نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

محدودیت درنامزدها

محدودیت درنامزدها

 

 

البته محدودیت درکاندیدهای ریاست جمهوری،درچوکات قاعده، امری درستی باید باشد.این محدودیت درکشورهای مختلف،به صورتهای گوناگون اعمال می شود درآمریکا درواقع دوحزب اصلی است که درنهایت امرکاندیدان ریاست جمهوری را محدود می کند درغرب کلا به دلیل  اینکه  ماهیت مبارزات انتخاباتی شان،حزبی واصالت حزبی دارد خوب بصورت طیبعی کاندید درانتخابات محدود می شود.درکشورهای که احزاب ضعیف است.معیاروضابطه های دیگری برای ایجاد محدودیت، وضع کرده اند.درایران شورای نگهبان این کار را می کند ودیدیم ازمیان صد ها کاندید، هشت نفررا تایید صلاحیت کرد وبقیه را جواب داد. درحال حاضردرمبارزات انتخاباتی قریب الوقوع تنها هشت نفرهستند که وارد کارزارمی شوند وبقیه ازگردونه انتخابات حذف گردید.

 

 

درافغانستان رییس جمهورما، ازطریق اجماع ملی می خواهد،محدودیت ایجاد نماید.رایزنیهای رییس جمهوربا نخبگان سیاست درکشورآغازشده است.تمامی صحبت ها این است که درمبارزات انتخاباتی تعداد محدودی،درانتخابات شرکت نمایند.برخی خبرگزاریها گفته است که رییس جمهورصحبت ازدونفرویا سه نفررا کرده است.ایجاد محدودیت براساس وفاق ملی وتصمیم نخبگان،درقانون اساسی ما نیامده ومیکانیزم روشنی برای محدودیت، جزهمان شرایط عام،ذکرنشده است.وفاق ملی مرجع سنتی بیرون ازقانون اساسی است.درافغانستان پایه حل مسایل اساسی کشورنه براساس،نهاد های مشخص بلکه بشتربراساس جرگه ها انجام شده است.این روش سنتی کماکان بقدرت خود باقی است درکنارپارلمان کشور،شما خیمه لوی جرگه را درست کرده اید تصمیم که درخیمه لوی جرگه گرفته می شود،بالاترین تصمیم گیری است.شورا عالی صلح،فیصله موافقت نامه استراتژیک با آمریکا ازتولیدات لوجرگه بوده است.

 

 

صداهای زیادی درمخالفت با روشهای سنتی درکنار،نهاد های تعریف شده قانونی،مثل پارلمان وسنا وزارت خانه ها،بلند شد اما رییس جمهوربه آن مخالفتها گوش نداد ولوی جرگه مورد نظرش را درمورد مسایل مهم برگزارکرده است.حالا رییس جمهورسخت درتلاش است ازطریق جرگه،مساله محدودیت نامزادان ریاست جمهوری را حل نماید دیشب چند خبرگزاری بمن زنگ زد وگفت: رییس جمهوردریک سخنرانی تاکید کرده که کاندیدان ریاست جمهوری سال آینده باید محدود باشد خبرنگارمی گفت:رییس جمهورگفته است که سه نفرمی توانند خود را کاندید ریاست جمهوری نمایند.آنها تاکید داشتند که رییس جمهورگفته است که این مساله را با موافقت یک جرگه، باید حل کرد.جرگه همان مشوره است که باید صورت بگیرد.ایشان درنظردارد که گروه بین سی تا چهل نفرازمقامات ونخبگان سیاست را گرد هم آورده ومی خواهد که آنها با هم توافق نمایند ویک اجماع را ایجاد نمایند وبراساس توافق درمورد اعلام سه کاندید،فیصله نمایند.این مساله ازسوی رییس جمهورمطرح شده است واین همان ایجاد محدودیت برای نامزدان ریاست جمهوری است.

 

 

یک مقام برجسته سیاسی می گفت: این کاررییس جمهوردرقانونی اساسی ذکرنشده وراه محدودیت ازطریق جرگه هرگزدرقوانین کشورنیست.ایشان می گفت: درایران شورای نگهبان یک نهاد قانونی است که درمتن قوانین شان درمورد انتخابات مندرج است.اما درقانون افغانستان ما چنین مساله ای که نامزدان ریاست جمهوری را ازطریق اجماع ملی،محدود نماییم،اصلا وابدا وجود ندارد.منتقدان، تصمیم رییس جمهوررا درمورد محدودیت کاندیدان،قانونی نمی دانند.آنها می گویند: اولا  این مساله باید درقانون اضافه شود وراه های محدودیت نامزدان براساس ماده های قانونی ونهاد قانونی،عملی شود.مثلا درقانون صلاحیت داده شود به کمیسیون نظارت برقانون اساسی ویا یک نهاد دیگربا شرح وظایف قانونی، متکفل امرمحدودیت باشد.جرگه واجماع ملی آقای سیاف وهمین گونه طرحهای خلیلزاد نیزازچنین ماهیتی برخورداراست.

 

 

انتخابات پیش رو با چالشهای دیگری نیزروبرو است.طالبان وحزب اسلامی درحال انفجاروانتحار،نیزمعلوم نیست که با انتخابات چه می کنند.پرسش اساسی این است که طالبان وحزب اسلامی درانتخابات شرکت می کنند ویا نه؟ همه قراین درحال حاضرنشان ازبی میلی وادامه جنگ ازسوی طالبان را نشان می دهد این گروه علاقمند نیست درانتخابات 2014 درانتخابات شرکت نماید وکاندید معرفی نماید ویا ازکاندیدی حمایت نمایند.حزب اسلامی گفته بود که درانتخابات شرکت می کند ولی با قبول مسولیت عملیات انتحاری "سرک شاه شهید"،ثابت کرد که ترجیحات حزب اسلامی ادامه جنگ وانتحارباید باشد.قبول مسئولیت عملیات خونین شاه شهید،واقعا بهت آوربود ونشان داد که این حزب نمی خواهد درانتخابات ریاست جمهوری شرکت نماید.گفتگو با طالبان با بن بست کامل رسیده.

 

 

امروزخبرگزاریها ازیک موضوع تازه پرده برداشت که گویا هیئت طالبان به ریاست محمد طیب آقا درحال حاضرسرگرم مذاکره با مقامات ایرانی است.گفته شده اعضای هیئت: طیب آقا،محمد الله نعمانی ومولوی شمس الدین پهلوان هستند.خبرگزاری اسوشتید پرس به نقل ازخبرگزاری فارس به این مساله اشاره کرده وگفته است که هئیت ازطالبان ازقطر،وارد تهران شده وبا مقامات ایران وارد گفتگو شده است.گرچه تاکنون بصورت رسمی این خبرازسوی ایران وطالبان تایید نشده.سید اکبرآقا ازفرماندهان پیشین طالبان  تایید نمی کند که هیئتی ازطالبان وارد تهران شده است.وحید مژده تحلیلگرطرف دارطالبان گفته است که طالبان به ایران رفته است.وی می گوید: درکنفرانس بیداری اسلامی نیزدونماینده طالبان بنام های محمد الله نعمانی وشمس  الدین پهلوان نیزشرکت داشتند.موضع افغانستان دراین مورد معلوم نیست.

 

 

آگاهان می گویند: کابل ازاین موضوع پشتیبانی خواهد کرد.البته درصورت تایید مذاکرات طالبان درتهران،این چرخش مهم سیاسی درسیاست طالبان خواهدبود.غرب ازاین مساله قطعا ناخرسند است وپاکستان هم استقبال نمی کند هرکدام می تواند دلایلی خود را داشته باشد.آمریکا وپایتخت کشورهای اروپایی به دلیل اختلاف شان با ایران،روی آوردن طالبان به ایران را، به زیان منافع خود تحلیل می کنند وهرگزآنرا تایید نمی کنند.پاکستان هم این نوع ارتباطات را یک نوع سلب کنترل ومدیریت ومهارطالبان دانسته وخوشش نمی آید که طالبان راه های جدایی ازپاکستان را درپیش بگیرد.ملا برادرخود قربانی همین جدا اندیشی شد.مذاکرات طالبان درتهران،شاید کمکی برای کابل باشد.حکومت افغانستان، روابط دوستانه ای با تهران دارد ومی تواند گفتگوی تهران به نفع حکومت تمام شود.طالبان می خواهد درمذاکرات شان ازمحدودیت نقش غرب وآمریکا درافغانستان،سخن بگویند امری که کابل هم آنرا تاحدی قبول دارد اگرصحبت های رسمی رییس جمهوررا درنظربگیریم وآن را معیار قضاوت مان قرار دهیم ایشان هم علاقمند است که غرب هم باید باربسته خودرا جمع کند وبرود و به همین دلیل بسراغ هند وروسیه برای جبران خلا ناشی ازرفتن غرب را درنظرگرفته است.

 

 

با تمام این مسایل یک مساله ازهم اکنون روشن است که طالبان درانتخابات با طراحی "ارک" شرکت نمی کنند.آنها نه جرگه استاد سیاف رادرمورد معرفی نامزدان ریاست جمهوری قبول دارند ونه هم طرح ارک دراین مورد را.نامزدان چه محدود شوند ویا نشوند  که البته می شود،را طالبان هرگزقبول ندارند ودرانتخابات شرکت نمی کنند. حزب اسلامی هم خودرا ازپروسه انتخابات باید جدا کرده  باشد.راه طالبان وحزب اسلامی راه جنگ است.آنها نمی خواهنددرانتخابات شرکت نمایند واین را ثابت کرده اند.طالبان دراین جنگ درهردوفازپیش ازسال 2014 وحضورنیروهای بین المللی ودرفازبعد ازسال 2014 مشوقهای زیادی برا ی ادامه کارشان دریافت خواهد کرد.زیرا پاکستان با حکومت افغانستان گرفتارچالش سختی شده است واین تنش می تواند،زمینه گسترش وتشویق جنگ طالبان را درافغانستان، فراهم نماید وگفته شده که پاکستان شورشیان طالب را تشویق خواهد کرد.ایران هم خیلی بدش نمی یاید که نیروهای بین المللی وبخصوص آمریکا درهردومرحله،دچاردرد سرهای بزرگی امنیتی ونظامی باشد.این، منطق خصومت ودشمنی است.انتخابات پیش رو، گذشته ازتصمیم گیریهای رییس جمهوردرمورد محدودیت کاندید ها وطرح های آقای سیاف وخلیلزاد، برای مدیریت وکنترل نامزدان ازطریق اجماع ملی وجرگه،با چالش بزرگ امنیتی ومنطقه ای روبرواست انتخابات سال آینده یکی ازپیچیده ترین رویداد درتاریخ معاصرافغانستان باید باشد.

ریاض واسلام آباد پس ازانتخابات

ریاض واسلام آباد پس ازانتخابات

 

درپاکستان انتخابات پارلمانی برگزارشد وحزب مسلم لیک شاخه نوازشریف برنده این انتخابات گردید.آقای شریف به احتمال بسیارزیاد، باید صدراعظم پاکستان براساس نظام پارلمانی دراین کشور،تعیین شود همان گونه که انتخابات ریاست جمهوری درافغانستان اهمیت دارد،به همان پیمانه انتخابات درنظام پارلمانی برای پاکستان،حایزاهمیت می باشد.نوع سیسم ونظام ریاستی وپارلمانی،دلایل اهمیت قضیه را نشان می دهد.درافغانستان سیسم غیرپارلمانی است ولذا انتخابات ریاست جمهوری درسال آینده، جدی ترین مساله ای است که درپیش رو داریم.

 

حال درپاکستان انتخاباتی برگزار گردید وآقای شریف سیاست مداروتاجربزرگ ازایالت پنجاب برنده انتخابات شد.دومین حزبی که بشترین رای را بدست آورد حزب تحریک انصاف برهبری عمران خان کرکت بازپاکستان است ودراین انتخابات دوحزب دیگربی نهایت تحقیرشد یکی حزب مردم ودیگری حزب نشنل پارتی.بهرصورت نوازشریف باید صدراعظم وبدون تشکیل ایتلاف، حکومت تک حزبی را اعلام نماید.عمده ترین بحث درحکومت نوازشریف مناسبات افغانستان وپاکستان باید باشد.درحال حاضر،بدترین روابط بین کابل واسلام آباد برقراراست دوکشوردرحالت یک جنگ تمام عیارتبلیغاتی ودرموارد نظامی هم قرارگرفته است.ماجرای گوشته را اگرجدی بگیریم که نیست ولی دوکشوروارد یک جنگ سرد تمام عیارشده است.

 

پرسش اساسی این است که این سیاست تاکی بین کابل واسلام آباد دوام خواهد داشت منطق افغانستان این است که ما مقصرنستیم این پاکستان است که درطی دهه گذشته همه رفتارهای خوب افغانستان را نادیده گرفته است.افغانستان می خواست صمیمی ترین روابط دپلماتیک را با اسلام آباد داشته باشد ولی اسلام آباد پاسخ همه رفتارهای خوب افغانستان را به بدی پاسخ گفته است.وضعیت فعلی حاصل سیاست های خیره سرانه اسلام آباد بوده است.البته افغانستان دلایلی زیادی برای اثبات ادعاهای خود می تواند،مطرح نماید.چندین مولفه درمناقشات دپلماتیک بین دوکشورهرگزحل نشد.یکی حضورگسترده شبکه های شورشی وافراطی حتی وابسته به القاعده که جنگ را درافغانستان رهبری می کند وباعث تلفات بسیارزیادی درافغانستان شده است.دراین میان مشخصا می توان ازشبکه حقانی وشورای کویته نام گرفت.هردوبخش ازشبکه های دهشت افکن ،با شدید ترین رفتارهای خونین درافغانستان عمل کرده وپناه گاه آنها خاک پاکستان وزیرستان شمالی شناسایی شده.

 

دومین مساله که باعث سردی روابط بین کابل واسلام آباد گریده،موضوع حملات گسترده نظامیان پاکستان درخاک افغانستان است.درطی دوسال گذشته همیشه شاهد حملات نظامی پاکستان درولایات شرقی افغانستان بوده ایم دوولایت کنر ونورستان شاهد بدترین درگیری نظامیان پاکستان وحملات موشکی وراکتی آنها بوده است.آخرین مرحله ازاین نوع حملات وفعال شدن چرخه آن درولسوالی گوشته بود که مناسبات واعتراضات دوکشوررا به اوج تیره گی کشاند.سومین موضوعی که بسیارمهم است وخیلی خطرناک درمناسبات دوکشورمساله "خط دیورند" است این خط یکی ازعظیم ترین بحران تاریخی،سیاسی ومرزی بین دوکشورشناخته شده این مساله هرگزارنظرافغانستان حل شده نست.

 

چهارمین مساله ای که که بازهم درمناسبات دوکشورتاثیروسایه افکنده مساله هزاران طالبی است که درمدارس پاکستان درس می خوانند.مقامات مذهبی پاکستان با حمایت سازمان استخبارات این کشورمتهم شده که ازفقرودرماندگی جوانان مهاجرافغانستان سوء استفاده کرده وآنها را شستشوی مغزی داده وسپس به آنها آموزشهای انتحاری یاد می دهند ودرحا حاضرتمامی مدارس شان تعطیل شده وگفته می شود هزاران طالب با پوشیدن وسکتهای انتحاری راهی افغانستان شده اند.افغانستان گفته است که تمامی این عملیات زیرنظرپاکستان صورت می گیرد وارتش واستخبارات پاکستان مسئول این گونه رویدادهای خونین درافغانستان می باشد.پنجمین مساله سوء استفاده های گسترده ازحضورمهاجران ومساله تجارت درافغانستان است.پاکستان نسبت به مندرجات توافقنامه های ترانزیتی،وفادارنیست وازمساله تجارت ومهاجرت بعنوان یک برگه سیاسی استفاده کرده است.

 

این ها مجموعه عواملی است که درتیره گی مناسبات کابل واسلام آباد، شناسی شده وبه همین خاطر،روابط دوکشوردربد ترین حالتی خود قرارگرفته است.اخباری دریافت شده که عربستان سعودی اعلام داشته که با حکومت نوازشریف درمورد مصالحه افغانستان همکاری می کند امری که قبلا عربستان سعودی چندان رغبتی به این مساله نداشت.رییس جمهورکرزی بارها ازپادشاه عربستان سعودی این تقاضا را مطرح کرد که درمورد صلح با افغانستان کمک نماید اما ریاض هرگزبه خواسته های افغانستان پاسخ عملی نداد.حال شنیده شده که دولت پادشاهی عربستان گفته است که با حکومت نوازشریف درمورد صلح افغانستان همکاری می کند.نوع همکاری معلوم نیست ولی نفس حمایت عربستان درآستانه آغازدولت تازه درپاکستان،خیلی حایزاهمیت است.این مساله برای شریف خیلی اهمیت دارد که گفته باشد با حکومت وی درمورد گفتگوهای افغانستان همکاری می کند البته تردیدی نیست که درمیان سیاست مداران پاکستان،نوازشریف بهترین مناسبات را با عربستان سعودی داشته است.

 

کودتا نظامی پرویزمشرف درسال1998 سبب گردید که شریف درعربستان سعودی پناهنده شود.شریف دوست صمیمی وقابل اعتماد پادشاهان سعودی است واین مساله می تواند مدرکی باشد برای حمایت عربستان ازحکومت نوازشریف درهمه مسایل ازجمله درمورد صلح افغانستان. درکناراین مساله،وضعیت المناک پاکستان هم خیلی مهم است.وضعیت امنیتی دراین کشورشبیه وضعیت امنیتی افغانستان است.هرروزانفجار وانتحاراین کشوررا به زانو درآورده است.نوازشریف می خواهد با استفاده ازنفوذ عربستان روی طالبان،استفاده نماید ومقامات مذهبی درعربستان ومکه مدینه که ارتباط ایدلوژیک با طالبان دارند را وادارنمایند که طالبان بصورت عموم بخصوص طالبان افغانستان،ایجاد درد سرکمتری برای پاکستان داشته باشد. مقامات عربستان می توانند این کمک را داشته باشد وازفشارطالبان روی حکومت نوازشریف بکاهد البته خودشریف هم بارها گفته است که می خواهد با طالبان وارد گفتگو شود ومسایل را ازطریق سیاسی حل نماید.

 

شریف، همیشه شعارهایش به حمایت ازطالبان بوده است.عمران خان که اصلامی خواست خود را قربانی طالبان نماید ودریک مورد تصمیم گرفت که تا عمق مراکزطالبان به پیش برود که موفق نشد.سیاست نوازشریف می تواند طالبان را کمی آرام نماید واین کشوردرطی چهارسال حکومت،انکشافات ودیگرگونیهای زیادی را ایجاد نماید.اولویت حکومت نوازشریف،درفازنخست، برداشتن گامهای عملی درجهت بهبود امنیت درخود پاکستان است گروهای شورشی وارد گفتگو با حکومت اسلام آباد شوند ومسایل امنیتی این کشورحل شود وبعد هم این مساله تاثیرروی مساله جنگ افغانستان بگذارد.یعنی اینکه وضع درافغانستان هم خوب شود ویا هم بد.هرودوصورت قضیه متصوراست.کابل باید دپلماسی فعالی را درپیش بگیرد ونگذارد که وضع ازاینکه هست بد تر وبدترشود.سیاست خصومت با پاکستان درست نیست.نیروهای بین المللی ازافغاستان خارج می شوند ما دچارخلاء امنیتی می شویم آن وقت پاکستان درسیاست دشمنی باما، می تواند،مشکلات زیادی برای افغانستان ایجاد نماید.

 

قدرمسلم این است که حکومت نوازشریف می خواهد کارهای اساسی درجهت امنیت وبهبود وضع مالی واقتصادی کرده باشد. شریف می داند که ریشه این همه گرفتاری جنگ است.دربیست چهارساعت شهرهای عمده پاکستان، شانزده ساعت بدون برق است این مساله درپیشاورمرکزایالت، بخوبی نمایان است.شریف خود تاجری است که بشترازهرسیاست مداری اهمیت زندگی ورونق آن را درک می کند درپاکستان زندگی جریان ندارد وعامل اصلی آن همین جنگ ونا امنی شده است.حکومت مردم به همین علت شکست حقارت باری را متحمل شد.این حزب نتوانیست امنیت ورفاه اقتصادی را درپاکستان احیا نماید وبه همین دلیل انتخابات راباخت. دوعامل که سبب باخت حزب مردم گردید،شریف می خواهد هردوعامل جنگ وفقررا ازبین ببرد.

 

برای رسیدن به این هدف می خواهد باب مذاکره را با طالبان آغازنماید.سیاست خارجی را باهند،بهبود ببخشد وازهم اکنون ازسوی نوازشریف زیگنالهای طرف دهلی نو، روشن شده است. شریف می خواهد با عربها بخصوص ریاض بهترین مناسبات را داشته باشد ودراین جهت خیلی موفق خواهد بود زیرا اساس دوستی درمناسبات دپلماتیک اعتماد سازی است که این اطمینان بین اداره نوازشریف با عربستان دربالاترین سطحش ،متصوراست.تنها مساله ای که مایه نگرانی کابل می تواند باشد این است که ممکن است سیاست اسلام آباد درمورد کابل تغییرنکند زیرا سیاست امنیتی واستخباراتی دردست اردو،وای اس.آی است. حکومت شریف می تواند همه چیزرا درمورد پاکستان خوب وآباد نماید ولی درموردافغانستان سیاست خرابکارانه گذشته را دنبال نماید. افغانستان باید این نکته را درک نماید که پاکستان درهرصورت جزء ازراه حل مشکلات افغانستان است واین راه حل نباید تبدیل به مشکل برای افغانستان شود.

 

افغانستان شرایطی را ندارد که بتواند بدون کمکهای متحدانش دربرابرپاکستان فایق آید استخبارات درصورت سیاست غیردوستانه می تواند،بدترین رفتارهارا درمورد افغانستان به اجرای بگذارد همینکه طالبان را تشویق کند ومانع ازفعالیت آنها نشود این طالبان است که به جنگ شان ادامه می دهند. این احتمال قطعا متصور است که درسالهای پیش رو،شاهد صلح وامنیت ورفاه اقتصادی درپاکستان وجنگ تباهی درافغانستان ،باشیم.نوازشریف بسیارمصمم بنظرمی رسد که با استفاده ازمناسبات ورفاقتهای شخصی ودیگرعواملی که دراختیاردارد ازکشورهای عربی بخصوص عربستان سعودی حداعظم استفاده را کرده باشد.بدون تردید مناسبات ریاض واسلام آباد پس ازانتخابات، دربهترین حالت ممکن توسعه می یابد ازهم اکنون ریاض اعلام داشته که با حکومت شریف درمورد مصالحه همکاری می کند.

ریاض واسلام آباد پس ازانتخابات

ریاض واسلام آباد پس ازانتخابات

 

درپاکستان انتخابات پارلمانی برگزارشد وحزب مسلم لیک شاخه نوازشریف برنده این انتخابات گردید.آقای شریف به احتمال بسیارزیاد، باید صدراعظم پاکستان براساس نظام پارلمانی دراین کشور،تعیین شود همان گونه که انتخابات ریاست جمهوری درافغانستان اهمیت دارد،به همان پیمانه انتخابات درنظام پارلمانی برای پاکستان،حایزاهمیت می باشد.نوع سیسم ونظام ریاستی وپارلمانی،دلایل اهمیت قضیه را نشان می دهد.درافغانستان سیسم غیرپارلمانی است ولذا انتخابات ریاست جمهوری درسال آینده، جدی ترین مساله ای است که درپیش رو داریم.

 

حال درپاکستان انتخاباتی برگزار گردید وآقای شریف سیاست مداروتاجربزرگ ازایالت پنجاب برنده انتخابات شد.دومین حزبی که بشترین رای را بدست آورد حزب تحریک انصاف برهبری عمران خان کرکت بازپاکستان است ودراین انتخابات دوحزب دیگربی نهایت تحقیرشد یکی حزب مردم ودیگری حزب نشنل پارتی.بهرصورت نوازشریف باید صدراعظم وبدون تشکیل ایتلاف، حکومت تک حزبی را اعلام نماید.عمده ترین بحث درحکومت نوازشریف مناسبات افغانستان وپاکستان باید باشد.درحال حاضر،بدترین روابط بین کابل واسلام آباد برقراراست دوکشوردرحالت یک جنگ تمام عیارتبلیغاتی ودرموارد نظامی هم قرارگرفته است.ماجرای گوشته را اگرجدی بگیریم که نیست ولی دوکشوروارد یک جنگ سرد تمام عیارشده است.

 

پرسش اساسی این است که این سیاست تاکی بین کابل واسلام آباد دوام خواهد داشت منطق افغانستان این است که ما مقصرنستیم این پاکستان است که درطی دهه گذشته همه رفتارهای خوب افغانستان را نادیده گرفته است.افغانستان می خواست صمیمی ترین روابط دپلماتیک را با اسلام آباد داشته باشد ولی اسلام آباد پاسخ همه رفتارهای خوب افغانستان را به بدی پاسخ گفته است.وضعیت فعلی حاصل سیاست های خیره سرانه اسلام آباد بوده است.البته افغانستان دلایلی زیادی برای اثبات ادعاهای خود می تواند،مطرح نماید.چندین مولفه درمناقشات دپلماتیک بین دوکشورهرگزحل نشد.یکی حضورگسترده شبکه های شورشی وافراطی حتی وابسته به القاعده که جنگ را درافغانستان رهبری می کند وباعث تلفات بسیارزیادی درافغانستان شده است.دراین میان مشخصا می توان ازشبکه حقانی وشورای کویته نام گرفت.هردوبخش ازشبکه های دهشت افکن ،با شدید ترین رفتارهای خونین درافغانستان عمل کرده وپناه گاه آنها خاک پاکستان وزیرستان شمالی شناسایی شده.

 

دومین مساله که باعث سردی روابط بین کابل واسلام آباد گریده،موضوع حملات گسترده نظامیان پاکستان درخاک افغانستان است.درطی دوسال گذشته همیشه شاهد حملات نظامی پاکستان درولایات شرقی افغانستان بوده ایم دوولایت کنر ونورستان شاهد بدترین درگیری نظامیان پاکستان وحملات موشکی وراکتی آنها بوده است.آخرین مرحله ازاین نوع حملات وفعال شدن چرخه آن درولسوالی گوشته بود که مناسبات واعتراضات دوکشوررا به اوج تیره گی کشاند.سومین موضوعی که بسیارمهم است وخیلی خطرناک درمناسبات دوکشورمساله "خط دیورند" است این خط یکی ازعظیم ترین بحران تاریخی،سیاسی ومرزی بین دوکشورشناخته شده این مساله هرگزارنظرافغانستان حل شده نست.

 

چهارمین مساله ای که که بازهم درمناسبات دوکشورتاثیروسایه افکنده مساله هزاران طالبی است که درمدارس پاکستان درس می خوانند.مقامات مذهبی پاکستان با حمایت سازمان استخبارات این کشورمتهم شده که ازفقرودرماندگی جوانان مهاجرافغانستان سوء استفاده کرده وآنها را شستشوی مغزی داده وسپس به آنها آموزشهای انتحاری یاد می دهند ودرحا حاضرتمامی مدارس شان تعطیل شده وگفته می شود هزاران طالب با پوشیدن وسکتهای انتحاری راهی افغانستان شده اند.افغانستان گفته است که تمامی این عملیات زیرنظرپاکستان صورت می گیرد وارتش واستخبارات پاکستان مسئول این گونه رویدادهای خونین درافغانستان می باشد.پنجمین مساله سوء استفاده های گسترده ازحضورمهاجران ومساله تجارت درافغانستان است.پاکستان نسبت به مندرجات توافقنامه های ترانزیتی،وفادارنیست وازمساله تجارت ومهاجرت بعنوان یک برگه سیاسی استفاده کرده است.

 

این ها مجموعه عواملی است که درتیره گی مناسبات کابل واسلام آباد، شناسی شده وبه همین خاطر،روابط دوکشوردربد ترین حالتی خود قرارگرفته است.اخباری دریافت شده که عربستان سعودی اعلام داشته که با حکومت نوازشریف درمورد مصالحه افغانستان همکاری می کند امری که قبلا عربستان سعودی چندان رغبتی به این مساله نداشت.رییس جمهورکرزی بارها ازپادشاه عربستان سعودی این تقاضا را مطرح کرد که درمورد صلح با افغانستان کمک نماید اما ریاض هرگزبه خواسته های افغانستان پاسخ عملی نداد.حال شنیده شده که دولت پادشاهی عربستان گفته است که با حکومت نوازشریف درمورد صلح افغانستان همکاری می کند.نوع همکاری معلوم نیست ولی نفس حمایت عربستان درآستانه آغازدولت تازه درپاکستان،خیلی حایزاهمیت است.این مساله برای شریف خیلی اهمیت دارد که گفته باشد با حکومت وی درمورد گفتگوهای افغانستان همکاری می کند البته تردیدی نیست که درمیان سیاست مداران پاکستان،نوازشریف بهترین مناسبات را با عربستان سعودی داشته است.

 

کودتا نظامی پرویزمشرف درسال1998 سبب گردید که شریف درعربستان سعودی پناهنده شود.شریف دوست صمیمی وقابل اعتماد پادشاهان سعودی است واین مساله می تواند مدرکی باشد برای حمایت عربستان ازحکومت نوازشریف درهمه مسایل ازجمله درمورد صلح افغانستان. درکناراین مساله،وضعیت المناک پاکستان هم خیلی مهم است.وضعیت امنیتی دراین کشورشبیه وضعیت امنیتی افغانستان است.هرروزانفجار وانتحاراین کشوررا به زانو درآورده است.نوازشریف می خواهد با استفاده ازنفوذ عربستان روی طالبان،استفاده نماید ومقامات مذهبی درعربستان ومکه مدینه که ارتباط ایدلوژیک با طالبان دارند را وادارنمایند که طالبان بصورت عموم بخصوص طالبان افغانستان،ایجاد درد سرکمتری برای پاکستان داشته باشد. مقامات عربستان می توانند این کمک را داشته باشد وازفشارطالبان روی حکومت نوازشریف بکاهد البته خودشریف هم بارها گفته است که می خواهد با طالبان وارد گفتگو شود ومسایل را ازطریق سیاسی حل نماید.

 

شریف، همیشه شعارهایش به حمایت ازطالبان بوده است.عمران خان که اصلامی خواست خود را قربانی طالبان نماید ودریک مورد تصمیم گرفت که تا عمق مراکزطالبان به پیش برود که موفق نشد.سیاست نوازشریف می تواند طالبان را کمی آرام نماید واین کشوردرطی چهارسال حکومت،انکشافات ودیگرگونیهای زیادی را ایجاد نماید.اولویت حکومت نوازشریف،درفازنخست، برداشتن گامهای عملی درجهت بهبود امنیت درخود پاکستان است گروهای شورشی وارد گفتگو با حکومت اسلام آباد شوند ومسایل امنیتی این کشورحل شود وبعد هم این مساله تاثیرروی مساله جنگ افغانستان بگذارد.یعنی اینکه وضع درافغانستان هم خوب شود ویا هم بد.هرودوصورت قضیه متصوراست.کابل باید دپلماسی فعالی را درپیش بگیرد ونگذارد که وضع ازاینکه هست بد تر وبدترشود.سیاست خصومت با پاکستان درست نیست.نیروهای بین المللی ازافغاستان خارج می شوند ما دچارخلاء امنیتی می شویم آن وقت پاکستان درسیاست دشمنی باما، می تواند،مشکلات زیادی برای افغانستان ایجاد نماید.

 

قدرمسلم این است که حکومت نوازشریف می خواهد کارهای اساسی درجهت امنیت وبهبود وضع مالی واقتصادی کرده باشد. شریف می داند که ریشه این همه گرفتاری جنگ است.دربیست چهارساعت شهرهای عمده پاکستان، شانزده ساعت بدون برق است این مساله درپیشاورمرکزایالت، بخوبی نمایان است.شریف خود تاجری است که بشترازهرسیاست مداری اهمیت زندگی ورونق آن را درک می کند درپاکستان زندگی جریان ندارد وعامل اصلی آن همین جنگ ونا امنی شده است.حکومت مردم به همین علت شکست حقارت باری را متحمل شد.این حزب نتوانیست امنیت ورفاه اقتصادی را درپاکستان احیا نماید وبه همین دلیل انتخابات راباخت. دوعامل که سبب باخت حزب مردم گردید،شریف می خواهد هردوعامل جنگ وفقررا ازبین ببرد.

 

برای رسیدن به این هدف می خواهد باب مذاکره را با طالبان آغازنماید.سیاست خارجی را باهند،بهبود ببخشد وازهم اکنون ازسوی نوازشریف زیگنالهای طرف دهلی نو، روشن شده است. شریف می خواهد با عربها بخصوص ریاض بهترین مناسبات را داشته باشد ودراین جهت خیلی موفق خواهد بود زیرا اساس دوستی درمناسبات دپلماتیک اعتماد سازی است که این اطمینان بین اداره نوازشریف با عربستان دربالاترین سطحش ،متصوراست.تنها مساله ای که مایه نگرانی کابل می تواند باشد این است که ممکن است سیاست اسلام آباد درمورد کابل تغییرنکند زیرا سیاست امنیتی واستخباراتی دردست اردو،وای اس.آی است. حکومت شریف می تواند همه چیزرا درمورد پاکستان خوب وآباد نماید ولی درموردافغانستان سیاست خرابکارانه گذشته را دنبال نماید. افغانستان باید این نکته را درک نماید که پاکستان درهرصورت جزء ازراه حل مشکلات افغانستان است واین راه حل نباید تبدیل به مشکل برای افغانستان شود.

 

افغانستان شرایطی را ندارد که بتواند بدون کمکهای متحدانش دربرابرپاکستان فایق آید استخبارات درصورت سیاست غیردوستانه می تواند،بدترین رفتارهارا درمورد افغانستان به اجرای بگذارد همینکه طالبان را تشویق کند ومانع ازفعالیت آنها نشود این طالبان است که به جنگ شان ادامه می دهند. این احتمال قطعا متصور است که درسالهای پیش رو،شاهد صلح وامنیت ورفاه اقتصادی درپاکستان وجنگ تباهی درافغانستان ،باشیم.نوازشریف بسیارمصمم بنظرمی رسد که با استفاده ازمناسبات ورفاقتهای شخصی ودیگرعواملی که دراختیاردارد ازکشورهای عربی بخصوص عربستان سعودی حداعظم استفاده را کرده باشد.بدون تردید مناسبات ریاض واسلام آباد پس ازانتخابات، دربهترین حالت ممکن توسعه می یابد ازهم اکنون ریاض اعلام داشته که با حکومت شریف درمورد مصالحه همکاری می کند.

آهنگ ملایم نامزدان نواخته می شود

آهنگ ملایم نامزدان نواخته می شود

 

آهنگ ملایم نامزدان ریاست جمهوری سال2014 نواخته می شود.محمود کرزی برادر جنجالی رییس جمهورپس ازانفجارخونین در"عینه مینه" مجمتع مسکونی مرتبط به ایشان درشهرقندهار،اعلام داشت که وی برادرش قیوم کرزی را بعنوان کاندید ریاست جمهوری آینده افغانستان،اعلام می کند.ازماه ها قبل این گمانه زنی همواره وجود داشت که قیوم کرزی کاندید ریاست جمهوری خواهد بود.پیش ازآن درمورد خود محمود کرزی،زمزمه ها وگاهی تصریحاتی وجود داشت که وی خود را کاندید می کند ولی ماجرای کابل بانک افتی بزرگی برای ایشان شد.

 

وی ازسهام داران عمده کابل بانک است که درماجرای اختلاس، نسبتهای سنگینی فساد به ایشان ازسوی همکاران وشرکایی کابل بانک بخصوص شیرخوان فرنود رییس کابل بانک داده شد.حالا ازخانواده رییس جمهور کرزی،قیوم کرزی بعنوان کاندید آهنگش در" عینه مینه" توسط محمود کرزی نواخته شد.این مساله دررسانه ها بصورت جدی مورد بحث قرارنگرفت وصورت جدی بخود نگرفت وبازتاب گسترده ای نداشت.اما این گمانه زنی را بشدت تقویت کرد که ازتیم حکومت وکاندید مورد حمایت شخص رییس جمهورکرزی،قیوم خان کرزی است امریکه تا کنون ازرییس جمهورچیزی دراین خصوص شنیده نشده است.

 

قیوم، پس ازتروربرادرش ولی خان مرد قدرتمند درحوزه قندهار،ازسوی رییس جمهورکرزی بعنوان رییس قبیله پوپل زی نیز،انتخاب شد.قیوم خان کرزی رییس قبیله پوپل زی وحالا کاندید ازسوی محمودکرزی اعلام شده است.دیروز آهنگی ازشمال نیزنواخته شد.عطا محمد نوروالی بلخ دریک گفتگوی با یک رادیو،اعلام داشت که ازموضع یک پایگاه بزرگ سیاسی کاندیدا توری فرد مورد نظرشان را به زودی اعلام خواهد کرد.وی ازیک موضع سیاسی گپ می زند ومی گوید ازهمین پایگاه که بسیارگسترده وهمه شمول است ،کاندید معرفی می شود. گفته شده که آقای عطا درمورد خودش هم، قضیه کاندید شدنش را منتفی ندانسته ودرگذشته هم آقای نورعلاقمندی خود را برای کاندیدا توری ابرازداشته بود اما با درد سرها ورد ابرامهای نیزهمراه بود. ارگ ریاست جمهوری درمورد این گونه اقدامات ایشان را احضار واز آقای عطا می خواست  درمورد رفتارها و نشستهای مشترکش توضیح دهد ازجمله درمورد کنفرانس مشترک با رهبران جبهه ملی،قویا برخورد صورت گرفت.

 

اما آقای نور،درنهایت اعلام می داشت که هیچ کاری رابدون مشوره رییس جمهورنمی کند وی مامورحکومت است وهرچه رییس صلاح بداند همان را انجام خواهد داد.اما درمصاحبه دیروزش، تاکیدکرد که ازموضع پایگاه سیاسی که ایجادشده وخودش عضو آن است،کاندید ریاست جمهوری سال2014 اعلام می شود.البته مرجع سیاسی که آقای عطا محمد نور درمورد آن سخن گفته،ارتباط می گیرد به تلاشهای گسترده ای که جناب استاد سیاف راه انداخته است.ایشان مدتی است که درفکر اجماع ملی ویا جرگه کاندید ریاست جمهوری افتاده است.استاد سیاف دراین مورد نامه های را عنوان رهبران سیاسی کشورفرستاده وازآنها نظرخواسته وگفته است که درمورد طرحش نظردهد برخی ادعا دارند که استاد سیاف گفته است رهبران سیاسی با خواندن پیشنهادش،متن نامه را تایید وامضا نمایند.

 

جرگه استاد سیاف برای نامزدان ریاست جمهوری، با یک هدف دنبال می شود که دراین جرگه که رقم آن را تا یک صد پنجاه نفرپیش بینی شده، یک ویا دونفرکاندید اعلام شود وبقیه ازهمان تیم ویا تکت حمایت نمایند.نسبت این طرح با ارگ ریاست جمهوری،هنوزخیلی روشن نیست ولی ظن غالب این است که نسبت قوی بین سیاست های ارگ وطرح استاد سیاف وجود دارد ازخود ایشان دراین مورد دررسانه ها،چیزی شنیده و گفته نشده ولی افراد نزدیک به استاد سیاف گفته اند که ایشان پس ازتهیه لیست افراد مورد نظرش  برای جرگه جمع می کند و ابتدا آن را با پارلمان کشوردرمیان می گذارد.وبعد درخیمه لوی جرگه همین افراد جمع شده درمورد نامزدان ریاست جمهوری بحث وگفتگوخواهد کرد.

 

آقای عطا محمد نوروالی بلخ هدف ازصحبتهایش با رسانه ها، همین طرح ومجمع است.همان گونه که والی بلخ درمصاحبه اش اعلام داشته  وازهم اکنون نام عده ای را گرفته است که دراین مجمع حضوردارند وهمه موافق هستند که درمورد کاندید ریاست جمهوری،دراین مجمع اقدام نمایند.دررسانه های مجازی نیزاطلاعاتی بیرون داده شده که درطی هفته گذشته،رهبران سیاسی کشوردرارک ریاست جمهوری رفته وبا رییس جمهور،مذاکره ومشوره داشته اند وگفته شده که تاکنون هفت شخصیت سیاسی با ایشان مشوره داشته اند.سخنان دیروزرییس جمهورنشان می داد که ایشان نیزدرفکرایجاد یک توافق جمعی ویا جرگه برای اعلام کاندید ریاست جمهوری است.رییس جمهوردرگفتگو با خبرنگاران ازموضع وفاق ویا اجماع ملی درمورد کاندیدان ریاست جمهوری سخن گفت.ایشان گفت درمورد نامزدان ریاست جمهوری باید گفتگوی گسترده صورت بگیرد ودرنهایت تفاهم وتوافق درمورد یک نامزد ویا چند نفر،صورت بگیرد.

 

آنچه که ازمضمون سخنان دیروز رییس جمهوراستنباط می شد که ایشان تاکید روی چند مساله داشت اول مشوره های گسترده با رهبران که تاحالا با هفت نفرازرهبران شناخته شده کشوردرارک بصورت تنهایی صحبت داشته واین مشورها،هم چنان ادامه دارد.نکته دوم اینکه رییس جمهور درمصاحبه خود اشارات به وفاق ویا اجماع ملی درمورد نامزدان داشت ومساله سوم هم این بود که تاکید دارد که همین مرجع وجرگه پس ازمشوره های کافی فردی ویا افرادی را بعنوان کاندید ریاست جمهوری اعلام نماید.اجماع ملی که رییس جمهورروی آن دیروزتاکید داشت با آنچه که جناب استاد سیاف درنامه اش نوشته است،درواقع یکی است.یک فکرازدوآدرس "ارک وپغمان" اعلام شده است.آقای عطا طرح آقای سیاف را بعنوان یک پایگاه قوی سیاسی نام گرفته وگفته است که کسی با این مرجع سیاسی درمورد انتخابات نمی تواند،چلیج دهد واگرمایل باشد که می تواند به میدان بیاید.

 

این طرح با فکری که رییس جمهورمطرح کرده یکی است وفاق ملی وجرگه آقای سیاف با ان هماهنگی باید داشته باشد.درمحافل سیاسی همین گونه تفسیرشده که هردو طرح بایک انگیزه ودرنهایت به یک نتیجه منتهی می شود. ازصحبتها آقای عطا ونامه استاد سیاف به رهبران سیاسی واظهارات رییس جمهوردرمورد اجماع ملی برای معرفی نامزد ریاست جمهوری که بگذریم.مساله" شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" نیزمطرح است این شورا که قریب به یک سال است که تشکیل شده وتا حالا چندین منشورمهمی را بیرون داده است.منشوردموکرسی وامضا بیست نفر ازرهبران سیاسی درهتل کانتیننتال وهمین گونه اصول سرینا درمورد انتخابات وتهیه مسوده قانون انتخابات برای پارلمان همراه با گروهای مدنی وچندین اقدام دیگر،ازجمله کارهای این مجمع بزرگ سیاسی بوده است.

 

اگرشورای همکاری بتواند انسجام خود را حفظ نماید حمایت ویارد آن ازهرکاندی،اهمیت فراوان دارد.آنچه را که آقای اتمر درگفتگوی ویژه خود اعلام داشته این است که شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی درکنارآن اقدامات که برشمردیم،سه کارمهم روی دست گرفته است یکی تدوین اصول ومرام شورا همکاری. آقای اتمر می گوید دراین مرحله این کارموفقانه تمام شده است یعنی اینکه شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی،اصول مورد نظرشان نوشته وآن را فیصله ونهایی کرده وحالا روی دوفازبعدی کاررا شروع کرده است.ازصحبتهای آقای اتمر این گونه استنباط می شد که فازاول که همان تدوین مرام ویا اصول باشد درواقع تمام شده است.فازدوم ازکارها تدوین برنامه ملی است.ایشان محتوای برنامه ملی را درشش بخش بصورت کلی مطرح کرده است.امورسیاسی،امنیتی،مبارزه با فساد،فقرزدایی ازجامعه.انتخابات سال2014 مساله مواد مخدر وبرنامه های اقتصادی ازعمده ترین نکاتی است که دربرنامه ملی روی آن تاکید خواهد شد.

 

وی می گوید: این کار روی دست گرفته شده وبرنامه اصول هم تمام شده است ومساله سوم،ایجاد یک تیم ملی ودرنهایت ارایه پکیج برای انتخابات واعلام کاندیدان ریاست جمهوری ومعاوناش است.این مرحله یکی ازدشوارترین مراحل کارشورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی باید باشد این شورا درصورتیکه بتواند انسجام خودرا حفظ نماید حمایت ویا رد آن سرنوشت سازبرای پیروزی کاندید خواهد بود.درکناراین مجموعه گزارشها،یک مساله دیگری نیزمطرح شده که ازآن برخی بعنوان فعالیت های دکتوران "بدون مرز"یاد کرده اند.

 

سه داکترنامهای شان گرفته شده که آنها درتلاش برای تکوین وفاق ملی هستند.یکی داکترخلیلزاد سفیرپیشین آمریکا درکابل دیگری داکتراشرف غنی احمد زی وسومی هم داکترجلالی و همین طورچند چهره تحصیل کرده غرب.این گروه هم رایزنیهای زیادی را داشته است ولی بدون همکاری ووصل شدن به ارک،پغمان ویا شورای همکاری احزاب، کاردکتران بدون مرزبجای نمی رسد.آهنگ ملایم انتخابات سال 2014 با این کته گوریهای سیاسی شروع شده ببینیم که پایان آن چه خواهد شد.

ریشه های اعتصاب

ریشه های اعتصاب

 

اعتصاب غذا،یکی ازراه های شناخته شده درمبارزات مدنی است.این حرکت به این دلیل اهمیت دارد که، گروهیکه اقدام به این عمل می کند سه خصیصه رادرنظر می گیرد یکی هدف اعتصاب است.امساک ازغذا واعتراض ازاین نوع باید هدف داشته باشد هرانسانی قادربه انجام این عمل نیست اعتصابات مطلقا انگیزه های بسیارقوی دارد.نکته دوم که اعتصاب را بسیاربرجسته وبرازنده می کند،این است که این حرکت هیچ آسیبی به دیگران وحتی به مورچه هم نمی رساند این عمل به این علت که به دیگران زیان نمی زند ابعاد اخلاقی وانسانی این حرکت را بسیاربرجسته می کند ونکته سومی که دراعتصاب بسیا شکوهمند است این است که اعتصاب کننده یک نوع فداکاری وازخود گذشته گی را می خواهد برملا نماید.

 

بی عدالتی صورت گرفته آنها دربرابرظلم وبیعدالتی می خواهد ایثاروفداکاری نمایند.این کاررا با، مایه گذاشتن ازجان خود شروع می کنند.اعتصاب هراندازه که زمانش طولانی می شود به همان پیمانه،خطرونابودی وی را تهدید می کند وبسیارجالب است کسانیکه این کاررا تجربه کرده ند گفته اند که اعتصاب کننده درست است که بلحاظ جسمی نحیف وضعیف می شود اما بلحاظ روی بسیاراستوارومصمم می گردد ما خیال می کنیم که وی بدترین حالت روحی را دارد زیرا ما ظاهروی را می بینیم که درست است ولی اعتصاب کننده با جهان خود سروکاردارد وهرچه زمان می گذرد، تاثیرات گرسنگی وتشنگی بروی کم وکم ترمی شود.بابی سانز درتاریخ، طولانی ترین اعتصاب را پشت سرگذراند وسرانجام این مبارزایرلندی با بیست هشت روزمقاومت تاب نیاورد ومرد.

 

نکته بسیاراساسی دراعتصاب این است که طرف را درنهایت استیصال وتحت فشارقرارمی دهد. نهاد که علیه آن اعتراض ازنوع اعتصاب راه افتاده باشد بسیار،تحت تاثیرقرارگرفته به این صورت ازهمان لحظه های اول بلحاظ روحی روانی اعتصاب کننده ،طرف خود را شکست داده و پیروزشده است.زیرا اعتصابگر،مقابل وطرف خودرا خلع سلاح کرده است بگونه ای که نهاد حکومت که برضد وی اعتصاب صورت گرفته می خواهد چه کند؟.خانم بارکزی درآغازدورشانزده هم پارلمان دست به اعتصاب زد وفکرمی کنم، شانزده روزازخوردن ابا ورزید. امساک شانزده روزه خانم بارکزی همه خصوصیات که اعتصاب دانشجویان داشت را، داشت ولی اینکه وی چرا موفق نشد،این  البته ازخود دلیل داشت ایشان یک نفربود وحکومت می توانست  بخوبی ازپس  یک نفربدرآید ودربرابراعتصاب یک نفره تصمیم بگیرد، خیمه وخرگاه وی را جمع نماید ودرشفاخانه ببرد وبا یک نحوی مقاومت وی را بشکند.

 

اما اعتصاب محصلان ،بخوبی سازماندهی شده بود.حرکت جمعی بود واین حرکت ازهمان روزهای اول به هفتاد نفررسید وهرچه زمان می گذشت به تعداد آن افزده می شد.حکومت سخت نسبت به این مساله نگران بود.ولی هرگزنمی توانست هشتاد یک نفررا با هزاران هوادارکه دراطراف آنها صف کشیده بودن را،دستگیرنماید این مساله برای حکومت امکان نداشت.نکته دوم که این حرکت را بسیارتقویت وتغذیه کرد،همین شبکه ها اجتماعی بود واقعا شما می توانستید قدرت اطلاع رسانی این شبکه ها را درک نمایید مردم دراین هشت روز، رادیوها را کنارگذاشته بودند وبا فیسبوک لحظه به لحظه رویداد اعتصاب را تعقیب می کردند وجدید ترین خبرها را دریافت می کردند. درفیسبوک شما با یک خبرنگارسرکارندارید درفیسبوک همه خبرنگارهستند وهرکس می تواند ازموقعیت خودگزارش تهیه نماید.

 

شبکه اجتماعی فیسبوک یک معجزه علمی است.اطلاع رسانی ازجریان اعتصاب حیرت انگیزبود بخصوص اینکه نسل حاضردرمیدان آن قدربه تکنولوژی واستفاده ازتکنولوژی روی آورده اند که قابل وصف نیست انها نه تنها خبرها را می خوانند بلکه هرکدام درهرگوشه ای که باشد خبرتولید می کنند وهرکدام تبدیل به خبرنگاررویداد ها می شوند.اعتصاب دانشجویان درجوارپارلمان حیرت انگیزبود درفاصله چند دقیقه خبربه اقصی نقاط عالم انتشارمی یافت.حکومت باید ازهیچ چیزنترسد اما ازشبکه های اجتماعی وازقدرت اطلاع رسانی فیسبوک باید بترسد.خاطره وتجربه شخصی خودم دراین هشت روزخیلی جالب بود.خطی که را که دنبال می کردیم خیلی واضح بود.ابتداء برای ما، شناخت خواسته های دانشجویان وریشه های عمل آنها خیلی مهم بود.ما، می با ایست باید بعمق خواسته های دانشجویان راه می یافتیم این برای ما دردرجه اول اهمیت قرارداشت.

 

 

 خواسته های دانشجویان وریشه های اعتصاب شان برای من دراطلاع رسانی، اصلی ترین مساله شده بود دراین مرحله فکرمی کردم ،ما تابع احساسات شخصی خود واینکه یک محصل بیهوش شد وچه گونه به شفاخانه منتقل شد را نباید قرارمی گرفتیم ااین درست که اعتصاب مسایل عاطفی بسیاردرد ناکی دارد ولی مهم ترازآن شناخت هدف محصلان است که حق شان است که باید مرام شان دانسته شود.من اهداف اعتصاب رابه دست آوردم ودانشجویان خیلی ساده وصریح گفتند که ما چهارمساله را خواسته ایم تغییر درمدیریت دانشکده وآنها مصداق این تغییرات را، نیزروشن کردند که استاد ورییس دانشکده علوم اجتماعی،عامل رویداد واعتراض بودند خوب بسیارمنطقی بود که باید آنها برطرف شوند وتغییردرمدیریت پوهنحی زی باید ازیک جای شروع شود.

 

 

نکته دوم که درخواسته های محصلین خیلی شفاف دیده می شد، تغییردرکادرعلمی دانشکده وسومین مساله ای که بسیارجالب بود،رفع تبعیض وتعصب ازمحیط دانشکده بود.همه این امور برای ما، مهم بود.دانشجویان درواقع مالک این خواسته ها بود هرکسیکه ازاعتصاب محصلان می خواست حرف بزند، می بایست مالکیت آنها را برخواسته های شان درک می کرد.این مساله ازاین نقطه نظرحایزاهمیت می توانست باشد که تحریفات وسوءاستفاده ازخواسته های دانشجویان صورت نگیرد درروزششم شنیدم که برخی به مطالبات دانشجویان می خواهند، تغییرات بوجود بیاورند وبه تعداد مطالبات، اموری را اضافه نماید.دراطلاع رسانی این مساله بسیارمهم بود که نباید خواسته ها واصول اولیه مطالبات  دستخوش تغییروتحول شود.همان چهاراصل وماده که درهمان روزاول اعلام شد وهفتاد نفرمحصل بخاطرآن اقدام به اعتصاب غذا زد،همان شروط اولویت واصول اصلی معیار، ما دررسانه ها شده بود.

 

 کسانی بودند که برما خورده می گرفتند که چرا اصراردارید که خواسته های دانشجویان سنگین نشود این عده درگفتگوهای شان با ما غرض نداشتند ولی کاسه های داغ ترازآش شده بودند.محصلان خود شان اطلاع رسانی بسیاردرستی می کردند وواقعا مدیریت اطلاع رسانی شان زیبا بود.همه ازمدیریت اطلاع رسانی آنها سود می بردیم وکمک می کردیم.موضع مقامات وزارت با اطلاع رسانی منطقی بدورازاحساسات خنثی گردید انها دراول اتهامات ناروایی را بسته بودند." لوچک" دانشجویان رفوزه شده ومسایل ونسبت های اخلاقی به دانشجویان درسرلوحه تبلیغات شان قرارگرفته بود وهمین طور دامن زدن به مسایل تباری.

 

 

اما حرکت دانشجویان واطلاع رسانی درست ومنطقی، سبب گردید که اتهامات شان بی اساس وغیرمنطقی نشان داده شود.حضورهزاران نفرازگروهای مختلف اجتماعی بخصوص دانشجویان دانشگاه ها وحضورسنگین جمعیتهای بزرگی ازمحصلان همه پهنتونهای کابل واعلام حمایت آنها با خواندن بیانیه ها واعلامیه ها،همه را بهت زده کردند و یقین کردند که حرکت واعتصاب محصلان مورد حمایت بیدریغ همه دانشجویان کشورهستند واعتراضات محصلان صنفی مدنی براساس حق وعدالت استواراست.اعلام حمایت بیش از250 شخصیت ونخبگان افغانستان درسراسرجهان ازدانشجویان،دیگرهیچ تردیدی بجای نگذاشت که اعتراضات دانشجویان ازاصول مدنی وحقوق شهروندی برخوردارهستند وربطی به حقوق شهروندی وصنفی همه محصلان دارند.برگزاری محفل گفتمانهای علمی وتحلیلی وانعکاس گسترده آن ازسوی رسانه های کشور،فضیلتهای زیادی را برای محصلان بوجود آورد وسرانجام این مساله ابعاد فرا شهری بخود گرفت.

 

 

 دانشجویان هرات،بامیان،کابل ازاعتصاب حمایت کردند وآنها هم دست به اعتصاب زدند این مساله صورت ملی بخود گرفت درکانادا جمعی ازفرهنگیان افغانی وکانادانی ازاعتصاب حمایت کردند ودرکویته پاکستان مردم مصیبت دیده این شهر،برای محصلان کابل، شام غریبان برپاکردند اهالی شهرکویته به یاد عزیزان شان که توسط جنایت کاران جهنگوی کشته شدند وبه یاد دانشجویان کابل درتاریکی شب هرنفر دو شمع روشن کردند وتا خاموش شدن شمع های شان درکنارشمع به یاد وخاطره عزیزان شان ودانشجویان کابل نشستند این همبستگی واقعا حیرت انگیزبود.ریشه های اعتصاب ازهمین نکته ها، نیزبخوبی روشن می شود وآن این است که درنظام آموزشی وتعلیمی ما،کهنه گی،فرسوده گی ارتجاع،تعصب وتبعیض حاکم است درکناراین مساله به دلیل بد بودن سیستم، دانشجویان دختروپسرقربانی مدیرواستادان وابسته به مدیریت فاسد پهنتونها شده اند.

 

 

دراین شرایط گزارش اداره مبارزه با فساد، کوس رسوایی مدیریت فاسد درپهنتونها را،ازبام به زمین انداخت.این اداره درجمع دانشجویان اعلام داشت که هرآنچه دانشجویان گفته درست است ولی کم گفته در سیستم تعلیمات عالی فساد وسوءاستفاده های وحشتناکی، جریان دارد واعمال شده که عاملین آن باید مجازات وزندا نی شوند.ریشه های اعتصاب همین ها است حال حکومت باید دیگرگونیهای اساسی درنظام آموزشی وتعلیمی بوجود اورد.تازمانیکه اصلاحات همه جانبه انجام نشود بازهم روزی، گرفتاری ازنوع دیگری تکرارخواهد شد.مدیریت سنتی وعقب مانده، سخت به زیان محصلان است وامورتعلیمی ودرسی هم فوق العاده کهنه وتاریخ گذشته و متحجرانه است با این وضع فرزندان این مردم قربانی این سیستم می شود.