نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

شان تهی سوم

شان تهی سوم

 

شانتهی درواقع نامی  است درفرانسه ،محل کنفرانس گروهای متخاصم افغانستان.سومین دور،نشست رهبران عمده گروهای سیاسی دراین مکان برگزارمی شود.نشست ازبیستم ماه دسامبر سالجاری دراین محل آغازمی شود.اعضای شرکت کننده دراین سمینار،نمایندگان حکومت افغانستان آقایان معصوم استانکزی رییس دارالانشاء شورای عالی صلح وحاجی صاحب دین محمد والی پیشین کابل ومشاوررییس جمهورکرزی،درنشست شانتهی،شرکت می کنند.این مساله موقعی مورد توافق قرارگرفت که وزیرخارجه فرانسه درکابل،با رییس جمهورکرزی درمورد نشست پاریس کرد.ایشان،نمایندگان حکومتش را درنشست "شانتهی سه "معرفی کرد.

 

ازجبهه ملی، احمد ضیاء مسعود رییس واستاد محقق، عضو هیئت رهبری جبهه ملی، فیض الله ذکی سخنگوی جبهه ملی دراین کنفرانس،شرکت می کنند.آقایان یونس قانونی،همایون شاه آصفی،انورالحق علومی وانجینرعاصم به نمایندگی ازخود وبرخی هم به نمایندگی ازایتلاف، ازدیگرشرکت کنندگان،نشست پاریس می باشند.ازجامعه مدنی وجامعه زنان،نیزنمایندگانی درکنفرانس پاریس،شرکت می کنند.این نشست بلحاظ فرم،یکی ازموفق ترین نشست های است که درمورد افغانستان،برگزارمی شود.ترکیب کنفرانس شانتهی ،جامع ،فراگیر می باشند.ازاین نقطه نظربا گذشت یازده سال باید اذعان کرد،که نشستی با چنین ترکیبی،برگزارنشده است.گفتگوهای قطر،اسلام آباد،برلین، ترکیه،عربستان سعودی،هرگزچنین ترکیب فراگیرنداشت.کنفرانس شانتهی سه،بلحاظ ترکیب،موفق ویک گردهمایی،مهم سیاسی می باشد.اما بلحاظ محتوای،کنفرانس، شانتهی سه،نیزباید مهم باشد زیرا اعضای شرکت کننده،هرکدام برنامه های خودرا،درکنفرانس شانتهی سه،مطرح می کنند.این طبیعی است که کسی دراین نشست،عاشق چشم وابروی هم دیگرنیست.هریک ازاعضای شرکت کننده،دید گاهای خود را درنشست،پاریس درمیان می گذارد.حزب اسلامی به رهبری حکمتیار،ظاهرا همان اعلامیه شانزده فقره ای خودرا توسط آقای غیرت بهیر،مطرح می کند.طالبان هم گفته است که درنشست شانتهی شرکت می کنند وصرف نظرات خود را دراین موسسه ای تحقیقی درمورد افغانستان،بیان می کنند ومساله مذاکره وگفتگوی صلحی درکارنیست.

 

جبهه ملی، نیزبه اصول وشروط مورد نظرخود، تاکید خواهد داشت به علاوه آن،جبهه ملی به یک مساله دیگری،نیزپافشاری دارد وآن این است که مذاکرات صلح راباید،سازمان ملل متحد،رهبری ومدیریت نماید.این مساله به این دلیل اهمیت دارد که مذاکرات بدون ،مدیریت سازمان ملل درمورد  افغانستان ،تاکنون هرگزنتیجه نداشته است.گفتگوهای قطر،به بن بست روبروشد.مذاکرات دراسلام آباد،صادقانه برگزارنمی شود.درگفتگوهای ترکیه وعربستان سعودی،نیزچالشهای،عدیده ای درکاراست.مدیریت گفتگوها توسط سازمان ملل به این دلیل مهم است که این سازمان،معتبرترین،سازمان جهانی است.نکته دوم اینکه سازمان ملل،می تواند ازابزارهایکه دراختیاردارد،کشورهای ذی دخل درمذاکرات را،با خود داشته باشد وحتی مانع ازاخلال آنها شود وسوم اینکه درمذاکرات صلحی که سازمان ملل آن را مدیریت نماید،کشورها، به یک نحوی به آن به دیده احترام ،می نگرد زیرا این سازمان،خانه مشترک ومرجع مشترک همه کشورها می باشد.نشست شانتهی فرانسه،گامی مهمی ،شمرده می شود همان گونه که بیان شد که،گفتگوهای پاریس هم بلحاظ شکل وفرم ،فراگیراست وهم بلحاظ ،بحث محتوایی،کنفرانس خوبی خواهد بود اما می دانیم که این کنفرانس،نتیجه ای قابل درک وملموسی ندارد وضمانت های اجرایی نشست پاریس معلوم نیست.

 

گفتگوهای پاریس را به همین علت،مثبت بررسی می کنیم که گفتگوهای دیگر،مغرضانه برگزارشده حکومت افغانستان،مطلقا درمذکرات خود،ناکام وناموفق بوده است.ناظران اموردرمساله افغانستان می گویند :حکومت افغانستان درمذاکرات خود با سه چالش عمده روبرو،بوده است. اول انیکه حکومت افغانستان وارد مذاکره با گروهی شده است که تاکنون وی رابه رسمیت ،نشناخته است. طالبان با همه آلودگیهای که دارد وبعنوان یک گروه،تبهکاربا مردم افغانستان،برخورد کرده،بدون شک وتردید،ابزاروسرمایه استخبارات،پاکستان است اما همین گروه آمده وگفته اند که حکومت افغانستان رابه دلیل اینکه وابسته است،برسمیت نمی شناسد ولذا با حکومت افغانستان،هرگزودرهیچ جایی،گفتگو نمی کند طالبا عملا برای حکومت افغانستان،ماموری برا ی مذاکره نفرستاد.آنها تا بحال دریک مورد ،دکان را برای مذاکره فرستاد ودردومورد دیگر،تروریست وقاتل،به کابل فرستاد که نتیجه آن تروراستاد ربانی وحمله به جان  اسدالله خالد بود.مشکل دوم حکومت افغانستان این است که ،مدیریت وظرفیت برگزاری گفتگوهای صلح را ندارد حکومت به تقابل امنیتی دربرابر استخبارات،همسایه کم آورد ونتوانست،گفتگوهای خود را هم درداخل کشوروهم دربیرون ازکشور،بدرستی هدایت نماید. دربیرون ازافغانستان،گروهای متمایل به مذاکره را، به دام استخبارات انداخت که عده ای ازآنها،زندانی شده اند وبرخی هم کشته شده وجمعی هم ازپاکستان،گریخته اند.

 

ملاغنی برادرهمراء با دوستانش،درزندان پاکستان وآغا معتصم با دوستانش گریخته ومقیم ترکیه شده ملااسماعیل با بیست نفرتوسط استخبارات وشورای کویته،محکوم به مرگ گردید.منتقدان می گویند: افغانستان، دسته های طالبان را که علاقمند به گفتگو با افغانستان شده بود، به دلیل ضعف مدیریت ونداشتن ظرفیت،تباه ودربدرکرد.مشکل سوم که حکومت افغانستان دارد  این است که درمذاکرات صلح به مردم خود،تکیه نکرد ونظرات احزاب سیاسی،گروهای مدنی وجامعه زنان را که سخت نگران،سرنوشت شان هستند،حکومت افغانستان به نداهای آنها،پاسخی نداد.ناظران می گویند: حکومت افغانستان درگفتگوهای صلح، با بی مهریهای زیادی ازسوی طالبان وحکومت پاکستان،روبروشد وازطرف هم حکومت افغانستان درداخل کشور،پشتوانه قوی درمذاکرات خود، نداشت. مذاکرات بدون پشتوانه وبا نگرانیهای مردم،پایان خوشی نداشته است.رییس جمهوردرحال حاضردرترکیه با همتایی پاکستانی خود،گفتگو می کند.نشست انقره بخش بزرگش،به مسایل افغانستان،اختصاص یافته است.درمذاکرات انقره،رییس جمهورکرزی،دودوسیه مهم را با خود باید داشته باشد.یکی پرونده تروراستاد ربانی که درسال گذشته،روی داد ودیگری دوسیه اسد الله خالد رییس امنیت ملی را.

 

رییس جمهوردرکنفرانس خبری خود درکابل ،به این نکته اشاره کرد وطالبان را ازماجرای ترور،اسدالله خالد به یک نحوی تبرئه کرد.ناظران می گویند:وقتیکه می گوید این کارطالبان نمی تواند باشد زیرا مساله بسیاردقیق"انجنیری" شده بود وتروریست مواد انفجاری را دربدن خود،جا سازی کرده وبرخی هم گفته اند که طالبان مواد انفجاری را درمناطق محرمه ای ازبدن خود،تعبیه کرده بود بود.رییس جمهوردراین نشست خبری با صراحت گفت: که حمله به جان اسدالله خالد مثل حمله به جان استاد ربانی درکویته پاکستان،طراحی شده بود.وزارت خارجه پاکستان،نسبت به این مساله،عکس العمل نشان داد وطراحی حمله درخاک پاکستان را،تکذیب کرد وگفت: رییس جمهورافغانستان بجای این حرفها،بهتراست مدارک واسناد بما ارایه نماید.حال ایشان باید اسناد لازم را به همتایی پاکستانی خود،نشان دهد وثابت نماید که طرح ونقشه تروردرخاک پاکستان،برنامه ریزی شده است.درکناراین مسایل گفته می شود که نقشه را هی، ازسوی شورای عالی صلح برای حل بحران افغانستان،پیشنهاد شده،جزئیات آن را کسی نمی داند برخی ازرسانه های غربی به این نقشه راه ،اشاراتی دارد.دراین طرح آمده که بخشهای ازجنوب وشرق کشوردراخیتارطالبان،واگذارشود که آنها درآن بخش ازخاک افغانستان،شریعت خود را تطبیق نمایند.نکته دوم ،درنقشه راه، این است که حزب اسلامی وگروه طالبان،تاسال 2015 به حکومت بی پیوندند وسهمی دروزارتخانه های کشورداشته باشند آنها براساس این نقشه،اسلحه های شان را پس ازتوافق به حکومت افغانستان،تحویل نمایند.حکومت افغانستان تاپیش ازآن،کارهای را با طالبان داشته باشد.

 

دفترنمایندگی درترکیه یکی ازکارهای است که درنشست انقره به آن پرداخته می شود.هرسه کشوربه توافق هم برای ایجاد دفترنمایندگی درترکیه،اعلام آماده گی می کنند.آمریکا تقریبا،دوسیه مذاکرات صلح را دراخیتارپاکستان قرارداده وازاین پس این پاکستان است که جریان مذاکرات را به نمایندگی ازآمریکا،پیش خواهد برد.البته پیچیده گیهای زیادی درتطبیق نقشه راه، که ازسوی حکومت توسط شورای عالی صلح،تنظیم شده است،وجود دارد.درحال حاضر،سه مرکزوآدرس برای گفتگوها،شناسی شده است.شانتهی درفرانسه که ازبیستم ماه جاری،آغازمی شود،گفتگوهایکه درانقره جریان دارد وشاید هم مذاکرات قطرراه انداخته شود ودرمورد دیگر،عربستان سعودی گزینه ای دیگری برای مذاکره درنظرگرفته شده.ناظران می گویند: مذاکرات شانتهی به لحاظ ترکیب،شخصیتهای که دعوت شده ومحتوای،نسبت به دیگرمذاکرات صلح  درکابل،اسلام آباد،قطر،ترکیه،ترجیحاتی دارد.      

اجندایی انقره

 

اجندایی انقره

 

نشست سه جانبه ای افغانستان،پاکستان وترکیه امروز درانقره ،برگزارمی شود.دراین نشست قراراست رئسایی جمهورسه کشور،آقایان حامد کرزی،آصف علی زرداری وعبد الله گل،گفتگوهای پیرامون مسایل مرتبط به مناسبات سه کشوربخصوص روابط پرتنش کابل  واسلام آباد، داشته باشند.دراستانبول ترکیه،کنفرانسهای مهمی درمورد افغانستان تاکنون،برگزارشده است. پیمان استانبول یکی ازمهم ترین اسناد امضای شده درمورد افغانستان می باشد.مقامهای افغانستان همیشه به محتویات پیمان استانبول که ما هیت همکاریهای منطقه ی درمورد افغانستان را، دارد،به آن اشاره می کنند.این بارنیزاجندای کنفرانس ترکیه،با میزبانی رییس جمهورترکیه،عمدتا مساله افغانستان می باشد.

 

اسدالله خالد رییس امنیت ملی هفته گذشته،مورد سوء قصد قرارگرفته وبه شدت زخمی شد.گفته می شود که رییس جمهور،دراین خصوص به یک نحوی طالبان را تبرئه وپاکستان را متهم کرد.ناظران، این بخش ازاستدلال رییس جمهورکرزی را حمل برتبرئه طالبان ازسوی ایشان دانسته اند که گفته بود: بمب گذاری بسیاردقیق انجینیری شده بود،واین نمی تواند کارطالبان باشد بلکه دستهای بالاتری درمهندسی ترور اسدالله خالد،دخالت داشته است.رییس جمهور،طالبان را به سه گروه داخلی ،منطقه ای وبین المللی،تقسیم کرد وگفت: درحمله به جان اسدالله خالد،استخبارات دست داشته اما نگفت استخبارات کدام کشور،نقشه حمله ای انجنیری شده را،سازماندهی کرده است.ایشان البته با صراحت اعلام داشت که حمله به جان رییس امنیت ملی درکویته پاکستان،انجینیری شده وحمله به جان استاد ربانی نیز،درکویته پاکستان،طراحی شده بود.اظهارات رییس جمهموربه هرصورت نشان می دهد که پاکستان واستخبارات این کشور،به یک نحوی درماجرای حمله به جان اسدالله خالد،نقش داشته است.دراظهارات رییس جمهورطالبان به یک نحوی تبرئه شد وایشان گفت:این مساله کارطالبان نمی تواند باشد.استدلال رییس جمهوربا واکنشهای متفاوتی،همراء شد.رسانه های داخل کشور،به شدت به رییس جمهورکشورحمله کرد که ایشان طبق رویه پیشین خود،طالبان را تبرئه ازارتکاب جنایت کرد ودیگراینکه با صراحت نگفت که استخبارات پاکستان،طالبان را ابزاردست خود قرارداده ومرتکب حمله به جان اسدالله خالد شده است.

 

درافغانسان،همه به این باورهستند که استخبارات پاکستان،طالبان را ابزارسیاست وترورخود ساخته وهرموقع که بخواهد ازآن استفاده می کند.مشکل رییس جمهوراین است که طالبان را تبرئه می کند واستخبارات پاکستان رابه صورت ضمنی،ملالمت می کند.رییس جمهورگفت: حمله به جان اسدالله خالد درکویته پاکستان انجنیری شد.این مساله با عکس العمل شدید مقامات پاکستان،روبروشد.وزارت خارجه پاکستان هرگونه ارتباط را با حمله به رییس امنیت ملی ،رد کرد مقامات پاکستان،بلافاصله سوء قصد به جان اسدالله خالد را محکوم کرد.دربیانیه وزارت خارجه پاکستان گفته شده است که بهتربود رییس جمهورافغانستان،بجای بستن اتهام به پاکستان،اسناد ومدارکی که دال بردخالت پاکستان باشد،را ارایه می کرد. رییس جمهوردوروزپیش دریک نشست خبری اعلام کرد که این مساله را با مقامات پاکستان دراجندای استانبول قرارمی دهد وازآنها دوستانه خواهان توضیح دراین مورد می شود.امروز هرسه رهبردرترکیه باید جمع شده باشند وعمده ترین بخش ازگفتگوها،به مسایل  افغانستان،اختصاص می یابد.کشورترکیه درواقع دوست هردو کشورافغانستان وپاکستان است این کشوربارها تلاش کرده که درحل مناقشات افغا نستان با هردوکشور،وارد گفتگوهای جدی شود.نشست امروزبه دلیل اتفاقات مهم درافغانستان که درراس آن حمله به جان اسدالله خالد می باشد،مورد گفتگو،قرارخواهند داد.درکناراین مساله، روند مذاکرات،صلح نیزازاجنداهای جدی درنشست ترکیه است.

 

مذاکرات صلح افغانستان،به یک نحوی ،آغازشده بود.هیئت شورای عالی صلح به رهبری صلاح الدین ربانی، همراء باجمعی ازاعضای مهم شورای عالی صلح بیست روزپیش ازاین، درپاکستان بود این هیئت مورد استقبال گرم مقامات پاکستانی قرارگرفت وسه روزمذاکرات مفصلی با هم داشتند.سرانجام مقامات پاکستان به عنوان حسن نیت،نه نفرطالب را اززندان آزاد کردند البته که آزاد شده های طالب درلیست صلاح الدین ربانی نبود ولی به هرحال پاکستان گفته می شود نه نفررا ازاد کرده ونام آن را اقدامات حسن نیت، گذاشته وزیرخارجه، نیزلیستی را با خود داشت که عین همان نامهای بود که صلاح الدین با خود داشت.دوروزبعد  ازمذاکرات وزیرخارجه افغانستان درپاکستان،دیدیم که حمله بسیارخطرناکی به جان اسدالله خالد انجام شد.حمله کننده پیام آورصلح ازسوی شورای کویته طالبان بود ودیگراینکه وی بمب را درمناطق محرمه(نه محرمانه) ازبدن خود جاسازی کرده بود وبه همین دلیل پیچیده بودن،عملیا انتحاری، رییس جمهورگفت: این کارطالبان نیست.ایشان امروزدرحضورعبدالله گل بدون تردید این مساله را با همتایی پاکستانی خود مطرح می کند وازوی بگفته ای خود ش،خواهان توضیحات،دوستانه می شود. بدون تردید،آصف علی زرداری وهیئت همراء ایشان توضیحات دوستانه شان را دربرابرحمله دوشمنانه به جان اسدالله خالد،ارایه خواهد کرد.

 

مشکل افغانستان درمذاکرات با طالبان، عمد تا سه چیزاست وهمین سبب گردیده که حکومت درمذاکرات،ناکام بماند. یکی اینکه افغانستان درگفتگوی خود طرف، ندارد. طالبان که می جنگند بارها گفته اند که هرگزبا حکومت افغانستان،مذاکره ندارند بنابراین گفتگوهای افغانستان با آن دسته ازطالبان که حامل پیامهای صلح هستند،درتاریکی صورت گرفته وافغانستان نشناخته که طرف مصلح است ویا قاتل مذاکرات درتاریکی،نتیجه اش همین است که می بینیم استاد ربانی ترورمی شود،دکان دارخودرا مصلح معرفی می کند وبا گرفتن مبلغی به دکان داری خود برمی گردد.تروریست بنام مصلح، به جان اسدالله خالد ،حمله می کند. رییس امینت فعال کشور،را به خاک وخون می کشاند همه اینها نتیجه ای مذاکرات درتاریکی است.نکته دوم درمذاکرات افغانستان،فقدان ظرفیت ومدیریت درمذاکرات است.آگاهان می گویند: افغانستان،ثابت کرد که توانایی اداره ای مذاکرات صلح را ندارد این نکته را بارها احزاب سیاسی واپوزیسیون کشورمطرح کرده بود که افغانستان نمی تواند،پروسه صلح ومذاکرات را، رهبری نماید.برخی تحلیل گران نوشته اند که ماجرای حمله به اسدالله خالد نشان داد،که حکومت رییس جمهورهرگز،توان مقابله با تروریزم وگرفتن  امنیت برای مذاکرات صلح را ندارد.دلایلی بالاترا تروراستاد ربانی واسدالله خالد را، نمی توان نشان داد که حکومت افغانستان نمی تواند، مذاکرات صلح را مدیریت نماید.مساله سومیکه حکومت افغانستان با آن درگیراست ومشکل حکومت درمذاکرات صلح دانسته شده،مساله وفاق ملی درگفتگوهای صلح است.احزاب سیاسی وگروهای مدنی به اضافه جامعه زنان کشور،بارها نسبت به روند مذاکرات اعتراض داشته اند.

 

افغانستان هرگزبه ندای مردم خود،گوش نداده ومذاکرات را بصورت مجهول وخونبار، به پیش برده است.گفتگوی افغانستان با طالبان وپاکستان،هرگزازموضع اجماع ملی،صورت نگرفته است.برخی گفته اند، تدابیرافغانستان حتی درحد کشورفرانسه برا ی گفتگوهای صلح،نبوده است.فرانسه تا حالا سه دورمذاکرات را درشانتهی،فرانسه،به پیش برده است.مذاکرات فرانسه به لحاظ ،ترکیب بسیارجامع است.نمایندگان طالبان بصورت رسمی درشانتهی شرکت می کنند.وطالبان هیچ صلحی را قبول نکرده اما گفته اند که درفرانسه با مخالفان خود می نشینند ومی خواهد نظرات شان را بیان نمایند.درنشست پاریس ازجبهه ملی،حکومت افغانستان،جامعه زنان،جامعه مدنی،اشتراک دارند.اجندایی استانبول درمذاکرات سه جانبه،بدون تردید یکی همین،گفتگوهای صلح است.همه قراین نشان می دهد که افغانستان،پاکستان،قطر،ترکیه وعربستان سعودی،نمی توانند مکانهای مناسبی برای گفتگو با شد البته هرکدام ،دلایلی خاص خود را دارد.مذاکرات پاریس هم گامی درستی است اما هرگزکافی نیست.مذاکرات صلح با ید با مدیریت بی طرفی بین المللی ،اداره شود وسازمان ملل،مناسب ترین مرجع بی درمذاکرا صلح می تواند باشد.

 

جبهه ملی ازاجندایی استانبول،توقعی ندارد.مذاکرات درهرموردی را، سه کشورمی توانند،داشته باشند. اما گفتگوهای صلح دراین پایتختها،بجای نمی رسد.درکنفرانس استانبول همه چیزمی تواند،بصورت مفید وثمربخشی،مطرح شود.الا مساله گفتگوهای صلح با طالبان.آقای زرداری توضحیات دوستانه شان را می دهد ورییس جمهورآن را می شنود اما نتیجه آن، چه می شود.پاسخ این خواهد بود که هیچ.مذاکرات صلح با مدیریت مرجع بی طرف بین المللی،باید برگزارشود.اجندای شانتهی واستانبول  درمذاکرات صلح با طالبان،کارایی نمی تواند داشته باشد.

تونل تاریک

تونل تاریک

 

دکترآزمایش به نقل ازیک دانشمند هلندی می گوید: انسان همانگونه که درزندگی خود با تونیل های تاریک وروشن،روبرومی شود. همین انسان هنگام مفارقت ازاین عالم درابتداء یک تونیل تاریک قرارمی گیرد. تونیل تاریک با دوافق روشن وظلمانی، درپیش روی انسان درهرحالت است. سخنان دانشمند هلندی، حاصل تحقیقات گسترده ی بالینی وی، ازبیماران شان است که مجموع آن را تبدیل به یکی ازپرفروشترین کتاب کرده است.

 

 افق تاریک وروشن درزندگی هرانسانی دراین جهان، نیزمطرح می شود. سیاست هم همیشه با دو روند تاریک وروشن درجامعه، بررسی می شود. استراتژی درواقع همان راه،رسیدن به یک افق روشن می باشد. گروهی سیاسی، موفق شناخته شده که توانسته برای جامعه،بهترین برنامه را، طراحی ومهندسی کرده باشد. افق روشن برای یک حزب سیاسی زمانی معنی دارد که آن حزب برنامه های شفافی را بتواند ارایه نماید. افغانستان ظاهرا عمده ترین چالش پیش روی آن ، نداشتن برنامه استوارواستراتژی خوب، برای آینده بوده است. به همین دلیل است که که افق سال2014 برای کسی ،روشن نیست. دیروز سه شبکه خبری بین المللی برنامه ای را طراحی کرده بود که افق سال 2014 را درسیاست افغانستان بررسی نماید. قراربود دراین نشست من نیزشرکت نمایم اما بدلیل برنامه های متعدد دیگر ازقبل برای خود، طرح ریزی کرده بودم، نتوانستم دربحث چشم انداز سال 2014 شرکت نمایم. استاد محقق بسیارعلاقمند بود که من دراین گفتگودرجمع دیگرشخصیتهای سیاسی شرکت نمایم. افق سال 2014 تاریک است ویا روشن، ازعمده ترین مباحث سیاسی درجامعه افغانستان می باشد.

 

 حکومت با مهندسی انتخابات ، ظاهرا چالشهای زیادی را ایجاد کرده است. قانون انتخابات را کابینه ی حکومت افغانستان، بگونه ای ساخته است که احزاب سیاسی دراین قانون، چشم اندازتاریکی دارد. قانون تدوین شده وزارت عدلیه، درواقع مرگ احزاب سیاسی را درجامعه حتمی ساخته است. امشب درهتل انترکانتیننتال، شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی، دریک نشست سیاسی با وکلاء وابسته به احزاب درپارلمان گفتگوی دوساعته ای را سازماندهی کرده بود. دراین نشست مشترک احزاب واعضای پارلمان، ابعاد قانون انتخابات را، مورد بحث قرارداد. نمایندگان احزاب واعضای پارلمان دراین نشست مشترک، نگرانیهای شدید شان را نسبت به قانون انتخابات بیان داشتند. آنها دراین نشست گفتند که قانون انتخابات براساس نظروزارت عدلیه وتایید کابینه افغانستان، بمعنی زیرپاکردن حقوق احزاب سیاسی می باشد. دراین قانون صد درصد تکیه به نظام اس.ان.تی.وی شده واین نظام، نقش احزاب را درمشارکت سیاسی به حداقل، پایین می آورد. آقای ذکی سخنگوی جبهه ملی دراین مورد گفت: اگراحزاب سیاسی درساختاردولت نقشی نداشته باشد دراین صورت چشم اندازبعدی احزاب وافق پیش روی آن، دوچیزبیشترنخواهد بود:

 

اول اینکه احزاب سیاسی بکلی ازصحنه سیاسی حذف می شود و دیگر هیچ کسی درجامعه ،علاقمند برای تشکیل وتاسیس یک حزب سیاسی نمی شود زیراکه جایگاه قانونی برای آنها ، تعریف نشده است. نظام انتخاباتی مورد نظرحکومت،هیچ انگیزه ای برای تشکیل احزاب نمی گذارد و در این صورت این خود فاجعه ای برای دموکراسی خواهد بود. نسل جوان وتحصیل کرده، ازروی آوردن به مسایل حزبی وسیاسی،پرهیزمی کنند. دراین صورت احزاب سیاسی دریک تونیل تاریکی قرارمی گیرد که قادربه حرکت سازنده درجامعه نمی تواند باشد. تونیل تاریک بدون چشم انداز و افق روشن، همان مرگ احزاب سیاسی است. صورت دوم قضیه این است که احزاب سیاسی درضدیت وخصومت باحکومت قرارمی گیرد. ایشان به یک مورد تاریخی اشاره داشت وگفت: دردهه شصت دهه دموکراسی، شاه افغانستان، قانون احزاب سیاسی را توشیح نکرد. افغانستان، احزاب سیاسی داشت اما این احزاب درقانون جایگاهی نداشتند. دراین صورت دیدیم که احزاب به مسایل زیرزمینی روی آوردند ونتیجه این شد که احزاب سیاسی، تبدیل به احزاب مسلح گردید. مضمون سخنان ذکی سخنگوی جبهه ملی درموردچشم اندازبعدی احزاب، با همان دوصورت درجمع نمایندگان احزاب واعضای پارلمان کشوربیان شد.

 

 نکته ای بسیارمهم درمورد فعالیت احزاب مطرح بوده است .احزاب سیاسی درتاریخ افغانستان با رویکرد تضاد ومخالفت با حکومت همراه بوده است. احزاب سیاسی ، حکومت را دشمن خود می دانستند وحکومت هم با تمام قدرت برای سرکوب احزاب،اقدام می کرد. رهبران احزاب وکادرهای سیاسی آن توسط حکومت، اعدام، زندانی وشکنجه شد. درنشست امشب برخی هم تاکید داشتند که احزاب سیاسی، همواره درگیرجنگ وسبب دهشت وخون ریزی درجامعه شده است. آنها این گونه استدلال می کردند که احزاب سیاسی،همیشه چشم اندازخونینی را، به مردم نشان داده است و افق خونین درگیریهای مسلحانه، حاصل حضور احزاب مسلح درجامعه بوده است. آنها بااین استدلالهای سطحی می خواستند نقش احزاب را ویرانگرنشان دهند. تونیل تاریک با افق خونین، حاصل تضاد وخصومت احزاب با حکومت بوده است. دراین تضاد بدون شک حکومت مقصربوده زیرا هیچ جایگاه قانونی برای احزاب سیاسی نگذاشته بود. احزاب سیاسی دشمن حکومت وحکومت دشمن احزاب، معادله همه نظامهای استبدادی وخود کامه درجامعه افغانستان بوده است. احزاب برای نابود کردن حکومت،اسلحه گرفتند وبا حکومت درگیرجنگهای خونین ومسلحانه شدند و حکومت هم با همه قدرت برای سرکوبی آنهاعمل کرد. درنشست مشترک برخی از اعضای شرکت کننده به این نگرانیها، اشاره کردند واین مساله ای درستی است .

 

وقتی که احزاب سیاسی ازصحنه رقابتهای قانونی، کنارگذاشته شود وقانون برای مشارکت آنها درقدرت ، ارجی قایل نباشد دراین صورت احزاب باید یا بمیرند و یا اینکه برای بقاء وحضورخود با حکومت درگیرشود. سؤالی که باید به آن پاسخ داده شود این است که چرا حکومتهای افغانستان درتاریخ ، جایگاه قانونی برای احزاب درنظر،نگرفت وچرا حکومت رییس جمهورکرزی، با قانون انتخابات که درآن احزاب سیاسی نقش داشته باشد، مخالف است؟ این مساله دلایل اجتماعی دارد وحکومت هم با همین دلایل، موقف ضدیت وخصومت با احزاب را درطول تاریخ داشته است. نظامهای سیاسی درجامعه، اصل را برهژمونی وزعامت قبیله گذاشته بود. تبارحاکم درساختارسیاسی به این مساله تاکید داشت که درجامعه افغانستان عمده ترین مساله، اقوام افغانستان است. درگذشته آنها بدون استدلال حق رابه تباری که اکثریت داشت، اختصاص داده ودیگران باید نقش فرعی وپیرامونی خود را درنظام سیاسی، بازی میکردند. درنشست بن 2001 حل معضل تباری وگفتگو ومشارکت اقوام درساختارسیاسی، متن اصلی مذاکرات ما را تشکیل می داد. آقای لخضرابراهیمی می گفت: تضاد اصلی درجامعه افغانستان ، هیچ امری به اندازه ی مساله حل بحران اقوام ، اهمیت ندارد. وی مرا چندین باردرنشست بن دردفترخود خواست وبه صورت دونفری با هم گفتگو داشتیم. وی می گفت: احزاب شما هم چیزی، جزانعکاس ازاقوام کشورنیست و افغانستان را ما درصورتی می توانیم به یک افق تازه، راهنمایی نماییم که پیش ازهمه چیزباید مساله اقوام را حل نماییم.

 

 

حاجی قدیر، نشست بن را تحریم کرد وبا بی بی سی این استدلال را داشت که درحق قوم پشتون ظلم شده است. طالبان هم بارها گفته اند که: ما به هیچ یک ازاقوام غیرپشتون اعتمادی نداریم. خلیل زاد سیاست مدارآمریکایی وافغانی تبارمی گوید: اجماع ملی براساس وفاق اقوام افغانستان،لازم است. البته اصل اقوام بجای احزاب، دیدگاه غالب درنخبگان سیاست افغان است ولی نظرجامع نیست. سیاست مداران افغان، فکرمی کنند که باید مساله اقوام را حل نماییم وبصورت طبیعی وبا استنادات تاریخی این نتیجه را گرفته اند که درافغانستان، اقوام بزرگ وکوچکی وجود دارد بنابراین حق حاکمیت با اقوام بزرگ است واقوام کوچک که گاهی ازآنها به اقلیت های قومی نیزیاد می شود، تبعیت ازقوم بزرگ باید داشته باشد واین مساله عین دموکراسی است که اقلیت ازاکثریت تبعیت نماید وحاکمیت اکثریت را قبول نماید. احزاب سیاسی زیادی داریم که با این اندیشه مخالف است آنها می گویند: احزاب ملی داشته باشیم واین احزاب ملی است که با مشارکت قانونی درحکومت، نقش تعیین کننده را درسیاست باید داشته باشد. دواصل تباری وحزبی، درواقع مبنای جدال احزاب با حکومت رییس جمهورکرزی است.رییس جمهورترجیحاتش، حل منازعات اقوام باشعارمشارکت اقوام درحکومت است.رییس جمهورافق سیاست را درنفی احزاب،وکنارگذاشتن آنها ازمشارکت فعال درساختارهای سیاسی افغانستان،مطالعه کرده ومقدمات حذف کامل احزاب را با عرضه کردن قوانین انتخابات،ضد حزبی،بخوبی مهندسی کرده است.

 

این درست که رییس جمهوردرابتداء تونیل درخط سیاست،استاده است اما افق دراین تونیل برایش فکرمی کند که خیلی روشن است وی می تواند نقش احزاب را منتفی نماید وحکومت را با مشارکت اقوام واستحاله اقلیت های قومی دریک اکثریت قومی که خود به آن باوردارد،حل نماید اما احزاب سیاسی که درابتداء تونیل استاده وسال 2014 وپس ازآن را می نگیرند،افق را روشن نمی بینند آنها راه رییس جمهورکرزی را به تاریکی دانسته وهیچ چشم اندازروشنی دراین خط ،مشاهده نمی کنند. احزاب به حکومت رییس جمهورکرزی ،اخطارداده وازپارلمان کمک خواسته که نقش احزاب سیاسی را،کتمان نکند ودرقانون انتخابات برای احزاب سیاسی،جایگاه روشنی را تعریف نماید.آخرالکلام اینکه انسان بنا برنظریه دانشمند هلندی،هم درزندگی وهم پس اززندگی درابتداء یک تونیل استاده ومی تواند چشم انداز وافق را تاریک ویا روشن تماشا نماید.ما امید واریم چشم انداز،روشنی پس ازسال 2014 داشته باشیم وپارلمان با تصویب نظام مختلط ،پنجره های امید وآروزورا،برای احزاب سیاسی کشور،بگشاید زمان قبیله سالاری حال چه اکثریت وچه اقلیت گذشته است.جهان تازه برای افغانستان،رقابت ومشارکت احزاب درسیاست است.انتخابات باید قانون داشته باشد که درآن،جایگاه احزاب سیاسی،جامعه مدنی،تعریف شده وروشن باشد.

خرد خفته

خرد خفته

 

تحلیل خردمندانه اززندگی،بستگی به شکوفایی خرد دارد.درجایکه خرد آدمی خفته باشد،الترناتیف،آن جهل، تعصب وخون ریزی است.افغانستان باکمال تاسف،سی هفت سال می شود که مردمان آن به دلایلی مختلف می جنگند دراین مدت نزدیک به ده نظام سیاسی،سرنگون وخونهای زیادی به زمین ریخته شده است.سومالیا درشمال آفریقا همین ویژه گی جامعه افغانی را دارد.سومالی نزدیک به نیم قرن است که مردمان آن، همواره با هم درمنازعه قرارداشته اند.من تایادم می یاید همیشه ازسومالی خبرمرگ وجنگ را شنیده ام. دلیل هیولای مرگ و دیوهای وحشی،خفتگی خرد وعقلانیت آدمی است.

 

شنیده ام آقای علی امیری دوست عزیزم، کتابی با همین مضامین نوشته است.من هنوزموفق نشده ام که کتاب ایشان را بخوانم اما ازپیش می توانم قضاوت نمایم که کتاب علی امیری باید کتاب خوبی درباب خفته گی خرد درجامعه افغانستان باشد.مولانا جلاالدین بلخی ازخفتگی خرد،داستان سه ماهی را نقل می کند.سه ماهی درحوزه چه آبی زندگی می کرد.ماهی اول، با دیدن سایه صیاد درروی حوزچه اش ،درنهایت تیزهوشی وکمال،تصمیم می گیرد که بهرقیمت شده خودرا ازحوزچه وتنگنای زندگی، خارج وبه دریا بی کران آزادی ورهایی، برساند.دو،صیاد روزی بالای حوزچه ماهیهای می یایند وازدیدن سه  ماهی چاق وچله، به وجد می یایند اما صیادان، چنگکی برای صید آنها نداشتند.دوصیاد با انداختن سایه برحوزچه ونگاه های معنی داربه ماهیهای داخل حوز،به خوبی وانمود می کنند که قصد صید،طبخ ودرنهایت اکل، آنها را دارند.ماهی اول با رفتن صیادها به فکرمی افتد که دوصیاد بی دلیل به حوزآب شان آمدند وسایه انداختند وبه آنها نگاه های معنی داری داشتند.ماهی اول به دوستانش گفت: صیادان بی دلیل اگرآمدند ورفتند ولی بدون شک با دلیل واسباب شکارشان،برمی گردند.وی به دوستانش اتمام حجت کرد وتصمیم گرفت که خود رابه اقیانوس برساند وبرای همیشه ازشرصیاد،نجات یابد.

 

ماهی اول با زحمت زیاد،ازمجرای مخالف آب که تنها راه نجات وی ازدست صیاد ووصل به اقیانوس آزادی بود،عزم سفرمی کند.هجرت بسوی اقیانوس معرفت وآزادی ونجات اززندگی روزمره گی،ازنشانه های کمال آدمی است.ماهی اول که مولانا آن را،ازتیپ انسانهای خردمند،گرفته که باهجرت درونی ومعرفت آگاهی،اقدام به هجرت آفاقی می کند وحوزه چه کوچک وپرازخطرازصیادان وشیادان را که قصد جان آنها را داشتند،به قصد رسیدن به اقیانوس ووصل به بیکرانه های هستی،ترک می کند.زیرا این دسته  ازآدمها،هرگزمتوقف نمی شود.آنها برای ساختن دنیای بهتر،شان فکرمی کنند وخود را بجاهای می رسانند که بیکرانه باشد.آنها هرگزبه خواسته های روزمره گی،سقوط نمی کنند آنها می خواهند نسل اندرنسل عزیزسربلند باشند.ماهی اول خودرا به اقیانوس می رساند اما این هجرت وفرارازتنگنایی،مشقات وزحماتی زیاد داشت ولی سرانجام ،وصل به اقیانوس آزادی وآگاهی می شود که نسل اندرصیاد،قادربه گرفتن وشکارکردنش نباشد.ماهی اول،نشانه آن دسته، آدمهای هستندکه خردشان خفته نیست آنها نسبت به همه امورواتفاقات، می اندیشند وازخردشان کارمی گیرند وسعی می کنند که با بکارانداختن ذهن شان،همه تواناییهای شان را درزندگی فعال نمایند.آنها به دیو واهریمن اجازه نمی دهند که به زندگی شان ،مسلط شود.آنها با خرد خود،بهترین نظامهای سیاسی رامی سازند.آنها دکتاتوری ،جلاد وصیادرا،ازبین می برند آنها با خردشان زندگی می کنند، به علم دانش روی می آورند،عالم وهستی را درتسخیرخود،درمی آورند این دسته ازمردم دریک دهکده زندگی نمی کنند آنها جهان را واقیانوس هستی را دراختیارخود دارند. درجامعه خردمند،اهریمن ازخیلی وقت است که مرده است.فرشته را بجای او ویا اهورا درمکان،اهریمن ،نشانده است.ماهی بادیدن صیاد که اهریمن وی بود،با خرد خود را به اقیانوس می رساند وحال این صیاد است که بخاطروی باید،هلاک شود وبمیرد.

 

صیاد گرفتن ماهی اول مولانا را، درگوربا خود می برد.ماهی اول درداستان مولانا، قابل شکاروبلعیدن واکل طبخ صیاد وجلاد، نیست.بل او صیاد وجلاد جانش را به تنگناه می اندازد.ماهی اول درداستان مولانا جلاالدین بلخی اشاره به آن تیپ ازآدمها هستند که خرخفته شان بیدارشده. حال سئوال این است که آیا، ما درافغانستان ازآن دسته وتیپ مردمی هستیم که خردهای مان،بیدارشده ومی توانیم با خرد وعقلانیت،زندگی خودرا اداره نماییم؟  هزارسئوال ودلیل ثابت می کند که ما درافغانستان به تکامل خرد وعقلانیت،دست نیافته ایم وازنوع ماهی اول درداستان مولانا نستیم وبه آن نرسیده ایم .ما مردمی هستیم که بخون هم دیگرتشنه ایم ماه صیادی شده ایم که هم دیگررا هدف قرارمی دهیم وبه شکارهم دیگر،کمربسته ایم وسالها است که خون هم دیگر را ،می ریزیم. ما مردمی هستیم که اقیانوس ودریارا نمی شناسیم وخیلی ازآن فاصله داریم. ما رابطه مان را با اقیانوس بیکران هستی آزادی، قطع کرده ایم .درحوزچه مرداب زندگی،هم دیگررا،می دریم ومی خوریم وما به جان هم افتاده ایم ودرفکرنجات خود هرگزنستیم.ماهی اول مولانا بما تعلق ندارد وما ازاین دسته وتیپ، نستیم که درفکرنجات خویشتن ووصل به اقیانوس باشیم واهریمن را سرگردان نماییم وآنها راهمراه با اروزوهای شان،بگوربفرستیم.ماهی اول درداستان مولانا،دوصیادرا که به قصد، صید کردنش برگشته بود،درمانده ساخت وهمه اروزوهای صیادان را که صید،طبخ واکل کردن ماهی اول بود،به باد فنا داد.

 

ماهی دوم درداستان مولانا،حرف ماهی اول را برای نجات ازتنگناه ووصل به اقیانوس رهایی،گوش نداد.ماهی اول به دیگردوستانش درحوزچه زندگی، خاطرنشان کرده بود که صیادان با اسباب وابزارشکارشان برمی گردند،زیرا ماهیت آنها،شکارکردن وخوردن وعیش نوش کردن است.صیاد مثل جلاد بما رحمی نمی کند وبا ید بفکرچاره شد اما ماهی دوم وسوم ،اخطارهای ماهی اول را،جدی نگرفت زیرا که خردشان خفته بود ونمی توانستند درک نمایند که جلاد چیست وصیاد چه معنی دارد.آنها نمی دانستند که صیاد آنها را به آتش کباب می کند صیاد همان جلادی است که سرزمین سوخته برای شان می گذارد وهمه هستی وحیات شان را ازبین می برد صیاد هیچ احساس اینکه حوزچه ،جغرافیای زندگی ماهیها می باشد،ندارد.ماهی دوم وسوم هیچ یک ازاین اموررا درک نمی کردند وبه تدابیرماهی اول که خرد فعال داشت،گوش ندادند. تنها یک دلیل برای غفلت شان داشت که خردشان،خفته بود ونمی توانستند مسایل پیرامونی خود را تحزیه وتحلیل نمایند.ماهی اول به آنها گفت که صیادان بدون دلیل واتفاقی بالای سرشان آمدند وازحوزچه شان دیدن کردند اما آنها جلاد اند وبا اسباب وابزار وبا دلیل برای صید، ما برمی گردند.ماهی دوم وسوم به تحلیلهای ماهی اول گوش ندادند.

 

صیادان با ابزارشکارشان ،پس ازساعاتی برگشتند.آنها وسایل شکاررا درحوزچه ماهیها انداختند.ماهی دوم با روی داد ولمس چنگگ صیاد،خرد خفته اش بیدارشد وباتماشای عینی ابزارشکاردرپیرامونش،متوجه شد که صیادان قصد گرفتن،کباب کردن وخوردنش را دارند.ماهی دوم عقل خفته اش را بکارگرفت وفکرکرد که صیادان ازماهی مرده خیلی بدش می یایند وهرگزدوست ندارند که ماهی مرده را ازدریا وحوزچه ها، شکارنمایند.صیاد دوست دارد که شکارش زنده باشد ودربرابرچشمانش دست پا بزند.صیاد درهنگام گرفتن شکار،سخت لذت می برد که شکارش هنگام جان دادن،بی تپد وبه پشت پهلوخودرا به زمین بکوبد این لحظه ها شیرین ترازموقع کباب وخوردن ماهی است.ماهی دوم خودرا مرده می اندازد وپیش ازاینکه به دام صید گیرافتد،مثل ماهی مرده به روی آب ظاهرمی شود درحالیکه پشتش طرف آب وشکمش طرف افتاب،است درچشم صیادان، می افتد.صیادان بادیدن ماهی مرده به خشم می آید لاشه اورا ازروی آب گرفته وروی آن تف انداخته وبا قدرت تمام به طرف دریا،پرتاب می کند. ماهی دوم درحاشیه دریا می افتد وبا زحمت زیاد خودرابه اقیانوس می رساند وبه این صورت ازچنگ صیادان،نجات می یابد.

 

ماهی دوم مولانا،نشانه آن دسته وگروه ازآدمها می باشد که تازمانیکه با حوادث واتفاقات درگیرنشده،عقل به سرشان نمی آیند آنها لحظه ای به هوش می آیند وخرد خفته شان، بیدارمی شوند که مرگ ونابودی را درچند قدمی خود وبا گوشت وپوست خود،لمس نمایند.ماهی دوم وقتیکه چنگگ صیاد وسایه آنها رابالای سرش،دید،تکان خود وخردخفته اش بیدارگردید وباخرد خود نقشه کشید وبا موش مردگی،مورد نفرت صیاد قرارگرفت وبا انداختن تف به صورتش،به جانب دریا پرتاب شد وبه این صورت نجات یافت.آدمهای ازاین دست هم متاسفانه کم داریم هزاران حوادث دراین کشورچندین سال است که روخ داده وهرروز شاهد مرگ ومصیبت هستیم اما هرگز،ازخواب غفلت بیدارنمی شویم وخرد ما هم چنان خفته است.دراین میان سیاست مداران واهالی حکومت،هرگزازخواب گران بیدارنمی شود.سال گذشته طالبان،با نقشه وبرنامه به قصد کشتن استاد ربانی آمدند وبا اجرای نقشه شان،وی را به آن صورت به قتل رساند هفته گذشته،تروریست وجلاد ابزارمرگ را درمناطق محرمه ازبدن خود،جاسازی کرده ورییس امنیت ملی را مورد حمله قرارداد که معلوم نیست سرنوشت وی چه خواهد شد.ماهی مولا نا باروی داد پیراموش،تکان خورد وخردش بیدارشد وراه چاره ای اندیشید وسرانجام خودرا نجات داد وبه آزادی وزندگی دست یافت.ماهی دوم مولانا که نشان دهنده آن تیپ ازمردمی می باشد که با حوادث ازخواب غفلت ،بیدارمی شوند.ما ازازنوع دوم وازتیپ ماهی که با اتفاقات،خرد خفته اش،بیدارشد،نستیم. سی هفت سال حادثه، اتفاق وشکارهای پی هم بازهم،خردما،مرده است وهم چنان گرفتارصیاد وجلاد هستیم.

 

نوع سوم  ازماهی مولانا،درحق ما صدق می کند.ماهی سوم هرگزمتوجه خطری دام صیاد نیست وهم چنان به فکرخوردن است دام صیاد که درکنارش نشسته ولقمه ای هوس انگیز که درنوک آن برای صید گذاشته شده،توجه ماهی نوع سوم را بخود جلب می کند.ماهی سوم مولانا که ذره ای ازخرد وی، بیدارنشده وهمه تلاشش برای خوردن اختصاص یافته با دیدن لقمه نانی ویا تکه گشتی که درنوک صید دیده می شد،حمله می برد که آن لقمه را پیش ازهمه بردارد ویک باره به دام صید گرفتارمی شود به این صورت صیاد وجلادرا به هدفش می رساند.صیاد همه اروزویش،صید ماهی بود وحال وی را گرفته ودربرابرچشمانش روی زمین ودردام صید،می تپد وصیادازاین لحضه ها،لذت می برد وبه این صورت ماهی سوم مولانا،طبخ واکل می شود.ما سالها است که قربانیان، صیاد وجلاد،شده ایم. جامعه ما به همین دلیل است که هرروزدردام جلادان هستند وهرگزبیدارنشده اند.هرچه اتفاق دراین سرزمین روی می دهد وجلاد هرروزازما قربانی می گیرد ولی ما بازهم بیدارنمی شویم.خرد ما گواینکه یخ زده وکرخت شده وهیچ حادثه ای آن را تکان نمی دهد.خرد فردی وجمعی ما خفته است دربرخی موارد مرده است.

 

درجامعه ایکه خرد وعقلانیت مرده باشد،طبیعی است که درآن جامعه اصل  برتنازع بقاء قرارمی گیرد.درجامعه انسانی ویاماهی ازنوع اول ودوم،اصل برتعاون بقاء است دراقیانوس عدالت وآزادی، ماهیهای اول ودوم،اصل را برتعاون بقاء گذاشته اند و به همین دلیل است که صیاد درسرزمینهای آنها راه ندارد.ما ازنوع تیپ سومی هستیم که اصلا متوجه دوستان ودشمنان خود نستیم. ما اصلا قدرت شناخت وتعریف دشمن را نداریم. خرد ما خفته است  ما نه دوستان خودرا می شناسیم ونه دشمنان مان را.تروریست برای چندمین باراست که ماراشکارمی کند ولی ما بازهم به دشمنی آنها شک داریم.ما خفته خردانی هستیم که درفساد وبیرحمی درکنارفاسدترین کشورهای دنیا قرارگرفته ایم هدف ما درزندگی، تنها کشتن، خوردن وفساد شده است وما اصلا برا ی نجات خود،فکری نداریم وما نمی دانیم که برما چه می گذرد ما مثل ماهی سوم مولانا،به طرف لقمه های حرام که بوی مرگ ونابودی درآن است ،می دویم.ماهی ازنوع سوم گرفتاریهای زیادی دارد وهرگزبه اقیانوس وآزادی دست نمی یابد زیراکه خرد وی خفته است.خرد خفته ویا بی خردی یعنی همین ماهی ازنوع سوم.

فرمایشات رییس

فرمایشات رییس

 

پاکستان درتروراسدالله خالد،مقصردانسته شد.رییس جمهور،امروزدرکنفرانس خبری خود گفت:تروراسدالله خالد کارطالبان نیست.وی می گوید: پیچیدگی عملیات وداخل کردن مواد انفجاری درداخل بدن،بالاترازسطح طالبان می باشد.ایشان گفت: نقشه حمله درکویته پاکستان،طراحی شده بود.رییس جمهورمدعی است که طالبان درحدی نیست که چنین عملیاتی را،راه اندازی نماید.نقشه تروراسدالله خالد همانند تروراستاد ربانی،دست های بالاترومرموزی، درپشت سردارند واین کارطالبان نمی تواند باشد.مضمون فرمایشات امروز،رییس جمهور،بادومساله همراه شد،تبرئه طالبان،ومقصربودن پاکستان.

 

ایشان گفت: ما خواهان توضیحات بشترودوستانه ،ازطرف پاکستان دراین مورد هستیم ودرنشست که درکشوربرادرترکیه داریم،این موضوع را با مقامات پاکستان درمیان می گذاریم.منتقدان رییس جمهورمی گویند: طالبان با صراحت می گویند: که حافظ محمد، عضو طالبان،حمله به جان اسدالله خالد را،انجام داد.ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان،مسئولیت حمله به اسدالله خالدرا به دوش می گیرد.اما رییس جمهورمی گوید: این کارطالبان نیست بلکه دستهای بالاتری درپشت،قضیه قراردارد.حمله به جان اسدالله خالد،با عکس العمل شدید داخلی وخارجی روبروشد.سخنگوی وزارت خارجه آمریکا حمله به رییس امنیت ملی را،بزدلانه خواند وآن را محکوم نمود.پارلمان کشورامروزدرنشستی خود، به شدت به روند مذاکرات صلح با طالبان،حمله کرد وبرخی ازاعضای پارلمان خواهان انحلال شورای عالی صلح گردید.برخی هم گفتند وقتیکه حکومت نمی تواند،امنیت بالاترین مقام امنیتی خود رابگیرد،پس چه گونه می تواند انتظارداشت که امنیت عامه مردم درافغانستان،تامین  می شود.احزاب سیاسی،حمله به جان رییس امنیت ملی را محکوم کردندوخواهان تحقیقات گسترده دراین مورد شده اند.

 

رییس جمهوردرکنارمساله ترورنافرجام به جان اسدالله خالد،به موضوعات دیگری نیزاشاره داشت وی درمورد حذف کمیسیون سمع شکایات ازپروسه انتخابات گفت:این کاربخاطرشفافیت انتخابات است.ایشان به این موضوع پردخت وگفت:درهیچ کشوری،اعضای خارجی،نتوانسته،شفافیت انتخابات را تامین نماید.رییس جمهوردراین موردبه آمریکا وکشورهای اروپایی اشاره داشت که هیچ کشوراروپایی وکشورایالت متحده آمریکا درانتخابا خود،نظارت افراد خارجی را قبول ندارند.مخالفان رییس جمهورمی گویند:مشکل ایشان این است که می خواهد مسایل را ساده سازی نماید.اظهارات پوپلیستی وعوام پسندانه،دردی را دوا نمی کند.وی فکرمی کند که مردم عوام ازاین مساله خوشش شان، می یایند که علیه خارجی، حرف زده شود وبرضد خارجیها،عقده گشایی صورت بگیرد.رییس جمهوربه نوعی خواسته به مردم نشان دهد که با خارجیها،رابطه خوبی ندارد وازخارجیها،خوشش نمی آید.اظهاراینکه گفته شود نظارت بی طرفانه بین المللی ازانتخابات افغانستان،مغایربا حاکمیت ملی می باشد،تنها مصرف عامیانه می تواند داشته باشد.افغانستان را درکنار،کشورهای اروپایی قراردادن ومقایسه اینکه درآن کشورها،هیچ خارجی ازانتخابات شان،نظارت نمی کند،مغالطه است.کشورهایکه رییس جمهورازآنها نام گرفته است.مسایل چون انتخابات را،نهادینه کرده. قانون ورعایت آن،اصل قدسی برای کشورهای اروپایی می باشد.

 

افغانستان کشوریکه درهیچ عرصه ای،قابل مقایسه با غرب نیست.مدیریت،اقتصاد،سیاست ،انتخابات،تکنولوژی ودانش،امنیت،تجارت ودیگرامورمربوبه زندگی جمعی،به هیچ صورت با افغانستان،مقایسه نمی شود.افغانستان مشابه کشورهای مثل سومالی،کره شمالی،کشورمالی ودیگرممالک عقب مانده،دنیا،دانسته شده است.سازمان شفافیت بین المللی، افغانستان را درامرفساد،درکنارکشورهای چون سومالی وکره شمالی قرارداده.پاسخ دادن به این سئوال مشکل است که دانمارک،دراروپا،بالاترین مقام را درشفافیت مالی می گیرد اما افغانستان درکنارسومالیا،قرارمی گیرد.انتخابات درکشورهایکه رییس جمهورازآنها امروزنام گرفته است،بگونه ای برگزارمی شود که همه طرفها،به اصول وقوانین ومیکانیزمهای انتخابات،اذعان دارند.درحالیکه ما درکشور،بزرگترین چالش را درتدوین قانون انتخابات داریم.رییس جمهورهرگزنظام انتخاباتی که درآن احزاب نقش داشته باشد را قبول ندارد.هفته گذشته ایشان باصراحت به احزاب سیاسی درارک ریاست جمهوری گفت:برادرها، شماهرکدام تان حزب دارید وما نمی توانیم قوانین را که به نفع احزاب باشد،تایید نماییم.

 

درکشورهایکه رییس جمهورازآنها نام گرفت،احزاب بلا استثناء،پایه دموکراسی ومادرنظامهای مردم سالاری را تشکیل می دهد امادرافغانستان،رییس جمهوریازده سال است که با قانون انتخابات صرف به دلیل اینکه،احزاب سیاسی کشورش،نقشی نداشته باشد،درگیرشده است.ایشان هرگزقانون انتخابات براساس،پیشنهاد احزاب را،قبول ندارد.رییس جمهورامروزبه خبرنگاران ،اعلام داشت که قانون وزارت عدلیه بهترین قانون درانتخابات است.درحالیکه مسوده ای وزارت عدلیه بنا به سیاست حکومت افغانستان،یکی ازظالمانه ترین قانون درمورد احزاب سیاسی افغانستان می باشد.احزاب سیاسی امروزدریک نشست خبری اعلام داشت که قانون پیشنهادی وزارت عدلیه ،برخلاف احزاب سیاسی کشورمی باشد.درمسوده وزارت عدلیه به احزاب هیچ نقشی درانتخابات،درنظرگرفته نشده.نظام انتخاباتی درطرح پیشنهادی وزارت عدلیه، همان نظام اس.ان.تی.وی است.دراین سیستم احزاب هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد.رای واحد غیرقابل انتقال،بمعنی ازبین بردن حقوق احزاب سیاسی می باشد.رییس جمهوردرارک ریاست جمهوری به مناسبت ترورنافرجام رییس امنیت ملی،با قاطعیت ازقانون پیشنهادی وزارت عدلیه،حمایت کرد.ازجانب دیگررییس جمهورازحذف کمیسیون سمع شکایات نیز،پشتیبانی کرد.

 

اما شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی درنشست خبری امروزخود،نسبت به هردومساله،موقف تندی را اتخاذکرد.شورای همکاری وایتلافهای سیاسی بیست یک عضودارد.آنها درمورد برداشته شدن کمیسیون سمع شکایات،ازروند انتخابات به شدت،اعتراض داشتند وآن را گامی خطرناک درجهت جعل وتقلب درانتخابات سازمان یافته ،دانستند.آنها گفته اند: محاکم قضایی یکی اینکه وابسته به حکومت است واین وابستگی، استقلالیت انتخابات را ازبین می برد.نقص دیگراین است که : ارجاع شکایات ودعاوی انتخابات،امرتخصصی وفنی می باشد ومحاکم نمی توانند به درستی به آن رسیدگی نماید.کمیسیون سمع شکایات بعنوان یک مرجع بی طرف،تخصصی درشفافیت انتخابات،لازم است.شورای همکاری احزاب درمورد قانون انتخابات، نیزموقف گرفت وگفت: مسوده ای قانون انتخابات که ازطرف وزارت عدلیه ،طراحی شده به هیچ وجه مورد قبول احزاب سیاسی نیست.شورای همکاری احزاب درنهایت امر،همه آروزوهای شان را،عطف به فیصله های پارلمان کرد وازپارلمان کشورخواست که طرح پیشنهادی احزاب،گروهای مدنی رادر،تصویب قانون انتخابات،درنظربگیرد وازپارلمان کشور،درخواست کرد که نظام مختلط انتخاباتی را مورد تایید وتصویب قراردهد.

 

آگاهان سیاسی می گویند: حکومت رییس جمهورکرزی درحال حاضر به دو مرکزقانون گزاری،سلط ونفوذ فوق العاده دارد وکمیسیون مستقل انتخابات دربست دراختیار،رییس جمهورقرارگرفته است.مجلس سنا که یک ثلث آن ازسوی رییس جمهورکرزی،منصوب شده این یک سوم دراختیاررییس جمهورکرزی می باشند ودوثلث دیگرآن به دلیل ضعف های که دارند،درنهایت امر، زیربارحکومت وسلطه ونفوذ آن می باشد.نقض قانون تشکیل وصلاحیت کمیسیونهای انتخابات که ازسوی پارلمان کشور،تصویب شده بود،دلیل تردید ناپذیری است ازسلطه واقتدار حکومت برمجلس سنای کشور.مرکزدیگرقانون گزاری،پارلمان کشوراست.پارلمان هم به دلیل اینکه اعضای آن اکثرا،منفرد می باشند.آنها برنامه ملی ندارند منافع شخصی شان ترجیحات زیادی،درتصمیم گیریهای آنها دارند.تحلیل گران می گویند:آسیب پذیری پارلمان دراطاعت وتبعیت ازحکومت خیلی زیاد می باشد.استیضاح اسماعیل خان ورای پارلمان به ادامه کارایشان،ازسوی حکومت،مهندسی شده بود اعضای پارلمان با اشاره حکومت،به امیرصاحب اسماعیل خان،رای دادند.قانون انتخابات درکابینه حکومت،مورد نقض ابرام قرارگرفته وبگونه ساخته شده که احزاب هیچ نقشی درانتخابات نمی تواند داشته باشد.این قانون که امروزرییس جمهوربا قاطعیت ازآن حمایت کرد،به پارلمان فرستاده می شود این بارحکومت درپشت این قانون،تا آخرین لحظه استاده است.همه انرژِی وتوان خود را بکارمی گیرد که تا قانون وزارت عدلیه درمورد انتخابات،تصویب شود.

 

گفته شده که اگرحکومت درموردی تصمیم بگیرد که رای پارلمان را تغییردهد این کاررا بخوبی توانسته انجام دهد.قانون انتخابات دربزکشی حکومت واحزاب سیاسی قرارگرفته وآگاهان به گمان اغلب گفته اند که حکومت با چابک سواران وچابک کاران خود،قانون انتخابات را درحفره پالمان می اندازد وبه این ترتیب برنده،میدان بزکشی می شود.کمیسیون مستقل انتخابات که ابزارمهم دیگری درکنارمجلس سنا،پارلمان قراردارد واین کمیسیون ورییس آن آقای فضل احمد معنوی،همه اموررا مطابق با خواسته های حکومت ،سازماندهی می کند.حذف کمیسیون سمع شکایات،طرح معنوی دانسته شده وی نسبت به این کمیسیون،سخت حساس وبد بین بود وسرانجام آنرا بکلی ،با تصویب کابینه ازمیان برداشت.مجموع عوامل ومولفه های که برشمردیم،به سود حکومت عمل می کند درکناراین مسایل،نیروهای امنیتی وزارت داخله والیها وولسوالیها،درسراسرافغانستان،همه ماموران حکومت هستند.آگاهان امورانتخابات ازهم اکنون اذعان می دارند که: میکانیزمهای اجرایی وعملیاتی انتخابات،تماما دراختیارحکومت قراردارد.این ها ازعواملی است که رییس جمهورکرزی را ،امیدوارساخته که می تواند برنده انتخابات سال 2014 چهارده باشد.

 

آگاهان امورکشورمی گویند: فرمایشان امروز، رییس جمهوردرمورد مسایل تازه افغانستان،هیچ نگرانی رابرطرف نکرد.وی درامرترورنافرجام رییس امنیت ملی،طالبان را،تبرئه کرد وگفت:دستهای بالاترازطالبان دراین امردخالت دارند واین کارطالبان نمی تواند باشد درحالیکه طالبان می گویند:حمله به جان اسدالله خالدکارعضوما،حافظ محمد بود.وی مواد انفجاری را درمناطق محرمه ای، ازبدن خود،جاسازی کرده وبا انفجارآن ،سبب مجروح شدن شدید،رییس امنیت ملی می شود.فرمایشات رییس درمورد انتخابات،برداشتن کمیسیون سمع شکایات ازسیستم انتخابات،نیزمایه نگرانی ودلسردی،احزاب سیاسی شد.احزاب سیاسی نسبت به فیصله های حکومت،واکنش نشان داد واقدامات حکومت را محکوم کرد احزاب سیاسی آخرین سنگردادخواهی خود را پارلمان کشور،دانسته وامروز شنبه دریک کنفرانس خبری،طلب استمداد ازپارلما کشورنمود.