نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

دلایلی بازگشت تیم اصلاحا به روند ابطال و تفتیش گفتگو دو تلویزیون مترا و آروزو با محمد ناطقی دیپلمات و کار شناس مسایل

دلایلی بازگشت تیم اصلاحا به روند ابطال و تفتیش

گفتگو دو تلویزیون مترا و آروزو با محمد ناطقی دیپلمات و کار شناس مسایل سیاسی

مجری آروزو: تیم اصلات در روند تفتیش حاضرنشد و چند ملاحظه و معیار برای ابطال آراء را پیشنهاد کرده است اما حالا گفته می شود که ملاحظات تیم اصلاحات مورد قبول قرارگرفته است. این مطلب تا چه اندازه صحت دارد و فردا تیم اصلاحات به پروسه تفتیش و ابطال برمی گردد و یا بازهم دلایلی برای بایکوت وجود دارد؟

محمد ناطقی : به نظر می رسد که دو استراتژی بسیارمتفاوت برای تفتیش و ابطال آراء وجود دارد. یکی این است که تفتیش صورت بگیرد و آراء پاک و نا پاک براساس شاخصه های بین المللی ازهم جدا شود اما ابطال آراء و اعلام آن مربوط می شود به دو کمیسیون مستقل انتخابات. این دیدگاه جدی است دو کمیسیون حق قضاوت و اعلام و حتا مدیریت تفتیش را از آن خود می داند. تیم تحول نیز با این استراتژی موافق است. گفته شده که ملل متحد هم خیلی بدش نمی آید که چنین کاری صورت بگیرد. نمایندگی ملل متحد به دنبال ختم این پروسه می باشد و زیاد دنبال تطبیق عدالت انتخاباتی نیست.

استراتژی متفاوت و متضاد این است که دو کمیسیون عامل اصلی خلق بحران درانتخابات 93 است بنابراین این دو کمیسیون صلاحیت مدیریت صلاحیت قضاوت را از دست داده اند و نمی توانند پروسه تفتیش و ابطال آراء را مدیریریت و قضاوت نمایند. بحران کنونی بدون شک برمی گردد به بد عمل کردن دو کمیسیون این دو نهاد واقعا نتوانستند در چارچوب قوانین به وظایف و مسوولیتهای خود به درستی عمل نماید نهادهای انتخاباتی خود ناقض قوانین بوده اند. مسوول دارالانشاء سنگین ترین اتهام را درمساله انتخابات دارد. کمسیون با اسناد و مدارک بی طرفی خود را نقض کرده است و جانب داریک تیم بوده است. با این ملاحظات و دیدگاه دو کمیسیون هرگز نمی توانند مدیریت تفتیش را داشته باشند و نمی توانند درمو رد نتیجه تفتیش قضاوت نماید. براساس این استراتژی دو کمیسیون دو وظیفه را می توانند انجام دهند یکی ایجاد تسهیلات و امکانات با همکاری ایساف برای تیم های ناظر و دیگری اعلام نتایج و نه قضاوت. براساس این منطق مدیریت تفتیش، قضاوت درمورد ابطال آراء برمی گردد به ناظران ملی و بین المللی. حال پرسشی که مطرح می شود این است که تفتیش و ابطال براساس چه ضابطه های صورت بگیرد. دراین جا دو مساله ازهم متفاوت طرح می شود یکی شاخصه های تفتیش است و دیگری معیارهای ابطال. برخی بین این دو سند، تفکیک نتوانسته و عده ای از تحلیلگران و سخنگویان تیم ها به درستی بین دو سند و معیارهای آن تمیز قایل نشده اند.

درواقع درحال حاضر ما به سه توافق نامه و سند سروکار داریم یکی همان موافقت نامه ای اصلی است که با حضور جان کری وزیرخارجه آمریکا میان دو نامزد  صورت گرفت. این توافقنامه انتخاباتی دو جزء تخنیکی و سیاسی دارد دربعد تخنیکی شامل دو مساله مهم تفتیش و ابطال آراء پاک و ناپاک می شود و درمورد بخش سیاسی این سند اشاره به حکومت وحدت ملی دارد. بعد سیاسی این سند بسیار جدی وچهارچوب حکومت وحدت ملی درآن نشان داده شده است. سمت اجرایی، توزیع قدرت، مشوره و تقرر مقامهای کلیدی با نظر هردو تیم. تساوی و انصاف در سمت های دولتی میان دو تیم. یکی ازگرفتاریهای اصلی  متن اصلی این است که متن هشت فقره که در دو بخش تنظیم شده است اما حالا تیم تحول مبنائا چنین توافقنامه انتخاباتی را قبول ندارد. درحالیکه براساس همین توافق تیم اصلاحات به پروسه انتخابات برگشت و شامل شد. داکتراشرف غنی از امضای این سند سرباز می زند و سخنگویان این تیم منکرچنین سندی می باشد و آن را درحدی یک طرح و گفتگو تنزیل و تقلیل داده اند.

مجری مترا: بحث سراین است که تیم اصلاحات با پیش کشیدن پنج ملاحظه از تفتیش خارج شد و حالا که قراراست برگردد این به این معنا است که آن پنج ملاحظه مورد تایید قرارگرفته است؟ چطور؟

محمد ناطقی :به این مساله می رسیم این پنج ملاحظه بسیار جدی است درموارد به آن پنج نکته اساسی مورد نظرپرداخته ام حالا به صورت سریع به آن اشاره می کنم و این پنج ملاحظه همان معیارابطال است. اشتباه نشود که هدف از تفتیش رسیدن به نتیجه و ابطال آراء ناپاک و غلط می باشد. ملاحظات پنچ گانه اینها است که طرح شده است یکی اینکه صندوقهای که درآن لیست رای دهندگان نباشد این دسته از صندوقها باطل شود زیرا هرکسیکه برای رای رفته باشد نام و شماره کارت وی نوشته شده است لیست رای دهندگان در داخل صندوقها می باشد حالا ثابت شده که صندوقهای نشان داده شده است که لیست رای دهنده ندارد. مورد دیگر هم این است که شماره های مسلسل کارتها بالای ده کارت دیده شود به  این صورت که شماره مثلا 521 و 522 و 523 و به همین ترتیب به گونه مسلسل به صندوق را ریخته شده باشد این طبیعی است که تقلب است متقلب فرصت نداشته یک کارت را به گونه مسلسل در لیست رای دهندگان نوشته است. نکته دیگر هم برای معیارابطال این است که بالای نود درصد برای یک نامزد رای انداخته شده باشد. این دسته ازصندوقها باید ابطال شود. ملاحظه دیگر هم این است که دریک محل دردوراول یک نامزد پنج درصد رای گرفته است ولی در دور دوم بالای نود پنج درصد برایش برگه رای، ریخته شده است این معجزه که نیست اگر هم باشد معجزه تقلب می باشد و به همین دلیل  است که رای یک نامزد دردوراول مثلا دو میلیون بود ولی در دور دوم بالای چهار میلیون صعود کرده است. این مساله در مورد تیم تحول صورت گرفته است در مورد تیم اصلاحات چنین کاری انجان نشده است رای داکتر با تفاوتی بسیارکمی نسبت به دور اول بالا رفته است.

با مذاکرات بسیار گسترده ای که صورت گرفته است حالا جامعه جهانی و کمیسیون مستقل انتخابات و نمایندگی ملل متحد قبول کرده است که این ملاحظات را معیار ابطال  قرار می دهد. دیشب خانم مبارز سخنگوی یوناما اعلام داشت که پنج ملاحظه تیم اصلاحات مورد تایید می باشد. به همین دلیل تیم اصلاحات فردا به پروسه ای تفتیش و ابطال برمی گردد.این نکته را بارها طرح کرده ایم که هدف اصلی از پروسه تفتیش، رسیدن به شفافیت و حقیقت است و این حق مردم است که باید رای شان را به صورت شفاف تاثیرگزار در سرنوشت شان بداند. تیم اصلاحات این همه اسناد را گرد آوری کرده تنها یک هدف را دنبال کرده وآن اینکه ازحق مردم و رای مردم باید دفاع صورت بگیرد. یک مقام در تیم اصلاحات می گفت: ما با هیچ کسی خصومت شخصی نداریم و این همه اسناد که دراختیارداریم و مردم این مدارک را دراختیارما گذاشته تنها یک دلیل داشته است که با رای مردم و سرنوشت مردم بازی صورت نگیرد. انتخابات یک برنامه ملی و یک پروسه است و این پروسه نباید به خاطر منافع شخصی ، حکومتی و تیمی به تمسخر گرفته شود. در افغانستان حرف حدیثهای زیادی در چهاردهه اخیر صورت گرفته است و روی آوردن به آن مسایل دردی را دوا نمی کند، حرف درحال حاضر مساله انتخابات و تقلبات انتخاباتی است که صورت گرفته است آقای ارسلایی در یک کنفرانس خبری گفته است که  دراین تقلب خیلیها دست داشته اند و ما همه این اسناد را دراختیار داریم و قوانین انتخابات به ما این اجازه را داده است که اسناد درمورد تقلب بارای مردم را گرد آوری نماییم.

 این حرف آقای ارسلایی اشاره به فایل های صوتی است که غیرقابل انکار می باشد. شما می دانید که مدارک صوتی و تصویری زیادی از مقامات کمیسیون، مقامات حکومتی به دست آمده و بخشهای اندکی از این اسناد را تیم تحول منتشرکرده است نوار صوتی امرخیل نوارهای صوتی چند والی برحال حکومت در جنوب و مرکز و اخیرا نوار صوتی منسوب به استاد خلیلی معاون رییس جمهور همه دال مرکزی به مساله تقلب و حمایت ازیک تیم را نشان می دهد. این مسایل ربطی به مسایل گروهی، تباری  و سمتی ندارد کی گفته است که انگیزه های قومی در پخش نوارها ازسوی ستاد انتخاباتی و جناب ارسلایی بوده است اصلا چنین چیزی نیست. آقای ارسلایی رییس ستاد داکتر عبدالله نوار امرخیل را تنها به خاطرحمایت ازرای مردم منتشرکرد و هیچ دلیل سیاسی گروهی و سمتی درکار نبوده است درمورد انتشارفایل صوتی معاون رییس جمهور ستاد تیم اصلاحات و رییس آن هیچ انگیزه ای جز حمایت ازرای شفاف مردم و مبارزه با تقلب را نداشته است و واقعا نیت دیگری تیم اصلاحات درسرنداشته است. و من با تمام آنچه را که آقای شفیق شرق درمورد فایل های صوتی گفته است موافق هستم. هدف از انتشارفایلهای صوتی صیانت از پروسه ملی انتخابات بوده است و اگر چنانچه این نوارها عاری از صحت باشد آن وقت می شود آن را در مراجع با صلاحیت مورد بررسی و ارزیابی قرار داد هیچ مانعی و جود ندارد که کمیته حقیقت یاب برای صحت و سقم این نوارهارا داشته باشیم. اینکه بیاییم و تکذیب نماییم دردی را دوا نمی کند.

دلایلی برای ابطال آراء

دلایلی برای ابطال آراء

گفتگوی دو تلویزیون "یک و شمشاد" با محمد ناطقی دیپلمات و کارشناس مسایل سیاسی

مجری تلویزیون یک: امروز باردیگر تفتیش آراء متوقف گردید چه دلایلی دراین کار وجود دارد وضعیت واقعا برای مردم غیرقابل تحمل شده است و چرا به این ما جرا نقطه ای پایان گذاشته نمی شود؟

محمد ناطقی: پرسش خوبی را طرح کرده اید. ببینید چندین مساله است که حل شده و چندین موضوع دیگر است که هنوزحل نشده است. بنابراین اجازه دهید به هریک ازاین موضوعات پرداخته شود، شما می دانید که یک توافقنامه در دو بخش مورد موافقت دونامزد قرارگرفت این توافقات انتخاباتی حاصل بیست ساعت گفتگو و وساطت جان کری وزیرخارجه آمریکا بود. حاصل این گفتگوهای بسیارسنگین و پیچیده توافقاتی بود که دو نامزد به آن دست یافتند. این توافقات درهفت ماده نوشته شده است این توافقات دو بخش تخنیکی و سیاسی دارد دربخش سیاسی آن مساله تشکیل حکومت وحدت ملی طرح شده است. دراین بخش هم موضوعات چون سمت اجرایی، مشوره دو نامزد درپست های کلیدی. انصاف و برابری در قدرت و سمت اجرایی برای مدت دو سال تا زمان برگزاری لویه جرگه قانون اساسی و چند مساله دیگرتذکر رفته است. دربخش تخنیکی هم توافق صوت گرفته است که صددرصد آراء تفتیش و تمامی صندوقها ازولایات افغانستان توسط نیروهای ایساف به کابل منتقل شود که بخش زیادی آن صورت گرفته است. مساله غیرمنتظره این است که حالا تیم تحول اصولا منکرچنین توافقات انتخاباتی می باشد و می گوید موضوعاتی با آمدن جان کری طرح شده است ولی این معنایش توافقنامه هرگز نیست واین سند هفت فقره ای را تیم تحول امضا نمی کند درحالیکه براساس همین توافقات بود که مساله تفتیش شروع گردید و صندوقها از ولایات به کابل برگردانده شده است و براساس همین توافقات بود که تیم اصلاحات به پروسه ای شمارش آراء برگشت و درست مطابق همین توافقات است که تا بحال شانزده فقره شاخص و معیارتفتیش مورد توافق قرارگرفته است.

مساله ای که حل نشده است همان توافق محوری است. تیم تحول حالا آن را توافق نمی داند و حاضر نیست آن را امضا نماید درحالیکه تیم اصلاحات آن را توافق اصلی می داند و براساس همان توافقات تخنیکی و سیاسی است که کارشروع شده است امضای این مساله حل نشده است و تیم تحول آن را امضا نمی کند. موردی که مورد توافق قرارگرفته است همان شاخصهای تفتیش است که درشانزده ماده تنظیم و مورد توافق قرارگرفته است گرچه این سند مورد توافق هم باید امضا می شد که نشده است. سندی که حالا به شدت مورد اختلاف می باشد، کارشیوه ابطال آراء است. تیم تحول می گوید کارشیوه را نمایندگی ملل متحد تهیه کرده  و ما آن را قبول داریم و اجرا و تطبیق آن توسط دو کمیسیون می شود که حق قانونی شان می باشد. تیم اصلاحات می گوید: هدف ازتفتیش ابطال آراء ناپاک است آنها بارها گفته اند که تفتیش برای تفتیش نمی باشد این تیاترنیست که چند نفر درآن بازی نمایند. این نمایش تیاتر هم اگر باشد باید هدف داشته باشد هدف این است که آراء تقلبی از آراء واقعی تفکیک شود و باید ابطال شود. هدف ازتفتیش با معیارهای که طرح شده است ، ابطال آراء است. تا بحال نزدیک به دوهزار صندوق تفتیش شده است ولی یک رای هم باطل نشده است دلیل آن این است که معیار و لایحه برای ابطال به درستی درنظرگرفته نشده است.

آقای اشرف غنی احمد زی با رسانه و خبرگزاریها اعلام داشته است که پنج درصد آراء تفتیش شده است ولی یک رای باطل درآن دیده نشده است وی گفته است که انتخابات افغانستان عاری ازتقلب بوده و پنج درصد آراء نشان داد که تقلبی صورت نگرفته است حرف آقای اشرف غنی درست است ازدو هزار صندوق یک رای هم باطل نشده است زیرا که معیاری برای ابطال درنظرگرفته نشده است. تیم اصلاحات می گوید هدف ازتفتیش ابطال آراء است که صورت نگرفته است.

مجری تلویزیون شمشاد: معیاربرای سنجش مورد توافق قرار گرفته است و براساس شاخص ها تفتیش صورت گرفته و می گیرد اما معیار برای ابطال آراء به نظرشما نا تمام است درحالیکه تیم تحول می گوید معیارهای ابطال آراء با ملاحظه ای شرایط هردو تیم تهیه شده است حال شما چه ملاحظه ای دارید که می گویید درکارشیوه ابطال درنظرگرفته نشده است؟ آن ملاحظات که درابطال آراء درنظرگرفته شود کدام ها است؟

محمد ناطقی: پرسش خوبی را طرح کرده اید تیم اصلاحات برای ابطال آراء پنج ملاحظه را طرح کرده است که این ملاحظات به نفع هردو تیم و به نفع مردم و شفافیت می باشد این ملاحظات تنها بخاطرتیم اصلاحات نیست. اولین ملاحظه این است که صندوقهای که درآن لیست رای دهندگان نباشد، و کاغذ سفید باشد این صندوق باید باطل شود زیرا که درپای صندوقهای رای هرکسی که حاضرشده نام و شماره کارت شان نوشته شده است حالا ثابت شده صندوقهای زیادی است که فاقد لیست رای دهندگان می باشد بنابراین این گونه صندوقها باید باطل شود. مورد دیگراینکه اگر ده کارت با شماره مسلسل و یا بالای 93 درصد رای برای یک نامزد در صندوق ریخته شده باشد این گونه صندوقها باید باطل شود. این ملاحظه ازسوی تیم اصلاحات طرح شده ولی مورد قبول قرارنگرفته است بل که گفته شده این گونه صندوقها باید تفتیش شود و نه باطل.

ملاحظه دیگر هم این است که صندوقهای که بالای 100 درصد رای برای یک نامزد ریخته شده باشد به این معنا دردوراول نامزدی پنج درصد رای ازیک محل داشت ولی در دوردوم نود پنج درصد برای وی رای ریخته شده است این نوع صندوقها باید باید باطل شود زیرا معنی ندارد که این همه تفاوت بالای صد درصدی روی داده باشد. این مساله ازخود منطق هم دارد در دور اول تیم تحول دو میلیون رای داشت ولی در دوردوم چهار نیم میلیون رای را بدست آورده است این تفاوت درمدت بیست روز چه گونه پیش آمده است درحالیکه رای داکترعبدالله تفاوت چندانی نکرده است سه میلیون رای در دوراول  و دوم با تفاوت اندکی داشته است. دراین ملاحظه گفته شده است صندوقهای که بالای ششصد رای و یا بشتر درصندوق ریخته شده باشد باید باطل شود. مورد و ملاحظه بعدی هم این است که انتخابات درتمام افغانستان به دلایل نا امنی برگزارنشده است این حوزه های قرمز معلوم است حال از همین محلات صد درصد نا امن صندوقهای پرازرای وارد کابل شده است این گونه صندوقها خیالی و و همی است باید باطل شود. از این ها بگذریم در لایحه ابطال آراء اشاره به صندوقهای گم شده شده است تیم اصلاحات این مساله را قبول ندارد زیرا همه صندوقها توسط ایساف به کابل منتقل شده است دیگر ما صندوق گم شده نداریم تیم اصلاحات با صندوقهای گم شده موافقت ندارد.

مجری تلویزیون یک: تیم اصلاحات باطرح این ملاحظات چه می خواهد؟ و هدفی که درنظرگرفته است چیست؟ و چرا این همه تاکید روی ملاحظات خود دارد؟ و خلاصه اینکه راه حل قضیه درچیست؟

محمد ناطقی: هدف ما ازاین ملاحظات رسیدن به شفافیت است شفافیت با تفکیک و ابطال آراء نا پاک ممکن است. ابطال آراء نا پاک با معیار قابل قبول امکان دارد. این ملاحظات در ابطال آراء جدی می باشد. ابهامات خیلی جدی است و باید مساله انتخابات شفافیت آن روشن شود. شما در نظرداشته باشید و این مساله برای تیم اصلاحات خیلی مهم است و نمی شود برای شان توجیه شده باشد. در دور اول تیم تحول دو میلیون رای داشت اما درست درمدت بیست روز که انتخابات دوردوم برگزارشد حال می بینیم که تیم تحول بالای چهارمیلیون رای را بدست آورده است این همه تفاوت فاحش توجیه شده نیست. درحالیکه تیم اصلاحات تفاوت چندانی در رای شان دیده نمی شود. مثال دیگر هم این است در دور اول دریازده ولایت تیم تحول چیزی در حدود ششصد هزار چند رای داشت اما همین تیم در دور دوم در این ولایات بالای دو میلیون چند صد هزاررای را بدست آورده است این همه تفاوت اصلا و ابدا قابل تو جیه نیست. اینها مسایلی من در آوردی نیست این ها همه اسناد دارد شما بروید نگاه کنید نتایج مقدماتی دور اول و دوم اعلام شده است. در دور اول دو میلیون به یک باره به چهارنیم میلیون صعود کرده است در یازه ولایت از ششصدهزار به دو میلیون چند صد هزار رای  شان بالا رفته است این نوع  مسایل ایجاد شک و شبه کرده است. بنابراین باید قضایای انتخابات روشن شود. راه حل هم خیلی ساده است معیارهای ابطال و ملاحظات هردو تیم درنظرگرفته شود و آراء پس از تفتیش باید تفکیک و رای ناپاک باطل شود. هدف ازتفتیش ابطال آراء نا پاک می باشد. تفتیش نمایشنامه و تیاترنیست که چند بازی گر بدون هدف بازی نماید. نه، تفتیش آراء براساس یک قاعده استوار می باشد وآن این که باید شفافیت بدست آید. رای پاک و ناپاک از هم جدا شود.

برداشتهای متفاوت از نوشته جان کری وزیرخارجه آمریکا درمورد توافقات انتخاباتی

برداشتهای متفاوت از نوشته جان کری وزیرخارجه آمریکا درمورد توافقات انتخاباتی

گفتگوی کابل نیوز با محمد ناطقی دیپلمات و کارشناس مسایل سیاسی

مجری تلویزیون کابل نیوز: اخیرا درپی توافقات دو تیم انتخاباتی، اگر نام آن را بتوانیم توافقات بگذاریم زیرا چنین سندی امضا نشده است پس مشکل است که نام آن را توافق گذاشت بهرحال چه توافق و یا تفاهم مشترک، آقای جان کری وزیرخارجه آمریکا مقاله ای نوشته است و توضیحاتی دراین مورد داده است شما ازنوشته ایشان چه برداشت دارید و ایشان دراین نوشته به دنبال چه چیزی بوده است و هدف شان از نوشتن این مقاله روشن است؟

محمد ناطقی: تشکر من فکرمی کنم آقای جان کری به امری تازه ای اشاره نکرده است مقاله ایشان درادامه همان توافقنامه ای است که دو هفته پیش میان دو تیم صورت گرفته است. همان گونه که می دانید آقای جان کری بیست ساعت با رهبران دو تیم اصلاحات و تحول گفتگوداشت و نتیجه این مذاکرات توافقنامه ای در دو بخش تخنیکی و سیاسی بود. دربخش تخنیکی هنوز مشکلات ادامه دارد هنوز اسناد معیارهای تفتیش و لایحه ابطال آراء امضا نشده است. تفاوت نظرهای جدی میان هردو تیم درمورد نحوه ای ابطال آراء وجود دارد. بخش دوم ازتوافقات انتخاباتی میان هردو تیم، مساله حکومت وحدت ملی است. دراین توافقنامه تصریح شده است که تیم اول و دوم باید اقدام به تشکیل دولت وحدت ملی نمایند. چند نکته اساسی درمورد توافقنامه انتخاباتی دربعد سیاسی ذکرشده است که لازم است به آنها اشاراتی داشته باشیم.

اول : پست اجرایی و ایجاد اپوزیسیون

توضیح مساله به این صورت است که در انتخابات 93 اصولا ما تیم اول و تیم دوم داریم و هیچ کس بازنده انتخابات نیست. تیم اول به تیمی گفته می شود که با شفاف سازی آراء با معیارهای بین المللی، برنده انتخابات می شود و وی رییس جمهورافغانستان براساس انتخابات است. رییس جمهور بلافاصله به رهبری تیم دوم فرمان می دهد که دو کاراساسی را انجام دهد یکی ایجاد پست اپوزیسیون و دیگری معرفی شخصی به عنوان سمت اجرایی. درواقع تیم دوم دومقام را احراز می کند یکی رهبری اپوزیسیون و دیگری احرازمقام اجرایی. البته مقام اجرایی درواقع همان کسی است که کابینه را اداره می کند و رییس شورای اجرایی و یا کابینه است. شاید نام گرفتن از مقام صدارت به دلیل اینکه درقانون اساسی، ما پستی بعنوان صدراعظم نداریم و از آن بعنوان مقام اجرایی و سمت اجرایی نام گرفته شده است درمتن توافقنامه سقف زمانی نیز تعیین شده است مقام اجرایی برای مدت دو سال با همین عنوان اجرای وظیفه می کند و بعد لویه جرگه قانون اساسی دایرمی شود آنگاه اصلاحات در قانون اساسی بوجود می یاید که یکی از آن اصلاحات همین صدارت خواهد بود. تیم تحول ازآن بنام صدارت اجرایی یاد می  کند. ببینید در متن توافقنامه  سیاسی درمورد حکومت وحدت ملی شاخص ترین محور آن همین مقام اجرایی است.

دوم: مشوره در تعیین مقامهای کلیدی

این مساله نیز درمتن توافقنامه انتخاباتی آمده است که رییس جمهوربا مشوره مقام اپوزیسیون و یا مقام اجرایی، مقامهای کلیدی را مقرر می کند درتعیین و تقررمقامهای کلیدی دو مقام سمت اجرایی و ریاست جمهوری با شور و مشوره هم کار می کنند این طور نیست که تنها رییس جمهورتصمیم می گیرد. درموافقتنامه به این مسایل نیز اشاره شده است که این تقرریها با مشوره و به صورت مساویانه و منصفانه انجام می شود. برخی می گویند که توافقنامه ای درکار نیست درحالیکه براساس همین سند تیم اصلاحات و همگرایی به پروسه برگشت اگر توافقی صورت نمی گرفت تیم اصلاحات برنمی گشت این درست که این سند امضا نشده است که باید امضا شود ولی بهرصورت سندی است که هردو تیم روی آن توافق کرده اند و براساس آن کارجریان دارد. دربعد تخنیکی می دانید که تا حالا نزدیک به دو هزار صندوق تفتیش شده است ولی درمورد ابطال آراء اقدامی صورت نگرفته است دلیل آن نبود لایحه ابطال آراء می باشد فیصله ابطال آراء درحال تکمیل شدن است هردو تیم با وساطت نمایندگی ملل متحد به توافقاتی در مورد لایحه ابطال آراء باید نزدیک شده باشند.

مجری : با توضیحات که داده اید حال بفرمایید مقاله آقای جان کری اشاره به چه امری دارد وی دنبال چه چیزی می باشد ؟ و اصولا حرف تازه ای در مقاله ایشان دیده می شود و یا نه ؟

محمد ناطقی: همان گونه که اشاره کردم من درمقاله آقای جان کری امری تازه ای را ندیدم و ایشان تاکید روی همان توافقات کرده است فکرمی کنم هدف ازنوشتن این مقاله شاید این باشد که در آن سوی آبها این گونه گزارش داده شده که کاری که آقای جان کری درکابل انجام داده و توافق نامه میان دو تیم با وساطت ایشان پیش آمده یک امر فراقانونی و برخلاف قانون اساسی بوده است فکرمی کنم چنین ذهنیت را لابیهای ارگ باید منتقل کرده باشند زیرا گفته شده که درگفتگوی اوباما با دو نامزد چنین پرسشی طرح شده است آقای اوباما پرسیده است که توافقنامه که صورت گرفته است در موقعیت شما تعبیر خلاف قانون اساسی شده است. لابیها این گونه به مقامات آمریکا گوشزد کرده اند که در توافقنامه سمت اجرایی همان مقام صدارت است که مبنائا در قانون اساسی نداریم. نظام افغانستان یک نظام ریاستی است و قانون اساسی با همین رویه و روحیه نوشته شده است نتیجه اینکه  گویا کارآقای جان کری برخلاف این رویه و روحیه صورت گرفته است و توافقنامه مساله فراقانونی می باشد. این موضوع بارها ازسوی حکومت افغانستان تذکر داده شده است و تیم تحول هم گاهگاهی به آن اشاره کرده آقای دانش معاون دوم داکتراشرف غنی احمد زی و آقای احمد ضیا مسعود بارها گفته اند که سمت اجرایی یک مساله فراقانونی است است.

 خوب همه می دانیم که یک نوع هماهنگی و همکاری بین ارگ ، تیم تحول و دو کمیسیون همیشه وجود داشته است. اینکه داکتراشرف غنی احمد زی توافقات را امضا نمی کند برمی گردد به همان هماهنگی و همکاری مثلث ارگ، کمیسیونها و تیم تحول. این ذهنیت در تیم اصلاحات همواره بوده است و هنوزهم باوردارد که این سه جهت باهم کار می کنند.فهم من ازمقاله آقای جان کری همین است که وی نگران این مساله می باشد و درمقاله خود با صراحت اعلام داشته است که توافقات صورت گرفته به معنی زیرپاکردن قوانین وقانون اساسی افغانستان نیست وی تاکید کرده که نظام سیاسی در افغانستان کارآمریکا نیست نظام سیاسی که چه نوع نظام داشته باشد، کار خود افغانها است که باهم توافق نمایند وی در مقاله خود به این مساله اشاره می کند که ما نگفته ایم که نظام پارلمانی باشد و یا صدارتی اینها مفاهیمی است که درمقاله جان کری دیده می شود این نوع نگارش و تو ضیحات تنها و تنها یک مفهوم را در ذهن تداعی می کند و آن اینکه آمریکاییها می خواهد بگویند که ما برخلاف قانون کار نمی کنیم و این گونه برداشت از توافقنامه نشود. درخلق این نگرانی فکر می کنم ارگ بشترنقش دارد.

مجری: بنابراین در مقاله جان کری مطلب تازه ای جز توضیحات در موارد تفاهم نامه که صورت گرفته است نمی باشد. البته این توافقنامه هم مسایل انتخابات را دشوار کرده است و معلوم نیست که چه گونه اجرا می شود و فکرمی کنم برخلاف مصالح مردم افغانستان باشد مردم برای این رای ندادند که دو تیم تقسیم قدرت و مقامهای کلیدی را باهم تقسیم نمایند. شما با این درک موافق هستید.

محمد ناطقی:  البته من با توافقنامه موافق هستم شرایط افغانستان که حالت بحرانی داشت ایجاب چنین توافق را می کرد درهمه کشورهای درحال بحران چنین توافقاتی صورت می گیرد حال هردو تیم با هم توافق کرده که دربعد تخنیکی و سیاسی براساس همین سند کار نماید این کار به نظرمن به نفع مردم افغانستان می باشد حکومت وحدت ملی کاری درستی است. هردو تیم در قدرت شریک هستند این کار برخلاف مصالح مردم نیست درجاهای دیگری این کارصورت گرفته است درفرانسه و درروسیه همین گونه است هردو تیم انتخاباتی برنده و اپوزیسیون در تشکیل حکومت سهم دارند. بهرحال با آنچه که روی داده و توافق صورت گرفته است مردم از آن استقبال می کند مردم از طولانی شدن انتخابات به ستوه آمده همه به یک نحوی نگران می باشند این نگرانی هم درسطح ملی و بومی و هم درسطح بین المللی پیدا شده است رفت آمد آقای جان کری ریشه درهمین نگرانی دارد وی قراراست که درهفته آینده نیزسفری به افغانستان داشته باشد. مخالفت با سند کار درستی نیست این موافقتنامه باید امضا و به منصه عمل گذاشته شود گرچه بخش تخنیکی آن عملا با دشواریهای شروع شده است دربخش سیاسی آن هم باید کار صورت بگیرد تیمهای مشترک روی آن توافقنامه کار نماید. افغانستان سخت نیاز به آرامش و ثبات دارد و این ثبات با توافق و تفاهم ممکن است. تخریب و تضعیف توافقات کار درستی نیست توافقات باید به دقت عملی شود.

دلایل منازعات خونین اسراییل و فلسطین

دلایل منازعات خونین اسراییل و فلسطین


گفتگو آریانا نیوز با محمد ناطقی دیپلمات و کارشناس امورسیاسی

مجری تلویزیون: همان گونه که درجریان هستید کشتارفلسطنیان در غزه به اوج ازبیرحمی و جنایت رسیده است لطفا به پیشینه تاریخی و دلایل استمرار این بیرحمی اشاراتی نمایید و دیگر اینکه آیا بحران و منازعه راه حلی دارد؟

محمد ناطقی: واقعا رویدادهای خونین وتکان دهنده درغزه دیگر خارج از توصیف و قدرت زبان شده است. جنایات به این گسترده گی دیگرقابل شرح و توصیف نیست برخی جنایتها به حدی دردناک است که زبان و ادبیات ندارد. غزه وکشتاربیگناهان فلسطین شامل همین مقوله و مولفه است. شما درمورد دلایل این منازعه خونین و بی پایان پرسیده اید اگر اجازه دهید به سه عنصراصلی منازعه فلسطین و اسراییل اشاره می کنم و باید گفته باشم هریک از مولفه ها، تبدیل به عنصرلاینحل مناقشات خونین شده است:

الف – عنصراول منازعه، سرزمین و اراضی

درسالهای 1947 و 1948 درست پس از جنگ جهانی دوم، اسراییلیها با حمایت غرب و اختلافات درجهان عرب، موفق شد که بزرگترین موج آواره گی را درمیان فلسطنیها بوجودآورد. اسراییل دراین سالها با تدابیری بیرحمانه ای که دردست گرفت صدها هزار فلسطینی را ازسرزمینهای شان بیرون راند. البته می دانیم اولین اقدامات اشغالگران درهرجای این است که اشغالگرسعی می کند سرزمین و جغرافیای مظلوم را تسخیرنماید وقتی که شما ساکنین اصلی را از سرزمین و خانه های شان آواره کردید دیگر خیلی مشکل است که آواره دربدر که دربحران بی هویتی و سرزمینی و درکشورهای بیگانه بسرمی برند، قدرت تفکر و سازماندهی را داشته باشد. ابو ایاد مرد شماره دو فلسطین درکتاب خود بنام " فلسطینی آواره" به درستی سیمای مقاومت فلسطین را ترسیم می کند وی دراین کتاب خود نوشته است که من در فرودگاه های کشورهای عربی که آواره بودم، برای پرواز بجای با سگ دریک اطاق مرا جای داده است وی می گوید هرانقلابی که از فلسطین برخواست در پایتخت یکی ازکشورهای عربی دفن گردید. این بیان ابوایاد اوج مظلومیت و واقعیت زندگی یک آواره را نشان می دهد آواره ، درواقع آواره است و هیچ کاری برای گرفتن سرزمین خود نمی تواند زیرا آواره در سرزمینهای دیگر تابع قوانین همان کشورها می باشد و ازخود صلاحیت ندارد آواره مسلوب الاختیار حتا بالاترین چهره مقاومت شان را با سگ در اطاق می خواباند.

 اسراییل سرزمینهای فلسطین را به تصرف خود درآورد و از آ ن زمان تا حالا به هیچ وجه اجازه نداده است که فلسطینی آواره برگردد. اسراییل به صورت بیرحمانه روی سرزمین فلسطین شهرکها ساخته است و با کمال راحت و مصونیت، روی اراضی فلسطین زندگی آرامی دارد. اسراییل سوگند خورده است که این سرزمینها که همان اراضی موعود است را به فلسطین برنمی گرداند و شهرک درست می کند و ارتش نیرومندی که دراختیاردارد از یهود و اسراییلی حمایت و امنیت شان  به صورت کامل گرفته می شود. اراضی و سرزمین فلسطین یکی از عمده ترین صورت منازعه را تشکیل می دهد هیچ کسی فکر نمی کند که اسراییل سرزمینهای اشغال شده را روزی به فلسطین برمی گرداند. آقای اوباما بخوبی می داند که عنصراصلی جنگ و منازعه خونین مساله اراضی است وی در دوراول از ریاست جمهوری خود راه حل مناقشه اسراییل و فلسطین را بازگشت به تاریخ 1967 داد به این معنا که اسراییل سرزمینهای که دراین سالها و بعد ازآن اشغال کرده است را به فلسطین برگرداند درحالیکه همان گونه که اشاره کردم سرزمینهای فلسطین درسالهای 1947  و 1948 اشغال گردید این درست که درسال 1967 هم سرزمینهای زیادی از فلسطین به تصرف اسراییلیها درآمد. ولی دیدیم که موضع آقای اوباما رییس جمهورآمریکا با واکنش بسیارسختی روبروگردید که دیگر وی هرگز برای حل منازعه اسراییل و فلسطین حرف خود را تکرار نکرد یعنی اینکه استرداد سرزمینها درسالهای 67  و بعد از آن هم قابل بحث و برگشت نیست. اسراییل اشغالگراست و هرگز نیت برگرداندن سرزمینهای فلسطین را ندارد این از طبیعت اشغالگران درهرسرزمینی و درهرجای از دنیا هست.

ب – عنصر دوم منازعه، بازگشت آوره گان

همان گونه که اشاره کردم درحال حاضرمیلیونها آواره فلسطینی در سرزمینهای عربی، جابجا شده اند و در کمپهای بزرگ میلیونی زندگی می کنند آواره گان فلسطین در لبنان ، سوریه اردن و سایرکشورهای عربی آواره هستند و در اردوگاه ها زندگی رقت باری دارند. آواره فلسطین دراین کشورها بسیار آسیب پذیراست درجنگ های خونین سوریه، لبنان و در دهه هفتاد دراردن دیدیم که فلسطینان آواره قربانیان اصلی منازعات دراین سرزمین ها گردید و حتا برای کشتارشان جنرال ضیاء الحق برای شان سپتامبرسیاه درست کرد. بحث اصلی این است که آواره گان فلسطین هیچ حرمت و کرامت انسانی درسرزمینهای عربی و غیرعربی ندارند و از حقوق و امتیازات انسانی برخوردار نیستند این مردم باید به سرزمینهای اصلی شان برگردند. اسراییل هرگز به این مجموعه های میلیونی اجازه بازگشت را نمی دهند. آنها به کجا برگردند جای برای زندگی ندارند. سرزمینهای شان اشغال شده است . غزه که درآتش می سوزد، می دانید در جهان یکی از پرجمعیت ترین منطقه ای مسکونی است در هیچ جای این همه جمعیت دریک جغرافیای کوچک جمع نشده است اما درغزه میلیونها انسان دریک جغرافیای تنک و محاصره شده گرد هم آمده و حال به این روز افتاده اند. اسراییل نمی گذارد و هرگز اجازه بازگشت آوارگان فلسطین را نمی دهد و سرزمینهای شان را اشغال کرده و هرگز اراضی اشغال شده را به آنها برنمی گرداند. بازگشت آواره گان دومین چالش و عامل منازعه اسراییل و فلسطین می باشد.

ج – عنصرسوم تشکیل دولت برای فلسطین

اسراییل با حمایت جهان غرب و آمریکا هرگز اجازه نمی دهد که مردم فلسطین دولت مستقل درکناراسراییل را داشته باشد. اسراییل دولت است و عضو رسمی سازمان ملل می باشد اما فلسطین تا هنوز اجازه نیافته است که دولت مستقل و عضو رسمی سازمان ملل متحد باشد. اسراییل اجازه نمی هد چنین کاری صورت بگیرد. وقتی که درلیبیا سفیر بودم آقای معمرقذافی کتابی را بنام کتاب سفید می گفت نوشته است و در آن کتاب راه حل منازعه اسراییل و فلسطین را پیدا کرده بود و ازجمله اینکه گفته می شد ایشان نام دو ملت و دو سزمین را " اسراطین" گذاشته است "اسرا" آن از اسراییل و "طین" آن اشاره به فلسطین داشت.به هرصورت اسراییل و متحدانش اجازه نمی دهد که فلسطین دولت مستقل و به رسمیت شناخته شده سازمان ملل باشد. سازمان ملل شامل 194 دولت است که آخرین آن سودان جنوبی است که همین سه سال پیش عضو رسمی سازمان ملل متحد را بدست آورد. دولت برای فلسطین برای فلسطین سومین عنصرمنازعه بین اسراییل و فلسطین است که این مساله تاحالا درحد دولت خود مختارازنوع انچه که کردهای عراق دارد، طرح شده است. به همین خاطراست که به رییس جمهورکرزی اعتراض شده است که به چه دلیل اجازه می دهد که فلسطین در کابل سفارت خانه داشته باشد. فلسطین درکشورها سفارت خانه نه ، بلکه دفتر نمایندگی و سیاسی دارد. اگربرخی سفارت می گوید یک نوع تعارف بیش نیست دلیل آن هم این است که فلسطین دولت رسمی عضو سازمان ملل نیست.

مجری: تشکر شما به عوامل اصلی و تاریخی مساله منازعه پرداخته اید این درست که اصلی ترین دلایل جنگ :غصب سرزمین، بازگشت آواره گان و دولت مستقل باشد. حال  با این وضع و این کشتاربیرحمانه دنیا بخصوص جهان اسلام وعرب چه می تواند بکنند؟

محمد ناطقی: فلسطین قربانی دو صهیونیزم:

امروز وقتیکه طرف برنامه شما می آمدم این جمله را در شبکه های معتبرعربی دیدم و خواندم. این احساس درحال حاضر با توجه به کشتارهولناکی فلسطینان درغزه پیش آمده است که مردم عرب معتقد هستند که مردم مظلوم فلسطین قربانی دو صهیونیزم است صهیونیزم عربی و صهیونیزم اسراییلی. این برداشت اوج نفرت مردم از کشورهای عربی می باشند آنها اعتقاد دارند که اسراییل مردم را در غزه می کشند و این کشتارتازه و ماتم نو فلسطینان نیست و صهیونیزم سرزمینهای این مردم را گرفته است و میلیونها انسان فلسطینی را دربدر ساخته و سرزمینهای شان را تصرف و برای خود شهرک درست کرده و می کنند و به صورت بیرحمانه دو هفته است که غزه را بمباران می کند. این کاری است که صهیونیزم اسراییل انجام می دهد اما دراین میان اعراب و کشورهای اسلامی با این همه امکانات که دارند تماشاگرجنایت های ترسناک اسراییل هستند رفتار کشورهای عربی و اسلامی کم تراز صهیونیزم نیست آنها کوچک ترین اقدامی را نکرده اند و نمی کنند و حتا نشستی هم نداشته اند.

 کاربرادران اسلامی همان کارصهیونیزم است. مردم فلسطین قربانی دو صهیونیزم می باشند. صهیونیزم اسراییلی و صهیونیزم عربی. دومی به مراتب درد ناک تر از اولی است. این تعبیر توده ها عرب درست می باشد. کشورهای عربی نه تنها درفکر مردم مظلوم نیست بلکه درفکرخلق گروهای ازنوع داعش و القاعده هستند که جنگ نیابتی اختلافات شان را پیش ببرند جنایت داعش همان جنایت مشابه اسراییل است به همین دلیل برخی گفته اند که داعش را اسراییل با مشوره کشورهای عربی برای انتقام گیری از کشورهای رقیب و مسلمان ایجاد کرده اند. درکناراین بی تفا وتی صهیونیزم عربی در برابرکشتار بیرحمانه صهیونیزم اسراییلی، اختلافات درمیان خود فلسطینان نیز مزید برعلت و فاجعه شده است رهبران سیاسی فلسطین وحدت نظرندارند موشکهای گروهای جهادی فلسطین هم تلفات کمی به اسراییل وارد ساخته ولی موجب واکنشهای بسیار بیرحمانه ارتش خونخوار اسراییل شده است. موشکها گروهای فلسطین در کشتار و زیان رساندن به اسراییل اصلا و ابدا قابل مقایسه با بمباران و حملات زمینی و دریایی اسراییل نیست به همین دلیل برخی گفته اند که باید گروهای مقاومت در مبارزه شان تجدید نظرنمایند. کشورهای عربی حد اقل به ماشینها و کامپنیهای عظیم نفتی غرب و آمریکا اخطار بدهند و برای یک هفته از صدور نفت شان جلوگیری کنند. آنها ازگرسنگی نمی میرند و لی تاثیرات زیادی به اقتصاد متحدان اسراییل می گذارد. این گونه حرفها درحدی تقلیل و تنزیل یافته است که گویندگان آن را آدمهای خیالاتی می دانند واقعا درحال حاضرچنین اقداماتی ازسوی کشورهای عربی، خواب است و خیال و به این ترتیب باید شاهد جنایت ضد بشری صهیونیزم اسراییل و نظاره گر بی تفاوتی صهیونیزم عربی درقبال برادران فلسطینی خود باشیم.

بحثی عام در مورد تروریزم گفتگو با محمد ناطقی دیپلمات و کار شناس مسایل سیاسی

بحثی عام در مورد تروریزم گفتگو با محمد ناطقی دیپلمات و کار شناس مسایل سیاسی

مجری تلویزیون طلوع: اصولا در مورد موج بزرگ و گسترده ای تروریزم چه فکر می کنید؟. درحال حاضر بخشهای بزرگی از خاک عراق و بخشهای از سوریه زیر سلطه تروریستهای داعش قرارگرفته است و گفته می شود که این پدیده در مرزهای مشترک افغانستان و پاکستان نیزدیده شده یعنی اینکه بیعت با گروه داعش و خلیفه خود خوانده شان ابوبکر البغدادی صورت گرفته است.

محمد ناطقی: این نکته واضح است که تروریزم یک پدیده ای فرا مرزی و فرا سرحدی است. تروریستها، بدون سرحد و مرزهستند. این گروه های فرا مرزی و فرا وطنی درتمامی کشورهای اسلامی حضوردارند. درحال حاضرگروهای تروریستی تبدیل به گروه های بی وطن غیرمسوول و جنایت کارشده اند. شکی نیست که این پدیده، مرزهای کشورمارا نیزدرنوردیده است. ما درخبرها داشتیم که در نواحی از مرزهای مشترک پاکستان و افغانستان آنها پرچمهای سیاه داعش را برافراشته و با خلیفه این گروه بیعت کرده اند. می دانیم که فردی مجهول الهویه بنام عبدالله ابراهیم متولد سامراعراق با نام مستعار ابوبکر البغدادی، خود را خلیفه مسلمین اعلام کرده است. این گروه پس از تصرف شهرهای مهم شمال عراق مثل موصل و تکریت و تسلط برولایتهای شمال غرب عراق، در سرزمینهای از عراق و شام خلافت اسلامی اعلام کرده است. اجازه دهید که در مورد دلایل گسترش و توسعه قلم این گروه توضیحاتی را داشته باشیم. البته این مساله تا حدی افغانستان و همه جاها ازمناطق بحرانی را تحت تاثیر قرارداده است. گرچه بحث امروز شما تماما اختصاص یافته به گروه داعش می باشد ولی تاحدی این مساله سایرنقاط از مناطق بحران زده را تحت فشارقرارداده است . همان گونه که اشاره کردم این گروه بی وطن و بی مرز است و مثل سلولهای سرطان نقاط آسیب پذیرجهان اسلام و سرزمینهای اسلامی را فرا گرفته است.

دلایل توسعه تروریستهای عراق و شام برمی گردد به چند اشتباه عمده درعراق. اولین اشتباه حکومت عراق بخصوص پارلمان عراق این بود که آنها درسال 2011 با نه ماه بحث و گفتگو درنهایت درمورد نیروهای آمریکایی دو فیصله خطرناک و غیرواقعی را به تصویب رساند اولین فیصله پارلمان عراق این بود که سربازان آمریکایی تماما خاک عراق را ترک نمایند استدلال پارلمان عراق این بود که ما نیروی کافی برای دفاع از وطن و سرزمینهای خود را داریم و هیچ احتیاجی به نیروهای خارجی در عراق را نداریم. استدلالی که رییس جمهور کرزی هم در مورد رد موافقت نامه امنیتی را دارد رییس جمهور ما هم بیش از حد تاکید به غرورافغانی و توانایی و ظرفیتهای افغانی دارد درحالیکه می دانیم آهی دربساط نداریم. عراق حد اقل درمورد خروج کامل نیروهای آمریکایی، یک حرف را داشت که درست بود و آن پول و عواید نفتی عراق است اما افغانستان و ادعاهای رییس جمهورکرزی عاری از هرگونه واقعیت باید باشد. ارتش و نیروهای امنیتی ما تماما به آمریکا وغرب وابسته هستند ولی رییس جمهورما استدلالش همان غرور وهمی و ظرفیتهای خیالاتی است. حکومت و پارلمان عراق درسال 2011 دچار همین توهم گردید و فیصله کرد که نیروهای آمریکایی باید عراق را ترک نمایند و ماهیچ احتیاجی به آن نداریم. فیصله دوم پارلمان عراق که بی نهایت خطرناک بود و آن رد کامل مصونیت قضایی سربازان آمریکایی بود. درحالیکه عراقیها می دانستند که رد مصونیت قضایی یعنی جواب قاطع خروج به آمریکاییها.

هردو فیصله را حکومت و دولت عراق داشت و نتیجه این شد که تمامی نیروهای آمریکا ازعراق بیرون و این کشور را به حال خودش رها نماید البته کشورهای همسایه هم دولت مغرورعراق را در توهمات شان کمک کرد و این شد که دولت عراق با اشتباه انکارناپذیر، خودرا گرفتاروضعیت جاری ساخت. نکته دومی که سبب گردید که گروهای تروریستی به سرعت توسعه داشته باشد، اختلافات دولت مرکزی عراق بود سه کتله اساسی کردها اهالی تشیع و گروهای اهل سنت عراق به شدت با هم اختلاف پیدا کردند و هرگزنشد که یک دولت فراگیرملی را ایجاد نمایند. این اختلافات درحد اوج گرفت که حتا معاون ریاست جمهوری کسی بنام طارق الهاشمی علیه دولت نوری المالکی اقدام به توطیه نماید و دولت عراق در یک محکمه غیابی حکم اعدام وی را صادرکرد. این اختلافات سبب گردید که جوامع از اهل سنت با گروهای ضددولت همکاری نمایند. داعش در تمامی ولایات سنی نشین صرف به دلیل همان اختلافات نخبه گان سیاسی اهل سنت، مورد حمایت قرارگرفت. شکی نیست که بخش عمده اتهامات دولت نوری المالکی به معاون رییس جمهور آقای طارق الهاشمی درست است زیرا وی به هوادارانش گفته بود که گروهای ضد دولت مالکی را حمایت نماید. کرد ها هم نسبت به توسعه داعش در خاک عراق صرف به حفظ قلمروهای خود و دفاع از جغرفیایی سیاسی کردستان بسنده کردند.

عامل و مولفه سوم در توسعه و پیشرویهای داعش در عراق، جذب چندین گروه علیرغم اختلافات ایدلوژیک باداعش بوده است بعنوان مثال گروه نقشبندی، شورای قبایل ، شورای نظامی عراق، بعثیها و بقایای رژیم صدام حسین به رهبری عزت ابراهیم الدوری و خانم رغد صدام دختر صدام حسین و همین گونه گروهای سلفی و و هابی که بدنه اصلی اید لوژیک و ساختاراین گروه را تشکیل می دهد، اینها به دلیل دشمنی با حکومت عراق و خلاء ناشی از ترک نیروهای آمریکایی و ضعف ناتوانی ارتش تازه متولد شده عراق و چندین عوامل دیگر منطقه ای و بومی، می تواند از دلایل برجسته پیشرویهای داعش در عراق باشد البته این گروه درشام و سوریه داستان دیگری دارد که شاید فرصت برای توضیح آن را نداشته باشیم.

مجری: چه تفاوتهای بین داعش و القاعده و طالبان و جود دارد. شنیده شده است که داعش با گروه القاعده اختلافات دارد و درمواردی به شدت با هم درگیرشده است بعنوان نمونه داعش با جبهه النصره درسوریه درگیریهای خونین در این آواخرداشته است دلایلی این اختلافات آنهم درگیریهای خونبارچه بوده است؟

 محمد ناطقی : پرسش مهمی را طرح کرده اید درسالهای 2011 و بعد ازآن نامه های بین ایمن الظواهری رهبر القاعده و گروه داعش رد بدل گردید. ظواهری از رهبرگروه داعش خواسته بود که درامورشام و سوریه مداخله نداشته باشد وی در نامه خود نوشته بود که عراق را داعش اداره نماید و لی سوریه را گروه النصره. ابوبکر البغدادی با این فرمان رهبرالقاعده به شدت مخالفت کرد وی دریک نامه به ایمن الظواهری می نویسد که گروه ما وظیفه خود می داند که دولت اسلامی شام وعراق را درشام وعراق مستقرنماید و دیگراینکه گروه النصره باید از نیروهای داعش تبیعت نماید. اقدامات خود سرانه النصره برای ما قابل قبول نیست اگر آنها ازما تبعیت نداشته باشند سزای شان شمشیرداعش است. داعش از آن لحظه به بعد به شدت با گروه داعش در سوریه درگیر و هردو گروه وارد جنگهای خونینی می شوند و داعش درمواردی ازسوی النصره خلع سلاح ولی درحال حاضربرتری با گروه داعش است دلیل آن داشتن امکانات حیرت انگیزداعش با تصرف شهرهای موصل و تکریت و دیگر ولایتهای غربی عراق است. همه تحلیلگران گفته اند که گروهای خورد و ریز و حتا بخشهای ازگروه النصره به تدریج به گروه داعش ملحق می شوند.

درحال حاضر داعش گروه خطرناک و نیرومندی درعراق و شام است. این گروه حالا در مرزهای افغانستان و پاکستان هم جای بازکرده و گروهی ازطالبان با وی بیعت کرده و پرچم داعش را در قرارگاه های خود برداشته است. این گروه بی نهایت بیرحم و فرقه گرا است آنها شیعیان را کافر و خون آنها را حلال اعلام کرده اند. وقتیکه از این گروه پرسیده شده است که چرا به حمایت فلسطین و مسلمانان مظلوم آن دیار نمی شتابد آنها گفته اند که مساله اسراییل یک مساله متاخر است ما وظیفه داریم که در مرحله اول جهان اسلام را ازلوث وجود زنادیق پاک نماییم و کشورهای که منحرف هستند و آنها را باید ازبین ببریم آن وقت در جنگ اسراییل می رویم. این موضع گیریها سبب گردیده که این اخبار در جهان عرب به شدت شایع شده که گروه داعش ساخته و پرداخته استخبارات اسراییل ، انگلیس است و دراین مساله سازمان سیا نیز نقش دارد این مساله را مامور متواری استخبارات آمریکا آقای اسنودن نیز نوشته است. برخی گفته اند اقدامات ازنوع کشتار مردم بی گناه غور درفیروزکوه مرتبط است به گروه داعش یعنی عوامل جنایت در حق مسافران بی گناه در شب 27 رمضان برمی گردد به اندیشه داعش، زیرا گفته شده که درساعت 12 شب گروهای تروریستی مسافرین را از موتر پیاده و از آنها پرسشهای می کنند و این گروه با تفکیک هویت های مسافران اقدام به کشتارمسافران شیعه وهزاره کرده اند و این نوع جنایت تا به حال درافغانستان سابقه ندارد. این کشتار ازنوع کشتار جهنگوی و داعش است. البته کارشناسان دیگر این حرف را تایید نمی کنند ازجمله آقای احمد سعیدی که خود از ولایت غور می باشد این حرف را قبول ندارد وی می گوید دراین جنایت هولناک سه نفراز اهل سنت نیز به شهادت رسیده اند یازده نفراز اهل تشیع و سه نفراز اهل سنت بوده اند.

به هرصورت قتل عام مردم که درمیان شان کودکان زنان و مردان و ازجمله یک نوع عروس بنام زینب بوده است، گویای اندیشه تبهکارانه ازنوع داعش می باشد. اگرداعش درعراق وشام موفق شود، شک نداشته باشیم که طرف داران زیادی در دو سوی مرزافغانستان و پاکستان پیدا خواهد کرد. وقتیکه از آمریکا و اروپا جوانان، سربازان داعش می شوند البته که ازحوزه های تاریک و سرزمین های که درقلمرو گروهای جاهل قراردارد چرا آنها سربازگیری نداشته باشند. اختلافات دو کشورهمسایه افغانستان و پاکستان نیز شرایط را برای پیشرویهای گروهای افراطی از نوع داعش را فراهم می کند. البته داعش در کوتاه مدت می تواند درد سرهای زیاد و مصیبتهای زیادی خلق نماید ولی در بلند مدت این گروه به سرنوشت القاعده و رهبری آن مواجه خواهد شد این نوع گروها می توانند آدم بکشند و جنایت نمایند اما نمی توانند به مردم حکومت نمایند. شما ببینید چه رفتارهای ضد انسانی را آغاز کرده است. گفته شده  درموصل زنان و دختران را ختنه می کنند. مسیحیان ساکن درموصل را دربدر و آواره کرده و همین گونه درحق شیعیان ستم های بی شماری روا داشته است زیارتگاه های مورد حرمت پیروان همه ادیان را در موصل به کلی نابود و منفجرکرده است با این وضع نمی شود به مردم حکومت کرد دنیای بیرحم هرچند بی وجدان و مسخ شده باشد ولی نمی تواند و جود چنین جانورانی را به رسمیت بشناسد.