نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

یادی از سالروز لشکر کشی شوروی به افغانستان(ششم جدی1358)

یادی از سالروز لشکر کشی شوروی به افغانستان(ششم جدی1358)

حادثه ای تاریخی ششم جدی  یکی ازموضوعات مهم در بررسی وتحلیل تاریخ معاصر افغانستان است .لشکرکشی به افغانستان ، پدیده ای آنی وخلق الساعه نبود روسها روابط دوستانه ای را با افغانستان پس ازانقلاب اکتوبر 1917 تا 1979 داشته است .برعکس آمریکا، حتی تاسال 1934 اصلا رابطه ای سیاسی با افغانستان نداشت وبرای ایجاد مناسبات سیاسی با افغانستان اهمیتی قایل نبود.مورخین دلیل بی میلی آمریکا را نداشتن منافع ملی دانسته اند وآنها افغانستان را از زوایه ای دید انگلیسیها می نگریستند.

 وبا استقلا پاکستان درسال1947 ترجیحات آمریکا همواره پاکستان بود درزمان صدارت شاه محمود خان درسال 1948 افغانستان پیش نهاد خرید اسلحه به آمریکا داد اما امریکا این پیشنهاد را جدی نگرفت وعملا جواب رد به آن داد .سردار محمد نعیم درزمان صدارت داوودخان درسال های 1953 تا 1963 چند بار پیشنهاد تجهیزات اردو وخرید اسلحه ازآمریکا را داشت اما آمریکا پیشنهاد را به پاکستان نشان داد ونظر پاکستان را گویا دراین رابطه می خواست .نظر پاکستان مخالفت با هرگونه رابطه دپلماسی با افغانستان بود زیرا افغانستان استقلال پاکستان را درسال 1948 برسمیت نشناخت واین مساله برای این کشور بسیاردرد ناک بود.

سرداد محمد داودخان درزمان صدارتش، مساله خود مختاری پشتونستان را مطرح کرد امریکه برای پاکستان حکم تجزیه آن کشور راداشت. داوود خان گذشته ازمساله داعیه پشتونستان خط دیورند را برسمیت نشناخت وادعا های وسیع تری مرزی را عنوان کرد که برای پاکستان طرح این گونه مسایل ازجانب افغانستان تلخ و بی نهایت دشوارمی نمود.

روسها همیشه مشوق افغانستان در داعیه ها یش بود داوود خان هرسال پانصد محصل به روسیه می فرستاد.فارغان دانشگا های روسیه با بار ایدلوژی مارکسیستی به افغانستان برمی گشتند.محصلان افغانی ترجیحات بسیار زیادی برای ایده های مارکسیستی که درروسیه آموخته بود، برای خود داشتند.درسال 1965 دوحزب خلق وپرچم با اندیشه های مارکسیستی درافغانستان تاسیس شد.این دوجناح با حمایت روسیه بسیارفعال بود ودرکودتایی 1973 بدون خون ریزی داوودخان علیه شاه، دوجناح مارکسیستی خلق وپرچم سهم بارزی داشتند.

درسال1357شمسی دوجناح خلق وپرچم کودتا کرد وبدنبال آن درسال 1979 روسها به افغانستان لشکر کشی نمود وافغانستان درششم جدی رسما به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درامد. ششم جدی درواقع محصول دوره های پیشین خود است . اشغال با پیش زمینه های تاریخی صورت گرفت وپدیده آ نی نبود.سئوال اساسی دراین است که ایا روسهای قصد اشغال را ازاول درنظرداشت ویا اینکه لشکرکشی به افغانستان ازروی ناگزیری برای روسیه پیش آمد. صاحب نظران گفته اند که اشغال افغانستان ازناگزیریهای کودتای هفت ثور پنجاه هفت بود زیرا دوجناح خلق وپرچم نتوانیست براوضاع مسلط شود.

کود تای 1357  را درواقع خلقیها رهبری کرد اما اشغال افغانستان با پرچمیها پیش رفت دلیل این مساله واضح است داودخان پیش ازکودتا رهبران دوحزب خلق وپرچم وتئوریسین های شان را دستگیر وبه زندان انداختند. میر اکبر خیبر برجسته ترین آنها بود که درزمان داوودخان بقتل رسید. حفیظ الله امین به زندان نرفت اما درخانه اش تحت نظر بود واین یکی ازغفلتهای حکومت داوودخان بود که امین را به زندان نیانداخت درحالیکه تمامی سازماندهی درون ارتش وایجاد شبکه دراردوی افغانستان را، وی طراحی وسازماندهی کرده بود.امین نامه های را ازخانه توسط اعضای فامیل خود به رهبران کودتا به ارتش رساند وکودتای خونین با هدایت امین صورت گرفت .داوود با همه اعضای فامیل خود دراین کوتا درقصر ریاست جمهوری به قتل  رسیدند.

مردم افغانستان با تبلیغات گسترده ای که ازهر سو علیه نظام کودتایی راه افتاده بود ،دست به قیام سراسر زدند دلیل اعتراضات سراسری مردم افغانستان نحوه رفتار کودتا گران بود وازطرفی هم ماشین تبلیغات وابسته به دوره جنگ سرد بسیارزیاد بمردم آگاهی می داد وماهیت کوتا را افشاء می کرد بی.بی.سی. شاید یگانه رسانه ای بود که نقش اول وآخر را دراطلاع رسانی ازماجرای افغانستان داشت .بی.بی.سی درایران هم رژیم شاه ایران را بلحاظ تبلیغاتی، ازپای درآورد.اهمیت این رسانه را درآن زمان هیچ منبع خبری دیگر نداشت.

اختلافات درونی خلق وپرچم پس ازکودتا نیز عامل دیگری شد که اشغال افغانستان صورت بگیرد امین ترکی را بشکل بیرحمانه ای کشت وخود قدرت را بدست گرفت حفیظ الله امین با خشونت رفتار می کرد قتل عام زیادی را انجام داد وبیرحمانه مردم را می کشت.وی همه رهبران رقیب ووابسته به جناح پرچم را تبعید کرد.اوضاع افغانستان دراواخر سال 1979 بکلی ازدست خارج شده بود ورژیم توانایی مقابله باخیزش واعترا ض  مرد م را، نداشت وهمه امورازدست حکومت کودتا خارج شد بود.اتحاد جماهیر شوروی ازجناح خلق به رهبری امین که قدرت را درکابل قبضه کرده کاملا مایوس بود.ویقین داشت که نمی تواند منافع خود را توسط یک دیوانه ای قدرت ،حفظ نماید روسهای چاره ای نداشت. دراین شرایط سخت یا بکلی ازافغانستان صرف نظر می کرد دراین صورت مقاومت به پیروزی می رسید ودوجناح خلق وپرچم را از ریشه نابود می کرد ودیگرهیچ چیزی برای روسها درافغانستان نمی ماند واین ریسک بزرگی بود که درشرایط جنگ سرد ورقابت دوابرقدرت، روسها شکست خود درافغانستان را به این زودی قبول نماید. تدبیر ومحاسبه دیگرشورویها، اشغال افغانستان بود که ازروی ناچاری روسها  به این اقدام خطرناک دست زد.

درششم جدی سال 1358 سی دوسال پیش ازامروز،افغانستان به اشغال شوروی درآمد ببرک کارمل رهبر جناح پرچم همزمان با لشکر کشی روسها قدرت را بدست گرفت وی تاسال 1985 رییس جمهورافغانستان بود وجانشین وی دکتر نجیب الله شد که اوهم ازجناح پرچم بود به این ترتیب می بینم که کودتا را جناح خلق رهبری کرد ورژیم داوودخان را سرنگون ساخت او وخانواده اش را بابیرحمی زیادی کشت وهیچ رحمی به صغیروکبیر زن مرد خاندان داودخان رییس جمهور افغانستان نشد.اما اشغال با ببرک کارمل شروع می شود وبا دکترنجیب الله تاسال 1989 ادامه می یابد. حکومت نجیب الله پس ازخروج روسها برای مدتی ادامه می یابد ودرسال 1991 قدرت درکابل به مجاهدین منتقل می شود.

فصل مجاهدین با سقوط نجیب آغاز می گردد این مرحله ازتاریخ افغانستان توام با شدید ترین جنگ های بین مجاهدین وجنگ داخلی همراه است.کابل توسط نبردهای ذات البینی مجاهدین ویران می شود واین جنگ های بی دلیل وذلت باراحزاب جهادی، با خونریزیهای زیاد وویرانیهای بی شمارتا سال 1996 ادامه می یابد والترناتیف مجاهدین گروه متحجروتبهکارطالبان می شود طالبان با پیراهن های سفید وقلب سیاه ومغزتاریک درکابل ونواحی آن، سرزمین سوخته بجای گذاشت .آنها مظاهرتاریخ وفرهنگ افغانستان را موردحمله قراردادند بت های بامیان را منفجرکردند استدیو کابل را محل اعدام های زن ومرد اهالی کابل انتخاب نمودند.طالبان رهبرمحبوب وکاریزمای مردم هزاره عبد العلی مزاری، را همراه با دوستان شان به شهادت رساندند.قتلهای دسته جمعی را، راه انداختند وبه همه مردم بخصوص به مردم هزاره بدلیل مذهبی ونژادی ظلمهای بشماری را رواداشتند.

 البته طالبان خود شان دراین جنگها بخصوص درشمال کشور باشکستهای خونین مواجه شدند وسربازان آنها به تعداد فراوان بقتل رسیدند اما آنها سربازان میدان جنگ بودند کارشان کشتن وکشته شدن  اما جنایت طالبا درآن زمان وانتحار شان دراین زمان قابل بخشش نیست که آنها مردم بیگناه را کشتند ومی کشند. دریکاولنگ دراوج سرمای زمستان وقتیکه مسلط شد ازکشته های مردم مظلوم آن دیار پشته ها ساختند.

شرح ماجرای های پس ازاشغال افغانستان بسیارزیاد است دراین لشکر کشی خود روسها نیز به اندازه کافی خساره مند شدند روسها درواقع یک ساختار سیاسی را ازدست داد ورژیم اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید آسیای میانه و اروپای شرقی را ازدست داد ازمقام یک ابرقدرت تنزل کرد اینها پیامدهای لشکرکشی درجانب خود روسها نیزبوده است.اما روسها ظرفیتهای انسانی بالای داشت که خیلی سریع خودرا با شرایط جدید وفق داد وروسیه را ازمرگ حتمی نجات یافت. اما افغانستان تاهنوز به آ تش جنگ می سوزد علیرغم اینکه جامعه جهانی به افغانستان آمدند ولی بدلیل فقدان ظرفیت، افغانها نتوانیست ازجامعه جهانی وحضورآنها درجهت منافع ملی خود سود ببرد.

غرور توام با نادانی مایه بدبختی ما افغانها شده است ماظرفیت تطبیق با حوادث زمان را نداریم ما هنوز با مدیریتهای خیمه وصحرای ومغاره آشنایی داریم وازتحول زمانه چیزی را نمی دانیم تمام هنرما کشتن وکشته شدن است .قبلا کشتار افغانها ویاکشته شدن شان درسنگرها بود اما با تقلید ازتروریستهای عرب ،انتحار وانفجار نیز به آن اضافه شده است.اینها کلی ترین پیامد های ششم جدی است که ما نتوانسته ایم خود را ازآن برهانیم تعاقب حوادث ، پس از ششم جدی ، سریع وپی درپی انجام شده است. افغانها بدلیل کمبود ظرفیتهای انسانی واشکال نخبگان سیاست، نتوانست خودرا ازآنها نجات دهند.

آیا افغانستان پس ازختم ریاست جمهوری ، راه طی شده روسیه را طی خو

آیا افغانستان پس ازختم  ریاست جمهوری ، راه طی شده روسیه را طی خواهد کرد؟

 

 

اعتراضات گسترده ملی درروسیه پس ازانتخابات پارلمانی درماه دسامبر آغاز گردید درانتخابات پارلمانی روسیه، حزب پوتین" بنام روسیه ای واحد" قریب به پنجاه درصد آراء مردم را، ازآن خود ساخت امریکه مورد اعتراض شدید مخالفان قرار گرفت معترضان سیاسی در روسیه معتقد هستند که حزب سیاسی ولادیمر پوتین، دست به جعل کاری وتقلب زده واراء مردم را برای ادامه دورسوم ریاست جمهوری خود مورد سوء استفاده قرارداده.

 آنها معتقد هستند که پوتین یک دکتاتور وآقای مید ودوف رییس جمهور فعلی فاقد صلاحیت واختیاردربرابرپوتین است.البته شکی نیست که درروسیه پس ازسال 2000 مرد قدرتمند روسیه پوتین است وی دو دوره، رییس جمهور باصلاحیت روسیه ازسال 2000 تا 2008 بود پوتین قدرت را با کنار رفتن ایلسین رییس جمهور دایم الخمر روسیه  بدست گرفت،  بلحاظ قانونی ولادیمرپوتین نمی توانیست خود رابرای دور سوم کاندید نماید وی پس ازدو دور ریاست جمهوری طبق نقشه، بعنوان نخست وزیر درحاکمیت روسیه تنزل مقام یافت ودرسال  2008 رییس جمهورروسیه آقای میدودوف شد.

آقای میدودوف خیلی جوان ودربرابر اراده پوتین تسلیم است. در دوران ریاست جمهوری خود نیزجدایی ازپوتین نتوانیست عمل نماید بااینکه وی می تواند یک دوردیگر خود را کاندید ریاست جمهوری روسیه نماید اما بخاطر پوتین وبه نفع وی ازقدرکنارمی رود.پوتین پنجاه هشت سال عمر دارد شخصیت بسیارزیرک وفعالی است وی مدت سیزده سال درالمان بعنوان مامور کی.جی بی. خدمت کرد وبزبان المانی تسلط کامل دارد محل ماموریت وی شهر "درزدن" آلمان بود که درآن زمان مربوط به قلم روی آلمان شرقی بود.پوتین تاحدی زیادی توانیست روسیه را پس ازفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سازماندهی واحیاء مجدد نماید غرور واقتدار ازدست رفته را به روسیه برگرداند.

وی باتمام این تلاشهای هرگز نتوانسته مخالفانش را متقاعد نماید که اودکتاتور نیست اعمال وی نشان می دهد که باخصلتهای دکتاتوری می خواهد کشورش را اداره نماید .گرچه روسیه بلحاظ جغرافیایی مربوط به اروپا است اما نظام های سیاسی درروسیه بدون استثناء ماهیت استبدادی وتوتالیریستی شرقی داشته هیچ گاهی این کشور به سبک وسیاق اروپا ودموکراسی اروپایی اداره نشده است.پوتین جدایی ازاین قاعده نیست وی بزعم مخالفانش دکتاتوری است که تمام قدرت را در روسیه می خواهد تاآخرعمر دراختیار داشته باشد.

میخایل گورباچف هشتاد ساله که چهره ماندگار تاریخ این کشور است زیرا وی درحقیقت با تئوریهایش زمینه ها وشرایط فروپاشی روسیه نو را، پایه گذاری کرد. گورباچف باطرح دو سیاست "پوریستیکا وگلازنوست" نظام سوسیالیستی را درآستانه انقلاب وفروپاشی قرارداد وی نیروهای شوروی را از افغانستان خارج کرد واعتراف نمود که جنگ افغانستان تبدیل به زخم چرکین برای روسیه شده است.امروز آقای میخایل گورباچف، درسن هشتاد ساله گی با قاطعیت دربرابرپوتین استاده است وگفته است اگر شرایط صحی وجسمانی برایم اجازه دهد درتظاهرات ضد استبداد درمیدان سخاروف درسرمای زیر سی درجه ای مسکو، شرکت می کنم میخایل گورباچف به پوتین گفته است که ازقدرت کنار برود سه دورگرفتن قدرت برایش کافی است.

مردم درمیدان سخاروف دست به تظاهرات بسیارگسترده ای زده اند تعداد معترضین به صد هزار نفر می رسند خبرگزاری رسمی روسیه تعداد تظاهر کنند گان را بیست پنج هزارنفر ذکرکرده است.ولی واقعیت این است که رقم مردم حاضر درمیدان دکترسخاروف چندین برابر گزارشهای رسمی دولتی است.درجه سرما تاسی سانتی گرادزیرصفر رسیده ولی مردم همچنان میدان را ترک نمی کنند ومصمم هستند که دربرابر سیاست پوتین وتقلب درنتایج انتخابات باستند.

انتخابات روسیه دچار اشکالات زیادی است زیرا هیچ ناظربی طرف، انتخابات روسیه را نظارت نکرد مخالفان مدعی هستند که انتخابات پارلمان با تقلب های گسترده ای ازطرف حزب واحد روسیه همراه بوده وهدف ازاین تخلفات به قدرت رسیدن پوتین است.مردم خواهان برگزاری دوباره انتخابات با نظارت مراجع معتبر بین المللی است ونتایج بدست آمده ازانتخابا ت را قبول ندارد.دراین میان پوتین مخالفان خود را تحریک شده ازسوی غرب وآمریکا می داند ومداخلات خارجیها را درامور انتخابات مطرح کرده آقای ولادیمرپوتین حتی به آمریکا اخطار هم داده که درامورداخلی روسیه مداخله نکند انتخابات روسیه یک پروسه داخلی روسیه است.

 البته این خصلت وطبیعت همه ای سیاست مداران خود کامه هستند که جریان های فشار را وابسته به خارج می دانند ومخالفان خود رابراحتی متهم به عوامل بیگانه ومزدورخارجی می کنند. اما واقعیت امر این است که ولادیمرپوتین ازقدرت سوء استفاده کرده ومی خواهد بهر قیمتی که شده دوباره به کارخ کرملین برگردد وی میدودوف را متقاعد کرده که ازقدرت کناربرود ودوربعدی ازریاست جمهوری را به وی بسپارد آقای میدودوف پذیرفته است که بنفع آقای پوتین کنار برود وازطرفی هم انتخابات را بگونه ای سازماندهی کرده که بشترین آراء را طرف داران حزب روسیه واحد ، داشته باشد تا درپارلمان وی را بحیث رییس جمهور روسیه انتخاب نماید.این ها ازمظاهر بارزدکتاتوری وخود کامه گی است.

جالب است که بدانیم رییس جمهور کشور ما، سه ماه پیش گفت که درنظردارد کسی را دردوربعدی ریاست جمهوری افغانستان شناسایی نماید که کاملا باوی هماهنگ باشد .این سخنان رییس جمهور این گونه تفسیر شد که وی می خواهد همان نقش دلادیمر پوتین را تجربه نماید پوتین آقای میدودوف را که کاملا مطیع وی بود شناسایی کرد وبه قدرت رساند واکنون وی براحتی می گوید و پذیرفته است که پس ازیک دوره ریاست جمهوری ، اکنون به نفع اقای پوتین کنار برود.

گفته های رییس جمهورکرزی رابرخی ازتحلیل گران سیاسی این گونه تفسیر کردند که ایشان درصدد فردی است که کاملا مطیع رییس جمهور باشد وپس ازیک دوره ریاست جمهوری مثل میدودوف شرایط را برای ایشان فراهم نماید آقای رییس جمهورکرزی دنبال یک میدودوف افغانی است که کاندید دور ریاست جمهوری شود.

رییس جمهور کشور درجمعی گفته بود که این چوکی بسیارزوردارد آن شخص بمن می گفت که رییس  باذکراین جمله که این چوکه بسیارزوردارد اشاره به چوکی که روی آن نشسته بود داشت. قدرت موضوع بسیارپرجاذبه است وی ازسال 2001 تا 2014 قراراست درقدرت بماند واین دوره بسیارطولانی است که جاذبه وشرایط بسیارزیادی را برای رییس جمهورکشور، فراهم ساخته که ترک آن بسیارمشکل است.رییس جمهور مثل آقای پوتین نمی تواند قانون اساسی رابه نفع خود تغییر دهد. گرچه برخی سیاست مداران لوی جرگه های پشت سر هم رییس جمهورکشور را، مشکوک می دانند که تشکیل این گونه لوی جرگه مقدمه ای باشد برای تشکیل یک لوی جرگه برای تغییر قانون اساسی  هیچ شکی نیست که اگرامکان چنین امری وجود داشته باشد رییس جمهور این اقدام را می کند اما با وجود قانون اساسی که دوره های ریاست جمهوری را تصریح کرده مشکل است که ایشان بتواند به آسانی تغییرات درآن ایجاد نماید. این مساله با انفجارهای عظیم اجتماعی وسیاسی درداخل کشور روبرو می شود وازطرف هم جامعه جهانی هرگزازچنین امری بخاطر آقای کرزی حمایت نمی کند.

رییس بخوبی می داند که دست برد به قانون بخاطر تمدید دورسوم ریاست جمهوری کار بسیاردشواری خواهد بود بنظر می رسد ایشان بدنبال یک میدودوف  ازنوع افغانی است که بتواند نقش میدودوف روسی را بازی نماید فرمول پوتین برای ادامه قدرت بهترین مدل برای رییس جمهورما است اما مشکل اساسی دراین است که فرمول پوتین هم اکنون درداخل روسیه با چالش بسیارعظیمی روبرو است وبسیار مشکل است که مردم روسیه تسلیم دکتاتوری پوتین شود مقاومت به اندازه حاد است که مردم حاضر است درسرمای طاقت فرسایی مسکو گردهم آیند وبه پوتین نه بگویند وشخصیت مثل میخایل گورباچف نیزوارد میدان شده وگفته است که ولادیمر پوتین، باید ازقدرت کنار برود وسه دوره بس ایشان است .مردم افغانستان همین تجربه را بکار می گیرد وبه رییس جمهور شان خواهد گفت که پانزده سال حکومت برای رییس جمهور کشور، کافی است لطفا دیگر هوس قدرت نداشته باشید.موضع مردم ازقبل تعیین شده است اما اینکه زورمردم درجوامع استبداد زده به دکتاتور می رسد ویانه این مساله دیگری است اما شرایط نشان می دهد که دکتاتوری درجهان سوم هم به آخرخط رسیده واین راه طی شده است  ومردم به آسانی تسلیم ستم واستبداد ازهرنوعی که باشد نمی شود.  

انفجارخونین طالقان درس دیگری ازطالبان به حکومت افغانستان

انفجارخونین طالقان درس دیگری ازطالبان به حکومت افغانستان

 

 

حوالی ساعت دونیم بعد ازظهر امروز،انفجاروانتحار دیگری ، مراسم مردمی را بخاک خون کشید. شهرطالقان، مرکز ولایت تخار، اجتماع مردم بیگناه هدف انتحاری بود دراین عملیات خونین انتحاری بگفته مقامات محلی بین ده تا بیست نفر کشته ونزدیک به پنجاه نفر زخمی شدند.درمیان کشته شده ها چهره بسیارمعروف جهادی آقای عبد المطلب بیگ و وکیل منتخب مردم نیزشناسایی شد.  

والی طالقان آقای عبد الجبارتقوی وهمینطور آقای معصومی وکیل پارلمان ازولایت تخار، شهادت آقای مطلب بیگ را تایید کردند .خیر محمد تیمور رییس پولیس تخار مرگ بیش ازده نفر وزخمی شدن چهل نفررا مورد تاییدقرارداد.

مسئولیت انفجار خونین امروز طالقان را  تاکنون کسی بدوش نگرفته است اما تمام قراین نشان می دهد که این عمل شیطانی را گروه طالبان ویا دوستان آنها گروه اسلامی ازبکستان انجام داده است .درماه مه سالجاری عملیات انتحاری درمقر ولایت را آنها انجام دادند ومسئولیت آنرا بدوش گرفتند درآن عملیات جنرال داوود رییس پولیس شمال شرق کشته وتعداد زخمی شدند وپیش ازآن والی ولایت قندوز انجنیر محمدعمرنیز درعملیات انتحاری کشته شد.طالبان درپشت سرتمام انفجارات خونین بود ومسئولیت آنرا بعهده گرفت .

عملیات امروز تخار بدون شک کارآنها هستند اما اینکه مسئولیت آنرا تاکنون بعهده نگرفته دلیل آن ابعاد جنایت است درانفجارامروز تماما مردم بیگناه کشته شده اند وازمقامات دولتی تنها مطلب بیگ وکیل پارلمان درمیان مردم بود.رییس جمهورکرزی طی بیانیه ای، کشتار امروز مردم تخار رامحکوم کرد وگفت که تروریستها مراسم دینی ومذهبی را مورد حمله قرار می دهد واین نهایت شقاوت ودشمنی آنها بامردم افغانستان است.سفارت آمریکا درکابل طی بیانیه ای، طالبان را مسئول جنایت امروز دانسته وآنرا محکوم وگفته است که درکنارمردم افغانستان می ماند.جنرال جان آلن فرمانده عمومی ایساف وناتو نیز با انتشار بیانیه ای جنایت امروز تروریستها درولایت تخاررا محکوم کرد وآنرا یک عمل ضد انسانی توصیف کرد.

ولایت تخارازجمله ولایتهای است که اخیرا درپروسه انتقال، امنیت آن به نیروها ی افغان سپرده شد وهیچ نیروی خارجی درآن وجود ندارد .سوال اساسی دراین است که طالبان همواره مدعی بود که بانیروهای خارجی می جنگد اما عملیات امروز درتخار نشان داد که آنها دروغ گو وشیطان هستند وبه هیچ وجه سخن وموضع شان که فقط باخارجیها می جنگند درست نیست.رهبر طالبان درپیام خود گفته بود که نباید جان مردم بیگناه گرفته شود واگرطالبان مردم بیگناه را به قتل برساند آنها مجازات می شوند.جنایت امروز درقلب اجتماع وگرد همایی مردم بیگناه ومظلوم ،روی داد این جنایت وده ها جنایت مشابه، نشان می دهد که طالبان ورهبری آن دروغ گویان بیش نستند آنها شیاطینی هستند که کارشان تبهکاری وارتکاب جنایت درافغانستان می باشند.

این مساله را به این خاطرمطرح می کنم که درافغانستان هیچ گروهی دیگری مرتکب انتحارنشده این تنها طالبان بوده که به عملیات انتحاری دست زده اند البته می دانیم که اصولا ارتکاب جنایت وانتحار یک پدیده ای تقلیدی ازتروریستهای عرب است که بانفوذ درتشکیلات طالبان ،انتحار وعملیات انتحاری را به جاهلان افغانی وپاکستانی، آموزش دادند وبدین صورت امروز تبدیل به عادی ترین امربرای آنها شده است.طالبان افغانی براحتی با انتحارآدم می کشند وهیچ باکی ازعذاب الهی درگرفتن جان انسانهای بیگناه ندارند.

دوعنصر اعتقادی واستخباراتی درعملیات انتحاری دخیل است.عنصر اول را عربهای تروریست که درشبکه القاعده جمع شدند به عناصر طالبان القاء کردند درآموزشهای اعتقادی، آنها تاحدی پیش می روند که افراد نادان را اسیرفکری خود می سازند وآنها راشستشوی مغزی و باورمند می کنند که عملیات انتحاری بقصد کشتن ،پاداش بزرگ اخروی دارد وجای انتحاری دربهشت برین وفردوس اعلا است.

نکته دوم استفاده وسازماندهی انتحاریون وآموزش آنها هستند .انتحاری ازپیچیده ترین روش ها کار گرفته است که نیروهای امنیتی خارجی وداخلی را بهت زده وغافل گیر کرده .درعملیات انتحاری میدان منطقه ای سید آباد درنهم سپتامبر امسال، انتحارکننده پایگاه آمریکایی رابا صدها کیلو مواد انفجاری که درماشین لاری با چوب استتارکرده بود ،موردحمله قرارداد.استتارچنان ماهرانه بود که هرناظری فکرمی کرد ماشینی است که چوب را بجای می برد.دربیستم سپتامبر ترور استاد ربانی را بگونه ای طراحی کرد که فریاد رییس جمهورافغانستان را درآورد وگفت که باخدعه وفریب استاد ربانی را کشت.خدعه به این صورت بوده که پیش ازورود به خانه استاد ربانی، چنان اعتماد سازی کرده بود که هیچ کسی به نقشه ای ترور پی نبردن.

 گفته شده است که رییس جمهور نیز به استاد ربانی توصیه کرده بود که ملاقات صلح را بافرد مهم ازطالبان که حامل پیام است ،انجام دهد دراینجا رییس دارالانشاء آقای معصوم استانکزی وواحد یار عضوبرجسته شورای عالی صلح واسطه است وانتحاری را بدون تفتیش وارد منزل استاد ربانی می کند وانتحاری کارش را باموفقیت به پایان می رساند.انتحاری چنان آموزش می بیند که ازانواع واقسام روشها، استفاده می کند.روشها وآموزشهای که پیچیده ترین استخبارات قادربه درک آن نیست.انتحاری درحد مهارت پیدا می کند که حتی توانسته درمقرفرماندهان سی .آی.ای نفوذ نماید کاریکه درخوست درسال دوهزار نه انتحاری عرب اردنی دو تابعیته درستاد فرماندهی کادرهای طیاره های بی پلوت انجام داد.انتحاری ازهمه ای تاکتیکها استفاده می کند .عمامه، که درفرهنگ افغان ها کالای مقدسی است وکسی به آسانی آنرا را تلاشی وازسری کسی برنمی دارد،انتحاری درسالجاری درترورهایش ازآن بهره گرفت آقای ربانی را با مخفی کردن بمب درعمامه ترورکرد.

این پیچیده گیها را کی  به انتحاری یاد می دهد مسلما سازمان استخبارات واین همه امکانات را سازمانهای جاسوسی دراختیارانتحاری می گذارد.طالبان درعملیات بیرحمانه خود اوامرشیطانی استخبارات را عملی می کند.آنها تا کنون باید این درس را به حکومت افغانستان وقوای بین المللی داده باشند که هدف شان تسخیرافغانستان بمثابه جغرافیای امن است.طالبان مجری اوامراستخبارات دشمن، مرامش تنها جنگیدن با قوای خارجی نیست .درتخارقوای خارجی نبود درعملیات امروز طالبان مقامات برجسته ای دولتی وجود نداشت. مردم بیگناه درمراسمی جمع بودند انتحاری طالب بمب را درکمربسته ودرمیان مردم منفجر می کند وجان ده ها انسان را می گیرد.جنایت امروزطالبان درتخار درکنار ده ها عمل تبهکارانه، باید به حکومت افغانستان فهمانده باشد که طالبان برادرنیستند آنها دشمن مردم افغانستان هستند.دولت بی کفایت ما باید دانسته باشد که طالبان هدف شان اجرایی مقاصد استخبارات دشمن است که افغانستان خانه خلوت آنها باشد.

دولت افغانستان باید دانسته باشد که طالبان برای خارج کردن خارجیها نمی جنگد زیرا که از تخار خارجیهای بیرون شدند وامنیت رابه پولیس افغان واگذار کرده بودند.فردا، درهرجائیکه امنیت به افغانها واگذارگردد ومسئولیتهای امنیتی به آنها سپرده شود، طالبان ازفرصت استفاده کرده مرگبارترین عملیات انتحاری را درهمان جا انجام می دهد.اینها درسهای است که شبکه های تروریستی بماداده ولی ما تا کنون این درسها را بدرستی یاد نگرفته ایم زیرا که همواره با حسن نیت به آنها نگریسته ایم .

 سفارت آمریکا درکابل اعلامیه می دهد وبشدید ترین وجهی جنایت امروز درتخاررا محکوم می کند اما درآمریکا بلند ترین مقام سیاسی درسطح معاون رییس جمهورآمریکا آقای جوب آیدین می گوید که طالبان دشمن ما نیست.ترک مقاومت دربرابرطالبان وتسلیم به خواسته های آنها بزرگترین خیانت بمردم افغانستان است یگانه راه، مقاومت ومبارزه دربرابرطالبان است وباید آنها واربابان شان شکست بخورد واین شکست با وحدت وصداقت حکومت ومردم امکان پذیر است. ما با اراده مقاومت، دربرابرتروریزم وتبهکار می توانیم پیروزشویم.اگرآنها با انتحار بما درس می دهند ماباید باسرسختی ،ایمان استوار،واراده آهنین به تروریزم این درس را بدهیم که افغانستان هرگزلانه وکاشانه ای آنها نیست افغانسان خانه امن برای مردم است واین کارشدنی وتروریزم با وحدت مردم وصداقت حکومت ، شکست خورده نی است.

فرمایشات جوب آیدین ؛ توجیه وتفسیر رایان کراکر

فرمایشات جوب آیدین ؛ توجیه وتفسیر رایان کراکر

 

 

 

جوب آیدین معاون رییس جمهور آمریکا گفته است که طالبان دشمن ما نیست سخن وی را بعنوان یکی از برجسته ترین  سیاست مداران آمریکا وعضو مهم گروه تینگ تانگ باید جدی گرفت. بنظر می رسد یک چرخش بسیارمهمی درسیاست آمریکا درحال وقوع است.آمریکاییها درآستانه خروج ازافغانستان تصمیم دارندکاریرا انجام دهند که انگلیس آنرا می خواهد انگلیس اصولا با طالبان مشکلی ندارد خانم بی نظیربوتو اعتراف کرده بود که درتاسیس طالبان درسال 1994 انگلیستان با پاکستان کمک کرده بود ومشترکا پروژه طالبان ساخته شد.

 من هرگزازیاد نمی برم دراولین گفتگوی که با یک کمشنر ملل متحد درسال 1994 داشتم  وی بصورت بسیارجدی ازطالبان صحبت کرد وگفت که شما این پروژه را دست کم نگیرید درآن موقع چند روزی نگذشته  نبود که طالبان  دراسپین بولدک اعلام وجود کرده بود.کمشنر سازمان ملل می دانیست که طالبان یک جریان مهندسی شده ازطرف غرب بخصوص انگلیس وسازمان استخبارات پاکستان است.

آمریکا براساس جدول پنتاگون وتایید رییس جمهوراوباما اولین قطعات نظامی ده هزارنفری شان را ازافغانستان خارج می کند وتاپایان امسال  که چند روزی بیش نمانده است  ده هزارنیروی آمریکایی ازافغانستان بیرون می شوند وتا سپتامبر سال 2012 مطابق جدول، سی سه هزار سربازآمریکا ازافغانستان خارج می شوند درکنارآن نیروهای فرانسوی از مناطق سروبی ،کاپیسا بیرون و سربازان انگلیسی والمانی هلمند وشمال را ترک می کنند.درچنین شرایطی آقای جوب آیدین اعلام می دارد که طالبان دشمن ما نیست مفهوم این سخن این است که آنها می توانند به افغانستان برگردند ما بدلیل اینکه دشمن نیست کاری با آنها نداریم وبدین صورت زمینه های بازگشت طالبان با خروج نیروهای آمریکایی مساعد می شود. اینکه گفته شده طالبان دشمن نیست یعنی دوستان بجای سربازان آمریکا وارد می شوند.

انگلیس سخنش همین است که طالبان یک جریان افغانی است ومی تواند برای خود هرنوع حکومتی را درافغانستان داشته باشد طالبان مربوط به گذشته است وبه قرن سیزدهم تعلق دارد موضوعی که وزیر دفاع انگلیستان دربهار سال 2011 درمورد طالبان اشاره داشت.انعطاف پذیری عریان درسخنان مقامات غرب درمورد طالبان دیده می شوند انگلیسیها همیشه باطالبان رابطه داشته وبه همین دلیل مایکل سمپل کارشناس زبده انگلیس درمورد افغانستان ،درسال 2009 اخراج شد حکومت افغانستان وی را ازهلمند فقط به دلیل ارتباطات وی با طالبان بیرون  کرد.

درسال 2009 به شدت شایع شد که طالبان باهلیکوپترها به شمال افغانستان منتقل می شوند امریکه باورکردنش درآن زمان مشکل ولی درحال حاضر بدیهی است زیرا که انگلیسیها همان زمان طالبا را دشمن نمی دانیست وآمریکا تازه اظهارداشته که طالبان دشمن آمریکا نیست.

مذاکرات طالبان باغرب به مراحل حساسی رسیده است واین گفتگوها تاآن حد جلورفته  که قرار است برای آنها نمایندگی درقطر ایجاد شود این مذاکرات ده ما است که بین آمریکاییها وطالبان جریا ن دارد ومذاکرات ازماه های مارچ واپریل آغازشد وتاکنون ادامه داشته .درمذاکرات توافق شده است که زندانیان طالبان ازگوانتا نما به قطر منتقل شود وبرای مدتی زیر نظرباشند تا جریان گفتگو ها بجای مهم وحساسی برسد.چهارنفرزندانی مورد نظرطالبان که ازآنها نام گرفته نشده قراربود که به دوحه آورده شوند.دفترنمایندگی طالبان نیز دراین شهر گشوده شود که این مساله با مخالفت دولت افغانستان روبرو شده وگفته می شود، آمریکا ییها گفتگوهای شان راعجالتا متوقف کرده تاهماهنگی بشتری بین افغانستان وآمریکا دراین خصوص بوجود آید.

 سیاست پاکستان درمورد مذاکره تا سرحد انتقال اسرای طالب اززندان گوانتونما به قطر وایجاد نمایندگی برای آنها،روشن نیست که آنها موافق قضیه است ویانه اینکه مذاکرات بدون شورمشوره پاکستان انجام شده .افغانستان معترض است که درجریان گفتگو ها نبوده وبا آن مخالفت کرده وبجای قطر، عربستان وترکیه را پیشنهاد کرده است.ازآنجائیکه طالبان وابستگی شدید به پاکستان دارد وتمام خانواده های شان درخاک پاکستان زندگی می کنند واستخبارات پاکستان سلطه انکارناپذیری برآنها دارد، بعید به نظر می رسد که بدون موافقه پاکستان مساله بجای برسد واین دیوانه گی است که با طالبان مذاکره شود درحالیکه پاکستان ازآن مطلع نباشد.

اظهارات مکرر مقامات غرب وآمریکا که پاکستان جزء ازراه حل افغانستان است وبدون پاکستان جریان صلح بجای نمی رسد.مقامات آمریکا بارها ازپاکستان خواسته اند که درمبارزه با دهشت افکنان ، همکاری نماید. پاکستان محل امن برای طالبان نباشد پاکستان باتروریستها مبارزه جدی نماید.این همه اصرار به اهمیت نقش پاکستان نشان می دهد که آمریکا وغرب، پاکستان را درجریان دقیق مذاکرات قرارداده واینکه اسلام آباد ساکت است، دلیل آن مسایل دیگری است که فعلا دامن گیر پاکستان وغرب شده است.وبدون شک بزود ترین فرصت  سیاست پاکستان دراین مورد معلوم خواهد شد.

ازاین گونه مسایل که بگذریم اظهارات جوب آیدین نگرانیهای عمیقی را درمحافل روشنفکری وجامعه مدنی، جامعه زنان واقلیتهای قومی برانگیخته است. زیرا مذاکره باطالبان براساس اصول وشروط ،مطرح شده بود خانم کیلنتون بارها گفته بود که طالبان با این شرایط می تواند وارد مذاکرات صلح شود:

قانون اساسی افغانستان را قبول نماید، رابطه را با القاعده قطع نماید،اسلحه را بزمین بگذارد،به ارزشهای مدنی احترام بگذارد، حقوق زنان ،وحقوق اقلیتهای قومی را ،رعایت کند احترام به آزادی ودموکراسی داشته باشد.اما آقای جوب آیدین با صراحت می گوید که طالبان دشمن ما نیست.آقای رایان کراکر سفیرآمریکا درکابل با درک این نگرانیها گفته است که منظور جوب آیدین آن دسته ازطالبانی است که شروط واصول مطرح شده را قبول داشته باشد.البته توجیه وتفسیر رایان کراکردرحد یک توجیه مورد قبول است.اما نگرانیهای عمیق اجتماعی را نمی تواند برطرف نماید. حقیقت مساله این است که نگرانی درجامعه افغانی با سخنان جوب آیدین بوجود آمده توجیه وتفسیر کراکر قسم ابوالفضل دربرابر دم خروس است.مردم نمی داند که کدام یکی را قبول نماید.

عقب نشنیهای پی درپی آمریکا نشان مید هد که این کشورمستاصل شده وبیک نحوی می خواهد خودرا ازاین ماجرا برهاند امریکه روسها در سالهای 1980 تا 1989 با آن روبرو شد وسرانجام ازروی استیصال افغانستان را ترک کرد.آمریکا درجنگ ویتنام نیز درمانده ودر اوایل دهه هفتاد ازویتنام خارج شد. سخنان معاون رییس جمهور آمریکا پس ازده سال جنگ درافغانستان شباهت بسیارزیادی باسخنان میخایل گورباچف دارد که گفته بود افغانستان برای شان تبدیل به زخم چرکین شده است. روسها اگرشکست خورد دلیلش این بود که دربرابر یک ملت قرار گرفته بود. آمریکا ییها وچهل نه کشورناتوشکست شان را دربرابریک گروه تروریست ضد ملی وتبهکار اعلام می نمایند واین افتضاح بزرگی است.فرمایشات جوب آیدین را نمی تواند توجیه وتفسیر دیگری جزقبول درمانده گی وشکست دربرابردهشت افکنان دانیست.

برنده میدان ده سال نبرد افغانستان، غرب وحکومت افغانستان نیست آنها بازی را باخته اند ومیدان را به حریف رها کرده واین شکست هیچ توجیهی ندارد وباخواندن اینکه طالبان دشمن ما نیست ماهیت قضیه تغییر نمی کند این اعتراف مفتضحانه است که غرب وآمریکا دربرابر دشمنان مردم افغانستان می کنند. برنده میدان گروهای تبهکار وحامیان خارجی آن هستند.البته که مردم افغانستان ،نیروهای آگاه جامعه ،احزاب وتشکلهای سیاسی ،جامعه مدنی،قشرزنان باهمت ،ازاصول وارزشهای خود نمی گذرند، به آسانی تسلیم نمی شوند وهرگزنخواهند گفت که تبهکاران دوست ماست.

ظهوردکتاتورهای کوتوله درافغانستان وعراق

ظهوردکتاتورهای کوتوله درافغانستان وعراق

 

 

این دوکشور شباهت های زیادی باهم دارد. تروریزم درهردوبلاد بشکل بی سابقه ای فعال است هردوکشور همسایگان مداخله گر وفتنه ساز دارد .عراق وافغانستان شاهد حضورنیروهای بین المللی درخاک خود، بود .گرچه درشرایط حاضر آخرین سربازان آمریکا ،همین دو روزپیش خاک عراق را ترک کرد آنها نزدیک به ده سال درعراق حضورنظامی داشتند اما سرانجام خاک عراق را به طرف کویت ترک کردند.ماموریت سربازان آمریکا، درعراق درزمان حکومت بوش طراحی شد وهدف آن سرنگونی رژیم صدام حسین محور شرارت وسازنده سلاح اتمی عنوان شد.درسال 2003 سربازان آمریکا وارد عراق شد ورژیم صدام حسین را سرنگون کرد.

اکنون درعراق نوری الماکی حاکم است وی صدر اعظم مقتدرعراق شناخته شده که مخالفانش وی را دکتاتور همانند صدام حسین می دانند امروز کشمکشهای شدید ی میان مالکی وطارق الهاشمی معاون رییس جمهور عراق درگرفته است حکم بازداشت الهاشمی ازسوی مالکی صادر شده است علیرغم وساطت ها هردوطرف بموضع گیریهای خود پا فشاری می کند الهاشمی متهم است که درپشت ترورهای سیاسی دست دارد.مالکی متهم است که تبدیل به یک دکتاتور شده نشانه های ازدکتاتوری دروجود مالکی دیده می شود وی همه قدرت را دراختیارخود گرفته است.

درافغانستان همان اوضاع مشابه را داریم نیروهای بین المللی خاک افغانستان را درسال 2014 ترک می کنند. تروریزم همچنان درافغانستان فعال است هرروز جان انسانهای بیگناه گرفته می شوند نشانه ای ازفروکش، کشتار وانتحار دیده نمی شود .پاکستان کماکان مکان امن وخانه های مصون برای شبکه های افراطی افغانستان است واستخبارات این کشور متهم است که شبکه های دهشت افکن را سازماندهی می کند.گفتگو ها با طالبان تاکنو بجای نرسیده است گرچه همه ای طرف ها اظهارتمایل دارند که مذاکرات بجای درستی برسد ومساله افغانستان ازطریق گفتگو حل شود اما چه گونه وبا چه شرایطی، معلوم نیست.

رییس جمهور افغانستان با اقتداروسلطه ای بشتری کار می کند همه قدرت را دردست خود گرفته گرچه درسخنرانیها یش مثل یک ناظر بی طرف گپ می زند ونشان میدهد که هیچ قدرتی ندارد وزورش به زورمندان ودوتابعیتهای حکومتش نمی رسد رییس جمهور گفته است که آنها منبع فساد است وخارجیها نیز درفساد آلوده اند.اما کسی این حرفها را که رییس جمهور افغانستان قدرتی ندارد ،جدی نمی گیرد واقعیت امر این است که رییس جمهورافغانستان ازسیر،تا پیاز این کشور را دراختیارخود گرفته است وتبدیل به دکتاتورکوتوله شده . مجله اکونومیست ،افغانستان را درردیف کشورهای لیست کرده که با دکتاتوری اداره می شود مثالهای واضحی وجود دارد که رییس جمهورافغانستان مثل نوری المالکی درعراق تبدیل به دکتاتور شده درعراق طارق الهاشمی معاون رییس جمهورعراق شخصیت متعصب وفرصت طلب است امارفتارآقای مالکی که همه قدرت را دراختیار خود گرفته، نیز قابل توجیه نیست وی مثل یک مستبد برخورد می کند همین دیروز اعلام کرد که اصلا برایش مهم نیست که وزراء کتله العراقیه درکابینه حاضر می شوند ویانه  هشتاد دوتن ازاعضای پارلمان 325 عضوی عراق که وابسته به جناح ایاد علاوی هستند درپارلمان حاضر می شوند ویا اینکه برسم اعتراض مجلس را ترک می کنند. آقای مالکی گفته است که برایش مهم نیست این گونه برخورد با مسایل دریک کشوریکه برای آزادی قیام کرد ونظام دموکراسی وپارلمان تاری، درآن ساخته شد. اصلا درست نیست واین انتقاد ازسوی مخالفان مالکی بروی وارد است.

درافغانستان رییس جمهور به همه مسایل دخالت دارد درامورانتخابات پارلمانی این رییس جمهور بود که علیرغم قوانین موجود درامورانتخابات ووجود کمیسیونها ی سمع شکایات وکمیسیون انتخابات ونظارت بین المللی ازپروسه انتخابا افغانستان ، مداخله کرد وقدرت غیرقانونی واستبدادی خود را نشان واعمال کرد. وی درکنارنهادهای معتبر ،محکمه اختصاصی را تشکیل داد ویک سال جریان کار مجلس را به چالش کشاند وسرانجام جمعی را وارد وجمعی دیگر را اخراج کرد دکتاتوری یعنی همین .درعالم دکتاتورها مداخلات درهمه امور کشور داری ازسوی آنها اعمال می شوند. معمر قذافی درلیبی، حسنی مبارک درمصر وزین العابدین درتونس، همین کارها را می کردند وسعی داشتند که همه ای قدرت را دراختیارخود بگیرند رییس جمهور امروز همه قدرت را دراختیارخود گرفته  پارلمان را درزیرسلطه خود درآورده است پارلمان افغانستان دیگر نمی تواند صدای مخالف دربرابر رفتاروفساد حکومت باشد.

 یکی دیگر ازمظاهر استبداد ،تبعیض ونابرابری است حکومت رییس جمهورکرزی یک دست ویک پارچه دراختیارافراد مطیع ووابسته بخودش است درحکومت افغانستان هیچ حزب سیاسی وچهره برجسته ای مخالف آقای کرزی وجود ندارد افراد که درارک جمع شده همه فرمان برداران رییس جمهورهستند .قوه ای قضائیه تماما استقلال خود را از دست داده وبصورت ابزار دست رییس جمهور عمل می کند .قوه قضائیه با فرمان رییس جمهور افرادی را می گیرند وبا امر ایشان آدمهای خطرناک را، آزاد می کنند قوه قضائیه بدستور رییس جمهور محکمه اختصاصی دایر می کند وبه فرمان رییس جمهورلغو می شود.

 درحکومت رییس جمهورکرزی جامعه مدنی بعنوان منبع مهم  آزادی ، محدود شده امکان وزمنیها رشد آنرا گرفته است درنظام رییس جمهور کرزی، مشارکت اقوام عادلانه نیست قدرت بدست یک قوم متمرکزشده است اقوام دیگراحساس حضور ومشارکت ندارند وبه همین دلیل است که هرروزاپوزیسیونهای ضد حکومت تشکیل می شود ونظام ریاستی را مسبب اصلی دکتاتوری می دانند وبجای آن نظام پارلمانی را راه حل مبارزه با استبداد وخود کامه گی معرفی می کنند.

دیروز اعلام شد که رییس جمهور دستوراخراج چندین تن ازکمشنرهای کمیسیون مستقل حقوق بشر را صادر کرده دلیل آن ،اعتراض کمشنرها به نقض حقوق بشر ازطرف مقامات مهم  حکومت رییس جمهورخوانده شد .درحالیکه درقوانین داخلی کمیسیون حقوق بشر افغانستان آمده که دوثلث اعضای رهبری کمیسیون باید موافقت نمایند که عضو کمیسیون مرتکب خلاف شده وبا موافقت دوثلث ازاعضای رهبری وپشنهاد به رییس جمهورو با طی این مراحل، رییس جمهور می تواند حکم اخراج عضو کمیسیون را صادر نماید ولی گفته شده که رییس جمهوربا معاونین خود حکم اخراج نادرنادری، فهیم ویک مولوی عضو کمیسیون را صادرکرده اند.

اینها نشانه های استبداد دریک رژِیم است که قوانین زیر پا گذاشته شود وبجای قانون اراده رییس جمهور وخواست وی اولویت واصالت داشته باشد.نقض ونادیده گرفتن  قوانین انتخابات ، نقض ونادیده شمردن قوانین کمیسیون مستقل حقوق بشر واخراج اعضای آن ،محدود کردن جامعه مدنی ،تبعیض درگزینش افراد درمقامهای حکومتی، به حاشیه راندن مخالفان سیاسی ازدولت، رعایت نکردن امورعدالت وتبعیض قومی بجای مشارکت ملی. وده ها مورد دیگررا می تواند شناسایی کرد که رییس جمهورکرزی تبدیل به یک دکتا تور ومستبد شده کرزی درافغانستان ومالکی درعراق با شرایط مشابه حکومت می کنند اعتراض مخالفان درهردو کشور نشان می دهد که آن دونفر به دکتاتوران ومستبدان کوتوله مبدل شده اند.واگرفشارها واعتراضات سیاسی ومنسجم صورت نگیرد آنها با تغییر درقانون اساسی دکتاتوری شان را نهادینه خواهند کرد.