نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

ترانه برمزاربرادر

ترانه برمزاربرادر

 

ترانه دختریکه درعاشورای سال90 درمیان انبوه جنازه های شهدا با پیراهن خون آلود خود،استاد وتاریخ را به شهادت طلبید.تصویراین دخترنوجوان با پیراهن سبزرنگ وپرازخون شهداء وخون برادرش،جهان را تکان داد.فریاد ترانه درمرگ برادروفریاد زنیکه با کفشهای خونین فرزندش،وجدانهای بشری را به کمک طلبید،ثبت تاریخ است.این فریادهای" هل من ناصر" کربلاء امام حسین علیه السلام بود که با گذشت هزارچهارصد سال درتاریخ وسرزمین افغانستان ودرپایتخت آن به صدا درآمد.ترانه وخانم ماتم دیده دیگربادردست گرفتن کفشهای خونین فرزندش، ثابت کرد که هرروزعاشورا وهرسرزمینی کربلا است.

 

تصویرترانه، تصویرفاجعه زمانه ما شد اماعکس آن بانوی که کفشهای فرزندش را شناسایی کرده بود تنها درروزحادثه نشان داده شد اما دیگرتکرارنشد.خانمی که کفش جوان بیست یک ساله اش را ازمیان صدها کفش شناسایی کرد وبا دستهای خود به جماعت خبرنگاران،نشان می داد که این کفش فرزند بیست یک ساله من است وی گفت: تنها نشانه بجای مانده ازفرزندم همین کفش است وبدن فرزندم درفاجعه وحادثه ای انفجار،خاک وخاکسترشده وچیزی ازوی جزلنگه کفشش بجای نمانده است.این بانودرمیان فاجعه گم شد.اما ترانه به کمک تصویربردارحادثه،نماد ازتصویرسال دریک تراژدی انسانی گردید.ترانه دراولین سالگرد قتل عام، زیارتگاه ابوالفضل همراه با پدرش حاضرشد وی همراه پدرکه دست وی را گرفته بود به مدت ده دقیقه ،میدان فاجعه را دید زد وبادقت صحنه های هول انگیزکه ترانه درمتن آن قرارداشت،همراه پدرش دوباره آن واقعه را درذهنش بازسازی کرد.ترانه امروزبا خبرنگاران نیزکمی صحبت داشت وپیامدهای حادثه وتاثیرات که درروح وروانش گذاشته با خبرنگاران مقداری ازگفته هایش را به میان گذاشت وبا متانتی درحدی یک شهید زنده حرف زد. وی گفت: برادرش را درسال گذشته ازدست داد ومی خواهد پس ازبازدید ازصحنه های زیارتگاه که انفجارروی داد، به زیارت قبربرادرش برود.

 

ترانه بخوبی لحظه های انفجاررا درخاطره خود حفظ کرده است وی گفت: من هرگزازمرگ نمی ترسم وامسال بازهم به میدان آمدم وحالا درنقطه ای استاده ام که درسال گذشته برادرم همراه ده ها زایردیگربخاک وخون غلطید ومن درمیان ده ها شهید بخون افتاده،استاده بودم وفریاد می کشیدم حال بازآمده ام.ترانه می گوید: من درسال گذشته لحظه ایکه به طرف برادرم می رفتم ،تصویرانتحاری را به یاد دارم من می خواستم برادرم را درمیان جمعیت پیدانمایم اما درآن لحظه صورت انتحاریکه بمبش را منفجرکرد را به یاد دارم.این دختردرهمان لحظه به گونه ای با حادثه عجین شده که تروریست انتحاری را دریک چشم بهم زدن دیده است.ترانه می گوید: من انتحاری را دیدم وصورت وی را بخاطردارم وی می گوید: من ازآن لحظه به بعد، اغلب شبها،کابوس می بینم ودرخواب صحنه جنایت را می بینم وی می گوید: هیچ چیزی را فراموش نکرده ام درخواب وبیداری با حادثه ظهرعاشورا،عجین شده ام ومن هرگز،آن روی داد را فراموش نمی کنم وهرگزهم هراسی ندارم ومی بینید که برای بازدید ازمیدان واقعه عاشورای سال 90 آمده ام این ها مضامین کلام ترانه است.ترانه با پایان با زدید اززیارتگاه محل انفجار، همراه پدرش به زیارت قبربرادرمی رود.

 

اماعاشورا، امسال با هزاران نگرانی وما با شوروپرشکوه برگزارگردید. اتفاقات مهمی روی نداد.نیروهای امنیتی دوتروریست را همراه با خطرناک ترین مواد انفجاری که درپاکستان بسته بندی شده بود را دستگیرکردند.این دوانتحاری برای تکرارفاجعه ،عازم کابل بود ودرمسیرراه دستگیرمی شوند این مطلب را صدیق صدیقی،سخنگوی وزارت داخله اعلام داشت.دوانتحاری با چهره های شیطانی،به قصد گرفتن جان صد ها انسان عزادار،وارد کابل می شدند.نیروهای امنیتی درعاشورای امسال،بخوبی ازعهده وظایف خود برآمدند وهمه مردم درهرلحظه ازنیروهای امنیتی،قدردانی کرده اند.گرچه تروریستها،جان انسانهای را درکابل ودرمیدان شهرگرفتند.درهفتم محرم دو تروریست ملبس به لباس پولیس خود را دروزیراکبرخان می رسانند وهنگام درگیری با پولیس،پیش ازرسیدن به هدف،ازپای درمی یایند اما بازهم دونفرازافسران پولیس کشته می شوند وتعداد عابربیگناه نیزمجروح می گردد.درمیدان شهرنیزانفجارهولناکی صورت می گیرد که بیش ازشصت نفرزخمی ودونفرازمردم بیگناه کشته می شوند.این اتفاقات درروزهای محرم ،روی داد. طالبان مسئولیت هردوعملیات کابل ومیدان شهررا به دوش گرفت.ذ بیح الله مجاهد سخن گوی طالبان گفت که : عملیات ما درکابل ومیدان شهربخاطرگرفتن انتقام ازدولت افغانستان است.وی به خبرگزاریها گفته است که چند تن ازاعضای طالبان درکابل اعدام شده اند وما انتقام آنهارا می خواهیم ازحکومت افغانستان بگیریم وعملیات امروزما درمیدان شهروکابل به خاطرگرفتن انتقام، انجام شده است.

 

طالبان اخطارداده اند که اگراعضای شان توسط حکومت افغانستان اعدام شوند آنها انتقام اعدام شده گان خود را می گیرند.طالبان ازمراجع بین المللی نیزکمک خواسته اند که مانع ازاعدام اعضای طالبان شود.سازمان های بین المللی،اتحادیه اروپا وآمریکا با اعدام چهارده تن درزندان کابل به مخالفت برخواسته اند وازحکومت افغانستان خواسته اند که مانع ازاجرای حکم اعدام شود.البته دلایلی که آورده اند دوچیزاست یکی اینکه اعدام راه حل نیست دیگراینکه شفافیت محاکم افغانستان دراجرای صدوراحکام،معلوم نیست.به هرصورت طالبان تهدید کرده اند که اقدامات انتقام گیرانه شان را ادامه می دهند.طالبان علیرغم مذاکرات انجام شده درپاکستان وآزادی نه نفرازطالبان درپاکستان به دلیل درخواست صلاح الدین ربانی،ذره ای تغییردررفتارخود ایجاد نکرده اند آنها هم چنان ماشین کشتارشان راه می رود ودرهرفرصتی که بتواند،عملیات تبهکارانه شان انجام می دهند.دوانتحاری که درروزهشتم محرم گرفتارشد،به نیت کشتارمردم درروزهای محرم ازپاکستان وارد افغانستان شده بودند.کیفت مواد انفجاری را مقامات پولیس بسیارویران گر،توصیف کرده اند.

 

افغانستان داستان عجیبی دارد این کشوربا این پیچیده گیها،معلوم نیست به کجا میرود ودامن خشونت وبیرحمی تا کجا،گسترش می یابد.امروزدهم محرم ،اتفاق دیگری دردانشگاه کابل روی داد.مساله درگیری بخاطربرگزاری مراسم عزاداری دردانشگاه بود.گروهای طرف داربرگزاری مراسم عاشورا با گروهای دانشجوی که با برگزاری مراسم دردانشگاه مخالف بودند،سبب گردید که این برخورد به خشونت کشیده شود ومتاسفانه گزارشهای اولیه نشان می دهد که درگیری دانشجویان همراه با تلفاتی نیزهمراه بوده است.رییس جمهورکشور،دریک اقدام بی نظیردرتاریخ افغانستان دریک مرکزسازمان انتقال خون حاضرمی شود وبا اهداء خون،ابعاد خبری وسیعی را بوجود می آورد.شبکه های اجتماعی با انداختن عکس وتصویرازرییس جمهور،هنگام اهداء خون،اغلبان اقدام رییس جمهور را بی نظیرخواندند وازآن ستایش کرد البته رفتاررییس جمهورقابل تحسین است وعامل وحدت ویک پارچه گی مردم دربرگزاری مراسم عاشورا، می شود.اهداء خون یک سنت حسنه ای است که چند سال پیش، با ابتکاررهبران سیاسی راه انداخته شد دراین مساله استاد محقق،پیشگام بوده است.اهداء خون ازسوی رییس جمهورومعاون ایشان استاد خلیلی،موجب خرسندی گردیده است البته کسانی هم درشبکه های اجتماعی ظاهرشده واقدام رییس جمهوررا به نقد گرفته اند آنها گفته اند که رییس جمهوربرای اهداف خاصی سیاسی ومساله انتخابات پیش روی،این کاررا کرده است.

 

امسال عاشورا حسینی درهرجای ازدنیا،با اتفاقاتی همراه بود.درکشمیرعزاداران حسینی مورد حمله پولیس قرارگرفت وبه این صورت مانع ازعزاداری مردم درخیابانها گردید ودرپاکستان امسال مراسم سوگواری با حوادث واتفاقات خونباری،روبروشد گروهای تروریستی با انفجاروانتحاردرمسیرکاروانهای عزاداری، سبب تلفات زیادی گردیده اند.ازعراق هم اخبارتوام با خشونت،گزارش شده است.درافغانستان حادثه دانشگاه کابل وتعطیل مراکزتحصلات عالی دولتی برای مدت ده روزبه خاطرمسایل امنیتی،گفته شده است.ترانه دختریکه تصویرآن جهان را تکان داد با شجاعت به زیارتگاه ابوالفضل محل انفجارسال گذشته آمد.وی گفت : هرگزازمرگ نمی ترسد وهمراه پدربه زیارتگاه آمده وبعد به زیارت برادرش می رود.افغانستان با آسیبهای بزرگ سیاسی اجتماعی روبرو است.گروهای افراطی وزیاده رویها درمراسم عزاداری،ممکن است،زمینه تشنجهای را فراهم نماید.گرچه مردم می گویند: بافت ملت افغانستان به لحاظ اجتماعی ومذهبی،آسیب پذیرنیست این حقیقت دارد اما این هم واقعیت است که گروهای افراطی می توانند،زمینه های اختلافات اجتماعی را فراهم نمایند وصف بندیهای دیگری را درکناردیگرگرفتاریهای مردم،بوجود آورد.

 

عمده ترین وظیفه ورسالت مردم وسیاست مداران جامعه وعلماء،تاکید بروحدت وهم دلی مردم است.ترانه امروزگفت: برمزاری برادروهمه شهیدان شیعه وسنی سال 1390 می رود.رفتارترانه وشجاعت وی درواقع رفتارهمه مردم افغانستان باید باشد این دخترنوجوان با فریاد خود درقلب شهداء زیارتگاه،وحدت مردم را احیا وتروریزم را رسوا ساخت.عکس ترانه سند بزرگ وحدت مردمی ومدرک انکارناپذیربرای رسوایی تبهکاران وشقاوت پیشه گان است.ترانه شهید زنده مردم ما امروزبه زیارتگاه محل واقعه ودرروزحادثه آمد وسپس به مرقد برادروهمه شهداء مردم افغانستان رفت. ترانه سمبل مظلومیت ومعصومیت مردم افغانستان است.ترانه دختری شجاعیکه که گفته است ازتروریستها نمی ترسد.

سه عنصردرنهضت عاشورا

سه عنصردرنهضت عاشورا

 

مولفه های سه گانه ای "ظلم" اصلاح" وجنگ، درنهضت عاشورا،قابل بررسی است.ظلم واستبداد یزید،همه مرزهای انسانی را شکستانده بود.یزید درمکتب رسول الله، بدعتهای را خلق کرده بود.وی بگونه ای رفتارمی کرد که گویا دین وآیین درکارنبوده .آنچه که درنیم قرن گذشته روی داده درواقع منازعه دوقبیله بنی هاشم وبنی امیه بوده است.اشعاری به یزید بن معاویه نسبت داده شده که نشان می دهد،حوادثی که بنام اسلام ووحی درجزیره العرب،روی داد،چیزی جزمنازعه بین قبیله بنی هاشم وبنی امیه نبوده است.وی گفته است: لعبت هاشم بالملک فلاوحی ولانزل.قبیله بنی هاشم با قدرت بازی می کرد وحی ونزول آن درکارنبوده است.

 

وی رویای روی خود با نوه ای رسول الله را ،برخواسته ازهمان منازعه ای ریشه دار،دو قبیله بنی هاشم وبنی امیه در جزیره العرب، تفسیرکرده است.وقوع جنگ نابرابروتحمیلی درکربلا وشهادت امام حسین (ع) ویارانش،ازمنظریزید،ریشه درنزاع قدرت دوقبیله داشته است.یزید جنگ کربلا را ناشی ازتقابل اسلام با رجعت به جاهلیت عرب وانحراف بزرگ درجامعه اسلامی ،نمی دانیست.وی می گفت: بنی امیه درنبرد خود با بنی هاشم به پیروزی دست یافته است.دریک مورد نقل شده است که معاویه هنگام ورود به عراق درخطابه ای ابا واجداد خودرا،مخاطب ساخته ومی گوید: کجا است ابا واجدادما که پیروزی مارا درجنگ با بنی هاشم،تماشا نمایند.مستندات تاریخی زیادی است که نشان می دهد، حادثه کربلاء ازنظرحکام ستمگرشام ودستگاه یزید،یک نزاع قبیله ای بیش نبوده است که دراین جنگ ، قبیله بنی امیه گویا پیروزشده است و نوه ای رسول الله(ص) را که  به نمایندگی ازقبیله هاشم درتقابل با قبیله بنی امیه،قیام کرده بود، شکست داده وخانواده اش را به اسارت گرفته وسرهای شان را تا به شام برنیزه ها حمل کردند.

 

اما وقوع جنگ درکربلا ازمنظرامام حسین (ع) هرگزماهیت قومی وقبیله ای نداشت.امام خود را وارث وحی می دانیست نبرد عاشورا یک نبرد قدسی شمرده می شد امام خودرا دراین جنگ پیروزمی دانیست بگفته عرفا،درجنگ عاشورا قسفها، شکسته شد ومرغان ملکوتی به ملک اعلی پیوستند.اسلام مکتب رسول خدا وحی ونزول آن ،بازی بنی هاشم نبود.یزید به همه اصول وارزشهای اسلام، تجاوزکرده بود.ظلم واستبداد را به اوج آن رسانده بود.دستگاه یزید وخود وی هیچ حرمتی به آیین الهی که برپیامبرنازل شده، نمی گذاشت وی علنا به مقدسات اسلام وحتی شخص رسول گرامی اسلام،اهانت می کرد.باده سرای وغروریزید وسلطه ای همه جانبه وی بربلاد وسیع اسلامی وسرکوب بیرحمانه ای سران وبزرگان جهان اسلام،کار را بجای رسانده بود که کسی دربرابراستبداد یزید،نمی توانست قدعلم نماید.معاویه درزمان حیاتش موفق شد ازهمه برای یزید بیعت بگیرد تنها چهارشخصیت ،عبادله وامام حسین علیه السلام به یزید بیعت نکردند.یزید می خواست ازامام حسین(ع) بیعت بگیرد ولی ایشان این کاررا نکرد وبه یزید ابن معاویه تسلیم نشد.ظلم واستبداد یزید، زندگی را به همه جهنم ساخته بود وی می خواست همه دربرابرحکومت وی تسلیم شوند وکسی درمقابلش،قرارنداشته باشد.نظام یزید همانند نظامهای توتالیتروخود کامه،برخورد خشن با مخالفانش داشت.وی امام حسین علیه السلام را مجبورکرد که ازمدینه خارج شود.

 

خروج امام، همراه خانواده واطفالش دلایلی داشت وی برای خروج خود ازمدینه به این نکته پافشاری داشت که تسلیم دستگاه استبداد نمی شود وظلم یزید را قبول ندارد وتسلیم ظلم نمی شود.یزید ازوی خواسته بود که با اوبیعت نماید یعنی نظام یزیدی را قبول نماید.بیعت درصدراسلام همان تبعیت واطاعت ازنظام سیاسی بود.یزید می خواست امام حسین علیه السلام همین تبعیت را ازوی داشته باشد.امام علیه السلام نظام یزیدی وخود یزید را بدرستی می شناخت ونمی خواست تسلیم ظلم واستبداد یزید شود.گذشته ازحکومت جباریزیدی،مساله بی اعتقادی یزید به اسلام ، نیزبرای امام علیه السلام مطرح بود. یزید اعتقاداتی به آیین اسلام نداشت وی گفته بود: بنی هاشم با ملک وقدرت چند صباحی بازی کرد وحی ونزول آن درکارنبود.بیعت امام با چنین حاکمی ستمکار،هرگزبا عظمت وبزرگواری وی که وارث همه انبیا واولیاء بود، سازگاری نداشت. گذشته ازامام حسین علیه السلام، چهره های بزرگ دیگری مثل عبد الله عمر،عبدالله ابن زبیر،عبد الله ابن عباس که ازآنها بعنوان عبادله نیزنام گرفته شده اند،بایزید بیعت نکردند. همه آنها می دانستند که یزید شایسته مقام امارت اسلامی نیست دودلیل عمده برای آنها وجود داشت یکی اینکه وی ظالم وستمگراست ودیگراینکه وی اعتقادی به آیین محمد صلی الله علیه وآله والسلم ندارد.آنها ترجیح دادند که خانه وکاشانه شان را ترک نمایند ویک نوع تبعید الزامی را اخیتارکردند.

 

عنصر دوم درنهضت امام حسین علیه السلام ،مساله اصلاحات بود وی هدف مبارک خویش را درطی مراحل سفرازمدینه تا کربلا،بصورت مکرر اعلام داشت.امام فرمود من بخاطرفتنه وفساد ازمدینه خارج نشده ام من بخاطراصلاحات درزندگی مردم وامت اسلامی خارج شده ام.عنصردیگری که امام روی آن تاکید داشت.راه وروش واستراتژی جد وپدرش امام علی علیه السلام بود. ونکته سومیکه درخط مشی امام، نشان داده شده است، مساله مهم امربمعروف ونهی ازمنکراست.اصلاحات درمیان مردم،امربه معروف ونهی ازمنکر ادامه راه ورسم رسول خدا وعلی مرتضی ،ازعمده ترین موضوعات، درنهضت امام علیه السلام مطرح شده است.حال متن سخنان امام علیه السلام را، می خوانیم:انی لم اخرج،اشرا ولا بطرا ولا ظالما ولامفسدا. امام می فرماید : من بخاطرایجاد فتنه وفساد وشرارت خارج نمی شوم .این بخش ازسخنان امام نشان می دهد که نهضت وی، هرگزبرای فتنه وآشوب نیست وبخاطرظلم وستم وگرفتن قدرت ،طراحی نشده است.چرا این مساله را امام ذکرکرده است.اشاره به این موضوع ازخود دلیلی دارد. زیرا ثابت شده است که انگیزه خیلی ازقیامها،کودتاها،آشوبها،دردنیاگرفتن قدرت است ولواینکه این هدف با ریزش خون انسانهای زیادی منجرشود.امام بخوبی توضیح می دهد که چنین اهدافی درنهضتش بی معنی است.مساله ظلم ،فساد،شرارت وقدرت جانشین با ریزش خون آدمها،به هیچ صورت درقیام وی متصورنیست.

 

امام علیه السلام با نفی این مسایل، اهداف نهضتش را به خوبی شرح می دهد: انما خرجت لطب الاصلاح فی امت جدی. تمامیت هدف ازخارج شدن بخاطراصلاحات درجامعه وامت رسول خدا است.اصلاحات درجامعه عمده ترین مرام نهضت ابی عبد الله دانسته شده.اصلاحات درجامعه با ابزارهای گوناگون متصوراست.گروه اصلاح طلب اگرامکانات وتسهیلات گرفتن قدرت برای شان ممکن باشد، با ید ازآن تسهیلات برای ایجاد اصلاحات استفاده نماید وگاهی است که نهضت اصلاحات ،امکانات وتسهیلات ندارد وبا گرفتن قدرت امکان ندارد.دراین فرض ممکن است، دعوت اصلاح طلبانه منجربه کشته شدن مصلحان گردد.امام دراین مورد به دومساله تاکید دارد. نکته اول ایجاد اصلاحات درجامعه است. امام هرگزدرهیچ شرایطی ازاین مساله صرف نظرنکرد زیرا هدف علیای نهضتش ایجاد اصلاحات وتغییرات برمبنای اصول بود واین هدف را بصورت یک امرمتاخر، ماکول به فردای آن روزنکرده است.مساله دیگراین است که امام حاضرشد برای خلق اصلاحات،ازجان،اسارت خانواده وفرزندانش، سرمایه گزاری کند. سرمایه وابزاراصلاحات وامربه معروف ونهی ازمنکر،همان انتخاب وقبول شهادت واسارت فرزندانش بود واین مساله اوج فداکاری وایثار برای هدف قدسی است امام دراین نبرد هم خودش ازقفس وزندان طبیعت،رهای می شد وبه ملکوت اعلی می پیوست ودیگراینکه مرام جد وپدرش را درجامعه،گرانتی کرده است. امام ازاین مساله نگذشت وحاضرشد برا ی اصلاحات وامربه معروف ونهی ازمنکراز سرمایه ایثارجانش، استفاده نماید.شهادت درمسیراصلاحات که همه ارزشها واصول درمعرض خطرقرارداشت برای امام علیه السلام، یک مساله اساسی بوده است وامام این کاررا،درروزعاشورا انجام داد وآگاهانه هم وارد میدان شد.

 

 این قسمت ازبیانات امام که می فرماید: ارید ان آمر باالمعروف والنهی عن المنکرواسیر بسیرت جدی وابی علی بن ابی طالب علیه السلام.می خواهم امربه معروف ونهی ازمنکرنمایم وراه جدای ازمسیرجدم وپدرم امام علی علیه السلام ندارم.این بخش ازبیانات امام بخوبی مبرهن می کند که ایشان با خط مشی واحد واستراتژی تداوم راه پیامبر وامام علی،راه افتاده است وراه متفاوتی را برنگزیده است.راه، همان راه رسول الله وعلی مرتضی است.مساله آخردرنهضت عاشورا، وقوع جنگ دردهم محرم سال 61 هجری است امام هرگزنمی خواست جنگی روی دهد واصولا برای جنگ خارج نشده بود. اما وقوع جنگ درکربلا به ایشان تحمیل شد.جنگ تحمیلی عاشورا یکی ازنا متوازن ترین جنگ درتاریخ اسلام است.دوجبهه متخاصم دربرابرهم قرارگرفته است درجبهه یزید سی هزارنیروی جنگی قراردارد اما درجبهه امام، تمام نیروی ایشان هفتاد دونفراست که درمیان این جمعیت کوچک، طفل ششماهه حضورداشته است بقیه همه زنان وکودکان بودند.خود این ترکیب نشان می دهد که امام هرگزقصد جنگ نداشته است اما هرگزقصد تسلیم واسارت درچنگال یزید را هم نداشت وبه هیچ وجه تسلیم اراده یزید نشد تا دستگاه جهنمی وی را قبول نماید.

 

حال جنگ برامام درروزعاشورا تحمیل شده است وامام همه سرمایه خود را بخاطرمرامی که اصلاحات درجامعه اسلامی باشد،به مصرف گرفت واین است که گاهی تغییردریک جامعه واحیا اصول واصلاحات با هدیه جان وانتخاب مرگ سرخ،صورت می گیرد.نهضت امام حسین علیه السلام، مسیرانحرافی جامعه وامت پیامبررا به راه درست و مسیراصلی آن  که اصول وارزشهای مکتب وحقانیت آن باشد، با قبول شهادت ،حفظ کرد.اگرنهضت عاشورای، روی نمی داد،تمامی ارزشهای مکتب وآیین محمد رسول خدا صلی الله علیه واله والسلم درمعرض خطرقرارگرفته بود واین است که امام حسین علیه السلام وارث همه انبیا واولیاء است.این سه عنصردرنهضت عاشورا به نظرازمهم ترین عناصراین نهضت مبارک بوده است.مبارزه با ظلم،اصلاحات درجامعه،ووقوع جنگ نا متوازن وغیرعادلانه درکربلا .امام تسلیم دستگاه یزید نشد.وبخاطرمرام خود،هرچه داشت بکارگرفت واین است که امام حسین علیه السلام، همیشه زنده وشهید جاوید امت اسلامی است .

فصل اعدام

فصل اعدام

 

حکومت افغانستان با استناد به گفته های استاد سیاف با گذشت یازده سال ازعمرش،اعدام ها را درحق مجرمان،آغازکرده است.مستندات گفته های استاد سیاف،شریعت اسلام است وی سوگند یا دکرده است که با اجرای حکم اعدام درافغانستان،تروریستها وانتحاری،ازجامعه گم می شود. وی درمراسم سالگرم شهادت احمد شاه مسعود به این مساله اشاره کرد که پنج انتحاری را درپنج دروازه کابل به داراویزان کنید آن وقت اگرانتحاری گم نشد بعد بیایید مرا به جای آنها داربزنید.مضمون سخنان استاد سیاف تاکید بی حد، براجرای اعدام بود.

 

حکومت افغانستان فصل تازه ای را دراجرای حکم اعدام ،بازکرده است.رییس جمهورتاکنون، حکم اجرای اعدام را درحق شانزده نفرامضا کرده است وتاکنون چهارده نفرظاهرا درزندان پول چرخی اعدام شده اند.شمارکسانیکه محکوم به اعدام می باشند به صدها نفرمی رسند.فصل اعدام،نگرانیهای زیادی را ایجاد کرده است.گروهای مدنی درافغانستان گفته اند راه حل مساله اعدام نیست.آنها استدلال می کنند که کسیکه بخواهد آگاهانه وبا شعوروباور، بمب درکمرخود بیبندد وازجان خود برای کشتن دیگران بگذرد،دیگراعدام برای وی چه معنی دارد وی مجرمی است که جرمش را با انتخاب مرگ وانتحار،انجام می دهد.آنها استدلال می کنند که اعدام این دسته ازتروریستها،که مرگ را به جان می خرند،مشکلی را حل نمی کنند.گروهای دیگری درجامعه داریم که می گویند اعدام درمتن شریعت اسلام آمده وکسیکه مرتکب جرم می شود، سزایش مرگ است.استاد سیاف همه مستندات حرفهایش شریعت است.آنها می گویند : این مساله درمورد مجرمین،تاثیرات زیاد دارند ومیزان جرم وجنایت را کاهش می دهد.اما برخی با این نظرموافق نیست آنها می گویند درهیچ جای ازدنیا با اعدام،میزان جرم وجنایت کاهش نیافته است.گذشته ازتفاوت برداشت دوگروه اجتماعی درجامعه ،مساله اعدام درافغانستان با واکنشهای بسیارشدیدی روبروشده است.

 

گروهای مدافع حقوق بشرغربی به شدت بااجرای اعدام درافغانستان به مخالفت برخواسته اند وگفته اند که اعدام درافغانستان،نقض حقوق بشری است.اتحادیه اروپا ازحکومت افغانستان خواسته است که مانع اجرای اعدم شود.آمریکا نیزبه فصل اعدام ها واکنش نشان داده ولی با کمی تفاوت.مقامات آمریکا درمورد اجرای حکم اعدام خواهان،شفافیت شده اند.گروهای دفاع ازحقوق بشر درمورد اجرای حکم اعدام ازدو منظر،به مخالفت برخواسته اند.اول اینکه آنها مبنائا با اجرای اعدام مخالف هستند وآن را مخالف حقوق بشردانسته اند.اعدام را یک مساله ضد بشری دانسته اند.سازمان های حقوق بشردرغرب اعدام را، اعمال خشونت غیرانسانی ازسوی حکومتها می دانند وبا آن به شدت مخالف هستند. اتحادیه اروپا اصولا اعدام را ازهمه قوانین شان برداشته اند دراروپا چندین سال است که کسی به دلیل ارتکاب جرم اعدام نمی شود.محاکم اروپا مجازات های طویل المدت مثل مادام العمر ویا حبسهای ازنوع صد سال یک صد پنجاه سال را برای افراد خاطی ومجرمان خطرناک،صادرکرده است اما کسی نشنیده که درمحاکم اروپا، کسی به دلیل ارتکاب جرم اعدام شده باشد.

 

بریویک ،مجرمیکه درسال گذشته بیش ازهشتاد نفررا درجزیره نرویژ کشت وده ها نفردیگر را زخمی کرد.دادگاه نرویژ حکم اعدام برای ،برویک را صادرنکرد.برویک با گذشت یک سال ازمحاکمه، سرانجام به بیست یک سال محکوم به زندان گردید.مخالفت گروهای حامی حقوق بشراروپایی با فصل تازه اعدامها درافغانستان،یک مخالف مبنایی است.اصولی را که آنها دارند با هرگونه اعدام توسط حکومت ها مخالفت دارند وبه همین دلیل است که با اجرای حکم اعدام درافغانستان به مخالفت برخواسته اند وبه حکومت افغانستان به شدت اعتراض کرده اند.مساله دوم ،مخالفت آنها با اجرای حکم اعدام،سیستم قضایی افغانستان است.آنها معتقد هستند که نظام قضایی افغانستان،ضعیف وفاسد است ونمی تواند درصدوراحکام خود، عدالت را رعایت نماید.ضعف دستگاه قضایی افغانستان وفساد که شایع است،یکی دیگرازدلایلی مخالفت سازمانهای حقوق بشری غرب واتحادیه اروپا می تواند باشد.مقامات آمریکایی،استدلال مشابه دارند وگفته اند که شفافیت درمحاکمات باید وجود داشته باشد آنها به دلیل اینکه محاکم افغانستان را، فاقد صلاحیت می دانند واحکام صادره ازسوی دادگاه افغانستان را خواناه وشفاف نمی دانند وبه همین دلیل به مخالفت برخواسته وگفته اند که صدوراحکام باید شفاف باشد.

 

فصل اعدام درافغانستان ،باچالشهای جدی روبرو شده است.برخی درداخل کشور به این باورهستند که رییس جمهورکرزی به دلیل اینکه تاحدی زیادی متاثرازفرهنگ گاندی است با حکم اعدام درکشورهرگز،موافق نبود اما برای اولین بار،با گذشت یازده سال ازحکومتش،برای مجرمان حکم اعدام را امضا کرده است.معلوم می شود فشارهای بسیارزیادی به رییس جمهوروارد شده که ایشان برخلاف اعتقادات شان،واداربه امضاء حکم اعدام برای مجرمان شده است.درطی دوروز، بیش ازچهارده نفردرزندان پل چرخی اعدام شده اند ولیست بلند بالای ازمجرمان تهیه شده که آنها همه درصف اعدام می باشند.اعدام شده ها،به دودسته تقسیم شده اند گروهی که مرتکب تجاوزات جنسی به کودکان وقتل آنها می باشند ویا جرایم خطرناکی را دارند که سرنوشت آنها ازسوی محاکم،مجازات مرگ است.گروهی دیگرتروریستهای هستند که به دلیل سازماندهی عملیات انتحاری ویا کشتارانسانهای بیگناه،محکوم به مرگ شده اند.

 

 بخش عمده ازمحکومان به مرگ، اعضای گروه طالبان وشبکه حقانی هستند.درمیان اعدام شده های دوروزاخیر،تعدادی ازتبهکاران طالب بوده اند.طالبان با صدوراعلامیه ای، اعدام اعضای خود را درزندان پل چرخی محکوم کرده اند آنها دربیانیه های خود ازمجامع بین المللی وسازمانهای حقوق بشری کمک خواسته که مانع ازاجرای حکم اعدام درحق اعضای آنها درزندان شوند.نکته ای دیگری که دربیانیه گروه طالبان ذکرشده این است که آنها حکومت افغانستان را تهدید به انتقام گیری کرده اند وگفته اند که: ما دربرابراعدام شده های اعضای خود،انتقام آن را ازحکومت افغانستان می گیریم.فصل اعدام درافغانستان تا کنون با مخالفتهای زیادی درخارج ازکشور،روبروشده است وطالبان هم با اعدام اعضای خود به مخالفت برخواسته وازمجامع بین المللی کمک خواسته اند وحکومت افغانستان را تهدید به انتقام گیری کرده اند.درداخل کشورهم مساله اعدام با طیف موافق ومخالف روبروشده است.طیف اول، طرف دارقاطع حکم اعدام درحق مجرمان سیاسی واخلاقی هستند این دسته بخش بزرگی ازجامعه را تشکیل می دهند آنها استدلال می کنند که درمتن شریعت اسلام مساله اعدام جنایت کاران ذکرشده است وما بعنوان یک کشوراسلامی نباید این بخش ازقوانین اسلام را تعطیل بگذاریم نکته دومی که آنها تاکید براجرا وتطبیق حکم دارد این است که با اجرای حکم اعدام، مانع ازوقوع جرم درجامعه می شود.استاد سیاف سوگند یاد کرد که بخدا قسم اگرپنج تا انتحاری را درپنج گوشه شهربه دارآویزان نمایید دیگرشما روی انتحاری را نخواهید دید اگرانتحاری مرتکب عمل شد، آن وقت بیایید مرا بجای آنها به داربزنید.

 

گروه دوم متاثر ازفرهنگ غرب با نظرات استاد سیاف به شدت مخالف هستند آنها می گویند که نظریه استاد سیاف با طالبان فرقی نمی کند هردو خشونت را درجامعه درمورد مخالفان سیاسی شان ترویج می کنند وهردودربرابرمخالفان سیاسی شان تحمل ناپذیرهستند.طالبان به راحتی مخالفان سیاسی خودرا درکنارمجرمان اخلاقی اعدام می کردند.اسلام خشونت پرور وانعطاف ناپذیری را هردوتبلیغ می کنند دراین صورت با موج بزرگی ازاعدامها درجامعه روبرومی شویم وهمه مخالفان سیاسی را باید اعدام کرد واین فکربسیاربیرحمانه وخطرناک است.استدلال دیگرآنها این است که با اعدام نمی شود مانع ازوقوع جرم وجنایت شد محو خشونت وتجاوزات اخلاقی درجامعه ،مستلزم نهادینه کردن فرهنگ انسانی وقانون گرایی است آنها نظرات شان رابا رفتاراروپا درمورد مجرمان،تقویت می کنند ومی گویند درغرب واروپا سالها است که اعدام ازقوانین آنها برداشته شده است می بینیم که خیلی موفق درکنترل جرم وجنایت است. درغرب مخالف سیاسی اعدام نمی شود وکسانیکه مرتکب جرایم اخلاقی وتجاوزات می شوند، به زندانهای طویل المدت ومادام العمر،روبرو می شود.غرب بااجرای اعدام،مصونیت را درجوامع خود،نیاورده است.

 

البته استدلال این دسته ازگروهای مدنی،وحقوق بشری درافغانستان هم خوانی با شریعت اسلام ندارد ودیگراینکه مقایسه افغانستان با غرب،قیاس مع الفارق است.شرق با غرب با فرهنگهای متفاوت زندگی می کنند.درشرق ودرجوامع اسلامی، مجازات اعدام داریم حال اجرای حکم اعدام چه تاثیری مثبت می گذارد،این مساله دیگری است.کسانی مثل استاد سیاف وطرف داران شان می گویند: امنیت وسلامت جامعه تنها با تطبیق شریعت ممکن است درشریعت اعدام برای مجرمان با قاطعیت آمده است.آنها این مساله برای شان مهم نیست که گفته شود: قرائت متساهل ازاسلام جای خودرا به قرائت خشن ازدین وشریعت تبدیل می کند. این مساله بارها، ازطرف داران این دسته ، شنیده شده است که اسلام وشریعت یک چیزاست تساهل وخشونت را به تفسیرازاسلام یک عده چسپانده اند.اسلام متساهل واسلام خشن معنی ندارد البته این برداشت شان خیلی بیرحمانه است اسلام مولانا جلا الدین بلخی وبا اسلام اسامه وملا عمر اززمین تا آسمان فرق دارد واین منطق غلط است که گفته شود اسلام متساهل وخشن نداریم درحالیکه هردوقرائت را داریم.

عاشورای 91 درکابل

عاشورای 91 درکابل

 

مراسم عزاداری درکابل با شورهیجان وصف ناپذیری برگزارشده است.امشب با جمعی دوستان درچندین تکیه خانه، شرکت شرکت کردم همراه هان ما دراین گشت گذارعاشورایی، حاجی صاحب پهلوان حر،حاجی خلیل، قومندان حبیب وجمعی دیگرازجوانان بود.عاشورای امسال بخوبی برگزارشده است اما نگرانیهای سال گذشته وقتل عام مردم درزیارتگاه ابوالفضل،هرگزبرطرف نشده است.عاشورای 90 با خونین ترین فاجعه انسانی،روبروشد گروهی بنام جهنگوی با عملیات انتحاری درزیارتگاه ابوالفضل درکابل،هشتاد نفررا شهید کرد وبیش ازصد نفردرظهرعاشورای سال 90 زخمی شدند.عکس هول انگیزصحنه قتل عام زیارتگاه،بدلیل بی نظیربودن جنایت،عکس سال درسطح جهانی شد.

 

عکاس این فاجعه برنده جایزه بهترین تصویرفاجعه درجهان شناخته شد وآقای حسینی عکاس تراژی عاشورای سال 90 درکابل بهترین جایزه عکس سال را گرفت .درمیان انبوه جنازه ها، دخترسبز پوشی با لباس پرازخون ،فریاد می زند که ندای او،گویا ازل وابد هستی را به لرزه درمی آورد.دخترنوجوان که تعداد زیادی ازاعضای خانواده اش را ازدست داده وخود با پیراهن سبزوخون آلود درمیان ده ها جنازه ای که دراطراف وی افتاده، ازشدت درد وماتم فریاد می زند.حضوراین دختر،درمیان شهداء،یادآوری حضورزینب(ع )درمیان جنازه شهداء کربلا بود.تراژدی سال گذشته هم چنان دردلهای عزاداران کابل زنده است مردم توام با نگرانی حاکم دردل ودماغ، عزاداری را برپا داشته اند.عزاداری، سنتی است تاریخی وامکان بهم زدن این رویه هرگزامکان ندارد.مردم درروزهای عاشورا،ابعاد عاطفی شهادت امام حسین(ع) ومصیبتی که به این امام بزرگوارواعضای خانواده اش دردشت  کربلاء،وارد شده،را درعمق جانهای خود برمی دارند واین داستان ،حک تاریخ اسلام وتشیع شده است.مراسم عزاداری درهرجای ازجهان اسلام ،توسط شیعیان برپامی شود.تفاوت تعزیه داری بین مسلمانان شیعه وسنی دراین است که شیعیان بصورت عام مراسم را با تبارز وتعظیم برگزارمی کنند واهل سنت درافغانستان، آن را با تحزن وخیرات نذارت وقرائت قران مجید برپا می دارند.

 

شورهیجان،برافراشته شدن علم با نام حسین وابوالفضل وسیاه پوش شدن همه تکیه خانه ها ازهمه مهم تر،سینه زنیها وزنجیرزنیها توام با خواندن بهترین مداحان ،جلوهای شکوه مندی را بوجود می آورد. بعد هنری تعزیه وخوانش آن، شوروهیجان زیادی را خلق می کند وبه همین دلیل است که کسی دراین مجالس، احساس خسته گی نمی کند.تنوع صداها ونوآوریهای کم نظیر، دلایلی جذابیت مراسم عزاداری است.البته رقابتهای زیادی درمراسم نیزهست پولداران مراسم وحاجی صاحبان، متصدیان تکایا،هرکدام کارهای خود را برای نشان دادن به رقیب،انجام می دهند.خودنماییهای وریاکاری این جماعتها،روشن اند به همین دلیل است که این جماعت به بعد معنوی وقدسیت عاشورا،کاری ندارند. برای آنها همان، هم چشمی وخیره کردن رقیبان شان مهم است.درولایات افغانستان نیزاربابان ،حاجیها وپول دارها،همین کارها را می کردند.آنها مراسم را می گرفتند ودوطرف ملاها ووعاظ شان را دریک محفل دعوت می کردند وهدف این بود که کدام ملا وابسته به کدام ارباب توانسته استه است،برنده میدان کریه وماتم مردم شده است. درولایات عزاداری با ملاجنگی،آغازمی شد عمده ترین مساله همان گریه دادن مردم بود،هرواعظی که توانسته بود، مردم را به گریه درآورد،همان واعظ برنده میدان شناخته می شد.

 

مسابقه ای با این سبک وسیاق، توسط مالکان زمین، اربابان، برگزارمی شد.درولسوالی پنجاب دوروحانی سرشناس مرحوم شیخ علی حسین نطاق،ومرحوم استاد خلیلی را درروزعاشورا، به میدان مسابقه می بردند.درولایت دایکندی مرحوم شیخ محمد داد وآقای واعظی شهرستانی ومرحوم پدرحمزه واعظی،مسابقه داشتند.اربابان این نوع مسابقه را ملاجنگی،نام می گذاشتند.درکابل درهمه تکیه خانه ها، این نوع رقابتها را شاهد هستیم،رقابت برسرخواندن ملا وگریه کردن وگریه دادن درکابل وشهرهای افغانستان درکارنیست اصولاکم ترکسی درمراسم عاشورا، کریه می کند.مراسم جلوه های بخود گرفته است که ایجاد شوروشوق ازنوع دیگری را ایجاد می کنند.جلوه های هنری عاشورا،جای گزین،گریه وماتم شده است.شما درهرتکیه خانه ایکه وارد شوید،با الحان دلنشین جوانان نوحه خوان، رو بروهستید که اشعارکربلا رابا بهترین وجهی می خوانند وگروهای دسته زنی با ابداعات وابتکارات عجیبی، توجه شمارا بخود جلب می کند.مساله گریه واشکی وجود ندارد.درولایات عمده ترین مساله ریختن اشک است مردم با ریختن اشک خود را به قدسیت عاشورا نزدیک می کنند واحساس دارند که باریختن اشک بارگناهان شان، کم شده اند.خوانین وزمین داران ومالکان تکایا، اهداف هم چشمی ورقابت شان را بدست می آوردند اما عامه مردم با گریه وماتم،احساس معنویت وتقرب شان را به شهداء کربلا داشتند.

 

درحال حاضر،عزاداری درشهرها وشاید درقریه های افغانستان،شکل دیگری بخود گرفته است.دیروز آقای صبغت الله مجددی درمراسم اهل بیت شناسی که وزارت فرهنگ درکابل برگزارکرده بود به این مساله اشاره کرد وگفت: اهل سنت اهل بیت را بی نهایت دوست دارند زیرا اهل بیت اشتراک خونی با رسول خدا دارند. وی گفت دوستی به این نیست که شوروغوغا برپا نماییم وبه سروصورت خود بکوبیم.مضمون سخنان حضرت صاحب مجددی،عدم موافقت با برگزاری مراسم، بشکل امروزی اش درکابل بود.اهل سنت درافغانستان، بشترتاکید دارند به بعد تحزن عاشورا،یعنی اینکه دراین روزجنایتی درتاریخ روی داده. نواده رسول خدا توسط ظالم زمان به شهادت رسیده اند. مسلمانها دراین روز،غم گین ومحزون هستند.اهل سنت درافغانستان،فوق العاده با عاشورای حسینی، احساس همنوایی دارند آنها درروزعاشورا،روزه می گیرند وخیرات نذورات می کنند قران می خوانند ومثل صاحب ماتم وعزا می نشینند واندهگین هستند.تفاوت برگزاری مراسم عزاداری، بین شعیان واهل سنت درافغانستان ،وجود دارد. برخی نگران این مساله می باشند که ممکن است همین دوگانه گی قرائت ازعزاداری، مایه اختلافات شود.

 

استاد خلیلی معاون دوم رییس جمهور،پیش ازماه محرم گفت : که برخی مقامات حکومتی عزاداری شیعیان را تعبیربه قدرت نمایی کرده اند وگفته اند که آنها قدرت نمایی می کنند.ایشا دریک مورد دیگربه این مساله اشاره داشت که برخی هم گفته اند که لدرهای هستند که درروزهای عاشورا برای مردم ایجاد مزاحمت می کنند.البته این نوع برداشتها درسطوح مقامات وجود دارند آنها این گونه عزاداری را قبول ندارند وبه همین دلیل است که عزاداری درشهرهای مختلط باید با رعایت حال وهوایی عموم افراد جامعه برگزارشود.برخی می گویند : زیاده رویهای زیاد درمراسم عزاداری،دیده می شود. استاد خلیلی می گفت که نصب دروازه های عزاداری درمسیرمیدان هوایی ویادرمناطقیکه حضورشیعیان اندک است،نادرست است.سخنان آقای مجددی ونگرانیهای آقای خلیلی که درمتن سیاست افغانستان حضوردارند را باید جدی گرفت.کابل شهرهمه مردم است وتنها متعلق به شیعیان نیست.این برداشت بسیارخطرناک است که گفته شود کارهایکه شعیان درروزهای عاشورا،درکابل می کنند ،عزاداری نیست بلکه قدرت نمایی است.مردم افغانستان درمورد عاشورا،احترام زیادی قایل اند اهل سنت درکشور،بالاترین همکاری را با شیعیان دربرگزاری مراسم عاشورا، دارند. اهل سنت درافغانستان احترام بسیارعمیقی به اهل بیت دارند وآقای مجددی می گوید: ما اهل بیت را به این دلیل دوست داریم که خون رسول خدا دروجود آنها جریان دارد.شکی درمحبت وارادت اهل سنت به اهل بیت رسول الله نیست.اما درنحوه برگزاری مراسم به این شیوه آنها موافق ما نیستند.

 

مراسم عزاداری ما نباید موجب رنجش ومزاحمت برای آنها شود.این نکته ای است که فوق العاده برای امنیت وسلامت جامعه مهم است.شبکه های تروریستی به شدت دنبال تشنج وکشتارمردم می باشند.برخی هم هستند که می گویند ماباید مراسم عزاداری را با سینه زنی،قمه زنی ،تظاهرات درخیابانها با نصب پلاکارتها درتمام شهر،برگزارنماییم گروهای هستند که مراسم خون ریزی را با قمه زدن تشویق وترغیب می کنند واین کاردرمیان گروهای کوچکی عملی می شود.آنها می گویند که بروید درروزعاشورا بنام حسین قمه بزنید وخونهای تان بریزید درروزقیامت ما جواب آن را می دهیم این گونه حرفها اززبان یک عده وعاظ منابر،شنیده شده اند.عزاداری به صورت خردمندانه باید برگزارشود.قمه زدن وخون ریختن کاری درستی نیست وتعدادزیادی ازمراجع آن را تحریم کرده اند.ایجاد مزاحمت وتحمیل شعایرعاشورا بردیگران نیز،کارناپسند است وخلاصه هرامریکه درعزاداری،موجب تنش وسوء استفاد شود،برخلاف مصالح ومنافع مردم است وبا ید ازآن اجتناب کرد.

لوی دریستیزها درکابل

لوی دریستیزها درکابل

 

رئسایی ستاد مشترک پاکستان وانگلیستان، همزمان وارد افغانستان شده اند.اشفاق کیانی رییس ستاد مشترک نیروی زمینی پاکستان همراه با ریچادز، لوی دریستیز انگلیستان،بامقامات افغانستان دیداروگفتگو داشتند.رییس جمهورکرزی ازحکومت پاکستان تقدیروستایش کرد.آقای کیانی نیزتاکید داشت که صلح درافغانستان،صلح وامنیت درپاکستان نیزهست.

 

وی با اشاره به سفرهیئت افغانستان درپاکستان گفت: حکومت پاکستان هرگونه تلاش ومساعی را بخرج خواهد داد وما با هیئت صلح افغانستان همکاری زیادی داشته ایم.هیئت صلح افغانستان به رهبری صلاح الدین ربانی هفته، قبل وارد پاکستان شد وی وهمرانش طی سه روزاقامت درپاکستان با مقامات پاکستان راجع به صلح افغانستان گفتگوهای طولانی داشت.دست آورد سفرربانی ،آزادی نه زندانی طالبان اززندانهای پاکستان ذکرشده است وقراراست تعداد دیگری از زندانیان طالبان نیزبنابه درخواست هیئت افغانستان اززندانهای پاکستان آزاد شوند.ازمیان نه زندانی، نام سه نفرازطالبان اعلام شده اند مولوی نورالدین ترابی وزیرعدلیه پیشین طالبان که درزمان وزارتش، بتهای بامیان ویران گردید مولوی جهان گیروهمینطورانورالحق مجاهد فرزند یونوس خالص از جمله رها شده گان ، بوده اند.رییس ستاد مشترک اردوی پاکستان آقای اشفاق کیانی به این مساله اشاره داشت وآن را نشانه ای ازهمکاری پاکستان درمورد صلح درافغانستان دانست .آقای کیانی به مساله دیگری نیزاشاره کرد که کمیسیون مشترک وسه جانبه کابل،لندن واسلام آباد برای پی گیری مذاکرات صلح ،تشکیل شود وهرسه کشورمساعی مشترک درمورد صلح درافغانستان داشته باشند.درگفتگوهای سه طرف، این مساله مورد توافق قرارگرفته است که کمیسیون مشترکی برای صلح درافغانستان،تشکیل شود.

 

مذاکرات صلح افغانستان ازمنظرانگلیس کمی متفاوت ترازآمریکا باید باشد.طالبان اصولا مخلوق فکرانگلیسی است.علاقمندی انگلیس به طالبان نسبت به آمریکاییها،خیلی زیادتردانسته شده است.انگلیس گفته است که مردم افغانستان درقرن سیزده زندگی می کنند.طالبان هم موجودات ماقبل قرن سیزده بگفته ای برخیها،موجودات ماقبل تاریخ اند.افغانستان ازصلح امریکا باطالبان،چندان دلی خوشی ندارد.آنها بمدت ده ماه گفتگوهای صلح را پیش برد.اما افغانستان دراین مذاکرات حضورنداشت امریکه که افغانستان به شدت ناخرسندی خودرا ازمذاکرات آمریکا با طالبان اعلام داشت.افغانستان درمذاکرات صلح، هرگزدرمتن قرارنگرفت.آمریکا با نظارت نمایندگان قطروآلمان،جریان مذاکرات را به پیش می برد.انگلیس با این سیاست آمریکا،هماهنگی ندارد آنها معتقد اند که مناسبات کابل واسلام آباد، باید بهبود بخشیده شود.انگلیستان درمذاکرات سه جانبه لندن سه ماه پیش، طرحی را مطرح کرد که واقعا تکان دهنده بود رییس جمهوراین پیشنهاد را درنشست جانبه کامرون،کرزی وزرداری قبول کرد.کامرون صدراعظم انگلیس، پیشنهاد موافقتنامه استراتژیک با پاکستان را داد وگفت دوکشورهمسایه برای همکاری بلندمدت خود احتیاج به موافقت نامه همکاری دارند.رییس جمهورکرزی با این مساله به گرمی درلندن برخورد کرد اما درداخل کشور،موافقتنامه های استراتژیک با،سئوالات زیادی روبروگردید که عمده ترین آن،چالش موافقتنامه استراتژیک با دوکشورمتخاصم دانسته شد که این مساله غیرقابل حل است و به منافع افغانستان خطرناک دانسته شد.

 

هند وپاکستان دوکشورمتخاصم است امضای موافقتنامه با دوکشورمتخاصم،کارغیرعملی ودشواری می باشد.رییس جمهورکرزی درکابل تقریبا با ذکرشروطی،گفتگوی لندن درمورد موافقتنامه استراتژیک با پاکستان را، رد کرد.ایشان گفت:شروط موافقتنامه استراتژیک،قطع حملات پاکستان به افغانستان،محو پایگاه های تروریستی ازپاکستان، وقطع حمایت پاکستان ازشبکه های تروریستی می باشد.انگلیستان هم چنان به ایده مذاکرات با طالبان بدون حتی شروط ،وامضای موافقتنامه استراتژیک با پاکستان،مصراست.نکته دیگری که قابل یادآوری این است که اصولا انگلیس می خواهد افغانستان درمتن مذاکرات صلح با طالبان قرارداشته باشد.آگاهان می گویند : نظرانگلیس وافغانستان درمورد طالبان ،شباهتهای زیادی دارند هردوکشورنسبت به طالبان،خوشبین هستند.انگلیس که خالق طالبان است ورییس جمهورکرزی حتی ازنسبت دادن عملیات انتحاری به طالبان،ابا ورزیده است.رییس جمهوربارها وبارها طالبان را برادرگفته است.دلایلی زیادی بجای مانده است که رییس جمهورافغانستان درمورد طالبان،نظرات خیلی خوشبینانه دارد اما این جاده یک طرفه است.طالبان برعکس بنابه تشویق پاکستان ،بدترین موضع را نسبت به افغانستان وحتی رییس جمهورداشته اند.انگلیس درنظردارد ،مذاکرات افغانستان وطالبان آغازشود وگفته شده است که کمیسیون سه جانبه افغانستان،پاکستان وانگلیس درگفتگوهای لوی دریستیزها درکابل،مطرح شده، واین کمیسیون کارش ،تکفل روند مذاکرات است.

 

پاکستان دراین میان، سود برنده اصلی باید باشد.برای پاکستان مهم بازی کردن و وقت گذاراندن است.آنها باخیال راحت کمیسیون مشترکی را با آمریکا درمورد مذاکره با طالبان،راه انداخته است.گروسمن دراسلام آباد درمورد ایجاد کمیسیون مشترک با پاکستانیها به توافق رسید واین کمیسیون بدون عضویت افغانستان،تشکیل شده است.گفته می شود یکی ازدلایلی ناراحتی رییس جمهورکرزی نسبت به آمریکاییها،ایجا همین کمیسیون دوجانبه آمریکا وپاکستان است.لوی دریستیزها درکابل ازکمیسیون سه جانبه درمورد صلح گپ زده اند دراین کمیسیون افغانستان حضورفعال باید داشته باشد.زیرا طرح انگلیس این است که درمذاکرات صلح حضورپررنگ افغانستان،لازم وضروری است.افغانستان ازاین موضع گیری خوشش می یاید وازآن استقبال می کند زیرا این نگاه متفاوت است با دید آمریکا درمورد مذاکره.گروسمن با پاکستان کمیسیون مشترک،تاسیس می کند واصراری به حضورافغانستان ندارد اما انگلیس کاملا برعکس آن، رفتارمی کند واعتقاد به حضورجدی حکومت افغانستان درمذاکرات صلح دارد.مساله دیگری که باعث هماهنگی کابل ولندن می تواند باشد، نظرمساعد هردوکشورنسبت به طالبان است.

 

انگلیس به طالبان نظربسیارخوبی نسبت به دیگراعضای ناتودارد این مساله دلیل دارد اول اینکه انگلیس درخلق طالبان،دست داشته است خانم بوتو دریک مورد به این مساله اشاره داشت که طالبان با موافقت وحمایت آمریکا وانگلیس،ساخته شده است.افغانستان بخصوص رییس جمهورکرزی، ارادت زیادی به طالبان دارد.لوی دریستیزها درکابل به نقاط مشترک زیادی دست یافته اند واین مساله یکی ازجدی ترین،مسایل سیاسی وامنیتی افغانستان شمرده می شود.رییس جمهورکرزی درحال حاضر،روابطی سردی با واشنگتن دارد.دلایلی دراین سردی روابط، شناسایی شده است که عمده ترین آن یکی همین مساله مذاکره باطالبان است. کابل نسبت به اقدامات آمریکا درمورد مصالحه با طالبان خوشبین نیست البته دراین مورد افغانستان تاحدی زیادی حق بجانب است.آمریکا همیشه مذاکراتش با طالبان، جدای از افغانستان،انجام شده است.این مساله درمذاکرات قطر نشان داده شد ودرتوافق گروسمن با پاکستان درمورد کمیسیون مشترک نیز،برملا گردید.

 

نکته دومی که درسردی روابط کابل وواشنگتن ،شناسایی شده،مساله پاکستان است.آمریکا درحال حاضر،بشترین مشوره ها را درمورد افغانستان،با پاکستانیها دارد.آمریکا ازخواست افغانستان درمورد محکومیت حملات پاکستان،سرباززد آمریکا کمیسیون مشترک صلح با پاکستان ،تاسیس کرده است وآمریکا بدون ملاحظه ونظرافغانستان،به یک باره به سود پاکستان،رسمیت خط دیورند را،اعلام کرد.این ها دلایلی کافی برای سردی روابط کابل وواشنگتن می تواند باشد.درکناراین موضوعات،مسایلی داخلی دیگری نیزوجود دارد که تفاوت نظرکابل وواشنگتن را آشکارمی کند.انتخابات با نقطه نظرات مخالف با سیاست های آمریکا ازسوی حکومت افغانستان،دنبال می شود امریکه آمریکاییها هرگزآن را قبول ندارد.افغانستان ناظران بین المللی انتخابات را قبول ندارد وآن را مداخله خارجی درامورداخلی افغانستان ونقض حاکمیت ملی،تعبیرکرده است.آمریکا بااین نوع  طرح مخالف است.برخی آگاه هان گفت اند که آمریکاییها به رییس جمهورکرزی به یک نحوی گفته است که درمرحله بعدی انتخابات، اعضای فامیل واقارب خودرا،به میان نیاورد این ها ،موضوعاتی است که درمناسبات دوکشور،پیش آمده است.

 

این همه مسایل می تواند دلایلی شود که افغانستان با انگلیسها،بهتروبشترکناربیاید.لوی درستیزانگلیس وپاکستان همزمان به کابل می یایند.توافقات انها بامقامات افغانستان ورییس جمهورکرزی،می تواند دیدگاه سه پایه تخت کابل،اسلام آباد ولندن را درمورد مذاکره با طالبان،نزدیک ترو گرم ترنماید.ممکن است افغانستان،سودی برای خودش که نزدیک شدن باطالبان وشریک شدن درمذاکرات صلح باآنها باشد،را درنظرگرفته باشد اما  حقیقت مساله این است که مصالحه ازمنظرانگلیس به سود افغانستان ،نیست ونظرانگلیس که افغانستان با همسایه خود موافقتنامه های راهبردی داشته باشد بازهم به سود کشورما نیست.موافقتنامه استراتژیک با پاکستان،مناسبات کابل ودهلی راخراب می کند مذاکره باطالبان بدون رعایت اصول وشروط که انگلیس دنبالش هست،نیزبه نفع مردم افغانستان نمی باشد.لوی دریستیزها درکابل به دنبال همین مسایل بوده که کمیسیون مشترک سه جانبه تشکیل شود،مذاکرات صلح با طالبان بدون ملاحظه شروط،به پیش برده شود وسوم اینکه باوساطت انگلیس، افغانستان با پاکستان اسناد راهبردی واستراتژیک امضای نمایند.این موارد به ضررافغانستان اما صد درصد به سود منافع ملی پاکستان است.موافقت نامه استراتژیک اگرامضا شود وبخش بزرگی ازطالبان حتی به شمول شبکه حقانی، وارد حکومت شود،ارزشها وشروط،مذاکرات نادیده گرفته شود،این مسایل بحران داخلی ایجاد می کند اختلافات سیاسی را درسطح کشور،بالامی برد ومی دانیم بحران درافغانستان،به سود پاکستان وطالبان است.لوی دریستیزها،به دنبال چنین اهدافی وارد کابل شده اند.