ای ازاین اجندای مشترک برای رسیدن به اداره موقت وتحقق این گزینه تعبیرکرده است.این شبهه، ازآن جا تقویت شده که مناسبات کابل واسلام آباد وروابط کابل با آمریکا،روبه تیره گی گذاشته شده است.این خرابی مناسبات سبب گردیده که چنین برداشتی بوجود آید ونسبت به سیاست های آمریکا وپاکستان چنین برداشتی صورت گرفته باشد.آنها تاکید می کنند یکی ازراه های حل قضیه افغانستان ومشارکت طالبان درقدرت همین گزینه وسناریو اداره موقت است.دراین گزینه همه چیز ازنو قابل بحث است وهمه می توانند نظرات شان را وارد اجندا نظام سیاسی نمایند.دراین سناریو اولین قربانی آن نظام سیاسی افغانستان ودست آورد ها ده ساله باید باشد.این گزینه وسناریو،تمامی تمرکزش تغییر ساختارنظام سیاسی درکشوراست.گزینه اداره موقت درواقع پیام نو سازی نظام را دارد وهمه چیزازصفرباید شروع شود.

 

چرا این گزینه مطرح شده است؟ وچرا برخی ازدوستان حکومتی نسبت به آن بصورت جدی صحبت می کنند؟ البته این "اداره موقت" به زعم یک عده ازمقامات حکومتی، اجندای مخفی پاکستان با حمایت آمریکا،است که رسانه ای نشده ولی درمحافل شان،چنین برداشتهای را کرده اند.ریشه مهندسی شده آن را پاکستان دانسته است وگفته اند که آمریکا هم به دلیل اینکه بشترمستمع پاکستان است این فکررا تایید می کند.ایجاد دفترنمایندگی برای طالبان بنام امارت اسلامی وبرافراشته شدن بیرق طالبان برفرازساختمان آن دلیلی برمساله می تواند باشد.هدف این است که فشارها برافغانستان وارد ودرنهایت تسلیم این سناریو شود.برخی رسانه های کشورنزدیک به ارک هم، مخالفان سیاسی حکومت را متهم می کنند که ارتباطات با طالبان برقرارکرده ومی خواهند به چنین هدفی دست یافته باشند.دلایلی که این سناریورا مطرح کرده یکی طرح این مساله ازسوی برخی سیاست مداران مثل آقای عبد الستارسیرت واحزاب مثل حزب اسلامی وتاکید طالبان برتغییرات درقانون اساسی وتاکید برنظام ازنوع امارت اسلامی بوده است.طالبان امارت اسلامی شان را دریک مورد می خواست درقطرنشان دهد ودرداخل کشورهم تمامی تشکیلات شان را بنام امارت  اسلامی سازماندهی کرده است.ازاین گذشته این گونه اقدامات را منتسب به عوامل بیرونی وبخصوص پاکستان دانسته است وازجانب دیگر هم آمریکا  به دلیل اینکه مناسبات خوبی با رییس جمهوکرزی ندارد آنها، این نتیجه را گرفته اند که آمریکا هم بطبع پاکستان وانتقام گیری از کرزی،این گزینه را مورد تایید قرارداده است آنها می گویند اپوزیسیون حکومتی هم دراین جمع می پیوند ند وتا کنون ملاقات های را باهم داشته اند.رسانه های وابسته به مقامات نزدیک به ارگ،چنین تبلیغات وسناریوی را تبلیغ کرده اند.

 

سناریو دوم

 

سناریوی دوم که مورد بحث قرارگرفته این است است که اصولا نیتی برای  برگزاری انتخابات وجود ندارد.منتقدان  وآنهای که بشد ت به سیاست حکومت ورییس جمهورکرزی بد بین هستند این خط را مطرح کرده اند وگفته اند که حکومت تمامی اقداماتش درجهت برگزاری یک انتخابات قابل قبول نیست.آنها می گویند قوانین انتخابات را حکومت بگونه تنظیم کرده اند که یا این قوانین اصلا تصویب نشود واگرتصویب شود آنهم مطلقا درجهت منافع حکومت باشد.درمورد میکانیزمهای اجرایی هم اقدامات حکومت، انتخابات شفاف وعادلانه را تقویت نمی کند.کارتهای رای دهی،مسایل امنیتی، فقدان نظارت بین المللی وتذ کره الکترونیکی وده ها نمونه که نشان می دهد که حکومت نیت برای برگزاری یک انتخابات شفاف را ندارد.انتخابات اگر به این صورت برگزارشود، نمی تواند مورد قبول همه طرفها قراربگیرد درنتیجه بحران سیاسی درکشور،شدت می بخشد وجامعه جهانی هم ازاین روند متاثرخواهد شد تا ازمساله افغانستان فاصله بگیرد واین موضع بسیارخطرناک خواهد بود که پس ازبرگزاری انتخابات،شاهد بحران شدید داخلی باشیم وجامعه بین المللی هم افغانستان را تنها بگذارد. اتحادیه اروپا درمواردی اعلام داشته است که اگرانتخابات شفاف برگزار نشود ونتایج آن قابل قبول نباشد دراین صورت  اتحادیه اروپا درمورد کمکهایش به افغانستان ،تجدید نظرمی کند.

 

 این مساله را سفیراتحادیه درکابل مطرح کرده ودربروکسیل هم  بارها به این نکته اشاره شده است که اگرانتخابات شفاف ونتیجه آن قابل قبول نباشد دراین صورت ما ازچنین حکومتی که براساس انتخابات غیرمنصفانه تشکیل شده باشد آن را حمایت نمی کنیم .این بزرگترین چالش وبحران باید باشد که انتخابات بصورت غیرشفاف برگزار شود ونتایج آن برای مردم وجامعه جهانی قابل قبول نباشد.منتقدان می گویند حکومت افغانستان دوگزینه ای متفاوت را برای بقاء وتمدید حکومت رییس جمهورکرزی طراحی کرده است صورت اول همان است که اشاره شد انتخابات برگزارمی شود ولی مطابق میل حکومت ونتیجه آن ادامه  کارتیم مورد حمایت حکومت باشد.

 

صورت دوم قضیه که بسیارخطرناک ترازصورت اول دانسته شده را به این گونه باید برنامه ریزی کرده باشد که انتخابات اصلا برگزارنشود دلیل آن شدت بحران  ونا امنی درسراسر کشورذکرشده دراین صورت بحران وتشنج درشمال کشور وجریان که درشهرشیرغان پیش آمده دراین تشنج واختلافات رهبران جبهه ملی وخود جنرال دوستم وحزب جنبش ملی اسلامی،تماما والی حکومت را متهم می کنند.آنها گفته اند که والی حکومت قصدا درگیری سه روزپیش را طراحی کرده است وجنرال هرگزچنین نیتی نداشته است.حمله به جان استاد محقق را طالبان طی بیانیه ای رد کرده وگفته است که هرگزمسولیت آن را قبول ندارد.طالبان دراعلامیه که درسایت وابسته به خود گذاشته ، گفته اند که هدف ازحمله به جان استاد محقق در28 جوزا، بهم زدن نمایندگی طالبان درقطربوده است بهرصورت حمله ناجوانمردانه ازسوی هرکسی باشد ولی یک پیام را دارد که اوضاع کشورآشفته شود وفضای بسیارتاریکی درآستانه انتخابات داشته باشیم بگونه ای که کسی مایل نباشد که درپای صندوقهای رای حاضرشود.ناامنی وتهدید درهمه جا سایه افگنده دراین صورت پروسه انتخابات باید مختل شود ونتیجه اینکه، حالت اضطراراعلام شده وحکومت برای  زمان نامعلومی تمدید شود.

 

نشانه های چنین مطالباتی درگوشه وکنارکشوردیده شده عده ای خواسته های بیرون ازقانون را مطرح کرده وگفته اند که ماده های ازقانون اساسی باید برداشته شود وبجای آن ماده های آورده شود که ریاست جمهوری را تمدید نماید.البته این کار ازطریق لوی جرگه  ممکن است وحکومت با تشدید بحران ،این لوی جرگه را دایرمی کند وچنین فیصله های خواهد داشت البته این سناریو خیلی بد بینانه  درموردحکومت مطرح شده ولی بهرصورت یک خطی است که درجامعه وجود دارد وچنین خواسته های که حکومت تمدید شود را داشته ایم ونا امنی روزبروزبد تر هم شده است.

 

سناریوی سوم

 

این سناریو درواقع منطقی ترین گزینه است که تاکنون همه روی آن تاکید کرده اند خود حکومت هم روی آن پافشاری دارد وآن این است که انتخابات 93 برگزار می شود وهیچ بدیلی انتخابات ندارد.این مساله درقانون اساسی افغانستان صراحت دارد ویکی ازجدی ترین ماده های قانون اساسی کشوراست.گذشته ازصراحت قانون اساسی ،انتخابات 93،خواست مردم است.مردم افغانستان مهم ترین دست آورد سیاسی شان را برگزاری انتخابات می داند وانتخابات وبعد ش حکومت منتخب،ازخواسته های اساسی مردم افغانستان است انتخابات سرمایه سیاسی مردم است ونمی خواهند این سرمایه  را ازدست دهند .قانون اساسی،خواست مردم افغانستان دومولفه زیربنایی برگزاری انتخابات می تواند باشد.درکناراین مساله ما نباید نقش ا حزاب وگروهای مدنی را فراموش نماییم.گروهای مدنی وسیاسی،بزرگترین آروزوی شان در سال 93، همان بهار انتخابات است که باید داشته باشد.درشانزدهم حمل 1393 فصل تازه زندگی سیاسی مردم افغانستان شروع  می شود.

 

احزاب سیاسی وگروها مدنی این فصل نوین را دردهه تحول گرامی می دارند.این ها عواملی مهمی برای شکل دهی سناریوی سوم می تواند باشد.درکناراین فاکتورها باید نقش وخواست جامعه جهانی را هم باید درنظرگرفت.جامعه بین المللی با توجه به آن همه هزینه های که کرده ا ند،ازانتخابات 2014 نمی گذرد.آقای یان کوبیش درگفتگوی که هفته گذشته با رهبران شورای همکاری احزاب داشت،به این نکته با صراحت تام اشاره داشت که انتخابات افغانستان بدیل دیگری ندارد.تاکیدات آقای یان نمایند ملل متحد درواقع نفی دوسناریوی دیگربود.اینکه انتخابات نداشته باشیم اداره موقت تشکیل شود، ویا ایجاد بحرانهای تصنعی نماییم ودرنهایت تمدید دوره ریاست جمهوری را برخلاف قانون اساسی نماییم ولوی جرگه اضطراری برگزارشود را باید بکلی منتفی دانست.گزینه سوم، خط بطلان دوگزینه پیشین را دارد.البته این مساله ازخود دلایلی دارد که عمده ترین آن را می توان به این صورخلاصه کرد.اراده مردم،حکم قانون اساسی،خواست احزاب وگروهای مدنی ودرنهایت خواست جامعه جهانی، درواقع زیرساخت های سناریوی سوم را تشکیل می دهد. همه امید واراند که حکومت همگام با مردم ،احزاب وگروهای مدنی ،درچهارچوب قوانین، انتخابات 93 را برگزارنمایند دراین صورت افغانستان ازدوهمسایه شرقی وغربی خود کم وکوتاه نیاید.

حداقل ازمجموع تحولات می توان،سه سناریوی احتمالی را درمورد انتخابات 93 استخراج کرد.ازمیان این سه گزینه ما به سناریوی سوم اعتقاد داریم ودوگزینه اول ودوم را برخلاف مصالح ملی افغانستان می دانیم .سناریوی اول که برخی مقاماتی حکومتی به آن اشاره دارند وخیلی بد بینانه با آن برخورد می کند ودرمواردی این خط را جدی گرفته اند وآن گزینه "اداره موقت" است.این فکررا دربرخی رسانه ها دیده ایم وبرخی سیاست مداران روی آن تاکید دارند.نامه ای دراین خصوص آقای عبد الستارسیرت نوشته وی دراعلام خطوط سیاسی مورد نظرش به" اداره موقت" اشاره کرده  است."اداره موقت" مورد نظراین عده خیلی روشن نیست اما برخی افرادی وابسته به حکومت گفته اند که پاکستان اجندایی دارد وهدف شان این است که ترکیبی ازطالبان،احزاب سیاسی وجناحهای ازداخل حکومت، حزب اسلامی حکمتیار،توافق روی یک اداره موقت داشته باشند.فکر اداره موقت با این خصوصیات را حزب اسلامی حکمیتار هم نیزگاهی مطرح کرده است.اداره موقت درواقع شروع کردن همه امورازاول باید باشد دراین اداره همه چیزمی تواند قابل بحث باشد.

 

قانون اساسی،نوع نظام سیاسی، مشارکت نیروها درحکومت درسناریوی اول می توان مورد گفتگو باشد این گفتمان را، راه حل بحران افغانستان دانسته اند.برخی ازمقامات حکومتی  که نمی خواهند نامی ازآنها گرفته شوند،اذعان دارند که دراین مساله آمریکا وپاکستان نقش عمده وجدی دارند آنها نسبت به سیاست های آمریکا وپاکستان خیلی بد بینانه برخورد می کنند.دفترقطر را نشانه ای ازاین اجندای مشترک برای رسیدن به اداره موقت وتحقق این گزینه تعبیرکرده است.این شبهه، ازآن جا تقویت شده که مناسبات کابل واسلام آباد وروابط کابل با آمریکا،روبه تیره گی گذاشته شده است.این خرابی مناسبات سبب گردیده که چنین برداشتی بوجود آید ونسبت به سیاست های آمریکا وپاکستان چنین برداشتی صورت گرفته باشد.آنها تاکید می کنند یکی ازراه های حل قضیه افغانستان ومشارکت طالبان درقدرت همین گزینه وسناریو اداره موقت است.دراین گزینه همه چیز ازنو قابل بحث است وهمه می توانند نظرات شان را وارد اجندا نظام سیاسی نمایند.دراین سناریو اولین قربانی آن نظام سیاسی افغانستان ودست آورد ها ده ساله باید باشد.این گزینه وسناریو،تمامی تمرکزش تغییر ساختارنظام سیاسی درکشوراست.گزینه اداره موقت درواقع پیام نو سازی نظام را دارد وهمه چیزازصفرباید شروع شود.

 

چرا این گزینه مطرح شده است؟ وچرا برخی ازدوستان حکومتی نسبت به آن بصورت جدی صحبت می کنند؟ البته این "اداره موقت" به زعم یک عده ازمقامات حکومتی، اجندای مخفی پاکستان با حمایت آمریکا،است که رسانه ای نشده ولی درمحافل شان،چنین برداشتهای را کرده اند.ریشه مهندسی شده آن را پاکستان دانسته است وگفته اند که آمریکا هم به دلیل اینکه بشترمستمع پاکستان است این فکررا تایید می کند.ایجاد دفترنمایندگی برای طالبان بنام امارت اسلامی وبرافراشته شدن بیرق طالبان برفرازساختمان آن دلیلی برمساله می تواند باشد.هدف این است که فشارها برافغانستان وارد ودرنهایت تسلیم این سناریو شود.برخی رسانه های کشورنزدیک به ارک هم، مخالفان سیاسی حکومت را متهم می کنند که ارتباطات با طالبان برقرارکرده ومی خواهند به چنین هدفی دست یافته باشند.دلایلی که این سناریورا مطرح کرده یکی طرح این مساله ازسوی برخی سیاست مداران مثل آقای عبد الستارسیرت واحزاب مثل حزب اسلامی وتاکید طالبان برتغییرات درقانون اساسی وتاکید برنظام ازنوع امارت اسلامی بوده است.طالبان امارت اسلامی شان را دریک مورد می خواست درقطرنشان دهد ودرداخل کشورهم تمامی تشکیلات شان را بنام امارت  اسلامی سازماندهی کرده است.ازاین گذشته این گونه اقدامات را منتسب به عوامل بیرونی وبخصوص پاکستان دانسته است وازجانب دیگر هم آمریکا  به دلیل اینکه مناسبات خوبی با رییس جمهوکرزی ندارد آنها، این نتیجه را گرفته اند که آمریکا هم بطبع پاکستان وانتقام گیری از کرزی،این گزینه را مورد تایید قرارداده است آنها می گویند اپوزیسیون حکومتی هم دراین جمع می پیوند ند وتا کنون ملاقات های را باهم داشته اند.رسانه های وابسته به مقامات نزدیک به ارگ،چنین تبلیغات وسناریوی را تبلیغ کرده اند.

 

سناریو دوم

 

سناریوی دوم که مورد بحث قرارگرفته این است است که اصولا نیتی برای  برگزاری انتخابات وجود ندارد.منتقدان  وآنهای که بشد ت به سیاست حکومت ورییس جمهورکرزی بد بین هستند این خط را مطرح کرده اند وگفته اند که حکومت تمامی اقداماتش درجهت برگزاری یک انتخابات قابل قبول نیست.آنها می گویند قوانین انتخابات را حکومت بگونه تنظیم کرده اند که یا این قوانین اصلا تصویب نشود واگرتصویب شود آنهم مطلقا درجهت منافع حکومت باشد.درمورد میکانیزمهای اجرایی هم اقدامات حکومت، انتخابات شفاف وعادلانه را تقویت نمی کند.کارتهای رای دهی،مسایل امنیتی، فقدان نظارت بین المللی وتذ کره الکترونیکی وده ها نمونه که نشان می دهد که حکومت نیت برای برگزاری یک انتخابات شفاف را ندارد.انتخابات اگر به این صورت برگزارشود، نمی تواند مورد قبول همه طرفها قراربگیرد درنتیجه بحران سیاسی درکشور،شدت می بخشد وجامعه جهانی هم ازاین روند متاثرخواهد شد تا ازمساله افغانستان فاصله بگیرد واین موضع بسیارخطرناک خواهد بود که پس ازبرگزاری انتخابات،شاهد بحران شدید داخلی باشیم وجامعه بین المللی هم افغانستان را تنها بگذارد. اتحادیه اروپا درمواردی اعلام داشته است که اگرانتخابات شفاف برگزار نشود ونتایج آن قابل قبول نباشد دراین صورت  اتحادیه اروپا درمورد کمکهایش به افغانستان ،تجدید نظرمی کند.

 

 این مساله را سفیراتحادیه درکابل مطرح کرده ودربروکسیل هم  بارها به این نکته اشاره شده است که اگرانتخابات شفاف ونتیجه آن قابل قبول نباشد دراین صورت ما ازچنین حکومتی که براساس انتخابات غیرمنصفانه تشکیل شده باشد آن را حمایت نمی کنیم .این بزرگترین چالش وبحران باید باشد که انتخابات بصورت غیرشفاف برگزار شود ونتایج آن برای مردم وجامعه جهانی قابل قبول نباشد.منتقدان می گویند حکومت افغانستان دوگزینه ای متفاوت را برای بقاء وتمدید حکومت رییس جمهورکرزی طراحی کرده است صورت اول همان است که اشاره شد انتخابات برگزارمی شود ولی مطابق میل حکومت ونتیجه آن ادامه  کارتیم مورد حمایت حکومت باشد.

 

صورت دوم قضیه که بسیارخطرناک ترازصورت اول دانسته شده را به این گونه باید برنامه ریزی کرده باشد که انتخابات اصلا برگزارنشود دلیل آن شدت بحران  ونا امنی درسراسر کشورذکرشده دراین صورت بحران وتشنج درشمال کشور وجریان که درشهرشیرغان پیش آمده دراین تشنج واختلافات رهبران جبهه ملی وخود جنرال دوستم وحزب جنبش ملی اسلامی،تماما والی حکومت را متهم می کنند.آنها گفته اند که والی حکومت قصدا درگیری سه روزپیش را طراحی کرده است وجنرال هرگزچنین نیتی نداشته است.حمله به جان استاد محقق را طالبان طی بیانیه ای رد کرده وگفته است که هرگزمسولیت آن را قبول ندارد.طالبان دراعلامیه که درسایت وابسته به خود گذاشته ، گفته اند که هدف ازحمله به جان استاد محقق در28 جوزا، بهم زدن نمایندگی طالبان درقطربوده است بهرصورت حمله ناجوانمردانه ازسوی هرکسی باشد ولی یک پیام را دارد که اوضاع کشورآشفته شود وفضای بسیارتاریکی درآستانه انتخابات داشته باشیم بگونه ای که کسی مایل نباشد که درپای صندوقهای رای حاضرشود.ناامنی وتهدید درهمه جا سایه افگنده دراین صورت پروسه انتخابات باید مختل شود ونتیجه اینکه، حالت اضطراراعلام شده وحکومت برای  زمان نامعلومی تمدید شود.

 

نشانه های چنین مطالباتی درگوشه وکنارکشوردیده شده عده ای خواسته های بیرون ازقانون را مطرح کرده وگفته اند که ماده های ازقانون اساسی باید برداشته شود وبجای آن ماده های آورده شود که ریاست جمهوری را تمدید نماید.البته این کار ازطریق لوی جرگه  ممکن است وحکومت با تشدید بحران ،این لوی جرگه را دایرمی کند وچنین فیصله های خواهد داشت البته این سناریو خیلی بد بینانه  درموردحکومت مطرح شده ولی بهرصورت یک خطی است که درجامعه وجود دارد وچنین خواسته های که حکومت تمدید شود را داشته ایم ونا امنی روزبروزبد تر هم شده است.

 

سناریوی سوم

 

این سناریو درواقع منطقی ترین گزینه است که تاکنون همه روی آن تاکید کرده اند خود حکومت هم روی آن پافشاری دارد وآن این است که انتخابات 93 برگزار می شود وهیچ بدیلی انتخابات ندارد.این مساله درقانون اساسی افغانستان صراحت دارد ویکی ازجدی ترین ماده های قانون اساسی کشوراست.گذشته ازصراحت قانون اساسی ،انتخابات 93،خواست مردم است.مردم افغانستان مهم ترین دست آورد سیاسی شان را برگزاری انتخابات می داند وانتخابات وبعد ش حکومت منتخب،ازخواسته های اساسی مردم افغانستان است انتخابات سرمایه سیاسی مردم است ونمی خواهند این سرمایه  را ازدست دهند .قانون اساسی،خواست مردم افغانستان دومولفه زیربنایی برگزاری انتخابات می تواند باشد.درکناراین مساله ما نباید نقش ا حزاب وگروهای مدنی را فراموش نماییم.گروهای مدنی وسیاسی،بزرگترین آروزوی شان در سال 93، همان بهار انتخابات است که باید داشته باشد.درشانزدهم حمل 1393 فصل تازه زندگی سیاسی مردم افغانستان شروع  می شود.

 

احزاب سیاسی وگروها مدنی این فصل نوین را دردهه تحول گرامی می دارند.این ها عواملی مهمی برای شکل دهی سناریوی سوم می تواند باشد.درکناراین فاکتورها باید نقش وخواست جامعه جهانی را هم باید درنظرگرفت.جامعه بین المللی با توجه به آن همه هزینه های که کرده ا ند،ازانتخابات 2014 نمی گذرد.آقای یان کوبیش درگفتگوی که هفته گذشته با رهبران شورای همکاری احزاب داشت،به این نکته با صراحت تام اشاره داشت که انتخابات افغانستان بدیل دیگری ندارد.تاکیدات آقای یان نمایند ملل متحد درواقع نفی دوسناریوی دیگربود.اینکه انتخابات نداشته باشیم اداره موقت تشکیل شود، ویا ایجاد بحرانهای تصنعی نماییم ودرنهایت تمدید دوره ریاست جمهوری را برخلاف قانون اساسی نماییم ولوی جرگه اضطراری برگزارشود را باید بکلی منتفی دانست.گزینه سوم، خط بطلان دوگزینه پیشین را دارد.البته این مساله ازخود دلایلی دارد که عمده ترین آن را می توان به این صورخلاصه کرد.اراده مردم،حکم قانون اساسی،خواست احزاب وگروهای مدنی ودرنهایت خواست جامعه جهانی، درواقع زیرساخت های سناریوی سوم را تشکیل می دهد. همه امید واراند که حکومت همگام با مردم ،احزاب وگروهای مدنی ،درچهارچوب قوانین، انتخابات 93 را برگزارنمایند دراین صورت افغانستان ازدوهمسایه شرقی وغربی خود کم وکوتاه نیاید.